نظر آيت الله معرفت درباره ي روايات سبعة أحرف

آيت الله معرفت از مفسران و انديشمندان اماميه در دوره معاصر، در تحقيقات علوم قرآني خود در کتاب ارزشمند التمهيد في علوم القرآن، به تحليل و معناشناسي روايات سبعة احرف پرداخته و ضمن گزارش روايات سبعة احرف از طريق
يکشنبه، 13 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظر آيت الله معرفت درباره ي روايات سبعة أحرف
 نظر آيت الله معرفت درباره ي روايات سبعة أحرف

 

نويسنده: سيد رضا مودب (1)




 

چکيده

آيت الله معرفت از مفسران و انديشمندان اماميه در دوره معاصر، در تحقيقات علوم قرآني خود در کتاب ارزشمند التمهيد في علوم القرآن، به تحليل و معناشناسي روايات سبعة احرف پرداخته و ضمن گزارش روايات سبعة احرف از طريق اماميه و اهل سنت، به بررسي سندي و متني هر يک پرداخته و در نهايت بر آن است که روايات سبعة احرف که اغلب از طريق محدثان اهل سنت گزارش شده، در صورت صحت سند، مربوط به اختلاف لهجه هاي کلمات گوناگون مي باشد، ضمن آنکه ايشان معتقدند پيروي از قرائت غير رايج به ويژه در نماز، صحيح نمي باشد؛ پس از توصيف رأي ايشان و مستندسازي آن، به آراي ديگر محققان نيز، چون آيت الله خوئي و... اشاره شده که معتقدند سبعة احرف، نمي تواند معناي صحيحي در خصوص الفاظ قرآن داشته باشد؛ زيرا از تعارض دروني برخوردار است و در صورت صحت، مربوط به معني و محتواي آن هست.
كليدواژه ها: قرائات، روايات سبعه، روايات اماميه.

ضرورت پژوهش در حديث سبعة احرف از منظر آيت الله معرفت

آيت الله محمدهادي معرفت، که از مفسران و قرآن پژوهان گرانقدر دوره معاصر بودند، در کتاب گرانسنگ التمهيد في علوم القرآن به بررسي و پژوهش در خصوص حديث سبعة احرف پرداخته (2) و تحليل آن را در رديف مهم ترين مباني تفسير دانسته و پس از بحث از قرائات قرآن و قرّاء، حديث سبعة احرف را بررسي کرده و ضمن گزارش کاملي از روايات سبعة احرف در مصادر فريقين و ذکر آراي برخي از مفسران و قرآن پژوهان پيشين و تبيين نظر خود پرداخته اند. ايشان در ضمن بحث هم يادآور شده اند که بزرگاني چون فيض کاشاني (3) در تفسير صافي و شهاب الدين ابوشامه مقدسي (4) در کتاب المرشد الوجيز و ابن جزري (5) ( م / 833 ق ) در کتاب النشر في قرائات العشر، به بررسي سبعة احرف پرداخته و مطالب مهمي را در خصوص آن روايت ارائه کرده اند.
همچنان که آيت الله معرفت اشاره کردند، دانشمندان فراواني، از قرون پيشين تاکنون ضمن ذکر روايات، به دنبال معني شناسي سبعة احرف بوده اند و بيش از سي قول در خصوص سبعة احرف آورده اند و به جز چند نفري که آيت الله معرفت ياد کرده اند، افراد ديگري از اهل سنت چون طبري ( م / 310 هجري ) در تفسير طبري، (6) مکي ابن ابي الطالب ( م / 437 ق ) در کتاب الابانه، (7) زرکشي ( م / 794 ق ) در کتاب البرهان في علوم القرآن (8) و سيوطي ( م / 911 ق ) در کتاب الاتقان (9) و آلوسي ( م / 1270 ق ) در کتاب روح المعاني (10) و از اماميه، چون شيخ طوسي ( م / 460 ق ) در کتاب التبيان (11) و شيخ طبرسي ( م / قرن هفتم ق ) در کتاب مجمع البيان (12) علامه مجلسي، ( م 110 ق ) در کتاب بحارالانوار (13) و علامه حاج آقا رضا همداني ( م / 1322 ق ) در کتاب الصلوه، (14) علامه شعراني در مقدمه بر منهج الصادقين (15)، آيت الله خوئي ( م / 1405 ق ) در کتاب البيان في التفسير القرآن (16) و... به بررسي روايت سبعة احرف پرداخته اند که مي توان حاصل اکثر ديدگاه هاي ياد شده را در کتابي که به صورت مستقل به سبعة احرف پرداخته و ضمن نقل آرا به تحليل آن ها مبادرت کرده، مراجعه کرد که با عنوان: نزول قرآن و روياي هفت حرف، توسط دفتر تبليغات منتشر و به جهت موضوع و برخي از تحليل ها، به عنوان کتاب سال حوزه، معرفي شده است.

روايات سبعة احرف از منظر آيت الله معرفت و تحليل آن ها

آيت الله معرفت در دوره اخير، از جمله محققان برجسته اي است که روايات سبعة احرف را از منظر فريقين تحليل کرده و با مراجعه به مصادر روايي اوليه هر يک، ضمن گزارش آن ها، به بررسي سندي و متني هر يک مي پردازد؛ ايشان نخست روايات اماميه و سپس روايات اهل سنت را يادآور و در نهايت نظر خود را بيان مي کند؛ بدين جهت براساس ترتيب تحقيق ايشان از سبعة احرف، نخست روايات اماميه به همراه بررسي سندي و متني و در ادامه، روايات اهل سنت به همراه بررسي سندي و متني با تکيه بر آراي آيت الله معرفت انجام مي شود.

1. روايات اماميه در خصوص سبعة احرف از منظر آيت الله معرفت

آيت الله معرفت در آغاز به گزارش رواياتي مي پردازد که در مصادر اصلي روايي اماميه آمده است که شامل چهار روايت به ترتيب زير، براساس توصيف ايشان مي باشد که دو روايت از صدوق و يک روايت از حسن بن صفار و يک روايت نيز از نعماني که چنين است:
1.
« روي ابوجعفر الصدوق بسند فيه ( محمد بن يحيي الصيرفي ) و هو مجهول عن حماد بن عثمان عن الامام جعفر بن محمد الصادق (عليه السلام) قال: إِنَّ القُرْآنَ نَزَلَ عَلَي سَبْعَةِ أَحْرُفٍ وَ أَدْنَي مَا لِلْإمَامِ أَنْ يُفْتِيَ عَلَي سَبْعَةِ وُجُوه؛ (17)
امام صادق (عليه السلام) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده و کمترين وجه براي امام اين است که بر هفت وجه فتوا بدهد.
2.
« روي ابوجعفر الصدوق بسند آخر فيه ( احمد بن هلال ) و هو غال متهم في دينه، عن عيسي بن عبدالله الهاشمي عن ابيه عن ابائه فقال: قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم): أَتَانِي آتٍ مِنَ اللهِ فَقالَ إنَّ اللهَ يَأْمُرُکَ أَنْ تَقْرَأَ القَُرآنَ عَلَي حَرْفٍ واحدِ فَقُلْتُ يا رَبِْ وَسِّعْ عَلَي أُمَْتي فَقالَ إنَّ اللهَ يَأمُرُکَ أنْ تَقْرأَ القُرآنَ عَلَي سَبْعَةِ أَحْرُفٍ؛ (18)
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: فرستاده اي از سوي خداوند آمد و فرمود: خداوند به تو امر مي کند که قرآن را بر حرف واحد بخواني، بدو گفتم: پروردگارا بر من توسعه بده آن فرستاده گفت: پروردگار امر مي کند که قرآن را بر هفت حرف بخواني. »
3.
« روي محمد بن الحسن الصفار، بسند فيه ترديد، ( هکذا: عن ابن ابي عمير او غيره ) عن جميل بن دراج عن زراره عن الامام ابي جعفر الباقر (عليه السلام) قال: تَفْسيرُ القُرآنِ عَلي سَبْعَةِ أَحْرُفٍ مِنْهُ مَا کانَ و مِنْهُ مَا لَمْ يَکُنْ بَعْدُ ذلکَ تَعرِفُهُ الأَئِمَّةُ؛ (19)
امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: تفسير قرآن بر هفت حرف است که بخشي از آن بيان شد و بخشي از آن بيان نشده است که آن را تنها ائمه (عليهم السلام) مي دانند. »
4.
« و روي ابو عبدالله محمد بن ابراهيم النعماني - مرسلا - عن الامام اميرالمؤمنين (عليه السلام) قالأنْزَلَ القُرآنَ عَلَي سَبْعَة أقْسامٍ کُلٌّ مِنْها شافٍ کافٍ و هِيَ أَمْرٌ وَ زَجْرٌ و تَرْغيبٌ و تَرْهيبٌ و جَدَلٌ و مَثَلٌ و قِصَص...؛ (20)
نعماني مرسلاً از حضرت علي (عليه السلام) نقل مي کند که آن حضرت فرمود: قرآن بر هفت قسم نازل شده است که هر قسمي از آن ها کافي و شافي است و آن ها امر و زجر و ترغيب و ترهيب و جدل و مثل و قصص هستند.

الف. بررسي سندي روايات اماميه

آيت الله معرفت پس از ذکر هر روايت، به بررسي سندي آن پرداخته و معتقد است که روايات ياد شده از طريق اماميه، نه تنها از سندي قوي برخوردار نيستند، بلکه وثاقت برخي از راويان آن ها ثابت نشده است. (21) بدين جهت در نخستين روايت که از طريق صدوق نقل شده است، محمد بن يحيي صيرفي است که مجهول مي باشد؛ (22) رأي آيت الله معرفت برخواسته از نظر رجاليوني بزرگ هست چون علامه مامقاني که معتقد است محمد بن يحيي صيرفي، مجهول و ناشناخته است (23) و آيت الله خوئي هم برخي از طرق او را تضعيف کرده است. (24)
در روايت دوم هم که صدوق آن را روايت مي کند، احمد بن هلال است که او نيز از نظر آيت الله معرفت از غاليان است. (25) رأي آيت الله معرفت در خصوص احمد بن هلال نيز مبني بر آراي رجاليوني بزرگ است؛ شيخ طوسي در فهرست مي گويد:
« او اهل غلو در دين و مورد اتهام است. » (26)
آيت الله خوئي هم به نقل از صدوق مي گويد:
« او از ناصبين بوده و روايات او مورد تمسک نيست. » (27)
آيت الله خوئي مي نويسد:
« بدون ترديد از جهت اعتقاد فاسد بوده است. » (28)
مامقاني هم در خصوص او مي گويد:
« حق اين است که روايات او پذيرفته شده نيست. » (29)
در روايت سوم هم از نظر آيت الله معرفت، ترديد در طريق آن وجود دارد که سبب نقص در اعتبار سند است زيرا آمده است:
" عن ابن ابي عمير او غيره " (30)
سند روايت چهارم هم از نظر آيت الله معرفت، ضعيف است، چون مرسل است و طريق آن متصل نيست. (31) بنابراين چهار روايت که از طريق اماميه نقل شده و جز آن ها نمي توان در ديگر مصادر روايي نخستين اماميه، همانندي براي آن ها پيدا کرد، از نظر سند داراي ضعف هستند خصوصاً روايت دوم که تا حدودي مي تواند به الفاظ قرآن مربوط باشد، ضعف سندي آن شديدتر است؛ زيرا در آن احمد بن هلال بود که ضعف سندي آن بيان شد؛ علامه بلاغي نيز همين رأي را داشته و معتقد است:
" روايات دال بر نزول قرآن بر هفت حرف بي اعتبار و ضعف است. " (32)

ب. بررسي دلالي روايات اماميه

آيت الله معرفت پس از ذکر هر روايت، ضمن اشاره به ضعف سندي آن ها، محتواي آن ها را نيز تحليل کرده و در صورت صحت سند، روايت اول و سوم را همسان و مربوط به بطون قرآني دانسته است که به الفاظ قرآن ارتباطي ندارد. مقصود از هفت حرف در ديگر موارد، خواه با عبارت نزل علي سبعة احرف و يا با عبارت تقرا القرآن علي سبعة احرف باشد، همان محتواي آيات است؛ زيرا در روايت اول با عبارت فتواي امام بدان اشاره شده و در روايت سوم با عبارت تفسير قرآن، از آن ياد شده که همان وجوه تفسيري است. (33) عبارت آيت الله معرفت در خصوص روايت اول چنين است:
" فسر العلماء الاحرف في هذا الحديث بمعني البطون اي کل آيه تحتمل وجوها من المعني. " (34)
و در خصوص روايت سوم مي گويد:
" و هذا الحديث کالحديث الاول. " (35)
آيت الله معرفت در خصوص روايت چهارم هم آن را به الفاظ قرآن و قرائت آن ها مربوط نمي داند، بلکه آن را به فنون کلام قرآن و محتواي آن مربوط مي داند که داراي هفت قسم است و از آن به هفت قسم تعبير شده است و نه هفت حرف و مي فرمايد:
" هذا الحديث تفسير للاحرف سبعة بفنون في الکلام اشتمل عليها القرآن الکريم. " (36)
بنابراين تنها روايتي که مي تواند در صورت صحت سند، به سبعة احرف مرتبط باشد و در خصوص الفاظ و قرائات قرآن باشد، همان روايت دوم است که با عبارت: ان الله يامرک ان تقرا القرآن علي سبعة احرف است و از نظر ايشان، اين روايت مؤيد با روايات فراواني از اهل سنت، در خصوص لهجات زبان قرآن به تبع زبان عربي است که داراي تنوع در لهجات است و مي فرمايد:
" والاحرف في هذا الحديث هي اللهجات العربيه المختلفه کماياتي في احاديث اهل السنه بنفس المضمون. " (37)
از اين جهت، در مجموع چهار روايت مذکور، سه روايت با شماره اول و سوم و چهارم مرتبط به محتوي و تفسير آيات است و با نزول الفاظ قرآن بر هفت حرف ارتباطي نخواهد داشت و تنها روايت دوم مي تواند با قرائت الفاظ قرآن بر هفت حرف مرتبط باشد که آن هم همانند ديگر روايات، بلکه شديدتر از آن ها از ضعف سندي برخوردار است. بنابراين آيت الله معرفت سعي بر پذيرش معني لهجات در خصوص سبعة احرف در صورت صدور قطعي آن ها از معصوم (عليهم السلام) دارد.
آيت الله معرفت، همچنين تأکيد دارند که حديث سبعة احرف، هيچ ارتباطي با « قرائات سبع » نداشته و قرائات بعدها مطرح شده (38) و سبعة احرف همان لهجاتي است که مي تواند به الفاظ قرآن مرتبط باشد و به قاريان امت اسلامي، از طرف خداوند متعال چنين اجازه و ترخيصي داده شده که در شرايط خاص براساس لهجه هاي خود، برخي از کلمات را قرائت کنند؛ گرچه که نزول قرآن واحد بوده است و عبارت ايشان چنين است:
" و الصحيح: ان اختلاف اللهجات هي العمده في ملحوظ الحديث السبعه الاحرف. لوصح السند و عليه فيصبح معني الحديث: انه رخص للامه عند قراءه القرآن ان يقراوه علي ما تطاوعه ألسنتهم و لهجاتهم في التغيير و الاداء. " (39)
به نظر مي رسد رأي آيت الله معرفت برخواسته از همان رواياتي است که نزول را بر حرف واحد مي داند و به تکذيب سبعة احرف پرداته است؛ آن چنان که کليني در روايت صحيحي (40) مي آورد که فضيل بن يسار خدمت حضرت صادق (عليه السلام) عرض مي کند که مردم مي گويند قرآن بر هفت حرف نازل شده است. حضرت صادق (عليه السلام) در جواب مي فرمايد:
" کذبوا اعداء الله ولکنه نزل علي حرف واحد من عند الواحد. (41)
دروغ مي گويند دشمنان خدا، قرآن بر حرف واحد و از نزد واحد است. "
همچنان که در روايت امام باقر (عليه السلام) به سند صحيح (42) آمده است:
" ان القرآن واحد نزل من الواحد ولکن الاختلاف يجيء من قبل الرواه. (43)
قرآن يکي است و از نزد يکي نازل شده و اختلاف از سوي راويان پديد آمده است. "
به همين جهت آيت الله خوئي هم که از استادان گرانقدر آيت الله معرفت بوده است، مي گويد:
" روايت سبعة احرف، نمي تواند معني صحيحي داشته باشد؛ زيرا احاديث صادقين در مقام تکذيب آن است که بيان مي دارد نزول الفاظ قرآن بر حرف واحد بوده است و اختلاف مربوط به راوايان است. " (44)

2. روايات اهل سنت در خصوص سبعة احرف از منظر آيت الله معرفت پس از آوردن روايات اماميه در خصوص سبعة احرف، به ذکر روايات سبعة احرف از طريق مصادر اهل سنت و به واسطه صحابه متعدد مي پردازد و معتقد است که در طريق اهل سنت، روايت سبعة احرف فراوان مي باشد و آن ها بر صدور آن ادعاي تواتر کرده اند (45) و کسي که تمام آن ها را به خوبي جمع آوري کرده، امام شهاب الدين ابوشامه است که آن ها را در باب سوم از کتابش با عنوان المرشد الوجيز منتشر کرده است. (46) ايشان هم آن روايات را به واسطه کتاب ياد شده، دوازده مورد مي داند که براساس ترتيب و چينش کتاب التمهيد (47) آيت الله معرفت، چنين است:

1. ففي الصحيحين عن ابن شهاب قال حديثني عبيدالله بن عبدالله ان عبدالله بن عباس حدثه ان رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) قال: أَقْرَأَنِي جَبْرَئيلُ عَلَي حَرْفٍ فَرَاجَعْتُهُ فَزَادَنِي، فَلَمْ أَزَلْ أسْتَزيدُهُ و يَزيدُني حَتَّي انتَهَي عَلَي سَبْعَةِ أحْرُفٍ. (48)
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: جبرئيل مرا بر حرف واحد اقرا کرد و من بدو مراجعه کردم و همواره من خواستار افزايش بودم تا آنکه به هفت حرف منتهي شد.
2. و فيهما عن ابن شهاب ايضا ان عمر سمع هشام بن الحکم يقرا في الصلوه علي حروف لم يکن يعرفها فاني به الي رسول الله و قال: کَذلکَ أُنْزِلَتْ، إنَّ هَذا القُرآنَ أُنْزِلَ عَلَي سَبْعَةِ أَحْرُفٍ فَاقْرؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْه. (49)
ابن شهاب مي گويد: عمر شنيد که هشام بن حکم در نمازش به گونه اي مي خواند که او چنين قرائتي را نشنيده و او را به نزد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مي برد و حضرت به هنگام داوري فرمود: هم چنين نازل شده و قرآن بر هفت حرف نازل شده به هر يک از آن ها که برايتان ميسر است، قرآن را قرائت نماييد.
3. عن ابي بن کعب، قال: کنت في المسجد فدخل رجل فقرا وراءه انکرتها فدخلنا جميعا علي رسول الله و دخل ثالثا فقرا کل واحد منا غير قرائة صاحبه فجعل النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) يحسن الجميع فدخلني من ذلک شک و لما رأي النبي ما قد غشيني ضرب في صدري ففضت عرقا فقل يا ابي ان ربي ارسل الي ان اقرا القرآن علي حرف فرددت اليه ان هون علي امتي فرد الي الثانيه: اقراه علي حرفين فرددت اليه، فرد الي الثالثه: اقراه علي سبعة احرف. (50)
ابي مي گويد: در مسجد بودم که فردي وارد شد و قرائتي را خواند که براي من ناآشنا بود، همه نزد رسول خدا رفتيم و هر يک از ما قرائتي را متفاوت با قرائت ديگري خواند و در حالي که پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) همه را تأييد مي کرد، در من شک ايجاد شد که آيا همه آن ها صحيح است؟ و هنگامي که حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) ترديد من را احساس کرد، دستي بر سينه من زد که عرق بر بدنم جاري شد و گفت: اي ابي، جبرئيل بر من نازل شد و خواست تا قرآن را بر حرف واحد بخوانم و من بر او مراجعه کردم که کار را بر امت من آسان بگيرد و او بر من بازگشت و قرآن را بر دو حرف قرائت نمود، باز بر او مراجعه کردم که بر امت من آسان بگيرد. او بر من بازگشت و قرآن را بر هفت حرف قرائت نمود.
4. عن ابي بن کعب - ايضاً - قال: قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) يا ابي اني اقرئت القرآن علي حرف و حرفين و ثلاث حتي بلغت سبعة احرف ثم قال: ليس منها الا شاف کاف، ان قلت سميعا علميا، عزيزا حکيما، ما لم تختم آيه عذاب برحمة او آيه رحمه بعذاب. (51)
ابي مي گويد: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: قرآن بر من بر يک حرف و دو حرف و سه حرف قرائت شد تا آنکه به هفت حرف رسيد، سپس پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: تمام آن هفت حرف کافي و شافي است گرچه سميعاً به جاي علمياً و عزيزاً به جاي حکيماً گفتي، تا هنگامي که آيه عذاب به آيه رحمت و آيه رحمت به آيه عذاب تبديل نشود.
5. و عنه ايضاً ان رسول الله لقي جبرئيل فقال له: إنِّي بُعِثْتُ إلَي أُمَّة أُمِّيِّينَ مِنْعُمُ العَجُوزُ وَ الشَّيخُ الکَبيرُ و الغُلامُ و الجَاريَةُ و الرَّجُلُ الَّذي لَا يَقْرأُ کِتاباً قَطُّ، فَقَالَ لِي يا مُحَمَّدْ إِنَّ القرآنَ أُنْزِلَ عَلَي سَبْعَةِ أحْرُف. (52)
ابي بن کعب: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) جبرئيل را ملاقات کرد و براي وي گفت: من بر امتي مبعوث شده ام که امي هستند. در ميان آنان ناتوان و پير و غلام و کنيز هست و کساني که قادر به خواندن نيستند، جبرئيل گفت يا محمد، قرآن بر هفت حرف نازل شده است.
6. عن ابي جهيم الانصاري: ان رجلين اختلافا في آيه من القرآن فمشيا الي رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) فقال ان هذا القرآن نزل علي سبعة احرف فلاتماروا فيه فان مراء فيه کفر. (53)
ابي جهيم: دو نفر در آيه اي دچار اختلاف شدند و نزد حضرت رسول رفتند و حضرت فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده در آن مراء و جدال نکنيد، زيرا مراء در قرآن موجب کفر است.
7. عن ابي هريره قال: قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) نزل القرآن علي سبعة احرف عليما حکيما، غفورا رحيما؛ (54)
ابي هريره: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده، عليم است و حکيم است و غفور است و رحيم.
8. عن عبدالله بن مسعود قال: قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) انزل القرآن علي سبعة احرف لکل حرف منها ظهر و بطن و لکل حرف حد و لکل حد مطلع. (55)
عبدالله بن مسعود مي گويد: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده که براي هر حرفي، ظاهر و باطني و براي هر حرفي حدي و براي هر حدي، مطلعي وجود دارد.
9. و عنه ايضا قال: قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) انزل القرآن علي سبعة احرف فالمراء فيه کفر - ثلاث مرات - فما عرفتم منه فاعملوا به و ما جهلتم فردّوه الي عالمه. (56)
ابن مسعود مي گويد: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است و سه مرتبه فرمود: مراء در آن موجب کفر است، هر چقدر از آن را مي دانيد بر آن عمل کنيد و هرچه را نمي دانيد، به عالمش مراجعه کنيد.
10. عن زيد بن ارقم قال جاء رجل الي رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) فقال اقرآني عبدالله بن مسعود و زيد و ابي فاختلفت قرائتهم، بقراءه ايهم أخذ؟ قال: فسکت رسول الله قال و علي (عليه السلام) الي جنبه فقال علي (عليه السلام) ليقرا کل انسان کما علم کل حسن جميل (57) و في حديث عبدالله ان رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) اسرّ الي علي فقال علي (عليه السلام) ان رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) يامرکم ان يقرا کل رجل منکم علم فانطلقنا و کل رجل منا يقرا حروفا لايقروها صاحبه قال الحاکم: هذا حديث صحيح الاسناد. (58)
زيد بن ارقم: مردي خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و بيان داشت که عبدالله بن مسعود و زيد و ابي مرا اقراء کردند، ولي قرائت آنان با يکديگر مختلف است و من قرائت کدام يک را برگزينم؟ و در حالي که حضرت رسول حاضر و ساکت بود و حضرت علي که در کنار آن حضرت بود گفت: هر کسي آن چنان که آموخته، بخواند و همه نيکو و پسنديده است. در حديث ديگري که عبدالله بن مسعود همين مضمون را نقل مي کند: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مطلبي را آرام به علي (عليه السلام) گفت و سپس علي گفت: رسول الله شما را امر مي کند که هر کسي آن چنان که آموخته، بخواند و ما از حضرت دور شديم در حالي که هر يک از ما به گونه اي مي خوانيم که با قرائت دوست خود متفاوت بود. حاکم مي گويد اين حديث صحيح الاسناد است.
11. روي عن ابن مسعود عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) انه قال: و کان الکتاب الاول نزل من باب واحد و علي حرف واحد و نزل القرآن من السبعه ابواب و علي سبعة احرف، زجر و امر و حلال و حرام و محکم و متشابه و امثال...؛ (59)
ابن مسعود از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) که حضرت فرمود: کتاب نخست از باب واحد و بر حرف واحد بود ولي قرآن از هفت باب و بر هفت حرف است. زجر و امر و حلال و حرام و محکم و متشابه و امثال...
12. و عن ابي قلابه قال بلغني ان النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) قال: انزل القرآن علي سبعة احرف: امر و زجر و ترغيب و ترهيب و جدل و قصص و امثال. (60)
ابي قلابه مي گويد: " مطلع شدم که پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده: امر و زجر و ترغيب و ترهيب و جدل و قصص و امثال. "

الف. بررسي سندي روايات اهل سنت در خصوص سبعة احرف

حضرت آيت الله معرفت، روايات اهل سنت را نيز در خصوص سبعة احرف از نظر سند، همانند روايات اماميه، تمام و کامل نمي داند و معتقد است که گرچه برخي از عالمان اهل سنت بر صدور آن ها ادعاي تواتر کرده اند، (61) ولي ناسازگاري دروني آن ها نمي تواند تواتر آن ها را ثابت کند. او مي فرمايد:
" تلک جل احاديث الجماعه ادعوا تواترها و لکنها مختلفه المدلول بما لايلتئم و مصطلح التواتر الذي عمدته وحده المضمون في الجميع. " (62)
از طرف ديگر آيت الله معرفت معتقد است روايات ياد شده اگر خبر واحد هم باشد، ضعف سندي در آن ها وجود دارد و پس از تقسيم بندي آن ها در مورد بخشي از آن ها مي گويد:
" اما الطائفه الثالثه و الرابعه فلا باس بهما ذاتيا لو صحت اسانيدها. " (63)
در جمع بندي نهايي نيز، همه روايت ها که شامل روايات اهل سنت نيز مي شود، بيان مي کند که در صورت صحت سند، روايات سبعة احرف مربوط به لهجه ها است. عبارت ايشان چنين است:
" و الصحيح کما قدمنا ان اختلاف اللهجات هي العمده... لو صح السند. " (64)
ديدگاه آيت الله معرفت در خصوص عدم تواتر روايات سبعة احرف از طريق اهل سنت، مورد تأييد برخي عالمان شيعه و اهل سنت نيز مي باشد. آيت الله خوئي در اين خصوص معتقد است روايات ياد شده از اهل سنت با يکديگر متفاوت و متناقض است و نمي تواند داراي جايگاه صحيحي باشد. (65) زرقاني هم معتقد است که شرط تواتر اگر در طبقه صحابه وجود داشته باشد، در طبقات بعدي ثابت نيست. (66) روايات نافي سبعة احرف هم مؤيد عدم تواتر لفظي و معنوي آن ها است که در برخي از آن ها از ثلاثه احرف (67) و در برخي از اربعه احرف (68) يا خمسه احرف (69) و... ياد شده است.

ب. بررسي دلالي روايات اهل سنت

حضرت آيت الله معرفت در بررسي دلايل روايات ياد شده از طريق اهل سنت، در خصوص سبعة احرف، آن ها را به چهار گروه زير تقسيم مي کند: (70)
1. روايات دال بر اختلاف لهجه هاي آيات به هنگام تعبير و ادا که بيشترين روايات را به خود اختصاص مي دهد و شامل روايات اول، دوم، سوم، پنجم، ششم و دهم مي باشد.
2. روايات دال بر جواز تبديل کلمات مترادف قرآن با يکديگر که شامل روايات چهارم و هفتم مي باشد.
3. روايات دال بر اختلاف معاني آيات که هر آيه ممکن است چند معني داشته باشد که برخي از معاني، ظاهر قرآن و برخي از، معاني باطن آيات است که شامل روايات هشتم و نهم مي باشد.
4. روايات دال بر تنوع آيات از نظر فنون کلام به هفت گروه که شامل روايات يازدهم و دوازدهم مي باشد.
آيت الله معرفت معتقد است که از بين وجوه چهارگانه ياد شده در خصوص معني روايات سبعة احرف، تنها وجه صحيح، وجه نخستين است که بيانگر تعدد لهجه هاي قاريان به هنگام قرائت آيات است و خداوند متعال بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اعلام کرده که مي توان قرآن را به لهجات گوناگون ادا کرد و بنابراين ديگر وجوه صحيح نمي باشد و قول شاذ و باطلي است که مورد قبول محققان نبوده است. (71) عبارت ايشان چنين است:
" غير ان الکثره مع الطائفه الاولي و اليها انصرف وجهه نظر العلماء بشان احرف السبعه التي اجاز النبي قراءه القرآن بها اما الطوائف الاخر فشاذة او باطله رفضها ائمه التحقيق. " (72)
آيت الله معرفت معني روايات گروه نخست را که منظور از سبعة احرف، اختلاف لهجه ها باشد را همساز به هدف تسهيل و ترخيصي مي داند که از طرف خداوند بشارت آن به پيامبر داده شده تا مسلمين در خواندن قرآن دچار تکلف نشوند؛ زيرا مسلمانان از نظر خواندن قرآن همسان نبودند، برخي امي و برخي غير امي، برخي جوان و عده اي مسن و هر گروه نيز از قبايل متفاوت و با لهجه مختلف، تکلم مي کردند. به همين جهت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
" اني بعثت الي امه اميين منهم الغلام و الخادم منهم الشيخ العاسي و العجوز. (73)
من مبعوث بر امتي امي شده ام که در ميان آن ها، غلام، خادم، افراد مسن، افراد کم حوصله و ناتوان هست. "
آيت الله معرفت در تأييد و تثبيت نظر خود که سبعة احرف در روايات، به همان اجازه خواندن قرآن به لهجه هاي متفاوت اشاره دارد، (74) به روايت امام صادق (عليه السلام)، استناد مي کند که آن حضرت از پدرانش تا رسول نقل مي کند که فرمود:
" ان الرجل الاعجمي من امتي ليقراء القرآن بعجيمته، فترفعه الملائکه علي عربيته. (75)
مرد عجمي از امت من قرآن را به لهجه عجمي خود مي خواند، ولي ملائکه آن را به آسمان بالا مي برند ولي براساس همان متن عربي آن. "
هم چنان که چنين برداشتي مؤيد با عمل پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز هست که هرگاه برخي از مسلمانان در لغت خواندن قرآن، دچار اختلاف مي شدند، آن حضرت بر چنين اختلافي که همان اختلاف در لهجه و ادا بود، راضي مي شد. (76)
آيت الله معرفت معتقد است اگر در روايات سبعة احرف، تعبير به « حرف » هم شده، مقصود از آن براي هر کلمه وجوهي از نظر ادا است؛ زيرا حرف به معني ناحيه هر شيء است مانند حرف الجبل و حرف النهر که لبه کوه و لبه نهر است و هنگامي که با کلام آيد، همان وجوه در ادا يعني همان لهجه ها است؛ (77) بنابراين روايات ياد شده به شرايط گوناگون تکلم مردم اشاره داشته اند. ايشان چنين نظري را بهترين نظر مي داند که ابوشامه هم آن را قول حق دانسته است (78) و در پايان بحث سبعة احرف از آن با عبارت قول مختار ياد مي کند و مي فرمايد:
" هذا ما نختاره في التفسير الاحرف السبعه باختلاف لغات العرب اي لهجاتهم في التعبير و اداء. " (79)
و در جاي ديگر با عنوان قول صحيح ياد مي کند و معتقد است نظريه صحيح در معني حديث سبعة احرف، حمل آن بر اختلاف لهجه ها است، (80) مانند اختلاف در « کفوا » و « هزوا » يا « هيت لک » که مربوط به اماله، اشباع، تحقيق، تخفيف و... مي باشد و به اختلاف لهجه ها مرتبط است و قرائت نماز بدان ها جايز است؛ (81) از طرفي آيت الله معرفت، تأکيد دارد که در بين اختلاف قرا در قرائت سبعه، تنها قرائت رايج که همان قرائت « حفص » از « عاصم » است، صحيح مي باشد و نمي توان از قرائت ديگر به ويژه در نماز، پيروي کرد. (82)
راي آيت الله معرفت در حمل احاديث سبعة احرف بر لهجه ها، در صورت صحت سند، در خصوص روايات اهل سنت، گرچه که مي تواند رأي مستند و مورد قبولي باشد، ولي مؤيد معتبري در روايات سبعة احرف از طريق شيعه ندارد، بلکه تنها روايت مؤيد، از ضعف سند حدي برخوردار است که همان روايت دوم از روايات اماميه بود و احمد بن هلال از راويان غالي (83) آن سند بود و عمده روايات شيعه در خصوص حمل سبعة احرف بر بطون بودند که به نظر مي رسد رأي کامل تري باشد؛ زيرا آيت الله خوئي پس از بررسي روايات اهل سنت، آن ها را صحيح نمي داند و معتقد است مي بايد از آن ها روي گرداند. او مي فرمايد:
" حاصل ما قدمنا ان نزول القرآن علي سبعة احرف لا يرجع الي معني صحيح فلابد من طرح الروايات الداله عليه. لا سيما بعد ان دلت احاديث الصادقين علي تکذيبها و ان القرآن انما نزل علي حرف و ان الاختلاف قد جاء من قبل الرواه. » (84)
حاصل بررسي روايات سبعة احرف اين است که روايات نزول قرآن بر هفت حرف، به معني صحيح و قابل قبولي برنمي گردد و مي بايد از آن ها روي گردان بود. خصوصاً که روايات صادقين (عليه السلام) بر تکذيب و نادرستي سبعة احرف اشاره دارد و بيان مي کند که قرآن بر حرف واحد و اختلاف در کلمات و عبارات از ناحيه راويان آمده است.
محققان ديگري نيز بر نادرستي سبعة احرف در خصوص الفاظ قرآن تأکيد کرده اند مانند محقق بحراني که معتقد است روايات سبعة احرف از مرويات عامه است و در روايات شيعه تنها يک روايت موافق با آن هست که سزاوار است بر تقيه حمل شود. (85)
علامه حاج آقا رضا همداني هم معتقد است که حديث سبعة احرف نمي تواند مربوط به الفاظ قرآن باشد و اگر چنين روايتي از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) صادر شده مربوط به محتوا و باطن قرآن است. (86)
علامه شعراني هم در مقدمه منهج الصادقين بر عدم اعتبار آن تأکيد کرده است. (87)
علامه طباطبايي هم بر انواع بيان در سبعة احرف اشاره دارد. (88)
دکتر حجتي هم از محققان گرانقدر معاصر بيان مي دارد که روايات ياد شده قابل استناد و قبول نيست. (89)
بنابراين با توجه به درستي و اعتبار روايات امام صادق (عليه السلام) و امام باقر (عليه السلام) در خصوص نزول قرآن بر حرف واحد (90)، نمي توان پذيرفت که سبعة احرف در خصوص الفاظ قرآن باشد. (91)

نتيجه

آيت الله معرفت، ضمن تأکيد بر قرائت واحد قرآن که همان قرائت حفص از عاصم و قرائت رايج است و نماز بدان صحيح است، بر تعدد لهجات قرآن تأکيد دارند و سبعة احرف را تأييد و اشاره اي بر آن ها مي داند و روايات منقول فريقين را در صورتي که از نظر سند صحيح باشد، حمل بر لهجه و اداء و قرائت قرآن مي داند که با هدف تسهيل بيان شده، گرچه که رأي ايشان مورد قبول برخي از عالمان بزرگ نيست.

پي‌نوشت‌ها:

1. دانشيار دانشگاه قم.
2. محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 2، صص 117-93.
3. همان، ص 94.
4. همان، ص 95.
5. همان، ص 98.
6. تفسير طبري، ج 1، ص 43.
7. الابانه عن معاني القراءات، ص 28.
8. بدرالدين زرکشي، البرهان في علوم القرآن، ج 1، ص 212.
9. جلال الدين سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج 1، ص 145.
10. روح المعاني، ج 1، ص 21.
11. التبيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 7.
12. مجمع البيان، ج 1، ص 38.
13. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 82، ص 65.
14. مصباح الفقيه، کتاب الصلوة، ص 276.
15. منهج الصادقين، ج 1، ص 13.
16. سيد ابوالقاسم خوئي، البيان في تفسير القرآن، ص 211.
17. خصال، ج 2، ص 358 رقم 43؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 89، ص 49.
18. همان، ص 11؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 18، ص 49.
19. بصائرالدرجات، ص 196؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 89، ص 98.
20. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 4، صص 93 و 97 ( رساله النعماني ).
21. محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 2، ص 94.
22. همان، ص 93.
23. تنقيح المقال، ج 3، ش 5، ص 115.
24. معجم رجال الحديث، ج 18، ص 39.
25. محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 2، ص 93.
26. فهرست شيخ طوسي، ص 36 رقم 97.
27. معجم رجال حديث، 350/2.
28. همان، ص 354.
29. تنقيح المقال، ش 573.
30. محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 3، ص 94.
31. همان.
32. آلاء الرحمن، ج 1، ص 30 ( مقدمه تفسير ).
33. محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 2، صص 94-93.
34. همان، ص 93.
35. همان، ص 94.
36. همان.
37. همان، ص 93.
38. همان، ص 86.
39. همان، ص 117.
40. نزول قرآن، ص 211.
41. محمد بن يعقوب کليني، الکافي، ج 2، ص 630 ( باب النوادر ) روايت 13.
42. نزول قرآن، ص 214.
43. الکافي في اصول، ج 2، ص 630 روايت 12.
44. سيد ابوالقاسم خوئي، البيان في تفسير القرآن، ص 193.
45. محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 2، ص 98.
46. همان، ص 95.
47. همان، ج 2، صص 97-95.
48. صحيح بخاري، ج 6، ص 227؛ صحيح مسلم، ج 2، ص 202.
49. صحيح بخاري، ج 8، 228؛ صحيح مسلم، ج 2، ص 202.
50. صحيح مسلم، ج 2، ص 203؛ مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 127.
51. سنن ابي داود، ج 2، ص 102.
52. محمد بن عيسي بن سوره ترمذي، سنن ترمذي، 194/5 - رقم 2944.
53. مسند احمد، ج 4، ص 169.
54. المنصف، ج 2، ص 61.
55. تفسير طبري، ج 1، ص 9.
56. همان.
57. تفسير طبري، ج 1، ص 10.
58. المستدرک علي الصحيحين، ج 2، ص 223.
59. تفسير طبري، ج 1، ص 23.
60. همان، ص 24.
61. النشر في قراءات العشر، ج 1، ص 21.
62. محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 2، ص 98.
63. همان، ص 105.
64. همان، ص 117.
65. سيد ابوالقاسم خوئي، البيان في تفسير القرآن، ص 177.
66. محمد عبدالعظيم زرقاني، مناهل العرفان، ج 1، ص 193.
67. علي بن حسام الدين عبدالملک المتقي الهندي، منتخب کنزالعمال، ج 2، ص 53.
68. همان، ص 55؛ تفسير طبري، ج 1، ص 57.
69. تفسير طبري، ج 1، ص 53.
70. محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 2، ص 98.
71. ر.ک: « تاملي در روايات جواز تبديل کلمات قرآن »، مقالات و بررسي ها، ش 75، ص 123.
72. محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 2، ص 98.
73. تفسير طبري، ج 1، ص 39.
74. محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 2، ص 99.
75. وسائل الشيعه، ج 4، ص 866؛ محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 2، ص 99.
76. تفسير طبري، ج 1،ص 15.
77. محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 2، ص 101.
78. المرشد الوجيز، ص 96.
79. محمدهادي معرفت، التمهيد، ج 2، ص 101.
80. همان، ص 117: الصحيح کما قدمنا ان اختلاف اللهجات هي العمده في ملحوظ حديث السبعه الاحرف.
81. همان، ص 163.
82. همان، صص 148، 156، 242 و 250.
83. فهرست شيخ طوسي، ص 36؛ معجم رجال الحديث، ج 2، ص 350.
84. سيد ابوالقاسم خوئي، البيان في تفسير القرآن، ص 193.
85. الحدائق الناضره في احکام العتره الطاهره، ج 8، ص 99.
86. مصباح الفقيه کتاب الصلاه، ص 276.
87. منهج الصادقين، ج 1، ص 13 ( مقدمه ) با تصحيح و پاورقي علامه شعراني.
88. سيد محمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 3، ص 74.
89. پژوهشي در تاريخ قرآن، ص 263.
90. محمد بن يعقوب کليني، الکافي، ج 2، ص 630.
91. نزول قرآن بر هفت حرف، ص 263.

منبع مقاله :
نصيري، علي؛ (1387)، معرفت قرآني ( يادنگار آيت الله محمدهادي معرفت (ره)) جلد سوم، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
چرا جنگ هشت ساله آغاز شد؟
چرا جنگ هشت ساله آغاز شد؟
اژه ای: انسان از جنایت صهیونیست‌ها و شهامت حزب‌الله لبنان متعجب می‌شود
play_arrow
اژه ای: انسان از جنایت صهیونیست‌ها و شهامت حزب‌الله لبنان متعجب می‌شود
بیش از هفتصد هزار آواره در لبنان وجود دارد
play_arrow
بیش از هفتصد هزار آواره در لبنان وجود دارد
حزب‌الله پیروز است
play_arrow
حزب‌الله پیروز است
پزشکیان: رژیم صهیونیستی و حامیانش، بزرگ‌ترین تروریست‌ها هستند
play_arrow
پزشکیان: رژیم صهیونیستی و حامیانش، بزرگ‌ترین تروریست‌ها هستند
قالیباف: رزمندۀ بسیجی، طی چهارماه آموزش، به یک افسر زرهی تبدیل شد
play_arrow
قالیباف: رزمندۀ بسیجی، طی چهارماه آموزش، به یک افسر زرهی تبدیل شد
رئیس دستگاه قضا: در دفاع مقدس همه اقشار مردم در صف اول جهاد حاضر شدند
play_arrow
رئیس دستگاه قضا: در دفاع مقدس همه اقشار مردم در صف اول جهاد حاضر شدند
عراقچی: شورای امنیت به تجاوزات اسرائیل در لبنان پاسخ دهد
play_arrow
عراقچی: شورای امنیت به تجاوزات اسرائیل در لبنان پاسخ دهد
سرلشکر سلامی: برای کنترل یک بحران همۀ زیرساخت‌ها از قبل باید فراهم شود
play_arrow
سرلشکر سلامی: برای کنترل یک بحران همۀ زیرساخت‌ها از قبل باید فراهم شود
فرودگاه بن‌گورین و خروج گسترده اشغالگران از فلسطین اشغالی
play_arrow
فرودگاه بن‌گورین و خروج گسترده اشغالگران از فلسطین اشغالی
استقبال و وداع با پیکر ۳۴ شهید گمنام دفاع مقدس
play_arrow
استقبال و وداع با پیکر ۳۴ شهید گمنام دفاع مقدس
اتحادیه اروپا: ما خواهان برقراری آتش‌بس میان لبنان و اسرائیل هستیم
play_arrow
اتحادیه اروپا: ما خواهان برقراری آتش‌بس میان لبنان و اسرائیل هستیم
ساختمان سازی در گوانژوی چین
play_arrow
ساختمان سازی در گوانژوی چین
پزشکیان: ما هیچ‌گاه به دنبال بمب هسته‌ای نخواهیم بود
play_arrow
پزشکیان: ما هیچ‌گاه به دنبال بمب هسته‌ای نخواهیم بود
گزارشی از عملیات جستجو در حادثه معدن طبس
play_arrow
گزارشی از عملیات جستجو در حادثه معدن طبس