دلايل جامعه شناختي پرفروش بودن فيلم اخراجي هاي 2

فيلم اخراجي هاي 2 كه در بهار سال 1388 در سينماهاي كشور اكران شد توانست با فروش بيش از 8 ميليارد توماني خود ركورد پرفروش ترين فيلم تاريخ سينماي ايران را از آن خود كند. اغلب منتقدان، فيلم را به لحاظ تكنيك هاي
يکشنبه، 20 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دلايل جامعه شناختي پرفروش بودن فيلم اخراجي هاي 2
 دلايل جامعه شناختي پرفروش بودن فيلم اخراجي هاي 2

 

نويسندگان: اعظم راودراد و حسين كرماني




 

فيلم اخراجي هاي 2 كه در بهار سال 1388 در سينماهاي كشور اكران شد توانست با فروش بيش از 8 ميليارد توماني خود ركورد پرفروش ترين فيلم تاريخ سينماي ايران را از آن خود كند. اغلب منتقدان، فيلم را به لحاظ تكنيك هاي سينمايي ضعيف و از نظر ارزش ها و محتواهاي هنري نيز، در حد پاييني مي دانستند. بسياري از منتقدان هم محتواي طنزآلود و ساده فهم بودن فيلم براي اغلب مخاطبان را در زمره ي دلايل فروش زياد فيلم قرار مي دادند. در اين مقاله با نگاهي جامعه شناختي به بررسي دلايل پرفروش شدن اين فيلم پرداخته شده است.

‌ چارچوب نظري

در اين تحقيق از مفاهيم موجود در نظريه ي جامعه ي توده وار و فرهنگ توده استفاده شده است. سي. رايت ميلز معتقد است كه مشخصات جامعه ي توده وار به شرح زير است:
نخست اينكه تعداد عقيده گرايان نسبت به عقيده دهندگان بسيار بيشتر است؛ دوم، امكان واكنش آزادانه به پيام هاي دريافتي اندك است. ارتباط يك سويه است و طوري سازمان يافته كه امكان واكنش فوري و مؤثر وجود ندارد؛ سوم، تحقق عقيده با عمل به عقيده، تحت كنترل قدرت هايي است كه بر مجاري اين نوع اعمال نظارت دارند؛ چهارم، توده نسبت به نهادهاي سياسي، اقتصادي و نظامي استقلالي ندارد و اين نهادها يا نمايندگان آنها هر نوع استقلالي را كه ممكن است از راه شكل گيري عقيده به دست آيد، كاهش مي دهند ( به نقل از دهقان: 1387 ).
مک کوايل معتقد است که نظريه ي جامعه ي توده وار بر وابستگي متقابل نهادهايي که اعمال قدرت مي کنند و در نتيجه بر يگانگي رسانه ها با منابع قدرت و اقتدار اجتماعي تأکيد دارد. وي معتقد است که بر اساس اين نظريه، از رسانه ها انتظار مي رود که « ابزاري باشند، براي استراحت و منحرف کردن توجه از مشکلات و فرهنگي در اختيار مردم قرار دهند که با با زندگي واقعي شان سازگار باشد؛ زندگي اي که معمولاً با کار و تفريح يکنواخت، تحت سلطه ي بوروکراسي بودن، انزوا يا دنياي زندگي خصوصي خانوادگي، رقابت و مشارکت و همبستگي بسيار نازل با جامعه همراه است » ( مک کوايل، 1382: 97 )
دومينک استريناتي ( 1384 ) نيز مي گويد مهم ترين ادعاي جامعه ي توده وار اين است که فرايندهاي صنعتي شدن و شهري شدن عواقب مخربي دارند. رشد شهرهاي بزرگ و پرجمعيت، ساختارهاي اجتماعي و ارزشي قبلي را که مردم را به هم پيوند داده بود، سست و فاسد کرده اند. نظريه ي جامعه ي توده وار معتقد است که صنعتي شدن و شهري شدن در جهت آنچه ذره گرايي ناميده مي شود، به کار گرفته مي شوند. اين به آن معنا است که يک جامعه ي توده اي از مردمي تشکيل شده است که فقط مي توانند مانند اتم ها در فيزيک يا ترکيبات شيميايي با هم ارتباط برقرار کنند. جامعه ي توده اي از افراد پراکنده تشکيل شده است، افرادي که هيچ نوع رابطه ي منسجم معنادار يا اخلاقي با يکديگر ندارند. اين مردم در ظاهر ذرات پراکنده يا ذرات واقعي تلقي نمي شوند، اما گفته مي شود که ارتباط بين آنها تنها قراردادي، سرد و فاقد انسجام است. آنها به هيچ وجه اعضاي يک جامعه ي يکپارچه محسوب نمي شوند. افرادي که در جامعه ي توده اي زندگي مي کنند به تدريج درمي يابند که فقط بايد به خود متکي باشند و هيچ جامعه يا موسسه اي که بتوانند خود را به آن متعلق بدانند يا هيچ ارزشي که بر اساس آن زندگي خود را ساماندهي کنند، برايشان وجود ندارد. آنها ديگر نمي دانند روش هاي خوب و درست در زندگي کدامند، چون جامعه ي توده اي به دليل فرايندهايي که به ظهور آن منجر شدند، نمي توانند راه حل هاي کافي و مناسب براي اين مشکلات در اختيار آنها بگذارد ( صص: 27 و 28 ). نظريه ي جامعه ي توده اي تلاش مي کند تا نشان دهد امکاناتي که براي تبليغات عمومي بوجود آمده است، در واقع پتانسيلي است که براي طبقه ي ممتاز در استفاده از رسانه هاي جمعي براي چاپلوسي، ترغيب، کنترل و استثمار مردم که با روش هاي سازماندهي شده تر و گمراه کننده تري به وجود آمده است. آنچه در واقع به وقوع پيوسته اين است که کساني که نهادهاي قدرت را کنترل مي کنند، به سليقه ي توده ها متوسل مي شوند تا بتوانند آنها را کنترل کنند. اگر چارچوب هاي اشتراکي اخلاقي و سنتي و سلسله مراتب اجتماعي و طبقاتي مورد قبول مردم در حال فروپاشي است و ديگر نهادي باقي نمانده است تا بين روابط انسان هاي پراکنده و قدرت هاي متمرکز موازنه ايجاد کند، فرد در مقابل نيروي ترغيب کننده، کنترل کنده و زورگويي که از سوي قدرت هاي مستقل سرمايه داري، دولت و رسانه هاي جمعي اعمال مي شود، مقاومت خود را از دست خواهد داد ( همان: 31 ).
اين نظريه، فرهنگ توده اي را يک فرهنگ استاندارد، فرمولي، تکراري و سطحي محسوب مي کند که به لذت هاي کم اهميت، احساسي، فوري و کاذب در ازاي معيارهاي جدي، فکري، اصيل و واقعي بها مي دهد. بنابراين فرهنگ توده اي، فرهنگي است که فاقد چالش ها و جذابيت هاي فکري است و سهولت و آرامشي را که در تخيل و گريز از واقعيت وجود دارد، ترجيح مي دهد و فرهنگي است که تلاش براي انديشيدن را محکوم کرده و واکنش هاي هيجاني و احساسي را خلق مي کند و از پيام گيران خود انتظار ندارند از قوه ي تفکر خود استفاده کنند، تلاش کنند و واکنش هاي خود را ايجاد کنند. با اين توضيحات، يافته هاي تحقيق حاضر با استفاده از نظريه ي فرهنگ توده اي و مفاهيم آن، تحليل خواهند شد.

روش تحقيق

براي اجراي اين پژوهش از روش کيفي و مصاحبه ي متمرکز استفاده شد. از آنجا که افراد به طور بالقوه مي توانند دلايل زيادي براي ديدن فيلم داشته باشند که امکان دسته بندي آنها در پرسشنامه هاي استاندارد وجود ندارد و به دليل اينکه شناخت دلايلي که موجب لذت بردن يا لذت نبردن مخاطب از فيلم شده است تا حد زيادي به توصيف و ذکر صحنه هاي فيلم وابسته است، يا به طور کلي، شناخت اين دلايل، فرايندي چند بعدي و پيچيده است، روش کيفي انتخاب شد. در روش کيفي محقق مي تواند با توجه به هر فرد، روش خود را اصلاح کند و تمامي زواياي موضوع را بکاود. مصاحبه ي متمرکز توسط مرتون و کندال در دهه ي 1940 ابداع شد. اين نوع مصاحبه از پرسش هاي ساخت يافته، نيمه ساخت يافته و بي ساختار تشکيل مي شود که هر کدام وجهي از مسئله را روشن مي کنند. اين نوع مصاحبه ها با اوضاع و احوال پاسخگويان، جداگانه انطباق داده مي شوند ( ويمر و دومينيک، 1384 ).
از آنجا که اغلب نويسندگان ( ببي، 1385؛ ويمر و دومينيک، 1384 ) بر رابطه ي صميمانه ميان مصاحبه کننده و مصاحبه شونده در جريان مصاحبه براي رسيدن به اطلاعات بيشتر و مفيدتر تأکيد کرده اند، در اين پژوهش افراد مصاحبه شونده از ميان آشنايان پژوهشگر انتخاب شدند تا مصاحبه ها بيشتر حالت گفت و گوهاي دوستانه در مورد يک فيلم را داشته باشند. در مجموع با هشت نفر براي اجراي اين تحقيق مصاحبه شد. اين هشت نفر با توجه به عواملي چون ميزان مصرف فرهنگي، گرايش سياسي، ميزان تحصيلات، جنسيت و سن انتخاب شدند و سعي شد که افراد مصاحبه شونده پراکندگي مناسبي با توجه به اين متغيرها داشته باشند.

جدول شماره ي 32: مشخصات مشارکت کنندگان در مصاحبه ي متمرکز

ردیف

اسم اول، فامیل

جنس

سن

میزان تحصیلات

گرایش سیاسی

میزان مصرف فرهنگی

1

مهدی م.

مرد

24

دانشجوی لیسانس

چپ

بالا

2

مهدی ز.

مرد

29

لیسانس

چپ

بالا

3

زهرا ک.

زن

37

ابتدایی

متعادل

پایین

4

مهدی ک.

مرد

25

لیسانس

راست

پایین

5

محمد ک.

مرد

18

دیپلم

متعادل

پایین

6

رقیه م.

زن

23

دانشجوی فوق لیسانس

راست

بالا

7

سیروس غ.

مرد

40

دیپلم

راست

پایین

8

فاطمه س.

زن

23

دانشجوی لیسانس

چپ

بالا


منظور از ميزان مصرف فرهنگي، ميزان مطالعه ي افراد و تعداد دفعاتي است که به اماکن فرهنگي مانند موزه، تئاتر، سينما و مجالس فرهنگي و هنري مي روند. اين ميزان، در سه طبقه ي کلي دسته بندي شد. افرادي که به طور ميانگين در ماه کمتر از يک کتاب مي خوانند يا به اماکن فرهنگي ذکر شده مي روند، مصرف فرهنگي پاييني دارند. افرادي که به طور ميانگين در ماه يک کتاب مي خوانند يا به مجالس و اماکن فرهنگي مي روند، ميزان مصرف فرهنگي متوسط و افرادي که از اين ميزان بيشتر کتاب مي خوانند يا به چنين محافلي مي روند، ميزان مصرف فرهنگي بالايي دارند. گرايش سياسي افراد نيز با توجه به چگونگي شرکت آنها در انتخابات دهمين دوره ي رياست جمهوري تعيين شد. افرادي که به ميرحسين موسوي رأي داده بودند، در دسته ي چپ و افرادي که به محمود احمدي نژاد رأي داده بودند، در دسته ي راست قرار داده شدند. دسته اي نيز با عنوان متعادل ايجاد شد، که شامل افرادي است که اگرچه به يکي از اين دو کانديدا رأي داده اند، اما به طور کامل به وي گرايش ندارند، به اضافه ي افرادي که يا رأي نداده اند يا به کانديداي سومي رأي داده اند.

يافته هاي تحقيق

مهم ترين نکته در مورد مصاحبه هاي صورت گرفته اين است که تمامي مصاحبه شوندگان در به ياد آوردن خلاصه ي فيلم مشکل داشتند و گاه حتي اسامي شخصيت ها را اشتباه به کار مي بردند و در بعضي موارد فيلم را با « اخراجي هاي 1 » اشتباه مي گرفتند. براي مثال رقيه م. در ابتداي مصاحبه، نام فيلم را فراموش کرده بود يا محمد ک.، سيروس غ.، مهدي ک. و زهرا ک. به طور مکرر مي گفتند که فيلم را به خوبي به ياد نمي آورند. مصاحبه ها به طور ميانگين 12 دقيقه طول کشيد و مصاحبه شوندگان اغلب يک سال قبل، فيلم را ديده بودند.
در مصاحبه هاي صورت گرفته اغلب مصاحبه شوندگان، طنز بودن فيلم را دليل اصلي ديدن فيلم اعلام کرده اند. به علاوه، مصاحبه شوندگان در پاسخ به پرسشي که از آنها مي خواست خلاصه اي از فيلم را بگويند يا صحنه هايي که موجب لذت آنها شده يا به يادشان مانده است را بگويند، جز در يک مورد همگي صحنه هاي طنز فيلم را ذکر کردند. صحنه هاي بازي جواد رضويان در هواپيما، تلاش زن حاج صالح براي عربي حرف زدن، مصاحبه ي شخصيت هاي فيلم با خبرنگار زن، مسابقه ي فوتبال و پنالتي حاج صالح، از جمله صحنه هايي هستند که در اغلب مصاحبه ها از آنها به عنوان صحنه هاي جالب و خوب فيلم نام برده شده است. براي مثال مهدي ک. در پاسخ به اين پرسش ها گفت: « يه تيم فوتبال تشکيل دادن، تيم فوتبال اسرا و همه شونم معتاد بودن و لاتا بودن و خيلي قشنگ بود. مثلاً دروازبانشون رفت بگيره اينجوري ملق زد و گرفت توپو. يکي شوت زد مي خواست پنالتي بزنه. نه، خطا بود، مي خواست بزنه زد گل شد، بعدم که گل شد زد عکس صدام رو سوراخ کرد. تا همين حد يادمه ». زهرا ک. هم گفت « يه زنه که خيلي باحجابه و سعي مي کنه که عربي با مرده صحبت کنه بعد مرده هيچي حاليش ... جوري حرف ميزنه که اون فک ميکنه که ... ولي او هيچي حاليش نميشه ». سيروس غ. هم در پاسخ به اين پرسش گفت: « يه صحنه اونجا بود که مسابقه ي فوتبال دادن. اونجا خيلي لذت بردم. در اصل صحنه اي که مسابقه ميذارن بين عراقيا و اسراي ايران ... در اصل مي خواستن بين دو گروه از خود اسرا اين کارو بکنن که بينشون اختلاف بندازن ... اون لحظه اي که اون حاجيه ميخواد پنالتي بزنه و توپ ميخوره عکس صدام و اونو پاره ميکنه ... يکي اين صحنه بود. صحنه هاي طنزش هم به نظرم خوب بود، مثلاً همون جواد رضويان توي هواپيما ... که نوار رو مي بره مي ده خلبانه مي گه بذار کيف کنيم، يا اون جا که گروگان گيرا مي خوان عروسي کنن، جواد رضويان مي رقصه و اينا. بقيه ي صحنه ها خاطرم نيست ». بقيه ي مصاحبه شوندگا ننيز کم و بيش همين پاسخ ها را دادند. اما در اين بين تنها رقيه م. بود که از صحنه اي که عراقي ها تمام بدن اسرا را زير خاک کرده بوند و فقط سر آنها بيرون بود، ياد کرد. وي گفت: « يه صحنه بود که فک کنم همشونو تو خاک کرده بودند که فقط سراشون پيدا بود. اون صحنه رو خيلي دوس داشتم. نميدونم تو اخراجي هاي يک بود يا دو ».
با توجه به مصاحبه ها، در کنار طنز فيلم به عنوان عامل اصلي تماشاي آن توسط مصاحبه شوندگان، چند عامل ديگر نيز توسط آنها مطرح شد که به ترتيب عبارتند از سابقه ي فيلم، ارائه ي ديدگاه جديد در مورد دفاع مقدس، تبليغات و مانند آن. در مورد سابقه ي فيلم، مي توان گفت که دنباله ي اخراجي هاي 1 بودن سبب شده بود تا عده اي به ديدن فيلم بروند. مهدي. ز به خوبي اين دليل را شرح داد. او گفت: « شايد شوخياشم نسبت به سري اول، شوخياي زياد نابي نبود، ولي خب يه سرياله. يه تريلره که آدم مي خواد ببينه آخرش چي مي شه. مي دوني فيلم که شروع مي شه آدم وارد يه زندگي جديد مي شه و وقتي فيلم تموم مي شه واقعاً تو اون زندگي تو مي ميري. حالا من دلم مي خواد سري اول رو که ديدم ببينم ادامه ي زندگي چيه ». سيروس غ. هم گفت: « چون مي خواستم ببينم تفاوتش با اخراجي هاي 1 چه جوريه سبک جديدتري داره يا نه ». برخي نيز ارائه ي يک ديدگاه جديد در مورد دفاع مقدس و رد شدن از خطوط قرمز موجود در اين حيطه را دليل ديدن فيلم عنوان کردند. مهدي م. در اين مورد گفت: « خوبيش اين بود که ديگه از همه بت نساختن. همه رو خوب جلوه نداده. آدم بدا هم قاطيشون بودن. اينو نبايد آدم فراموش کنه، کار خوبي بود ... بعد اون کارايي هم که مي کردن همه خط قرمز بوده تو سينماي ايران، وقتي هم که کسي از اين خط قرمزا رد ميشه براي ما جذاب ميشه، حالا مي خواد اونور اين خط قرمزا همش لودگي باشه. واسه ما واسه مردم کوچه و بازار جذاب ميشه ». فاطمه س. نيز در مورد ديدگاه جديد فيلم گفت: « الان ما 8 سال دفاع مقدس رو بيست ساله داريم نگاه مي کنيم، هيچ وقتم کم و زياد نمي شه ... همچنين ثابت هستش که زياد مي شه ولي کم نمي شه. بعدم مي گم اينقد با مضموناي مختلف ديدم ... مي شه گفت يه مضمون نو بود از دفاع مقدس ولي اونقد چيز جذابي نبود ». گاهي نيز مصاحبه شوندگان تبليغات وسيع در مورد فيلم و فروش بالاي آن را دليل ديدن فيلم اعلام مي کردند. مهدي م. در اين مورد گفت: « زياد تبليغات شده بود در موردش، تو تلويزيون يه تيکه هايي شو گرفته بودن کنار هم گذاشته بودن، تقريباً يه ويديوي خوب شده بود، برا همين مشتاق شدم ببينم. بعدم يه نکته ي ديگه اينکه فيلم که زياد طرفدار داره وقتي يه ماه همه در موردش حرف ميزنن، خواهي نخواهي به سمتش کشيده ميشي ». مهدي ز. هم گفت: « ببين من معتقدم فيلمي که مورد اقبال قرار مي گيره لابد دليل داره، آدم بايد بره اون دلايل رو پيدا کنه. يه چيزي داره که مردم بهش علاقه مندن. حالا اين مي تونه اين باشه که ما توي ايران به اينجور مسائل خوب نپرداختيم ».
مصاحبه شوندگان در پاسخ به اين پرسش که فيلم را کمدي مي دانند يا يک فيلم دفاع مقدسي، بدون استثنا فيلم را کمدي مي دانستند و در اغلب موارد مصاحبه شوندگان تأکيد بسيار داشتند که تنها به دليل طنز فيلم، آن را ديده اند و به آن علاقه مند شده اند. نکته ي جالب در اين مورد اين بود که اغلب آنها طنز فيلم را طنز کاملي نمي دانستند و معتقد بودند که فيلم، بيشتر حالت لودگي و مسخرگي دارد. مهدي ز. در اين مورد گفت: « از نظر طنز ... ببين موفق توي يه کانون بايد ديده بشه. مثلاً اين فيلم در ايران فيلم موفقي بود، ولي بخواي بگي آيا اين طنز کاملي بود بايد بگم نه. چون طنز فقط قرار نيست مردم رو ... درسته که حرف اولش بايد اين باشه که بخندونه. يعني شرط لازمش اين باشه که بخندونه ولي کافي نيست. فقط خندوندن کافي نيس ». مهدي م. هم گفت: « خب کمدي، به نظر من کمدي ميشه چون تيکه هاي طنزش به جديش مي چربه. ببين ما چن تا آيتم داريم واسه اينکه طنز باشه يا دفاع مقدسي باشه. خب بعد اين فکري هم که توش جاريه مثلاً اين تيکه هايي که توش هس اگه بذاري روي يه فيلم عشقي ديگه، همين قدر آدمو مي خندونه ... طنز نبود، لودگي بود. وايميستن سرود ميخونن که چي. انگار رو پيشوني ما نوشته ... ». محمد ک. هم گفت: « اخراجي هاي 2 ... توي جنگ مسخره بازي درمي آوردن و ديگه مسخره بازي درمي آوردن و فيلمش خنده دار بود و ... ». به نظر مهدي ک. « فيلمي بود که ... طنز که خيلي طنز بود ... يعني بخواي درجه بندي کني، به نظر من اول طنزه ... بعد محتوا داشت ولي کل محتواش اين بود که اينا اسيرا رو مي بردن که يه مقدار عقايدشونو عوض کنن و تحت تأثير تبليغاتي قرار بدن. مفهومي به اون صورت نداشت. نه، به نظر من بيشتر جنبه ي طنز و خنده اش بود ».
از طرف ديگر به نظر مي رسد فيلم، تأثيري بر سطح فکري مخاطب نداشته است. تمامي مصاحبه شوندگان در پاسخ به اين پرسش که آيا صحنه اي بوده است که آنها را به فکر فرو ببرد، پاسخ منفي داده اند و در بين مصاحبه شوندگان، هيچ کس بعد از ديدن فيلم به مطالعه در مورد آن ترغيب نشده است. مهدي ز. مي گويد: « نه، اين فيلمي نبود که من بخوام به لايه ي دوم توش توجه کنم. يعني همه چي لايه ي اولشه. فيلم يه لايه ي ساده داره و هرچي مي خواد بگه رو مي گه و چيزي نمي ذاره براي اينکه من بعداً بخوام بهش فکر کنم و نسبت بهش مثلاً برداشت ديگه اي داشته باشم و ترغيب بشم سه ماه بعد دوباره ببينمش ». فاطمه س. گفت: « نه، نه، اونقدر برام جذاب نبود که بخوام برم .. دنبال نقدش و اينا ». مهدي م. هم گفت: « نه، نخوندم. علاقه نداشتم. چون مي گم، به تلويزيون بسنده کرده بودم و فروش بالاش. هر جا هم صحبت مي کنيم صحبت از فروش بالاش بود و صحبت مسعود ده نمکي که آقا چي شد اين فيلمو ساختي و ... اينا ». حتي صحبت هاي مصاحبه شوندگان با ديگران نيز تنها به تعريف کردن صحنه هاي خنده دار فيلم محدود مي شده است. مهدي ک. در اين مورد گفت: « کلاً در مورد همين چيزاي طنزش. صحنه هاي خنده دارش. مثلاً بشينيم تحليل کنيم، نه، بيشتر جاهاي خنده دارش [ رو تعريف مي کرديم ] ».
برخي از مصاحبه شوندگان گفتند که ديگران به ديدن فيلم تشويق کرده اند و دليل اين کار را طنز و خنده دار بودن فيلم اعلام کردند، در حالي که برخي ديگر گفتند که ديگران را به ديدن فيلم تشويق نکرده اند، چرا که فيلم را زياد جالب نمي دانسته اند- به ويژه آنها اين فيلم را با « اخراجي هاي » مقايسه و آن را در اين مقايسه، ضعيف تر ارزيابي مي کردند. از طرف ديگر مصاحبه شوندگاني که فيلم را بيش از يک بار ديده اند اعلام کردند که بار دوم به صورت تفنني و سرسري فيلم را ديده اند چرا که کششي به ديدن آن نداشته اند. رقيه م. در اين مورد گفت: « يه بار بود، بعد يه بارم تو مسافرت تو اتوبوس بوديم که پخش کرد ولي من نگا نکردم. يه بارم سي ديش اومده بود تو خونمون، اونم همين طور، زياد با تمرکز نگاه نکردم. فقط چون تو سينما صداش خيلي بد بود، اونجاهايي که طنز داره رو يه بار ديگه ديدم، ولي نه اينکه بخوام همه ي فيلمو دوباره ببينم. تو ايام عيدم داشت نشون ميداد که ديگه نگا نکردم ». مهدي ز. هم در اين مورد گفت: « اطرافيان خودم تا يه هفته ده روز در موردش صحبت مي کردن. مثلاً اينکه چه جوري بود، چه شوخيايي داشت، ولي بعد فراموش کردن. من خودم با همين افراد- مث اينکه يکي دو بارم تلويزيون پخش کرده- که مثلاً مي گفتن بريم ببينيم، ميگفتن نه ديديم ديگه، ولش کن. يعني رغبت به اينکه يه بار ديگه ببينن شايد يه ديدگاه ديگه پيدا کنن هم ديگه وجود نداشت ». بعضي نيز اعلام کردند که دوباره فيلم را با توجه ديده اند و اين کار به دليل صحنه هاي طنز و خنده دار فيلم بوده است. البته آنها نيز مي گفتند که ديدن فيلم به طور تصادفي رخ داده است، و آنها براي ديدن آن برنامه ريزي نکرده اند.
نکته ي آخري که از مصاحبه ها استخراج مي شود و برخلاف نتايجي که در بالا ذکر کرديم، با يافته ي گزارش تحقيق شماره ي 14 تضاد دارد، اين است که مصاحبه شوندگان در کنار اينکه به طور گسترده از طنز بودن فيلم ياد مي کردند، پخش سرود « اي ايران » در پايان فيلم و نپذيرفتن تابعيت عراقي از سوي اسرا را موجب غرور و افتخار خويش مي دانستند. محمد ک. « جايي که بهشون مي گفتن تبعيت عراقي رو بگيرين و اونا مي گفتن نه. ايراني » را جزو صحنه هاي تفکربرانگيز محسوب کرده است، اما اين تنها صحنه اي است که او به غير از صحنه هاي طنز به ياد داشت. مهدي م. و مهدي ز. نيز در مورد سرود اي ايران هم نظر بودند. مهدي ز. مي گويد: « تنها چيزي که تو اين فيلم براي من جالب بود اين بود که آدم طنز بسازه، ولي در نهايتش طرف واقعاً مي دونسته چيکار کنه. مثلاً آخرش اون سرود اي ايران رو که ميزاره ... دقيقاً يه جايي گذاشته که ديگه کسي نتونه اعتراض کنه. يعني اون حس حماسي، اون حس چه مي دونم غرور ملي ايرانيت همه ي اينارو تو يه لحظه ايجاد کرده ». مهدي م. گفت: « صحبت اون آقاي ارمني هم قشنگ بود. اون کارش خوب بود. ديگه جنگو از حالت اعتقادي خودش خارج مي کرد، يه ذره مي گفت ايراني ايم بيشتر تا مسلمون ». البته فاطمه س. در اين مورد نظر ديگري داشت: « بعد تهشم يه کم احساسات ناسيوناليستي اضافه کرده بود. باز هم مخاطب جمع کنه. يعني مني که- نه اينکه به دفاع مقدس علاقه ندارم- ولي ازش خسته شدم اينقد که مضموناي مختلفي ازش ديدم. بخاطر احساسات وطن پرستي ام هم که شده بشينم فيلمو نگاه کنم ».

نتيجه گيري

مشاهده مي شود که اين پژوهش بر نتايج مطالعه ي قبل تأکيد مي کند، اينکه مخاطبان با دلايل و انگيزه هاي مختلفي فيلم را ديده اند و قرائت هاي متفاوتي از فيلم داشته اند، اما در عين حال نشان مي دهد که طنز بودن فيلم عامل اصلي ديدن فيلم توسط اغلب مخاطبان بوده است. افرادي که در اين تحقيق با آنها مصاحبه شده است، از نظر مصرف فرهنگي و گرايش سياسي با هم متفاوت بودند، اما در نهايت در تمامي مصاحبه ها آنها بر طنز بودن فيلم تأکيد داشته و اين عامل را دليل ديدن فيلم مي دانستند. البته گاهي اين اظهارنظر حالت منتقدانه به خود مي گرفت. نکته ي شايان ذکر در اين مورد اين است که مصاحبه شوندگان در عين حال که طنز فيلم را دليل تماشاي آن مي دانستند، اما خود اظهار مي کردند که فيلم، طنز کاملي نيست و حالت مسخرگي و لودگي دارد. اين مطلب نشان مي دهد مخاطبان، فيلم را نقد مي کرده اند و تماشاي فيلم توسط آنها به معناي پذيرش آن نبوده است.

مقايسه با يافته هاي تحقيقات ديگر و جمع بندي

همان طور که در مقدمه ي اين فصل گفته شد، مطالعات مخاطب سينما در ايران بسيار محدود است. براي مقايسه ي يافته هاي بالا تنها يک تحقيق ديگر وجود دارد که در سال 89 انجام شده است. محقق ( شاه حسيني، 1390 ) در اين تحقيق، سعي کرده است براي استفاده و رضامندي مخاطب سينماي ايران الگويي ارائه کند. صرف نظر از اينکه يافته هاي تحقيق در ارتباط با خواسته هاي مخاطبان ايراني از سينما و دلايل رضامندي يا عدم رضامندي آنها معتبر باشد يا خير، خصوصيات کلي جامعه ي مورد مطالعه که مخاطبان سينماي ايران هستند، در اين قسمت مبناي خوبي براي جمع بندي است. اين مخاطبان که صفت مشترک آنها فيلم ديدن در سالن نمايش عمومي در هر نقطه اي تهران است، حدود 2.500.000 نفر برآورد شده اند که با 400 نفر از آنها که با تکنيک نمونه گيري چند مرحله اي و انتقالي انتخاب شدند، مصاحبه به عمل آمد ( ص: 135 ).
يافته ها نشان مي دهد مخاطبان سينماي ايران بيشتر جوان هستند ( 23-18 ساله، 47/6 درصد )، و مردان بيش از زنان به سينما مي روند ( 54/6 درصد ). از طرف ديگر بيشترين اين مخاطبان تحصيلات عالي دارند، به طوري که 65 درصد آنها مدرک کارشناسي دارند و با اضافه کردن مدارک بالاتر نسبت مخاطبان با تحصيلات عالي به 75 درصد مي رسد نکته ي جالب اينکه از نظر رشته ي تحصيلي بيشتر اين مخاطبان از رشته هاي علوم انساني هستند ( 46/9 درصد ) و در سال 1389 متوسط درآمد اغلب آنها ( 39 درصد ) کمتر از 400 هزار تومان بوده است ( ص: 142 ). نکات جالب توجه ديگر اينکه بيشتر پاسخگويان پايان روشن و کامل را مي پسندند و چندان علاقه اي به مطالعه درباره ي فيلمي که ديده اند، ندارند ( ص : 152 ). بيشتر آنها فيلم هايي را مي پسندند که احساساتي مانند غم و شادي را ( در برابر شک و ترديد و عشق و نفرت ) منتقل کنند و از ميان 14 ژانر پيشنهادي، بيش از همه به ژانر کمدي ( 69 درصد )، و کمتر از همه به ژانر جنگي ( 85 درصد ) علاقه دارند. سرانجام بيشتر مخاطبان ( 54 درصد ) ساليانه 5 بار و کمتر به سينما مي روند ( ص: 156 ).
برخي از يافته هاي اين تحقيق، مانند جوان بودن مخاطب و علاقه به فيلم کمدي، با يافته هاي مطالعه ي موردي شهر نيز همخواني دارد. همين طور اينکه مردان بيش از زنان به سينما مي روند. البته از آنجا که الگوي سينما رفتن در شهر قم الگوي خانوادگي است و شايد در تهران نيز همين الگو غلبه داشته باشد، اين تفاوت نشان مي دهد که مردان بيش از زنان به تنهايي يا با گروه هاي دوستان به سينما مي روند.
مطالعه ي موردي ديگر که قابل مقايسه با مطالعات موردي اين فصل خواهد بود، تحقيقي است که دريافت جوانان تحصيل کرده ي تهراني از فيلم هاي علمي- تخيلي را تحليل کرده است. يافته هاي اين تحقيق ( منتظرقائم و فغاني، 1387 ) که با روش کيفي و مصاحبه ي عميق انجام شده، حاکي از آن است که زنان کم و مردان خيلي زياد به فيلم هاي علمي تخيلي علاقه دارند. زنان در عوض فيلم هاي رمانتيک و عشقي، ماورايي و خانوادگي را مي پسندند ( ص: 146 ). همين طور افرادي که در رشته هاي فني و مهندسي تحصيل مي کنند بيشتر و آنهايي که در رشته هاي علوم انساني تحصيل مي کنند، کمتر از ديگر گروه ها به اين ژانر علاقه نشان مي دهند ( ص: 148 ). از طرف ديگر زنان و دانشجويان رشته هاي علوم انساني و هنر، اين فيلم ها را در کل تخيلي قلمداد کرده و آنها را باور نمي کنند، اما مردان و دانشجويان رشته هاي فني و مهندسي، بخش علمي و تخيلي فيلم ها را از هم تفکيک کرده و ايده هاي علمي پشت تصاوير تخيلي را باور دارند ( ص : 152 ). همين دو دسته در مورد به يادآوردن فيلم ها نيز صادق بود، به اين معنا که مردان و دانشجويان رشته هاي فني و مهندسي بيشتر ديالوگ ها و گفت و گوهاي فلسفي فيلم ها را به ياد مي آوردند و زنان و دانشجويان رشته هاي علوم انساني و هنر بيشتر تصاوير و صحنه هاي عاطفي آنها را در ذهن داشتند ( ص: 155 ). اگرچه فيلم هاي موضوع مطالعه در اين تحقيق خارجي بودند، اما تحقيق به اين دليل در اين قسمت استفاده شد که رابطه ي مخاطب ايراني را با نوع فيلم توضيح مي داد.
البته مطالعات موردي کيفي تنها به عنوان مثال و نمونه هايي غيرقابل تعميم در مورد رابطه ي مخاطب و سينما مطرح هستند. هرچه تعداد اين مطالعات بيشتر و يافته هاي آنها به هم نزديک تر باشد، مي توان به شرط تعميم پذيري در اين رابطه نزديک تر شد. به همين دليل، اين حوزه از جامعه شناسي سينماي ايران کماکان نيازمند انجام تحقيقات مفصل تري در سطح ملي است، تا بتوان از يافته هاي آن براي توسعه ي جامعه شناسي مخاطب سينماي ايران استفاده کرد.
منبع مقاله :
راودراد، اعظم؛ ( 1391 )، جامعه شناسي سينما و سينماي ايران، تهران: مؤسسه ي انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
شاهد عظمت شخصیت رهبر انقلاب در تصمیماتی مثل وعده صادق بوده‌ام
play_arrow
شاهد عظمت شخصیت رهبر انقلاب در تصمیماتی مثل وعده صادق بوده‌ام