مشاوره ي همسالان به يکديگر

هدف اين نوشته توجّه به ظرفيّت هاي بالقوّه اي است که در گروه همسالان دانش آموز براي شرکت فعّال در برنامه هاي مشاوره وجود دارد. اغلب دانش آموزان مشکل دار، ترجيح مي دهند براي طرح مسايل خود و دريافت کمک، اوّل به
شنبه، 2 خرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مشاوره ي همسالان به يکديگر
 مشاوره ي همسالان به يکديگر

 






 

 

زير نظر مختار موسوي

در دوره ي نوجواني وقتي فشار و مشکلات بر نوجوانان زياد مي شود اغلب براي دريافت کمک به سوي يکي از همسالان خود مي روند و لذا چنان چه با آموزش و مهارت آموزي، شرايطي را براي حمايت همسالان (1) از هم فراهم آوريم اين فرآيند طبيعي ممکن مي گردد ( کوي و شارپ (2) 1996)

مقدّمه

هدف اين نوشته توجّه به ظرفيّت هاي بالقوّه اي است که در گروه همسالان دانش آموز براي شرکت فعّال در برنامه هاي مشاوره وجود دارد. اغلب دانش آموزان مشکل دار، ترجيح مي دهند براي طرح مسايل خود و دريافت کمک، اوّل به همسالان خود مراجعه نمايند. علاوه بر آن، چنان چه در مدرسه يک شبکه ي حمايتي از خود دانش آموزان شکل گيرد و هدايت و حمايت از آن ها توسّط خودشان فراهم شود به برنامه هاي کلّي هدايتي مدرسه که توسّط معلّمان و مشاوران تدارک ديده مي شود کمک شايان توجّهي خواهد شد. اين همکاري سازنده بين شبکه هاي حمايتي همسالان و بزرگسالان براي کلّ مجموعه و هر دو طرف رابطه ي سودمند خواهد بود و معلّمان در اين بين نقش مؤثّري را ايفا مي نمايند.
اين نوشته هم چنين به تعريف و توصيف مشاوره و حمايت همسالان مي پردازد تا عناصري را که براي موفّقيّت آن ها ضروري است تحليل کرده و سهم و نقش معلّمان را در اين ميان مشخّص نمايد. البّته چنين برنامه اي به دليل سطح مهارت و بلوغ دانش آموزان براي دوره هاي راهنمايي و دبيرستان قابل اجرا مي باشد ولي در مواردي با احتياط بيش تر مي توان از آن در مدارس ابتدايي نيز استفاده کرد.

نمونه هايي از نظام هاي موفّق مشاوره و حمايت از همسالان

نظام دوستانه

يک ياور و دوست به عنوان همسال فردي است که حمايت خود را در قالب يک مشاور آگاه براي همسالان و رفيق خود به اجرا مي گذارد. هدف از يک نظام دوستانه آن است که به عنوان مثال براي يک عضو تازه وارد و غريبه احساس بيگانگي و غربت در مدرسه را به حدّاقل رسانده و حسّ مجزا بودن را تبديل به همبستگي و پيوند نمايد و لذا يک دوست مي تواند به فرآيند انتقال و پيوند يک دانش آموز تازه وارد به يک مدرسه و گروه همسال ناآشنا کمک کند. نحوه و کيفيت فرآيند دوستي بين گروه همسال بسيار با اهمّيّت است. همان طور که مي داني در مدرسه دوستي ها بر اساس تجربه ي شخصي، ميزان رشد و بلوغ و علايق شخصي شکل مي گيرد. حال چنان چه اين نظام هاي دوستانه، تحت آموزش و مهارت آموزي از نوع مشاوره اي قرار گيرند، فرآيند کمک و حمايت بين آن ها با سهولت بهتري صورت خواهد گرفت. مک وايرتر و همکاران (3) (1993) به سودمندي گروه همسالان براي ياد گيري زبان دوم اشاره مي کنند و معتقدند که دوستان از طريق فراهم آوردن تشويق فردي و ايجاد فرصت هايي براي تمرين زبان و الگو دادن به اين مهم مي پردازند.

حمايت همسالان

در سطح جامع تر و رسمي تر براي برنامه هاي مدراس راهنمايي و متوسّطه از اصطلاح حمايت همسالان استفاده مي شود که در اين راستا دانش آموزان سال هاي بالاتر به عنوان رهبران گروه آموزش هايي را جهت شرکت در برنامه ي رشد فردي نوجوانان تازه وارد به مدرسه مي بينند.
حمايت همسالان در موضوعاتي مانند سلامت، تندرستي، بهداشت و مسايل مختلف اجتماعي صورت مي گيرد و بسياري از مفاهيم اصلي آن مربوط به انتقال مهارت هاي زندگي است.
برنامه هاي حمايت از همسالان در مدراس به عنوان يک برنامه ي جامع در کشورهاي متعدّدي نظير استراليا از سال 1971 ( کمپبل (4) 1933) و نيوزيلند از سال 1985 ( حمايت همسالان، نيوزيلند 1995 به اجرا گذاشته شده است. اين برنامه براي دانش آموزان بزرگ تر طيّ 20 جلسه انجام مي شود و شامل مهارت هاي ارتباط، خود شناسي، ايجاد اعتماد، روابط بين فردي، اهداف زندگي و تحکيم ارزش ها، مهارت هاي رهبري، فنون تسهيل گري و ...است. پس از آموزش نخستين رهبران گروه و شروع به کار آن ها، حمايت از آن ها توسّط متخصّصان و مشاوران با تجربه ادامه يافته و بر کار آن ها نظارت مي شود. آن گاه از اين رهبر يا رهبران انتظار مي رود که به عنوان يک دوست و حامي براي دوستان تازه وارد خود به مدرسه عمل کنند نه آن که تمامي مشکلات را حل نمايند و يا در همه ي امور مشاور آن ها باشند، امّا در عين حال در ايجاد سازگاري اوّليّه و آگاهي دادن به دانش آموزان تازه وارد و پاسخ گويي به برخي سؤالات آن ها و در نهايت کاهش اضطراب و دغدغه ي ناشي از ورود به محيط جديد مي توانند مؤثّر عمل کنند ( کمپبل 1993 ) و در موردي که نياز به کمک بيش تري وجود دارد به معلّمان مشاور يا اشخاص ديگر ارجاع داده مي شوند.

معلّم ويژه ي همسالان

يک شکل از مشاوره ي همسالان آن است که به عنوان معلّمان ويژه در کمک به مسايل درسي دانش آموزان مشغول به کار شوند و از اين طريق به معلّم کلاس کمک کنند ( هرينگ (5) 1997، مک وايرتر و همکاران (6) 1993، هوربناي و همکاران،(7) 1997)
اين دانش آموزان پس از ديدن آموزش هاي لازم به ياري و تشويق ديگر دانش آموزان پرداخته و بدون تنبيه، خطاهاي آن ها را اصلاح مي کنند ( هرينگ 1933). دانش آموزان معيّن گاهي از کلاس هاي بالاتر انتخاب مي شوند و گاهي نيز از دانش آموزان موفّق همان کلاس مي باشند. آموزش ويژه توسّط همسالان تأثير مثبت و مؤثّري بر عملکرد تحصيلي، نگرش ها و روابط اجتماعي دانش آموزان دارد. ( کوهن و همکاران (8) 1982).
هم چنين مشخّص شده است که ايفاي نقش معلّم ويژه براي دانش آموزاني که مجري آن هستند اين سودمندي را دارد که احساس عزّت نفس و اعتماد به نفس را در آن ها افزايش مي دهد و در بسياري از موارد موجب پيش رفت شخصي خود آن ها نيز مي شود. ( گودلد و هرست (9) 1990 : هورنباي و همکاران 1997).

مشاوره ي همسالان در قالب تسهيل گري

مشاوره ي همسالان که گاهي به عنوان خدمات تسهيل گري همسالان ناميده مي شود، با حمايت همسالان و آموزش ويژه که در آن فرد به عنوان يک مشاور به درمان مسايل و مشکلات دانش آموزان مي پردازد متفاوت است. « تسهيل گري همسالان » فرآيندي است که در آن دانش آموزان آموزش ديده به اجراي برخي از خدمات ياورانه بين فردي مانند گوش کردن فعّال، حمايت، پيشنهاد راه حل، هم احساسي و درگير شدن با تعاملات کلامي و غيرکلامي دانش آموزان ديگر مي پردازد؛ دانش آموزاني که يا خودشان مراجعه نموده اند و يا توسّط ديگران ارجاع داده شده اند ( مک وايرتر و همکاران، 1993) .
اين مورد از مشاوره همسالان براي توجّه به مشکلات فردي و ارتباطي نوجوانان طرّاحي مي شود و در موردي که دانش آموزي با مسايل نظير تصادف، افسردگي، تمايل به خود کشي، تنش هاي ناشي از مشکلات خانوادگي، ترس هاي اجتماعي، ناتواني در ابراز وجود، معلول بودن و تمايل به مصرف مواد و موارد مشابه رو به رو مي گردد، مورد استفاده قرار مي گيرد. مسايل گفته شده از جمله مواردي است که چنان چه مورد توجّه قرار نگيرد، تعداد زيادي از نوجوانان را تحت تأثير قرار داده و اثرات جدّي بر عملکرد فردي، اجتماعي و تحصيلي آنان خواهد داشت ( اسميت و شارپ (10) 1992).
بسياري از مدارس سياست هاي گسترده اي را براي رويا رويي با مسايلي که سلامت فردي دانش آموزان را به خطر مي اندازد - خصوصاً در موضوعاتي نظير ترس و عجز و بي کفايتي و يا آن هايي که در معرض خطر مصرف داروهاي غير مجاز قرار دارند - به اجرا مي گذارند؛ به عنوان مثال، کار ترايت (11) (1966) يک برنامه ي طرّاحي شده براي کلّ مدرسه را ارايه مي دهد که به توانا ساختن دانش آموزان در مواجهه با ترس ها و اضطراب هايي که براي آن ها پيش مي آيد کمک مي نمايد. اين طرح که در مدارس متوسّطه در استافورد (12) ايالات متّحده به اجرا در آمده شامل به کار گيري يک راهنماي عملي ياورانه ي دانش آموز، تعهّد امضا شده توسّط تمام دانش آموزان، نظام پاداش و تنبيه و يک طرح جامع درسي مي باشد.
موفّقيّت اين برنامه در گرو انتخاب صحيح گروهي از دانش آموزان است که تعداد آن ها 12-8 نفر و بر اساس ميزان بلوغ و رشد اجتماعي و برخورداري از صفت رهبري، علاقه مندي به کار در اين زمينه و اين عامل که نماينده ي کلّ دانش آموزان مدرسه محسوب شوند مي باشد ( سووسو، (13) 1990، کوري و کوري (14) 1997، جاکوب و همکاران (15) 1998). براي انتخاب دانش آموزان از فرم هاي خاصّ پرسشنامه اي و مصاحبه ي فردي با تک تک افراد علاقه مند استفاده مي شود. آموزش اين گروه در طول زمان و توسّط مشاوران برجسته بايد انجام شود. در آموزش به مسايلي مانند خودشناسي، صداقت، توانايي هم احساسي و همدلي با ديگران، برقراري ارتباط، چگونگي درک ديگران و ايجاد انگيزه براي تغيير اهمّيّت بيش تري داده مي شود و در مجموع شرايطي فراهم مي گردد که با ايجاد اعتماد، تعهّد و علاقه مندي بتوانند در آينده به ايفاي نقش تسهيل گري بپردازند ( کاپوزي و گراس (16) 1998، جاکوب و همکاران 1998).
در کنار اين موارد يادگيري مهارت هاي گوش کردن، درک همدلانه، شناسايي مشکل و حلّ مسأله و مهارت ارجاع نيز بايد مورد توجّه قرار گيرد ( ورنن (17) 1993، سکستون و همکاران (18) 1997). در حوزه ي مسايل ساختاري و سازمان گروه يادگيري اصول سازماندهي يک گروه آموزش چگونگي پرهيز از فعّاليّت هاي مشاوره اي در اموري که به آن ها مربوط نمي شود نيز بايد به آن ها آموخته شود. ( برک (19) 1994، کوري و کوري 1997).
تحقيقات موجود نشان مي دهد در صورتي که چنين برنامه ي آموزشي و حمايتي براي دانش آموزان تدارک ديده شود اجراي برنامه ي مشاوره ي همسالان هم در دبستان و هم در راهنمايي و دبيرستان مؤثّر و مفيد واقع مي شود ( سکستون و همکاران، 1997) به عنوان مثال پاترسون و همکاران (20) ( 1996) از موفّقيّت در يک برنامه ي مبارزه عليه ترس و اضطراب گروهي از دانش آموزان که در حلّ مشکلات خود عاجز مانده بودند و از طريق ارتباط و صحبت با نوجوانان ديگر توانايي مقابله با مشکلات خود را پيدا کردند گزارش داده اند. هم چنين در صورتي که نياز به خدمات جدّي تري وجود داشته باشد مشاور همسال مي تواند منبع خوبي براي ارجاع دانش آموز قلمداد گردد.
نقش ديگر شبکه ي مشاوره اي همسالان، نقش قدرت مندي است که مي تواند به عنوان پيش گيري از سوء مصرف آزمايشي مواد و ساير موارد غير مجاز ايفا نمايد، زيرا چنان چه دانش آموزان احساس کنند همسالانشان آن ها را از مصرف چنين موادي که به ضرر آن هاست نهي مي نمايند ديد منفي و حتّي تنفّر آميزي نسبت به اين موضوع پيدا مي کنند. در همين راستا نقش شبکه هاي مشاوره اي و تسهيل گري همسالان در آموزش و وادار ساختن ديگر دانش آموزان به رعايت مسايل مرتبط با حقوق انساني قابل توجّه است. البتّه تمامي اين موارد مستلزم آن است که افراد درگير با اين برنامه، زماني طولاني و کافي را در اختيار داشته باشند و قادر به عمل به عنوان مشاور و تسهيل گر و داراي قدرت سازماندهي و رهبري باشند. دوستي و احترام خالص و برخورداري از صداقت نيز بسيار مهم است. ( جورج و داستين (21) 1998، کاپوزي و گراس 1998). گرچه برنامه هاي گفته شده توسّط مشاوران و متخصّصان در بسياري از نظام هاي تعليم و تربيت به بهترين وجهي به اجرا گذارده مي شود، ولي اجرا و بر عهده گرفتن آن توسّط معلّماني که نقش هدايتي بر عهده دارند نيز بسيار ارزشمند است و در حال حاضر در بسياري از کشورها طرح هاي مختلفي در حوزه ي فعّاليّت هاي مشاوره ي همسالان اجرا مي شود.

اجزاي مشاوره ي همسالان

همان طور که ذکر شد بين انواع مشاوره و نظام هاي حمايتي همسالان تفاوت هايي وجود دارد ولي عناصري که موجب موفّقيّت آن ها مي گردد در بسياري از موارد مشابه و يکسان مي باشد و روشن شدن اين اجزا و عناصر براي همه ي افرادي که درگير با چنين برنامه اي هستند بسيار ارزشمند است.
مهم ترين مفهومي که در گروه هاي ياورانه ي همسالان بايد وجود داشته باشد « انعطاف پذيري » است. محقّقاني مانند راتر (22) ( 1993 ) و گروتبرگ (23) (1995) ويژگي هاي نوجوانان انعطاف پذير را اين چنين تعريف مي کنند. توانايي افراد براي برقراري يک رابطه ي صميمانه و قادر بودن براي مواجهه ي موفّقيّت آميز با وظايف اجتماعي و حفظ کيفيّت روابط با ديگران ( اورتز (24) 1999).
در مطالعه اي که براي مشخّص نمودن اجزا و عناصر انعطاف پذيري توسّط نويسندگان اين کتاب صورت گرفته است چهار دسته از اين عناصر به شرح زير معيّن شده اند. صفات شخصي، نگرش هاي ارتباطي، مهارت هاي ارتباطي و ارتباط بين فرد و ديگران ( اورتز 1999)

صفات شخصي

به عنوان يک اصل، ياوران همسال بايد از بين دانش آموزاني انتخاب شوند که خوش بين بوده و نگرش مثبتي به ديگر افراد، مسايل زندگي و آينده داشته باشند. برخورداري از صفات فوق در کمک به مراجعين براي تغيير در ادراکات منفي خود به سوي ادراکات مثبت و سازگارانه بسيار مفيد است. علاوه بر مورد فوق انعطاف پذيري فردي نيز صفت مهم ديگري است که ظرفيّت تحمّل فشارهاي رواني فرد را افزايش مي دهد زيرا افراد انعطاف پذير شناخت مناسب تري از خود دارند و آگاهي روان شناختي آن ها از ديگران نيز بيش تر است. مورد مهمّ ديگر آن است که ياوران همسال از کساني انتخاب مي شوند که براي زندگي معنا و هدف داشته و از ايمان و روحيه ي معنويّت بيش تري برخوردار باشند.

نگرش هاي ارتباطي

يک مشاور يا تسهيل گر همسال بايد از قدرت همدلي، هم احساسي و توجّه نسبت به مراجعان يا دانش آموزاني که قصد کمک و ياري به آن ها را دارد برخوردار باشد. اين کيفيّت ها يا صف ها بايد هنگام انتخاب مشاوران همسال مورد توجّه قرار گيرد و طي دوره هاي آموزشي آن ها نيز به شدّت تقويت شود زيرا براي اجراي مناسب اين برنامه و ايجاد همبستگي گروهي بين دانش آموزان يک اصل مهم تلقي مي شود. علاوه بر آن ياوران همسال بايد نسبت به کمک براي بهبود وضعيّت همسال خود از تعهّد کافي برخوردار باشند يعني پس از گذشت مدّتي از کار مورد نظر خود خسته نشوند و هم چنان به فرآيند ياري ادامه دهند. چنان چه يک ياور همسال در کار خود ناشکيبايي نشان داده و تفاوت هاي فردي مراجعان و همسالان خود را نيازهاي گوناگون آن ها را نپذيرد و تحمّل درک ارزش ها، نگرش ها و تفاوت هاي همسالان براي او دشوار باشد نمي تواند در کار خود موفّق عمل کند.

مهارت هاي ارتباطي

مهارت هاي همکاري يا توانايي کار با يک ديگر از جمله مهارت هايي است که بايد در طيّ دوره هاي آموزشي ياوران جوان روي آن ها کار شود. البتّه رشد مهارت هاي همکاري و تعاون بي اعضاي گروه براي کمک به يک ديگر به مقدار زيادي بستگي به جوّ اعتماد ميان دانش آموزان دارد و چنان چه آن ها احساس کنند که در رابطه با ساير همسالان خود به راحتي مي توانند نيازهاي خود را مطرح نموده و به راه حل هاي رضايت بخش دست پيدا کنند زمينه هاي اعتماد تقويت شده و به دنبال آن همبستگي درون گروهي افزايش مي يابد.

ارتباط بين فرد و ديگران

چنان چه مشاوران همسال يا گروه هاي حمايتي دانش آموزان از حمايت هاي وسيع و پشتيباني قابل قبول اشخاص مؤثّر و مهم بر جريان ياورانه ي مدرسه نظير کارکنان آموزشگاه، ساير دانش آموزان، مسؤولان اجرايي مدرسه، والدين و ديگر اشخاص برخوردار شوند، توان بيش تري براي ادامه ي کار خود و ايستادگي در مقابل فشارهاي غير قابل اجتناب بيروني پيدا خواهند کرد.

نقش معلّم در برنامه هاي مشاوره ي همسالان

نقش معلّم در حمايت از برنامه ي مشاوره ي همسالان در مدرسه انکارناپذير است و اين نقش به اشکال گوناگوني قابل اجرا است. در سطح اوّليّه معلّم وظيفه دارد از برنامه ي مشاوره ي همسالان در موقعيّت هاي مختلف حمايت به عمل آورد. در مراحل بعدي معلّم ممکن است در برنامه ي آموزش و آماده سازي دانش آموزان براي ايفاي نقش مشاوره ي همسالان حضور فّعال داشته باشد. اجراي چنين نقشي از سوي معلّم از طريق آموزش چگونگي ابراز وجود، چگونگي برقراري ارتباط با ديگران، چگونگي درک ديگران، احترام به شخصيّت ديگران، درک تفاوت هاي فردي آن ها، آموزش مهارت هاي حلّ مسأله و ديگر مهارت ها به انجام مي رسد.

همسالان به عنوان معلّمان مدرسه

همسالان مي توانند معلّمان خوبي براي آموزش موضوعات درسي به ساير دوستان خود باشند، دانش آموزي که مي خواهد نقش معلّم را ايفا کند بايد کسي باشد که:
1- خود تمايل به انجام اين کار داشته باشد.
2- در حوزه ي درسي از مهارت لازم برخوردار باشد.
3- از دستورات معلّم پيروي کند و تحت نظر او فعّاليّت نمايد.
در روسيّه تقريباً همه ي کودکان موظّفند به کودکان کوچک تر از خود آموزش دهند. اين کار صرفاً براي آموزش کودکان خردسال نيست، بلکه وسيله اي است براي اين که به کودکان مسؤوليّت اجتماعي و نوع دوستي و احساس ياري آموخته شود ( برنر،(25) 1970).
بعضي از مربيّان معتقدند که کودکاني که به شاگردان ديگر آموزش مي دهند خود نيز چيزهايي مي آموزند، حتّي در مواردي بيش از شاگردان خود ياد مي گيرند و عملکرد تحصيلي آنان بالاتر مي رود و به افزايش اعتماد به نفس و نگرش مثبت آن ها به مدرسه کمک مي کند.

همسالان به عنوان مشاور ساير دانش آموزان

کرن (26)(1972) در تحقيقي روي گروه هاي دانش آموزان دوره ي راهنمايي که در مدرسه مشکلات سازگاري نشان داده بودند آن ها را به چهار گروه تقسيم نموده و در جلسه ي مشاوره ي گروهي آموزش هاي لازم را در حوزه ي مسايل ارتباطي و انطباقي دريافت نمودند. نتايج اين تحقيق نشان داد گروه هايي که ياوران آن ها از بين خود همسالان انتخاب شده بودند در کمک به تغيير و اصلاح رفتار همسالان خود موفّق تر نشان دادند.
همان طور که ملاحظه شد در اين فصل چگونگي برنامه ريزي و اجراي برنامه هاي هدايتي و مشاوره در بين دانش آموزان مورد بحث قرار گرفت. آن چه مسلّم است آن است که همکاري فعّال بين تمام کارکنان مدرسه، معلّمان و دانش آموزان مي تواند به پيش رفت برنامه کمک نمايد.

پي‌نوشت‌ها:

1. Peer Counselling.
2. Cowie & Sharp.
3. Mc Whirter et .al.
4. Campbell.
5. Herring.
6. Mc Wrhirter et. al.
7. Hornby. et . al.
8. Choen et. al.
9. Goodlad & Hirst.
10. Smith & Sharp.
11. Cartwright.
12. Stafford.
13. Sue & Sue.
14. Corey & Corey.
15. Jacobes et .al.
16. Capuzzi & Gross.
17. Vernon.
18. Sexton et.al.
19. Berk.
20. Paterson et. al
21. George & Dustin.
22. Rutter.
23. Grotberg.
24. Everts.
25. Brenner.
26. Kern.

منبع مقاله :
زير نظر مختار موسوي، (1391)، مشاوره با دانش آموزان در مدارس ، حميد اصغري پور، نگار اصغري پور، منوچهرفضلي خاني، تهران: وراي دانش، چاپ سوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.