فرزندم خودت را باورکن
نويسنده:علی دهقان چاچکامی
منبع:روزنامه جام جم
منبع:روزنامه جام جم
اگر از شما سوال شود که چه چيزي براي زندگي فرزندتان آرزو مي کنيد، بدون شک مي گوييد: خوشبختي ، موفقيت در درس و مدرسه ، داشتن دوستان خوب ، عشق به خانواده و... گرچه شما نمي توانيد همه اين چيزها را يکجا بخواهيد، ولي با کمک به او مي توانيد در پيشرفت خصلت انعطاف پذيري که کليد دستيابي به تمام اين اهداف است ، او را به اين سمت سوق دهيد. بنابراين والدين بايد توانايي انعطاف پذيري را به جاي زور و اجبار در کودکان خود تقويت کنند. در اينجا به نکاتي براي کمک به تقويت اعتماد به نفس کودکان و پيروزي بر مشکلات اشاره مي کنيم:
صبور و بردبار باشيد. از ديد کودکان به دنيا نگاه کنيد، توانايي در پرورش انعطاف پذيري ، ذاتي است.مجبور نيستيد که با تمام کارهاي کودکان موافقت کنيد، اما سعي کنيد از آنها قدرداني کرده و ايده هاي آنها را تصديق کنيد. وقتي کودکان متوجه شوند که دقيقا والدينشان به آنها گوش مي دهند، از راهنمايي هاي آنها بيشتر استفاده مي کنند. البته هنگام عصبانيت و مشاهده رفتار ناخوشايند از فرزندتان ، احساس همدردي خيلي مشکل است. در چنين شرايطي ، بردباري مهمترين چيز است. سارا، دختر خجالتي 6 ساله اي که معمولا والدينش او را براي سلام کردن به اقوام و دوستان وادار مي کردند، اغلب خجالت مي کشيد خود را با موقعيت جديد وفق دهد و والدينش نمي توانستند دريابند که چرا او نمي تواند مودب تر باشد. آنها به او اخطار دادند که اگر سلام گفتن را ياد نگيرد، ديگران دوست ندارند با او باشند؛ اگر چه والدين سارا فکر مي کردند که با اين کار به او کمک مي کنند، ولي آنها متوجه نبودند که کمرو بودن سارا مادرزادي است که نمي تواند براحتي خود را در جامعه نشان دهد. براي حس همدردي ، خود را جاي او بگذاريد و فکر کنيد که مقابل شنيدن حرفهايي که به او مي زنيد، چه احساسي پيدا مي کرديد. اگر مادر سارا به اندازه او خجالتي بود، اگر همسر و رئيس او مي گفتند که در چشمان افراد نگاه کن و صحبت کن ، چه احساسي داشت؟ احتمالا او در اين شرايط، آگاه تر و هوشيارتر خواهد شد؛ در صورتي که قبلا بدون آگاهي از اين مساله ، زود عصباني مي شد. براي احساس همدردي بيشتر با افراد خجالتي بگوييد: «سلام کردن براي بسياري از کودکان ، سخت و دشوار است. من روشي که راه را براي تو آسان تر مي کند، انجام مي دهم.شايد ابتدا اگر با لبخند زدن شروع کني ، بهتر باشد و کم کم با اين کار خود را براي سلام کردن آماده مي کني.» با استفاده از اين روش ، فرزندتان را اميدوار مي کنيد تا بتواند موقعيت خود را بهتر درک کند. وقتي شما روز به روز احساس همدري بيشتري نشان دهيد، در حقيقت به فرزندتان آموخته ايد که اين کار، حياتي است تا او بتواند رضايت و ارتباط با ديگران را حفظ کند و احساس نزديکي بيشتر با فرزندتان باعث مي شود تا او بتواند خود را با هر شرايطي سازگار کند؛ در نتيجه حس انعطاف پذيري او تقويت مي شود.
ارتباطي محترمانه با او داشته باشيد. هميشه به کارها و صحبتهاي خود نسبت به فرزندتان دقت کافي داشته باشيد تا فرزندتان نيز به همان نسبت محترمانه و با ادب رفتار کند. هرگز صحبت آنها را قطع نکنيد. بگوييد که احساسات آنها را درک مي کنيد يا از کلماتي مانند هميشه و هرگز در برخي مواقع بحراني و حياتي که نشان دهنده مسلم بودن است ، استفاده کنيد. براي جواب دادن به سوالاتشان وقت بگذاريد. پرسشهايشان برداشت آنها از دنياي خارج و احساساتشان است که با نشان دادن آنها سعي در برطرف کردن مشکلاتشان کنيد، همه اين کارها پيش زمينه اي براي انعطاف پذيري کودکان است. اگر فرزندتان احساس کند که سوالهايش احمقانه و خسته کننده به نظر مي رسد، از مطرح کردن آنها منصرف مي شود. همچنين صادق بودن براي کودکان خيلي اهميت دارد. معمولا بچه ها مي دانند که والدين بعضي از مسائل را از آنها مخفي مي کنند. به عنوان نمونه ، پدر و مادري براي اين که فرزندان دوقلوي 8 ساله آنها از بيماري سرطان مادر بزرگشان ناراحت نشوند، اين موضوع را به آنها نگفتند. البته دختر خانمها دقيقا احساس مي کنند که بعضي چيزها حقيقت ندارد، بنابراين به والدين توصيه مي شود که با کودکاني که قدرت درک بالاتري دارند، صادقانه تر رفتار کنند. البته اين جمله به اين معنا نيست که تمام مسائل خصوصي و شخصي با مسائلي را که به احساسات آنها لطمه مي زند يا خارج از ظرفيت آنهاست ، به طور کامل بازگو کنيد، بلکه از گفتن بعضي از مسائلي که خارج از تحمل آنهاست ، صرف نظر کنيد. در نتيجه ، با پنهان کردن همه مسائل ، فرزندتان را در به دست آوردن موقعيتي که ياد بگيرد چگونه مي تواند با ناملايمات و مشکلات دست و پنجه نرم کند، محروم کرده ايد.
انعطاف پذير باشيد، والدين مي خواهند فرزندانشان سازش پذير، با ملاحظه و قابل انعطاف در برابر عقايد جديد باشند. ولي آنها بيشتر در اجراي اين روش ، شکست مي خورند. بيشتر والدين از اين روش ، براي نزديک شدن به فرزندانشان استفاده مي کنند، گرچه زياد موفقيت آميز نبوده است ، مثلا: ما مي دانيم والديني که مرتب به فرزندانشان درباره تميزي اتاق ، نق مي زنند، نتيجه مطلوبي نگرفته اند. اگر بعضي اوقات شما چيزي مي گوييد يا کاري را بدون دليل براي مدتها انجام مي دهيد و نتيجه اي نمي گيريد، کمي تامل کرده و به روشهاي ديگري که مي توانيد انجام دهيد فکر کنيد، بدون هيچ درگيري و کشمکشي به نتيجه مطلوب و دلخواه خواهيد رسيد. قوانين آرام و ثابتي در خصوص غذا خوردن کامل يا دست شستن پيش از غذا کار را راحت مي کند و به اين معنا نيست که مقابل فرزندتان کوتاه بياييد يا او را بد عادت و لوس کنيد. با به کارگيري از اين روش ، به آنها ياد مي دهيد که براي فائق آمدن بر مشکلات ، روشهاي متعددي وجود دارد و از اشتباهات خود مي توانيد چيزهاي جديد ياد بگيريد.
اگر شما در رفتارتان تجديدنظر کنيد، فرزندتان نيز درست مثل شما سعي مي کند هنگام رويارويي با مشکلات زندگي از روشهاي متفاوتي استفاده کند تا بتواند بر آنها پيروز شود.
به کودکان فرصت جبران بدهيد. کودکان از همان سالهاي اول دوست دارند مفيد باشند. اگر از افراد درباره بهترين خاطرات دوران مدرسه سوال شود، پاسخ بيشتر آنها کارهايي است که به نحوي کمک به ديگران و مثبت بوده است ، مانند: درس دادن به شاگردان کوچکتر، رنگ آميزي نقاشي ديواري يا کارهاي گروهي و نمايشي در کلاس. به کودکان اجازه دهيد در برطرف کردن مشکلاتشان تصميم گيرنده باشند وقتي کودکان را در جهت کمک به ديگران حمايت مي کنيم ، به توانايي آنها ايمان داريم که فرزندانمان مي توانند کارهاي مختلفي انجام دهند و حس مسووليت پذيري آنها را نيز تقويت کرده ايم. همچنين قبول مي کنيم يک کودک 3ساله هم مي تواند در خانه مسووليت پذير باشد؛ به شرطي که کار شاقي نباشد. به فرزندان بگوييد: «ما به کمک تو احتياج داريم».
سعي کنيد اشتباه کودکان را با تجربه کردن خودشان ، برطرف کنيد. کودکاني که والدينشان نسبت به خطاهاي آنها بيش از حد حساسيت نشان مي دهند، ريسک پذيري کمتري داشته و در نهايت به دليل اشتباهشان از سوي ديگران سرزنش مي شوند. والدين بايد خيلي با اين مساله راحت تر برخورد کنند، به طور مثال اگر فرزندتان براي سومين بار شيرش را روي صندلي مي ريزد، خود را کنترل کنيد و به خود بگوييد که اين کار براي کودکان در اين سن طبيعي است و با بزرگ شدن آنها، اين مساله نيز حل مي شود. با اين روش ، فرزندتان را براي حل کردن مشکلش آماده مي کنيد. اگر مي خواهيد به فرزندتان دوچرخه سواري ياد دهيد، بگوييد که چگونه تعادل خود را حفظ کند و بيشتر بچه ها بار اول زمين مي خورند.
بر نقاط قوت کودکان تاکيد کنيد. اگرچه کودکان با اعتماد به نفس بالا از شکست دلسرد نمي شوند بلکه از موفقيت خود نيز لذت مي برند. حس موفقيت و غرور آنها، باعث عزت نفس بيشتري شده تا در آينده ، بهتر بتوانند با مشکلات دست و پنجه نرم کنند. اگرچه همه کودکان به طور ذاتي ورزشکار، هنرمند يا محبوب نيستند، بلکه هر کودکي به نوبه خود قدرت و توانايي خاص خود را دارد و شما به عنوان والدين او بايد متوجه چنين نيرو و استعدادي در فرزندتان باشيد و براي اين که کودکان بتوانند براستي خود را باور کنند، بايد خود به تنهايي موفقيت را تجربه کنند.
به کودکان اجازه دهيد در برطرف کردن مشکلاتشان ، تصميم گيرنده باشند؛ مساله اي که بيشتر والدين با آن روبه رو هستند، اين است که تمايل دارند خيلي سريع فرزندانشان را از مخمصه نجات دهند. البته بکرات ديده شده وقتي مشکل حل مي شود و همه چيز سر و سامان مي گيرد، به فرزندانمان مي گوييم که ما گفتيم چه کار کنيد. اما اگر فرزندتان تکاليف مدرسه اش را نمي داند يا چيزهايش را گم کرده است ، او را براي يافتن راه حل و پيدا کردن موقعيتش تشويق کنيد.
ادب و نزاکت را به او ياد دهيد. معناي واقعي کلمه ديسيپلين ، ياد دادن است. آخرين هدف پرورش دادن نظم و تربيت است که کودک را حتي اگر در کنارش نباشيد، مسووليت پذير بار مي آورد. مطمئن باشيد هرگز با تهديد و تحقير کردن فرزندتان به نتيجه مطلوب نخواهيد رسيد. اگر شما در مواقع اضطراري به فرزندتان بگوييد: تو پس از مدتي آرام مي شوي. يا بهتر است اضافه کنيد: هر وقت آرام شدي ، اجازه بده ببينم که چه شده است. با اين کار به او اجازه مسوول بودن روي اعمالش را مي دهيد. به کودکان بالاتر از 7 سالي که يکدنده و لجباز هستند، فرصت دهيد و تاکيد کنيد که خودشان در تصميم گيري رفتار مناسب توانايي دارند.
اگر شما داد و بيداد کنيد، او متوجه منظورتان نمي شود و همچنين اعصاب خود را نيز به هم ريخته ايد. به طور ايده آل ، با تشخيص بموقع سعي کنيد مشکلات رفتاري در فرزندتان به وجود نيايد. همچنين اگر فرزندتان کار درستي انجام مي دهد، اجازه دهيد خود نيز بداند. تشويق و علاقه شما از همه ستاره ها و برچسب ها براي فرزندانتان با ارزشتر است.
صبور و بردبار باشيد. از ديد کودکان به دنيا نگاه کنيد، توانايي در پرورش انعطاف پذيري ، ذاتي است.مجبور نيستيد که با تمام کارهاي کودکان موافقت کنيد، اما سعي کنيد از آنها قدرداني کرده و ايده هاي آنها را تصديق کنيد. وقتي کودکان متوجه شوند که دقيقا والدينشان به آنها گوش مي دهند، از راهنمايي هاي آنها بيشتر استفاده مي کنند. البته هنگام عصبانيت و مشاهده رفتار ناخوشايند از فرزندتان ، احساس همدردي خيلي مشکل است. در چنين شرايطي ، بردباري مهمترين چيز است. سارا، دختر خجالتي 6 ساله اي که معمولا والدينش او را براي سلام کردن به اقوام و دوستان وادار مي کردند، اغلب خجالت مي کشيد خود را با موقعيت جديد وفق دهد و والدينش نمي توانستند دريابند که چرا او نمي تواند مودب تر باشد. آنها به او اخطار دادند که اگر سلام گفتن را ياد نگيرد، ديگران دوست ندارند با او باشند؛ اگر چه والدين سارا فکر مي کردند که با اين کار به او کمک مي کنند، ولي آنها متوجه نبودند که کمرو بودن سارا مادرزادي است که نمي تواند براحتي خود را در جامعه نشان دهد. براي حس همدردي ، خود را جاي او بگذاريد و فکر کنيد که مقابل شنيدن حرفهايي که به او مي زنيد، چه احساسي پيدا مي کرديد. اگر مادر سارا به اندازه او خجالتي بود، اگر همسر و رئيس او مي گفتند که در چشمان افراد نگاه کن و صحبت کن ، چه احساسي داشت؟ احتمالا او در اين شرايط، آگاه تر و هوشيارتر خواهد شد؛ در صورتي که قبلا بدون آگاهي از اين مساله ، زود عصباني مي شد. براي احساس همدردي بيشتر با افراد خجالتي بگوييد: «سلام کردن براي بسياري از کودکان ، سخت و دشوار است. من روشي که راه را براي تو آسان تر مي کند، انجام مي دهم.شايد ابتدا اگر با لبخند زدن شروع کني ، بهتر باشد و کم کم با اين کار خود را براي سلام کردن آماده مي کني.» با استفاده از اين روش ، فرزندتان را اميدوار مي کنيد تا بتواند موقعيت خود را بهتر درک کند. وقتي شما روز به روز احساس همدري بيشتري نشان دهيد، در حقيقت به فرزندتان آموخته ايد که اين کار، حياتي است تا او بتواند رضايت و ارتباط با ديگران را حفظ کند و احساس نزديکي بيشتر با فرزندتان باعث مي شود تا او بتواند خود را با هر شرايطي سازگار کند؛ در نتيجه حس انعطاف پذيري او تقويت مي شود.
ارتباطي محترمانه با او داشته باشيد. هميشه به کارها و صحبتهاي خود نسبت به فرزندتان دقت کافي داشته باشيد تا فرزندتان نيز به همان نسبت محترمانه و با ادب رفتار کند. هرگز صحبت آنها را قطع نکنيد. بگوييد که احساسات آنها را درک مي کنيد يا از کلماتي مانند هميشه و هرگز در برخي مواقع بحراني و حياتي که نشان دهنده مسلم بودن است ، استفاده کنيد. براي جواب دادن به سوالاتشان وقت بگذاريد. پرسشهايشان برداشت آنها از دنياي خارج و احساساتشان است که با نشان دادن آنها سعي در برطرف کردن مشکلاتشان کنيد، همه اين کارها پيش زمينه اي براي انعطاف پذيري کودکان است. اگر فرزندتان احساس کند که سوالهايش احمقانه و خسته کننده به نظر مي رسد، از مطرح کردن آنها منصرف مي شود. همچنين صادق بودن براي کودکان خيلي اهميت دارد. معمولا بچه ها مي دانند که والدين بعضي از مسائل را از آنها مخفي مي کنند. به عنوان نمونه ، پدر و مادري براي اين که فرزندان دوقلوي 8 ساله آنها از بيماري سرطان مادر بزرگشان ناراحت نشوند، اين موضوع را به آنها نگفتند. البته دختر خانمها دقيقا احساس مي کنند که بعضي چيزها حقيقت ندارد، بنابراين به والدين توصيه مي شود که با کودکاني که قدرت درک بالاتري دارند، صادقانه تر رفتار کنند. البته اين جمله به اين معنا نيست که تمام مسائل خصوصي و شخصي با مسائلي را که به احساسات آنها لطمه مي زند يا خارج از ظرفيت آنهاست ، به طور کامل بازگو کنيد، بلکه از گفتن بعضي از مسائلي که خارج از تحمل آنهاست ، صرف نظر کنيد. در نتيجه ، با پنهان کردن همه مسائل ، فرزندتان را در به دست آوردن موقعيتي که ياد بگيرد چگونه مي تواند با ناملايمات و مشکلات دست و پنجه نرم کند، محروم کرده ايد.
انعطاف پذير باشيد، والدين مي خواهند فرزندانشان سازش پذير، با ملاحظه و قابل انعطاف در برابر عقايد جديد باشند. ولي آنها بيشتر در اجراي اين روش ، شکست مي خورند. بيشتر والدين از اين روش ، براي نزديک شدن به فرزندانشان استفاده مي کنند، گرچه زياد موفقيت آميز نبوده است ، مثلا: ما مي دانيم والديني که مرتب به فرزندانشان درباره تميزي اتاق ، نق مي زنند، نتيجه مطلوبي نگرفته اند. اگر بعضي اوقات شما چيزي مي گوييد يا کاري را بدون دليل براي مدتها انجام مي دهيد و نتيجه اي نمي گيريد، کمي تامل کرده و به روشهاي ديگري که مي توانيد انجام دهيد فکر کنيد، بدون هيچ درگيري و کشمکشي به نتيجه مطلوب و دلخواه خواهيد رسيد. قوانين آرام و ثابتي در خصوص غذا خوردن کامل يا دست شستن پيش از غذا کار را راحت مي کند و به اين معنا نيست که مقابل فرزندتان کوتاه بياييد يا او را بد عادت و لوس کنيد. با به کارگيري از اين روش ، به آنها ياد مي دهيد که براي فائق آمدن بر مشکلات ، روشهاي متعددي وجود دارد و از اشتباهات خود مي توانيد چيزهاي جديد ياد بگيريد.
اگر شما در رفتارتان تجديدنظر کنيد، فرزندتان نيز درست مثل شما سعي مي کند هنگام رويارويي با مشکلات زندگي از روشهاي متفاوتي استفاده کند تا بتواند بر آنها پيروز شود.
به کودکان فرصت جبران بدهيد. کودکان از همان سالهاي اول دوست دارند مفيد باشند. اگر از افراد درباره بهترين خاطرات دوران مدرسه سوال شود، پاسخ بيشتر آنها کارهايي است که به نحوي کمک به ديگران و مثبت بوده است ، مانند: درس دادن به شاگردان کوچکتر، رنگ آميزي نقاشي ديواري يا کارهاي گروهي و نمايشي در کلاس. به کودکان اجازه دهيد در برطرف کردن مشکلاتشان تصميم گيرنده باشند وقتي کودکان را در جهت کمک به ديگران حمايت مي کنيم ، به توانايي آنها ايمان داريم که فرزندانمان مي توانند کارهاي مختلفي انجام دهند و حس مسووليت پذيري آنها را نيز تقويت کرده ايم. همچنين قبول مي کنيم يک کودک 3ساله هم مي تواند در خانه مسووليت پذير باشد؛ به شرطي که کار شاقي نباشد. به فرزندان بگوييد: «ما به کمک تو احتياج داريم».
سعي کنيد اشتباه کودکان را با تجربه کردن خودشان ، برطرف کنيد. کودکاني که والدينشان نسبت به خطاهاي آنها بيش از حد حساسيت نشان مي دهند، ريسک پذيري کمتري داشته و در نهايت به دليل اشتباهشان از سوي ديگران سرزنش مي شوند. والدين بايد خيلي با اين مساله راحت تر برخورد کنند، به طور مثال اگر فرزندتان براي سومين بار شيرش را روي صندلي مي ريزد، خود را کنترل کنيد و به خود بگوييد که اين کار براي کودکان در اين سن طبيعي است و با بزرگ شدن آنها، اين مساله نيز حل مي شود. با اين روش ، فرزندتان را براي حل کردن مشکلش آماده مي کنيد. اگر مي خواهيد به فرزندتان دوچرخه سواري ياد دهيد، بگوييد که چگونه تعادل خود را حفظ کند و بيشتر بچه ها بار اول زمين مي خورند.
بر نقاط قوت کودکان تاکيد کنيد. اگرچه کودکان با اعتماد به نفس بالا از شکست دلسرد نمي شوند بلکه از موفقيت خود نيز لذت مي برند. حس موفقيت و غرور آنها، باعث عزت نفس بيشتري شده تا در آينده ، بهتر بتوانند با مشکلات دست و پنجه نرم کنند. اگرچه همه کودکان به طور ذاتي ورزشکار، هنرمند يا محبوب نيستند، بلکه هر کودکي به نوبه خود قدرت و توانايي خاص خود را دارد و شما به عنوان والدين او بايد متوجه چنين نيرو و استعدادي در فرزندتان باشيد و براي اين که کودکان بتوانند براستي خود را باور کنند، بايد خود به تنهايي موفقيت را تجربه کنند.
به کودکان اجازه دهيد در برطرف کردن مشکلاتشان ، تصميم گيرنده باشند؛ مساله اي که بيشتر والدين با آن روبه رو هستند، اين است که تمايل دارند خيلي سريع فرزندانشان را از مخمصه نجات دهند. البته بکرات ديده شده وقتي مشکل حل مي شود و همه چيز سر و سامان مي گيرد، به فرزندانمان مي گوييم که ما گفتيم چه کار کنيد. اما اگر فرزندتان تکاليف مدرسه اش را نمي داند يا چيزهايش را گم کرده است ، او را براي يافتن راه حل و پيدا کردن موقعيتش تشويق کنيد.
ادب و نزاکت را به او ياد دهيد. معناي واقعي کلمه ديسيپلين ، ياد دادن است. آخرين هدف پرورش دادن نظم و تربيت است که کودک را حتي اگر در کنارش نباشيد، مسووليت پذير بار مي آورد. مطمئن باشيد هرگز با تهديد و تحقير کردن فرزندتان به نتيجه مطلوب نخواهيد رسيد. اگر شما در مواقع اضطراري به فرزندتان بگوييد: تو پس از مدتي آرام مي شوي. يا بهتر است اضافه کنيد: هر وقت آرام شدي ، اجازه بده ببينم که چه شده است. با اين کار به او اجازه مسوول بودن روي اعمالش را مي دهيد. به کودکان بالاتر از 7 سالي که يکدنده و لجباز هستند، فرصت دهيد و تاکيد کنيد که خودشان در تصميم گيري رفتار مناسب توانايي دارند.
اگر شما داد و بيداد کنيد، او متوجه منظورتان نمي شود و همچنين اعصاب خود را نيز به هم ريخته ايد. به طور ايده آل ، با تشخيص بموقع سعي کنيد مشکلات رفتاري در فرزندتان به وجود نيايد. همچنين اگر فرزندتان کار درستي انجام مي دهد، اجازه دهيد خود نيز بداند. تشويق و علاقه شما از همه ستاره ها و برچسب ها براي فرزندانتان با ارزشتر است.