خيال پردازي كودكانه
شايد گاهي ديده باشيد كودكان با چيزي يا شخصي خيالي صحبت ميكنند. قدم ميزنند و با او غذا ميخورند و حتي عصباني ميشوند.هاپو ثام ثام ميخواي؟! عروسك لالا داري؟!... قو قو برو خونتون و... و شنيدن اين حرفها نبايد شما را نگران كند و تصور كنيد كه كودك شما دچار توهم شده. او بدين طريق از زندگي و سازگاري بيشتر با محيط واقعي ميآموزد و در ضمن برخي تمايلات و خواستههاي خود را در اين خيالپردازيها ارضاء ميكند. كودكان در هر سني با خيالپردازي ساعات خود را سپري ميكنند .ولي سنين بين 2 تا 5 سال، سالهايي هستند كه خيالپردازي در آن نقش حياتي دارد.
خيالپردازيهاي كودكان ممكن است شامل بازي، شوخي، يا دوست خيالي باشد كه دروغهاي بيشاخ و دم و عجيبتر چاشني آن باشد كه همه درنهايت قسمتي از تلاش كودك براي فهم دنياي پيرامون آنهاست. بهخاطر داشته باشيد كه تفاوت بزرگي بين ديد شما از واقعيت و كودكان وجود دارد. درواقع اطفال نوپا و كودكان پيش از مدرسه هر روز در حال آموختن تمايز بين آنچه واقعي است و آنچه تصور آنهاست هستند. كودكان شما تا قبل از 18 ماهگي توانايي خيالپردازي ندارد. فهم و درك او از دنيا برپايه واكنش مستقيم و ملموس بر انسانها و اشياء است. اما پس از 18 ماهگي او قادر است تصوراتي را در خود شكل دهد و با كسب توانايي زبان دامنه گسترش اين خيالات بيشتر ميشود. از آنجا كه با سمبلها و نمادها آشنا ميشود اين توانايي را پيدا ميكند. اشياء و دايرهها را با هم تركيب كرده و چيز جديد بسازد.
عواطف نيز نقش خود را ايفا ميكنند، يك عروسك بهعنوان نوزادي جديد مورد محبت كودك قرار ميگيرد. درخلال اين خيالپردازيها بهتر است نگران نشويد او در حال كشف دنياي بزرگسالان است. در سنين 2 و 3 سالگي كودكان به ساختن داستانهايي مبادرت ميورزند كه گويا آنها را باور ميكنند. در اين سنين كودكان در حال كشف هويت جنسي هستند و بهمرور با والدين همجنس خود همانندسازي كرده و نقشهاي مناسب هركدام را در خود بهوجود ميآورد. در سنين 5 و 6 سالگي كودك علاقه بيشتري به انسانهاي خارج از محدوده خانه دارد. در انسانهاي خيالي آنها اشخاصي مثل پليس، آتشنشان، راننده آمبولانس و غيره ديده ميشود.
ليلا به مادرش ميگفت: من اين داستان رو ميگويم شما بنويسيد: روزي در خيابان من با يك ماشين تصادف كردم پليس آمد مرا با آمبولانس به بيمارستان برد، راننده آمبولانس خيلي مهربان بود. وقتي فرزند جديدي پا به خانه ميگذارد، شايد شاهد اين باشيد كه فرزند بزرگتر به خاطر حسادت عصبانيت خود را با سرزنش كردن يا تنبيه عروسك خود نشان ميدهد.كودك احتمالا ميداند كه نميتواند چنين عملي را با تازهوارد انجام دهد.
بنابراين تنش خود را با سرزنش كردن تخليه ميكند. بهترين واكنش شما اين خواهد بود كه حين بازيهاي او مداخله نكنيد و اجازه دهيد كه بازي كند و در عالم خيال خود سير كند. پس از مدتي علت ناراحتي او را جويا شويد و آنگاه خيلي مهربانانه واقعيت موضوع را براي او شرح دهيد.با تولدبابك، رامك پرخاشجو شد وبابك را در هر فرصتي سرزنش ميكرد. پستانكش را از دهان به گوشهاي پرتاب ميكرد. آذر خانم با حوصله براي پاپك شرح داد كه نميتوان رامك را بهجاي ديگري برد يا عوض كرد يا پسفرستاد و در پايان فراموش نكنيم كه هرگز نبايد به بازيهاي خيالي كودك ايراد گرفت.
خيالپردازيهاي كودكان ممكن است شامل بازي، شوخي، يا دوست خيالي باشد كه دروغهاي بيشاخ و دم و عجيبتر چاشني آن باشد كه همه درنهايت قسمتي از تلاش كودك براي فهم دنياي پيرامون آنهاست. بهخاطر داشته باشيد كه تفاوت بزرگي بين ديد شما از واقعيت و كودكان وجود دارد. درواقع اطفال نوپا و كودكان پيش از مدرسه هر روز در حال آموختن تمايز بين آنچه واقعي است و آنچه تصور آنهاست هستند. كودكان شما تا قبل از 18 ماهگي توانايي خيالپردازي ندارد. فهم و درك او از دنيا برپايه واكنش مستقيم و ملموس بر انسانها و اشياء است. اما پس از 18 ماهگي او قادر است تصوراتي را در خود شكل دهد و با كسب توانايي زبان دامنه گسترش اين خيالات بيشتر ميشود. از آنجا كه با سمبلها و نمادها آشنا ميشود اين توانايي را پيدا ميكند. اشياء و دايرهها را با هم تركيب كرده و چيز جديد بسازد.
عواطف نيز نقش خود را ايفا ميكنند، يك عروسك بهعنوان نوزادي جديد مورد محبت كودك قرار ميگيرد. درخلال اين خيالپردازيها بهتر است نگران نشويد او در حال كشف دنياي بزرگسالان است. در سنين 2 و 3 سالگي كودكان به ساختن داستانهايي مبادرت ميورزند كه گويا آنها را باور ميكنند. در اين سنين كودكان در حال كشف هويت جنسي هستند و بهمرور با والدين همجنس خود همانندسازي كرده و نقشهاي مناسب هركدام را در خود بهوجود ميآورد. در سنين 5 و 6 سالگي كودك علاقه بيشتري به انسانهاي خارج از محدوده خانه دارد. در انسانهاي خيالي آنها اشخاصي مثل پليس، آتشنشان، راننده آمبولانس و غيره ديده ميشود.
ليلا به مادرش ميگفت: من اين داستان رو ميگويم شما بنويسيد: روزي در خيابان من با يك ماشين تصادف كردم پليس آمد مرا با آمبولانس به بيمارستان برد، راننده آمبولانس خيلي مهربان بود. وقتي فرزند جديدي پا به خانه ميگذارد، شايد شاهد اين باشيد كه فرزند بزرگتر به خاطر حسادت عصبانيت خود را با سرزنش كردن يا تنبيه عروسك خود نشان ميدهد.كودك احتمالا ميداند كه نميتواند چنين عملي را با تازهوارد انجام دهد.
بنابراين تنش خود را با سرزنش كردن تخليه ميكند. بهترين واكنش شما اين خواهد بود كه حين بازيهاي او مداخله نكنيد و اجازه دهيد كه بازي كند و در عالم خيال خود سير كند. پس از مدتي علت ناراحتي او را جويا شويد و آنگاه خيلي مهربانانه واقعيت موضوع را براي او شرح دهيد.با تولدبابك، رامك پرخاشجو شد وبابك را در هر فرصتي سرزنش ميكرد. پستانكش را از دهان به گوشهاي پرتاب ميكرد. آذر خانم با حوصله براي پاپك شرح داد كه نميتوان رامك را بهجاي ديگري برد يا عوض كرد يا پسفرستاد و در پايان فراموش نكنيم كه هرگز نبايد به بازيهاي خيالي كودك ايراد گرفت.