گرچه غیبت زنان از اکثر کتب تاریخی دلیلی بر فقدان آنان در کل داستان زندگی آن دوره نیست، اما بیانگر نقش اندک آنان در اجتماع و فرهنگ است. در زمینه شعر، البته نمونههای شعری از زنان باقی مانده است؛ اما نوشتههای نثر زنان در طول تاریخ، یا به دلیل بی سوادی اکثر آنان و یا عدم نگهداری از آن ها، از میان رفته است.
به موازات تحولات فرهنگی و اجتماعی از دورهی ناصرالدین شاه، شاهد بروز تغییراتی در حیطهی فرهنگ هستیم. اگر تا پیش از این دوره، در کل تاریخ ایران معدود نوشتههای نثر یافته شده از زنان در رسالات فقهی، تاریخی یا ادعیه و اوراد خلاصه میشد، از این دوره شاهد حضور زنان در عرصهی متون منثور هستیم. این حضور را به دو شکل میتوان بررسی کرد:
الف- مضمون زن و توجه به مسائل و مشکلات زنان در نوشتههای مردان
ب- زنان نویسنده و متون باقی مانده از آنان
این نوشتار بررسی کوتاهی است راجع به اولین زنان نویسنده، سبک و مضمون نوشتههای آنان.
زنان نویسنده در دوران ناصرالدین شاه (1264-1313 ه.ق)
آن چه از نوشتههای زنان در این دوره (تاکنون) به دست آمده است؛ در قالب نامه، سفرنامه، رسالهی انتقادی - اجتماعی و خاطرات قرار میگیرد. نویسندگان همهی این متون، زنان درباری و متعلق به طبقهی بالای اجتماع بوده اند.نامههای مهدعلیا:
مهدعلیا (ملک جهان قاجار) مادر ناصرالدین شاه است. گرچه فرامین، احکام و وقف نامههای او نگاشتهی کاتبان است، اما نامههای خصوصی مهدعلیا به ناصرالدین شاه یا درباریان نگاشتهی خود اوست. موضوع این نامه ها، مسائل حکومتی، شفاعت و پی گیری کار اطرافیان، احساسات مادرانهی او نسبت به ناصرالدین شاه و مسائل روزمره است. نثر او در نامهها نثری ساده و روان، با جملات کوتاه و بدون حشو و زواید است که اغلاط رایج نثر این دوره کمتر در آن به چشم میخورد. چیره دستی مهدعلیا در نثرنویسی از آن جا آشکار میشود که به گفتهی تذکره نویسان، نثر او را در دورهی خودش «لئالی منثور» مینامیدند. (مشیر سلیمی، 1335، 167)نامههای مهدعلیا به ناصرالدین شاه معمولاً شامل قربان و صدقه رفتن و دعا به سلامتی وجود شاه و دادن وعدههای خوش به اوست. اما نامههای او به درباریان مانند عین الملک یا معتمد الملک - خصوصاً آنها که در دورهی امیرکبیر نگاشته شده - شامل گلایههای سخت از بی توجهی ناصرالدین شاه به اوست. (مهدعلیا، 74-76)
نامههای فروغ الدوله: (تومان آغا)
دختر ناصرالدین شاه ملقب به ملکهی ایران از نمونههای باقی مانده در این حوزه است. این نامهها که احتمالاً بین سالهای 1302 تا 1304 هجری قمری نگاشته شده اند (افشار، 1383، سیزده)، خطاب به حاجی خان، پیشکار منزل فروغ الدوله است. از آنجا که ارتباط رودررو میان زنان و مردان امکان نداشت، فروغ الدوله مسائل شخصی و پی گیری امور منزل، محاسبات و مخارج و رتق و فتق امور خود را از طریق نامه نگاری با حاجی خان انجام میداد.این نامهها نثری ساده دارد و ادبیات آن گفتاری است.
سفرنامه:
سه سفرنامه یکی به نظم و دو تا به نثر از زنان این دوره باقی است. سفرنامه نظم سفرنامه دختر فرهاد میرزا به مکه است. سفرنامههای منثور یکی سفرنامهی سکینه سلطان از زنان دربار ناصری و همسر معتصم الملک است که از تهران به شیراز مسافرت کرد و برادرزاده ی عین الدوله را برای همسری پسر مظفرالدین شاه حاکم فارس برد. دیگر سفرنامهی خاور بی بی شادلو خواهر یار محمدخان ایلخانی سردار بجنور است که برادرزادهی خود را برای همسری سیف السلطنه از بجنورد به تهران همراهی کرد. این دو سفرنامه به توضیح و تشریح وقایع سفر میپردازند. نثر آن ها، نثری ساده و نزدیک به محاوره است.اهمیت این سفرنامهها از این حیث است که از خلال آنها میتوان به مطالب بسیاری پی برد. مثلاً آداب و رسوم سفر زنان در این دوره، توجه زنان به عدم نظافت محیط، توجه به نرخ اقلام مصرفی، شرح مراسم عروسی و بیان بی پردهی القاب و اسامی زنان که در آن دوره تازگی داشت.
رسالهی انتقادی - اجتماعی:
رسالهی انتقادی بی بی خانم استرآبادی، به نام معایب الرجال که در پاسخ به رسالهی تأدیب النسوان نگاشته شد، اولین نوشتهی انتقادی - اجتماعی به قلم زنان است. این نوشته حدوداً در سالهای 1309 ه.ق نگاشته شد و در آن علاوه بر نقد رسالهی تأدیب النسوان، حضور مردان در مجامع شراب خواری، تریاک کشی، قماربازی و شاهدبازی مورد بررسی و انتقاد نویسنده قرار گرفت. هم چنین بخشی نیز به مناسبات و روابط زن و شوهر در خانواده اختصاص یافت و به رفتارهای خانوادگی مرسوم در آن دوره از جمله چند همسری، عدم رعایت حقوق زن از جانب شوهر و سایر مسائل پرداخته شد. بازتاب وضعیت زنان در خانوادهها و میزان آگاهی زنان آن دوره از اوضاع زنان در ممالک دیگر، اعتراض به شیوههای رایج در فرهنگ مردسالاری و تلاش برای نشان دادن عیوب این روش ها، از جمله مضامین مورد توجه در این رساله است.خاطرات:
از اواخر دوره ناصری و اوایل دوره مظفرالدین شاه، نوشتهی دیگری وجود دارد که شرح حال زندگی تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه است. تاج السلطنه در این کتاب از چگونگی رشد و پرورش خود در دربار صحبت کرده است و دیدگاهی انتقادی نسبت به زندگی زنان دارد. او به زندگی زنان حرم سرا که در مهمانی و رقابت و چشم و هم چشمی با یک دیگر خلاصه میشود، انتقاد میکند و زندگی زناشویی خودش را نمونهی ازدواج ناموفق و زودهنگامی میداند که بر اثر تربیت ناصحیح از هم میپاشد. انتقادات او فقط منحصر به نظام خانوادگی در ایران نیست بلکه نظام حکومتی و اجتماعی را نیز در بر میگیرد و معتقد است شاهان قاجار به سبب ضعف نفس، بی خبری از مسائل مملکت، غوطه ور شدن در عشرت طلبی، اعطای مناصب حکومتی به افراد فرومایه و استقراض از دول خارجی از رسیدگی به امور اساسی مملکت بازمانده اند. این خاطرات نشان دهندهی پیوند میان زنان آن دوره با خواستهها و نیازهای روز اجتماع است. (تاج السلطنه، 73-78)وجه اشتراک میان این نگاشتهها این است که همهی آنها در حوزهی خصوصی به تحریر درآمدهاند. نویسندگان که به طبقات بالای اجتماعی تعلق داشتند و از نعمت سواد بهره مند بودند، نامه نگاری میکردند یا گزارش سفر خویش را ثبت میکردند یا شرح احوال خویش را مینگاشتند و شاید تصوری مبنی بر این که نوشتههای آنها روزی در معرض قضاوت عموم قرار خواهند گرفت، نداشتند.
رسالهی بی بی خانم نیز، در حوزهای خصوصی نوشته شد. زیرا به گفتهی نویسنده، به درخواست زنان هم عصرش به رشتهی تحریر درآمد و در مجالس زنانه خوانده میشد. (بی بی خانم، 137، 116) نوع نگارش این رساله و صراحت و بی پروایی نویسنده در ادای مقصود از ریگر دلایل تعلق این نوشته به حوزهی خصوصی زنانه است.
در یک نگاه کلی، با در نظر گرفتن تفاوتهای مضمون این نگاشته ها، برخی ویژگیهای مشترک سبکی آنها را میتوان چنین دانست:
1- به گفتهی مصححین (افشار، 1383، 14)، (جوادی، 5، 1371)، (کیانی، 1384، 8) این نوشتهها مملو از غلطهای املایی است. گرچه اغلاط املایی به گفتهی ایرج افشار در نوشتههای دورهی قاجار رایج است، اما این حجم غلطهای املایی در نوشتههای زنان، بیان گر کم تجربگی آنان در امر نویسندگی و عدم تسلط بر نگارش است.
2- ایرادات سبکی نثر دورهی قاجار در نوشتههای زنان وجود دارد. حذفهای بدون قرینه، تطابق صفت و موصوف، کاربرد فراوان وجه وصفی به جای فعل ماضی نقلی و بعید و دوباره جمع بستن جمعهای عربی از مواردی است که در نوشته هایشان زیاد به کار میرود.
3- کاربرد ترکیبات و اصطلاحات عامیانه:
اصطلاحات عامیانه در نثر زنان زیاد است. واژههایی چون ناخوش به جای بیمار، چاقشون به جای چاقچور (سکینه سلطان، 105 و 41)، گنده به جای بزرگ، تو به جای داخل (خاور بی بی، 215 و 220)، استلخ به جای استخر و دبه درآوردن (فروغ الدوله، 188 و 187).
بی بی خانم، علاوه بر کاربرد این اصطلاحات عامیانه، از تصنیفهای کوچه - بازاری نیز در نوشتههای خود استفاده کرده است. مثلاً:
شلوار دبیت تو و شال بته دارت آید به چه کارت؟ *** بفروش و بکن خرج قران و دل دلدار به دست آر
یا:
مشتیانی که توبینی همه شان یک لاقبان *** من قبای دولایی دارم خونمون بهتر ازین
(بی بی خانم، 175)
نزدیکی به ادبیات گفتاری:
نثر زنان در این دوره به ادبیات گفتاری بسیار نزدیک است. این امر هم به واسطهی خصوصی بودن نوشته هاست، هم تحول نثر است به سمت ساده نویسی و واقع گرایی. میتوان گفت گرایش نثر به ساده نویسی باعث شد زنان که تجربهی کمی در نگارش داشتند جرأت کنند، دست به قلم ببرند و آن چه دریافت میکنند بنگارند. اما به واسطهی تجربهی اندک بعضی قواعد نوشتاری را رعایت نمیکردند. این موارد در نثر آنان وجود دارد:- شکستن لغات
«کاغذهاتون را نگه داشتم» (فروغ الدوله، 102)- تقدم فعل بر سایر اجزای جمله:
«احوالم خوب نیست، باشد یک روز دیگر میرویم. این نارنجستان را هم حالا هر کار باید کرد، مقاطعه بدهید به استاد علی اصغر.» (همان، 48)- جملات دعایی در نثر زنان زیاد است:
«قربان شما بروم. خداوند عالم ان شاء الله مرا به قربان شما بکند» (مهدعلیا، 57)همچ چنین سفرنامهی سکینه سلطان (37 و 38-58-62)
- صراحت و بی پروایی:
از ویژگیهای دیگر نثر این دوره که در نوشتهی بی بی خانم تجلی یافته است و آن را نزدیک به زبان گفتاری میسازد، طرح بی محابای مسائلی است که در نثر دورههای بعد با پرده پوشی و احتیاط به آن اشاره میشد. شرح مجالس چرس و بنگ و قمار و اجلاس الواط و اوباش به زبانی صریح و بی پروا، نشانهی تمایز حیطهی زنانه از مردانه است و اصطلاحات خاص زنان و رفتار زبانی آنان را آشکار میسازد.زنان نویسنده در دوران مشروطه (1324-1343 ه.ق)
در دوره مشروطه، همراه با شتاب گرفتن تحولات سیاسی و اجتماعی و رواج روزنامهها و روزنامه نویسی، زنان شروع به نامه نگاری به روزنامهها کردند. تا پیش از گشایش روزنامههای مخصوص زنان (1329 ه.ق)، نامههای آنان بیشتر در روزنامههای حبل المتین، مساوات، تمدن، ندای وطن و ایران نو به چاپ میرسید. مضامین این نامه ها، اکثراً مضامینی اجتماعی است. انتقاد به اوضاع آشفتهی سیاسی و تشویق مردان به مبارزه، انتقاد از عملکرد وکلای مجلس در دوره اول مشروطه، استدلال در اثبات حق تحصیل زنان و لزوم تربیت آنان از مسائلی بود که در حوزهی اجتماعی زنان به آن پرداختند. (بنگرید: خسروپناه، 1382، 49-68) در حوزهی مسائل خانواده، رد چند همسری، تأکید بر مشارکت و رفاقت زن و مرد در زندگی، لزوم پرورش زنان به عنوان مادران آینده و توجه به نقش مهم و اساسی زن در خانواده در مقالاتی به قلم طایرهی تهرانی در روزنامهی ایران نو به نگارش درآمد. (بنگرید: ایران نو، 1327-1329 ه.ق)با تأسیس نشریات خاص زنان، توجه به مسائل آنان ابعادی گستردهتر یافت. اولین روزنامههای زنان، دانش به مدیر مسئولی خانم دکتر معصومه کحال (1329 ه.ق)، شکوفه به مدیریت مریم عمیدالسلطنه (1330، ه.ق) و زبان زنان به مدیریت صدیقه دولت آبادی (1337 ه.ق) تلاش پی گیری را در زمینهی ایجاد اصلاحات در خانواده و تغییر و تحول مفاهیم مرتبط با زنان آغاز کردند. روابط میان زن و شوهر، اهمیت زنان و تأکید فراوان بر بازگشایی مدارس دختران، رعایت بهداشت (حفظ الصحه) خانواده و کودکان، مبارزه با خرافات و انتقاد به ازدواج در سنین پائین، برخی از مباحث مشترک طرح شده در این روزنامه هاست.
روزنامههای زنان در این دوره، به طور جدی وارد سیاست نمیشدند، زیرا زمینهی فعالیت در این مورد فراهم نبود (2). اما در حیطهی مسائل اجتماعی توجه به اخبار پیشرفت زنان در ملتهای دیگر، حمایت از منسوجات و پارچههای وطنی، برگزاری تجمعات و انجمنهای خاص زنان، بازگشایی مدارس دختران، از مسائل مورد توجه آنان بود.
چنان که ملاحظه میشود نثر زنان در این دوره، در خدمت بیان اهداف مشترک و بزرگتری قرار گرفت و با ورود به حیطهی عمومی ویژگیهای جدیدی یافت. برخی از این ویژگیها عبارتند از:
1- استفاده از مخاطب دوم شخص:
در نامهها و مقالات زنان، استفاده از مخاطب دوم شخص زیاد است. این مخاطب که عموماً مذکر است، نیاز نویسنده را به کشاندن خواننده به متن نشان میدهد. سؤال مستقیم از خواننده وی را درگیر سؤال و گاه حتی مسئول مشکل مورد سؤال میکرد. از راه این خطاب مستقیم، نویسندگان زن، مردان را در شرایطی قرار میدادند که نتوانند مکان خود را در متن نادیده بگیرند. این شیوهای بود که زنان مردان را مجبور میکردند تا به خواستههای آنان گوش بسپارند. (بنگرید: نجم آبادی، 1374، 94)نمونهای از نامههای زنان:
«ای برادرانی که خون خود را ریخته، تحصیل مشروطیت نموده اید... آخرما جماعت اناثیه مظلوم ایران مگر از نوع شما نبوده و در حقوق نوعیه با شما شریک و سهیم نیستیم؟... از شما انصاف میخواهیم تا کی باید ما از فرمان طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه خارج باشیم؟ این چه بی رحمی است و کدام مروت؟» (مساوات، 19 صفر، 1336 ه.ق) (3)
این خطاب، البته شامل زنان نیز میشد. خطاب به برادران عموماً خواستن گونهای تغییرات از آنان بود، نظیر توجه به ضرورت تحصیل علم برای زنان و ممانعت نکردن از آنان در این راه، و خطاب به خواهران عموماً گونهای پند و اندرز به آنان بود مثل کوشش در تهذیب اخلاق یا کسب علم. خطاب مستقیم زنان به زنان نشان دهندهی آن بود که زنان مسئولیت تغییر رفتارها و باورهای خود را میپذیرفتند و خواهان آن بودند که خود عامل دگرگونی اوضاع خود باشند.
2- بهره گیری از استدلال:
از آن جا که بخش عمدهای از نوشتههای زنان، تلاش برای متقاعد ساختن افکار جمعی برای لزوم تحصیل زنان و ایجاد تغییراتی در زندگی آنان بود، نویسندگان زن سعی کردند به جای بیان احساسات و عواطف خود، از روشهای استدلالی بهره جویند. این امر سبب ارتقای نثر زنان در این دوره گردید. نمونهی این استدلالات در نثر طایرهی تهرانی در روزنامهی ایران نو، بسیار است. این استدلالات در لزوم تربیت زنان (ایران نو، سال 1، ش 17)، رد چند همسری (همان، سال 1، ش 65)، لزوم رفاقت و شراکت زن و مرد در زندگی (همان، سال 1، ش 78) و تشویق زنان به کسب علوم (همان، سال 1، ش 84) ایراد میشد. نمونهای از استدلال زنان در اثبات حق تحصیل:«اگر مقصود... این است که جماعت زنان میباید هیچ علمی نیاموزند و مانند حیوان بی شاخ و دم باشند تا از این نشأ بروند و این فرمودهی خداوند است، پس مرقوم فرمایید که خدا و اولیای خدا جل و علا در کجای کلام الله و احادیث این مطلب را فرموده اند و اگر چنین مطلبی صحیح است، سبب این بی التفاتی خدا و اولیاء و انبیاء نسبت به صنف نسوان چه بوده است که ایشان را به صورت انسان خلق کرده ولی تجاوز ایشان را از سیرت حیوانی به حقایق انسانیت قدغن فرموده است و با وجود این بی مرحمتی، چرا همه را مکلف به تکلیفات فوق الطاقه نموده و از ایشان عبادت و تهذیب اخلاق و اطاعت شوهر و پدر خواسته...» (مکتوب یکی از خواتین، حبل المتین، سال 1، 18 رجب 1325)
3- تلاش در جهت رفع عیوب نگارشی و پارسی نویسی
با تأسیس روزنامههای زنان و ورود آنان به فضای مکتوب همگانی، شاهد همراهی زنان با دل مشغولی روزنامههای مطرح آن دوره دربارهی حفظ فارسی هستیم. زنان تلاش کردند اشکالات نگارشی خود را اصلاح کنند و نوشتههای شان را در حد مطلوب و قابل قبولی به جامعه ارائه کنند و بر این امر تأکید داشتند. مثلاً زبان زنان نوشت که تأکید روزنامه بر این است که «کم کم واژههای فارسی را در نگارش افزوده، تا خُرد خُرد به آن جا برسیم که هم نوشتن فارسی خالص برای ما عادت و آسان شده و هم برای خوانندگان دشوار نیاید.» (زبان زنان، ش 30، 2 شوال 1338)این روزنامه هم چنین سعی داشت معادلهایی برای لغات خارجی بیابد. مثلاً معادل فارسی خانم را بانو میدانست و معادل «مادموازل» فرانسوی را باندخت و کاربرد آن را به جای واژهی بیگانه پیشنهاد میکرد. به همین ترتیب، با توجه به تحولات فکری و زبانی، استعمال لفظ ضعیفه را برای بانوان ناشایست میدانست. (ش 22، 2 رمضان 1338)
روزنامهی جهان زنان (1339 ه.ق) به مدیریت فخر آفاق پارسا برای هر خوانندهای که در نشریهاش اشتباهی املایی یا چاپی بیابد جایزه تعیین کرد. (شیخ الاسلامی، 76، 1351)
به این ترتیب، نویسندگان زن نسبت به سره نویسی و پاسداری از زبان فارسی حساس بودند و به این نکته توجه داشتند و در پالایش زبان خود میکوشیدند. (4)
4- آراستن نثر به صنایع لفظی و معنوی و کاربرد اشعار و امثال:
چیرگی بر کلام و آراستن آن به صنایع لفظی و معنوی و تمایل به زیباسازی گفتار، در کنار ساده نویسی در نوشتههای زنان به چشم میخورد و بیانگر دیدگاه جدید آنان در استفاده از امکانات نویسندگی است. نمونه از نثر طایره:«ای صاحبان بصیرت، خفاش صفت از تجلی شمس ترقی و تمدن محروم نمانید و فریفته رنگ و بوی دنیای فانی نشوید. راه بیهوده مپویید، گل پژمرده مبوئید.»
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز / تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
... خداوند یگانه احدی را بدبخت و بیچاره خلق نفرمود «هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماست.» در صورتی که خداوند کریم در خلقت بشر از فضل و عنایت خود دریغ نفرموده، انصاف دهید کدام صانع است که مصنوع خود را معیوب پسندد؟
نقش را نقاش با جان پرورد / وانگهش در نزد سلطان آورد
(ایران نو، سال 1، ش 65، 29 شوال 1327)
5- پرده پوشی و رعایت عفت کلام
زنان در دورهی مشروطه، خصوصاً در هنگام نگاشتن در روزنامههای مردان، رعایت حریم عمومی را میکردند و زبان خود را در محیطی «دگر جنس آمیز» میپیراستند. در نشریات ویژه ی زنان این موضوع رعایت میشد، گرچه گاه حریم خصوصی نوشتار زنانه در روزنامهی خاص زنان، محیطی خالی از اغیار تلقی میشد و نوشتهها خودمانی و محاورهای میشد. (5) اما حتی در جاهایی که حرف خودمانی میان زنان رد و بدل میشد، محیط غیر خودمانی متن چاپی باعث میشد حذفهایی صورت گیرد. (شکوفه، سال 3، ش 17)، (نجم آبادی، همان، 103)به این ترتیب زبان زنان در این دوره از صراحت و بی پروایی دورهی پیش و اشکالات نثر گفتاری فاصله گرفت و به معیارها و قواعد فرهنگ حاکم و رایج نزدیک شد.
نتیجه
هم زمان با حرکت نثر فارسی به سمت ساده نویسی، شاهد آغاز گرایش زنان به ثبت خواسته ها، عواطف و انتقادات خود در این قالب ادبی هستیم. نوشتههای اولیهی زنان در قالب نثر، بیشتر در خدمت بیان عواطف و احساسات آنان است. نثر این نوشتهها متأثر از محیط خصوصی زنانه و ادبیات گفتاری است. به تدریج با ورود به دورهی مشروطه و گسترش روزنامه ها، نثر زنان، وارد حیطهی عمومی میشود و از زبان گفتاری فاصله میگیرد. ورود نوشتههای زنان به حیطهی اجتماع، یکی از اولین نشانههای حضور آنان در محیط جمعی و کاملاً تمایزیافتهی دورهی قاجار و نشانهی گذار از حیطهی خصوصی به حیطهی عمومی است. گرچه در مدت زمان کوتاهی، نشریات خاص زنان، دوباره به جایگاهی اختصاصی برای زنان تبدیل شدند، نگاشتن در این نشریهها از قوانین محیط اجتماعی و همگانی پیروی میکرد. در عیت حال زنان که تا قبل از این مخاطب مردان در امور عقلی و اجتماعی نبودند، اهل سخن فرض نمیشدند و نظریات شان مورد توجه قرار نمیگرفت، با باز کردن فضایی از آن خود در فرهنگ مکتوب، خود را وارد فضای مردانهی اجتماع کردند و در صفوف ملت جای گرفتند. به این ترتیب، حضور در ادبیات نثر، از اولین جلوههای حضور زن در محیط جمعی محسوب میشود. میتوان گفت روزنامههای زنان پایه گذار مباحثات فردی و خانوادگی در ایران بودند. زنان در دورهی مشروطه، خواهان حل مسائلی بودند که مستقیماً به شرایط زندگی خصوصی آنها مربوط میشد. توضیح و تشریح «رسوم شوهرداری» و «اصول زن داری» که از مضامین مشترک میان روزنامههای زنان است، نشان دهندهی این نکته است که نویسندگان زن دریافتند بیشتر زنان و مردان از اصول و قواعد زناشویی و مفهوم زندگی مشترک ناآگاهند و سعی کردند با تأکید بر مشارکت و رفاقت زن و مرد در امر زندگی، پیشنهاداتی را برای بهبود مفهوم زندگی مشترک ارائه دهند.علاوه بر آن، تأکید همیشگی و مداوم روزنامههای زنان در پی گیری و گشایش مدارس بانوان، علی رغم همهی مخالفتها و سنگ اندازیهایی که در برابر آنان وجود داشت، قطعاً نقش بسیار مؤثری در تحصیل زنان داشت و امروزه هیچ زن تحصیل کردهای نیست که وامدار نوشتههای زنان دورهی مشروطه نباشد.
پینوشتها:
1. عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی جهاد دانشگاهی
2. زبان زنان و نامهی بانوان به خاطر مقالات سیاسی تعطیل شدند.
3. هم چنین تمدن، 27 ربیع الاول و 1325 ه.ق؛ حبل المتین سال 18، ش 4؛ تمدن، سال اول، ش 12.
4. صدیقه دولت آبادی در زبان زنان نارضایتی خود را از آموختن زبانهای خارجی، بدون فراگیری کامل زبان فارسی، اعلام کرد و نوشت: «بانوها و باندختها باید تحصیل خط و زبان فارسی را جدّ و الزام زندگی خودشان بدانند.» (ش 42، ذی حجه 1328)
5. مثلاً شکوفه نوشت: «چنین گمان فرمودند که این روزنامه برای تحصیل امر معاش و تدارک پلو و چلوست... خیلی غریب است که با این ریش میخواهیم برویم تجریش» (سال 1، ش 4) یا «من چه کار دارم که آقا با فکل و عطر گل و استعمال الکل... بدون ملاحظه در هر نقطهای که خانم میایستد سبز میشود. مرا کجا میبرند
نه مفتیم، نه محتسب، نه رند باده خواره ام *** نه کدخدای جوشقان نه عامل زواره ام
(سال 3، ش 17)
1- جوادی [و دیگران] رویارویی زن و مرد در عصر قاجار (دو رسالهی تأدیب النسوان و معایب الرجال)، ایلینوی، انتشارات کانون پژوهش تاریخ زنان ایران، 1371.
2- خاور بی بی، سفرنامهی خاور بی بی شادلو، به کوشش قدرت الله روشنی زعفرانلو، ذیل سفرنامههای سهام الدولهی بجنوردی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، 1374.
3- خسروپناه، محمدحسین، هدفها و مبارزهی زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی، چاپ دوم، تهران، پیام امروز، 1382.
4- سکینه سلطان، سفرنامهی سکینه سلطان، به کوشش دکتر کیانوش کیانی هفت لنگ، تهران، نشر پانیذ، 1384.
5- شیخ الاسلامی، پری، زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایران، تهران، بی نا، 1351.
6- صنعتی، مهدخت و نجم آبادی، افسانه، صدیقه دولت آبادی: نامه ها، نوشتهها و یادها، 3 جلد، شیکاگو، نگرش و نگارش زن، 1377.
7- فروغ الدوله، نامههای فروغ الدوله، به کوشش ایرج افشار، تهران، فرزان، 1383.
8- مشیر سلیمی، علی اکبر، زنان سخنور، 3 جلد، تهران، علمی، 1335.
9- نوایی، عبدالحسین، مهدعلیا، به روایت اسناد، تهران، اساطیر، 1383.
10- تاج السلطنه، خاطرات تاج السلطنه، به کوشش مسعود عرفانیان، چاپ چهارم، تهران، تاریخ ایران، 1378.
روزنامهها و مجلات
1- ایران نو
2- حبل المتین
3- روزنامه شکوفه به انضمام دانش
4- نجم آبادی، افسانه، دگرگونی زن و مرد در زبان مشروطیت، نیمهی دیگر، پائیز 1374، دورهی دوم، ش 2، صص 72-105.
منبع مقاله :
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 127، صص 22-33