اختلال دو قطبی در دانش‌آموزان

گاهی کودکان و نوجوان افسرده علاوه بر نشانه‌های افسردگی، نشانه‌های خوش‌حالی بیش از حد یا سرخوشی را به صورت دوره‌های کوتاه مدّت نشان می‌دهند و ممکن است این افسردگی‌ها با توهّم و هذیان نیز همراه باشد و علاوه بر این
دوشنبه، 15 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اختلال دو قطبی در دانش‌آموزان
 اختلال دو قطبی در دانش‌آموزان

 






 

گاهی کودکان و نوجوان افسرده علاوه بر نشانه‌های افسردگی، نشانه‌های خوش‌حالی بیش از حد یا سرخوشی را به صورت دوره‌های کوتاه مدّت نشان می‌دهند و ممکن است این افسردگی‌ها با توهّم و هذیان نیز همراه باشد و علاوه بر این از دست دادن علاقه به امور، عدم واکنش نسبت به چیزهای لذّت‌بخش و بی‌اشتهایی زیاد نیز مشاهده شود. در این صورت از آن به عنوان اختلال دو قطبی ( افسردگی - سرخوشی ) نام می‌برند. افراد مبتلا به این بیماری دچار تغییرات شدید خُلق می‌شوند. کودکانی که دچار اختلال دو قطبی هستند ممکن است رفتارهای به سرعت تغییر یابنده و غیر قابل پیش بینی ازخود بروز دهند. ممکن است در یک لحظه، پرخاشگر، و ناگهان بعد از آن درون گرا و کم حرف باشند. این تغییر خُلق و خو به طور قابل ملاحظه‌ای با توانایی کودک برای فعّالیّت و نیز لذّت بردن از زندگی تداخل می‌کند. عملکرد تحصیلی، روابط دوستانه و به ویژه روابط خانوادگی، همگی ممکن است تحت تأثیر این بیماری قرار گیرند.

علایم و نشانه‌ها

در کودکانی که دچار اختلال دو قطبی هستند نیز نوسان خلق و خو وجود دارد، هر چند در بسیاری موارد، کودکان این دو حالت مانیایی ( سرخوشی ) و افسردگی را در یک زمان و به طور توأمان تجربه می‌کنند. به این وضعیّت حالت مختلط گفته می‌شود. نوسان خلق و خو در بین بالغین معمولاً در دوره‌های هفتگی یا ماهانه رخ می‌دهد، امّا این چرخه در کودکان سریع‌تر است وحتّی ممکن است در یک روز اتّفاق بیفتد.
در کودکان بزرگ‌تر ( 9 تا12 ساله ) احساس خود بزرگ بینی و بدبینی و در کودکان زیر 9 سال تحریک‌پذیری، عدم ثبات در احساسات و هیجانات ( تغییر حالت از شادی به غم و برعکس ) بیش فعّالی، حّراف شدن یا احساس فشار برای حرف زدن مداوم، شایع است. حواس پرتی در هر دو گروه سنّی به وفور مشاهده می‌شود.
مطالعات نشان می‌دهد در کودکان دو قطبی نابالغ، کم خوابی و خستگی در دوره‌های کوتاه مدّت، به طور مکرّر بروز می‌کند و با شروع اختلال، افسردگی و سرخوشی شدید به صورت دوره‌ای رخ می‌دهد.
کودکانی که دچار اختلال دو قطبی هستند گاهی نشانه‌های توهّم و هذیان گویی ازخود بروز می‌دهند. این نشانه‌ها بیشتر در ا ختلالاتی نظیر اسکیزوفرنی وجود دارد. توهّم عبارت است از « ادراک بدون وجود محرّک خارجی ». به عنوان مثال شنیدن صداهایی که در یک لحظه‌ی خاص وجود واقعی ندارند ( صداهایی که فرد را مورد خطاب قرار می‌دهند یا به او دستور می‌دهند )، یا دیدن چیزهایی که دیگران نمی‌بینند و یا در آن لحظه به طور واقعی وجود ندارند ( دیدن جرقّه، شعله، دود یا افراد و اشیای دیگر )، یا لمس کردن چیزهایی که در آن لحظه وجود خارجی ندارند ( احساس حرکت مورچه در زیر پوست )، یا استشمام بوهای ناخوشایند و طعم‌ها و مزّه‌های ناجور در دهان.
شایع‌ترین نوع توهّم، توهّم شنوایی است و طبق گزارش‌ها 31 درصد کودکان افسرده و 22 درصد نوجوانان افسرده توهّماتی را در اختلال‌های عاطفی نشان داده‌اند. البتّه لازم است توهّمات را از سایر پدیده‌های ادراکی که در کودکان اتّفاق می‌افتد متمایز کنیم. به عنوان مثال کودکان خردسالی که درمحیط‌های نیمه تاریک قرار می‌گیرند هم ممکن است دچار خطاهای حسّی بینایی شوند واز یک محرّک، ادراک غلطی داشته باشند امّا این خطاها هنگامی که روشنایی محیط بیش‌تر شود ناپدید می‌شوند علاوه بر این تصاویر ذهنی آن‌ها به صورت ارادی ایجاد شده و لذّت بخش هستند در حالی که توهّم‌های افسردگی در طول دوره‌های افسردگی رخ می‌دهند وغیر ارادی‌اند.
هذیان درکودکان و نوجونان افسرده شیوع کم‌تری دارد. هذیان عبارت است از: عقاید غلطی که فرد دارد و با وضعیت فرهنگی و شرایط او هماهنگی ندارد امّا فرد بر آن اصرار می‌ورزد و با منطق و استدلال اصلاح نمی‌شود. به عنوان مثال هذیان خود بزرگ‌بینی که در کودکان 9 تا 12 ساله نیز شایع است و فرد احساس می‌کند توانایی‌ها یا امکانات ویژه و منحصر به فردی دارد. ( می‌خواهم دنیا را نجات دهم، من مخترع... هستم، یا در غذای من سم می‌ریزند، گروهی من را تعقیب می‌کنند و... )
کودکان دو قطبی هم‌چنین احتمال دارد به رفتارهای پر خطر، نظیر تلاش برای پرواز، روی آورند و رفتارشان در مدرسه و محیط خانه ممکن است به شدّت مخرّب باشد.
مطالعات نشان می‌دهد کودکان و نوجوانانی که به اختلال دو قطبی مبتلا هستند شرایط حادتری از این بیماری را نسبت به بالغین دارند. به طور مثال، سرعت تغییر حال در آن‌ها بیشتر است و احتمال بیشتری دارد که نشانه‌های بیماری به صورت «مختلط» ( یعنی بخشی افسرده و بخشی مانیایی ) در آن‌ها وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، دوره‌های افسردگی و مانیایی (سرخوشی) در بالغین کاملاً جدا از هم و قابل تشخیص است ولی کودکان ممکن است حتّی در یک روز چند بار بین این دو حالت، تغییر وضع دهند.
کودکانی که دچار اختلال دو قطبی هستند هم‌چنین بیشتر از بالغین در معرض سایر اختلالات روانی شامل نقص توجّه / بیش فعّالی، اختلال سلوک، اختلال بی اعتنایی مقابله‌ای و اختلالات اضطرابی قرار دارند.

میزان شیوع

طبق مطالعات انجام شده 15 درصد کودکان مبتلا به افسردگی به اختلالات دو قطبی مبتلا می‌شوند و پژوهش‌ها و مصاحبه‌های منظّم خانوادگی در مورد نوجوانان مبتلا به اختلال دو قطبی نشان می‌دهد اختلالات روانی شدید در 30 درصد بستگان درجه‌ی یک آن‌ها وجود دارد.
طبق آمار منتشر شده از سوی آکادمی روان پزشکی کودک و نوجوان آمریکا، در حدود یک سوم از 3/4 میلیون کودک و نوجوان این کشور که تشخیص افسردگی برای آنان داده شده است، احتمال دارد که در حال گذراندن مراحل نخستین اختلال دو قطبی باشند.
اختلال دو قطبی معمولاً تا اواخر دوران نوجوانی یا اوایل دوران بلوغ در افراد ظاهر نمی‌شود. با وجودی که پزشکان و متخصّصان بیماری‌های روانی اکنون از نقش این اختلال در دوران کودکی آگاهی بیشتری دارند امّا بسیاری ازمتخصّصان بر این باورند که این بیماری هنوز در کودکان و نوجوانان تشخیص داده نشده است.

چگونه می‌توانیم کمک کنیم؟

اگر چه دلیل قطعی برای این اختلالات هنوز شناخته نشده است، امّا محقّقان بر این باورند که اختلالات دو قطبی منشأ ارثی دارد و ترکیب ژنتیکی افراد بیشتر از تربیت آن‌ها در این اختلالات مؤثّر است. ممکن است مشکل فیزیکی در قسمتی از مغز که کنترل حالات روحی را بر عهده دارد عامل این اختلالات باشد. به این دلیل است که این اختلالات با دارو قابل درمان هستند. هم چنین نوسانات خُلقی ممکن است گاهی توسط استرس و یا بیماری به وجود بیایند.
عوامل ژنتیک در این زمینه نقش بسیار مهمّی دارند، به طوری که مطالعات نشان داده است که چنان‌چه یکی از والدین به این اختلال دچار باشد، با احتمال 25 درصد فرزندشان شانس ابتلا به این بیماری را خواهد داشت و اگر هر دو والد اختلال دو قطبی داشته باشند شانس ابتلای فرزندان به این بیماری بین 50 تا 75 درصد خواهد بود.
عوامل روانی اجتماعی متعدّدی نیز ممکن است در ایجاد این بیماری به تنهایی و یا به همراه عوامل دیگر نقش داشته باشند. از جمله: رویدادهای زندگی و استرس‌های محیطی، خانواده، عوامل شخصیّتی قبل از بیماری و موارد دیگر را می‌توان ذکر کرد.
بنابراین با توجّه به ماهیّت این اختلال، شناسایی زودهنگام و ارجاع به موقع به متخصّصان بهداشت روانی برای ارزیابی دقیق‌تر و شروع درمان حایز اهمّیّت است. هم‌چنین کاهش استرس‌های محیطی و آموزشی می‌تواند در کنترل این اختلال مؤثّر باشد.
منبع مقاله :
محمدخانی، شهرام؛ ابراهیم‌زاده، ناهید؛ (1392)، مشکلات روانی و رفتاری دانش‌آموزان شناسایی و مداخله، تهران: ورای دانش، چاپ دوم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما