نگاه نهجالبلاغه به نوجوانان
نويسنده: حسن قريشى كرين
كودك و نوجوان
نوجوان در سنينى قرار دارد كه به درستى نمىداند چه بايد بكند؟ كدام شيوه را در زندگى خود برگزيند؟ برخى بزرگترها به او مىگويند: تو هنوز بچّهاى! گاهى ديگران به او مىگويند: تو ديگر بزرگ شدهاى چرا كار بچّهگانه از تو سر مىزند؟ او خود را در اين امر و نهى، سرزنش و عتاب، حيران مىبيند.
1. مرحله قبل از بلوغ: كه هنوز فرد در اين مرحله احساس كودكى مىكند و به تدريج صفات بلوغ شروع به ظاهر شدن مىكند.
2. مرحله بلوغ: كه بين مرحله كودكى و نوجوانى قرار دارد. معيارهاى بلوغ در اين مرحله ظاهر مىشود و بيشترين تغيير جنسى صورت مىگيرد و بر والدين و مربيان لازم است در اين مرحله عنايت ويژهاى به نوجوان نمايند و راهنمايىهاى لازم را نسبت به او دريغ ننمايند و نوجوان را از نظر فكرى يارى دهند. چون آنان براى رشد روانى و سازندگى خود، نيازمند هدايت و راهنمايى مربيان صالح و انديشمند هستند تا چگونه زيستن را بياموزند و هويت خود را دريابند و از بروز اعمال ناهنجار در برابر حوادث به وجود آمده جلوگيرى نمايند.
3. مرحله بعد از بلوغ: كه شخصيت نوجوان تا حدّى در اين مرحله شكل گرفته و انتخاب دوست، شغل، رشته تحصيلى و... بهترين همدم او در زندگى است.
نوجوان در اين مرحله با تغييراتى روبهروست كه از جمله آن، رشد بىتناسب اعضا و اندامهاست كه گاهى نمىتواند بر اندامهاى خود مسلّط شود. پر انرژى، پر سر و صدا و شلوغ، كمحوصلگى، سركش و طاغى و ناآرام بودن، دوستدار احترام به شخصيت و استقبال از راهنمايىهاى ديگران، از ديگر ويژگىهاى اوست.
نهجالبلاغه يكى از برترين كتابى است كه به اخالقرآن (برادر قرآن) شهرت يافته است. اين كتاب «آن چنان بزرگ و با عظمت است كه دست عقول بشر به اين آسانى به آن نمىرسد. دليل آن همين است كه اين كتاب تراوش روح با عظمت كسى است كه مظهر اسم اعظم خداوند است، معلّم جبرائيل، قرآن ناطق و بزرگترينِ مفسّران و تربيت شده پيامبر عظيمالشّأن است.»1
سخنان حضرت على عليهالسلام كه نهجالبلاغه بخشى از آن مىباشد، از نظر قواعد ادبى و لفظى و اخلاقى در حدّ معجزه است و تا كنون هيچ كلام بشرى به پاى آن نرسيده و با آن برابرى ننموده است. ابن ابىالحديد معتزلى ـ شارح بزرگ نهجالبلاغه ـ در مقدّمه كتاب خود مىنويسد: «بحق، سخن على عليهالسلام فوق كلام مخلوق و دون كلام خالق مىباشد.»
نهج البلاغه مشحون از مواعظ و حكم آموزنده درباره موضوعات مختلف از جمله «نوجوانان» است كه به كارگيرى آن، مهمترين راهحل جهت تربيت و سعادت مىباشد. ما در بحث «نگاه نهجالبلاغه به نوجوانان» به چند محور اشاره مىكنيم كه عبارتند از:
على عليهالسلام به تربيت نفس توجّه ويژهاى دارد و مىفرمايد: «اى مردم! خودتان عهدهدار تربيت نفس خويش باشيد و آن را از كشيده شدن به طرف هوسها و عادات ناروا باز داريد.»2 و نيز مىفرمايد: «زنهار! زنهار! در تربيت و سازندگى خويشتن تلاش كن».3
امام على عليهالسلام به پدران نيز توصيه مىكند:
«با فرزندان خود دوست شويد؛ زيرا مودّة الآباء قرابة بين الأبناء؛ دوستى ميان پدران سبب خويشاوندى ميان فرزندان است».4 و نيز به علت تأثير خانودهها بر شخصيت نوجوانان، سفارش مىكند: «روابط خود را با افراد با شخصيت و اصيل و خانوادههاى صالح و خوشسابقه، برقرار ساز».5
امام تأثير محيط و جامعه را در تربيت فرزندان، به ويژه نوجوانان، گوشزد مىكند و مىفرمايد:
«واسكن الأمصار العظام فانّها جِماع المسلمين، واحذر منازل الغفلة و الجفاء و قلّة الأعوان على طاعة اللّه؛ در شهرهاى بزرگى كه مركز اجتماع مسلمانان است، مسكن گزين و از محيط و جوامعى كه اهل غفلت و ستمكارى در آنجا هستند و يارانِ مطيع خدا كمتر در آن نواحى يافت مىشوند، بپرهيز.»6
«عبادت» مهمترين بخش اصول اسلام مىباشد و در نهجالبلاغه به بندگى خدا و عبادت توجّه و تأكيد بيشتر شده است. عبادت اثرات دنيوى بسيارى دارد كه از جمله آن آرامش روانى و سلامت نفس مىباشد. على عليهالسلام مىفرمايد: «در تمام امور زندگى خود، خداوند را اطاعت كن؛ زيرا اطاعت از خداوند، بر هر كارى مقدّم است. نفس خود را به سوى عبادت بكشان و با آن مدارا كن.»7
از مهمترين اركان عبادت، نماز و روزه و عمل به قرآن مىباشد. على عليهالسلام توجّه به نماز و روزه و خواندن قرآن را گوشزد فرموده، از جمله: «نماز، گناهان انسان را مىريزد»8، «بهترين وسيله نزديكى به خداوند، روزه ماه مبارك رمضان است»9 و «حقّ فرزند بر پدر اين است كه نام نيكويى براى او انتخاب كند، اخلاق و ادب به او بياموزد و قرآن را به او آموزش دهد».10
«پيامبر صلىاللهعليهوآله مرا از دوران كودكى تحت تربيت خود گرفتند و هر روز يك اخلاق نيكو را به من تعليم و دستور مىدادند.»11
قرآن كريم به مسلمانان خطاب مىفرمايد: «رسول خدا صلىاللهعليهوآله يك الگو و سرمشق كامل مىباشد.» و حضرت على عليهالسلام و فرزندانش بهترين الگو براى نوجوانان و جوانان مىباشند. از اين رو با تبيين سيره زندگى امام مىتوان امام را در تمام مراحل به عنوان الگو انتخاب كرد.
بايد توجّه نمود افرادى كه در سمت مربّى و معلّم نوجوان مىباشند، الگوى مناسب در تربيتاند و نوجوان آداب زندگى را غالباً از اطرافيان ـ به ويژه مربّيان ـ فرا مىگيرد. پس لازم است آنها خود را با الگوى برتر تطبيق نمايند و نفس خود را اصلاح سازند، و عملاً به تربيت نسل جديد بپردازند. على عليهالسلام مىفرمايد: «هر كس كه خودش را در منصب رهبرى مردم قرار دهد، لازم است قبل از تعليم ديگران، نفس خودش را اصلاح كند.»12
داشتن دوست، نوجوان را از تنهايى كه ممكن است افسردگى و انزوا را در برداشته باشد، مىرهاند. امام على عليهالسلام در نهجالبلاغه به يافتن «دوستان خوب» اشاره مىفرمايد و تأكيد دارد كه: دوستان را ابتدا مورد آزمايش و امتحان قرار دهيد و وقتى دوستى را خوب يافتيد، او را از دست ندهيد. امام عليهالسلام مىفرمايد: «عاجزترين مردم كسى است كه از به دست آوردن دوست، ناتوان باشد و از او عاجزتر كسى است كه دوستانِ به دست آورده را ترك گويد.»13
نوجوان وقتى دوستى را يافت و يا درصدد يافتن دوستانى مىباشد، بايد به چند مسأله توجّه نمايد: ابتدا اينكه به آراء و افكار ديگران احترام بگذارد و خود، فردى فروتن و متواضع باشد. و ديگر اينكه در دوستى، افراط و تفريط روا ندارد كه ثمره آن، پشيمانى و ثمره دورانديشى و ميانهروى، سلامت و رستگارى است.14 و سوم اينكه راستگو بوده و به عهد خود وفا نمايد، چون «هر كس امانتدار نباشد ضرر كرده و به مقصد نمىرسد»15 و چهارم اينكه با دوستانش خوشرو بوده و حُسن خُلق را سرمشق خود قرار دهد. امام على عليهالسلام مىفرمايد: «اكرم الحسب حُسن الخلق؛ برترين خويشاوندى، خوشرويى و حُسن خلق است.»16
اما به پيروان خود گوشزد مىفرمايد: «از دوستى با افرادى كه ضعيفالعقل و بدعمل هستند، بپرهيز؛ زيرا انسان را با دوستش مىشناسند.»17 و يا مىفرمايد: «از رفاقت با كسانى كه افكار و ظاهر اعمالشان ناپسنديده است، برحذر باش؛ چرا كه آدمى به رويّه و روش رفيقش خو مىگيرد و به افكار و اعمال او معتاد مىشود.»
آرى، لازم است با تشكيل جلسات متعدّد، جوانان و نوجوانان را با مسائل سياسى آشنا كرده و نقش قدرتهاى سلطهگر را به آنها گوشزد نمود و آنها را آزاده بار آورد. حضرت در اينباره مىفرمايد: «بنده ديگران مباش، خداوند تو را آزاد آفريده است.»18
مقدّمه
نوجوان در سنينى قرار دارد كه به درستى نمىداند چه بايد بكند؟ كدام شيوه را در زندگى خود برگزيند؟ برخى بزرگترها به او مىگويند: تو هنوز بچّهاى! گاهى ديگران به او مىگويند: تو ديگر بزرگ شدهاى چرا كار بچّهگانه از تو سر مىزند؟ او خود را در اين امر و نهى، سرزنش و عتاب، حيران مىبيند.
مراحل رشد
1. مرحله قبل از بلوغ: كه هنوز فرد در اين مرحله احساس كودكى مىكند و به تدريج صفات بلوغ شروع به ظاهر شدن مىكند.
2. مرحله بلوغ: كه بين مرحله كودكى و نوجوانى قرار دارد. معيارهاى بلوغ در اين مرحله ظاهر مىشود و بيشترين تغيير جنسى صورت مىگيرد و بر والدين و مربيان لازم است در اين مرحله عنايت ويژهاى به نوجوان نمايند و راهنمايىهاى لازم را نسبت به او دريغ ننمايند و نوجوان را از نظر فكرى يارى دهند. چون آنان براى رشد روانى و سازندگى خود، نيازمند هدايت و راهنمايى مربيان صالح و انديشمند هستند تا چگونه زيستن را بياموزند و هويت خود را دريابند و از بروز اعمال ناهنجار در برابر حوادث به وجود آمده جلوگيرى نمايند.
3. مرحله بعد از بلوغ: كه شخصيت نوجوان تا حدّى در اين مرحله شكل گرفته و انتخاب دوست، شغل، رشته تحصيلى و... بهترين همدم او در زندگى است.
نوجوان در اين مرحله با تغييراتى روبهروست كه از جمله آن، رشد بىتناسب اعضا و اندامهاست كه گاهى نمىتواند بر اندامهاى خود مسلّط شود. پر انرژى، پر سر و صدا و شلوغ، كمحوصلگى، سركش و طاغى و ناآرام بودن، دوستدار احترام به شخصيت و استقبال از راهنمايىهاى ديگران، از ديگر ويژگىهاى اوست.
نهجالبلاغه يكى از برترين كتابى است كه به اخالقرآن (برادر قرآن) شهرت يافته است. اين كتاب «آن چنان بزرگ و با عظمت است كه دست عقول بشر به اين آسانى به آن نمىرسد. دليل آن همين است كه اين كتاب تراوش روح با عظمت كسى است كه مظهر اسم اعظم خداوند است، معلّم جبرائيل، قرآن ناطق و بزرگترينِ مفسّران و تربيت شده پيامبر عظيمالشّأن است.»1
سخنان حضرت على عليهالسلام كه نهجالبلاغه بخشى از آن مىباشد، از نظر قواعد ادبى و لفظى و اخلاقى در حدّ معجزه است و تا كنون هيچ كلام بشرى به پاى آن نرسيده و با آن برابرى ننموده است. ابن ابىالحديد معتزلى ـ شارح بزرگ نهجالبلاغه ـ در مقدّمه كتاب خود مىنويسد: «بحق، سخن على عليهالسلام فوق كلام مخلوق و دون كلام خالق مىباشد.»
نهج البلاغه مشحون از مواعظ و حكم آموزنده درباره موضوعات مختلف از جمله «نوجوانان» است كه به كارگيرى آن، مهمترين راهحل جهت تربيت و سعادت مىباشد. ما در بحث «نگاه نهجالبلاغه به نوجوانان» به چند محور اشاره مىكنيم كه عبارتند از:
الف: نوجوان و تربيت.
ب: نوجوان و عبادت.
ج: نوجوان و الگوپذيرى.
د: نوجوان و دوستيابى.
ه: نوجوان و سياست.
و: نوجوان و گناه.
ب: نوجوان و عبادت.
ج: نوجوان و الگوپذيرى.
د: نوجوان و دوستيابى.
ه: نوجوان و سياست.
و: نوجوان و گناه.
الف) نوجوان و تربيت
على عليهالسلام به تربيت نفس توجّه ويژهاى دارد و مىفرمايد: «اى مردم! خودتان عهدهدار تربيت نفس خويش باشيد و آن را از كشيده شدن به طرف هوسها و عادات ناروا باز داريد.»2 و نيز مىفرمايد: «زنهار! زنهار! در تربيت و سازندگى خويشتن تلاش كن».3
امام على عليهالسلام به پدران نيز توصيه مىكند:
«با فرزندان خود دوست شويد؛ زيرا مودّة الآباء قرابة بين الأبناء؛ دوستى ميان پدران سبب خويشاوندى ميان فرزندان است».4 و نيز به علت تأثير خانودهها بر شخصيت نوجوانان، سفارش مىكند: «روابط خود را با افراد با شخصيت و اصيل و خانوادههاى صالح و خوشسابقه، برقرار ساز».5
امام تأثير محيط و جامعه را در تربيت فرزندان، به ويژه نوجوانان، گوشزد مىكند و مىفرمايد:
«واسكن الأمصار العظام فانّها جِماع المسلمين، واحذر منازل الغفلة و الجفاء و قلّة الأعوان على طاعة اللّه؛ در شهرهاى بزرگى كه مركز اجتماع مسلمانان است، مسكن گزين و از محيط و جوامعى كه اهل غفلت و ستمكارى در آنجا هستند و يارانِ مطيع خدا كمتر در آن نواحى يافت مىشوند، بپرهيز.»6
ب) نوجوان و عبادت
«عبادت» مهمترين بخش اصول اسلام مىباشد و در نهجالبلاغه به بندگى خدا و عبادت توجّه و تأكيد بيشتر شده است. عبادت اثرات دنيوى بسيارى دارد كه از جمله آن آرامش روانى و سلامت نفس مىباشد. على عليهالسلام مىفرمايد: «در تمام امور زندگى خود، خداوند را اطاعت كن؛ زيرا اطاعت از خداوند، بر هر كارى مقدّم است. نفس خود را به سوى عبادت بكشان و با آن مدارا كن.»7
از مهمترين اركان عبادت، نماز و روزه و عمل به قرآن مىباشد. على عليهالسلام توجّه به نماز و روزه و خواندن قرآن را گوشزد فرموده، از جمله: «نماز، گناهان انسان را مىريزد»8، «بهترين وسيله نزديكى به خداوند، روزه ماه مبارك رمضان است»9 و «حقّ فرزند بر پدر اين است كه نام نيكويى براى او انتخاب كند، اخلاق و ادب به او بياموزد و قرآن را به او آموزش دهد».10
ج) نوجوان و الگوپذيرى
«پيامبر صلىاللهعليهوآله مرا از دوران كودكى تحت تربيت خود گرفتند و هر روز يك اخلاق نيكو را به من تعليم و دستور مىدادند.»11
قرآن كريم به مسلمانان خطاب مىفرمايد: «رسول خدا صلىاللهعليهوآله يك الگو و سرمشق كامل مىباشد.» و حضرت على عليهالسلام و فرزندانش بهترين الگو براى نوجوانان و جوانان مىباشند. از اين رو با تبيين سيره زندگى امام مىتوان امام را در تمام مراحل به عنوان الگو انتخاب كرد.
بايد توجّه نمود افرادى كه در سمت مربّى و معلّم نوجوان مىباشند، الگوى مناسب در تربيتاند و نوجوان آداب زندگى را غالباً از اطرافيان ـ به ويژه مربّيان ـ فرا مىگيرد. پس لازم است آنها خود را با الگوى برتر تطبيق نمايند و نفس خود را اصلاح سازند، و عملاً به تربيت نسل جديد بپردازند. على عليهالسلام مىفرمايد: «هر كس كه خودش را در منصب رهبرى مردم قرار دهد، لازم است قبل از تعليم ديگران، نفس خودش را اصلاح كند.»12
د) نوجوان و دوستيابى
داشتن دوست، نوجوان را از تنهايى كه ممكن است افسردگى و انزوا را در برداشته باشد، مىرهاند. امام على عليهالسلام در نهجالبلاغه به يافتن «دوستان خوب» اشاره مىفرمايد و تأكيد دارد كه: دوستان را ابتدا مورد آزمايش و امتحان قرار دهيد و وقتى دوستى را خوب يافتيد، او را از دست ندهيد. امام عليهالسلام مىفرمايد: «عاجزترين مردم كسى است كه از به دست آوردن دوست، ناتوان باشد و از او عاجزتر كسى است كه دوستانِ به دست آورده را ترك گويد.»13
نوجوان وقتى دوستى را يافت و يا درصدد يافتن دوستانى مىباشد، بايد به چند مسأله توجّه نمايد: ابتدا اينكه به آراء و افكار ديگران احترام بگذارد و خود، فردى فروتن و متواضع باشد. و ديگر اينكه در دوستى، افراط و تفريط روا ندارد كه ثمره آن، پشيمانى و ثمره دورانديشى و ميانهروى، سلامت و رستگارى است.14 و سوم اينكه راستگو بوده و به عهد خود وفا نمايد، چون «هر كس امانتدار نباشد ضرر كرده و به مقصد نمىرسد»15 و چهارم اينكه با دوستانش خوشرو بوده و حُسن خُلق را سرمشق خود قرار دهد. امام على عليهالسلام مىفرمايد: «اكرم الحسب حُسن الخلق؛ برترين خويشاوندى، خوشرويى و حُسن خلق است.»16
اما به پيروان خود گوشزد مىفرمايد: «از دوستى با افرادى كه ضعيفالعقل و بدعمل هستند، بپرهيز؛ زيرا انسان را با دوستش مىشناسند.»17 و يا مىفرمايد: «از رفاقت با كسانى كه افكار و ظاهر اعمالشان ناپسنديده است، برحذر باش؛ چرا كه آدمى به رويّه و روش رفيقش خو مىگيرد و به افكار و اعمال او معتاد مىشود.»
هـ) نوجوان و سياست
آرى، لازم است با تشكيل جلسات متعدّد، جوانان و نوجوانان را با مسائل سياسى آشنا كرده و نقش قدرتهاى سلطهگر را به آنها گوشزد نمود و آنها را آزاده بار آورد. حضرت در اينباره مىفرمايد: «بنده ديگران مباش، خداوند تو را آزاد آفريده است.»18
و) نوجوان و گناه
پي نوشتها:
1. وصيّتنامه سياسى ـ الهى امام خمينى1.
2. نهج البلاغه، حكمت 359.
3. همان، نامه 30.
4. همان، حكمت 308.
5. مان، نامه 52 و 53.
6. همان، نامه 69.
7. همان.
8. همان، خطبه 199.
9. همان، خطبه 110.
10. همان، كلمات قصار، ش 399.
11. همان، خطبه 234.
12. همان، كلمات قصار، ش 73.
13. همان، حكمت 12.
14. همان، حكمت 181.
15. همان، خطبه 199.
16. همان، حكمت 38.
17. همان، نامه 69.
18. همان، نامه 31.
19. شرح غررالحكم، ج 3، ص 90.
20. همان، ص 249.
21. نهجالبلاغه، خطبه 86.
22. همان، كلمات قصار، ش 239.