مشکلات تحصیلی متداول در بین دانش‌آموزان

در بسیاری از کودکان و نوجوانان توانایی‌های بالقوّه برای عملکرد تحصیلی بهتر و کسب موفّقیّت وجود دارد امّا آمارها نشان می‌دهد هر ساله عدّه‌ی قابل توجّهی از دانش‌آموزان دچار افت تحصیلی، مردودی و مشکلات ناشی از آن می‌شوند
سه‌شنبه، 16 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مشکلات تحصیلی متداول در بین دانش‌آموزان
 مشکلات تحصیلی متداول در بین دانش‌آموزان

 






 

در بسیاری از کودکان و نوجوانان توانایی‌های بالقوّه برای عملکرد تحصیلی بهتر و کسب موفّقیّت وجود دارد امّا آمارها نشان می‌دهد هر ساله عدّه‌ی قابل توجّهی از دانش‌آموزان دچار افت تحصیلی، مردودی و مشکلات ناشی از آن می‌شوند و علاوه بر اتلاف عمر خود و سرمایه‌های اقتصادی خانواده، خسارت‌های هنگفتی را بر اقتصاد ملّی تحمیل می‌سازند.
بسیارند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزنشان حاکی از به هنجار بودن آنان است. هوش آن‌ها کمابیش عادی است، به خوبی صحبت می‌کنند، مانند سایر کودکان بازی می‌کنند و مثل همسالان خود با دیگران ارتباط برقرار می‌نمایند. این کودکان در خانه نیز خودیاری‌های لازم را دارند، کارهایی را که والدین به آنان واگذار می‌کنند به خوبی انجام می‌دهند و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند. لیکن وقتی به مدرسه می‌روند و می‌خواهند خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند دچار مشکلات جدّی می‌شوند.
به نظر می‌رسد عوامل متعدّد فردی، خانوادگی و مدرسه‌ای در شکل‌گیری و افزایش این مشکلات سهیم هستند. از جمله می‌توان به مواردی نظیر هوش، داشتن هدف و انگیزه، مشکلات جسمی و روانی، ناسازگاری‌های رفتاری، شیوه‌های فرزند پروری، امکانات آموزشی و پرورشی و غیره اشاره نمود. گر چه عوامل زمینه‌ساز مشکلات تحصیلی طیف گسترده‌ای دارند و کاهش یا رفع آن‌ها نیاز به برنامه ریزی در سطح ملّی دارد، امّا نقش مدارس در پیش‌گیری و کنترل برخی از عوامل مؤثّر، بر کسی پوشیده نیست. شناسایی به موقع مشکلات تحصیلی و ایجاد تغییرات مناسب در موقعیّت‌های آموزشی و پرورشی مدرسه، شرایط مطلوب‌تری را برای یادگیرندگان فراهم می‌سازد. در این بخش ضمن معرّفی برخی از مشکلات تحصیلی ( ناتوانی‌های یادگیری و افت تحصیلی ) که از اهمّیّت و فراوانی بالاتری برخوردار هستند، به پاره‌ای از راهکارها نیز اشاره خواهیم نمود.

مشکلات تحصیلی

حامد یکی از دانش‌آموزان خانم عظیمی است که در کلاس سوم ابتدایی درس می‌خواند، علی رغم این که پسر باهوش و زرنگی است و پیشرفت خوبی در ریاضیّات دارد، جدول ضرب را به راحتی حفظ می‌کند و در فعّالیّت‌های غیر درسی مثل موسیقی موفّق می‌باشد، امّا در روخوانی مشکل دارد. وقتی که می‌خواهد جمله‌ای را بخواند، با سختی و دشواری و لغت به لغت می‌خواند، خیلی از واژه‌ها را نمی تواند به درستی تلفّظ کند، در حین خواندن یک سطر یا یک صفحه، جایی را که هست گم می‌کند، در یک جمله، لغت‌ها را کم یا زیاد می‌کند، از این که جمله‌ها را با صدای بلند بخواند ناراحت می‌شود وبه بهانه‌های مختلف طفره می‌رود. غالباً لغاتی را که حفظ کرده، روز بعد نمی‌تواند به یاد بیاورد. خانم عظیمی والدین حامد را برای بررسی دقیق‌تر این مسأله به مدرسه دعوت نموده است.
بسیاری از معلّمان دوره‌های ابتدایی و راهنمایی در کلاس‌های خود با دانش آموزانی رو به رو می‌شوند که در یک یا چند زمینه مانند صحبت کردن، روخوانی، املانویسی و یا ریاضیّات مشکل دارند. در یک طبقه بندی کلّی، کودکان دارای مشکلات تحصیلی به چهار گروه تقسیم می‌شوند:

1. کودکان عقب مانده‌ی ‌ذهنی
این گروه برحسب میزان هوش آن‌ها در سه دسته تربیت ناپذیر، تربیت پذیر و آموزش پذیر قرار می‌گیرند.
2. کودکان دارای مشکلات جسمی نظیر ضعف در شنوایی، بینایی و...
3. کودکان مبتلا به ضایعه‌ی ‌مغزی
این مشکل بنا به علل مختلفی از جمله نرسیدن اکسیژن به مقدار کافی به مغز در بدو تولّد و تشنّج‌ها رخ می‌دهد. این ضایعات مغزی ممکن است به شکل خفیف یا گسترده باشند.
4. کودکان دارای مشکلات تحصیلی

در این گروه از دانش آموزان، مشکلات تحصیلی ناشی از عقب افتادگی ذهنی، وجود مشکلات جسمی یا ضایعه‌ی ‌مغزی نیست بلکه نوعی اختلال یا ناهماهنگی در قوای مختلف یادگیری وجود دارد که با استفاده از روش‌های خاص آموزشی می‌توان آن را رفع نمود این مشکلات در طبقه بندی‌های علمی تحت عنوان « اختلالات یادگیری» بررسی می‌شود.
اختلالات یادگیری به نقایصی در کودک یا نوجوان در زمینه‌ی ‌کسب مهارت‌های مورد انتظار خواندن، نوشتن، تکلّم، گوش دادن، استدلال یا ریاضیّات اطلاق می‌گردد و کودک مبتلا از این لحاظ نسبت به کودکان هم سن و دارای ظرفیت هوشی مشابه در سطحی پایین‌تر قرار دارد. اختلالات یادگیری نادر نیست؛ و در حداقل 5 درصد کودکان سنین مدرسه مشاهده می‌شود. در ویرایش چهارم کتابچه‌ی ‌تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-IV) اصطلاحات اختلالات یادگیری ارایه شد. این اختلالات قبلاً اختلالات مهارت‌های تحصیلی نامیده می‌شد. کلیه‌ی ‌تشخیص‌های اختلال یادگیری مستلزم آن است که یپشرفت کودک در یک زمینه یادگیری خاص به مراتب کمتر از حد مورد انتظار باشد و مشکلات تحصیلی مانع از پیشرفت تحصیلی یا فعّالیّت‌های زندگی روزمره شود. در زمینه‌ی اختلالات یادگیری چند طبقه تشخیصی گنجانده شده است: اختلال خواندن، اختلال ریاضیات، اختلال بیان نوشتاری.
اختلالات یادگیری اغلب سبب می‌شوند موفّقیّت در تحصیل برای کودک عذاب آور شود و در برخی موارد منجر به دلسردی، عزّت نفس پایین، سرخوردگی مزمن، و روابط ضعیف با همسالان می‌شوند. اختلالات یادگیری به میزان بیش از حد متوسط با خطر انواع اختلالات همزمان از جمله اختلال نقص توجّه / بیش فعّالی، اختلالات ارتباط، اختلالات سلوک و اختلالات افسردگی همراهند. بزرگسالان دچار اختلالات یادگیری در معرض مشکلات مربوط به اشتغال و سازگاری اجتماعی قرار دارند.
استعداد ژنتیکی، ضایعه‌ی ‌مغزی، اختلالات عصبی، و سایر اختلالات طبی ممکن است در بروز این اختلالات نقش داشته باشند، امّا بسیاری از کودکان و نوجوانان دچار اختلالات یادگیری واجد هیچ عامل خطر ساز خاصّی نیستند. با این همه، اختلالات یادگیری اغلب همراه با اختلالاتی نظیر مسمومیت با سرب، سندرم جنین الکلی و مواجهه داخل رحم با داروها دیده می‌شود.

ویژگی‌های تشخیصی

اختلال‌های یادگیری زمانی تشخیص داده می‌شوند که پیشرفت فرد در آزمون‌های استاندارد شده‌ی ‌فردی برای خواندن، ریاضیّات و بیان نوشتاری اساساً پایین‌تر از سطح سنّی، هوشی و تحصیلی مورد انتظار باشد. مشکلات تحصیلی در پیشرفت تحصیلی یا فعّالیّت‌های روزمره‌ای که مستلزم مهارت‌های خواندن، ریاضیات و نوشتن است به میزان قابل ملاحظه‌ای اختلال ایجاد می‌کنند. اختلال‌های یادگیری ممکن است تا بزرگ سالی ادامه یابند. تقریباً 40 درصد از نوجوانانی که به این اختلال مبتلا هستند قبل از اتمام دبیرستان، ترک تحصیل می‌کنند. خیلی از افراد مبتلا به اختلال یادگیری حتّی خارج از محیط مدرسه عزّت نفس پایین دارند و احساس بی‌کفایتی و شرمساری می‌کنند. از طرف دیگر اختلال یادگیری لزوماً فرد را به زندگی ناکام کننده محکوم نمی‌کند، در واقع برخی از افراد مشهور مانند آلبرت انیشتین، توماس ادیسون، وینستون چرچیل، چارلز داروین و... بر اختلال یادگیری کودکی خود غلبه کرده‌اند.
با توجّه به تعاریف موجود در منابع علمی، دانش آموزی مشکل یادگیری دارد که:
1- تنها در یک یا چند مادّه‌ی ‌درسی مشکل داشته باشد نه همه‌ی ‌دروس.
2- از نظر هوشی در حدّ متوسّط یا بالاتر از متوسّط باشد.
3- از نظر بینایی، شنوایی و مغزی سالم باشد.
4- در ادراک شنیداری، دیداری، درک زبان شفاهی و کتبی مشکل داشته باشد.
5- پیشرفت تحصیلی وی تا حدّ قابل ملاحظه‌ای پایین‌تر از سطح هوشی، سن و امکانات آموزشی است که از آن برخوردار می‌باشد.

میزان شیوع

در حال حاضر در اروپا بین 4 تا 12 درصد کلّ دانش آموزان به این عارضه دچار هستند در حالی که این میزان در ایران به 40 تا 60 درصد می‌رسد. ( متأسفانه کمبود امکانات آموزشی مناسب مشکلات دانش آموزان را در یک درس یا حتّی کل دروس مضاعف کرده است ) نتایج تحقیقات نشان می‌دهد تعداد پسران مبتلا به اختلال خواندن 4 برابر بیش‌تر از دختران است و تقریباً 6 درصد کودکان مدرسه‌ای مشکلاتی در درک ریاضیّات دارند.

عوامل مرتبط با مشکلات تحصیلی

محقّقان اعتقاد دارند عملکرد مغز یا عملکرد ادراکی در کودکانی که مشکلات تحصیلی دارند با سایر کودکان عادی تفاوت دارد و تصوّر می‌کنند این عوارض به علّت عملکرد نامناسب دستگاه عصبی مرکزی رخ می‌دهد. البتّه عوامل محیطی هم در تشدید مشکلات تحصیلی دخالت دارند که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:
1- جدایی طولانی مدّت کودک از والدین به ویژه مادر در یک سال اوّل زندگی
2- بیماری، ضعف و ناتوانی شدید و طولانی مدّت در دوران زندگی یا سال‌های اوّلیّه‌ی ‌زندگی.
3. بی‌توجّهی به کودک به گونه‌ای که از رابطه‌ی ‌عاطفی با والدین، بزرگ سالان یا سایر کودکان محروم شده باشد.
4- وجود مشکلات رفتاری مانند بی‌قراری، ناآرامی و گریه‌ی ‌زیاد و بیش از حدّ معمول
5- سوء تغذیه، گرسنگی شدید و کمبود کالری و پروتئین به نحوی که موجب ضعف کودک و آسیب پذیری او در برابر عفونت‌ها و بیماری‌ها شود.
6- اختلافات فرهنگی / زبانی ( به عنوان مثال کودکانی که در خانواده‌ به زبان رایج در جامعه و مدرسه صحبت نمی‌کنند ).
7- فقدان شرایط مناسب آموزشی ( آموزش توسّط معلّمان کم تجربه و بدرفتار، تنبیه بدنی توسّط معلّمان و سابقه‌ی ‌مردودی وغیبت از مدرسه در طول دوران تحصیل )

انواع اختلالات یادگیری

کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری ممکن است در یکی یا چند مورد از زمینه‌های زیر دچار مشکل باشند:
* اختلال در زبان گفتاری
* اختلال در زبان نوشتاری
* اختلال خواندن
* اختلال در حساب
به عبارتی ممکن است کودکی در همه زمینه‌های فوق به جز یک زمینه عملکرد خوب و مناسبی داشته باشد، ولی در یک زمینه دچار مشکل شود و به این ترتیب همپوشی‌های مختلفی در زمینه‌های یاد شده ممکن است اتّفاق بیفتد.

مشکل در خواندن

ویژگی اصلی اختلال خواندن، کاستی درمهارت‌های خواندن است که با هوش پایین و مشکلات آموزشی قابل توجیه نیست. کودکان مبتلا به این اختلال در موقع خواندن متون مختلف، اشتباه‌های متعدّدی مرتکب می‌شوند که با حذف، افزودن و دگرگون کردن کلمه‌ها مشخص می‌شود. هم چنین این کودکان در تفکیک شکل و اندازه حروف به خصوص حروفی که از نظر جهت یابی فضایی و طول خطوط متفاوتند، اشکال دارند. سرعت خواندن آن‌ها کم و با حدّاقل فهم همراه است و هر چند در بعضی از آن‌ها توانایی رونویسی از روی متن چاپی را مشاهده می‌کنیم، اما تقریباً همه‌ی ‌آن‌ها در هجّی کردن ضعیف هستند. در افرادی که اختلال در خواندن دارند ( که به آن خوانش پریشی هم می‌گویند ) بلند خوانی با تحریف، جانشین سازی یا حذف اصوات همراه است و خواندن چه با صدا و چه بدون صدا با کندی و خطاهای استنباطی مشخص می‌شود.
خواندن کودکان مبتلا به این اختلال نمودهای متعدّدی دارد مثلاً حروف یک کلمه را پس و پیش، از وسط یا آخر کلمه می‌خوانند. صدای حروف را به خوبی به یاد نمی‌آورند در فراخوانی و به یاد آوردن، ردیف کردن حروف چاپی و کلمات، پردازش دستورالعمل‌های پیچیده‌ی ‌دستوری، استنباط و استنتاج مشکل دارند. در نتیجه از نوشتن و خواندن دل خوشی نداشته، اعمال مربوط به خواندن اضطرابشان را افزایش می‌دهد. شکست‌های مستمر و یاس ناشی از آن احساس شرم و حقارت آن‌ها را دامن می‌زند و با گذشت زمان و عمیق‌تر شدن این احساس به سمت افسردگی یا پرخاشگری گرایش پیدا می‌کند. در این گروه از کودکان، تجربه‌ی ‌شکست‌های مکرّر تحصیلی تردیدهای‌شان را در مورد ناتوانی خود به یقین مبدّل ساخته و به دلیل گسترش این خود پنداری محتاج مداخله درمانی می‌شوند.
مشکلات اختصاصی این گروه در خواندن عبارت است از:
1- اشتباه تشخیص کلمات مشابه غار و غاز چای و جای
2- حدس زدن کلمات با در نظر گرفتن حروف ابتدا و انتهای کلمات
3- وارونه خوانی کلمات مانند روز به جای زور
4- مشکلات شدید در هجّی کردن کلمات
5- بی‌میلی و انزجار از یادگیری خواندن
6- دشواری‌ها در زمینه‌ی ‌تشخیص جزء از کل

مشکل در ریاضیّات

اختلال در ریاضیّات به عنوان یکی از اختلال‌های مهم یادگیری نوعی ناتوانی در سازمان دهی مهارت‌های مربوط به ریاضیّات است که با سه اختلال مهارت‌های مربوط به ریاضیّات، یعنی، یادگیری لغات مربوط به ریاضی و اعمال کلامی آن، توانایی تشخیص و فهم نمادها و مرتبه‌ی ‌اعداد ( مهارت‌های ادراکی )، انجام اعمال اصلی و دنبال کردن توالی اعمال اصلی ( مهارت‌های حسابی )، و کپی صحیح رقم‌های و مشاهده‌ی ‌درست نمادهای عملیاتی ( مهارت‌های توجّهی ) پدیدار می‌شود.
هر چند کمبود مهارت‌های مربوط به ریاضیّات در انواع خاصی از این اختلال در سال‌های نخست مدرسه آشکار می‌شود، اکثر این کودکان را می‌توان در سال‌های دوم یا سوم دبستان تشخیص داد. مشخصات بالینی این اختلال با نقص کودک در دستیابی به مفاهیم اصلی اعداد مانند شمارش یا جمع با توجّه به انتظارات سنّی و هوشی فرد آشکار می‌شود که البتّه ممکن است به مدد حافظه‌ی ‌فرد مبتلا و پیشرفت‌های طوطی وار در ریاضیّات، تا پیچیده شدن ا عمال ریاضی و مطرح شدن روابط خاص عددی، فضایی و ا نتزاعی تشخیص داده نشود. این اختلال اغلب با اختلال هایی همانند اختلال در خواندن و کلمه بندی نوشتاری، زبان، تلفّظ، توجّه، حافظه و مشکلات رفتاری در حدود 6 سالگی تشخیص داده می‌شود.
باید درنظر داشت که تشخیص و شناسایی مشکلات مربوط به ریاضیّات به آسانی مشکلات مربوط به خواندن نیست، به ویژه این که درکودکان مبتلا به فلج مغزی و عقب ماندگی ذهنی این علایم نشانه‌های شایعی هستند. خصوصیات فرعی این اختلال شامل تأخیر در شاخصه‌های رشد، مشکلات آموزشی در زمینه‌های غیر از حساب و مشکلات و پیامدهای رفتاری - هیجانی است که متعاقب پایین بودن این مهارت‌ها مشاهده می‌شود و خود به گسترش اختلال کمک می‌کند. ضعیف پنداری خویش، افسردگی و ناکامی به عنوان پیامد این اختلال ممکن است منجر به تردید در ادامه‌ی ‌تحصیل، گریز از مدرسه یا اختلال سلوکی شود.
از آن جایی که ماهیّت نسبتاً انتزاعی حساب و هم چنین ماهیّت انتزاعی سایر شاخه‌های ریاضی و یادگیری آن مستلزم برخورداری از توانایی‌های شناختی متفاوتی است، در تشخیص گذاری کودکان مبتلا به این اختلال باید روشن کرد که آیا این علایم منحصر به فرد یکتا هستند یا خصوصیتی توأم با دیگر اختلال‌ها به شمار می‌آیند. تشخیص قطعی این اختلال تنها پس از اجرای آزمون‌های استاندارد شده و کسب نمراتی که به طور قابل ملاحظه‌ای کمتر از انتظار و پایین‌تر از توانش‌های هوشی و سطح آموزش کودک هستند، امکان پذیر است.

مشکل در نوشتن

به طور کلّی نوشتن، یک فرایند پیچیده است که به رشد ذهنی و مهارت‌های حرکتی و بینایی نیاز دارد. کودکانی که مشکلات تحصیلی دارند علی رغم برخورداری از هوش طبیعی، بسیار بد می‌نویسند. محقّقان بر این باورند که بد نویسی دراین کودکان معمولاً به دلیل عدم هماهنگی‌های حرکتی در آنان است. به علاوه، اشتباهات دستوری و نقطه گذاری در جمله‌ها، جمله بندی‌های ضعیف و اشتباهات متعدّد املایی در نوشتن متن‌ها به وفور مشاهده می‌شود.
از آن جاکه کلمه بندی نوشتاری، مهارتی است که پس از زبان و خواندن فراگرفته می‌شود و کودک نسبت به آن تسلّط می‌یابد، کودکان مبتلا به این اختلال پس از ورود به دبستان به سرعت مشکلاتی را در هجّی کردن کلمات و کلمه بندی افکار خود طبق قواعد دستوری نشان می‌دهند. نوشتار آن‌ها حاوی تعداد زیادی اشتباه دستوری و ضعف در ساختن بندها ( پاراگراف‌ها ) است مثلاً علی رغم یادآوری‌های مکرّر، همیشه فراموش می‌کنند که در پایان جمله نقطه بگذارند. جملات شفاهی وکتبی کودکان مبتلا با بالاتر رفتن سن ابتدایی‌تر شده و در آن‌ها کلمه‌های انتخابی، اشتباه و نامناسب و پاراگراف‌های آشفته و فاقد توالی و تداوم مناسب وجود دارد و کاهش شدیدی در توانایی هجّی کردن درست کلمات پدید می‌آید.
کودکان مبتلا به این اختلال در دراز مدّت به طور مستمر احساس بی‌کفایتی، حقارت، جدایی و بیگانگی پیدا می‌کنند. نسبت به رفتن مدرسه و انجام تکالیف کتبی بی‌میل می‌شوند و علاوه بر عملکرد تحصیلی ضعیف، در سایر مهارت‌های تحصیلی نیز نسبت به مدرسه بی‌علاقه شده و مشکلاتی نظیر فرار از مدرسه و اختلال سلوک را نشان می‌دهند.
این گروه از دانش آموزان به علّت احساس بی‌کفایتی و شکست در تحصیل دچار خشم، ناامیدی و ا فسردگی مزمن می‌شوند و در بزرگ سالی مشاغلی را انتخاب می‌کنند که به حدّاقل مهارت‌های مربوط به نگارش نیاز داشته باشد مانند کاسبی و کارهای کوچک دیگر.
این اختلال در حدود 7 تا 10 سالگی با عملکرد ضعیف و مستمر در نگارش متن‌های نوشتاری مشخص می‌شود که ناشی از نارسایی‌های حسی یا عصبی نیست و با ظرفیت هوشی و آموزشی فرد نیز نامتناسب است.
وجود یک اختلال عمده همانند اختلال فراگیر مربوط به رشد یا عقب ماندگی ذهنی تشخیص این اختلال را منتفی می‌سازد. همچنین باید اختلال‌هایی نظیر اختلال‌های ارتباطی، اختلال خواندن و نارسایی شنوایی و بینایی را از این اختلال تمیز داد.

چگونه می‌توانیم کمک کنیم؟

بسیاری از کودکانی که مبتلا به اختلال یادگیری هستند، مشکلات اساسی در خواندن دارند بنابراین نه تنها در روخوانی یک درس بلکه در روخوانی و درک و فهم سایر دروس مانند علوم، ریاضی و غیره نیز با مشکلاتی مواجه می‌شوند. در بسیاری از موارد مفهوم سؤال را در آزمون‌های دروس مختلف به درستی درک نمی کنند و با نوشتن پاسخ‌های نامربوط و ناکافی، بخش مهمّی از نمرات را از دست می‌دهند. در صورتی که این روند ادامه یابد و مشکلات تحصیلی دانش آموزان به موقع تشخیص داده نشود، زمینه برای افت تحصیلی، مردودی و ترک تحصیل بسیاری از آن‌ها فراهم می‌شود. افت در عملکرد تحصیلی نه تنها اتلاف عمر و استعدادهای دانش آموزان را به دنبال دارد بلکه خسارت‌ها و هزینه‌های هنگفتی را بر خانواده‌ها واقتصاد ملّی وارد می‌سازد.
کودکانی که از مشکلات تحصیلی رنج می‌برند در اغلب موارد مورد سرزنش و تحقیر والدین و مربیّان قرار می‌گیرند و بر چسب کودن، تنبل و عقب مانده‌ی ‌ذهنی بر آن‌ها زده می‌شود. احساس کند ذهن بودن و بی‌لیاقتی اعتماد به نفسشان را پایین می‌آورد و آن‌ها را در معرض آسیب‌های روانی دیگر از جمله اضطراب، افسردگی وگوشه گیری قرار می‌دهد.
بسیاری از این کودکان مهارت‌های اجتماعی لازم را برای برقراری رابطه و تعامل با دیگران ندارند به عنوان مثال نحوه‌ی ‌برخورد با دیگران، سلام کردن، دوست یابی یا ورود به بازی دیگران را نمی دانند. در نتیجه از سوی همسالان طرد می‌شوند. احساس شکست و ناکامی‌های مکرّر احتمال بروز رفتارهای پرخاشگرانه و ضدّ اجتماعی ( مانند دروغ گویی، فرار از خانه و مدرسه، پرسه زدن در خیابان‌ها، مصرف موادّ مخدّر و تخریب اموال عمومی ) را در آن‌ها افزایش می‌دهد. متأسّفانه پیامدهای منفی اینگونه مشکلات در بهداشت روانی معلّمان، نظم و آرامش در کلاس درس و سلامت روانی و رفتاری سایر دانش آموزان تأثیر گذار است.
به علاوه، والدینی که کودکانشان دچار مشکلات تحصیلی هستند، در اغلب موارد احساس گناه می‌کنند و خود را مقصّر می‌پندارند. این تنش‌ها و فشارهای ناخواسته به مرور زمان بهداشت روانی والدین و کارآمدی آنان را در خانواده تحت تأثیر قرار می‌دهد. توجّه به نکات زیر در کمک به این کودکان حایز اهمّیّت است:
1- تمامی مطالعات نشان می‌دهد مشکلات تحصیلی قابل درمان هستند و حتّی ممکن است بسیاری از کودکان و نوجوانان مبتلا به این اختلال، در زمینه‌های متعدّد به پیشرفت‌های چشم گیری دست یابند. مطالعه‌ی ‌تاریخ‌چه و زندگی نامه بسیاری از نوابغ، مخترعان و هنرمندان گواه بر این حقیقت است. البتّه باید بدانیم بهترین زمان برای رسیدگی به مشکلات تحصیلی بین 5 تا 6 سالگی است. اگر والدین و معلّمان به این مسأله توجّه کنند و مسؤولان آموزش و پرورش این امر را در برنامه‌ی ‌آموزشی رسمی مدارس قرار دهند، بسیاری از مشکلات تحصیلی کودکان را می‌توان با صرف بودجه و وقت کم کنترل و رفع نمود. بسیارند کودکان و نوجوانانی که در طول دوران تحصیل خود از یک مشکل یادگیری رنج برده‌اند و از درس و مدرسه متنفّر شده‌اند.
2- برای تشخیص مشکلات تحصیلی آزمون‌های متعدّدی وجود دارد که باید توسّط متخصّصان باتجربه در زمینه‌ی ‌اختلالات یادگیری اجرا شود. ابتدا با اجرای آزمون‌های هوشی از طبیعی بودن هوش کودک اطمینان حاصل می‌کنند پس از آن با کمک پرسش نامه‌های تشخیصی متعدّد توانایی‌های کودک را در مهارت‌های خواندن، نوشتن، املای لغات، ریاضیّات و استدلال کردن می‌سنجند. سپس با ارزیابی نتایج پرسش نامه‌ها، نقاط ضعف و ناتوانی‌های کودک را در به کار گرفتن قوای بینایی و شنوایی تشخیص داده و بر اساس آن برنامه‌ی ‌آموزشی ویژه‌ای را برای کودک طرّاحی می‌نمایند. در این برنامه‌ی ‌آموزشی فعّالیّت‌هایی پیش بینی می‌شود که به هماهنگی و تقویت عملکرد قوای یادگیری کمک کند. مطمئناً درمان این مشکلات مستلزم دانش، مهارت و هنر درمانگر است امّا معلّمان نیز می‌توانند با مشاهده‌ی ‌دقیق رفتارها و معرّفی دانش آموزان مشکل‌دار به مدیران، گام مؤثّری را در جهت بهبود وضعیّت آنان بردارند.
3- تشکیل جلسات آموزش خانواده فرصت مناسبی است تا والدین با نشانه‌های مشکلات تحصیلی و شیوه‌های برخورد با کودکان مبتلا، آشنا شوند و بدانند در صورت وجود چنین مشکلاتی در فرزندشان، می‌توانند به جای توهین و تحقیر و سرزنش کودک و یا مقصّر دانستن دیگران، از متخصّصین درمانگر کمک بگیرند و با صبر و حوصله و همراهی با درمانگر به روند درمان سرعت بخشند.
4- معلّمان بسیاری در دوران خدمت خود با مشکلات تحصیلی در کودکان روبه رو می‌شوند و همواره از خود می‌پرسند چه باید کرد؟ واقعیّت این است که درمان این مشکلات به آموزش‌های خاص نیاز دارد. تشکیل کارگاه‌های آموزشی و یا گذراندن دوره‌های آموزش ضمن خدمت در این زمینه بسیار سودمند است. امّا با توجّه به برخی محدودیت‌ها پیشنهاد می‌شود در جلسات شورای معلّمان که معمولاً به صورت ماهانه و در طول سال تحصیلی برگزار می‌شود، از متخصّصان این حوزه دعوت به عمل آید تا اطلّاعات لازم در زمینه‌ی ‌آشنایی با انواع مشکلات تحصیلی و نقش معلّمان در کاهش آن‌ها ارایه شود.
5- برخوردهای ناخوشایند، توهین، تحقیر و سرزنش دانش آموزان مشکل‌دار توسّط معلّمان دشواری‌های زیادی را در مسیر یادگیری آن‌ها ایجاد می‌کند. به طوری که ممکن است از درس و مدرسه متنفّر شوند و از لحاظ تحصیلی آن قدر عقب بمانند که جبران آن تقریباً غیرممکن باشد. به علاوه اعتماد به نفس از دست رفته این کودکان به سختی و به کندی بهبود می‌یابد.
6- مراکز مشاوره و خدمات روان شناسی کمک‌های مؤثری را در شناسایی و درمان مشکلات تحصیلی ارایه می‌کنند. ارجاع به موقع دانش آموزان وتشویق والدینشان برای حضور در جلسات مشاوره، امری ضروری است. انتظار می‌رود مدیران مدارس نسبت به انجام این مهم حسّاسیّت لازم را نشان دهند.

افت تحصیلی

فرهنگ نامه‌های مختلف فارسی و انگلیسی واژه‌ی ‌«افت» را کمبود، کاهش کمیّت یا مقدار معنا کرده‌اند و برای افت تحصیلی نیز تعاریف گوناگونی ارایه شده است. منظور از افت تحصیلی این است که ظرفیّت یادگیری دانش آموز درهنگام تحصیل بعد از یک دوره‌ی ‌موفقّیّت تحصیلی به تدریج کاهش یافته و یا تکرار پایه‌ی ‌تحصیلی داشته باشد و به طور کلّی نمرات او نسبت به ماه قبل یا سال‌های قبل سیر نزولی محسوسی را نشان بدهد.
هر ساله منابع انسانی و اقتصادی فراوانی از جامعه به واسطه‌ی ‌افت تحصیلی، تجدیدی و مردودی دانش آموزان به هدر می‌رود. طبق گزارش وزارت آموزش و پرورش در سال 1378، خسارات ناشی از افت تحصیلی دانش آموزان سالانه بالغ بر 800 میلیارد ریال است. کمبود اعتبارات موردنیاز وزارت آموزش وپرورش باعث می‌شود امکانات آموزشی مناسب و کافی در اختیار معلّمان و دانش آموزان قرار نگیرد و در نتیجه بسیاری از دانش آموزان دچار مشکلات تحصیلی یا افت تحصیلی می‌شوند و افت تحصیلی نیز خسارت‌های هنگفتی را بر اقتصاد ملی وارد می‌سازد. از بین بردن این چرخه‌ی ‌معیوب در وزارت آموزش و پرورش بسیار مهم است و نیاز به نگاه همه جانبه و برنامه ریزی‌های کلان دارد.
آسیب‌های روانی ناشی از افت تحصیلی در دانش آموزان نیز از اهمّیّت ویژه‌ای برخوردار است. بسیاری از دانش آموزان شکست خورده احساس حقارت می‌کنند و خود را ضعیف می‌پندارند. نگاه جامعه، والدین و مربیّان نیز به آن‌ها توأم با سرزنش و تحقیر است. اگر این حس ناخوشایند و خود پنداره‌ی ‌ضعیف در آن‌ها ادامه یابد، اعتماد به نفسشان به تدریج کم شده و درمعرض افسردگی و سایر مشکلات روانی قرار می‌گیرند.
بسیاری از دانش آموزانی که افت تحصیلی را تجربه می‌کنند، از درس و مدرسه بیزار می‌شوند و ناگزیر به ترک تحصیل روی می‌آورند. این گروه از کودکان ونوجوانان قبل از آن که مهارت‌ها و آمادگی‌های لازم را برای ورود به بازار کار کسب نمایند، ناچارند از طریق مشاغل سطح پایین و با حدّاقل در آمد امرار معاش کنند. از این رو، نداشتن شغل ثابت، عدم برخوردرای از امکانات رفاهی مطلوب، پایمال شدن مزایای شغلی و در نهایت آینده‌ی ‌شغلی مبهم در انتظار آن‌هاست. به علاوه کار در محیط‌های نامناسب شغلی، احتمال بروز بزه کاری‌ها و رفتارهای ضدّ اجتماعی را در افراد افزایش می‌دهد.
افت را می‌توان به دو دسته‌ی ‌کمّی و کیفی تقسیم نمود. در افت کمّی، تعداد و درصد دانش آموزان یک دوره‌ی ‌تحصیلی که به سبب مردود شدن یا ترک تحصیل نتوانسته‌اند آن دوره را با موفّقیّت به پایان برسانند، مورد توجّه قرار می‌گیرد در حالی که افت کیفی به معنای نارسایی در رسیدن به هدف‌های تعیین شده برای یک دوره‌ی ‌تحصیلی است. به عبارت بهتر، هنگامی که فارغ التّحصیلان یک دوره‌ی ‌آموزشی نتوانند به هدف‌های تعیین شده برای آن دوره از نظر کسب دانش و مهارت دست یابند، افت کیفی رخ داده است.

میزان شیوع

با توجّه به آمار مشکلات تحصیلی کودکان و نوجوانان در ایران (40 تا 60 درصد) و ارتباط مستقیم این مشکلات با کاهش عملکرد تحصیلی دانش آموزان، به نظر می‌رسد میزان افت تحصیلی دردوره های مختلف به ویژه متوسّطه چشم گیر باشد.

عوامل مرتبط با افت تحصیلی

افت تحصیلی همانند سایر پدیده‌های اجتماعی و انسانی معلول عوامل متعدّدی است که همانند حلقه‌های زنجیر با یکدیگر پیوند دارند این عوامل را در یک طبقه بندی کلّی به سه دسته‌ی ‌فردی، خانوادگی و مدرسه‌ای می‌توان تقسیم نمود مهم‌ترین این عوامل عبارتند از:

1- میزان بهره‌ی ‌هوشی:

کمبود هوش و توانایی‌های ذهنی، یکی از عوامل مهم در بروز افت تحصیلی است. وراثت و محیط هر دو در تعیین توانایی‌های هوشی دخالت دارند. وراثت، دامنه یا حدّاقل و حدّاکثر هوش یک فرد را مشخّص می‌کند ( به عنوان مثال بین 80 تا 110). درحالی که محیط تعیین می‌کند که فرد در کجای این دامنه قرار می‌گیرد. به بیان دیگر اگر فرد از امکانات محیطی و فرصت‌های خوب آموزشی برخوردار باشد دارای بهره‌ی ‌هوشی 110 واگر از شرایط و امکانات یادگیری محروم باشد بهره‌ی ‌هوشی او 80 خواهد ماند.

2- سلامت جسمی:

ابتلا به بیماری‌های جسمی، نقص در رشد و تکامل بدن و از همه مهم‌تر مغز و بعضی از غدد مترشّحه داخلی تأثیر مهمّی بر پیشرفت یا افت تحصیلی دارد. (بیماری هایی نظیر گواتر، صرع، تومورهای مغزی و... ) علاوه بر این وجود نقص‌ها یا معلولیّت‌های مهم در قوای یادگیری ( نظیر شنوایی، بینایی، گویایی) زمینه را برای کاهش عملکرد تحصیلی فراهم می‌سازد.

2- سلامت روانی:

کودکانی و نوجوانانی که از مشکلات روانی نظیر افسردگی، اضطراب، وسواس و.... رنج می‌برند و یا دچار ناسازگاری‌های رفتاری هستند در مقایسه با کودکان و نوجوانان عادی افت بیش‌تری در عملکرد درسی نشان می‌دهند.

4- داشتن هدف و انگیزه:

داشتن هدف به ویژه هدف‌هایی که با نیازها، علایق و توانایی‌های فرد مطابقت داشته باشد، انگیزه را برای یادگیری و تحصیل تقویت می‌کند.

5- برنامه ریزی و شیوه‌های صحیح مطالعه:

داشتن برنامه‌ی ‌منظّم و هدف‌دار برای مطالعه از عوامل اصلی وموفّقیّت به شمار می‌رود. برنامه باید به گونه‌ای تهیّه شود که متناسب با توانایی‌های فرد باشد و برای همه‌ی ‌فعّالیّت‌ها ونیازهای او (مطالعه، ورزش، تفریح و استراحت و... ) وقت کافی ومناسبی را پیش‌بینی نماید. بسیاری از دانش آموزانی که افت تحصیلی دارند، با روش‌ها و عادت‌های صحیح مطالعه آشنا نیستند یا آن‌ها را به کار نمی بندند. مطالعه در زمان و مکان نامناسب نیز تمرکز و توجّه را مختل کرده و موجب خستگی و دل‌زدگی دانش آموزان می‌شود.
از مهم‌ترین عوامل خانوادگی که در بروز افت تحصیلی نقش دارند، به موارد زیر می‌توان اشاره نمود:
1- اختلافات و کشمکش‌های خانوادگی بین پدر ومادر و سایر اعضای خانواده، خانه را به محیطی ناامن و اضطراب‌آور مبّدل می‌سازد. این شرایط از یک طرف فرزندان را از داشتن فضای آرام و مناسب برای درس خواندن و انجام تکالیف محروم می‌سازد و از سوی دیگر با مشغول ساختن ذهن آن‌ها، توجّه، تمرکز و سطح یادگیری‌شان را در کلاس درس کاهش می‌دهد.
2- والدینی که درگیر تعارض‌ها و کشمکش‌های زناشویی هستند، نمی‌توانند نظارت دقیقی بر عملکرد درسی و رفتاری فرزندانشان داشته باشند. بنابراین احتمال افت تحصیلی و رفتارهای نامناسب اجتماعی در آن‌ها بیش‌تر است.
3- از نظر محقّقان، فقر مالی، بیکاری والدین، اشتغال مادران، پرجمعیّت بودن خانواده و سطح تحصیلات و فرهنگ والدین به طور مستقیم وغیر مستقیم در افت عملکرد تحصیلی فرزندان نقش دارند.
علاوه بر عوامل فردی و خانوادگی، شرایط آموزشگاهی و آموزشی نیز در افت تحصیلی دخالت دارد. مهم‌ترین متغیّرها در این بخش عبارتند از:
1- مهارت معلّمان در تدریس: کمبود معلّمان باتجربه که تسلّط علمی لازم را برای تدریس در رشته‌ی ‌خود داشته باشند، با روش‌های تدریس آشنا باشند و بتوانند مفاهیم درسی را متناسب با سطح درک و فهم دانش آموزان به آن‌ها منتقل نمایند، در بروز افت تحصیلی نقش مهمّی دارد. وجود معلّمان کارآزموده کمک مؤثّری برای شناسایی به موقع مشکلات و ناتوانی‌های یادگیری در دانش آموزان است.
2- نظارت بر نحوه‌ی ‌انجام تکالیف درسی: اگر معلّمان تکالیف درسی دانش آموزان را به طور دقیق و مستمر مورد بررسی و ارزیابی قرار بدهند و موارد نقص تکلیف و نقاط ضعف دانش آموزان را به آن‌ها گوشزد نمایند، میزان یادگیری به مراتب افزایش می‌یابد. تراکم جمعیّت دانش آموزان در کلاس‌ها و بی‌انگیزگی معلّمان بر نحوه‌ی ‌نظارت بر تکالیف درسی اثر می‌گذارد.
3- کمبود امکانات آموزشی: نتایج مطالعات نشان می‌دهد با افزایش تعداد دانش آموزان در کلاس، پیشرفت تحصیلی آن‌ها کاهش می‌یابد زیرا میزان تعامل معلّم / دانش آموز و مشارکت در فعّالیّت‌های کلاسی در کلاس‌های پرجمعیّت کم تر است. به علاوه امکانات کمک آموزشی، آزمایشگاه‌ها و کتابخانه‌های مجهزّ و فضای فیزیکی مطلوب از نظر نور، وسعت، دما و تزیینات داخلی و... کیفیت تدریس معلّمان و یادگیری‌های دانش آموزان را ارتقا می‌دهد.
4- محتوای آموزشی: اگر محتوای آموزشی در دوره‌های مختلف تحصیلی به طور معقول و سنجیده تنظیم شود، پیوستگی مطالب از نظر پیش نیازها رعایت گردد و در نگارش محتوا، سطح دانش و درک و فهم دانش آموزان مورد توجّه قرار گیرد، احتمال بروز مشکلات تحصیلی کاهش خواهد داشت.
5- نوع آزمون‌ها و محتوای سؤالات: اغلب سؤالات امتحانی بر محفوظات و یادآوری مفاهیم تکیه دارند و هدف‌های رفتاری که کتاب درسی بر مبنای آن‌ها تهیّه شده، معمولاً مورد غفلت قرار می‌گیرد. در حالی که اگر سؤالات آزمون‌ها فرایندهای عالی ذهن مانند درک و فهم، به کار بستن و تجزیه وتحلیل را بسنجند، دانش آموزان سعی می‌کنند مطالب درسی را با دقّت و تعمّق بیش‌تری مطالعه کنند و معلّمان نیز حفظ طوطی‌وار مطالب را ملاک یادگیری قرار نخواهند داد.
6- مقرّرات انضباطی: تعیین مقرّرات و قوانین انضباطی خشک و غیر قابل انعطاف، تهدیدها، توبیخ‌های علنی در حضور دیگران، تنبیه‌ها و جریمه‌های مکرّر در مدارس، امنیّت عاطفی و روانی دانش آموزان را بر هم می‌زند و آن‌ها را کینه توز، انتقام جو و پرخاشگر می‌سازد. در این شرایط مدرسه به زندانی مبدّل می‌شود که دانش آموزان برای فرار از آن لحظه شماری می‌کنند.

چگونه می‌توانیم کمک کنیم؟

1- شناسایی وتشخیص زود هنگام مشکلات یادگیری در کودکان ونوجوانان، گام مؤثّری در پیش گیری از افت تحصیلی است. مشاهده‌ی ‌دقیق رفتارها توسّط معلّمان و مربیّان و ارجاع دانش آموزان مشکل دار به مراکز مشاوره، بسیار کمک کننده خواهد بود.
2- بسیاری از دانش آموزانی که افت عملکرد درسی دارند، از مسایل نظیر نداشتن هدف و انگیزه، اعتماد به نفس پایین و اضطراب امتحان رنج می‌برند یا با روش‌های صحیح مطالعه و اصول برنامه ریزی آشنا نیستند. اغلب این مشکلات با راهنمایی‌های معلّمان و مشاوران مدارس و مراکز مشاوره حل شدنی است. مراجعه به مشاور به فرد کمک می‌کند تا مهارت‌های تحصیلی خود را ارتقا دهد وتوانایی‌های لازم را برای حل مسأله و مقابله با شرایط استرس‌آور بیاموزد.
3- در شرایطی که افت نمرات درسی و تغییر رفتار دانش آموز ناشی از وجود مشکلات جدّی روحی و روانی است نظیر ( افسردگی، اضطراب، وسواس، بیش فعّالی، کمبود توجّه و... )، مشاوره با روان شناسان برای دانش آموز وخانواده وی ضرورت دارد. استفاده از روش‌های مختلف دارو درمانی و درمان‌های روان شناختی به صورت همزمان سودمند خواهد بود.
4- در عین حال که وجود نظم و انضباط و کنترل رفتارهای دانش آموزان در کلاس درس و مدرسه یک امر ضروری و اجتناب ناپذیر است، امّا به کار بردن روش‌های خشونت آمیز و عبارات تحقیر کننده در ایجاد انضباط، نتیجه عکس می‌دهد و احتمال نقض قوانین و سرکشی‌ها را بیش‌تر می‌سازد. تجربه نشان داده است چنانچه مسؤولان مدارس از نظرات، پیشنهادات و همکاری دانش آموزان در اداره‌ی ‌مدارس استفاده نمایند نه تنها رابطه‌ی ‌محترمانه‌ی ‌معلّم / دانش آموز حفظ می‌شود بلکه احتمال پای بندی به مقررّات هم افزایش می‌یابد.
5- ملاقات مستمر والدین با معلّمان فرصت مناسبی را برای تبادل نظر و بررسی مشکلات تحصیلی و رفتاری فرزندان فراهم می‌سازد. مطمئناً اگر والدین و معلّمان از یک زاویه و با یک هدف به مسایل دانش آموزان بنگرند و به جای متهّم کردن یکدیگر در جست وجوی راه حل واحدی باشند، سریع‌تر و مؤثّرتر به نتیجه خواهند رسید.
6- با توجّه به ضعف بسیاری از دانش آموزان در روخوانی متن کتاب و درک معانی لغات در دروس مختلف، پیشنهاد می‌شود معلمان بخشی از زمان هر جلسه را به روخوانی متن درس اختصاص دهند. تجربه و آمارها نشان می‌دهد بسیاری ازدانش آموزان در درک مفهوم سوالات امتحانی مشکل دارند.
7- در اغلب مدارس و خانواده‌ها کسب نمرات بالا معیار توجّه، احترام و ارزش گذاری بر دانش آموز است. در حالی که توانایی‌های ذهنی دانش آموزان، شرایط فردی و میزان تلاش و کوشش آن‌ها در کسب نمرات درسی با یکدیگر متفاوت است. پیشنهاد می‌شود معلّمان از گزارش‌های توصیفی برای ارایه‌ی ‌عملکرد دانش آموزان استفاده نمایند. زیرا در این گزارش‌ها، معلّم میزان یادگیری، تلاش و پشتکار، نحوه‌ی ‌انجام تکالیف، نقاط قوّت و ضعف و پیشرفت هر دانش آموز را با خودش می‌سنجد و راه حل مناسبی را برای اصلاح وضعیت او به والدینش پیشنهاد می‌دهد. در این صورت همه‌ی ‌دانش آموزان یک کلاس در مسیر موفّقیّت گام بر می‌دارند و احساس شادمانی می‌کنند.
8- روابط مبتنی بر محبّت، احترام و اعتماد متقابل میان دانش آموز و معلّم، فرصت مناسبی را برای دانش آموزان فراهم می‌کند تا بتوانند مسایل، مشکلات واسترس‌های خود را با معلّمان در میان بگذارند واز حمایت‌های عاطفی و راهنمایی‌های سازنده‌ی ‌آن‌ها برخوردار شوند. چنان چه تخلّفات و نقض قوانین توسّط برخی از دانش آموزان به صورت مکرّر رخ بدهد، می‌توان به جای استفاده از تنبیه بدنی یا سایر شیوه‌های خشونت آمیز، روش محروم کردن و حذف امتیاز را که پیامدهای منفی کم تری دارد، به کار بست.
9- معلّمانی که از نظر دانش آموزان سخت گیری‌های منطقی دارند، متوّقع‌تر از دیگرانند، نظم را به سرعت در کلاس خود برقرار می‌کنند، به طور منظّم از کار خود ارزیابی دارند و به دانش آموزان کمک می‌کنند تا مطالبی را که در بار اوّل یاد نگرفته اند، در فرصت مجدّد بیاموزند، درحرفه‌ی خود موفّق‌ترند و دانش آموزانشان از پیشرفت تحصیلی بالاتری برخوردار می‌باشند.
منبع مقاله :
محمدخانی، شهرام؛ ابراهیم‌زاده، ناهید؛ (1392)، مشکلات روانی و رفتاری دانش‌آموزان شناسایی و مداخله، تهران: ورای دانش، چاپ دوم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.