چکیده
گرایش به مفاهیم اسلامی و تلاش در راه احیای معماری اسلامی یکی از مهمترین گرایشهای نظری در ایران معاصر است. (4) در بسیاری از پژوهشها این مهم به صورت مستقیم و غیرمستقیم مورد توجه قرار میگیرد. اما مسئله اصلی اینجاست که مطالعات صورت گرفته در حوزه اسلامی چه مشخصاتی دارند و چه آسیبها و فرصتهایی پیش روی آینده این گرایش قرار دارد. از این رو مهمترین پرسشهای این پژوهش عبارتند از:1. مطالعات صورت گرفته در حوزه معماری اسلامی چه سهمی از پژوهشها و مطالعات صورت گرفته در حوزههای مختلف معماری را به خود اختصاص میدهند؟
2. در مطالعات صورت گرفته در حوزه معماری اسلامی چه گرایشهایی مشاهده میشود؟
3. چه فرصتها و تهدیدهایی پیش روی آینده این مطالعات قرار دارد؟
برای پاسخگویی به پرسشهای پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده میشود. نمونه انتخاب شده شامل تمامی مقالات علمی پژوهشی است که در مجلات معتبر حوزه هنر و معماری به چاپ رسیدهاند. براساس چهارچوب نظری پژوهش، از لحاظ کلی یک پژوهش در حیطه معماری می تواند براساس شش دیدگاه شامل: 1. دیدگاه فرمی، 2. دیدگاه کلاسیک، 3. دیدگاه رمانتیک، 4. دیدگاه زمینهگرا، 5. دیدگاه رسانهای، 6. دیدگاه پدیدارشناسانه تدوین شود و در هر یک از این موارد ممکن است چهار موضوع اساسی طراحی معماری شامل: 1. زیبایی، 2. عملکرد، 3. فناوری، 4. مصالح مورد توجه قرارگیرد. مطالعات صورت گرفته نشاندهنده آن است که تنها گرایشهای خاصی توانستهاند جایگاه مناسبی در مطالعات صورت گرفته در حوزه معماری اسلامی کسب نمایند و سایرین مورد غفلت واقع شدهاند. در واقع طی این پژوهش درمییابیم که پژوهشهای حوزه اسلامی چه مشخصاتی دارند و با شناخت و تحلیل این مشخصات بتوانیم چارچوبی را برای هدایت معماری آینده کشورمان تدوین نماییم.
کلید واژه ها: رویکرد اسلامی، هویت، معماری ایران معاصر، مقالات علمی پژوهشی
مقدمه
هویت ایرانی اسلامی مقولهای پویا و در جریان است که بیانگر ویژگیهای فرهنگی و مشخصات این سرزمین است. دستیابی به معماریِ باهویت، موضوعی بسیار پراهمیت در معماری معاصر ایران است؛ چرا که حاصل قرنها تجربه معماران و هنرمندان سنتی ایرانزمین، بناها و یادگارهایی است که اکنون از آنها با عنوان «معماری اسلامی ایران» یاد مینماییم. راه ورود به معماری اسلامی ایران از منزلگاه اعتقاد به اصول ثابت، مفاهیم و آموزههایی میگذرد که هرچند زمان زیادی از شکلگیری آنها میگذرد، همواره در فرآیندی پویا تا روزگار معاصر جاودان ماندهاند. بنابراین، باززندهسازی هویت و آموزههای معنوی پنهان در هنر و معماری اسلامی از اساسیترین گامها در این زمینه بهشمار میآید.در روزگار معاصر بحران هویت و بینظمی چهره شهرها و بناها، ارزشهای نهفته در تجارت گذشتگانمان را هر روز بیش از پیش نمایان میسازد. این بیهویتی تا جایی پیش رفته که در روزگار معاصر نمیتوانیم ارتباطی منطقی با معماری گذشته برقرار نماییم. همچنین زبان طراحی این بناها برای ما غیرقابل درک است و آنچه از عناصر هویت ایرانی در کانون توجه و بازاندیشی قرار میگیرد، برخلاف الگوی پیشین اسلام و سنت دینی است. (خرمشاد، 1389: 11) معماری ایرانی اسلامی با نفوذ تدریجی معماری مدرن وحدت و انسجام پیشین را از دست داد و چهره شهرها به روزشمار تحوّلات معماری تبدیل گردید؛ گونهگونی شکل بناها و هزار چهره بودن شهر از سوی منتقدان به «بیهویتی» معماری تعبیر شده است. (حجت، 1384: 56)
رویکرد اسلامی از جمله مباحثی است که پس از نفوذ فرهنگ مدرن در شهرها و جوامع اسلامی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. معماری اسلامی ایران که در طی قرون گذشته با غنای منحصربهفرد خود بر معماری سایر فرهنگها و تمدنها اثر میگذاشت، امروزه فاقد سرمشقها و نمودهای شاخص و بدیع در کشور است. در واقع تحوّلات قرن بیستم موجب گسیخته شدن رشتههای استوار بین برخی از مظاهر و جلوههای زندگی با الگوهای فرهنگی جامعه شد، در نتیجه طی روندی جریان معماری سنتی نیز از حرکت بازایستاد و در بسیاری از عرصهها پیش از آنکه فرصت و امکان انطباق با شرایط جدید را بیابد، مورد بیتوجهی قرار گرفت.
بنابراین، در چنین شرایطی، طبق سند چشمانداز بیستساله ایران اسلامی و فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص تحوّل در علوم انسانی، هنر نقش مهمی را در این حوزه ایفاء میکند و برای دستیابی به علوم انسانی اسلامی و به تبع آن معماری اسلامی به معنای کامل کلمه، بایستی در ابتدا دریابیم که در چه شرایطی قرار داریم. بدیندلیل مطالعه حاضر بر روی بیست سال اخیر تمرکز میکند که بتواند در یک نگاه جامعنگر شرایط امروزین ما را توصیف نماید. در واقع علوم انسانی به ما کمک میکند تا اعمال و رفتارهای انسان و انگیزههایی را که فرد در کنشهای فردی یا جمعیاش ممکن است داشته باشد، بتوانیم بفهمیم. اهمیت، ارزش و اعتبار علوم انسانی در برگیرنده کلیه زمینههای فعالیت انسان از جمله هنر است. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از رویکرد اسلامی در معماری معاصر، هویت و اصالت معماری گذشته خود را باور کنیم؛ چرا که نگرش معماری اسلامی در اصل نگرشی درونزاست که میتواند موجبات بازتعریف یک معماری اسلامی پیشرو را فراهم نماید.
معماری و هویت اسلامی
هویت از مباحث کلان در فرآیندهای اجتماعی و فرهنگی محسوب میشود که در یک محیط زمانی (عصر و دوره حاضر) و مکانی (محدوده جغرافیایی زندگی) شکل میگیرد و قوام مییابد. از منظر لغوی هویت در فرهنگ دهخدا عبارت است از تشخیص همین معنا میان حکیمان و متکلّمان مشهور (دهخدا، 1334: 349) در فرهنگ معین هویت به معنای ذات باریتعالی، هستی و آنچه موجب شناسایی شخص بشود (معین، 1371: 5228) معرفی شده است. همچنین لغتنامه آکسفورد از هویت به عنوان کیستی و چیستی شخص یاد میکند. منظور از هویت تشخیص و آنچه موجب شناسایی شخص باشد -همچون شخصیت یا کیفیت- که بیانگر ویژگیهای هر فرد یا پدیده میباشد، است. بنابراین، هر فردی، هر اثری و هر بنایی دارای هویتی است. (حجت، 1384: 57) هویت را به انواع مختلف سیاسی، فرهنگی، ملّی، قومی، دینی، مذهبی و اجتماعی تقسیم کردهاند؛ اما عناصر «فرهنگ»، «دین» و «ملیت» بیش از موارد دیگر در ساخت هویت یک شخص مؤثر هستند. (جدول 1) در این میان با توجه به متون اسلامی و فرهنگی ایرانیان، اصول سازنده شخصیت و هویت یک فرد مسلمان، برگرفته از دین اسلام میباشد. این اصول پردازنده رفتار و هنجارهای اجتماعی مسلمانهاست که کلیهی امور از جمله هنر و معماری آنان را به سمتوسویی مشخص هدایت نموده است. در عرصه معماری تعلّق یا عدم تعلّق یک اثر به هویتی جمعی آن را در نگاه مخاطب دارای هویت یا بیهویت جلوه میدهد. در واقع اثر با هویت اثری است که وابسته به یک هویت پایدار (مذهبی، ملّی، نژادی و...) و هنجارهای جمعی باشد. معماری اسلامی از آن روی دارای هویت دانسته میشود که مظهر و تجلّی اصول پایداری است که معماران را به واسطهی آن معماری را جهت و شکل میدهد؛ اصولی چون وحدت، حکمت، صداقت، وحدت. (همان) مهمترین این اصول نمادگرایی و رمزپردازی است که به معنای ساحتی معنوی دادن به هر چیز و هر شیء مورد نظر هنرمندان مسلمان بوده که برای هر عمل و پدیدهای، اصلی آسمانی و معنوی قائل بودهاند. معماری اسلامی به عنوان یکی از موفقترین شیوههای معماری در تاریخ معماری جهان مطرح است. از لحاظ تاریخی معماری اولین هنری به شمار میآید که خود را با هویت و مفاهیم اسلامی سازگار نمود و از طرف مسلمانان مورد استقبال قرار گرفته است. ولت میگوید: اقبال مسلمانان به این هنر موجب گردید تا سالها به عنوان تنها هنر اسلامی به درج مفاهیم دینی و مذهبی اسلامی بپردازد. این امر تا آنجا ادامه یافت که در ذهن اغلب مردم با شنیدن واژه هنر اسلامی اولین چیزی که مورد توجه قرار میگیرد، معماری اسلامی است. (مهدوینژاد، 1383: 58) آنچه آثار معماری را با تمام گونهگونیها در یک مجموعه در کنار یکدیگر تعریف میکند، انگارهای است که آموزههای معنوی معماری اسلامی را در تکتک این آثار متبلور ساخته است؛ پس میتوان معماری اسلامی ایران را آینهای دانست که آموزههای اصیل، معنوی و حکمت اسلامی را در خود به ودیعه نهاده است.در طول سالها آثار بیشماری تحت عنوان مبانی معماری اسلامی دستهبندی شدهاند. منظور از مبانی معماری اسلامی ایرانی عبارت است از: اصول و روشهایی که در ابتدا ریشه در اعتقادات و باورهای آسمانی و معنوی ایرانیان داشته و سپس بدون انقطاع تاریخی در اثر ممارست و حقیقتجویی و نوگرایی ایرانیان در تماس با سایر تمدنها برپایهی جهانبینی ایرانی اسلامی راهنمای پدیدآورندگان آثار برجسته بوده است؛ همچنین میتوان به عنوان اصولی ثابت از آنها یاد کرد که در طی قرون متمادی، تجلّی کالبدی آنها تا حدودی متفاوت و با توجه به زمان و مکان و امکانات در دسترس در تغییر و تحوّل و تکامل بودهاند.
در عرصه معماری بحث از هویت، تقلید از آثار گذشته را به ذهن متبادر میکند، در حالی که هویت با تقلید از گذشته متفاوت است، چرا که در بهرهگیری از آثار گذشته اگر اَشکال و فرمها به طور خلاصه تکرار شوند، نامی جز واپسگرایی را نخواهند یافت. (نقیزاده، 1379: 90) مفهوم هویت در معماری اسلامی، با نیازهای افراد مرتبط است و زمان حال را شامل میشود. هویت مفهومی پویاست که در گذر زمان دچار تحوّل میشود و تأثیرپذیری از زمان و روح زمانه از ضروریات وجودی آن است. (مهدوینژاد، 1389: 116) پس از گذشت سالها و تسلّط فرهنگ مدرن در جوامع اسلامی فضایی جدید در عرصه هنر و معماری اسلامی ترسیم شده است و رواج الگوهای معماری و شهرسازی بیگانه در کشور کماکان ادامه دارد. بنابراین، هنرمندان و فرهیختگان ایرانی و اسلامی باید با تمام توان و دانش خویش در جهت بازآفرینی هویت اسلامی بکوشند تا به کمک آن روزگار شکوه و عظمت معماری اسلامی را باززندهسازی نمایند.
جدول 1: مؤلفههای هویت در جوامع (منبع: نگارندگان)
اقسام هویت |
تعریف |
مؤلفه |
هویت فرهنگی |
هر جامعهای متناسب با دوره تاریخی خود دارای یک هویت فرهنگی است که براساس آن به عناصر هویت بخش یک فرهنگ خاص بر بی همتایی شیوهها، اعمال و ایدههای یک گروه یا جماعت خاص تأکید میشود. |
1. انسان |
هویت دینی |
آموزههای اسلامی به دلیل انطباق آن با فطرت انسانها، میتوانند منبع هویتساز فراگیر و جهانشمول محسوب شوند. |
1. فرهنگ 2. مدنیت 3. سنتهای اصیل 4. عصری شدن (اجتهاد) |
هویت ملّی |
احساس تعلّق و وفاداری به عناصر و نمادهای مشترک در اجتماع ملّی (جامع کل) و در میان مرزهای تعریف شده سیاسی است. |
1. انسان |
هویت ایرانی |
مفهوم تاریخی هویت ایرانی در نهضتهای قومی، سیاسی و دینی دوران ساسانیان شکل گرفت و در دوران اسلامی با فرازونشیبهایی پایدار ماند و در عصر صفوی تولیدی دیگر یافت و در عصر جدید به صورت ملّی ایرانیان تجلّی یافت. هویت ایرانی به علّت موقعیت خاص جغرافیایی از سه حوزه تمدن ایرانی، اسلامی و غربی تأثیر پذیرفته است. |
1. سرزمین |
گرایشهای معماری معاصر ایران
معماری معاصر ایران با توجه به جریانات فرهنگی و اجتماعی و به فراخور شرایط زمانی و مکانی، تأثیرات گوناگونی به خود دیده است که هر کدام بازتاب شرایط خاص سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران خود بودهاند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، معماران ایرانی، تحت تأثیر دو پدیده موازی قرار داشتند. اولین تحوّل تأثیرگذار در این دوران، اندیشهها و کارهای ساخته شده معمارانی بود که سودای آشتی دادن معماری مدرن با سنن و فرهنگ ایرانی را در سر میپروراندند. و دومین جریان تأثیرگذار، ریشه در تمدن و فرهنگ غرب داشت و از جریان اوّل نیز پررنگتر و تأثیرگذارتر بود. از این روی دگرگونیهای ساختاری معماری ایران بهگونهای است که میتوان دریافت معماری اسلامی ایران بهیکباره دستخوش تغییرات محسوسی میشود که بر اثر استیلای فرهنگ مدرن، آماج بازخوردهای ویژه و ناموزون قرار میگیرد. با توجه به اینکه هر اثر معماری باید در شرایط خاص زمانی و براساس مؤلفه و مقتضیات تاریخی خود مورد نقد قرار گیرد، نمیتوان نسخهای جامع برای تقسیمبندی گرایشهای معماری معاصر پیچید. (محمودینژاد، 1385: 25) پیش از بازگویی تقسیمبندی سبکی در معماری معاصر ایران، به برخی از عوامل مؤثر در چرایی و چگونگی این تقسیمبندی اشاره خواهد شد:الف) هجوم جریان تجددگرایانه غربی به ایران.
ب) شکلگیری نمونههای خالصی از معماری مدرن براساس اندیشه پیشگامان غربی و آشنایی معماران این دوران با روند جریان مدرنیسم.
ج) تلاش برای منطبقسازی جریان مدرنیسم با هویت ایرانی.
د) بهکارگیری مؤلفههای بومی، منطقهای یا تاریخگرایی.
براساس آنچه گفته شد، میتوان گرایشهای معماری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را در هشت گروه به صورت شماتیک، دستهبندی نمود: (بانی مسعود، 1388: 339)
1. احیای عین به عین معماری سنتی ایران:
این گرایش عمدتاً در حیطه ساخت ابنیه و فضاهای مذهبی شکل گرفت.2. بومگرایی:
میتوان نوعی معماری منطقهای و یا حتی اقلیمی در آثار این گروه یافت که گونهای منطقهگرایی یا بومگرایی را در معماری به وجود آوردهاند. (محمودینژاد، 1385: 30)3. گرایش تفننی به سبکهای پیروزی معماری غربی:
این گرایش شدیداً تحت تأثیر مجلاّت معماری و اقتباس فرمال و سطحی از جنبشهای سه دهه اخیر اروپاست و کاربرد عام بین معماران حرفهای نداشته است.4. تداوم مباحث معماری مدرن متعالی:
این گرایش را میتوان در معماری خانهها و شهرکهای مسکونی، آپارتمانها، آسمانخراشهای تجاری-اداری و برخی از ساختمانهای عمومی-خدماتی مشاهده کرد.5. تلفیق مفاهیم و عناصر معماری ایرانی با تکنولوژی و معماری مدرن:
این گروه از ساختمانها عمدتاً تحت تأثیر جریانات معماری قبل از انقلاب با چاشنی مفاهیم و مبانی نظری معماری پست مدرن کلاسیسیسم اروپایی و آمریکایی (پومو) بودند.6. گرایش به تکنولوژی برتر:
گرایشی که درصدد خلق نوعی معماری با ظاهر تکنولوژیک با تلفیق مباحث اکولوژی و زیستبوم میباشد.7. گرایش به معماری نئومدرن:
معماران این گروه نیز همسو با جریانات معماری غرب، دغدغهای جز فرار از سیطره معماری مدرن ندارند. اجتناب از معماری مدرن برای این نسل، به معنی آشتیدادن آن با معماری سنتی ایران نیست.8. معماری کامپیوتر:
این گرایش با اقتباس از برنامههای پیشرفته معماری و فرمهای کامپیوتری شکل گرفته است.در بین این هشت گرایش معماری، چهار محور و جهتگیری غالب را در طراحی معماری میتوان مشاهده کرد که عبارتند از: زیبایی، عملکرد، فناوری و مصالح که در هر یک از گرایشهای ذکر شده به یک یا تعدادی از این محورها توجه خاص شده است.
چهارچوب نظری
معماری اسلامی چون هر هنر دیگر کارکردی ارتباطی دارد و در ارتباط میان انسانهای جامعه تعریف مییابد. این جنبه از هنر معماری منجر به ظهور و درونی شدن مسئلهای است که از آن با نام «راز اثر هنری» (مهدوینژاد، 1384: 70) یاد میشود. مارتین هایدیگر در کتاب سرآغاز کار هنری در پاسخ به پرسش حقیقت هنر و راز اثر هنری، در جستجوی منظری مناسب در تبیین هنر برمیآید، گویی تعریف کانون توجه در نقد هنری، بیانگر سرچشمههای اثر هنری است. (هایدیگر، 1379: 40) در ابتدا مکالمه معماری با معمار و خلق اثر هنریش آغاز میشود؛ از اینرو معمار آغازگر مکالمه و در ابتداییترین نقطه گفتگو قرار میگیرد. خود اثر معماری دیگر موضوعی است که میتواند به تنهایی در کانون توجه قرار گیرد و در نهایت نوبت به مخاطب بهمثابه نقطه پایانی مکالمه هنری میرسد که رمزگان و استعارات پنهان در کالبد معماری، زمینه اجتماعی و فرهنگی اثری که در آن ارائه میشود و در نهایت فرم ظاهری که بر وی عرضه میشود. بنابراین، براساس برخورد با معماری بهمثابه یک موضوع ارتباطی میان معمار و مخاطب شش دیدگاه اصلی در نقد معماری ارائه خواهد شد:1. دیدگاه کلاسیک
این دیدگاه براساس تعریفی ساختارگرایانه به تحلیل بنای معماری میپردازد. در یک نگاه جامعنگر به تمامی آثار کلاسیک میتوان چنین استنباط کرد که شالوده نگاه هنری پیشگامان مکتب کلاسیک برپایه رمزگان اثر هنری استوار است. هنرهای ابتدایی و معماری بومی اغلب نواحی جغرافیایی براساس رمزگان بصری پیدا و پنهان قابل تأویل است، هر چند که در بسیاری از موارد ژرفای نشانههای بصری تا جایی با رمزگان نانوشته ادبیات فرهنگی این سرزمینها گره خورده است که نمیتوان آنها را بدون آگاهی از این مفاهیم مورد بررسی قرار داد. (آریانپور، 1380: 46-28) درک کلیهی بناهای دوران عصر کلاسیک از جمله معابد مصر و پاگوداهای چینی و ژاپنی بدون درنظر گرفتن اسرار و رموز پنهان در معماری آنها ناممکن خواهد بود.2. دیدگاه رمانتیک
در این رویکرد، آنچه در برخورد با اثر معماری به دقت مورد داوری قرار میگیرد، نیت معمار و مقصود پدیدآورنده آن است. براساس این دیدگاه معمار به عنوان آغازگر کنش ارتباطی، مهمترین رکن در بازخوانی اثر معماری بهشمار آمده، مخاطب به کمک اساتید و منتقدان زیردست میکوشد هرچه بیشتر به فضای ذهنی معمار ساختمان نزدیک شود. نتیجهی عملی چنین اندیشهای توجه به امری به نام الهام و اشراق هنگام شکلگیری ایده اولیه طراحی است. رمانتیکها لحظهی پیدایش ایده اصلی یک بنا را زمانی روحانی و غیرارادی میخواندند و مدعی بودند که لحظههای شکلگیری نطفه اثر هنری بههیچوجه در اختیار و کنترل هنرمند نیست، که در طی انتقادهای فراوان، ایده الهام هدفمند جایگزین الهام ناخودآگاه باشد. در نتیجه الهام هنری علاوه بر اینکه از ضمیر ناخودآگاه انسان سرچشمه میگیرد، به خواستههای معنوی، خودآگاه و آرمانی هنرمند نیز بازمیگردد.3. دیدگاه فرمی
این دیدگاه ارتباط میان معمار و مخاطب را از زاویه فرم و شکل اثر معماری مورد بررسی قرار میدهد و شالودهای شکلی دارد. بنیان این رویکرد با تأکید بر ساختار شکلی، مستقل از نیّت طراح و ادراک مخاطب آن استوار است؛ در نتیجه پیام به اثری ادبی تبدیل میشود که درک آن مستلزم آگاهی از قوانینی است که به آن «ادبیات موضوع» گفته میشود یا در زمینههای جدی معماری معاصر از آنها با عنوان «دستور زبان» یاد میشود. منتقد معماری در این گرایش کسی است که با تأکید بر رهیافتهای بصری آشکار در طرح، به مکالمه درباره تناسبات معماری، رنگ، فرم، بافت و قوانین زیباییشناسانه مربوط و موجود در بنا میپردازد.4. دیدگاه زمینهای
این رویکرد، شالودهای ارجاعی دارد و به زمینههای اجتماعی اثر توجه مینماید. از لحاظ کیفیت ادراکی، هر اثر معماری، وابسته به زمینه تاریخی-اجتماعی عصر شکلگیری خویش است. به عبارت دیگر، بسترهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، تاریخی و انسانی هر بنای معماری مبنای اصلی در ساخت آن به شمار میآید و مطالبی چون نیت مؤلف، فرم اثر و رمزگان موجود در آن نیز، توابعی از زمینه اولیه تولید اثر به شمار میروند. ناگفته پیداست که بستر بازخوانی و ادراک یک اثر، مهمتر از بستر شکلگیری آن است، زیرا رمزگان درکشونده و مبانی ادراکی موجود در جامعه، تعیینکننده سطح ارتباط میان مؤلف و مخاطب است. در این شرایط، روایت اثر هنری منعکس کننده واقعیت اجتماعی و سیاسی زمینه پیدایش آن است. در نتیجه برای تحقق صحیح نقد زمینهای، مشخصات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی اقتصادی شکلگیری پروژه مورد نظر باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد.5. دیدگاه پدیدارشناسانه
در این رویکرد مخاطب اثر در کانون توجه قرار میگیرد و اصالت معنایی پیام، براساس دریافتها و ادراک مخاطب، تأویل میشود و لذت زیباییشناسانه اثر در مخاطب و برداشت او ملاک قضاوت اثر هنری خواهد بود. (Koufmann, 1979:33) نشانهشناسی در معرفی سلیقه و خواست مخاطبان اثر معماری، هر چند ابزاری کامل و بیاشکال بهنظر نمیآید، اما دقیقترین ابزار ممکن در دست منتقدان معماری برای قضاوت درباره بناها و ساختههای معماری است.6. دیدگاه رسانهای
شکل مادی اثر و روش ساخت آن در دیدگاه رسانهای مبنای قضاوت قرار میگیرد. شیوه کار یک هنرمند و تکنولوژی به کار رفته در احداث یک اثر معماری، مهمترین عنصری است که در درک مخاطب از معماری دخالت میکند. صورت مجازی یافت واقعیت در جهان معاصر حاصل تغییر الگوهای اندیشهای و شکلگیری دستور زبانی بینالمللی جهت درک حقایق اجتماعی است. (خانیکی، 1382: 6)جدول 2: جدول مقایسهای گروهها و شیوههای نقد معماری (منبع: مهدوینژاد، 1384: 75)
دیدگاههای نقد |
کانون توجه |
ویژگی در آموزش معماری |
گروه نماینده |
کلاسیک |
نشانه و رمزگان |
شناسایی نقش مایههای فرهنگی |
اغلب شیوههای سنتی |
رمانتیک |
تفکر و شخصیت معمار |
ایدههای معنوی سازنده |
اغلب شیوههای مدرن |
فرمی |
فرم و تناسبات بصری بنا |
توانمندی در خلق تناسبات |
فرمالیستهای روسی |
زمینهگرا |
اجتماع و اقتصاد |
مقاومت در برابر تبلیغات تجاری |
مارکسیستها و فمنیستها |
پدیدارشناسانه |
برداشت مخاطب |
بهکارگیری نظرات کاربران بنا |
سبک پستمدرن |
رسانه ای |
فرآیند ساخت |
تقویت در انتخاب روش ساخت |
شیوههای جدید |
فرآیند تحقیق
1. اهداف تحقیق:
هدف از این تحقیق بازآفرینی گرایش به مفاهیم اسلامی در معماری معاصر ایران است. برای انجام دادن این هدف لازم است نخست تأثیر هویت و مفاهیم اسلامی بر معماری و سپس جایگاه این رویکرد در معماری معاصر مشخص شود.2. پرسشهای تحقیق:
به طور خلاصه مهمترین پرسشهای مطرح شده در این مقاله عبارتند از:1. مطالعات صورت گرفته در حوزه معماری اسلامی چه سهمی از پژوهشها و مطالعات صورت گرفته در حوزههای مختلف معماری را به خود اختصاص میدهند؟
2. در مطالعات صورت گرفته در حوزه معماری اسلامی چه گرایشهایی مشاهده میشود و چه فرصتها و تهدیدهایی پیش روی آینده این مطالعات قرار دارد؟
3. روش تحقیق:
برای انجام این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده میشود. به همین دلیل از منظر تحلیل، نمونههای انتخاب شده به دقت بررسی شدهاند و در دیدگاههای مطرح شده در قسمت چهارچوب نظری دستهبندی شدهاند.4. محدوده بحث:
برای انجام پژوهش 45 نمونه از مقالههای علمی پژوهشی در حوزه هنر و معماری از میان پژوهشهای منتشر شده در مجلات معتبر انتخاب شده است. دلیل انتخاب این آثار رویکرد تحلیلی نویسندگان آنها نسبت به معماری معاصر بوده است که البته جملگی ایشان از میان افراد تحصیلکرده و صاحبنظر در زمینه هنر و معماری معاصر ایران اسلامی برگزیده شده بودند.آزمون و توصیف دادهها
برای انجام این پژوهش، تعداد 45 مقاله علمی پژوهشی منتشر شده در طی بیست سال اخیر (1370-1389) را انتخاب نمودیم. که کلیهی نمونهها از مجلاّت معتبر در حوزه هنر و معماری از جمله نشریه هنرهای زیبا، نشریه هویت شهر، نشریه شهر ایرانی-اسلامی و... برگرفته شده است.در طی روند انجام پژوهش، مقالههای انتخابی براساس شش دیدگاه نقد در حیطهی هنر و معماری شامل: 1. دیدگاه فرمی (تحلیل صورت و فرم معماری بر مبنای شکل خارجی بنا) 2. دیدگاه کلاسیک (تحلیل رمزگان و نشانههای بصری به کمک نشانهشناسی) 3. دیدگاه رمانتیک (بازخوانی نیت و اندیشه معمار به عنوان مبدأ اثر، بر مبنای ساختار تأویل و ویژگیهای پدیدآورنده) 4. دیدگاه زمینهگرا (تحلیل بافت و زمینه اجتماعی و سیاسی برپایی بنا) 5. دیدگاه رسانهای (تحلیل ویژگیهای تماسی و فرآیند ساخت پروژه) 6. دیدگاه پدیدارشناسانه (تحلیل برداشتها و نظرات مخاطب) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند، که البته برخی از مقالهها نیز بیش از یک دیدگاه را در بر میگرفتهاند. دیدگاههای ششگانه به همراه محورهای چهارگانه نقد معماری در هر یک از نمونهها مورد بررسی قرار گرفته است که نمونه آن در جدول شماره 3 ارائه شده است.
جدول3: جدول تحلیل مقالههای علمی پژوهشی (منبع: نگارندگان)
** تصویر:
بحث و تحلیل نتایج
بررسی مقالههای علمی پژوهش نشاندهنده آن است که اغلب نویسندگان به زمینههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شکلگیری آثار معماری توجه نمودهاند که به این ترتیب، 26 امتیاز برابر با 53.06 درصد به دیدگاه زمینهگرا اختصاص یافته است. همچنین در سه اثر برابر با 6.12 درصد به تحلیل تفکر و نیت معمار و تغییر الگوهای اندیشه حاصل از استیلای فرهنگ مدرن در جامعه اسلامی ایران پرداخته شده است که نشاندهنده کمترین امتیاز در تحلیل آثار از دیدگاه رمانتیک میباشد. براساس رویکرد مقالههای علمی پژوهشی بیست سال اخیر، 4 اثر دارای دیدگاه رسانهای 8/16 درصد، چهار اثر دیدگاه پدیدارشناسانه 8/16 درصد، 8 اثر دیدگاه فرمی 16/32 درصد و چهار اثر دارای دیدگاه کلاسیک 8/16 درصد میباشند. همانگونه که در جدول 4 آمده، برای یافتن نسبتهای نقد شده دیدگاههای مختلف به یکدیگر از روشی ماتریسی استفاده شده است، به عنوان مثال برای نشان دادنِ نسبت مقالههایی که دیدگاه رمانتیک را بررسی کردهاند به دیدگاه فرمی، اینگونه عمل میشود: از ستون رمانتیک به پایین حرکت میکنیم تا به ردیف مربوط به دیدگاه فرمی برسیم که این نسبت برابر با 0/5 خواهد بود.دستاوردهای پژوهش نشاندهنده آن است که پژوهشگران به شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بستر شکلگیری اثر توجه زیادی نمودهاند؛ به عبارت دیگر، بستر بازخوانی و ادراک یک اثر توسط مخاطب مستقیم یا غیرمستقیم آن تا حدودی نادیده گرفته شده است. بنابراین، جایگاه اسرار، نمادپردازی و رموز پنهان معماری اسلامی در رویکرد کلاسیک، آموزهها و خواستهای معنوی معماران در رویکرد رمانتیک و همچنین قوانین زیباییشناسانه و فرمگرایی در رویکرد فرمی در پژوهشهای بیست سال اخیر نادیده گرفته شده که این امر عامل مهمی در به انزوا کشیده شدن معماری اسلامی ایران در دوران معاصر بهشمار میرود.
جدول4: ارزیابی دادهها (منبع: نگارندگان)
نوع دیدگاه |
کلاسیک |
رمانتیک |
فرمی |
زمینه ای |
پدیدارشناسانه |
رسانه ای |
کلاسیک |
1 |
1 |
2 |
6/5 |
1 |
1 |
رمانتیک |
1 |
1 |
2 |
6/5 |
1 |
1 |
فرمی |
0/5 |
0/5 |
1 |
3/25 |
0/5 |
0/5 |
زمینه ای |
0/15 |
0/15 |
0/30 |
1 |
0/15 |
0/15 |
پدیدارشناسانه |
1 |
1 |
2 |
6/5 |
1 |
1 |
رسانه ای |
1 |
1 |
2 |
6/5 |
1 |
1 |
نتیجهگیری
معماری اسلامی ایران برپایهی ارزشهای فرهنگ ایرانی که خود ملهم از جهانبینی اسلامی است، استوار میباشد. معماری اسلامی از مفاهیم جاودان الهی و تعالیم روحبخش اسلامی سود میجوید و برخلاف شبهههایی که در مورد آن مطرح میگردد، با تمام مشخصات و خصوصیات پنهان خویش به عنوان رویکردی غیرقابل انکار وجود دارد. آموزههای معنوی و باورهای فرهنگی زیربنای برپایی یک معماری ارزشمند و پویاست. از اینرو بازشناسی دستاوردهای شکوهمند معماری اسلامی بدون آگاهی از مبانی اندیشهای و نیازهای مخاطبان اثر امکانپذیر نخواهد بود. در یک نگاه جامعنگر نقد آثار معماری اسلامی ایران براساس مدل ارتباطی انجام میپذیرد، به گونهای که معماری، بنای معماری و مخاطب اثر سه رکن اصلی و آغازین، زمینه، رمزگان و فرم معماری سه رکن پایانی در نقد و تحلیل یک اثر معماری بهشمار میآید. از اینرو، در پژوهش انجام شده و در کلیهی مقالههای بررسی شده در بازه زمانی موردنظر، دیدگاه مخاطب اثر معماری، که یکی از اصلیترین ارکان آغازین ارتباط بهشمار میرود، نادیده گرفته شده است. اهمیت این موضوع بدین دلیل است که بدون درنظر گرفتن مخاطب یک اثر و فرهنگ و بینش او که ملهم از شرایط حاکم بر جامعه است، معماری یک سرزمین فهم نمیشود و واقعیات پنهان در کالبد معماری به طور کامل مشخص نمیشود. بنابراین، توجه همهجانبه نویسندگان و پژوهشگران حوزه معماری اسلامی به کلیه دیدگاهها و گرایشهای ذکر شده میتواند مفید و مؤثر واقع شود، وگرنه هر گرایش تنها نقاط محدودی را مورد توجه قرار میدهد. مطالعات نشان میدهد پژوهشهای جامعی برای شناخت شرایط و افقهای مطالعاتی هنر اسلامی مورد نیاز است؛ پژوهشهایی که براساس آنها بتوان افقهای آینده را تعیین کرد.پینوشتها:
1- استادیار دانشکده هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس تهران Mahdavinejad@modares.ac.ir)
2-دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس تهران
3-دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی تهران
4- نمونه: پژوهشهای منتشر شده در سالهای 1389-1370
الف) کتابها
1. بانی مسعود، امیر، 1388، معماری معاصر ایران در تکاپوی بین سنت و مدرنیته، تهران، نشر هنر قرن.
2. دهخدا، علیاکبر، 1334، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.
3. معین، محمد، 1371، فرهنگ لغت فارس، تهران، انتشارات امیرکبیر.
4. محمودینژاد، هادی؛ پورجعفر، محمدرضا، 1385، جستاری بر تقسیمبندی معماری معاصر ایران (بررسی شاخصهها و مؤلفههای اجتماعی و فرهنگی)، آبادی.
5.هایدیگر، مارتین، 1379، سرآغاز کار هنری، با شرح فریدریش ویلهلم فن هرمن، ترجمه: پرویز ضیاءشهابی، تهران، هرمس.
ب) مقالهها
1. حجت، عیسی، زمستان 1384، هویت انسان ساز، انسان هویت پرداز، هنرهای زیبا، شماره 24.
2. خانیکی، هادی، 1382، حاکمیت رسانهای و عرصه گفتگو، تهران، روزنامه همشهری، شماره 3081، پنجشنبه 29 خرداد.
3. خرمشاد، محمدباقر، 1389، روشنفکران ایرانی و مسئله هویت در آیینه بحران، فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران، دوره سوم، شماره 10.
4. مهدوینژاد، محمدجواد، 1383، حکمت معماری اسلامی، جستجو در ژرف ساختهای معنوی معماری اسلامی ایران، هنرهای زیبا، شماره 19.
5. مهدوینژاد، محمدجواد، 1389، هویت معماری، تبیین معنای هویت در دورههای پیشامدرن، مدرن و فرامدرن، هویت شهر، شماره 7.
6. مهدوینژاد، محمدجواد، 1384، آموزش نقد معماری، تقویت خلاقیت دانشجویان با روش تحلیل همه جانبه آثار معماری، هنرهای زیبا، شماره 23.
7. نقیزاده، محمد، 1379، رابطه هویت و سنت معماری ایران با مدرنیسم و نوگرایی، هنرهای زیبا، شماره 7.
ج) منابع لاتین
- Kaufmann, W. (1979). Tragedy And Philosophy. London: Princeton University Press.
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1394)، مجموعه مقالات نخستین کنگرهی بینالمللی علوم انسانی اسلامی (جلد 3)، تهران: انتشارات آفتاب توسعه، چاپ اول