نویسنده: دكتر علی اكبر ولایتی
قدیمترین زبانی كه برای مردم خوزستان میشناسیم زبان عیلامی است. این زبان به سبب آن كه از پیش از ورود آریاییها به خاك ایران گویشور داشته جزء زبانهای هند و اروپایی حساب نمیشود، اما شگفت آن كه این زبان سامی هم نیست و ضمناً هیچگونه خویشاوندی با زبانهای كهن منطقه نظیر زبان سومری یا هوری و اورارتویی ندارد. بدین ترتیب، اولین مشخصهی زبان عیلامی استقلال و بی خویشاوندی آن است. اخیراً، برخی پژوهش گرانْ زبان عیلامی را با زبانهای دراویدی كه در جنوب هند رواج دارد هم خانواده دانستهاند و كوشیدهاند كه زبان ماقبل عیلامی- دراویدی را به روشی تطبیقی كه دربارهی زبانهای هند و اروپایی به كار رفته بازسازی كنند. این فرضیه بسیار خام است و اثبات آن تقریباً محال مینماید. بنابراین، دانشمندان تا زمان اثبات نظریهای جدید زبان عیلامی را به زبان مستقل و بی خویشاوند میدانند. دومین مشخصهی زبان عیلامی پیوندی بودن آن است، با این تبصره كه تصریف در آن نسبتاً ساده است و این مشخصهای است كه در دیگر زبانهای پیوندی همسایه یافت نمیشود. سومین مشخصهی اصلی این زبان این است كه صورتهای دستوری اسامی خاص و عام هیچ اطلاعات اضافهای از صاحب آن نام القا نمیكند جز آن كه در این زبان میان صورت جاندار و بی جان تمایز وجود دارد ( لوكوك، ص 48-52).
با ورود آریاییها به ایران و گسترش زبانهای هندواروپایی، مردم خوزستان زبان فارسی باستان را، كه از گویشهای زبان هند و اروپای بود، زبان خود قرار دادند، گرچه در كل دوران هخامنشیان زبان عیلامی همچنان در قلمرو خوزستان گویشور داشت.
در دوران گسترش زبان فارسی میانه، كه از گویشهای اصلی و محوری بازمانده از عهد هخامنشیان بود، خوزستانیها به سبب نزدیكی به پایتخت ساسانیان و نیز در اختیار داشتن شهرهای مهمی چون شوش و شوشتر به گویش به زبان فارسیِ میانه روی آوردند.
پس از گِرَوِش مردم خوزستان به دین مبین اسلام و فراگیرشدن كاربرد زبان فارسی نو، كه دومین زبان عالَم اسلام شمرده میشد، خوزستانیها هم زبان فارسی نو را با گویش محلی تكلم میكردند. البته، از قرن نهم هجری و با مهاجرت عشیرهها و قبیلههای بزرگ عرب به خوزستان، استفاده از گویشهایی از زبان عربی در بخشی از منطقه رایج شد كه تا به امروز هم ادامه دارد.
منبع مقاله :
ولایتی، علی اكبر؛ (1391)، خوزستان در دوران پیش از اسلام، تهران: نشر امیركبیر، چاپ اول