اقداماتی كه در صدر اسلام در جهت توسعه اقتصادی و افزایش اشتغال و تولید توسط پیامبر عظیم الشأن و خلفای راشدین انجام گرفت، دو گونه بود. نوع اول شامل ارشاد و راهنمایی مردم برای آغاز فعالیتهای جدید اقتصادی به تنهایی یا با تعاون سایر گروهها میباشد، بدون آن كه از وجوه بیتالمال مبلغی در این راه مستقیماً صرف شود. نمونههای بارز این قبیل سیاستها در ابتدای هجرت پیامبر اكرم در مدینه دیده میشود، نوع دوم، سیاستها و اعمالی است كه با استفاده از وجوه بیتالمال توسط پیامبر اكرم و جانشینان حضرتش به عمل میآمد. در هر دو صورت، سیاست مورد نظر یا مستقیماً از طرف ولی امر مسلمانان اعلام و اجرا میشد یا به پیشنهاد و تذكر یك یا تنی چند از مسلمانان به عمل میآمد، این دو نوع سیاست در چندین قسمت در زیر شرح داده میشود و نقشی كه هر یك در توسعه اقتصادی جامعه صدر اسلام داشتند، گوشزد میشود.
1. تبلیغ و ترویج اسلام
چون اصول اعتقادی و كرداری هر مسلمان در قرآن كریم بیان شده است، رسول اكرم پس از بعثت در مكه، پیوسته به تلاوت آیات قرآن كریم پرداخته و از این طریق اهل مكه را به اسلام جذب مینمودند. پس از هجرت به مدینه نیز، حضرت از یك سو تازه مسلمانان را تشویق به آموختن قرآن و نفقه در دین میفرمودند و از سوی دیگر به اهل صُفَّه از جمله آبانِ بن سعید بن العاصی و ابوعُبَیدَةِ بن الجَراح سفارش فرمودند كه به تعلیم قرآن همت گمارند (كتانی، ج 1 ،40-41 ). در سال دهم هجرت، پیامبر اسلام عمروبن حزم را برای آموزش قرآن و جمع صدمات به نجران گسیل فرمود. سایر كسانی را كه حضرت برای تعلیم قرآن و آموزش دین اسلام به اطراف فرستاده، عبارت بودند از: ابوعبیده بن الجراح، رافع بن مالك الانصاری، اُسَیْدِبن حضیر، و خالدبن سعید بن العاصی (كتانی، ج 1، 42 - 44).هرگاه پیامبر در غزوهای پیروز میشدند، مأموری برای تعلیم معارف اسلامی در منطقهای كه فتح شده بود، قرار میدادند. برای نمونه پس از فتح مكه، عَتّاب بن اُسَیْد را كه جوانی بیست ساله بود امیر آنجا قرار دادند و مَعاذبن جبل را برای تعلیم احكام و فقه معین فرمودند (واقدی، 680 و 545 ). پس از غزوه تبوك و تسلیم طائف، نفوذ اسلام به همه جای جزیره العرب گسترش یافت و از آن پس پیوسته نمایندگان قبایل و امرای عرب به مدینه میآمدند و به اسلام مشرف میشدند. پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) معمولاً هنگام بازگشت ایشان كسی را برای تعلیم دین و قرآن و فرد دیگری را برای گرفتن صدقات میفرستادند (فیاض، 119- 120).
نبی اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از شیوههای گوناگون برای تبلیغ اسلام استفاده میكردند. چون شعر و ادبیات در صدر اسلام محبوبیت بسزایی داشت، حضرت از شاعران و خطبیان برای تبیلغ تعالیم اسلامی كمك میگرفتند. از جمله شاعرانی كه در حمایت از مسلمانان و آیین اسلام شعر میسرودند، حَسّانِ بن ثابت، عبدالله بن رَواحِه، و كَعْبِ بن مالك میباشند. علاوه بر ایشان، خطیبانی نیز در صدر اسلا در خدمت حضرت رسول بودهاند (كتانی ج 1، 210 و 218). بُحَیر و كَعْب فرزندان زُهیر بن ابی سلمی گرچه پس از سال هشتم هجرت به اسلام گرویدند ولی از شعرای بزرگ به شمار میروند (آیتی، 568 -569).
در طول حكومت خویش، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مبلغان بسیاری به بلاد مختلف گسیل داشتند تا زمامداران و ساكنان آن كشورها را به اسلام دعوت كنند. برای نمونه، یک بار هفتاد تن از جوانان انصار را برای دعوت اهل نجد به اسلام، به خواهش یكی از ایشان فرستادند كه حادثه بِئْرمَعوُنه پیش آمد (واقدی، ج1، 255). همچنین در یكی از روزهای ماه محرم سال هفتم، از مدینه، شش سفیر یا شش نامه به شش كشور اعزام فرمودند تا زمامداران و ساكنان آن كشورها را به اسلام بخوانند. عده سفیران حضرت را جمعاً 26 تن نقل كردهاند. ایشان در كلیه ماموریتهای خویش موفق شدند جز در مسلمان كردن قیصر روم و پادشاه ایران و دو سه نفر دیگر (آیتی، 448). مأموران نامبرده، گاه به خرج خود مأموریت میرفتند و گاه به نفقه بیتالمال. در اواخر سالهای هجرت كه امكانات بیتالمال گشایش پیدا كرده بود مأموریتها نیز برای مقاصد دور دست صادر میشد، مخارج و تداركات سفر و حقوق و مزایا از محل بیتالمال پرداخته میشد. یكی از مصارف وجوه بیتالمال امور ارشادی و تبلیغی بود. در عین حال، یكی از مصارف خمس و زكات تبلیغ و ترویج برای اسلام بود( رساله توضیح المسائل).
2. اقدامات فرهنگی
پیامبر اكرم برای آموزش و تعلیم مسلمانان اهمیت بسیار قایل بودند و از هرگونه امكانی برای باسواد كردن ایشان استفاده میفرمودند. برای مثال به زیدبن ثابت كه پس از جنگ بدر، به وسیله یكی از اسیران خواندن و نوشتن آموخته بود، دستور دادند كه خط عبری را نیز بیاموزد (آیتی، 347). به ده اسیر باسواد در همین جنگ، فرمودند كه اگر هر یك، ده نفر از جوانان انصار را باسواد كند، آزاد خواهند شد (آیتی، 259). بدین شیوه، شمار یاران باسواد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روبه فزونی گذاشت، به حدی كه تعداد كاتبان و نویسندگان حضرت را تا 42 نفر نوشتهاند (کتانی، ج1، 40-48). قابل توجه است که تعداد افراد باسواد قریش پیش از بعثت رسول اكرم 17 نفر بود و نیز در مدینه جز یهودیان تعداد اندكی خواندن و نوشتن میدانستند ( بلاذری، 382 -384). واقدی ایشان را یازده نفر ذكر میكند.نهضت سوادآموزی در مدینه به قدری گسترش یافت كه محلی به نام «دارالقُرّاء» را بدین امر اختصاص دادند. آوردهاند كه عبدالله بن مَكْتوم پس از بازگشت از جنگ بدر به مدینه به همراهی مُصَعَبِ بِن عُمَیْر در دارالقراء منزل كرد (تانی، ج 1، 56). واقدی نیز از محلی در گوشه شهر مدینه یاد میكند كه شبها جوانان انصار گرد آمده، نماز میگذاردند و درس میخواندند (ج1، 225).
داوری و انتخاب قاضی برای مسلمانان را نیز خود رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برعهده داشتند. از جمله كسانی كه به امر حضرتش به قضاوت پرداختند، علی بن ابیطالب (علیه السلام)، محمد بن مسلمه، و عتاب بن اسید میباشند (كتانی، ج 2، 313).
علاوه بر گسیل گروههای تبلیغ و استخدام قضاوت و معلمان، پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به ساختن مسجد نیز اهتمام میورزید و از آن به عنوان مركزی برای اقامه نماز جماعت و نیز برای تجمع و شور و تصمیمگیری و همچنین تقسیم وجوه بیتالمال استفاده میفرمودند. حضرت گاهی از مسجد برای اسكان دادن صحابه نیز استفاده میكردند. در آغاز هجرت به مدینه، چنان كه پیشتر گفته شد، عدهای از مهاجران را در مسجد سكنی داده و برخی را در منزل انصار جای دادند. پس از فتح مكه، گروههای بسیاری از اطراف حجاز برای اسلام آوردن به خدمت حضرت مشرف شدند. نبی اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ایشان را نیز در منزل اصحاب یا در خیمهای كه در مسجد برپا شده بود، منزل عنایت فرمود (كتانی، ج 1، 447- 450).
گرچه برای ساختن مسجد و آموزش مسلمانان، رسول اكرم از امكانات خود مسلمانان استفاده میكردند، ولی اهتمام ایشان به امور فوق حاكی از توجه دستگاه رهبری و حكومت پیامبر خدا به شئون فرهنگی و در صورت امكان تأمین هزینههای آن میباشد.
3. پیشبرد علوم و فنون
در طول حكومت حضرت رسول اكرم خلفای راشدین، مقدم دانشمندان، پزشكان، و ادیبان گرامی شمرده میشد و برای نشر علم و دانش از وجود ایشان استفاده میبردند. به همین مناسبت، در مدینه از خدمات پزشكانی كه در دانشگاه جندی شاپور مشغول به تدریس و طبابت بودند، استفاده كردند و به رغم مسلمان نبودن ایشان، كوششهایی برای اقامت و طبابت ایشان به عمل آوردند.یكی از پزشكان مشهور و معاصر نبی اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، حارث بن كَلْده است كه تحصیلات طب را در دانشگاه جندی شاپور ایران به اتمام رساند و مدتی نیز در ایران به طبابت پرداخت.
هنگامی كه به وطن خویش بازمیگردد، پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مقدمش را گرامی میدارند. عنایت حضرت از رفتار با او و از مراجعاتی كه به او میفرمایند، نمایان میشود. هنگامی كه سعد بن ابی وقاص بیمار میشود، حضرت به عیادت او رفته و توصیه میكنند برای درمان او حارث بن كلده را بیاورند (كتانی، ج 1، 455- 457 و واقدی، 853).
از دیگر طبیبان آن دوره، نضربن الحَرَث فرزند حارث بن كلده، ضَمادبن ثَعْلَبِه الَازْدی كه از ارادتمندان پیامبر اكرم نیز بوده، و ابن ابی رَمْتِه التمیمی میباشند. شخص اخیر جراح بوده و مواردی از جراحیهای او را نیز نقل كردهاند (كتانی، ج1، 457 -461).
هنگام خلافت حضرت علی (صلی الله علیه و آله و سلم)، پزشكانی در كوفه- پایتخت آن حضرت- مقیم بودهاند كه مشهورترین ایشان اَثیربن عَمْروبنِ هانی سكونی نام داشت. این پزشك را برای معالجه حضرت، پس از ضربت خوردن وجود مقدسش فراخواندند (یادگاری، 180). پزشكان یاد شده غالباً مسیحی یا زردشتی بودند. دعوت ایشان برای معالجه خلیفه مسلمانان و نجات دادن جان وی، نشانه نزدیكی روابط و اعتماد و احترام متقابل میباشد.
در تاریخ، نام تنی چند از زنان مسلمان را كه مامایی میدانستهاند، آوردهاند. از جمله ایشان سَلْمی همسر ابوراقع است كه ولادت ابراهیم پسر نبی اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به كمك او صورت گرفت (كتانی، ج 2، 118). از زنان كه به خدمت پرستاری پرداختهاند، رُفَیده انصاری را نام بردهاند كه به دامداری مجروحان جنگی در نبرد خندق پرداخته است. (كتانی، ج 1، 435- 454) در جنگ احزاب به دستور پیامبر سعد بن معاذ را پس از زخمی شدن برای مداوا به خیمه رفیده بردند (آیتی، 381). در جنگ نیز گروهی از زنان شركت كرده بودند. پیامبر از غنائم بخششهائی به آنان فرمودند (واقدی، 523).
پیامبر بزرگوار به امر بهداشت اهمیت بسیار میدادند. حدیث مشهور «النظافةُ من الایمان» حاكی از همین امر است. از حضرتش نقل شده كه: «اگر فشار بر مسلمانان نبود، مسواك كردن دندان را واجب میساختم.» (كتانی، ج 1، 97). همچنین برای پیشگیری از سرایت امراض، دستوراتی مشابه ایجاد قرنطینه وضع نمودند (كتانی، ج1 ،466). بر اساس چهل حدیث از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) كه حاوی تعالیم و دستورهای طبی و بهداشتی بوده، اِبن طَرخان كتابی به نام «الاحكام النبویه فی الصناعة الطبیه» تألیف نموده كه دارای ده باب میباشد (كتانی، ج2 ، 339 -340).
مطالب فوق همه نشانههایی از اهتمام حضرت رسول به علم طب و بهداشت و فراهم كردن امكانات استفاده مسلمانان و نیز یادگیری ایشان است. به همین دلیل به زودی مسلمانان تحصیل این علم را آغاز كرده و پزشكان نامداری از ایشان در عرصه این علم شناخته شدند. تفوق مسلمانان در علم طب، شیمی، و سایر علوم تجربی در زمان امامت حضرت صادق و حضرت رضا (علیهما السلام) شهرت بسزایی پیدا كرد (یادگاری، 174- 217).
صنعت دیگری كه در زمان حكومت رسول خدا اهمیت بسیار داشت، اسلحه سازی بود. آوردهاند یكی زا یاران رسول اكرم با اجازه حضرت به ایران آمد و چهار نفر متخصص در ساختن شمشیر و سپر، كلاه خود، نیزه، و تیر و كمان همراه با مواد اولیه مورد نیاز سنگ آهن و چوب بادامشك به مدینه آورد و با برپا كردن كوره ذوب فلز، سلاحهای یاد شده را از سنگ آهن، و تیروكمان را از چوب بادامشك ساخت (حسن ابراهیم حسن). باید اضافه كرد كه پیش از اسلام نیز شمشیرسازانی در مكه بودهاند كه از جمله آنان خَبّاب بن اَرَتْ میباشد (آیتی، 144 ).
در جنگ خیبر، مسلمانان با دو سلاح جدید منجنیق و دَبّابه روبهرو شدند كه یهودیان بدانها مجهز بودند. به بركت اقداماتی كه از جانب رسول خدا به عمل آمد، مسلمانان نیز به این سلاحها مجهز شدند. اولین دبابه هنگام محاصره طائف ساخته شد و به كار رفت. گویند در همین غزوه رسول خدا برای پیروز شدن بر دشمن با یاران خود مشورت كرد. سلمان فارسی گفت: عقیدهام این است كه منجنیق نصب كنید، ما در سرزمین فارس بر حصارها منجنیق میگذاشتیم و دشمن هم علیه ما همان كار را میكرد. ما بر دشمن به این وسیله پیروز میشویم. اگر منجنیق نباشد، مدت محاصره طولانی خواهد شد. پیامبر به او دستور دادند و او با دست خود منجنیق ساخت و نصب كرد (واقدی 706- 707 ). آیتی (556) به نقل از اَمتاعُ الاَسماء روایت میكند كه طُفیل بن عَمرو دُوسی برای مسلمانان در طائف دبابه و منجنیق آورد. به روایت واقدی (706- 707) «یزید بن زَمعه یك منجنیق و دو زرهپوش با خود آورده بود».
به روایتی دیگر به هنگام غزوه طائف عُروة بن مسعود و غیلان بن سَلَمه برای آموزش ساختن عراده (1)، منجنیق، و دبابه در جَرْش كه شهری در اردن بود به سر میبردند (كتانی، ج 1، 375 و واقدی، 704). به قولی دیگر منجنیق را سلمان فارسی دستور داد و دبابه را خالدبن سعدبن عاص از جرش آورد (آیتی، 555- 556).
در نهایت باید یادآور شد كه توجهات پیامبر عظیمالشان فقط منحصر به آشنا كردن مسلمانان با موارد یاد شده نبود، بلكه این اهتمام را نسبت به فراگیری همه حرفهها و پیشههای موجود توسط مسلمانان مبذول میداشتند. در سایه این توجهات صنایع بافندگی، دوزندگی، آهنگری، ساختمان، چرمسازی، چاه كنی و استفاده از آبهای زیرزمینی در دوره زمامداری حضرت رونق گرفت و پیشهورانی متصدی این امور شدند (كتانی، ج 1، 103).
از فنونی كه در زمان زمامداری عمربن الخطاب به دنیای اسلام راه یافت فن مدیریت یا اداره امور مالی و حسابداری بیتالمال بود. آشنائی مسلمانان با این فن و به كارگیری آن سبب شد كه بخش عمومی برای تهیه بودجه و حسابهای درآمد و مخارج خود از پیشرفتهترین روش زمان خود استفاده جوید (ابن طباطبا، 112- 114).
علاوه بر ایران، فتح شام و مصر در زمان عمر، مسلمانان را با تكنولوژی جدید آشنا ساخت. از جمله این فنون معماری و شهرسازی است؛ چنانچه به دستور عمر دو شهر كوفه و بصره ساخته شد. همچنین با اجازه او در مصر ترعهای میان فُسطاط پایتخت وقت مصر و بَحرالقُلْزُم یا دریای احمر فعلی ایجاد شد. شرح این اقدامات نظر به اهمیت آنها در بخش «سرمایهگذاریهای زیربنایی توسط بیتالمال» خواهد آمد.
در دوره خلافت امیرالمومنین علی (علیه السلام)، و بر اثر اهتمام حضرت به ترویج دانش، بصره و كوفه دو مركز علم و ادب گشته بود. ابو الاسود دُؤَُلِی كه او را واضع علم نجو میشناسد، در آن زمان در بصره میزیسته است. او كه از یاران و پیروان حضرت علی (علیه السلام) بوده، بنا به روایتی از حضرتش در وضع این علم درس گرفته است (كتابی، ج 2، 272- 275 ). علوم تفسیر قرآن، حدیث، شعر و ادبیات، ترجمه، روایت و برخی رشتههای دیگر نیز در همین دوره نضج گرفته است (یادگاری، 179 -180).
از اقدامات مهم دیگر حضرت علی (علیه السلام) در دوره خلافت خویش ضرب سكه به نام دولت اسلامی بود (جعفر مرتضی، 127- 137). تا آن زمان از سكههای ایرانی و رومی استفاده میشد. بر روی یكی از سكههایی كه از آن تاریخ به یادگار مانده است، با خط كوفی نوشته شده: «لااله الاالله، وحده لاشریك له». در یك طرف پیرامون آن آمده است: «محمد رسول الله، ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین كله، ولوكره المشركون». در طرفی دیگر، تاریخ ضرب سكه نوشته شده است: «ضرب هذاالدرهم بالبصره سنه 40» (كتانی، ج 1، 413- 428 ).
این سند نشان میدهد كه مسلمانان در زمان خلافت حضرت علی (علیه السلام) به تكنولوژی ذوب فلز، ریختهگری، و ضرب سكه كاملاً دست یافته و ماهر شده بودند. همچنین نشان میدهد كه سكه برای نخستین بار در تاریخ اسلام در زمان خلافت حضرت علی (علیه السلام) ضرب شده است و نه در دوره حكومت عبدالملك بن مروان، چنانچه در تاریخ مشهور است. (مرتضی، دراسات 137- 127).
4. سرمایهگذاریهای زیربنایی
همراه با تشویق فعالیتهای خصوص، رسول خدا به سرمایهگذاریهای زیربنایی نیز اهتمام خاصی مبذول میفرمودند. ضمن اجرای برنامه اِقْطاع الدُّور تقسیم زمین برای خانه سازی محلی را برای ساختن حمام اختصاص دادند (كتانی، ج 1، 281- 282 ). همچنین به پیشنهاد یكی از اهالی، محل مناسبی برای ایجاد بازار در شهر مدینه انتخاب فرمودند (كتانی، ج 2، 163). رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به گسترش شبكههای ارتباطی میان مناطق مسكونی توجه خاصی داشتند. به طوری كه از تنگ كردن راهها و سد معابر حتی در جبههها جلوگیری به عمل میآوردند (كتانی، ج1، 282). پیامبر، همچنین، در امر نامهرسانی اهتمام بسیار داشتند و دستوراتی برای حسن انجام این خدمات صادر فرمودند (كتانی، ج1 ،246).عمربن الخطاب نیز توجه شایانی بر سرمایهگذاریهای زیربنایی داشت. دو شهر كوفه و بصره به دستور او ساخته شد. هنگام ساختمان این دو شهر به شیوه خیابان کشی، وسعت كوچهها، و مركزیت مسجد در هر دو شهر،توجه وافری ابراز داشت. پس از دریافت گزارشی از وضعیت جغرافیایی مصر، به عمروبن العاص كه از طرف او والی مصر بود، نوشت كه یك سوم درآمدهای عمومی مصر را صرف ساختن پل، ترعه، و ترمیم شبكههای آبرسانی كند. خود نیز متخصصان اهل ذمه را ملزم به مراقبت و تعمیر راهها و پلها كرد (كتانی، ج 1، 282-283). مشهورترین اقدام وی در این زمینه، دادن مأموریت به عمروبن العاص برای حفر ترعهای میان فسطاط پایتخت وقت مصر و بندر سوئز است كه نزدیك قاهره پایتخت فعلی مصر قرار داشت. این ترعه، كشتیرانی میان حجاز و مصر را میسر ساخت و حمل آذوقه و موادغذایی را از مصر به مدینه تسهیل و سرعت بخشید. نظر به اهمیت موضوع، این مطلب عیناً از كتاب التراتیب الاداریه تألیف كتانی، جلد دوم، صفحههای 53 و 54 ترجمه میشود:
«حفر ترعه در خلیجی است كه پس از فتح مصرف گشوده شد. این ترعه از فسطاط تا سوئز امتداد داشت و سرپرست حفر آن عمروبن العاص در زمان خلافت سرور ما عمر بود. این ترعه، خلیج امیرالمومنین خوانده شد و بزرگترین راه ارتباطی میان مصر و دریای سرخ و هند گشت. علت حفر آن، برطبق آنچه در كتاب الخُطَطْ تالیف مقریزی آمده است، بروز قحطی در مدینه میباشد. عمرو بن العاص نخست شروع به فرستادن آذوقه به مدینه از راه خشكی كرد و سپس عمر برای تسهیل این امر، دستور به گشودن ترعه و حمل از طریق دریا را داد. سال به پایان نرسید كه ترعه تمام شد و كشتیها برای حمل آذوقه به مكه و مدینه مورد استفاده قرار گرفتند. این راه تا پایان حكومت امویان باز بود تا اینكه به تدریج با شن پر شد.»
5. ایجاد امنیت و استحكامات دفاعی
پیامبر اسلام در طول حكومت یازده ساله خویش درگیر جنگهای بسیاری شدند. این جنگها با حملهی دشمنان اسلام و به قصد براندازی این دین و رسول آن پیش میآمد. شمار جنگهایی كه خود پیامبر اكرم در آن شركت کردند. 26 یا 27 غزوه (2) و تعداد دفعاتی را كه حضرت برای جلوگیری از هجوم دشمنان اسلام سپاهی گسیل فرمودند، از 36 تا 66 سریه (3) گزارش كردهاند. (آیتی، 219 -227). این حملهها به نقلی چند ماه پس از هجرت پیامبر به مدینه و به نقلی از سال دوم هجرت آغاز شد.اگر فرض كنیم تعداد این جنگها 26 غزوه و 36 سریه باشد- یعنی كمترین مواردی كه تاریخنویسان گزارش كردهاند- مجموع آنها 62 نبرد میشود. بنابراین، رسول اكرم و مسلمانان به طور متوسط، هر دو ماه یكبار، به یك جنگ یا هر سال به شش جنگ كشانده میشدند؛ جنگهایی كه در بسیاری از آنها موجودیت و سرنوشت دین اسلام و پیامبر آن در معرض خطر قرار میگرفت.
كثرت این جنگها، و مشكلات تأمین سلاح و آذوقه، هزینههای گزافی برای مسلمانان پدید میآورد. تأمین این مخارج، بویژه در سالهای اول هجرت كه مسلمانان در فشار و مضیقه اقتصادی به سر میبردند، بسیار سخت و دشوار بود. مطالعه سیره رسول اكرم در غزوات، چه از نظر رهبری، اتخاذ سیاستهای نظامی و چه در نحوه تأمین و تدارك هزینههای جنگی، راهنمایی بزرگی در این امر است و همچنین نوع سیاستهای مالی را كه در این مواقع اتخاذ میشد، معلوم میگرداند.
از آنجا كه جهاد یكی از وظایف دینی مسلمانان است، در تمامی غزوات و سریهها، مسلمانان داوطلبانه شركت میكردند و فقط فرمانده ایشان توسط پیامبر اسلام تعیین میشد. مجاهدان معمولاً خود سلاح و مركب خویش را تهیه میكردند. در غزوه بدر، كه نخستین غزوه مسلمانان بود و حضور در آن را پیامبر واجب نفرموده بود، 313 نفر از مسلمانان شركت كردند و فقط دو یا سه اسب داشتند و هر دو، سه یا چهار تن از ایشان از یك شتر استفاده میكردند (واقدی، ج 1، 17).
یكی از منابع مهم تأمین اسلحه برای مسلمانان، سلاحهایی بود كه در جنگها به غنیمت میگرفتند. در همین غزوه بدر «هیچ یك از مسلمانان برنگشت مگر اینكه بر پشت حیوانی سوار بود و به هر مردی شتری و یا دو شتر رسید و هر كس برهنه بود جامه پوشید و به زاد و توشه قریش دست یافتند و سیر شدند و چون فدیه اسیران را گرفتند، هر فقیری ثروتمند گردید» ( واقدی، ج1، 19). مازاد غنایم جنگ بدر كه عبارت بود از شتر، چرم، پارچه و كالاهای مختلف میان مجاهدان و هشت نفر دیگر كه از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مأموریتهایی داشتند، به تساوی تقسیم شد. در همین نبرد، بسیاری از افراد قریش پس از شكست اقدام به فرار كردند و برای سبك شدن، زرههای خود را به زمین میانداختند. سلاح اخیر نیز میان مجاهدان تقسیم شد. یكی از اسیران این نبرد نوفل است كه در مقابل 1000 نیزهای كه در جده داشت آزاد شد (آیتی، 258). یك ماه پس از بدر، غزوه مسلمانان با بنی قینقاع پیش آمد. این قبیله، یكی از ساكنان مدینه بودند كه پیمان خود را با رسول خدا شكستند (ابن هشام، 75). در جنگ اخیر كه منجر به تبعید بنی قینقاع از مدینه شد، غنایم و اسلحه جدیدی نصیب مسلمانان شد. مسلمانان از سلاحهای به دست آمده، در غزوه احد استفاده كردند، به طوری كه كلیهی 1000تن شركت كننده در این جنگ، مسلح بودند و حدود 100 نفر ایشان زره پوشیده بودند (واقدی، ج1 ،156).
پس از جنگ بدر، آیه خمس نازل شد. از آن به بعد، پیامبر اسلام خمس غنایم هر جنگ را كنار میگذاشت، و از طریق تقسیم آن میان مسلمانان و با فروش بخشی از آن و خرید سلاح مورد نیاز آمادگی و تدارك برای نبردهای آینده را افزایش میبخشید. از غنایم بنی النضیر، حضرت نفقه یكساله خود را جدا ساخت و مابقی را صرف خرید اسب و اسلحه فرمود (كتانی، ج 1، 330و343). پس از جنگ با بنی قریظه، پیامبر اكرم عدهای از اسیران را به نجد فرستاد و در مقابل برای مسلمانان اسب و اسلحه خرید (آیتی، 386 ). متصدی این امر، سعد بن زید بود كه اسب و همهگونه سلاحهای موجود در نجد و از جمله نُه قسم شمشیر را خریداری كرد (كتانی، ج1، 330 و 343).
گاهی پیامبر اسلام، حتی از غیر مسلمانان اسلحه قرض میگرفتند. هنگامی كه حضرت عازم جنگ با هوازن شدند، از صفوان بن امیه كه در مكه امان یافته ولی هنوز مشرك بود، صد زره با دیگر وسایل آن عاریه گرفتند و ضامن شدند كه پس از خاتمه جنگ آنها را سالم به وی باز دهند. حضرت همچنین شترانی برای حمل آنها از او امانت گرفتند (ابن هشام، ج 2، 292). همچنین در قرارداد با اهل نجران، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شرط فرمودند كه اگر جنگی در یمن رخ دهد، زرههایی به عنوان عاریه ضمانت شده توسط اهل نجران در اختیار مسلمانان گذارده شود (یعقوبی، ج 1 ،452).
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) پیوسته سعی در افزایش قدرت دفاعی مسلمانان با استفاده از ابزار جدید داشتند. مسلمانان در جنگ خیبر با دو سلاح جدید منجنیق و دبابه كه یهودیان مجهز به آن بودند، مواجه شدند. با سیاستی كه پیامبر مسلمانان در این جنگ اعمال فرمود، زمینه تصرف این اسلحه برای ایشان فراهم شد.
شیوه دیگری كه پیامبر گرامی برای تأمین هزینههای جنگی به كار میبرد، استمداد از خود مردم بود. در هر غزوهای كه نبی اكرم قصد شركت داشت، به مردم اعلام میفرمود و از ایشان میخواست كه شركت كنند. در جنگ تبوك كه آخرین و عظیمترین غزوه رسول خدا بود، خبر رسید كه هرقل قیصر روم با 100/000سپاهی به قصد هزیمت دولت اسلامی از روم بیرون آمده و سر راه خود در شام است، پیامبر ناگزیر به تهیه سپاه مجهزی شدند. برای تهیه سپاه و تداركات این جنگ از مردم بارها طلب كمك شد. در نتیجه، به رغم گرمی هوا، و دوری راه، 300/000 نفر از مسلمانان ندای پیامبرشان را لبیك گفتند و در خدمت او عازم جهاد در راه خدا شدند. در این غزوه، مسلمانان 10/000 اسب و 12/000 شتر همراه داشتند. برخی تعداد سپاهیان اسلام را تا 70/000 تن نیز نوشتهاند. عدهای هم به خاطر نداشتن مركب نتوانستند به سپاه ملحق شوند. به علت دوری مقصد و شتاب پیامبر برای رسیدن به آن، ایشان نمیتوانستند پیاده سپاه را همراهی كنند. این عده از رسول خدا وسیله سواری و توشه سفر خواستند تا در كار جهاد شركت كنند، و چون رسول خدا گفت: چپزی ندارم كه شما را بدان وسیله سوار كنم، گریان و اسفناك و پریشان خاطر از نزد وی بیرون رفتند. آیه 92 از سوره توبه درباره ایشان نازل شد (آیتی، 580- 581).
برای تأمین هرینه جنگ تبوك، لازم بود توانگران كمك مالی كنند؛ این كار را با كمال شوق و اخلاص انجام دادند و حتی بسیاری از زنان مسلمان زیورهای خود را برای رسول خدا فرستادند تا در كار تجهیز سپاه اسلام به كار رود. تهیدستان نیز به حد بضاعت خود به نفقات این جنگ كمك كردند. كسی یك صاع خرما آورد و گفت: ای رسول خدا در نخلستان كار کردم و دو صاع خرما اجرت گرفتم، یكی را برای خانواده خود گذاشتم و یك صاع را هم برای هزینه جنگ آوردم (آیتی، 582).
این مطلب نشان میدهد كه مسلمانان چون جهاد را یك وظیفه مذهبی خود میدانستند، با طیبخاطر و برای رضای خدا در جنگها شركت میكردند و علاوه برآن خود سلاح و مركب و توشه راه خویش را تدارك میدیدند. در عین حال، خمس غنایم جنگی، كه شاید در دوره حکومت حضرت رسول مهمترین منبع درآمد بیتالمال بود، غالباً برای تقویت بنیه نظامی مسلمانان صرف میشده است. بدین شكل كه یا مانند بقیه غنایم میان رزمآوران تقسیم میشد و یا بخشی از آن را میفروختند تا سلاحهای جدید مورد نیاز خریداری شود، گاهی نیز پیامبر اسلام سلاحهای مورد نیاز مسلمانان را به قرض میگرفتند. شیوه اخیر یكی از سیاستهای ابداعی برای تأمین هزینهها و لوازم دفاعی بوده است و باید آن را یكی از سیاستهای مالی و یژه پیامبر اسلام تلقی كرد.
علاوه بر تهیه و تدارك سلاح، پیامبر اسلام به تهیه طرحهای نظامی و ایجاد تاسیسات نظامی توجه كافی مبذول میفرمودند. نمونهای از این طراحی و تدارك را در جنگ احزاب و نقشه دفاع از مدینه میتوان دید. علت جنگ این بود كه به رسول اكرم خبر رسید كه كلیه دشمنان او، اعم از قریش و یهود، همداستان شدهاند تا به مدینه هجوم آورده و نهضت مقدس او را ریشه كن سازد. پیامبر، نخست به منصرف كردن گروههای مهاجم پرداختند، ولی نتیجهای نگرفتند. آنگاه موضوع را با صحابه خویش در میان نهادند و به پیشنهاد سلمان فارسی تصمیم به حفر خندق پیرامون مدینه گرفتند تا از هجوم دشمنان در امان مانند. برای اجرای این مهم رسول اكرم به تقسیم كار میان مسلمانان پرداختند و حفر هر ناحیهای از خندق را به گروهی از مسلمانان واگذار كردند و هر ده نفر از ایشان موظف شدند كه چهل ذراع بكنند (آیتی، 352- 353)
جزئیات تقسیم كار میان گروههای مهاجر و انصار را واقدی (337) گزارش كرده است. هنگام كندن خندق معمولاً خاكها را به یك طرف و سنگها را به طرف دیگر میریختند. سنگ رایجترین سلاحی بود كه دشمن را با آن میزدند. (واقدی، 334).
به استنباط برخی از نویسندگان، طول خندق بیش از پنج و نیم كیلومتر بوده و عرض آن حدود ده متر و عمق آن پنج متر حدس زده شده است (آیتی، 253).
در جنگ بدر محل استقرار سپاهیان به نحوی انتخاب شد كه نزدیك به چاههای آب بدر باشد و در جنگ احد سپاهیان اسلام در پناه كوه و پشت به آفتاب ولی سپاه دشمن رو به آفتاب قرار گیرند.
حضرت رسول پیش از عزیمت به جنگ، مقصد خود را فاش نمیساختند (سنن النبی، 11). سیاست نظامی و شیوه برخورد پیامبر گرامی با دشمنان در جنگهای مختلف از گزارش زیر روشن میگردد:
«چون رسول خدا میخواست لشكر بفرستد امیر را بالخصوص و همه لشكر را به طور عموم امر به تقوی و ترس از خدا میكرد. سپس میفرمود: به نام خدا و در راه خدا با كفار بجنگید. مكر نكنید، خیانت نكنید، گوش و دماغ مقتولین را نبرید، كودك و كسی كه در كوه عبادت میكند نكشید، به درخت خرما آتش نزنید، و آن را با آب غرق نكنید، وهیچ درخت میوه داری را قطع نكنید، و زراعتی را آتش نزنید، زیرا شما نمیدانید ممكن است به آن نیازمند گردید. از چهارپایان حلال گوشت غیر آن را كه خواستید بخورید پی نكنید و چون با دشمن روبرو شدید آنان را به یكی از سه امر مسلمان شدن، جزیه دادن و یا دست از جنگ برداشتن دعوت كنید. پس اگر یكی از سه امر را انتخاب كردند از آنان بپذیرید و دست از جنگ بردارید (سنن النبی، 85- 86).
در جنگ موته پیامبر به فرماندهان سفارش میكنند: «... هرگز زن و كودك شیرخوار و پیر فرتوت را مكشید، درخت خرما و هیچ گونه درختی را ریشه كن نسازید و هیچ خانهای را خراب نكنید.» (واقدی 577- 578). هنگام توزیع اسیران پیامبر جدا كردن فرزندان بنی قریظه را از مادرانشان منع كردند (واقدی، 396). همچنین به زنان مسلمانی كه در این جنگ شركت كرده بودند عطایایی بخشیدند (واقدی، 395).
6. تأمین رفاه اجتماعی
پیامبر اسلام بخشی از درآمد بیتالمال را به رفع نیازمندیهای افراد كم درآمد اختصاص میدادند. این درآمدها شامل غنایم، خمس، زكات، خراج و جزیه بود. نبلغ پرداختی به هر فرد اندازهای بود كه بتواند معاش سالانهی خود را تأمین كند و به اصطلاح درآمدش به حد نصاب برسد، حد مزبور در مبحث درآمد برای زارعان، دامداران، بازرگانان و پیشهوران برآورد شده است.هر یك از منابع درآمدهای بیتالمال مصرف خاصی داشت. مثلاً، مصارف زكات عبارت بود از: 1- دستگیری از فقرا و مساكین 2- حمایت از در راهماندگان 3- پرداخت حقوق به مأموران جمعآوری زكات 4- پرداخت قرض بدهكارانی كه از ادای دین خود عاجز بودند 5- جلب غیرمسلمانان به اسلام 6- آزاد كردن بردگان 7- فعالیتهای عامالمنفعه. خمس نیز موارد مصرف مشخص و مشابهی با زكات دارد. پیامبر و جانشینان وی مصرف خمس را برای یتیمان و فقیران و در راه ماندگان بنیهاشم قرار داده بودند (واقدی، 274). پیامبر اكرم خراج زمینهای انفال را به هر مصرفی كه صلاح میدید میرساند، ولی خراج زمینهای مفتوح العنوه را كه طریق جهاد به مسلمانان رسیده بود، فقط برای رفع نیازهای مسلمانان صرف مینمودند. رسول اكرم روزانه درآمدهای بیتالمال را بر حسب مصارف معین آن تقسیم میكردند و هنگام تقسیم، سهم همه افراد مستحق را به طور مساوی میپرداختند. واقدی نحوه توزیع درآمدهای فیئی، خمس و صدقات را ثبت كرده است (305). در سالهای اولیه هجرت، كه هنوز مبلغ درآمدهای یاد شده معتنابه نبود، منشأ اصلی صدقات اموالی بود كه پیامبر از مُخَیریق به ارث برده بودند (واقدی، 190). وی یكی از دانشمندان و ثروتمندان یهود بود، لیكن پس از هجرت حضرت به مدینه اسلام آورد و همراه مسلمانان در جنگ شركت كرد و پیش از شهادت حضرت را وارث اموال خود تعیین كرد (آیتی، 217).
پیامبر اكرم در بسیاری از موارد به افرادی از وفدها كه برای پذیرش اسلام خدمت ایشان میرسیدند، جوایزی اهدا میفرمودند. چند مورد از اعطای جوایز به شرح زیر است:
به هر یك از سیزده نفر اعضای وفدبنی مُره، ده اوقیه نقره بخشیدند، به جز حارث بن عوف كه به او دوازده اوقیه دادند.
به هر یك از افراد وفد ثعلبه پنج اوقیه نقره بخشیدند.
به بِیْربن معاویة بن ثور از طایفهی بنی یكاء چند میش اعطا كردند.
به هر یك از اعضای وفد بنی حنیفه (13 تا 19 نفر) پنج اوقیه نقره جایزه دادند.
به هر یك از سیزده نفر وفد تجیب جوایزی بیش از آنچه به سایر وفدها جایزه میدادند مرحمت كردند (آیتی609- 642).
بخشها و هدایای مزبور را بلال كه از طرف حضرت برای این كار مأموریت داشت، اعطا میكرد. وی همچنین برای دستگیری از فقرا مأموریت داشت. اشخاص نیازمندی كه به حضرت روی میآوردند، به بلال رجوع داده میشدند، تا لباس و غذا برای ایشان تأمین كند. بلال حتی دستور داشت كه در صورت نداشتن بودجه، قرض كند و بینوایان را به نوا برساند. آوردهاند كه همین مأموریت را پس از رحلت نبی اكرم، حضرت فاطمه (علیهما السلام) به بلال عنایت فرموده و سپس امام حسن (علیه السلام) نیز چنین كردند (كتانی، ج 1، 441- 442).
عمر بن الخطاب در زمان حكومتش از درآمدهای بسیار زیاد بیتالمال كه از خراج زمینهای مفتوحه گردآوری شده بود برای كلیه مهاجران، انصار، خانواده پیامبر، و سایر افراد سهمیهای به شرح زیر تعیین كرد:
«برای همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و عموی وی عباس، سالانه 10/000 درهم تعیین كرد، به جز عایشه كه مقرری وی 12/000 درهم (و جُوِیرِیه و صَفَیّه كه هر یك 6000 درهم) بود. برای جنگاوران بدر و امام حسن (علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) و فرزندان حضرت علی (علیه السلام) 5000 درهم، برای كسانی كه در اسلام تقدم داشتند، اما در بدر حاضر نبودن 4000 درهم، برای عبدالله بن عمر و بعضی فرزندان مهاجر و انصار 3000 درهم، برای دیگر فرزندان مهاجر و انصار 2000 درهم، برای مكیان 800 درهم و برای مردم دیگر مبالغی از 300 تا 400 درهم، برای زنان مهاجر و انصار به تفاوت 200 و 300و 400و 600 (و1000) درهم» (حسن، 473- 474).
نحوه تقسیم فوق را نیز ابوعبید (324-318) با اندك اختلاف نقل میكند.
تبیض یاد شده با خلافت حضرت علی (علیه السلام) برطرف شد و تقسیم سهمیه بیتالمال میان همه به تساوی صورت گرفت، همانند شیوهای كه در زمان حكومت پیامبر اكرم توزیع میشد. (ابوعبید، 373- 376) (4). لیكن اجرای قسط و عدالت باعث مخالفتهای عده زیادی از صحابه و شكست بیت خویش با حضرت و پیوستن به معاویه شد. در پاسخ به اعتراض برخی از اینان، امیرالمومنین میفرماید: «آیا دستور میدهید مرا كه یاری بطلبم به ظلم و ستم بر كسی كه زمامدار او شدهام؟ سوگند به خدا این كار را نمیكنم... اگر بیتالمال مال شخص من هم بود، آن را به تساوی میان مسلمانان تقسیم مینمودم... حال آنكه مال خداست... آگاه باشید كه بخشیدن مال به غیر مستحق ناروا و اسراف است و دادن مال به غیر مستحق، دهندهاش را در دنیا بلندمرتبه میگرداند و در آخرت او را پایین میآورد و در میان مردم او را گرامی كرده و در نزد خدا خوارش مینماید» (نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، خطبه 126).
قابل ذكر است حضرت علی (علیه السلام) در طول خلافتش وجهی از بیتالمال را به خود اختصاص نداد (ابوعبید، 383- 385).
امیرالمومنین علی (علیه السلام) علاوه بر مسلمانان بی بضاعت، برای فقرا و از پاافتادگانی كه مسلمان نبودند نیز از بیتالمال مقرری وضع نمود. «روزی امیر المومنین علی (علیه السلام) به سائلی سالخورده و نابینا برخورد مینماید و از وضع او پرسش میكند، در پاسخ میگویند مردی نصرانی است. امیرالمومنین (علیه السلام) میگوید شما از خدمات این مرد استفاده كردهاید و اكنون كه پیر و ناتوان شده چیزی به او نمیدهید. سپس دستور میفرماید از بیتالمال زندگی او را تأمین نمایند» (وسائل الشیعه،كتاب الجهاد).
شرح فوق نشان میدهد كه حدنصاب درآمد برای كلیه مسلمانان و حتی غیرمسلمانان در صدر اسلام تأمین میشد. این سطح درآمد، نخست، از طریق فراهم آوردن امكانات تولید و اشتغال مهیا میشد و در صورت عدم امكان از وجوه خمس، زكات و خراج تأمین میشد. هر یك از وجه یاد شده مصارف معین و مشخصی داشته و بر همان اساس خرج میشدند. خمس صرف تبلیغات اسلام و تداركات غزوات، و در درجه اول صرف تأمین حد نصاب درآمد میشد. حقوق كارگزاران و گردآورندگان زكات از خود وجوه زكات پرداخت میشد، و خراج پس از تأمین مخارج بیتالمال میان مسلمان تقسیم میشد. با وجود این، مصرف اصلی و عمده مالیاتهای یاد شده در جهت رفع نیاز و تأمین رفاه اجتماعی و ارائه خدمات عامالنفعه بود.
حوزهی فعالیتهای بیتالمال
بررسی مصارف بیتالمال نشان میدهد كه بخش عمومی نقش فعالی در اقتصاد صدر اسلام داشته است. این فعالیتها شامل: پیشبرد فرهنگ و اخلاق، دعوت به دین اسلام و فراهم كردن زمینههای آشنایی مسلمانان با علوم و فنون جدید و احیاناً وارد كردن و بومی كردن فنون جدید بوده است. همچنین سرمایهگذاریهای زیربنایی جهت شهرسازی یا احداث ترعه و كانالهای آبیاری و نیز ایجاد بازار و مراكز بهداشتی توسط بخش عمومی صورت میگرفته است. علاوه بر این، سیاستهای دفاعی و ایجاد تأسیسات لازم در مواقع ضروری، تأمین اسلحه و مخارج جنگ برعهده بخش عمومی بود كه در زمان حضرت رسول با استمداد از خود مردم، امانت گرفتن اسلحه از هم پیمانان، تقسیم غنایم جنگی و فروش خمس آنها و ابتیاع سلاح فراهم میشد. بالاخره تأمین حد نصاب درآمد و رفاه اجتماعی برای كلیه افراد مسلمان و غیرمسلمان كه زیر پرچم دولت در صدر اسلام میزیستند، از جمله وظایف بیتالمال بوده است.از سوی دیگر فعالیتهای كشاورزی، بازرگانی، و پیشهوری نیز در صدر اسلام رواج داشت. قراردادهای مزارعه، مساقات و مضاربه كه میان مسلمانان بسته میشد حاكی از گستردگی فعالیتهای یاد شده است كه توسط بخش خصوصی انجام میشد. به عبارت دیگر، بخش خصوصی نیز در اقتصاد صدر اسلام نقش فعالی در افزایش اشتغال و رشد توسعه آن داشته است. تركیب و هماهنگی فعالیتهای دو بخش خصوصی و عمومی باعث پویایی، رشد، افزایش رفاه و توزیع مطلوب درآمد در اقتصاد یاد شده گشت. به بیان دیگر، نه كلیه فعالیتهای اقتصادی توسط بخش عمومی در صدر اسلام انجام میگرفت و نه مجموع فعالیتهای مزبور در بخش خصوصی متمركز بود، بلكه هم بخش عمومی و هم بخش خصوصی نقش حساسی در نظام اقتصادی صدر اسلام داشتهاند.
بررسی وضعیت بیتالمال نشان میدهد فعالیتهای كه عوارض جنبی مثبت داشتند و یا به نحوی عامالمنفعه بودند، توسط بخش عمومی عرضه و اداره میشدند. عدم واگذاری این فعالیتها به بخش خصوصی موجب عدم كاهش عرضهی آنها به مقدار متعادل و مورد نیاز جامعه و در نتیجه سبب تضمین ایجاد رفاه لازم برای مسلمانان میشد. برعكس، آن دسته از فعالیتهای خصوصی كه برای سایر تولیدكنندگان یا مصرفكنندگان عوارض مثبت و منفی در برنداشت و میزان عرضه و تقاضای آنها در بازار مسلمانان به منصه ظهور میرسید، به بخش خصوصی واگذار میشد تا براساس اطلاعات موجود در بازار مسلمانان به انجام رسد. بنابراین، حوزه فعالیتهای بخش عمومی در اقتصاد صدر اسلام به نظارت و وضع و اجرای ضوابط و مقررات محدود نمیشد، بلكه بخش عمدهی فعالیتهای عامالمنفعه نیز بر عهده این بخش بود.
پینوشتها:
1-منجنیق آلتی بوده که برای پرتاب کردن سنگ؛ یعنی همان استفادهای که امروزه از توپ میشود. دبابه آلتی بوده است از چوب و پوشیده از چرم، شبیه به سرپوش یا سپر بزرگی که درون آن میرفتهاند و آن را پای حصار میبردند و در پناه آن دیوار قلعه را سوراخ میکردهاند. عراده کوچکتر از منجنیق بوده است (فیاض، 114).
2- غزوه نبردی است که خود حضرت در آن شرکت داشتند و سریه جنگی است که رسول خدا شخصاً در آن حضور نداشتند.
3-غزوه نبردی است که خود حضرت در آن شرکت داشتند و سریه جنگی است که رسول خدا شخصاً در آن حضور نداشتند.
4- از علی (علیه السلام) روایت شده (بحارالانوار، غارات) دوستم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چیزی از بیتالمال برای فردا باقی نمیگذاشت. (ولی) ابوبکر این کار را میکرد و (اما) عمربن خطاب رایش بر این شد که دفاتر حساب ترتیب داده و تا یک سال (بیتالمال) را به تأخیر میانداخت. اما من همچنان که رسول خدا کرد عمل خواهم کرد. راوی - گفت علی (علیه السلام) بیتالمال را جمعه به جمعه میان مردم تقسیم میکرد. (سنن النبی، 384).
صدر، سیدکاظم، (1387)، اقتصاد صدر اسلام، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، چاپ دوم