نویسنده: محمدرضا سرگلزایی
مناسبترین زمان برای شروع درمان، هنگامی است كه فرد به انكار خود غلبه كرده است. گرچه برخی بیماران مدتی بین انكار و بصیرت در نوسان هستند اما میتوان درمان را شروع كرد و در اثنای درمان همچنان به بیمار كمك كرد كه انكار خود را رها سازد.
وابستگی میتواند جنبههای جسمانی، شناختی و هیجانی داشته باشد. گروهی از مواد علاوه بر وابستگی شناختی و هیجانی، ایجاد وابستگی جسمانی نیز میكنند. تریاك، هروئین و الكل از این مواد هستند. گروه دیگری از مواد (مانند حشیش) وابستگی جسمانی ایجاد نمیكنند و صرفاً وابستگی شناختی و هیجانی- یا به اصطلاح وابستگی روانی- دارند.
برای ترك موادی كه وابستگی جسمانی ایجاد میكنند و در واقع برای كاهش علائم جسمانی قطع آنها- كه بازگیری نام دارد- نیاز به یك دورهی درمان دارویی است. این دوره سمزدایی نام دارد. گرچه سمزدایی آغاز درمان است اما بخش مهمی از درمان را تشكیل میدهد؛ زیرا برای بسیاری از بیماران سمزدایی موفق، آغاز امیدواركنندهای برای درمان است. از سوی دیگر گروهی از بیماران نیز به دلیل دشواری علائم جسمانی و یا عدم آموزش مناسب دربارهی این دوران، به كلی درمان را قطع می كنند.
نكات قابل توجه برای دورهی سمزدایی:
* سمزدایی یك درمان طبی است بنابراین لازم است توسط پزشك انجام شود. نكات زیادی وجود دارد كه یك پزشك در موقع سمزدایی در نظر میگیرد از جمله سن فرد، سابقهی بیماریهای قلبی، كبدی، كلیوی، تشنج، ضربه به سر و علائم بازگیریهای قبلی و وضعیت نبض، فشارخون، وزن و... بنابراین گرچه ممكن است به نظر شما برسد كه تنها چند دقیقه صرف معاینه و نوشتن نسخه شده است اما این چند دقیقه بررسی بر پایهی اطلاعات زیادی استوار است. پس؛ از مصرف خودسرانهی دارو بر مبنای تجربههای قبلیتان یا نسخههای دوستان و آشنایانتان خودداری كنید.دارویی كه برای یك بیمار تجویز میشود فقط مناسب اوست، بنابراین از مصرف داروهای دیگران یا تعارف كردن داروی خود به دیگران بپرهیزید. برای افراد زیادی این نوع مصرف دارو ایجاد خطر كرده است.
* دوران سمزدایی شامل مجموعهای از علائم مشخص جسمانی است كه هر یك درمان مشخصی دارد. در كتابهای پزشكی دربارهی آن، مطالب مشروح و دقیقی نوشته شده است و داروهای ضروری برای این دوران هم در سیستم دارویی رسمی كشور- یعنی داروخانهها- وجود دارند.
بنابراین به دنبال داروهای نایاب و شیوههای درمانی غیرمعمول نباشید، به پزشك مورد اعتمادتان مراجعه كردهاید و دستورات او را رعایت كنید. اگر مشكلی داشتید با او تماس بگیرید. یا خود او میتواند مشكل شما را حل كند و یا شما را به پزشكی با تخصص بیشتر ارجاع میدهد. از تماس گرفتن با افرادی كه تخصصشان مشخص نیست، نشانی مشخصی ندارند، فاقد مُهر و نظام پزشكی هستند یا در خارج از مراكز درمانی مشخص و دارای مجوز و تابلو فعالیت میكنند بپرهیزید. یاد گرفتن نام چند دارو و تهیه و تزریق آنها كار مشكلی نیست؛ بنابراین برخی افراد كه به نوعی با مراكز درمانی ارتباط دارند بدون اینكه اطلاعات علمی و تخصصی داشته باشند وارد كار ترك اعتیاد شدهاند. این افراد اگر برایتان مشكلی به وجود نیاورند، حداقل این است كه در صورتی كه مشكلی پیدا كنید نمیتوانند كمك مؤثری كنند.
از مكاتبه یا تماس گرفتن با مراكزی كه براساس یك آگهی از طریق تلفن یا پُست، دارو را برای شهرستانها ارسال میكنند خودداری كنید. این درمانهای از راه دور نه علمی هستند و نه تضمینی بر كیفیت خدمات آنها وجود دارد. گرچه ممكن است داروهای گیاهی تأثیر خوبی در بعضی بیماریها داشته باشند، اما زمانی میتوان آنها را تجویز كرد كه در هر بیماری مشخص كار تحقیقاتی علمی بر روی آنها صورت گرفته باشد و توسط پزشك تجویز شوند. اكنون در سیستم دارویی ما داروهای گیاهی متعددی وجود دارند كه به شیوههای استاندارد داروسازی و با رعایت اصول بهداشتی تهیه میگردند؛ موارد مصرف آنها مشخص است و عوارض آنها هم شناخته شدهاند و توسط پزشك نیز تجویز میشوند. اما این كه فردی بدون دانش پزشكی و دارویی بستههای حاوی گیاهان را به شما بدهد- در دورانی كه خدمات استاندارد طبی همه جا حتی در روستاها در دسترس است- به هیچ وجه قابل قبول نیست.
در درمان اعتیادتان به همان روشی عمل كنید كه در درمان سایر بیماریها انجام میدهید؛ به جستوجوی پزشكی میروید با تخصص و تجربهی كافی راجع به آن بیماری و نه روشهای ناشناخته و عجیب و غریب. صحبتهایی كه راجع به اثربخشی تعویض خون، حجامت، جراحی مغز یا داروهای پاك كنندهی خون از مواد میشود علمی نیست. در اعتیاد درمان معجزهآسایی وجود ندارد، برای درمان اعتیاد پزشك باید تخصص و تجربه داشته باشد و بیمار انگیزه و حوصله.
* علائم جسمانی ترك تریاك و هروئین عبارتند از بی قراری، لرزش، بی خوابی، تعریق، تپش قلب، تغییرات فشار خون و نبض، اسهال، دل پیچه، تهوع و استفراغ، درد و گرفتگی عضلانی، بی حالی و ضعف.
برای هر بیمار شكل علائم و شدت آن متفاوت از دیگری است. بنابراین ممكن است برای یك بیمار تجویز دارو برای درمان اسهال ضرورت داشته باشد و برای بیمار دیگر تجویز دارو برای آنها تهدید جانی را به دنبال داشته باشد. حتی اعتقادهای عجیب و نادرستی هم دارند. مثل این كه میگویند: «اگر كسی كه هروئین تزریق میكند ترك كند دچار سكته می شود!» این حرفها را كسانی به شما زدهاند كه یا دوست دارند مانع درمان شما شوند تا خودشان تنها نمانند و یا آن قدر در عمق انكار فرو رفتهاند كه برای ادامهی مصرف خود ضرورت حیاتی میتراشند!
ترك الكل و داروهای وابستگیزا همچون فنوباربیتال و مپروبامات سختتر و خطرناكتر است. ترك این مواد ممكن است حالتهای تشنج و اختلال هوشیاری ایجاد كند. به همین دلیل به بیماران توصیه میكنیم برای ترك تریاك یا هروئین خود را به چنین موادی وابسته نكنند. این جایگزینی مشكل را بیشتر میكند. باور نادرستی وجود دارد كه الكل برای ترك تركیبات تریاك خوب است، خون را زودتر پاك میكند و علائم را آرام میكند. به یاد داشته باشید كه بیماری را با بیماری دیگر درمان نمیكنیم و وابستگی به الكل و برخی داروها كه خودسرانه مصرف میشوند همچون فنوباربیتال، مپروبامات، دیازپام، دی فنوكسیلات،آرتان و... گاهی شدیدتر، پرعارضهتر و خطرناكتر است. بنابراین در جست و جوی چنین جایگزینهایی نباشید.
* گرچه استفاده از بعضی تركیبات مخدّر همچون متادون و بوپرنورفین برای درمان بازگیری مورد تأیید است، اما این كار باید توسط پزشك و با دانش كافی و در كنار درمانهای روان شناختی انجام شود. در غیر این صورت ممكن است خود مسأله ساز شوند. برای مثال چندی است در كشور ما آمپولهای بوپرونورفین با اسامی تجاری مثل تمجیزك، نورجیزك، اورجیزك، تیدی جزیك و... رایج شده است. استفاده از بوپرنورفین در بازگیری فقط در شكل قرص زیرزبانی مورد تأیید است و استفاده از این آمپول ها- به ویژه تزریق وریدی آنها- برای بسیاری از بیماران وابستگی شدیدتر از وابستگی به تریاك ایجاد كرده است و متأسفانه مصرف آنها را از فرم كم خطرتر تدخینی به فرم پرخطر تزریقی تغییر داده است.
* وقتی دچار هر بیماری میشوید مدتی را صرف استراحت و درمان میكنید و چند روزی كارتان را تعطیل میكنید اما برخی معتادان در جستو جوی ترك بدون درد و ناراحتی هستند. آنها میگویند میخواهیم از كار نیفتیم، همچنان سرپا باشیم و كارمان را تعطیل نكنیم، بهانههای متعددی نیز دارند مثل این كه شرایط شغلی ویژهای دارند كه نباید تعطیل شود و...
به آنها میگویم اگر دچار یك بیماری دیگر میشدند كه نیاز به استراحت داشت، مثلاً سكتهی قلبی میكردند یا پاهایشان در اثر تصادف میشكست با این شرایط شغلی ویژه چه میكردند؟ این نیز یك بیماری است و نیازمند استراحت و درمان.
* بیماری كه دوران بازگیری را میگذراند نیاز به پرستاری و تغذیهی مناسب دارد. از آنجا كه بیشتر داروهایی كه برای بازگیری تجویز میشوند تغییرات فشارخون یا خواب آلودگی ایجاد میكنند بیمار باید از رانندگی و كار كردن با دستگاههای خطرناك خودداری كند، به تنهایی از خانه بیرون نرود و در ساعاتی نیز كه در خانه میگذراند یكی از اعضای مطلع خانواده از او پرستاری كند.
چند روز اول بازگیری به این روال میگذرد و برای اكثر افراد چنین امكاناتی وجود دارد اما بعضی بیماران از این كه فردی از نزدیكان از آنها مراقبت كند عصبانی میشوند، آنها او را بیشتر به چشم یك مراقب و پلیس میبینند تا به چشم یك پرستار. این اشتباه گاهی ناشی از بیمار است و گاهی ناشی از پرستار. اگر بیمار فردی باشد كه میل زیادی برای تهیه و مصرف دوبارهی مواد داشته باشد و نگران این باشد كه دیگران مانع مصرفش شوند گاهی برای انكار وابستگی خود و میل به مصرف، انگیزههای خود را فرافكنی میكند و به خود میگوید: «این من نیستم كه میل به مصرف دارم، این اوست كه به من مشكوك است و مرا میپاید و مرا تحریك به لجبازی و مصرف دوباره میكند!»
گاهی هم پرستار بیمار از فرصت استفاده میكند و تمام دقایقی كه نزد بیمار است صرف سرزنش، نصیحت، تحقیر و شماتت بیمار میكند، آنچنان كه به قول بیماران تبدیل به یك سوهان اعصاب میشود. بیمار در لحظههای ناراحتی جسمانی، بی قراری، درد و كوفتگی حوصلهی سرزنش شنیدن ندارد. او نیاز به استراحت، دارو و سرگرمی دارد، زمان بحث دربارهی دلایل مصرف و چگونگی اجتناب از آن و بازسازی شناختی و روانی در آینده- در دوران روان درمانی- فراخواهد رسید. عجله نكنید و شكیبا باشید.
از نظر تغذیه نیز لازم است ضروریات بدن بیمار تأمین شود. بنابراین مصرف غذاهای حاوی كالری بالا- مثل شیرینیجات و مایعات كافی و در صورت نداشتن بیماری قلبی، فشارخون بالا، بیماریهای كبدی و كلیوی مصرف نمك كافی توصیه میشود.
خانواده باید توجه داشته باشند كه بی اشتهایی، تهوع و استفراغ و دل پیچهی بیمار مانع از این است كه بیمار غذاهای سنگین و پرحجم بخورد. بنابراین اصرار نكنند كه در هر وعده مقدار زیادی غذا به خورد او بدهند. او باید در وعدههای متعدد (بارها در روز) غذاهای سبك و كم حجم بخورد. بیمارانی كه دچار اسهال میشوند تحمل غذاهای چرب را ندارند و لازم است مایعات و نمك كافی دریافت كنند. خوراكیهایی مثل برنج، نان توست شده، سیب و موز در كاهش شدت اسهالشان كمك میكند و تنها داروهای ضداسهالی كه توسط پزشك تجویز شوند را می توانند استفاده كنند.
* كم خوابی- و گاهی حتی بی خوابی- در دوران بازگیری طبیعی است. گرچه داروها كمك میكنند كه بیمار كمی بیشتر بخوابد اما خواب بیماران در این دوران سبك است. بالا بردن مقدار داروها یا استفادهی خودسرانه از داروهای خوابآور توصیه نمیشود. بهتر است بیمار برای ساعات شب خود سرگرمیهایی فراهم كند كه كمتر حوصلهاش سر برود، مطالعه، جدول حل كردن، تماشای فیلم، رادیو گوش كردن و اگر ممكن باشد دوست هم صحبتی كه پرحوصله و خوش صحبت و همدل باشد و بتواند پا به پای بیمار بیدار بماند، سرزنش و شماتت نكند و خود نیز مصرف كنندهی مواد مخدر و الكل نباشد، كمك مؤثری است.
بیماران باید سعی كنند در ساعات روز كمتر بخوابند تا خواب شبانهشان بیشتر شود. حتی اگر در طی روز خواب آلوده باشند بهتر است خود را با صحبت، سرگرمی، قدم زدن یا نرمشهای ساده و دوش گرفتن مشغول كنند و كمتر بخوابند تا شبها خواب بیشتری داشته باشند. چرا كه شب كه همه میخوابند بیمار بیشتر كلافه و بی حوصله میشود.
بعضی علائم بازگیری مثل بی خوابی به تدریج و با گذشت زمان بهتر میشود. این كه با مصرف زیاد داروهای خوابآور سعی كنید شبی هفت یا هشت ساعت بخوابید، كار درستی نیست. این كار بهبودی شما را بیشتر به تأخیر میاندازد.
* برای بعضی بیماران ممكن است بستری شدن در بیمارستان لازم باشد. این بیماران كسانی هستند كه در طی سمزدایی سرپایی قادر به كنترل خود نیستند و اقدام به مصرف میكنند، یا محیط آرام و مطمئنی ندارند، یا علائم بازگیری شدید و غیرقابل تحمل دارند كه نیاز به تجویز دارو با دوز بالا، ویزیتهای مكرر پزشك و مراقبتهای پرستاری دارند. به هر حال بخش قابل توجهی از بیماران هم نیاز به بستری ندارند و میتوانند دوران بازگیری را به طور سرپایی بگذرانند.
در بعضی شیوههای سمزدایی كه در بیمارستان و برای بیماران بستری اعمال میشود همچون سمزدایی سریع و فوق سریع این دوره بسیار كوتاه میشود- تا حد یكی دو روز- اما در درمان سرپایی علائم بازگیری بین یك تا دو هفته طول میكشند و سپس شدت علائم كم میشود و بیمار میتواند نسبتاً به كار عادی خود برگردد. از این جهت میگوییم نسبتاً كه بسیاری از علائم به تدریج رفع میشوند و این انتظار كه بیمار به یكباره در روز دهم مشغول كار بدنی شدید شود عملی نیست. در این كار عجله موجب شكست میشود:
«در جلسهی گروه درمانی یكی از اعضای گروه كه به تازگی دوران سمزدایی را به پایان برده بود اصرار داشت كه راهی را به او نشان دهیم كه هرچه زودتر بتواند كار قبلیاش را انجام دهد. این بیمار فروشندهی شیشهی سكوریت بود و میگفت در دوران مصرفش درهای شیشهای سنگینی را كه باید توسط دو نفر جابجا شوند، یك تنه جابه جا میكرد.او تصور میكرد خیلی قدرتمند است غافل از این كه اثر تحریكی و تخدیری موادمخدر باعث شده بود كه او متوجه خستگی و فشاری كه بر بدنش وارد میآید نشود- در واقع به گونهای دوپینگ میكرد- بنابراین باری بیش از توان جسمانیاش برمی داشت، لاغر و فرسوده و حتی بهتر است بگویم مچاله شده بود. مطمئن بودم كه دچار مشكلاتی در ستون فقراتش شده است اما اثر ضد درد تریاك مانع درك آن میشد. تصور میكرد منفعتی را كسب كرده است كه به اندازهی دو نفر بار برمیدارد. اما از خاطر برده بود كه به اندازهی دستمزد یك شاگرد اضافی بابت تریاك پول میدهد و از آن سو چند سال بعد مجبور است چندین برابر هزینهی درمان آرتروز و دیسك كمر خود را بپردازد یا مقادیر زیادی مخدر مصرف كند تا از درد رنج نكشد. اما با كمال تأسف دنبال این بود كه هرچه سریعتر به همان وضعیت قبلی برگردد.
او نمیدانست كه گاهی عدم بازگشت به اعتیاد نیاز به تغییر سبك زندگی دارد.
یكی از اعضای گروه با ذكر تجربههای خودش توضیح داد كه نمیتوان هیچ تاریخ قطعی تعیین كرد. دوران بهبودی برای هر كس سیری متفاوت دارد. دیگری قانعش كرد كه روالی كه تاكنون داشته روال درستی نبوده كه لازم باشد به آن برگردد ولی او میگفت چون تاكنون این طور كار میكردهاید اگر شیوهی كارش را عوض كند شاگردان و همكارانش میفهمند كه او بیمار است. او خود را قانع كرده بود كه هیچكس تا حالا نفهمیده من مصرف كنندهی مواد هستم! در واقع انكار بیماران گاهی حیرتانگیز میشود.
این مرد همان طور كه گفتم به معنای واقعی كلمه «مچاله»شده بود، تصور نمیكردم كسی با دیدن او، وی را سالم انگارد، اعضای گروه درمانی سعی كردند با ذكر وضعیت خود و انكارشان او را قانع كنند كه چنین نیست و خیلیها تاكنون متوجه بیماریاش شدهاند اما او مقاومت میكرد، گاهی رو به رو شدن با واقعیت صریح، بسیار دشوار است. بالاخره به او پیشنهاد كردم اگر فكر میكند كسی متوجه بیماریاش نشده و نمیخواهد كسی بو ببرد! میتواند به آنها بگوید دچار كمردرد شده و دكتر او را از برداشتن بار سنگین منع كرده است. این پیشنهاد را پذیرفت.»
-مسائل متعددی ممكن است پس از بازگیری رُخ دهند كه نیاز به مداخلهی درمانی داشته باشند بنابراین لازم است بیمار تا مدتها ارتباط خود را با درمانگر (پزشك، روان پزشك، روان شناس، مشاور، مددكار اجتماعی) یا با برنامهی درمانی (تیم درمان، گروه خودیاری) حفظ كند.
بنابراین محققان به این نتیجه رسیدهاند كه هرچه بیمار زمان بیشتری را در برنامهی درمانی بگذراند احتمال موفقیت او در درمان بیشتر میشود.
خیلی از بیماران از مشكلات جنسی به ویژه از انزال زودرس در رنج هستند آنها از مطرح كردن این مشكل با درمانگرشان شرم دارند یا فكر میكنند در این مورد كاری نمیشود كرد و تنها علاج این قضیه استفاده از مواد مخدر است كه البته این طرز تفكر اشتباه بزرگی است. انزال زودرس هم قابل درمان است. روان پزشكان روشهای متعدد درمان دارویی و تكنیكهای سكس تراپی را به بیمارانشان ارائه می كنند كه این مشكل را مرتفع میكنند. ضمن این كه شدت این مشكل با گذشت دوران بازگیری كاهش می یابد.
متأسفانه بعضی بیماران ما آن قدر با همسر خود رودربایستی داشتند كه قادر نبودند به راحتی در این مورد برای همسرشان صحبت كنند و به او بگویند كه برای درمان انزال زودرس نیاز به زمان است و وضعیت قبلی آنها كه نزدیكی بسیار طولانی داشتهاند یك وضعیت طبیعی نبوده، آنها از این كه نزدیكیشان این قدر زودگذر است و باعث ارضای همسرشان نمیشود شرمسار میشوند، خود را ناتوان و بی عرضه میبینند و آن قدر تحت فشار قرار میگیرند كه اقدام به مصرف مواد میكنند. در طی برنامهی درمانی، ما مشكلات جنسی بیمارانمان را درمان میكنیم و به بیمار و همسر او در این مورد آگاهی میدهیم.
گروهی از بیماران هم مشكلات جسمانی مزمنی دارند كه با رفع اثر تسكینی مواد، خود را نشان میدهند. مثلاً مدتها پوسیدگی دندانها یا آرتروز زانو وجود داشته و بیمار متوجه آن نبوده اكنون باید به درمان این مشكلات نیز بپردازد.
-بعضی بیماران هم به مشكلات زمینهای روان پزشكی دچار هستند. مثلاً افسردگی، اضطراب منتشر، بی تابی و بی قراری یا ترسهای بیمارگونه دارند. ولی تخدیر مواد مانع از درك این حالات بوده و اكنون به درمان روانپزشكی نیاز دارند. بنابراین لازم است بیمار مدتها با درمانگر خود ارتباط داشته باشد و مشكلاتش را با او مطرح كند. همهی بیماریها با یك نسخه درمان نمیشوند. بعضی بیماریها نیاز به درمان طولانی مدت دارند. بیشتر بیماریهای روان پزشكی این چنین هستند. مثلاً درمان كاملی افسردگی حداقل به شش ماه زمان نیاز دارد. بنابراین در این راه عجله مضرّ است، اگر حوصله كنید، هر هفته از هفتهی قبل بهتر خواهید بود، درمان این چنین نیست كه یك روز از خواب بیدار شوید و ببینید همه چیز عوض شده و شما سالم و سرحال هستید. بیماری آرام آرام آمده و آرام آرام نیز خواهد رفت. شما پله پله به عمق چاه بیماری فرو رفته اید، پله پله هم نردبان سلامتی را بالا بیایید.
سلامتی شهری نیست كه یك روز به آن برسید، سلامتی راهی است كه امروز میپیمایید؛ خوشبختی و سعادت هم همین طورند آنها مسیرند نه مقصد.
بعضی بیماران سلامتی را قلهای میدانند كه یك روز باید به آن برسند و وقتی فاصله خود را تا آن قله میبینند ناامید میشوند. چنین قلهای وجود ندارد، سلامتی حدی ندارد، حتی افرادی كه اعتیاد نداشتهاند نمیتوانند خود را در آن قله فرض كنند. برای آنها نیز راهی برای بالاتر رفتن وجود دارد، قلهها پشت قلهها و هر روز برای رفتن راهی هست و سلامتی همین حركت است در مسیری رو به بالا. اگر امروز در این راه هستم سالمم، پس امروز فقط برای امروز تلاش میكنم، دیروز به پایان رسیده است و فردا نیز فرصت خود را خواهد داشت.
فقط برای امروز
به خودت بگو: فقط برای امروز افكارم را بر روی بهبودیم متمركز خواهم كرد. زندگی میكنم و بدون مصرف هیچگونه مادهی مخدر روز خوبی خواهم داشت. فقط برای امروز برای خود برنامهای خواهم داشت و به بهترین شكلی كه بتوانم آن را دنبال خواهم كرد.فقط برای امروز سعی خواهم كرد كه از زاویهی بهتری به زندگیام نگاه كنم.
فقط برای امروز ترسی نخواهم داشت.
فقط برای امروز به روابط تازهام و آنها كه چیزی مصرف نمیكنند و راه تازهای برای زندگی پیدا كردهاند فكر خواهم كرد.
منبع مقاله :
سرگلزایی، محمدرضا، (1390) ، راهی برای رهایی از اعتیاد، مشهد: انتشارات قدس رضوی، چاپ اول