اعتیاد، علل، پیشگیری

با ورود به دوره‏ی جوانی و مرز جوانی اولین سؤالات مبتنی براحساس هویت، در ذهن فرد جرقه می‏زند: من كیستم؟ چرا آفریده شدم؟ چه باید بكنم؟ و سؤال‏هایی از این دست . هرگاه نوجوان و جوان بتواند پاسخ‏هایی قانع كننده برای این سؤالات پیدا كند، زندگی‏اش را هم‏سو با ارزش‏های حاكم برجامعه، جهت می‏دهد; و الا به اصطلاح روان شناسان، دچار بحران هویت‏خواهد شد و برای گریز از این سؤالات و رهایی از خاطره‏های دغدغه‏بار به ستون‏هایی تكیه می‏كند كه هرگز نمی‏توانند برای او تكیه‏گاه مناسبی باشند .
پنجشنبه، 16 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اعتیاد، علل، پیشگیری
اعتیاد، علل، پیشگیری
اعتیاد، علل، پیشگیری
نويسنده:ابوالفضل علیدوست ابرقویی
منبع:ديدار آشنا
با ورود به دوره‏ی جوانی و مرز جوانی اولین سؤالات مبتنی براحساس هویت، در ذهن فرد جرقه می‏زند: من كیستم؟ چرا آفریده شدم؟ چه باید بكنم؟ و سؤال‏هایی از این دست . هرگاه نوجوان و جوان بتواند پاسخ‏هایی قانع كننده برای این سؤالات پیدا كند، زندگی‏اش را هم‏سو با ارزش‏های حاكم برجامعه، جهت می‏دهد; و الا به اصطلاح روان شناسان، دچار بحران هویت‏خواهد شد و برای گریز از این سؤالات و رهایی از خاطره‏های دغدغه‏بار به ستون‏هایی تكیه می‏كند كه هرگز نمی‏توانند برای او تكیه‏گاه مناسبی باشند . فراموشی ناشی از اعتیاد، از جمله پناهگاه‏های متزلزل و غیرقابل اعتمادی است كه برخی از جوانان برای فرار از این بحران هویت‏برمی گزینند و در نتیجه در دامی فرو می‏غلتند كه رهایی از آن برایشان امكان‏پذیر نیست .
براساس آن‏چه گفته شد، اولین عامل در گرایش افراد را به اعتیاد، بایستی این اقتضای نوجوانی و جوانی یعنی «احساس هویت و كشف آن‏» دانست .
این مطلب را مقاله‏ی قبل در خدمت‏شما بودیم .

خانواده:

عامل دیگری كه در گرایش فرد به اعتیاد و در نتیجه سقوط در این دره‏ی وحشتناك، نقش عمده دارد، چاردیواری خانواده‏ی اوست . به تعبیر یكی از دانشمندان خارجی، بندرت می‏توان دایره‏ی تربیت طفل را به خارج از خانواده تسری داد و به تعبیر «گزل‏» روان‏شناس آمریكایی، شالوده‏ی شخصیت فرد در پنج‏سال اول زندگی شكل گرفته است و از این تعبیر، اساسی‏تر و عمیق‏تر روایتی است از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) كه فرمودند:
«انسان بدبخت در شكم مادر خود این گونه است و انسان سعادتمند هم در شكم مادر، سعادتمند است‏» . این روایت گویای آن است كه زمینه‏ی تربیتی طفل، قبل از این كه با ورود به دنیا فراهم شود، از سوی عواملی رقم زده می‏شود كه مثل قبل از تولد در این خصوص نقش دارند، این امور كه می‏توان آن‏ها را عوامل تربیتی قبل از تولد نام نهاد، فصلی را در كتاب‏های تربیتی و كتاب‏هایی كه به مسائل خانواده و تعلیم و تربیت پرداخته‏اند، به خود اختصاص داده است .
در خانواده، پایه‏های سعادت یا بدبختی و تیره‏روزی طفل، رقم زده می‏شود و گرایش طفل، به انجام دادن كارهای نیكو و یا گرایش به ناهنجاری‏های اجتماعی و اخلاقی، معلول عواملی است كه ریشه در مزرعه‏ی خانواده دارد، و از آن‏جا كه دو عنصر تعیین كننده در چاردیواری خانواده، پدر و مادر هستند، گاه از خانواده به والدین تعبیر می‏شود .
یافته‏های روان شناسان گویای این نكته است كه در مقاطع مختلفی از زندگی، نوعی گرایش به معیارهای بزرگ‏سالان در طفل بروز می‏كند، اما قبل از آن بایستی از ویژگی همانندسازی كه در كودكی اجتناب‏ناپذیر است‏یاد كرد . «همانند سازی‏» را می‏توان نوعی تقلید از حركات بزرگ‏ترها دانست . همانندسازی، جزئی جدانشدنی از ویژگی كودكان است، لذا نقش والدین در جهت دهی شخصیت و گرایش‏های كودكان اولین رتبه را در تكوین شخصیت آن‏ها به‏خود اختصاص می‏دهد . البته در این كه كدام یك از پدر و مادر، در این فرایند همانندسازی نقش بیش‏تری دارد، طی نظر سنجی از دانشجویان یك دانشگاه مشخص شده است كه از لحاظ اخلاق و علایق شخصیت‏یك چهارم پسرها شبیه مادر خود هستند و یك چهارم از دخترها در این موارد شبیه پدر خود عمل می‏كنند . (1) در فرایند همانندسازی نقش سایر اعضای خانواده، مانند برادر و خواهر نیز بی‏تاثیر نیست .
هرگاه طفل در خانواده و با كسانی زندگی كند كه ارزش‏های اجتماعی و اخلاقی آن‏ها با ارزش‏ها و هنجارهای عرفی و رایج هم‏سو نباشد، گرایش طفل در بزرگ‏سالی به ناهنجاری‏های اخلاقی و اجتماعی امری محتمل است و برعكس، هرگاه درخانواده و با افرادی زندگی كند كه ارزش‏ها و هنجارهای اجتماعی و اخلاقی را مراعات می‏كنند، سعادت طفل تاحدودی زیادی تضمین می‏گردد .
عدم توجه به طفل، بی‏توجهی به اقتضائات سنی او، درنظر نگرفتن كرامت و بزرگ‏منشی طفل، از مهم‏ترین عوامل زمینه ساز گرایش به ناهنجاری‏های اجتماعی و به صورت مصداق، گرایش به اعتیاد است .
بر طبق یك از یافته‏ها، مصرف دارو در بین جوانانی بیش‏تر است كه به خانواده‏های ناخرسند تعلق دارند كه در آن‏ها والدین علاقه‏ای به فرزندان خود ندارند، و به تنبیه بدنی شدیدی متوسل می‏شوند، تا در بین جوانانی كه در محیطهای خانوادگی شادتری بزرگ شده‏اند . ارزش‏های والدین نیز نقش مهمی در استفاده از دارو دارند . جوانانی كه در خانواده‏های محافظه كاری بزرگ شده‏اند كه در آن‏ها برارزش‏های اجتماعی و دینی سنتی و اهمیت هدف‏های دراز مدت تاكید می‏گردد، كم‏تر به مصرف دارو گرایش نشان می‏دهند، تا جوانانی از خانواده‏هایی كه در آن‏ها عدم دخالت در كار همدیگر تشویق می‏شود . شاید قوی‏ترین تاثیر والدین این باشد كه الگویی برای مصرف دارو فراهم می‏كنند . در خانواده‏های كه در آن آزادانه الكل، آرام بخش‏ها و سایر داروهای قانونی استفاده می‏شود، ممكن است كودكان نیز در انتخاب داروها آزادی عمل نشان دهند ...» (2)
برمبنای آن‏چه گفته شد، خانواده مهم‏ترین تاثیر را در گرایش محفل به هنجارها و ناهنجاری‏های اجتماعی دارد; و به تعبیر ویل دورانت: «كودك سركش است و پای‏بند هیچ قانونی و قراردادی نیست و هرچه ممنوع است، مورد توجه و میل طبیعی اوست . نخستین وحدت اجتماعی كه این موجود خودخواه بدان علاقه پیدا می‏كند، خانواده است ...» (3)
خانواده و والدینی كه با عطوفت و مهربانی با فرزندان خود روبه رو می‏شوند، بذر یك زندگی طبیعی را در دل فرزندان خود می‏كارند . چنین فرزندانی هرگز مجبور نمی‏شوند، برای چشیدن یك جرعه محبت، چشم به دست ودهان هركس و ناكس بدوزند و برعكس، فرزندانی كه جای خالی یك لحظه عطوفت را در زندگی خود احساس می‏كنند و تشنه‏ی یك جام محبتند، به اندك گوش چشمی تغییر مسیر می‏دهند و چه بسا گم شده‏ی خود را به سفره‏ای ببینند كه محتویات آن را بلای ویرانگر اعتیاد تشكیل می‏دهد .
منابع دینی ما مشحون از روایاتی است كه محبت‏به فرزندان را توصیه كرده‏اند كه در شماره‏های آینده ان‏شاءالله مصادیقی خواهدآمد .

پاشیدگی خانواده

از دیگر عواملی است كه در گرایش فرد به ناهنجاری‏های اجتماعی و از جمله اعتیاد، مؤثر است .
پژوهش‏ها نشان می‏دهد كه بین سی تا شصت درصد از بزهكاران به خانواده‏هایی تعلق دارند كه از هم پاشیده شده‏اند، و به این ترتیب می‏توان گفت كه به طور متوسط چهل درصد از بزهكاری، ثمره‏ی تلخ ازهم‏پاشیدگی خانواده‏هاست . (4)
از هم پاشیدگی خانواده‏ها، گرفتارشدن طفل به رفتار ظالمانه‏ی پدر و مادری كه مجددا تشكیل زندگی داده‏اند و روند اولیه‏ی زندگی‏شان از دست رفته، موجب خلا عاطفی شدید طفل می‏گردد . دقت این اطفال در امور مختلف زندگی كاهش می‏یابد، اعتماد به نفس آن‏ها تقلیل می‏یابد، احساس پوچی می‏كنند و لاابالی خواهند شد و چون دچار عقده‏ی حقارت می‏شوند، افرادی ناپایدار خواهند بود .
بر اساس آن‏چه گفته شد، خانواده و والدین در ارائه‏ی الگویی به فرزندان و اتخاذ زندگی‏ای مبتنی بر هنجارها یا ناهنجاری‏های اجتماعی، نقش اول و اساسی را دارند و عمل‏كرد آن‏ها به طور قهری در سعادت یا بدبختی فرزند مؤثر است . والدینی كه برخوردهای محبت‏آمیز و طبیعی بافرزندان داشته باشند، او را شیفته‏ی لبخند دیگران نساخته و خلا عاطفی او را پر می‏كنند . چنین فرزندانی سفره‏ی دل نزد هركس نمی‏گشایند و به دام ناهنجاری‏های اجتماعی و از جمله اعتیاد نمی‏افتند و والدینی كه سرانجام زندگی آن‏ها به جاده‏ی طلاق و از هم پاشیدگی ختم می‏شود، سنگ بنای انحراف فرزندان خود را با دست‏خود به كار زده‏اند .

گروه‏های هم‏سن و سال

از جمله زمینه سازان سعادت و یا بدبختی افراد به شمار می‏روند .
فرایند رشد انسان گویای آن است كه رشد اجتماعی از هشت‏سالگی آغاز می‏گردد و تمایل به مقبولیت و پذیرش اجتماعی در شخص جوانه می‏زند، هرگاه طفل درگروهی قرار بگیرد كه هنجارهای اجتماعی را پذیرفته‏اند، قهرا كشش او به سمت رعایت هنجارهای اجتماعی است و هرگاه در میان كسانی قرار بگیرد كه ناهنجاری‏های اجتماعی وجه مشخص آن‏هاست، برای كسب مقبولیت نزد آن‏ها ناچار است، ناهنجاری‏های پذیرفته شده‏ی گروه را مرتكب شود . اعتیاد به مواد مخدر را مصداقی این مفهوم كلی می‏توان دانست . همچنین یك اصل پذیرفته شده‏ی جامعه‏شناسی گویای آن است كه اعضاء در گروه‏های تبهكار برای كسب مقبولیت‏بیش‏تر ناچارند، ناهنجاری پذیرفته شده را بیش‏تر مرتكب شوند، مثلا اگر نوجوان یا جوانی در گروهی قرار بگیرد كه اعتیاد وجه مشخص آن‏هاست، چنین نوجوان و جوانی بایستی برای پذیرش بیش‏تر و مقبولیت‏بالاتر فراتر از یك معتاد معمولی عمل كند، سرانجام كسی كه خواهان این مقبولیت‏برتر و بالاتر است، به جاهایی ختم می‏شود كه به مراتب از سرنوشت‏یك معتاد معمولی دردناك‏تر است . از این گذشته چه بسا این افراد هنگامی كه به شكلی سازمان یافته در آینده، نیرویی قوی و فوق العاده در ارتكاب جرائم متعدد بسازند و به مرور زمان، باند تبهكاری خطرناكی به وجود آورند . تاثیر دوست و رفیق و گروه هم‏سن و سال اعضای گروهی كه نوجوان و جوان با آن‏ها ارتباط دارند، در گرایش او به ناهنجاری‏های اجتماعی و از جمله اعتیاد و برعكس در كشاندن او به رعایت هنجارهای جامعه، اجتناب‏ناپذیر است .

فراوانی و در دسترس بودن مواد مخدر

فراوانی و در دسترس بودن انواع مواد مخدر و توزیع سازمان یافته‏ی آن، از دیگر عواملی است كه افراد را به استعمال این مواد تشویق و ترغیب می‏كند، و هم‏جواری كشور ما با افغانستان، به عنوان بزرگ‏ترین تولید كننده‏ی مواد مخدر در جهان، این فراوانی و در دسترس بودن را تسهیل می‏كند . از طرف دیگر تنوع این مواد، نوع كشش مضاعف برای كسانی كه ایجاد می‏كند كه در پی ارضای تنوع‏طلبی ذاتی خودشان هستند .
تا كنون حدود هشت صدو پانزده نوع، مواد مخدر شناخته شده كه در شكل و قالب‏های مختلفی عرضه می‏شود، مضافا این كه مصرف آن‏ها از چنان تنوع و اشكالی صورت می‏گیرد كه كنجكاوی افراد را برمی انگیزد، و چه بسیار از این مواد كه شخص هرگز باور نمی‏كند، به آن معتاد شده است، اما در ظرف مدت زمانی حدودا یك سال، به اوضاع وخیم و اعتیاد خود پی می‏برد .

براساس آن‏چه به آن اشاره شد:

پس از احساس هویت و ضرورت كشف این هویت، خانواده را می‏توان عامل مهمی در كشش فرد به اعتیاد عنوان نمود (بلكه این عامل را می‏توان اصلی‏ترین و اولین عامل برشمرد) . قرار گرفتن در گروه‏های هم‏سن و سالی كه ناهنجاری‏های اجتماعی و از جمله اعتیاد در آن‏ها رواج دارد، از دیگر عوامل كشش به اعتیاد است . از دیگر عوامل بروز و تشدید و ترویج اعتیاد را، می‏توان وفور و تنوع مواد مخدر دانست . آن‏چه گفته شد، برخی از مهم‏ترین علل گرایش به اعتیاد است . عوامل گوناگون دیگری نیز هستند كه شاید بتوان آن‏ها را در دایره‏ی عواملی كه بیان شد، قرار داد .

پی‏نوشت‏ها:

1 . زمینه روانشاسی، ج 1، ص 167 .
2 . همان، ج 2، ص 250 .
3 . جرم‏شناسی، ج 3، ص 601 .
4 . همان، ص 730 .





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.