معماري مساجد (2)

در احاديث ديگري، از علائم آخر الزمان، تزئين و آرايش مساجد بيان شده و آمده است كه:وقتي امام زمان قيام كند، مساجد كنگره دار را خراب مي‏كند.[1] البته منظور از تزئين و آرايش مسجد، كه ممنوع است، طلا كاري و زر اندود كردن است، نه معماري و كاشيكاري و بكار بردن دقت و هنر در بناي مساجد (آنگونه كه در طول قرنها در معماري مسلمين در مساجد معمول بوده و رايج است) .
چهارشنبه، 8 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معماري مساجد (2)
معماري مساجد (2)
معماري مساجد (2)
نويسنده:جواد محدثي
در احاديث ديگري، از علائم آخر الزمان، تزئين و آرايش مساجد بيان شده و آمده است كه:وقتي امام زمان قيام كند، مساجد كنگره دار را خراب مي‏كند.[1]
البته منظور از تزئين و آرايش مسجد، كه ممنوع است، طلا كاري و زر اندود كردن است، نه معماري و كاشيكاري و بكار بردن دقت و هنر در بناي مساجد (آنگونه كه در طول قرنها در معماري مسلمين در مساجد معمول بوده و رايج است) .
مسجد، نبايد به صورت يك نمايشگاه عكس و نقاشي و موزه تزئيني در آيد.چرا كه اين، با روح عبادت خالص و قرب به حق، به سختي سازگار ميشود.
از امام صادق _ عليه السلام _ در باره مساجدي كه در آنها تصوير است، سئوال شد.حضرت پاسخ دادند كه:«آنرا خوش نمي‏دارم، ولي امروز، براي شما زيان و اشكالي ندارد.»[2] شايد اشاره به رواج و گسترش معماري و تصويرهاي آن در مساجد باشد، كه در آن دوره، گسترش پيدا مي‏كرد و امام شرايط خاص آنروز را بيان مي‏كند.وقتي امر دائر باشد بين ترك مساجد و خالي شدن آنها يا رفتن به مساجد با آن خصوصيات و شرائط مكروه، طبيعي است كه ائمه، راضي به ترك مسجد و دوري از اجتماعات بخاطر يك مكروه نمي‏شدند.در عين حال، در اين حد كه در مساجد، نقش و نگار و هنرهاي ترسيمي و تجسمي بكار رود، مورد منع اسلام نيست، بخصوص اگر در زمينه آيات قرآن باشد.
در حديثي، نقوش پديد آمده با گچ و رنگها در طرف قبله مسجد بلا مانع بحساب آمده است.
از امام موسي بن جعفر _ عليه السلام _ مي‏پرسند از نماز خواندن در مسجدي كه در طرف قبله، قرآن يا چيزي از ذكر خدا نوشته شده، حضرت پاسخ مي‏دهد: «اشكالي ندارد.»و همچنين از مسجدي كه با گچ يا رنگ، در قبله‏اش نقش و نگار شده باشد سئوال شد.فرمود:«مانعي ندارد.»
كار برد نقوش و خطوط در زمينه آيات قرآن، بصورت غير مستقيم، عبادتگاه را به يك كانون تبليغ و ذكر تبديل مي‏كند.لطف اين قضيه در اين است كه بوسيله اين هنر ساده، قرآن و ياد خدا در متن زندگي و عبادت مردم مسلمان، همواره مطرح است و اين، اثر تربيتي دارد و پيوند زندگي و مذهب را مي‏رساند.
اظهار نظر«تيتوس بوركهارت‏»، هنرمند سويسي در اين باره چنين است: «تكرار كتيبه‏هاي ماخوذ از آيات قرآن كريم بر روي ديوارهاي مساجد و ساير ابنيه، انسان را ياد آور اين حقيقت مي‏سازد كه تارو پود حيات اسلامي از آيات قرآني تنيده شده و از لحاظ معنوي متكي بر قرائت قرآن و نيز نماز و اوراد واذكاري است كه از آن كتاب آسماني اخذ شده است.اگر بتوان فيضي را كه از قرآن كريم سرچشمه مي‏گيرد يك ارتعاش معنوي بخوانيم-و كلامي بهتر از اين براي تفسير آن نداريم-از آنجا كه اين نفوذ قرآني، هم معنوي و هم مسموع است‏بايد بگوئيم تمام هنر اسلامي بايد بالضروره اثر اين ارتعاش را داشته باشد..»[3]
بي شك، تاثير معنوي اين گونه خط نوشته‏ها و كتيبه‏ها را نمي‏توان انكار كرد.نوعي تذكر و ياد آوري در اينگونه خطها نهفته است.در حديث موسي بن جعفر _ عليه السلام _ هم، حضرت، نماز خواندن در مسجدي را كه بر ديوار قبله‏اش آيات قرآن يا«ذكر الله‏»-هر چه كه ياد آور خدا باشد-نوشته شده باشد مجاز دانسته حتي در روايات است كه:در خانه امام صادق _ عليه السلام _ دور تا دور خانه، همچنين در طرف قبله سجده گاهش‏«آية الكرسي‏»نوشته شده بود[4]. و اين نوع نوشتن آية الكرسي بر دورادور ساختمان‏هاي بلندتر از هشت ذراع، بعنوان يك دستور از طرف ائمه، مورد تاكيد و تشويق بوده است.[5]
شايد اين توصيه، روي اين نكته باشد كه با يادآوري وجود يكتا و زنده و حي و قيوم خدائي بر هستي، سيطره و احاطه و مالكيت دارد (مفهوم آية-الكرسي) بناهاي مرتفع، انسان را مغرور نسازد.

نقش عشق و محبت در اين معماري

با توجه به اينكه در آنچه بناي مساجد، نهي و تحريم شده، تذهيب و طلاكاري و«زخرف‏»است نه ظرافتكاري‏ها، بنابراين مسلمين در مورد پرداختن ظريفانه به بناي مساجد و آفرينش‏هاي هنري در معماري آن، مورد نكوهش نيستند. محبت و ايمان و عشق مردم چنين خلاقيت و هنرنمائي‏ها را به ظهور و بروز مي‏رساند.اين نتيجه عقيده و ايمان است.تاريخ نشان مي‏دهد هر جا كه مذهب راه پيدا كرده و مردم با ايمان و خلوص كار كرده‏اند و چيزي را بعنوان اعتقاد ديني ساخته‏اند.سرشار از زيبائي‏ها و ظرافت‏هاي شگفت است.
گر چه ممكن است معمار و هنرمند به فرمان صاحب قدرت و امير و حاكمي‏كار كند، ولي عقيده قلبي او اين است كه‏«مسجد»مي‏سازد و«خانه خدا»بر پا مي‏كند.طبيعي است كه هنرمند مسلمان و خدا جوي نسبت‏به ساختن مساجد بعنوان اماكن مقدس و معبدهاي الهي از ذوق و احساس و هنر و ابتكار و خلاقيت‏خويش مايه مي‏گذارد و به هر صورت كه بتواند، در رونق و شكوه آن مي‏كوشد.در اينجا نقش انگيزه ايمان مذهبي، بسيار قوي و كارساز است. عشق و ايماني كه بعنوان مثال نسبت‏به اولياء دين و پيشوايان مذهب در دل شيعيان و پيروان ائمه اطهار _ عليه السلام _ وجود دارد چه كارها كه نمي‏كند؟!...
وقتي كه مسلمانان، به پيشوايان دين و پرچمداران انسانيت و فضيلت و هاديان خلق به حق و خير و آزادي و طاعت‏خدا، آن اندازه ارج مي‏دهند كه براي بارگاهشان از جان و دل مايه مي‏گذارند و هر چه در توان دارند خرج مرقد پاكشان مي‏كنند، براي معبد و مسجد چرا نكنند؟!كه آنجا را خانه خدا مي‏دانند و مقدس‏ترين جا بشمار مي‏آورند.
اين، تجلي زلال ترين عشق و معرفت و خلوص بندگان در پيشگاه والاي‏«الله‏»و«اولياء الله‏»است.مردم مؤمن و حق باور، نسبت‏به هر چه كه خدائي باشد و در مسير پروردگار، ارزش و كرامت قائلند و عملشان عملي احترام آميز و ايثار گرانه و عاشقانه است.
به قول شهيد سيد رضا پاك نژاد:
«اگر به قريه‏هاي دور و ده‏هاي كشور ايران و بعضي نقاط ديگر برويد، از دور خانه‏هائي چند، خراب و خشتي، و در آن ميان، يك عمارت قشنگ و تميز مي‏درخشد، اگر بپرسيد از كيست؟جواب خواهيد شنيد:از حسين، و بنام‏«حسينيه‏».[6]
و درباره عشق مردم به حسين _ عليه السلام _ مي‏نويسد:
«...مردم، عطشان ستايش آنكسي هستند كه لب تشنه با خود مقدار بسياري انرژي معنوي در دل خاك جاي داد و امروز، گنبدش چون آئينه مي‏درخشد كه درخشش آن چشم هر ستمگري را بسوزاند و هر ستمديده را مرهمي بر دل باشد.
در آنجا تربتي است گويا معدن مغناطيس كه افراد عاشق را كه قابل جذبند مانندذرات كوچك آهن بسوي خود جذب مي‏كند، آنجا مضجع مقدس سرباز فداكاري است كه رؤسا جمهور و پادشاهان، قبل از اينكه رسم سرباز گمنام و نهادن دسته گل معمول گردد، عصاره گل، بهترين عطر را آوردند و بوسيدند و بوئيدند و پاشيدند و آرزوي اين كردند كه كاش در برابرش جنگيده و اسلام را ياري ميكردند و كشته مي‏شدند....»[7]

تلاقي‏«دين‏»و«هنر»در بناي مساجد

مسلمين، خود را نسبت‏به ارزش‏هاي مجسم شده در وجود ائمه، اينگونه وظيفه مند احساس كرده و از اولياء الله و بندگان خوب خداوند، تجليل و تكريم مي‏كنند، چرا كه تعظيم اين شعائر و تجليل از اين والا مردان و پيشوايان و شهيدان، گراميداشت‏حق و فضيلت و صدق و راستي است و تكريم عدل و آزادي و شرف و انسانيت...و چه كسي شايسته‏تر از آنان، براي نثار عاشقانه‏ترين و صادقانه‏ترين اخلاص‏ها و تواضع‏ها و تكريم‏ها؟!
در مورد خدا و خانه خدا نيز چنين است و پاك‏ترين احساس‏ها و زيباترين ايثارها نثار بارگاه او مي‏شود. ما با اين واقعيت روبرو هستيم كه هنر توسط مسلمين، در بناهاي مقدس مساجد تا اندازه گسترده و عميقي جا گرفته و به كار رفته است و ذوق‏ها و خلاقيت‏ها در جهت رونق بخشيدن به مساجد، استخدام شده است. بالاخره مساجد، خانه خدا است (و ان المساجد لله بنا بر يكي از تفاسير) و حديث امام صادق _ عليه السلام _ در اين باره گذشت.بنابراين، تا وقتي كه آباد ساختن و حلال بخشيدن به معبد مسلمين و مسجد اسلام، به روح توحيد و توجه به خدا ضرر نزند، نه تنها مذموم و نكوهيده نيست، بلكه تشويق هم شده است. و از همينجاست كه مساجد، محل تلاقي هنر و مذهب و ميعادگاه بروز اين دو عنصر مي‏باشد.
در مورد نقش ايمان و احساس مذهبي و نثار زيبائي‏ها به آستان خداونددر بناي مساجد، به اين نقل توجه كنيد:
«....معمار مسلمان در روزگاران گذشته هر زيبائي را كه در اطراف خويش مي‏ديد، آنرا در خور عظمت و جلال خدا مي‏يافت.سعي مي‏كرد تا به هنگام فرصت، براي آن در مسجد، جائي باز كند.در بناي بسياري از مساجد، هنرهاي مختلف به هم در آميخته است. معماري، در توازن اجزاء كوشيده است نقاشي به نقوش و الوان كاشيها توجه كرده است، و خوش‏نويسي، الواح و كتيبه‏ها را جلوه بخشيده است، شعر، موعظه‏ها و ماده تاريخ‏ها را عرضه داشته است و موسيقي هم براي آنكه از ديگر هنرها باز نماند، در صداي مؤذن و بانگ قاري و واعظ، مجال جلوه‏گري يافته است.حتي صنعت‏هاي دستي هم براي تكميل و تزئين اين مجموعه الهي به ميدان آمده‏اند.فرش‏هاي عالي، پرده‏هاي گرانبها، قنديل‏هاي عظيم و درخشان، منبت كاري‏ها و مليله دوزي‏ها در تكميل زيبائي و عظمت مسجد، نقش خود را ادا كرده.بدين گونه مظاهر گوناگون فرهنگ و هنر اسلامي در طي قرن‏هاي دراز، چنان در بناي مسجد، مجال ظهور يافته است كه امروز، يك مورخ دقيق روشن بين مي‏تواند تنها از مطالعه در مساجد، تصوير روشني از تمدن و تاريخ اقوام مسلمان عالم را پيش چشم خويش مجسم كند.

پی نوشت ها:

[1] . وسائل الشيعه،ج 3،ص 494
[2] . وسائل الشيعه ج 3،ص 494 16 و 17-وسائل الشيعه،ج 3،ص 494
[3] . مطالعاتى در هنر دينى،ج 2،ص 2.
[4] . وسائل الشيعه،ج 3،ص 567
[5] . وسائل الشيعه،ج 3،ص 567
[6] . اولين دانشگاه و آخرين پيامبر،سيد رضا پاك نژاد،ص 40 و 43
[7] . اولين دانشگاه و آخرين پيامبر،سيد رضا پاك نژاد،ص 40 و 43





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما