باب، در و دورازه در مساجد و استحکامات نظامی در تمدن اسلامی

مساجد و مقابر و امثال آنها. تا پایان قرن سوم ، مساجد فاقد درهای بزرگ بود. مدخل همة مساجد، اعم از بزرگ و کوچک ، درِمستطیل شکلی در دیوار محوطه بود؛ مانند مدخل مسجدِقَصرالحَیْر الشرقی (110)، مسجدِ جامعِ حَرّان...
دوشنبه، 2 شهريور 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
باب، در و دورازه در مساجد و استحکامات نظامی در تمدن اسلامی
باب، در و دورازه در مساجد و استحکامات نظامی در تمدن اسلامی

 

نویسنده : ک .ا.س .کرسول ( د. اسلام )




 
باب ، در، دروازه .
این موضوع ، ذیل دو عنوان بررسی می شود: 1) مساجد؛ 2) استحکامات نظامی .
1) مساجد و مقابر و امثال آنها. تا پایان قرن سوم ، مساجد فاقد درهای بزرگ بود. مدخل همة مساجد، اعم از بزرگ و کوچک ، درِمستطیل شکلی در دیوار محوطه بود؛ مانند مدخل مسجدِقَصرالحَیْر الشرقی (110)، مسجدِ جامعِ حَرّان که مدخل آن در فاصلة سالهای 126ـ133 بنا شده است ، مسجد قرطبه (170)، مسجد عَمرو (212)، دو مدخل مسجد جامع قیروان که تاریخ بنای آنها 221 است ، مسجد بُوفَتاتا در سُوسه (223ـ226)، مسجد جامع سوسه (236)، مسجد جامع سامَرّا (234ـ237)، مسجد جامع اَبُودُلَف (247)، مسجد ابن طُولون (263ـ265). نخستین درِبزرگ از آنِ مسجدی بود که فاطمیان در 308 هنگام بنیانگذاری شهر مهدیه در کنار خلیج قابِس ساختند. معماری این دروازه یقیناً ملهم از طاق نصرتهای رومی است که در شمال افریقا تعداد آنها در 308 احتمالاً بسیار بیشتر از امروز بوده است .
بانی این نوع در در مصر فاطمیان بودند، و نمونة آن طاق سردر مسجد الحاکم است که در 393 ساخته شده و بسیار با ابهت تر از نمونة اصلی است (باعمق 16ر6 و عرض 50 ر15 متر در مقایسه با 8*30 متری مهدیه ). مسجد الاَقْمَر (519) با ابعادی بسیار کوچکتر و مسجد بَیْبَرس (665ـ667) در اندازه ای بسیار بزرگ (83ر18* 86ر8 متر) درهایی از همین نوع دارند. دو طرف درِمسجدِ بیبرس با سه دهانة طاقنما تزیین شده است و حال آنکه تعداد این طاقنماهای جناحی درمسجدِاَلْحاکم دو و در مسجد مهدیه یکی بود.
در عین حال ، شکل جدیدی از در نیز که اصطلاحاً درِ مقرنس خوانده می شود در همان اوقات در شام ساخته شد. نخستین نمونة آن مدخل مدرسة شادبخت (589) در حلب است (تصویر3). بعدها نمونه های خوب دیگری نیز مانند رباط ناصری (635) در حلب و جامِع التوبه در دمشق (632) ساخته شد.
درمصراین قسم در، اول بار در مدرسة بیبرس (662) و سپس در مدرسه و مقبرة زین الدین یوسف (698) احداث شد، ولی تا نیمة دوم قرن هشتم عمومیت نیافت ، زیرا از اوایل قرن هشتم ابنیة متعددی برجای مانده که فاقد این نوع در است .
مبدأ ایجاد این گونه درهای زیبا و باشکوه را نمی توان بدقت مشخص کرد، زیرا آثار مراحل اولیة تکامل آنها ظاهراً از میان رفته است . با اینهمه محتمل است که منشأ طرح آنها درهای طاقدار، مانند سردرهای جانبی بیت الخَلیفَه در سامَرّا، بوده باشد. مدخل این بنا، درگاهیِ طویلی است که سقف نیم گنبدی آن بر دو گوشوار متکی است . واضح است که چون بعدها این طرح به شام منتقل شد گوشوارها جای خود را به عناصری داد که در معماری آن سامان برای نگه داشتن گنبد به کار می رفت . از مقایسة نخستین نمونة موجود، یعنی طاقنمای مدخلِ مدرسة شادبخت ، با لچکیهای گنبد مقابل محراب مشهدالحسین درحلب (608)، که تقریباً در همان زمان ساخته شده است ، می توان دریافت که این تبدیل عملاً صورت گرفته است . در هر دو مورد به روش معمول در شام ، رجهای افقی ، که با طاقچه هایی تزیین شده و هریک کمی جلوتر از دیگری است ، درست در داخل زاویه قرار می گیرند.
درایران نخستین درها، مثل سردرِ مقبرة چهل دخترانِ دامغان (446) و گنبد سرخ مراغه (542) و مقبرة مؤمنه خاتون در نخجوان (582)، همگی مدخلی دارند مستطیل شکل با سردری قوسی که در فرورفتگی کم عمق و مستطیل شکلی قرار گرفته است . ظاهراً مرحلة بعد تبدیل سردرِقوسی به یک طاق کم عمق مقرنس کاری بوده که سردرِ مقبره های برجی شکل خیاو(مشکین شهر) و سلماس از نمونه های آن است . در قرن هشتم ، سردرها معمولاً به شکل طاقنمای قوسی مرتفع ساخته می شد و شبیه «لیوان » کوچکی بود که نیمه گنبدی متکی بر لچکیهای مقرنس کاری شده آن را می پوشاند (ولی با نوع مصری بکلی متفاوت بود)که از آن جمله است خانقاه نطنز (704)؛ مقبرة بایزید در بسطام (713) ؛ مسجد جامع ورامین (723ـ726) ؛ مقبرة باباقاسم * در اصفهان (741) ؛ مسجد جامع کرمان (750) ؛ مسجد پامنارِ کرمان (794). در پایان قرن نهم در بلخ به سردرِ قابل توجه مقبرة ابونصر پارسا برمی خوریم که کاملاً از سطح نما بیرون زده است . در قسمت وسط ، طاقنمای قوسی مرتفعی قرار دارد که برطبق معمول مدخل آن از درعقب است ، اما دو طرفِ در به اندازة 45 درجه اُریب شده است ، و هر طرف دارای دو طبقه است و هر طبقه ایوانی با طاق جناغی دارد.
این سردر را بحق می توان سرمشق اصلی درهای بزرگ هندی چون «بلند دروازه » در فتحپُور سِکْری (1010/1602) و درِاصلی مسجد جامع دهلی (1054ـ 1068/1644ـ1658) به حساب آورد.
دراستانبول ، درهای مساجد معمولاً از سطح دیوار کمی پیشتر آمده و درگاهی تشکیل داده که آن را طاق مقرنس کاری شدة بسیار بلندی متشکل از طاقچه های بسیار کوچک می پوشاند. مسجد سلطان بایزید (906ـ911) و مسجد سلطان سلیم (929) و مسجد شاهزاده (955) و چند مسجد دیگر درهایی از این نوع دارند.
درشمال افریقا، درهای مساجد معمولاً پیش آمده و نمایان است ، ولی از روی آنها به جای طاق برجسته (مثل سر در مسجد مهدیه )، طرّة ظریف و کنده کاری شده ای قرار دارد که بر دستکهایی استوار است و روی آن بام شیب داری هست که با سفال پوشیده شده است ؛ مانند سردر مسجد شهر فاس .
2) دژها و استحکامات . نخستین درهای دژهای نظامی مسلمانان مدخلهای ساده و مستقیمی بود که بر بالای آن یک باروی مزغل دار و در دو طرف آن یک جفت برجِ نیمگرد قرار داشت ؛ مانند مدخل صحن کوچک و چهار درِ صحنِ بزرگ قَصرالحَیْرِ شرقی که در 110 به فرمان هشام خلیفه ساخته شد.
اما از دوران تأسیس شهر بغداد در زمان منصور در 145ـ147، نوع جدیدی از دروازه با دهلیز خمدار ابداع شد که در ساختمان چهار دروازة حصار خارجی شهر به کار بسته شد. خطیب بغدادی دربارة این دروازه می نویسد: «کسی که از دروازة خراسان وارد شهر می شد ابتدا به سمت چپ می پیچید و داخل دالان مستطیل شکلی (دهلیز آزاج ) می شد که 20 ارش عرض و 30 ارش طول آن بود و طاقی از آجر داشت . مدخل این دالان در ضلع کوچکتر مستطیل و محل خروج در ضلع بزرگتر آن قرار داشت و به یک رَحَبَه (صحن ) می رسید ... در انتهای رحبه ، دروازة دوم قرار داشت که مدخل شهر بود» (ج 1، ص 74). در اینجا تنها یک بار پیچیدن به سمت چپ ذکر شده و چون شخص پس از آن وارد صحنی می شد که دروازة اصلی در انتهای آن واقع بود ناچار جهت اولیه می بایست عمود بر جهت خروج بوده باشد و بدین ترتیب مسلم شود که مدخل اصلی می بایست در دیوارة جانبی برجِ مجاور دروازه قرار داشته باشد.
غالباً گفته می شود که استحکامات دورة روم شرقی در شمال افریقا دروازه هایی با دهلیز خمدار دارند، ولی اغراق نیست اگر گفته شود که حتی یک نمونه از اینگونه دروازه ها را در هیچیک از آثار عهد یوستی نیانوس یا قبل از آن ، در شمال افریقا یا رم یا خودِ قسطنطنیه یا هیچ نقطة دیگری از قلمرو روم شرقی نمی توان یافت (رجوع کنید به مقالة نویسنده در گزارش آکادمی بریتانیا، ج 38، ص 101ـ105). اولین دهلیز ورودی خمدار در معماری روم شرقی ، دروازة جنوبی حصار درونی آنقره (آنکارا) است که براساس یک کتیبه ، در 245 به فرمان میخائیل سوم بنا شده است . احتمال می رود که این طرح را بنی عباس (که از شمال شرقی آمده بودند) از ناحیة جیحون بدینجا منتقل کرده باشند، زیرا در اکتشافاتی که به سرپرستی تالستوف در آن مناطق به انجام رسیده ، آثاری از استحکامات متعلق به دوران قبل از اسلام به دست آمده است . قدیمترین آنها جَنْباس قلعه ، در فاصلة تقریباً 50 کیلومتری رودخانه ، در محلی که اکنون بایر مانده است قرار دارد و قلعه ای است به ابعاد 200*170 متر که از خشت خام ساخته شده و دیوارهای آن با 10 متر ارتفاع هنوز برجاست و دارای یک دهلیز ورودی خمدار است (رجوع کنید به فیلد و تالستوف ، ج 6، ص 150).
دهلیز خمدار ورودی را در زبان عربی «باشُوره » می گویند. وصف مقریزی از بابِ زُوَیْلَه در قاهره این معنی را کاملاً روشن می سازد: «... او (بَدْرالجَمالی )، به خلاف آنچه در ساختمان دروازه های قلاع مرسوم است ، باشوره بنا نکرد، و آن عبارت است از یک عطف (= خمیدگی ) که در معبر ورودی قلعه ها ترتیب می دهند تا در وقت هجوم محاصره کنندگان ، مانع تصرف آن شود و ورود دسته جمعی سواره نظام را غیرممکن سازد» (ج 2، ص 206).
بنابراین ، «باشوره » معمولاً از اجزاءِ اصلی دروازه بوده است (مانند تمام نمونه های ورودیهای خمدار). باوجود این ، گاهی نیز یک ورودی مستقیم قدیمی ، مانند باب الشرقی در دمشق ، بعدها با اصلاحاتی به ورودی خمدار تبدیل می شد. این دروازه در اصل از نوع دروازه های سه دهانة معمول رومی بوده ، اما فن کرِمِر (ح 1850) دریافت که دهانة وسطی و جنوبی با کشیدن دیواری مسدود شده و ضمیمه ای (که دیرزمانی است از بین رفته ) در مقابل دهانة شمالی ساخته شده بوده تا کسانی که وارد می شوند ناچار از مسیری با یک زاویة قائمه بگذرند. با این توضیح ، مقصود مقریزی را از باشوره های مدخل باب النصر و باب الفتوح می توان درک کرد، هرچند که این دو باشوره در قرن نهم از میان رفته اند. این باشوره ها ظاهراً ضمایمی بوده اند که در دوره های بعد برای جبران نقیصة ورودیهای مستقیم در مقابل دروازه های اصلی ساخته شده اند، چنانکه در دمشق نیز چنین کرده اند. اینکه گفتیم که در دوره های بعد این قسمتها را ساخته اند از آن روست که بر روی بنای این دروازه که بخوبی باقی مانده است هیچ اثری که حاکی از ویران شدن قسمتی از ساختمان باشد موجود نیست . از سوی دیگر، هرجا که ذکری از باشوره به میان آید (مثلاً در مورد سُبَیْبَه در نزدیکی بَنیاس ) و مدخلِ دروازه دارای یک «عطف » باشد، نباید فرض کرد که لزوماً بنای دیگری درمقابل آن ساخته بوده اند.
ورودی خمدار با همة مزایایی که داشت از آن زمان به بعد، به صورت قاعدة کلی درنیامد. حتی منصور خود در بنای رَقِّه ، که چند سال بعد ساخته شد، از این طرح استفاده نکرد، و معمارِ آن ، طرحِ «ورودی کج » را انتخاب کرد (رجوع کنید به کرسول ، ج 2، ص 38ـ45).
قلعة معروف اُخَیضِر (تصویر 12) که در اواخر قرن دوم ساخته شده دروازه های بسیار عظیم داشته است . طاق ورودی که سه متر عرض دهانة آن است به اندازة 91 سانتی متر از دو برج ربع دایرة دو طرف آن عقب نشسته است . در هر دو طرف دروازه ، چسبیده به کنارة داخلی برجها، شیار عمیقی به عرض 20 سانتی متر مستقیم تا بالا امتداد دارد که حاکی از وجود قبلی درِمعلّقی در این قسمت است . پشت این طاقِ ورودی و در فاصلة 95/1 متری آن ، سردرِ دیگری قرار دارد و در فاصلة این دو، دهلیزی است به پهنای 3 و عمق 95ر1 متر که درعرض طاقِنیمگرد آن ، سه شکاف به عرض 17 سانتی متر بالای دیوارهای دوطرف تعبیه شده است (طرح 1). در صورتی که قلعة اخیضر در معرض حمله قرار می گرفت ، درِ معلق بالا کشیده می شد، و در نتیجه گروهی از سربازان دشمن به قصد شکستن درِعقبی وارد آستانة بیرونی می شدند. سپس با اشارة افرادی که از شکافهای سقف مراقب بودند، در معلق پایین می افتاد و تیر و سرب مذاب یا روغن جوشان بر سر مهاجمان که در پایین به دام افتاده بودند فرو می ریخت . ممکن نبود مهاجمان به دروازه نزدیک شوند و این چنین در دام مرگ نیفتند.
بهترین سردرهای قرن پنجم سه در از دورة فاطمیان در قاهره به اسامی باب النّصر و باب الفُتُوح (تصویر 11) و باب زَوَیلَه است که در 480ـ485 به فرمان بدرالجمالی ساخته شد، ولی اینها از نوع «ورودی مستقیم »اند نه خمدار. در هرسه مورد، در دلِ ایوانِ طاقداری جای گرفته که در طرفین آن دو برج با نمای منحنی قرار دارد. در انتهای طاق شکافی است که از آنجا و از روی سکویی در طبقة بالای طاق ، مهاجمانی را که با دژکوب به دروازه حمله کرده بودند به تیر می بستند.
ولی طی دو قرن بعد، در جریان جنگهای صلیبی ، براثر تجارب نظامی فراوانی که به دست آمد، استفاده از ورودی خمدار بسرعت عمومیت یافت . صلاح الدین ایوبی در استحکامات خود همواره از این نوع درها استفاده می کرد. نمونة آن ، درِ قلعة جَنْدی در شبه جزیره سینا (ساخته شده در 578) و نیز سه دروازة محوطة شمالی ارگ قاهره (572ـ579) و همچنین دروازه های آن بخش از حصار قاهره که به دستور او بنا شد (تصویر 13) دیده می شود. ورودیِ خمدار به دلیل مزایایی که داشت با چنان اقبالی مواجه شد که قبل از پایان قرن ششم در اقصی نقاط سرزمینهای غرب اسلامی معمول شد، و از نمونه های آن دروازة قصبة اُودایة شهر رباط را در مغرب می توان نام برد.
از قرن هفتم ، سه دروازه از این نوع قابل ذکر است : قلعة النّجْم در کنار فرات (605ـ612) و دو دروازه در بغداد، یکی باب طلسم (که ترکها در حال عقب نشینی در 1336/1918 آن را منفجر کردند) و دیگری باب الوُسْطانی .
نمونة عالی ورودی خمدار، دروازة المَلِک الظاهر در ارگ حَلَبْ است که ساختمان آن بنابر گفتة ابن شدّاد در 611 به پایان رسید و دالان ورودی آن لااقل پنج پیچ قائمه دارد (تصویر 14 و طرح 2).
منابع تحقیق:
(1) احمدبن علی خطیب بغدادی ، تاریخ بغداد ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(2) احمدبن علی مقریزی ، الخطط ، لبنان ( بی تا. ) ؛
(3) K.A.C. Creswell, A short account of early Muslim architecture , London 1959;
(4) Field, Tolstov, in Ars Islamica ;
(5) Andrإ Godard, et al, Atha ¦ r- إ Ira ¦ n ;
(6) Alfred von Kremer, Topographie von Damascus ;
(7) Arthur Upham Pope, ed. A Survey of Persian art , Tehran 1977;
(8) Friedrich Paul Theodor Sarre, Denkmجler ;
(9) H. Terrasse, La mosquإe des Andalous.

باب، در و دورازه در مساجد و استحکامات نظامی در تمدن اسلامی
شکل 1
باب، در و دورازه در مساجد و استحکامات نظامی در تمدن اسلامی
شکل 2
باب، در و دورازه در مساجد و استحکامات نظامی در تمدن اسلامی
شکل 3
باب، در و دورازه در مساجد و استحکامات نظامی در تمدن اسلامی
شکل 4
باب، در و دورازه در مساجد و استحکامات نظامی در تمدن اسلامی
شکل 6
باب، در و دورازه در مساجد و استحکامات نظامی در تمدن اسلامی
شکل 7
باب، در و دورازه در مساجد و استحکامات نظامی در تمدن اسلامی
شکل 8
باب، در و دورازه در مساجد و استحکامات نظامی در تمدن اسلامی
شکل 9
باب، در و دورازه در مساجد و استحکامات نظامی در تمدن اسلامی
شکل 10
باب، در و دورازه در مساجد و استحکامات نظامی در تمدن اسلامی
شکل 11- الف
طرح شماره 1- اخیضر: نقشه ی کف و مقطع مدخل غربی
طرح شماره 2: باب ارگ حلب از هرتسفلد
منبع مقاله :
دانشنامه ی جهان اسلام، زیر نظر سید مصطفی میرسلیم، تهران، بنیاد دائره المعارف اسلامی، نشر کتاب مرجع، چاپ سوم، 1386



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط