علم حدیث و روایت در اسلام
نويسنده:مجموعه آثار جلد چهاردهم ، مطهری، مرتضی
منبع:سايت حوزه
منبع:سايت حوزه
یکی از میدانهای خدمت ایرانیان به اسلام در صحنه علم و فرهنگ،فن حدیث است.فن حدیثیعنی فن استماع و قرائت و ضبط و جمع و نقل سخنان رسول اکرم یا ائمه اطهار.فن حدیث نیز مانند تفسیر به دو شاخه شیعی و سنی منقسم میگردد.محرک اصلی مسلمین به فراگیری و جمع و نقل اخبار و احادیث،اولا نیاز مسلمین به احادیث در امور دینی بود.ثانیا شخص رسول اکرم بنابر روایت مسلم و قطعی شیعه و سنی،مکرر مردم را تشویق میکرد که آنچه از او میشنوند ضبط کنند و برای آیندگان نقل نمایند.لهذا از صدر اسلام مسلمین علاقه شدیدی به ضبط و نقل احادیث نبوی نشان میدادند. پس از انتشار اسلام و ورود ملل دیگر به جهان اسلام،صحابه رسول خدا که شرف محضر آن حضرت را دریافته بودند و از آن حضرت کم یا زیاد سخنان و قضایایی به یاد داشتند ارج و اهمیت فراوان یافتند.علاقهمندان به احادیث نبوی برای استماع حدیث از صحابه و یا تابعین(کسانی که صحابه را درک کرده بودند)از شهری به شهری و از منطقهای به منطقهای میرفتند.بسا که یک نفر برای تحقیق در صحت و سقم یک حدیث و برای استماع از یک راوی معتبر دهها فرسنگ راه طی میکرد تا به محضر آن محدث راه مییافت و حدیث مورد نظر خود را از او میشنید.
جرجی زیدان میگوید:
«همینکه مسلمین در صدد فهم معانی قرآن برآمدند،طبعا به درک معانی گفتههای حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم احتیاج یافته تا با فهم معانی احادیث نبوی،معانی قرآن را بهتر درک کنند.و البته احادیث نبوی از صحابه روایت میشد،چه که آنان از پیغمبر اکرم آن را شنیده و حفظ کرده بودند و مسلمانان برای فهم احادیثبه صحابه رجوع میکردند.ولی چون مسلمانان به کشورگشایی مشغول شدند صحابه پیغمبر که از سران مهاجرین بودند در ممالک مختلف متفرق گشتند.از آن رو هر کس که میخواستحدیثیا احادیثی از پیغمبر اکرم بداند ناچار به دنبال صحابه به ممالک مختلف و نقاط مختلف میرفت و چه بسا که یک حدیثی را فقط یکی از آن صحابه از حضرت رسول شنیده بود و دیگران آن را نمیدانستند.پس کسی که دنبال جمعآوری و فرا گرفتن احادیثبرمیآمد ناچار به مکه و مدینه و بصره و کوفه و مصر و ری و سایر شهرها میرفت،در هر نقطهای علم و حدیثی میآموخت.این همان است که مسلمانان آن را«رحله»در طلب علم مینامند.» (1)
علاقه و شور مسلمانان به نقل و ضبط و استماع احادیث نبوی از زمان خود آن حضرت آغاز گشت،و به حکم این که هر وقت تقاضای یک کالا زیاد شود کالاهای تقلبی هم به بازار میآید،گروهی از ضعیف الایمانان در زمان خود آن حضرت احادیثی از آن حضرت نقل و روایت کردند که اساسی نداشت و خود آن وجود مبارک در صدد تکذیب برآمد.در یک خطابه عمومی پیدایش کذابین و وضاعین را اعلام فرمود.آنگاه برای این که معیاری اصیل معرفی کند،قرآن کریم را معیار صحت و سقم احادیث منقوله و منسوبه به خودش قرار داد.
با اینکه اهتمام به استماع و ضبط و نقل احادیث،هم در میان عامه وجود داشت و هم در میان پیروان اهل البیت،یک تفاوت اساسی در قرن اول هجری میان عامه و میان پیروان اهل البیتبود و آن این که عامه در مدت یک قرن به پیروی از دستور خلیفه دوم و نظر برخی صحابه دیگر،نوشتن و کتابتحدیث را مکروه میشمردند به عذر این که حدیثبا قرآن مشتبه نشود و یا اهتمام به حدیث جای اهتمام به قرآن را نگیرد،ولی پیروان اهل البیت از همان صدر اول همچنانکه نسبتبه استماع و ضبط و نقل احادیث اهتمام میورزیدند نسبتبه کتابت آنها نیز اهتمام داشتند.
عامه در اول قرن دوم متوجه اشتباه خود شدند و این سد که به وسیله خلیفه دوم به وجود آمده بود،در قرن دوم به دست عمر بن عبد العزیز خلیفه اموی زاهد-که خود از طرف مادر از احفاد خلیفه دوم بود-شکسته شد.این بود که شیعه حداقل یک قرن در تدوین و کتابتحدیث از اهل تسنن جلو افتاد.علامه جلیل و محقق و متتبع عالیقدر،مرحوم سید حسن صدر در کتاب نفیس تاسیس الشیعه از صحیح مسلم و فتح الباری ابن حجر نقل میکند که گفتهاند:
«صحابه در نوشتن حدیث اختلاف نظر داشتند.عمر بن الخطاب،عبد الله بن مسعود و ابو سعید خدری و جمعی دیگر مکروه میشمردند،اما علی بن ابیطالب علیه السلام و انس بن مالک و برخی دیگر به خلاف نظر میدادند.لهذا پیروان علی از صدر اسلام به نوشتن احادیث پرداختند بر خلاف پیروان عمر،تا آنکه در قرن دوم اجتماع شد بر ضد نظر عمر.» (2)
اولین و دومین کتاب حدیثی شیعه یکی کتابی استبه خط علی علیه السلام که در نزد ائمه اطهار علیهم السلام بوده و ائمه گاهی آن را به دیگران ارائه میدادهاند و یا از آن نقل میکردهاند که در کتاب علی چنین آمده است،دیگر کتابی ستبه نام«مصحف فاطمه علیها السلام».
از این دو کتاب که بگذریم،اولین کتاب حدیثی کتاب ابو رافع غلام آزاد شده رسول خداست که در سنن و احکام و قضایا نوشته است.ابو رافع یک غلام قبطی است که رسول خدا او را آزاد کرد.او و دو فرزندش عبید الله و علی از شیعیان امیر المؤمنین علی علیه السلام به شمار میروند.نام عبید الله بن ابی رافع به عنوان کاتب یا خزانهدار امیر المؤمنین در زمان خلافت آن حضرت زیاد در کتب یاد میشود.
علمای شیعه مانند نجاشی در الفهرست او را اول مصنف شیعه دانستهاند (3).
بعد از ابو رافع،سلمان فارسی کتابتحدیث کرده است.اثر سلمان فارسی درباره شرح و توضیح حدیث جاثلیق رومی بوده است که بعد از وفات رسول اکرم به مدینه برای تحقیق آمد (4).
پس از سلمان نام عده دیگر از قبیل ابوذر غفاری و اصبغ بن نباته و دیگران برده میشود.سلیم بن قیس از صحابه امیر المؤمنین تالیفی دارد که اخیرا به طبع رسیده است (5).
در طبقه بعد کتابی که از شیعه باقی مانده و طبقه به طبقه روایتشده است صحیفه سجادیه است.وفات امام سجاد در اواخر قرن اول است و این اثر جاوید که به نام«زبور آل محمد»معروف شده است،از نیمه دوم قرن اول به صورت مکتوب دستبه دست نقل و روایتشده است.
نیمه اول قرن دوم یعنی زمان امام باقر و امام صادق علیهما السلام که تا حدودی برای شیعه آزادی بوده است،دوره اوج نقل و روایت و ضبط و کتابتحدیث است.نام چهار هزار نفر برده میشود که از محضر امام صادق استفاده کردهاند.اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهما السلام چهار صد کتاب حدیثی تالیف کردهاند که به«اصول اربعماه»معروف است.مؤلفان این کتابها از ملیتهای مختلفند.
در دوره بعد،یعنی اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم تالیف جوامع حدیث رایجشد.کتب حدیثی که امروز در میان شیعه و سنی موجود است همان جوامع است و در این دوره است که ایرانیان نبوغ خود و هم اخلاص و صمیمیتخود را نسبتبه اسلام در این زمینه نشان دادهاند.
بدیهی است که ما نمیتوانیم همه ایرانیانی که در طبقات مختلف اهل حدیثبودهاند یاد کنیم،زیرا این کار به تنهایی مستلزم تالیف چند جلد کتاب است.در اینجا معروفترین و معتبرترین کتب حدیثشیعه و سنی را نام میبریم تا معلوم گردد اکثریت قریب به اتفاق نویسندگان جوامع حدیثشیعه و سنی،ایرانی بودهاند.بحثخود را از جوامع حدیثشیعه آغاز میکنیم:
کتاب کافی یک دوره حدیثشیعه است از اصول عقاید گرفته تا اخلاقیات و فروع.در حدود شانزده هزار حدیث در این کتاب گردآورده است.این کتاب معتبرترین کتاب حدیثشیعه است.کلینی در سال329 در گذشته است.
وفات شیخ صدوق در 381 واقع شد و در نزدیکی حضرت عبدالعظیم،در محلی که هم اکنون به نام خودش معروف است دفن شد.
چهار کتاب نامبرده در شیعه به نام«کتب اربعه»معروف است و معتبرترین کتب حدیثشیعه به شمار میرود.مؤلفین این کتب که هر سه نام محمد دارند و کنیه هر سهشان ابو جعفر استبه«محمدین ثلثه متقدم»معروفند.
پس از این چهار کتاب،سه جامع حدیثی دیگر در شیعه هست که معروفترین جوامع است:
1.بحار الانوار تالیف شیخ الاسلام،علامه المحدثین،محمد باقر بن محمد تقی مجلسی.این کتاب جامعترین کتب حدیث است.آنچه در سایر کتب حدیثبه طور متفرق موجود بوده در این کتاب یکجا جمع آمده است.هدف مؤلف بیشتر جلوگیری از تلف شدن کتب حدیثبوده است،لهذا صحیح و سقیم یکجا ذکر شده است.مجلسی در سال 1111 در گذشته است.
2.وافی تالیف حکیم و عارف و محدث مشهور محمد بن المرتضی معروف به ملا محسن فیض کاشانی.این کتاب جامع کتب اربعه با حذف مکررات است.مرحوم فیض در حدود دویست تالیف در رشتههای مختلف دارد.وفات وی-همچنانکه قبلا گفته شد-در سال 1191 واقع شده است.
3.وسائل الشیعه تالیف محدث متبحر محمد بن الحسن الشامی معروف به شیخ حر عاملی.در این کتاب جنبه مراجعه فقهی بیشتر رعایتشده است،سعی شده است ترتیب و تکثیر ابواب متناسب با مسائلی باشد که در فقه عنوان میشود،و لهذا احادیث را قطعه قطعه کرده و هر قطعه را در محل مربوط به خود آورده است.شیخ حر عاملی معاصر مجلسی است. این دو محدث بزرگ از یکدیگر روایت میکنند.وفات شیخ حر در سال 1104 در مشهد مقدس واقع شده است.و قبرش هم اکنون در صحن شمالی حضرت رضا علیه السلام معروف است.
نویسندگان این سه کتاب که آنها نیز مانند پیشینیان خود نام محمد دارند به«محمدین ثلثه متاخر»معروفند.
از این هفت جامع که بگذریم،به چند جامع دیگر بر میخوریم که با ارزش و واجد اهمیتاند،از قبیل عوالم عبد الله بن نور الله بحرینی و جامع الاحکام سید عبد الله شبر و مستدرک الوسائل مرحوم حاج میرزا حسین نوری.کتاب اخیر مخصوصا-که کمتر از یک قرن از تالیف آن میگذرد-جای شایستهای برای خود باز کرده است.همچنانکه معلوم گشت،از شش نفر محدث بزرگ شیعه پنج نفر ایرانی و یک نفر جبل عاملی(شامی)است و از سه نفر محدث دیگر نیز یکی ایرانی است.
نظر به تمایل شیعی و ضد اموی نسائی،مردم شام او را سخت کتک زدند.در اثر همان کتکها مرد.گویند چون احساس کرد میخواهد بمیرد،به مکه رفت و در آنجا مرد.نساء از توابع خراسان است و وفات نسائی در سال303 واقع شده است.
علاوه بر مؤلفان«صحاح سته»،در میان معاریف و مشاهیر محدثین اهل تسنن که به عنوان«حافظ»و یا سایر عناوین حدیثی معروفند و کتب حدیثی مهم و ذی قیمتی از نظر احادیث اهل سنت تالیف کردهاند،علمای ایرانی فراوانند.ما برای احتراز از تطویل از ذکر نام آنها خودداری میکنیم.
جرجی زیدان میگوید:
«همینکه مسلمین در صدد فهم معانی قرآن برآمدند،طبعا به درک معانی گفتههای حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم احتیاج یافته تا با فهم معانی احادیث نبوی،معانی قرآن را بهتر درک کنند.و البته احادیث نبوی از صحابه روایت میشد،چه که آنان از پیغمبر اکرم آن را شنیده و حفظ کرده بودند و مسلمانان برای فهم احادیثبه صحابه رجوع میکردند.ولی چون مسلمانان به کشورگشایی مشغول شدند صحابه پیغمبر که از سران مهاجرین بودند در ممالک مختلف متفرق گشتند.از آن رو هر کس که میخواستحدیثیا احادیثی از پیغمبر اکرم بداند ناچار به دنبال صحابه به ممالک مختلف و نقاط مختلف میرفت و چه بسا که یک حدیثی را فقط یکی از آن صحابه از حضرت رسول شنیده بود و دیگران آن را نمیدانستند.پس کسی که دنبال جمعآوری و فرا گرفتن احادیثبرمیآمد ناچار به مکه و مدینه و بصره و کوفه و مصر و ری و سایر شهرها میرفت،در هر نقطهای علم و حدیثی میآموخت.این همان است که مسلمانان آن را«رحله»در طلب علم مینامند.» (1)
علاقه و شور مسلمانان به نقل و ضبط و استماع احادیث نبوی از زمان خود آن حضرت آغاز گشت،و به حکم این که هر وقت تقاضای یک کالا زیاد شود کالاهای تقلبی هم به بازار میآید،گروهی از ضعیف الایمانان در زمان خود آن حضرت احادیثی از آن حضرت نقل و روایت کردند که اساسی نداشت و خود آن وجود مبارک در صدد تکذیب برآمد.در یک خطابه عمومی پیدایش کذابین و وضاعین را اعلام فرمود.آنگاه برای این که معیاری اصیل معرفی کند،قرآن کریم را معیار صحت و سقم احادیث منقوله و منسوبه به خودش قرار داد.
با اینکه اهتمام به استماع و ضبط و نقل احادیث،هم در میان عامه وجود داشت و هم در میان پیروان اهل البیت،یک تفاوت اساسی در قرن اول هجری میان عامه و میان پیروان اهل البیتبود و آن این که عامه در مدت یک قرن به پیروی از دستور خلیفه دوم و نظر برخی صحابه دیگر،نوشتن و کتابتحدیث را مکروه میشمردند به عذر این که حدیثبا قرآن مشتبه نشود و یا اهتمام به حدیث جای اهتمام به قرآن را نگیرد،ولی پیروان اهل البیت از همان صدر اول همچنانکه نسبتبه استماع و ضبط و نقل احادیث اهتمام میورزیدند نسبتبه کتابت آنها نیز اهتمام داشتند.
عامه در اول قرن دوم متوجه اشتباه خود شدند و این سد که به وسیله خلیفه دوم به وجود آمده بود،در قرن دوم به دست عمر بن عبد العزیز خلیفه اموی زاهد-که خود از طرف مادر از احفاد خلیفه دوم بود-شکسته شد.این بود که شیعه حداقل یک قرن در تدوین و کتابتحدیث از اهل تسنن جلو افتاد.علامه جلیل و محقق و متتبع عالیقدر،مرحوم سید حسن صدر در کتاب نفیس تاسیس الشیعه از صحیح مسلم و فتح الباری ابن حجر نقل میکند که گفتهاند:
«صحابه در نوشتن حدیث اختلاف نظر داشتند.عمر بن الخطاب،عبد الله بن مسعود و ابو سعید خدری و جمعی دیگر مکروه میشمردند،اما علی بن ابیطالب علیه السلام و انس بن مالک و برخی دیگر به خلاف نظر میدادند.لهذا پیروان علی از صدر اسلام به نوشتن احادیث پرداختند بر خلاف پیروان عمر،تا آنکه در قرن دوم اجتماع شد بر ضد نظر عمر.» (2)
اولین و دومین کتاب حدیثی شیعه یکی کتابی استبه خط علی علیه السلام که در نزد ائمه اطهار علیهم السلام بوده و ائمه گاهی آن را به دیگران ارائه میدادهاند و یا از آن نقل میکردهاند که در کتاب علی چنین آمده است،دیگر کتابی ستبه نام«مصحف فاطمه علیها السلام».
از این دو کتاب که بگذریم،اولین کتاب حدیثی کتاب ابو رافع غلام آزاد شده رسول خداست که در سنن و احکام و قضایا نوشته است.ابو رافع یک غلام قبطی است که رسول خدا او را آزاد کرد.او و دو فرزندش عبید الله و علی از شیعیان امیر المؤمنین علی علیه السلام به شمار میروند.نام عبید الله بن ابی رافع به عنوان کاتب یا خزانهدار امیر المؤمنین در زمان خلافت آن حضرت زیاد در کتب یاد میشود.
علمای شیعه مانند نجاشی در الفهرست او را اول مصنف شیعه دانستهاند (3).
بعد از ابو رافع،سلمان فارسی کتابتحدیث کرده است.اثر سلمان فارسی درباره شرح و توضیح حدیث جاثلیق رومی بوده است که بعد از وفات رسول اکرم به مدینه برای تحقیق آمد (4).
پس از سلمان نام عده دیگر از قبیل ابوذر غفاری و اصبغ بن نباته و دیگران برده میشود.سلیم بن قیس از صحابه امیر المؤمنین تالیفی دارد که اخیرا به طبع رسیده است (5).
در طبقه بعد کتابی که از شیعه باقی مانده و طبقه به طبقه روایتشده است صحیفه سجادیه است.وفات امام سجاد در اواخر قرن اول است و این اثر جاوید که به نام«زبور آل محمد»معروف شده است،از نیمه دوم قرن اول به صورت مکتوب دستبه دست نقل و روایتشده است.
نیمه اول قرن دوم یعنی زمان امام باقر و امام صادق علیهما السلام که تا حدودی برای شیعه آزادی بوده است،دوره اوج نقل و روایت و ضبط و کتابتحدیث است.نام چهار هزار نفر برده میشود که از محضر امام صادق استفاده کردهاند.اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهما السلام چهار صد کتاب حدیثی تالیف کردهاند که به«اصول اربعماه»معروف است.مؤلفان این کتابها از ملیتهای مختلفند.
در دوره بعد،یعنی اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم تالیف جوامع حدیث رایجشد.کتب حدیثی که امروز در میان شیعه و سنی موجود است همان جوامع است و در این دوره است که ایرانیان نبوغ خود و هم اخلاص و صمیمیتخود را نسبتبه اسلام در این زمینه نشان دادهاند.
بدیهی است که ما نمیتوانیم همه ایرانیانی که در طبقات مختلف اهل حدیثبودهاند یاد کنیم،زیرا این کار به تنهایی مستلزم تالیف چند جلد کتاب است.در اینجا معروفترین و معتبرترین کتب حدیثشیعه و سنی را نام میبریم تا معلوم گردد اکثریت قریب به اتفاق نویسندگان جوامع حدیثشیعه و سنی،ایرانی بودهاند.بحثخود را از جوامع حدیثشیعه آغاز میکنیم:
1.کافی تالیف ثقة الاسلام،شیخ المحدثین،ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی رازی.
این مرد بزرگ از یک ده به نام«کلین»از دهات نزدیک شهر ری در اطراف تهران است.خاندان وی در آن ده از محدثان شیعه بودهاند.پدرش یعقوب و داییاش علان در همین ده زندگی میکردند.کلینی از کودکی حدیث آموخت.سپس برای ادامه تحصیل به شهر ری رفت.کلینی از کسانی است که«رحله»حدیثی داشته است،یعنی برای اخذ و جمع احادیث و درک خدمت اساتید فن مسافرتها کرده است.بیستسال آخر عمر خود را در بغداد گذرانید و در همان جا در گذشت و در همان بیستسال کتاب کافی را تالیف کرد.کتاب کافی یک دوره حدیثشیعه است از اصول عقاید گرفته تا اخلاقیات و فروع.در حدود شانزده هزار حدیث در این کتاب گردآورده است.این کتاب معتبرترین کتاب حدیثشیعه است.کلینی در سال329 در گذشته است.
2.من لا یحضره الفقیه تالیف رئیس المحدثین،ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی معروف به صدوق.
خودش و پدرش از بزرگان طراز اول علمای شیعهاند و خاندان صدوق یک خاندان معروف است در شیعه.صدوق در حدود سیصد تالیف و تصنیف داشته است.نام من لا یحضره الفقیه را-که به معنی«خود آموز فقه»است-از کتاب من لا یحضره الطبیب محمد بن زکریای رازی اقتباس کرده است که به معنی«خود آموز طب»است.کتاب من لا یحضره الفقیه مشتمل بر پنج هزار و نهصد و بیستحدیث است.شیخ صدوق نیز رحله حدیثی داشته است.در جوانی به بغداد مسافرت کرد.مشایخ بزرگ از محضرش استفاده میکردند و با اعجاب و تحسین به وی مینگریستند.شیخ صدوق برای ملاقات با سایر رجال حدیث که در خراسان میزیستهاند به شهرهای نیشابور،طوس،سرخس،مرو،بخارا،فرغانه مسافرت کرد.در مقدمه من لا یحضره الفقیه به این مسافرت اشاره میکند.وفات شیخ صدوق در 381 واقع شد و در نزدیکی حضرت عبدالعظیم،در محلی که هم اکنون به نام خودش معروف است دفن شد.
3.تهذیب الاحکام تالیف شیخ الطائفه ابو جعفر محمد بن الحسن الطوسی.
قبلا در عداد مفسرین،ذکری از این نابغه عظیم شد.این مرد در اکثر علوم اسلامی مانند ادبیات،کلام،تفسیر،فقه،حدیث،رجال،متبحر و در درجه اول بوده است. اول کسی است که فقه را با تالیف کتاب مبسوط وارد مرحله جدیدی کرد.شیخ طوسی تعداد سیزده هزار و پانصد و نود حدیث در کتاب تهذیب الاحکام که همه در فروع است گرد آورده است.4.استبصار
این کتاب نیز تالیف شیخ الطائفه ابو جعفر طوسی است.این کتاب مشتمل بر پنج هزار و پانصد و یازده حدیث است.شیخ طوسی در سال 460 در گذشته است.چهار کتاب نامبرده در شیعه به نام«کتب اربعه»معروف است و معتبرترین کتب حدیثشیعه به شمار میرود.مؤلفین این کتب که هر سه نام محمد دارند و کنیه هر سهشان ابو جعفر استبه«محمدین ثلثه متقدم»معروفند.
پس از این چهار کتاب،سه جامع حدیثی دیگر در شیعه هست که معروفترین جوامع است:
1.بحار الانوار تالیف شیخ الاسلام،علامه المحدثین،محمد باقر بن محمد تقی مجلسی.این کتاب جامعترین کتب حدیث است.آنچه در سایر کتب حدیثبه طور متفرق موجود بوده در این کتاب یکجا جمع آمده است.هدف مؤلف بیشتر جلوگیری از تلف شدن کتب حدیثبوده است،لهذا صحیح و سقیم یکجا ذکر شده است.مجلسی در سال 1111 در گذشته است.
2.وافی تالیف حکیم و عارف و محدث مشهور محمد بن المرتضی معروف به ملا محسن فیض کاشانی.این کتاب جامع کتب اربعه با حذف مکررات است.مرحوم فیض در حدود دویست تالیف در رشتههای مختلف دارد.وفات وی-همچنانکه قبلا گفته شد-در سال 1191 واقع شده است.
3.وسائل الشیعه تالیف محدث متبحر محمد بن الحسن الشامی معروف به شیخ حر عاملی.در این کتاب جنبه مراجعه فقهی بیشتر رعایتشده است،سعی شده است ترتیب و تکثیر ابواب متناسب با مسائلی باشد که در فقه عنوان میشود،و لهذا احادیث را قطعه قطعه کرده و هر قطعه را در محل مربوط به خود آورده است.شیخ حر عاملی معاصر مجلسی است. این دو محدث بزرگ از یکدیگر روایت میکنند.وفات شیخ حر در سال 1104 در مشهد مقدس واقع شده است.و قبرش هم اکنون در صحن شمالی حضرت رضا علیه السلام معروف است.
نویسندگان این سه کتاب که آنها نیز مانند پیشینیان خود نام محمد دارند به«محمدین ثلثه متاخر»معروفند.
از این هفت جامع که بگذریم،به چند جامع دیگر بر میخوریم که با ارزش و واجد اهمیتاند،از قبیل عوالم عبد الله بن نور الله بحرینی و جامع الاحکام سید عبد الله شبر و مستدرک الوسائل مرحوم حاج میرزا حسین نوری.کتاب اخیر مخصوصا-که کمتر از یک قرن از تالیف آن میگذرد-جای شایستهای برای خود باز کرده است.همچنانکه معلوم گشت،از شش نفر محدث بزرگ شیعه پنج نفر ایرانی و یک نفر جبل عاملی(شامی)است و از سه نفر محدث دیگر نیز یکی ایرانی است.
اما احادیث اهل تسنن.
در میان اهل تسنن اول کسی که تدوین حدیث کرد عبد الملک بن جریح است که در قرن دوم میزیسته است.عبد الملک بن جریح عرب نیست و ظاهرا ایرانی نیز نیست.این مرد در سال 144 در گذشته است.اولین جامع حدیثی اهل تسنن موطا مالک بن انس است که الآن موجود است.مالک،عرب و عرب نژاد است و یکی از امامهای چهارگانه اهل تسنن است.در میان کتب حدیث اهل تسنن شش کتاب است که به«صحاح سته»معروف است.ما برای این که معیاری از شرکت ایرانیان مسلمان در تدوین کتب حدیث اهل تسنن به دست داده باشیم،همان کتابها را با مؤلفین آنها معرفی میکنیم:1.صحیح بخاری تالیف محمد بن اسماعیل بخاری.
این کتاب معتبرترین کتاب حدیث در میان اهل تسنن به شمار میرود. بخاری در مدت16 سال این کتاب را تالیف کرده است.بنابر نقل ابن خلکان در وفیات الاعیان (6) و محدث قمی در الکنی و الالقاب،بخاری گفته است هیچ حدیثی را وارد کتابم نکردم مگر آنکه قبلا غسل کردم و دو رکعت نماز بجا آوردم.درباره حافظه نیرومند بخاری سخنانی گفته شده است.بخاری اصلا اهل بخاراست و در طلب حدیثبه شهرهای خراسان و عراق عجم و عراق عرب و حجاز و شام و مصر سفر کرده است و عاقبتبه بغداد آمده و مورد توجه اهل فضل قرار گرفته است. وفات وی در سال256 در یکی از قراء سمرقند به نام«خرتنگ»واقع شده است.2.صحیح مسلم.
مؤلف این کتاب مسلم بن حجاج نیشابوری است.پس از صحیح بخاری معتبرترین کتاب حدیث در نزد اهل تسنن صحیح مسلم است.برخی آن را بر صحیح بخاری ترجیح میدهند.مسلم به عراق و حجاز و مصر و شام در طلب حدیث مسافرت کرد و مدتی در نیشابور ملازم بخاری بوده است.مسلم در سال 261 در نصرآباد نیشابور در گذشته است.3.سنن ابو داود
مؤلف این کتاب سلیمان بن اشعث،معروف به ابو داود سجستانی است.اهل سیستان است.او نیز به شهرهای مختلف برای اخذ حدیث مسافرت کرده و معاصر احمد بن حنبل بوده است.ابو داود ظاهرا یک ایرانی عربنژاد است.وفاتش در سال 275 واقع شده است.4.جامع ترمذی
نویسنده کتاب محمد بن عیسی ترمذی از شاگردان بخاری است.در سال279 درگذشته است.ترمذ که موطن ترمذی است از بلاد ما وراءالنهر است.5.سنن نسائی
مؤلف این کتاب ابو عبد الرحمن احمد بن علی بن شعیب نسائی است.این مرد نیز در طلب حدیث مسافرتها کرده است.در خلال مسافرت که به شام رسید مردم آنجا را از علی علیه السلام منحرف دید،لهذا کتاب خصائص را در فضائل علی علیه السلام و اهل بیت نوشت.در این کتاب بیشتر،از احمد بن حنبل روایت کرده است.عادتش این بود که یک روز در میان روزه میگرفت.ابن خلکان مینویسد:در دمشق از او راجع به فضائل معاویه پرسش شد.بنابر روایتی جواب داد:جز این در فضیلت معاویه حدیثی نمیدانم که پیغمبر(آنجا که مکرر دنبال معاویه فرستاد و فرستاده آمد و گفت مشغول خوردن است)دربارهاش فرمود:«خدا شکمش را سیر نکند».نظر به تمایل شیعی و ضد اموی نسائی،مردم شام او را سخت کتک زدند.در اثر همان کتکها مرد.گویند چون احساس کرد میخواهد بمیرد،به مکه رفت و در آنجا مرد.نساء از توابع خراسان است و وفات نسائی در سال303 واقع شده است.
6.سنن ابن ماجه
نویسنده این کتاب محمد بن یزید بن ماجه قزوینی است.به عراق و حجاز و مصر و شام برای طلب حدیث مسافرت کرده است و در سال273 در گذشته است. چنانکه دیدیم،همچنانکه مؤلفان«کتب اربعه»شیعه-که معتبرترین کتب حدیثشیعه است-ایرانی بودهاند،مؤلفان«صحاح سته»اهل تسنن نیز-که معتبرترین کتب حدیث اهل تسنن است-ایرانی هستند،اعم از ایرانی ایرانینژاد یا ایرانی عربنژاد.علاوه بر مؤلفان«صحاح سته»،در میان معاریف و مشاهیر محدثین اهل تسنن که به عنوان«حافظ»و یا سایر عناوین حدیثی معروفند و کتب حدیثی مهم و ذی قیمتی از نظر احادیث اهل سنت تالیف کردهاند،علمای ایرانی فراوانند.ما برای احتراز از تطویل از ذکر نام آنها خودداری میکنیم.
پینوشتها
1- ترجمه تاریخ تمدن اسلام،ج3/ص97.
2- تاسیس الشیعه،ص284.
3- همان،ص 280.
4- قسمتهایی از این حدیث در کتاب توحید صدوق به طور متفرق ذکر شده.رجوع شود به آن کتاب،چاپ مکتبة الصدوق در سال1387،ص 282 و286 و316.
5- تاسیس الشیعه،ص 280.
6- ج3/ص 330.