حقوق جنگ و جهاد در اسلام
نويسنده:حامد سلطان
هفته گذشته سخنان پاپ در باب مفهوم جنگ و جهاد در اسلام، اعتراضات مسلمانان را در سراسر جهان برانگيخت. بسيارى از شخصيت هاى سياسى و مذهبى سخنان پاپ را ناشى از اعمال نفوذ جريانات صهيونيستى و ضد اسلامى دانسته و آن را به شدت محكوم كردند. هر چند واتيكان از قول پاپ عذرخواهى كرده و اين قضيه را برداشت غلط از سخنان وى عنوان كرد ولى اين حركت نشان از تحت تاثير قرار گرفتن مفاهيم ناب و اصيل اسلامى به وسيله اغراض سياسى و بين المللى است كه چه بسا در طى يك پروسه زمانى موجب قلب برخى از اين مفاهيم شود.مفهوم جنگ و جهاد در اسلام از جمله افتخارات دين مبين اسلام است. مطالعه دستورات الهى در قرآن و همچنين سنت پيامبر در جنگ ها نشان از اين امر دارد. دستوراتى كه بعد از قرن ها در كنوانسيون هاى بين المللى گنجانده شده است و با عنوان حقوق بشر دوستانه شناخته مى شود. نوشتار زير خلاصه اى از مقاله «حامد سلطان» استاد سابق حقوق عمومى دانشگاه قاهره است كه به اين موضوع پرداخته.
مفهوم اسلامى حقوق بشر دوستانه بين الملل يكى از عناصر ذاتى و اصول بنيادين نظام حقوقى اسلامى و مفهومى سنجيده و مستقل و جذاب است، از اين لحاظ كه ماحصل استدلال هاى قوى و صادقانه و جدى محسوب مى شود.براى پى بردن به ارزش ذاتى مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه بايد آن را در چارچوب حقيقى خود قرار داده، در چشم انداز تاريخى بررسى كنيم، زيرا مشى اسلامى كه ماهيتا جهانى است و زمان و مكان را در مى نوردد، تنها بر منازعات مسلحانه مبتنى نيست، بلكه بر اعتقادات مسلمان و ماهيت نظامى حقوقى اسلامى و برداشت آن از رابطه بين جهان اسلام و جهان خارج نيز متكى است. بنابراين، جهت روشن كردن و قابل درك كردن مفهوم مورد بحث بايد عناصر عمده آن را مورد بررسى قرار دهيم و در عين حال عوامل لازم براى هر گونه تفكر پخته و منظم را در نظر داشته باشيم.
اسلام در قرن هفتم هنگامى ظهور كرد كه جنگ، سلطه جويى، رقيت، برده دارى و جهل حكومت مى كرد. زور در تمامى شئون زندگى عرض اندام مى كرد و كيفيت بى قيد و شرط داشت. جوامع آن دوران هيچ گونه ساخت اجتماعى يا اقتصادى نداشته يا حداكثر از اين حيث در حد بسيار ضعيف بودند. مفاهيم دولت، سرزمين، مرز، تابعيت، روابط سازمان يافته، ارتباطات و اطلاعات يا وجود نداشتند يا ناشناخته بودند. هدف اسلام اين بود كه اين خلا تاريك را پر كند. اساس رسالت اسلام ديندارى و متمدن كردن بشر و غرض از آن به منصه ظهور رسانيدن خواست جامعه اى نوين براى ايجاد انسجام و ورود به صحنه عمل بود، جامعه اى كه بعد از آن بايست مسلط بر سرنوشت خود مى بود و به اين جامعه نوين، دينى مبتنى بر توحيد و نظامى حقوقى نشات گرفته از منابعى مانند قرآن و سنت عطا شد.
پس بايد در چهارچوبى كه خطوط كلى آن به اجمال ترسيم شده به مفهوم اسلامى حقوق بين الملل بشردوستانه نگريست. اين مفهوم در مرتبه نخست مبتنى بر آن دسته آيات قرآن - به ويژه آيات ۱۹۴-۱۹۰ از سوره بقره و آيات ۱۰۵-۱۰۲ و ۱۱۰-۱۰۷ از سوره آل عمران - است كه به گفتار و كردار پيامبر در دوران عداوت ها و دشمنى هاى تحميل شده بر ايشان مربوط مى شود، و در نهايت مبتنى بر قواعد استنباط شده از اصول اساسى پنجگانه نظام حقوقى اسلامى است كه مقوم فرمان هاى صادر شده به سپاهيان اسلام بوده است. شايد بهترين راه روشن ساختن اين مفهوم، به خصوص براى كسانى كه با تعاليم اسلام آشنايى ندارند، توضيح آن با توجه به كنوانسيون هاى ۱۹۴۹ ژنو و پروتكل هاى الحاقى باشد. براى اين كار از ترتيبى كه در پروتكل اول مراعات شده، يعنى بيان قواعد اساسى، شيوه ها و روش هاى جنگ، حفظ مردم غيرنظامى و حمايت از اهداف غيرنظامى پيروى خواهيم كرد.
۱. مفهوم حقوق بين الملل بشردوستانه در اسلام شامل برخى قواعد است كه بنيادى محسوب مى شوند و سراسر نظام حقوقى بشردوستانه اسلام متاثر از آن ها است.قبل از همه چيز بايد توجه داشت كه مفهوم اسلامى مورد نظر بين اقسام جنگ يا مخاصمات مسلحانه فرق نمى گذارد. خواه جنگ براى تبليغ اسلام يا مطلع كردن مردم از آن باشد، و خواه جنبه تدافعى داشته، عليه كافران، دشمنان، منافقان، تفرقه افكنان، ياغيان و شورشيان باشد، قواعد حاكم بر آن يكسان است، زيرا اين قواعد منشا الهى دارند و بايد به وسيله همه بدون تبعيض و تمايز مراعات گردند. لذا اين قواعد تمامى منازعات مسلحانه را بدون توجه به ماهيت آن ها در برمى گيرند.
همچنين است مورد جنگ دريايى و هوايى و حتى جنگ هاى هسته اى كه تنها بعضى از اشكال جديد جنگ در دنياى امروز است. قواعد اسلامى مربوط به جنگ، مبتنى بر گذشت و رحم و همدردى است و ضامن اعتبارشان منشا الهى آن ها است. وسعت عملكرد و اعمال آن ها، هر زمان و مكان و هر قسم مخاصمه مسلحانه را در بردارد و هرتعليم و نظريه متمايز با آن ها، با اسلام بيگانه است. يكى از قواعد اساسى مفهوم حقوق بشردوستانه اسلامى، به مومنانى كه در راه خدا با دشمنان مى جنگند، امر مى كند كه هرگز از حدود عدالت و انصاف خارج نشوند و گام در طريق استبداد و ستمگرى نگذارند. (۱) اگر اين قاعده به زبان امروز بيان شود، آيا از ماده معروف به «اصل مارنتس» كه در مقررات ۱۹۰۷ لاهه و نيز در ماده ۳۵ نخستين پروتكل الحاقى به كنوانسيون هاى ۱۹۴۹ گنجانيده شده و مقرر مى دارد كه حق طرفين مخاصمه براى انتخاب روش ها و وسايل جنگى نامحدود نيست شديدتر و سخت گيرانه تر نخواهد بود؟ توجه كنيد كه سيزده قرن فاصله بين اين دو قاعده اساسى رفتار در مخاصمات مسلحانه وجود دارد.
ديگر قاعده اساسى در مفهوم حقوق بشر دوستانه اسلامى مربوط به ارزش و كرامت انسان است و رسما مثله كردن و شكنجه و هر شكل ديگر از رفتار تحقيرآميز با دشمن را منع مى كند. در آن زمان، بريدن قضيب افراد دشمن كه در نبرد كشته مى شدند يا مثله كردن آن ها به شيوه هاى وحشيانه ديگر رايج و عادى بود، اما اسلام پيروان خود را از انجام اين كارها منع كرده است. آيات قرآن و سنت پيامبر (ص) در اين مورد صراحت دارند. براى مثال هنگامى كه در يكى از نبردها تصميم گرفته شد اسرا را براى مقابله به مثل مثله كنند، پيامبر (ص) كه عمويش در همان زمان مثله شده بود، اين دستور صريح را به مومنين صادر كرد كه حتى يك سگ را هم مثله نكنيد. فرماندهان هميشه در تعليمات خود به سربازان مسلمان اين دستور را مى گنجانيده اند. از اين قاعده اساسى كه سيزده قرن قبل براى مبارزه با عملى رايج در آن زمان وضع شده مى توان تمامى تضمينات اساسى كنوانسيون هاى ۱۹۴۹ ژنو را استنباط (اجتهاد) كرد. اين استنباط كه به نظر ما استنباطى منطقى است، كاملا در چارچوب پنج اصل بنيادى قرآنى (عدالت، مساوات، شور، عمل متقابل با توجه به اخلاقيات و احترام به تعهدات قبلى) قابل توجيه است و بايد اضافه كرد كه كاملا با احترام به حقوق بشر ملازمه دارد كه نظام حقوقى اسلام نخستين نظامى بود كه آن را بازشناخت و جايگاهى پراحترام به آن اختصاص داد.
۲. قسمت سوم نخستين پروتكل الحاقى ۱۹۷۷ به كنوانسيون ۱۹۴۹ ژنو شامل قواعدى در مورد روش ها و وسايل جنگى و رزمندگان و اسراى جنگى است.تنظيم مقررات مذكور چهار سال طول كشيد و تصويب نامه نهايى كه به آن ها قدرت قانونى مى داد، در ۱۰ ژوئن ۱۹۷۷ يعنى سيزده قرن بعد از ظهور اسلام، به امضا رسيد.با بررسى دقيق معلوم مى شود كه اغلب مواد قسمت هاى سوم و چهارم پروتكل اول الحاقى به وضوح تحت مفهوم حقوق بشردوستانه اسلامى جاى مى گيرند. ديگر مواد اين قسمت ها به طور مستقيم در اين نظام حقوقى اسلامى وجود ندارد. دليل اين امر واضح است، زيرا چنين جزيياتى به زندگى در جوامع امروزى مربوط مى شود و در قرن هفتم ميلادى قابل تصور نبوده است. اما جوهر و ماهيت تمامى اين مواد در اصول كلى مفهوم اسلامى حقوق بشر دوستانه وجود دارد.
با توجه به آنچه گفته شد، اكنون به عنوان مثال به درج مفاهيم مندرج در حقوق بشردوستانه اسلام به ترتيبى كه در قسمت سوم دومين پروتكل الحاقى (۱۹۷۷) به كنوانسيون هاى ژنو رعايت شده است، اشاره مى كنيم:
ماده ۳۵ (پاراگراف ۱) اين پروتكل مقرر مى دارد كه «در هر منازعه مسلحانه حق طرفين براى انتخاب روش و شيوه و وسيله جنگى نامحدود نيست.» همان طور كه قبلا نشان داديم، قاعده بنيادين مندرج در مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه مقدم بر اين قاعده و به مراتب سخت گيرانه تر و مشخص تر از آن است. در واقع ماده ۳۵ (پاراگراف ۱) محدود و منفى به نظر مى رسد[، به اين مفهوم كه هيچ منع صريحى در بر ندارد و در خصوص انتخاب وسايل و روش هاى جنگ، طرفين مخاصمه مسلحانه را به هيچ حد دقيقى محدود نمى كند و صرفا مقرر مى دارد كه حق انتخاب نامحدود نيست، اما قاعده اساسى مندرج در مفهوم اسلامى، شامل ممنوعيتى معين ومثبت است و با بيان اين كه هرگز نبايد از حدود عدالت و انصاف تجاوز كرد و به راه استبداد و ستمگرى افتاد، محدوديت هايى دقيقا تعريف شده معين مى كند.
ماده ۳۷ اولين پروتكل الحاقى به كنوانسيون ژنو به ممنوعيت نقض عهد و مجاز بودن خدعه هاى جنگى اشاره دارد. به موجب مفهوم بشردوستانه اسلامى نيز حيله و فريب يكى از وسايل مشروع در جنگ به شمار مى رود. همان طور كه پيامبر (ص) فرموده است، جنگ به معناى فن و حيله است. اما نيرنگ صرفا به معناى دروغگويى نيست. استفاده از استتار و دام و نشر اكاذيب و ارايه اطلاعات دروغ (به دشمن) از اشكال مجاز فريبند. همان طور كه همه مى دانند درست پيش از جنگ رمضان (۱۹۷۳) مصر كه مذهب رسمى اش اسلام است، به طور وسيع از نيرنگ هايى كه در اسلام مجاز است، استفاده كرد.
ماده ۴۶ اولين پروتكل الحاقى، حاوى مقرراتى در مورد جاسوسان است. در اسلام هر زمان كه شخصى مشكوك به جاسوسى دستگير گردد، مجازات او برحسب دين و سن و شرايطى كه او اقرار و اعتراف به عمل خود مى كند، متفاوت است. اگر متهم مسلمان باشد و كاملا به عمل خود اعتراف كند، معمولا به مجازاتى تاديبى محكوم مى گردد؛ زيرا فرض بر اين است كه او به علت حرص و طمع دست به اين عمل زده است، نه به سبب بى دينى. اين شيوه مبتنى بر سابقه رفتار پيامبر (ص) است كه مسلمانى را كه نامه اى مبنى بر تسليم و سازش به قريش نوشته بود، عفو كرد. اگر متهم مسلمان نباشد، ولى تحت حكومت اسلامى باشد (ذمى) و داوطلبانه اقرار كند، مانند يك فرد مسلمان با او رفتار مى شود. اگر متهم، غيرمسلمان و به دشمن تعلق داشته باشد و در سرزمين اسلام دستگير شود، محكوم به مرگ مى گردد، البته در صورتى كه به جاسوسى اعتراف كند؛ اما اگر جرم ثابت نشود و اقرار صورت نگيرد، مظنون يا متهم را شرعا نمى توان به قتل رساند. اقرار تحت تهديد يا شكنجه، نزد قاضى معتبر تلقى نمى شود. متهم بايد داوطلبانه اقرار كند يا اين كه دو شاهد عادل شهادت دهند تا بتوان او را محكوم كرد. با اين وصف، به موجب مفهوم اسلامى حقوق بشر دوستانه، هيچ جاسوسى مستحق رفتارى نيست كه با اسراى جنگى مى شود.
۳. همان گونه كه همه مى دانند، شرايط زندگى مردم در قرن هاى چهارم و پنجم ميلادى از تاريك ترين و غم انگيزترين شرايط در تاريخ بشر و به خصوص در زمينه منازعات مسلحانه بوده و ويرانگرى و وحشيگرى و مثله كردن اجساد جزو كارهاى عادى به شمار مى رفته است. در آن دوران هيچ فرقى ميان رزمندگان و غيرنظاميان گذاشته نمى شد و هيچ حمايتى از زنان، كودكان، پيران و بيماران وجود نداشت و به علاوه هيچ محدوديتى براى نابودى و ويرانى اهداف و اشيا از هر نوعى به چشم نمى خورد؛ اصول عمومى مندرج در مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه در مورد حمايت از جمعيت و اهداف غيرنظامى، مستند به قرآن و سنت و اجتهاد است و در هر زمان و مكان لازم الاتباع بوده، هميشه صرف نظر از ماهيت مخاصمه مسلحانه در حال وقوع، قابل اعمال است. اصول مذكور در زمانى به وجود آمدند و به طور دقيق و معين بيان گرديدند كه قاعده اين بود: «ضرورت هيچ قانونى نمى شناسد».
در مثال هاى زير اصول كلى حقوق بشردوستانه اسلام روشن مى گردد:
الف) «در راه خدا با كسانى كه با شما مى جنگند، بجنگيد.» (۲)
ب) «اما اگر آنان دست برداشتند (از جنگ) خداوند بخشنده و مهربان است.»(۳)
ج) «و بجنگيد با آنان تا زمانى كه فتنه و تجاوز و ستم از بين برود و عدالت مستولى گردد و به خدا ايمان داشته باشيد و اگر آنان دست برداشتند از خصومت دست برداريد، مگر با آنان كه ستم مى كنند.» (۴)
د) «پس هر كس كه به جور و ستمكارى به سوى شما دست دراز كند او را به مقاومت از پاى درآوريد، به قدر ستمى كه به شما رسيده است.» (۵)
هـ) هر گاه رسول خدا (ص) گروهى يا لشكرى را به ماموريتى خاص گسيل مى فرمود، به فراموش نكردن اخلاق در راه خدا توصيه مى كرد و مى گفت: «در راه خدا با كافران جنگ كنيد، بچه ها را نكشيد، به آن ها خيانت نكنيد، آن ها را ناقص و مثله نكنيد و نقض عهد نكنيد».
در زمان خلفا نيز اين دستورات تكرار مى شد: «به هيچ كس ستم نكنيد، زيرا خداوند ستمكاران را دوست ندارد. در جنگ هراس و ترس نداشته باشيد و در هنگام قدرت بى رحم نباشيد و هنگام پيروزى برخلاف شرع عمل نكنيد و سوءاستفاده نكنيد. پيران و زنان و كودكان را نكشيد و مواظب باشيد كه هنگام زد و خورد و تاخت و تاز آن ها به قتل نرسند.»
از آنچه گفته شد اصول كلى زير را كه ناظر بر حمايت از افراد و اهداف غيرنظامى است، مى توان استنباط كرد:
۱. مطابق مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه و جنگ، اين يك تكليف است كه بين دو دسته افراد، يعنى افراد نظامى و غيرنظامى، در منازعات مسلحانه با هر ماهيت و شكلى تفكيك شود. خصومت فقط بين نيروهاى مسلح مجاز است. اين يك قاعده بنيادين و لازم الاجرا در نظام حقوقى اسلام است. خداوند مى گويد: «با كسانى بجنگيد كه با شما مى جنگند.»
به اصطلاح امروزى، اين آيه به اين مفهوم است كه عمل جنگى فقط به وسيله نيروهاى مسلح مجاز است.
۲. در مفهوم اسلامى، افراد و جمعيت غيرنظامى از مصونيت عمومى نسبت به خطر مخاصمات و عمليات نظامى برخوردارند، مشروط بر اين كه به طور مستقيم در عمليات شركت نداشته باشند و الا فاقد وصف غيرنظامى شده، نظامى محسوب مى گردند. حمايت عمومى از غيرنظاميان طبيعتا به اين معنا است كه هيچ گونه حمله و تهديد به خشونت و آزار متوجه آنان نخواهد بود. تمامى حملات كور و بدون تشخيص، و تهديد به ايجاد وحشت و ترور و نيز عمليات تلافى جويانه عليه غيرنظاميان و جمعيت غيرنظامى به صراحت در مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه ممنوع شده است.
۳. مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه، حمايت هاى ويژه اى از بعضى طبقات غيرنظامى مانند اطفال، زنان، پيران، افراد مريض و راهبان مقرر مى دارد. تمامى دستورات پيامبر خدا (ص) و خلفا صراحتا مشعرند كه خصومت نبايد عليه چنين افرادى صورت گيرد. بديهى است مصداق ماده ۵۱ اولين پروتكل الحاقى به كنوانسيون ۱۹۴۹ ژنو و همچنين مواد ۴۷۱ و ۷۷ و ۷۸ همين گونه افرادند.
۴. تحت مفهوم حقوق بشردوستانه اسلامى، تكليف به تفاوت قائل شدن بين اهداف نظامى و غيرنظامى به وضوح آمرانه است و استثنايى ندارد. ابوبكر دستور داده بود كه نخيلات را نابود نكنيد، خانه يا گندم زارها را نسوزانيد، درختان ميوه را نبريد و احشام را نكشيد، مگر اين كه در اثر گرسنگى مجبور به اين كار شويد، و هرگز به صومعه ها آسيب نرسانيد. (۶)
مفهوم اسلامى حقوق بشر دوستانه بين الملل يكى از عناصر ذاتى و اصول بنيادين نظام حقوقى اسلامى و مفهومى سنجيده و مستقل و جذاب است، از اين لحاظ كه ماحصل استدلال هاى قوى و صادقانه و جدى محسوب مى شود.براى پى بردن به ارزش ذاتى مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه بايد آن را در چارچوب حقيقى خود قرار داده، در چشم انداز تاريخى بررسى كنيم، زيرا مشى اسلامى كه ماهيتا جهانى است و زمان و مكان را در مى نوردد، تنها بر منازعات مسلحانه مبتنى نيست، بلكه بر اعتقادات مسلمان و ماهيت نظامى حقوقى اسلامى و برداشت آن از رابطه بين جهان اسلام و جهان خارج نيز متكى است. بنابراين، جهت روشن كردن و قابل درك كردن مفهوم مورد بحث بايد عناصر عمده آن را مورد بررسى قرار دهيم و در عين حال عوامل لازم براى هر گونه تفكر پخته و منظم را در نظر داشته باشيم.
اسلام در قرن هفتم هنگامى ظهور كرد كه جنگ، سلطه جويى، رقيت، برده دارى و جهل حكومت مى كرد. زور در تمامى شئون زندگى عرض اندام مى كرد و كيفيت بى قيد و شرط داشت. جوامع آن دوران هيچ گونه ساخت اجتماعى يا اقتصادى نداشته يا حداكثر از اين حيث در حد بسيار ضعيف بودند. مفاهيم دولت، سرزمين، مرز، تابعيت، روابط سازمان يافته، ارتباطات و اطلاعات يا وجود نداشتند يا ناشناخته بودند. هدف اسلام اين بود كه اين خلا تاريك را پر كند. اساس رسالت اسلام ديندارى و متمدن كردن بشر و غرض از آن به منصه ظهور رسانيدن خواست جامعه اى نوين براى ايجاد انسجام و ورود به صحنه عمل بود، جامعه اى كه بعد از آن بايست مسلط بر سرنوشت خود مى بود و به اين جامعه نوين، دينى مبتنى بر توحيد و نظامى حقوقى نشات گرفته از منابعى مانند قرآن و سنت عطا شد.
پس بايد در چهارچوبى كه خطوط كلى آن به اجمال ترسيم شده به مفهوم اسلامى حقوق بين الملل بشردوستانه نگريست. اين مفهوم در مرتبه نخست مبتنى بر آن دسته آيات قرآن - به ويژه آيات ۱۹۴-۱۹۰ از سوره بقره و آيات ۱۰۵-۱۰۲ و ۱۱۰-۱۰۷ از سوره آل عمران - است كه به گفتار و كردار پيامبر در دوران عداوت ها و دشمنى هاى تحميل شده بر ايشان مربوط مى شود، و در نهايت مبتنى بر قواعد استنباط شده از اصول اساسى پنجگانه نظام حقوقى اسلامى است كه مقوم فرمان هاى صادر شده به سپاهيان اسلام بوده است. شايد بهترين راه روشن ساختن اين مفهوم، به خصوص براى كسانى كه با تعاليم اسلام آشنايى ندارند، توضيح آن با توجه به كنوانسيون هاى ۱۹۴۹ ژنو و پروتكل هاى الحاقى باشد. براى اين كار از ترتيبى كه در پروتكل اول مراعات شده، يعنى بيان قواعد اساسى، شيوه ها و روش هاى جنگ، حفظ مردم غيرنظامى و حمايت از اهداف غيرنظامى پيروى خواهيم كرد.
۱. مفهوم حقوق بين الملل بشردوستانه در اسلام شامل برخى قواعد است كه بنيادى محسوب مى شوند و سراسر نظام حقوقى بشردوستانه اسلام متاثر از آن ها است.قبل از همه چيز بايد توجه داشت كه مفهوم اسلامى مورد نظر بين اقسام جنگ يا مخاصمات مسلحانه فرق نمى گذارد. خواه جنگ براى تبليغ اسلام يا مطلع كردن مردم از آن باشد، و خواه جنبه تدافعى داشته، عليه كافران، دشمنان، منافقان، تفرقه افكنان، ياغيان و شورشيان باشد، قواعد حاكم بر آن يكسان است، زيرا اين قواعد منشا الهى دارند و بايد به وسيله همه بدون تبعيض و تمايز مراعات گردند. لذا اين قواعد تمامى منازعات مسلحانه را بدون توجه به ماهيت آن ها در برمى گيرند.
همچنين است مورد جنگ دريايى و هوايى و حتى جنگ هاى هسته اى كه تنها بعضى از اشكال جديد جنگ در دنياى امروز است. قواعد اسلامى مربوط به جنگ، مبتنى بر گذشت و رحم و همدردى است و ضامن اعتبارشان منشا الهى آن ها است. وسعت عملكرد و اعمال آن ها، هر زمان و مكان و هر قسم مخاصمه مسلحانه را در بردارد و هرتعليم و نظريه متمايز با آن ها، با اسلام بيگانه است. يكى از قواعد اساسى مفهوم حقوق بشردوستانه اسلامى، به مومنانى كه در راه خدا با دشمنان مى جنگند، امر مى كند كه هرگز از حدود عدالت و انصاف خارج نشوند و گام در طريق استبداد و ستمگرى نگذارند. (۱) اگر اين قاعده به زبان امروز بيان شود، آيا از ماده معروف به «اصل مارنتس» كه در مقررات ۱۹۰۷ لاهه و نيز در ماده ۳۵ نخستين پروتكل الحاقى به كنوانسيون هاى ۱۹۴۹ گنجانيده شده و مقرر مى دارد كه حق طرفين مخاصمه براى انتخاب روش ها و وسايل جنگى نامحدود نيست شديدتر و سخت گيرانه تر نخواهد بود؟ توجه كنيد كه سيزده قرن فاصله بين اين دو قاعده اساسى رفتار در مخاصمات مسلحانه وجود دارد.
ديگر قاعده اساسى در مفهوم حقوق بشر دوستانه اسلامى مربوط به ارزش و كرامت انسان است و رسما مثله كردن و شكنجه و هر شكل ديگر از رفتار تحقيرآميز با دشمن را منع مى كند. در آن زمان، بريدن قضيب افراد دشمن كه در نبرد كشته مى شدند يا مثله كردن آن ها به شيوه هاى وحشيانه ديگر رايج و عادى بود، اما اسلام پيروان خود را از انجام اين كارها منع كرده است. آيات قرآن و سنت پيامبر (ص) در اين مورد صراحت دارند. براى مثال هنگامى كه در يكى از نبردها تصميم گرفته شد اسرا را براى مقابله به مثل مثله كنند، پيامبر (ص) كه عمويش در همان زمان مثله شده بود، اين دستور صريح را به مومنين صادر كرد كه حتى يك سگ را هم مثله نكنيد. فرماندهان هميشه در تعليمات خود به سربازان مسلمان اين دستور را مى گنجانيده اند. از اين قاعده اساسى كه سيزده قرن قبل براى مبارزه با عملى رايج در آن زمان وضع شده مى توان تمامى تضمينات اساسى كنوانسيون هاى ۱۹۴۹ ژنو را استنباط (اجتهاد) كرد. اين استنباط كه به نظر ما استنباطى منطقى است، كاملا در چارچوب پنج اصل بنيادى قرآنى (عدالت، مساوات، شور، عمل متقابل با توجه به اخلاقيات و احترام به تعهدات قبلى) قابل توجيه است و بايد اضافه كرد كه كاملا با احترام به حقوق بشر ملازمه دارد كه نظام حقوقى اسلام نخستين نظامى بود كه آن را بازشناخت و جايگاهى پراحترام به آن اختصاص داد.
۲. قسمت سوم نخستين پروتكل الحاقى ۱۹۷۷ به كنوانسيون ۱۹۴۹ ژنو شامل قواعدى در مورد روش ها و وسايل جنگى و رزمندگان و اسراى جنگى است.تنظيم مقررات مذكور چهار سال طول كشيد و تصويب نامه نهايى كه به آن ها قدرت قانونى مى داد، در ۱۰ ژوئن ۱۹۷۷ يعنى سيزده قرن بعد از ظهور اسلام، به امضا رسيد.با بررسى دقيق معلوم مى شود كه اغلب مواد قسمت هاى سوم و چهارم پروتكل اول الحاقى به وضوح تحت مفهوم حقوق بشردوستانه اسلامى جاى مى گيرند. ديگر مواد اين قسمت ها به طور مستقيم در اين نظام حقوقى اسلامى وجود ندارد. دليل اين امر واضح است، زيرا چنين جزيياتى به زندگى در جوامع امروزى مربوط مى شود و در قرن هفتم ميلادى قابل تصور نبوده است. اما جوهر و ماهيت تمامى اين مواد در اصول كلى مفهوم اسلامى حقوق بشر دوستانه وجود دارد.
با توجه به آنچه گفته شد، اكنون به عنوان مثال به درج مفاهيم مندرج در حقوق بشردوستانه اسلام به ترتيبى كه در قسمت سوم دومين پروتكل الحاقى (۱۹۷۷) به كنوانسيون هاى ژنو رعايت شده است، اشاره مى كنيم:
ماده ۳۵ (پاراگراف ۱) اين پروتكل مقرر مى دارد كه «در هر منازعه مسلحانه حق طرفين براى انتخاب روش و شيوه و وسيله جنگى نامحدود نيست.» همان طور كه قبلا نشان داديم، قاعده بنيادين مندرج در مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه مقدم بر اين قاعده و به مراتب سخت گيرانه تر و مشخص تر از آن است. در واقع ماده ۳۵ (پاراگراف ۱) محدود و منفى به نظر مى رسد[، به اين مفهوم كه هيچ منع صريحى در بر ندارد و در خصوص انتخاب وسايل و روش هاى جنگ، طرفين مخاصمه مسلحانه را به هيچ حد دقيقى محدود نمى كند و صرفا مقرر مى دارد كه حق انتخاب نامحدود نيست، اما قاعده اساسى مندرج در مفهوم اسلامى، شامل ممنوعيتى معين ومثبت است و با بيان اين كه هرگز نبايد از حدود عدالت و انصاف تجاوز كرد و به راه استبداد و ستمگرى افتاد، محدوديت هايى دقيقا تعريف شده معين مى كند.
ماده ۳۷ اولين پروتكل الحاقى به كنوانسيون ژنو به ممنوعيت نقض عهد و مجاز بودن خدعه هاى جنگى اشاره دارد. به موجب مفهوم بشردوستانه اسلامى نيز حيله و فريب يكى از وسايل مشروع در جنگ به شمار مى رود. همان طور كه پيامبر (ص) فرموده است، جنگ به معناى فن و حيله است. اما نيرنگ صرفا به معناى دروغگويى نيست. استفاده از استتار و دام و نشر اكاذيب و ارايه اطلاعات دروغ (به دشمن) از اشكال مجاز فريبند. همان طور كه همه مى دانند درست پيش از جنگ رمضان (۱۹۷۳) مصر كه مذهب رسمى اش اسلام است، به طور وسيع از نيرنگ هايى كه در اسلام مجاز است، استفاده كرد.
ماده ۴۶ اولين پروتكل الحاقى، حاوى مقرراتى در مورد جاسوسان است. در اسلام هر زمان كه شخصى مشكوك به جاسوسى دستگير گردد، مجازات او برحسب دين و سن و شرايطى كه او اقرار و اعتراف به عمل خود مى كند، متفاوت است. اگر متهم مسلمان باشد و كاملا به عمل خود اعتراف كند، معمولا به مجازاتى تاديبى محكوم مى گردد؛ زيرا فرض بر اين است كه او به علت حرص و طمع دست به اين عمل زده است، نه به سبب بى دينى. اين شيوه مبتنى بر سابقه رفتار پيامبر (ص) است كه مسلمانى را كه نامه اى مبنى بر تسليم و سازش به قريش نوشته بود، عفو كرد. اگر متهم مسلمان نباشد، ولى تحت حكومت اسلامى باشد (ذمى) و داوطلبانه اقرار كند، مانند يك فرد مسلمان با او رفتار مى شود. اگر متهم، غيرمسلمان و به دشمن تعلق داشته باشد و در سرزمين اسلام دستگير شود، محكوم به مرگ مى گردد، البته در صورتى كه به جاسوسى اعتراف كند؛ اما اگر جرم ثابت نشود و اقرار صورت نگيرد، مظنون يا متهم را شرعا نمى توان به قتل رساند. اقرار تحت تهديد يا شكنجه، نزد قاضى معتبر تلقى نمى شود. متهم بايد داوطلبانه اقرار كند يا اين كه دو شاهد عادل شهادت دهند تا بتوان او را محكوم كرد. با اين وصف، به موجب مفهوم اسلامى حقوق بشر دوستانه، هيچ جاسوسى مستحق رفتارى نيست كه با اسراى جنگى مى شود.
۳. همان گونه كه همه مى دانند، شرايط زندگى مردم در قرن هاى چهارم و پنجم ميلادى از تاريك ترين و غم انگيزترين شرايط در تاريخ بشر و به خصوص در زمينه منازعات مسلحانه بوده و ويرانگرى و وحشيگرى و مثله كردن اجساد جزو كارهاى عادى به شمار مى رفته است. در آن دوران هيچ فرقى ميان رزمندگان و غيرنظاميان گذاشته نمى شد و هيچ حمايتى از زنان، كودكان، پيران و بيماران وجود نداشت و به علاوه هيچ محدوديتى براى نابودى و ويرانى اهداف و اشيا از هر نوعى به چشم نمى خورد؛ اصول عمومى مندرج در مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه در مورد حمايت از جمعيت و اهداف غيرنظامى، مستند به قرآن و سنت و اجتهاد است و در هر زمان و مكان لازم الاتباع بوده، هميشه صرف نظر از ماهيت مخاصمه مسلحانه در حال وقوع، قابل اعمال است. اصول مذكور در زمانى به وجود آمدند و به طور دقيق و معين بيان گرديدند كه قاعده اين بود: «ضرورت هيچ قانونى نمى شناسد».
در مثال هاى زير اصول كلى حقوق بشردوستانه اسلام روشن مى گردد:
الف) «در راه خدا با كسانى كه با شما مى جنگند، بجنگيد.» (۲)
ب) «اما اگر آنان دست برداشتند (از جنگ) خداوند بخشنده و مهربان است.»(۳)
ج) «و بجنگيد با آنان تا زمانى كه فتنه و تجاوز و ستم از بين برود و عدالت مستولى گردد و به خدا ايمان داشته باشيد و اگر آنان دست برداشتند از خصومت دست برداريد، مگر با آنان كه ستم مى كنند.» (۴)
د) «پس هر كس كه به جور و ستمكارى به سوى شما دست دراز كند او را به مقاومت از پاى درآوريد، به قدر ستمى كه به شما رسيده است.» (۵)
هـ) هر گاه رسول خدا (ص) گروهى يا لشكرى را به ماموريتى خاص گسيل مى فرمود، به فراموش نكردن اخلاق در راه خدا توصيه مى كرد و مى گفت: «در راه خدا با كافران جنگ كنيد، بچه ها را نكشيد، به آن ها خيانت نكنيد، آن ها را ناقص و مثله نكنيد و نقض عهد نكنيد».
در زمان خلفا نيز اين دستورات تكرار مى شد: «به هيچ كس ستم نكنيد، زيرا خداوند ستمكاران را دوست ندارد. در جنگ هراس و ترس نداشته باشيد و در هنگام قدرت بى رحم نباشيد و هنگام پيروزى برخلاف شرع عمل نكنيد و سوءاستفاده نكنيد. پيران و زنان و كودكان را نكشيد و مواظب باشيد كه هنگام زد و خورد و تاخت و تاز آن ها به قتل نرسند.»
از آنچه گفته شد اصول كلى زير را كه ناظر بر حمايت از افراد و اهداف غيرنظامى است، مى توان استنباط كرد:
۱. مطابق مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه و جنگ، اين يك تكليف است كه بين دو دسته افراد، يعنى افراد نظامى و غيرنظامى، در منازعات مسلحانه با هر ماهيت و شكلى تفكيك شود. خصومت فقط بين نيروهاى مسلح مجاز است. اين يك قاعده بنيادين و لازم الاجرا در نظام حقوقى اسلام است. خداوند مى گويد: «با كسانى بجنگيد كه با شما مى جنگند.»
به اصطلاح امروزى، اين آيه به اين مفهوم است كه عمل جنگى فقط به وسيله نيروهاى مسلح مجاز است.
۲. در مفهوم اسلامى، افراد و جمعيت غيرنظامى از مصونيت عمومى نسبت به خطر مخاصمات و عمليات نظامى برخوردارند، مشروط بر اين كه به طور مستقيم در عمليات شركت نداشته باشند و الا فاقد وصف غيرنظامى شده، نظامى محسوب مى گردند. حمايت عمومى از غيرنظاميان طبيعتا به اين معنا است كه هيچ گونه حمله و تهديد به خشونت و آزار متوجه آنان نخواهد بود. تمامى حملات كور و بدون تشخيص، و تهديد به ايجاد وحشت و ترور و نيز عمليات تلافى جويانه عليه غيرنظاميان و جمعيت غيرنظامى به صراحت در مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه ممنوع شده است.
۳. مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه، حمايت هاى ويژه اى از بعضى طبقات غيرنظامى مانند اطفال، زنان، پيران، افراد مريض و راهبان مقرر مى دارد. تمامى دستورات پيامبر خدا (ص) و خلفا صراحتا مشعرند كه خصومت نبايد عليه چنين افرادى صورت گيرد. بديهى است مصداق ماده ۵۱ اولين پروتكل الحاقى به كنوانسيون ۱۹۴۹ ژنو و همچنين مواد ۴۷۱ و ۷۷ و ۷۸ همين گونه افرادند.
۴. تحت مفهوم حقوق بشردوستانه اسلامى، تكليف به تفاوت قائل شدن بين اهداف نظامى و غيرنظامى به وضوح آمرانه است و استثنايى ندارد. ابوبكر دستور داده بود كه نخيلات را نابود نكنيد، خانه يا گندم زارها را نسوزانيد، درختان ميوه را نبريد و احشام را نكشيد، مگر اين كه در اثر گرسنگى مجبور به اين كار شويد، و هرگز به صومعه ها آسيب نرسانيد. (۶)
پی نوشت ها:
۱- سوره بقره آيه ۱۰۹ به بعد
۲- سوره بقره آيه ۱۹۰
۳- سوره بقره آيه ۱۹۲
۴- سوره بقره آيه ۱۹۳
۵- سوره بقره آيه ۱۹۴
۶- مجله دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران، شماره