فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام (3)

در سال هجرت پیغمبر اسلام (ص) به مدینه قبیلة خزرج با طایفة بنی نضیر که یهودی بودند و در مدینه و اطراف آن زندگی می‌کردند، معاهده‌ای بستند دایر بر اینکه مسلمانان از ناحیة بنی‌نضیر مورد تعرض و تجاوز قرار ننگیرند
پنجشنبه، 29 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام (3)
فلسفه و ارزش جهاد و شهادت در اسلام – 3
 
 



 

نمونه‌ای از قهرمانیهای صدر اسلام بر علیه کفر و نفاق

در سال هجرت پیغمبر اسلام (ص) به مدینه قبیلة خزرج با طایفة بنی نضیر که یهودی بودند و در مدینه و اطراف آن زندگی می‌کردند، معاهده‌ای بستند دایر بر اینکه مسلمانان از ناحیة بنی‌نضیر مورد تعرض و تجاوز قرار ننگیرند و طرفین در دین خود آزاد باشند.
طایفة بنی‌نضیر (یهود خائن) چون پیروزیهای پیاپی مسلمانان را در مقابل کفار قریش مشاهده کردند وحشت زده شده، پیمان خود را شکستند. هنگامی که پیغمبر اکرم برای کاری با اصحاب میان آنان رفته بود بر قتل رسول خدا توطئه نمودند که با رها کردن سنگب بر سر مبارکش به حیات او پایان بخشند؛ خداوند پیغمبرش را از این توطئه پلید آگاه ساخت و رسول اکرم(ص) به مدینه و مقر خود مراجعت فرمودند و تصمیم گرفتند مدینه را که مرکز مسلمانان شده بود از لوث وجود آنان پاک سازند. (سال سوم هجرت).
پیامبر اکرم به آنان ابلاغ فرمود که مدینه را ترک گویند در این هنگام جمعی از منافقین با سرکردگی ابن‌أبی و هم‌پیمانان آنها از طایفة‌ قطفان نزد دشمنان رفته و به آنها دلگرمی دادند و گفتند هرگز از مدینه خارج نشوید و ما آماده‌ایم تا با دو هزار جنگجو در کنار شما بجنگسم و از شما دفاع نماییم. آنان نیز به وعده‌های منافقان دل بسته و از تخلیة‌مدینه سرباز زدند و اعلان جنگ نمودند. سپاه اسلام به دستور پیامبر اکرم بر آنان تاختند و دژهایشان را به محاصره گرفتند. در این حال گروهی از منافقان با ابورافع که مردی ثروتمند بود همدست شده،‌ رهسپار خیبر شدند.
ابورافع با پول خود مردم را به دشمنی با رسول خدا و یارانش تشویف می‌نمود و در این راه آنچنان کوشید تا امنیت شهر مدینه را به خطر انداخت. او آتش کین و کدورت را میان اهالی این شهر برافروخت و می‌خواست با ایجاد تفرفه زمینه‌ای برای بهره‌برداری خودش مهیا سازد.
پیغمبر اکرم (ص) از فعالیت خائنانة این مرد آگاه شد و گروهی متشکل ا زپنج نفر از قبیلة‌خزرج را برگزید و جوانی برومند به نام عبدالله عتیک ر از میان آنان به فرماندهی برگزید و به مصاف آنان فرستاد و دستور فرمود از کشتار زنان و اطفال خردسال احتراز جویند. این عده با نیرویی برگرفته از ایمان به سوب قربانگاه شتافتند. آنان در مخفیگاهی نزدیک قلعه ابورافع که پراز مهمات و سرباز بود مجلس شور ترتیب دادند تا راههای ورود به قلعه را بررسی کنند،‌ در همین اثنا عبدالله عتیک با کلماتی نویدبخش بر جرأت و شهامت دوستان افزود و سپس به تنهایی در حالی که فقط یک شمشیر به همراه داشت دلیرانه راه دره را پیش گرفت و با وجود نگهبانان و تمام موانعی که سر راه موجود بود در نزدیکی اولین در دژ مخفی کشت و همین که شب فرا رسید و نگهبانان را خواب درربود، عبدالله داخل دژ شد و خود را به جایگاه ابورافع رساند و او را در تاریکی شب صدا زد. زنش صدای عبدالله را شنید و با صدا و آهنگی لرزان گفت ای وای این کیست؟ عبدالله صدای خود را تغییر داد و در حالی که وانمود می‌کرد که یکی از نگهبانان قلعه است، به ابورافع گفت این صدایی که می‌شنوم از کجاست و چند لحظه بعد بر ابورافع چیره شد و او را به هلاکت رسانید و با خوشحالی فراوان از دژ بیرون آمد، و با آنکه همگی به نزد رسول خدا (ص) شتافتند و جریان کشتن ابورافع را توضیح دادند. پیامبر شهامت و پاکباختگی آنان را تحسین فرمود،‌آنگاه به عبدالله فرمود پای خود را بگشاید و با دست مبارکش او را لمس فرمود. عبدالله می‌گوید همان دم چنان درد از وجودم رخت بربست که گویی پایم هیچ صدمه‌ای ندیده بود و به این ترتیب طومار زندگی منحوس ابورافع درهم پیچیده شد.
این بود نمونه‌ای از شهامت قهرمانانه مسلمین در صدر اسلام که ایمان نهال آن را در دلشان نشانده و فرآن هم آن را پرورش داده و به ثمر رسانیده بود. ایمان یک نفخة‌الهی است که همیشه مردان مستعد و دلهای زنده را به شاهراه عزت و سرافرازی رهنمون می‌سازد، و آیات قرآن با تأثیر شگرف خود زنگار ترس و سستی را از دلها می‌زداید و روح فداکاری و مبارزه را در باطن اهل ایمان زنده می‌دارد. قرآن برای اصلاح جهان و ارشاد عامة ‌بشر نازل شده و همه را به صلح و آرامش و برقراری حق و عدالت و زندگی انسانی فرا می‌خواند،‌و تمام اینها را با کسب شهامت و روح فداکاری در راه حق پیوند داده می‌فرماید: « خدا جان و مال اهل ایمان را به بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد می‌کنند که دشمنان دین را بکشند یا خود کشته شوند این وعدة ‌قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده است، و از خدا باوفاتر به عهد کیست؟ ای اهل ایمان، شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معامله با خدا براستی سعادت و پیروزی بزرگی است.»71
جهاد و مبارزه در صحنه با دشمنان نوعی جهاد فی سبیل‌الله است، و بالاتر و پرارزشتر از آن مبارزه و جنگیدن در صحنه درون و ضمیر خود انسان است که در راه برقراری نظام الهی در جامعة‌انسانی نقش بسزایی دارد.
انسان از نظر اسلام دارای دو شخصیت است:‌
الف. شخصیت فردی که بدین لحاظ در شئون اختصاصی خود احکام و وظایفی دارد.
ب. شخصیت اجتماعی که از این نظر جزیی از پیکر جامعه محسوب می‌شود. وقتی انسان از عهدة وظایف الهی بخوبی برآمد و عقیده‌اش ثابت و استوار بود و توانست نفس و هواهای آن را مهار کند و تحت حاکمیت خدا درآورد و براستی بندة‌خدا گردد، نه اسیر و بندة‌ هوای‌نفس، و اعمال و کردارش را بر مبنای دین و سنتهای الهی انجام دهد،‌ نه تقلید از سنتهای جاهلانه،‌ یقیناً دارای شخصیت اجتماعی مفید و مؤثری خواهد بود و از طریق همکاری و تعاون با همکیشان خود کاخ اجتماع را براساس ایمان به خدا و عمل به نظام الهی برپا خواهد داشت. در این صورت دو شخصیت مزبور در انسان به کمال رسیده،‌ و انسان در یک محیط به سوی یک هدف مشترک،‌که جلب رضای پروردگار و همان صلاح فرد و جامعه است، به پیش می‌تازد.
بنابراین، جهاد با دشمن هم جزء همین برنامة‌کلی است و به کملا رساندن شخصیت فردی و اجتماعی وظیفة‌ حتمی مؤمنین است که وقتی آن را انجام دادند خداوند به آنان نوید پیروزی می‌دهد؛ این است معنی « اِن تَنْصُرُ اللهِ یَنْصُرْکُمْ»72، کانَ حقّاً عَلَینا نَصْرُ الْمُؤمِنینَ73. یاری خدا همین است که در تمام شئون زندگی برنامه‌های اسلامی را تحقق بخشند و در راه بر پایی نظام الهی قیام کنند. همچنانکه سورة‌ والعصر با پیامی جامع و کوتاه طریق وصول به کمال را در شخصیت فرد را تثبیت می‌کند و آنگاه از طریق توصیه نمودن به حق و بردباری و تعاون همگانی در انجام کارهای خیر و صلاح پیروزی و سعادت اجتماعی را متحقق می‌سازد، و عملاً‌ افراد جامعه دارای نقش ارشاد و راهنمایی و نیروی پذیرش و شنوایی خواهند بود.
بنابراین، جهاد با هواهای سرکش نفس به عنوان جهاد اکبر معرفی شده و جهاد و قتال با دشمنان اگر با پیروزی در جهاد اکبر و تثبیت راه و روش الهی در اعمال فردی و اجتماعی پایه‌گذاری نشود، بی‌ثمر خواهد بود.

عوامل پیروزی در صحنة جنگ

در جهاد با دشمنان دو نیروی عمده لازم است:

نیروی مادی؛ ب. نیروی معنوی

دربارة نیروی مادی با لحنی صریح فرمان می‌دهد: « و شما برای مبارزه با آنها خود را مهیا کنید و تا آن حد که می‌توانید از آذوقه و آلات جنگی و اسبان سواری برای تهدید دشمنان خداوند و دشمنان خود فراهم سازید.»74
در آیة ‌مزبور به این نکته اشاره شده که منظور از فراهم آوردن قوا تنها برای کسب پیروزی در میدان جنگ نیست، بلکه قبل از هر چیز، باید وسیله‌ای برای برقراری حق و جلوگیری از خرابکاری دشمنان حق قرار گیرد، و اینکه در ذیل آیه می‌فرماید دشمن خدا و خود را مرعوب سازید یعنی با حفظ برتری نظامی و مهیا بودن برای جهاد « فی سبیل الله»‌ دشمنان را از تجاوز به حریم اسلام و مسلمین برحذر دارید.
بنابراین،‌نیروی مادی یکی از عوامل ایجاد آرامش و پیشگیری از تجاوز دشمنان به حریم امنیت و آسایش جامعه مسلمین است.
علاوه براین، قرآن کریم برای به کارگیری مؤثر نیروها در جبهة ‌جنگ و جهاد نکات جالبی را بیان می‌فرماید که رسول خدا نیز آنها را در میدانهای کارزار به سربازان اسلام تعلیم می‌فرمود،‌ که پاره‌ای از آن مربوط به اقدامات مقدماتی و نحوة ‌موضعگیری سپاهیان و توزیع واحدهای جنگی و لزوم طاعت از فرماندهان است.
در سورة‌انفال می‌فرماید: « و همه با روح وحدت ایمانی پیرو فرمان خدا و رسول خدا باشید،‌ و هرگز راه اختلاف و تنازع (که موجب تفرقه اسلام است) نپوید که در اثر تفرقه ترسو و ضعیف شده،‌ قدرت و عظمت شما نابود خواهد شد، بلکه همه باید یکدل ( در راه خدا )‌ پایدار و صبور باشید،‌ که خدا همیشه با صابران است.» 75
قرآن کریم عقب نشینی و شکست سپاه مسلمین را در جنگ احد معلول پراکندگی و اختلاف سربازان و سرپیچی از فرامین دانسته و چنین می‌فرماید:‌« و به حقیقت صدق وعدة‌خدا را، که شما را بر دشمنان غالب گرداند و آنگاه دریافتید که غلبه کردید و به فرمان خدا کافران را در خاک هلاک انداختید و همیشه بر دشمن غالب بودید تا اینکه در کار جنگ احد سستی کرده،‌ اختلاف انگیختید ( برخی در سنگری که پیغمبر دستور داد ایستاده گروهی از پی غنیمت رفتید)‌ و نافرمانی حکم پیامبر کردید پس از آنکه هر چه آرزوی شما بود (‌از فتح و غلبه بر کفار و غنیمت بردن) به آن رسیدید، منتها برخی برای دنیا و برخی برای آخرت می‌کوشیدید و سپس از پیشرفت و غلبه شما را باز داشت تا شما را بیازماید.»76
دربارة نیروی معنوی نیز آیات بسیاری نازل شده که در اینجا به ذکر برخی از آنها می‌پردازیم:

صبر و پیامدهای مثبت آن از دیدگاه قرآن کریم

در سورة‌مبارکة‌آل عمران در ضمن آیة‌کوتاهی، چند عامل مهم را بیان می‌فرماید: « ای اهل ایمان، در کار دین صبور باشید و یکدیگر را به بردباری و پایداری سفارش کنید و مراقب کار دشمن بوده و از خدا بترسید، باشد که پیروز و رستگار شوید.»77
در آیة‌مزبور صبر و بردباری در امور فردی و اجتماعی و مراقب دشمن بودن و تقوا و پرهیزکاری را از جملة‌عوامل معنوی محسوب داشته است.
البته،‌ صبر و بردباری یک نیروی مثبت است که به وسیلة‌آن با عوامل ضعف و اضطراب مبارزه می‌شود و مؤمن به وسیلة همین نیرو راه خود را با متانت و بردباری در برابر مشکلات باز می‌کند، و هرگز بردباری به معنی تن دادن به ناملایمات و تسلیم در برابر موانع و مشکلات نیست، و نمی‌توان در رفع آنها منتظر قضا و قدر بود،‌زیرا منظور از قضا و قدر گردن نهادن به مقررات و احکام و نوامیس الهی است، و حال آنکه قوانین و نوامیس پروردگار ما را در برابر وظایف دیگری قرار می‌دهد. مثلاً دربارة تغییر نعمت چنین مقدر فرموده است : ( حکم ازلی خدا )‌ این است که خدا نعمتی که به قومی عطا کرد تغییر نمی‌دهد ( و نعمت را به عذاب مبدل نمی‌کند) تا وقتی که آن قوم حال خود را تغییر دهند ( و اطاعت اهل معصیت کنند) که خدا شنوای ( دعای پاکان )‌و دانای ( بد و خوب‌ احوال بندگان) است.78
و دربارة پیروزی نیز چنین مقدر فرمود: که باید آن را از راه کوشش و استقامت به دست آورد و این معنی صبر است و مصابرت که در آیة‌ مذکور آمده است به معنی تحمل شداید همگانی است، که بایستی بار مشکلات جامعه را با استقامت و مبارزة ‌دسته جمعی تحمل کرد و در راه مقابله و مبارزه با ظلم و زشتیها و تجاوز و قلدریها و به خاطر اصلاح انحرافات و رفع نادانی و افکار گمراه کننده پایداری و بردباری همگانی لازم است.
مراقب بر رخنه گاههای دشمنان و جفظ مرزها،‌ که مبادا راهی برای بیگانگان باز شود،‌ و نیز تعلیمات نظامی و مجهز ساختن مردم به دانش و آگاهیهای مفید و اخلاق نیکو،‌ همه مشمول کلمة‌ مرابطت است که در آیة‌ شریفه عنوان گردیده است،‌ آن زمان که انسان بتواند رخنه‌گاههای شرور و بدیها را سد کند،‌ می‌تواند فارغ‌البال راه کمال را بپوید. بنابراین،‌ صبر برای استقامت در برابر مشکلات وارده است ولی مسئلة‌ آمادگی و مراقبت از مرزها به خاطر پیشگیری از مشکلاتی است که احتمال بروز آن می‌رود.
تقوا و پرهیزکاری باید در همه حال ملاک کار مردان باایمان باشد، تا کارهایی که انجام می‌دهند در پرتو این اصل به نتیجة‌مطلوب و هدف قطعی خود برسد. تقوا آدمی را در تمامی احوال از بزه کاری و اخلال در انجام وظیفه مصون می‌دارد.
صبر و تحمل نیرویی معنوی و حالتی است نفسانی که تحمل مشقتها و سختیها را آسان و هموار می‌گرداند و اُمُّ الفضائل است؛‌ یعنی همة‌ فضیلتها و کمال مادی و معنوی در پرتو صبر به دست می‌آید.
در قرآن بیش از هفتاد مورد از صبر سخن به میان آمده که برخی از آنها ذکر خواهد شد.
در سورة‌ آل عمران می‌فرماید:‌ «‌البته شما را به مال و جان آزمایش خواهند کرد،‌ و بر شما از زخم زبان آنان که پیش از شما کتاب آسمانی بر آنها نازل شد و از آنها که شرک ورزیدند اذیت بسیار خواهد رسید،‌ و اگر صبر پیشه کرده و پرهیزکار شوید (البته ظفر یابید) که ثبات و تقوا سبب نیرومندی و قوّت اراده در کارهاست.»79
در این آیة‌مبارکه از سورة‌ آل عمران، پس از آنکه پیروزی مسلمانان را در جنگ بدر بازگو کرده،‌ آمده است که خداوند چگونه در جنگ بدر با وجود کمی نفرات و ادوات جنگی آنان را نصرت بخشید؛‌و نیز شکست و گریز آنان را در جنگ احد یادآور شده که بر اثر سرپیچی از فرمان پیامبر اکرم(ص) و رها کردن سنگرها به منظور دستیابی به غنایم جنگی دچار چنین بلیة‌ بزرگی شدند. آنان گمان می‌کردند که به صرف مسلمان بودن می‌توان یاری خدا را برای همیشه نسبت به خود جلب کرد، ولی در جنگ احد فهمیدند که علاوه بر قبول اسلام باید از احکام و سنتی که موحب تحقق پیروزی است نیز اطاعت و پیروی کنند. راستی فاجعة ‌احد مصیبت گرانی آن هم در طلیعة‌ زندگی نوینشان به شمار می‌آمد که کم‌کم ضعف سراپایشان را فرا گرفت مخصوصاً به واسطة‌تبلیغات خائنانه‌ای که منافقان در داخل می‌کردند. چون پیش خود می‌پنداشتند که چرا باید شکست بخورند و اموالشان ضایع گردد و از دشمنان آن همه ضربه و آزار ببینند. بدون تردید هرگاه آثار این گونه افکار که با تبلیغات موذیانة‌ منافقین همراه بود، در دلشان رسوخ پیدا می‌کرد،‌ پس از کوتاه زمانی روح ضعف و حقارت و ناامیدی در نهاد آنها پرورش می‌یافت که بکلی آنان را از هستی و حیات ایمانی ساقط می‌نمود؛ و ممکن است هنوز هم این اوهام در دل بعضی از مسلمانان باشد و چنین پندارند که هیچ‌گاه نباید پیروزی نصیب کفارشود، زیرا آنان دشمنان اسلامند و مسلمانان بندگان خاص خدا بوده و آیین عبودیت الهی را بجا می‌آورند، و به همین ادعا بسنده کرده از نیروهای مؤثر مادی و معنوی برای کسب پیروزی استفاده لازم را نکنند.
آیة ‌مزبور جهت هشدار و تربیت مسلمانان می‌فرماید: شداید و بلایایی که بر جان و مال مسلمین وارد می‌شود یکی از شئون الهی است و آزمایشی است برای مؤمن و کافر، با این تفاوت که وقتی فرد مؤمن بدان دچار آید باعث پاکیزگی روح او می‌شود،‌ و اما برای کافران کیفر و مجازات به شمار می‌رود. آیة‌ شریفة‌ به یک عادت ثابت اهل کفر اشاره می‌کند، که پیشتازان باطل همیشه برای تزلزل اهل حق یاوه‌هایی می‌سرایند تا بدین وسیله آنان را دچار وسوسه‌ها و تشنج فکری سازند و به هدف تفرقه‌افکنی و گسستن ریسمان وحدت مسلمین نایل گردند، و برای رفع تأثیر سوء این وسوسه‌ها می‌فرماید: (اگر صبوری پیشه کنید و پرهیزگار باشید این از پایداری است) یعنی نباید صور کنید انتساب به دین باعث نگهداری شما از نابسامانیها خواهد بود، بیمة‌ شما در این گرفتاریها تنها صبر و تقواست، باصبر و متانت شداید را از میان بردارید و با تقوا به راههای انحراف و لغزش درنیفتید.
در سورة‌ بقره نیز دو آیه آمده است: یکی قبل از آیه‌ای که بیانگر فضیلت «شهادت و شهید» است،‌ و دیگری بعد از آن که در هر دو استفاده از نیروی عظیم صبر و بردباری در کسب پیروزی را در همة ‌زمینه‌ها فرمان می‌دهد، و ثمرة ‌شیرین صبر را که رسیدن به مقام رحمت الهی است بیان می‌دارد. آیة ‌قبل برای تمهید و آماده‌سازی روح مؤمن است که با اتمداد از صبر و نماز به منظور عروج به مقام رفیع «شهادت» توسل جوید. و در آیة‌ بعد وجود مشکلات و مصائب و شداید در همة‌ شئون زندگی را یک سنت تغییر ناپذیر اعلان می‌کند و تنها کسانی را بشارت پیروزی و تفوق بر همة‌مشکلات و رسیدن به کمال نهایی و فلسفة‌حیات می‌دهد که از سرمایة ‌پرارزش و نیرومند صبر برخوردار باشند: « ای اهل ایمان، در پیشرفت کار خود صبر و مقاومت پیشه کنید و به ذکر خدا و نماز توسل جویید که خدا یاور بردباران است و البته، شما را به سختیها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم و بشارت و مژدة‌ آسایش از آن سختیها برای صابران است.»80
افراد مؤمن مانند سایر مردم در عرصة ‌این زندگی دستخوش بسیاری از حوادث طبیعی از قبیل بیماری، مرگ،‌ تنگدستی، ناتوانی، و غیره واقع می‌شوند، که اگر در برابر شداید روزگار و گرفتاریهای آن آدمی نتواند مقاومت کند،‌دیگر او انسانی که به منظور خلافت در روی زمین آفریده شده نخواهد بود. بزرگترین حافظ شخصیت انسان در حوادث بلخ و شیرین زندگی به همراه داشتن نیروی لایزال صبر و نماز است.
نقش نماز در آرامش بخشیدن به جان آدمی در هر اضطرابی و در بازدارندگی از جزع و بی‌تابی، که ضد صبر است، اثر تمام دارد؛‌ چنانچه در آیات قرآن آمده است: « انسان مخلوقی طبیعتاً سخت، حریص و بی‌صبر است، چون شر و زیانی به او رسد سخت جزع و بی‌قراری کند، و چون مال و دولتی به او رسد (بخل ورزد) منع احسان کند مگر نمازگزاران حقیقی، آنان که در نماز و طاعت الهی عمر گذراندند.»
انسانی که فطرتاً بر جلب نفع و خیر حریص آفریده شده است وقتی از مسیر خیر و نفع به طور صحیح آگاه نباشد،‌ هنگامی که شری به او برسد بی‌تاب و ناتوان خواهد بود،‌ و در مواقع رسیدن خیر نیز سرپیچ و خودبین است، مگر آنان که نماز می‌گزارند و با استمداد از پروردگار مهربان خیر و نفع واقعی را درک می‌کنند، و در نتیجه جزع و فزع و بی‌تابی ندارند. بنابراین صبر و بردباری زاد و توشه راه استقامت در دین و دفاع و جهاد در راه آن است. نیروی صبر برای مؤمن لازم است تا در بسیاری از موارد بازدارنده و نگهدارندة‌ او باشد. صبر در برابر شهوات نفس و بردباری در مقابل ضعف و سستی و عجله و ملال نفس، صبر در رویارویی با جهل و انحراف فکری دیگران و طغیان طاغیان و قلّت اعوان و یاران صبر در مقابل وسوسه‌های شیطان در لحظات بلاها و اندوهها و تنگناها، صبر و بردباری در زمان قدرت و غلبه و هنگام روی‌آوردن گشایش و عوامل رفاه که بتواند وظیفة‌ تواضع و فروتنی و شکر را بجا آورد. و در هر دو حال خوشی و ناخوشی، رابطه‌اش با خدا ثابت و برقرار باشد و در همة‌این موارد و غیر آن مؤمن نیاز مبرم به نیرو و ملکة‌ صبر دارد. و از آنجا که در هنگام طولانی شدن بلاها و مشکلات گاهی نیروی صبر ضعیف می‌گردد و احیاناً ممکن است مبدل به بی‌تابی شود در آیة‌ شریفه به استمداد از نماز ارشاد می‌فرماید. نماز نیرو بخشی است که هرگز پایانی ندارد و یار و معینی است که هر لحظه طاقت و توان مؤمن را بالا می‌برد و ریسمان صبر را به قدرت نامحدود مربوط می‌سازد که هرگز قطع شدنی نیست.
آری، انسان ضعیف و محدود را چاره‌ای جز تحصیل ارتباط با نیروی لایزال و قدرت سرمدی نیست، تا در مواردی که تلاش و تحمل از حد نیروی او تجاوز کند و آن هنگام که صحنة‌وسیع و پرتلاطم شر و اشرار را مشاهده نماید و ببیند که راه خیر و صلاح به انزوا کشانده شده و هیچ روزنة‌ تابش خیر و امید در افق زندگی او به نظر نمی‌رسد، در چنین مواقع و لحظات حساس قیمت و ارزش نماز نمایان می‌گردد زیرا نماز رابطة‌ عملی میان انسان فانی و قدرت لایزال و باقی است. نماز مبدأ پرواز مؤمن به عالم قدرت و علم رحمت لایتناهی است و میعادی است که قطره را به منبع پایان ناپذیر آن ارتباط می‌دهد. و به همین خاطر در هنگام بعثت و آغاز رسالت پیامبر اکرم(ص) به منظور کسب آمادگی لازم در تحمل شداید طولانی و بزرگ در این راه از خداوند چنین فرمان رسید:‌ الا ای رسولی که در جامعة‌ (فکرت و خاموشی) خفته‌ای، هان شب را به نماز و طاعت خدا برخیز، مگر کمی که نصف یا چیزی کمتر از نصف باشد(به استراحت بپردازد).82
مولوی گوید:
اگر نه روی دل اندر برابرت دارم
من این نماز حساب نماز نشمارم
زروی عشق تومن روبه قبله‌آوردم
و گرنه من ‌ز نماز و ز قبله بیزارم
مرا غرض ‌ز نماز‌آن ‌بودکه پنهانی
حدیث درد فراق تو با تو بگزارم
وگرنه ‌این‌چه ‌نمازی‌بود‌که‌من‌با‌تو
نشسته‌روی‌به‌محراب‌ودل‌به‌بازارم
از این نمازریایی ‌چنان‌خجل‌شدم
که ‌در برابر رویت نظر نمی‌آرم
اشارتی که نمودی به شمس تبریزی
نظر به جانب ما کن غفور و غفارم

پی نوشت :

> 1. أقرب الموارد.
2. حدیث شریف قدسی «عبدی ترید و أنا ارید و لم یکن إلا ما ارید؛
فسلم إلی الأمر و اعلم بأننی
افوض أحکامی و أفعل ما أشا
3. و ما تشاؤون إلا أن یشاءالله؛ ماشاءالله کان و ما لم یشأ لم یکن.
4. اینکه گویی این کنم یا آن کنم
خود دلیل اختیار ات ای صنم (مولوی)
5. و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الأرض سورة بقره / 251.
6. «افغیر دین الله یبغون و له اسلم من فی السموات و الارض طوعا و کرها و الیه یرجعون». سورة آل‌عمران / 83.
7. لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس. سورة حدید / 25.
8. و هو الذی انشألکم السمع و الأبصار و الأفئده. سورة مؤمنون / 78.
9. و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه. سوره روم / 21.
10. و جعلنا نومکم سباتا. سورة نبأ/9.
11. هو الذی خلق لکم ما فی الأرض جمیعا. سورة بقره / 29.
یزدان برای خلقت انسان بیافرید
این طارم زبرجد و این طاق زرنگار
12. ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی. سورة طه / 50.
13. هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق. سورة توبه / 33.
14. هو الذی ینزل علی عبده آیات بینات لیخرجکم من الظلمات الی النور. سورة حدید/9.
15. و الله یقضی بالحق یدعون من دونه لایقضون بشیء. سورة غافر/20.
16. والذین اجتنبوا الطاغوت ان یعبدوها و انابوا الی الله لهم البشری. سورة زمر/17.
17. قل اغیرالله ابغی و هو رب کل شیء. سورة انعام/164.
18. قل اغیرالله اتخذ ولیا فاطر السموات و الارض. سورة انعام/14.
19. یا صاحبی السجن أارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار. سورة یوسف/39.
20. یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید. سورة فاطر/15.
21. ان الحکم الا لله، امر الا تعبدوا الا ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لایعلمون. سورة یوسف/40.
22. والذین کفروا یتمتعون و یأکلون کما تأکل الانعام. سورة محمد(ص)/12.
23. لقد خلقنا الإنسان فی احسن تقویم. سورة التین/4.
24. و لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا. سورة بنی اسرائیل/70.
25. واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا. سورة آل عمران / 103.
26. یا ایها الناس أنا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله انفسکم. سورة حجرات/13.
27. یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا بطانة من دونکم لایالونکم خبالا و دواما عنتم قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفی صدورهم اکبر. سورة آل عمران/118.
28. یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لایهدی القوم الظالمین. سورة مائده/51.
29. یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء تلقون الیهم بالموده و قد کفروا بما جاءکم من الحق یخرجون الرسول و ایاکم ان تومنوا بالله ربکم ان کنتم خرجتم جهادا فی سبیلی و ابتغاء مرضاتی تسرون الیهم بالموده و انا اعلم بما اخفیتم و ما اعلنتم و من یفعله منکم فقد ضل سواء السبیل. ان یثقفوکم یکونوا لکم اعداء و یبسطوا الیکم ایدیهم و السنتهم بالسوء و دوا لو تکفرون. سورة ممتحنه / 1و2.
30. فتری الذین فی قلوبهم مرض یسارعون فیهم یقولون نخشی ان تصیبنا دائره فعسی الله ان یأتی بالفتح. سورة مائده /52.
31. و الی مدین اخاهم شعیبا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره و لاتنقضوا المکیال و المیزان انی اریکم بخیر و انی اخاف علیکم عذاب یوم محیط. قاوا یا شعیب اصلواتک تأمرک ان نترک ما یعبد آباؤنا او ان نفعل فی اموالنا ما نشاء. سورة هود(ع)/84و87.
32. قاوا یا شعیب ما نفقه کثیرا مما تقول و انا لنریک فینا ضعیفا و لولا رهطک لرحمناک. سورة هود/91.
33. قال الملأ الذین استکبروا من قومه لنخرجنک یا شعیب و الذین آمنوا معک من قریتنا. سورة اعراف/88.
34. و ما أرسلناک الا رحمه للعالمین. سورة أنبیاء/107.
35. یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام. سورة مائده/16.
36. ان الله یأمر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی. سورة نحل/90.
37. یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها. سورة نساء/1.
38. والله یدعوا الی دارالسلام. (و خدا همة خلق را به سرمنزل سعادت و سلامت می‌خواند) سورة یونس/25.
39. واتبعوا احسن ما انزل الیکم من ربکم. سورة زمر/55.
40. فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله. سورة روم/30.
41. ألم تروا ان الله سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض و اسبغ علیکم نعمه ظاهره و باطنه. سورة لقمان/20.
42. هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا. سورة بقره/29.
43. یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام. سورة مائده / 16.
44. و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا من المجرمین. سورة فرقان /31؛ و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن یوحی بعضهم الی بعض. سورة انعام/112.
45. کلا ان الانسان لیطغی، ان رأه استغنی. سورة علق/6و7.
46. سورة بقره / 256.
47. قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا الذی له ملک السموات و الارض. سورة اعراف/158.
48. و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر. سورة کهف/29.
49. سورة بقره/256.
50. سورة انفال/60.
51. سورة بقره/193.
52. ولا یزالوا أن یقاتلونکم حتی یرودوکم عن دینکم ان استطاعوا. سورة بقره/217.
53. ود کثیر من اهل الکتاب لو یردونکم من بعد ایمانکم کفارا حسدا من عند انفسهم. سورة بقره/109.
54. و لن ترضی عنک الیهود و لاالنصاری حتی تتبع ملتهم. سورة بقره/120.
55. خدا جان و مال اهل ایمان رابه بهشت خریداری کرده. سورة توبه/111.
56. قل اننی هدینی ربی الی صراط مستقیم دینا جمیعا مله ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین. سورة انعام/161.
57. تعاونوا علی البر و التقوی و لاتعاونوا علی الاثم و العدوان. سورة مائده/2.
58. لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسوله بالغیب ان الله قوی عزیز. سورة حدید/25.
59. و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین لله فان انتهوا فلاعدوان الا علی الظالمین. سورة بقره/193.
60. الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفا. سورة نساء/76.
61. و ان منکم لمن لیبطئن فان اصابتکم مصیبه قال قد انعم الله علی اذ لم اکن معهم شهیدا و لئن اصابکم فضل من الله لیقولن کان لم تکن بینکم و بینه موده یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزا عظیما. سورة نساء/72و73.
62. فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما. سورة نساء/74.
63. و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افإن مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرالله شیئا و سیجزی الله الشاکرین. سورة آل عمران/144.
64. یا ایها الذین آمنوا لاتکونوا کالذین کفروا و قالو لاخوانهم اذا ضربوا فی الارض او کانوا غزی لو کانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا لیجعل الله ذلک حسره فی قلوبهم و الله یحیی و یمیت. سورة آل عمران/156.
65. قل لوکنتم فی بیوتکم لبرز الذین کتب علیهم القتل الی مضاجعهم. سورة آل عمران/154.
66. و اذ یقول المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض ما وعدنا الله و رسوله الا غرورا. سورة احزاب/12.
67و68. هم الذین یقولون لاتنفقوا علی من عند رسول الله حتی ینفضوا و لله خزائن السموات و الارض و لکن المنافقین لایفقهون. سورة منافقون/7.
69. المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یقضون ایدیهم نسوا الله فنسیهم ان المنافقین هم الفاسقون. سوره توبه/67.
70. والله یشهد ان المنافقین لکاذبون. سورة منافقون/1.
71. ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بانلهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوریه و الإنجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم. سورة توبه/111.
72. سورة محمد(ص)/7.
73. سورة روم/47.
74. و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم. سورة انفال/60.
75. و اطیعوالله و رسوله و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین. سورة انفال/46.
76. و لقد صدقکم الله وعده اذ تحسونهم باذنه حتی اذا فشلتم و تنازعتم فی الامر و عصیتم من بعد ما اریکم ما تحبون منکم من یرید الدنیا و منکم من یرید الاخره ثم صرفکم عنهم لیبتلیکم. سورة آل عمران/152.
77. یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون. سورة آل‌عمران/200.
78. ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمه انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم و ان الله سمیع علیم. سورة انفال/53.
79. لتبلون فی اموالکم و انفسکم و لتسمعن من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و من الذین اشرکوا اذی کثیرا و ان تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور. سورة آل عمران/186.
80. یا ایها الذین امنوا استعینوا بالصبر و الصلوه ان الله مع الصابرین. و لنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین. سورة بقره / 153و155.
81. ان الانسان خلق هلوعا، اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا الا المصلین الذین هم علی صلاتهم دائمون. سورة معارج/19-23.
82. یا ایها المزمل، قم اللیل الا قلیلا نصفه اوانقص منه قلیلا. سورة مزمل/3-1.
منبع:http://navideshahed.com



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط