تاريخچه مختصرعلم اصول

براى يك دانشجو كه مى‏خواهد علمى را تحصيل كند و يا اطلاعاتى درباره آن كسب كند لازم است كه آغاز پيدايش آن علم، پديد آورنده آن، سير تحولى آن علم در طول قرون، قهرمانان و صاحبنظران معروف آن علم، و كتابهاى معروف و معتبر آن علم را بشناسد و با همه آنها آشنائى پيدا كند. علم اصول از علومى كه در دامن فرهنگ اسلامى تولد يافته و رشد كرده است. معروف اين است كه مخترع علم اصول محمد بن ادريس شافعى است.
دوشنبه، 13 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاريخچه مختصرعلم اصول
تاريخچه مختصرعلم اصول
تاريخچه مختصرعلم اصول
نويسنده: آية الله هادوى تهرانى
منبع:كتاب تاريخ علم اصول
براى يك دانشجو كه مى‏خواهد علمى را تحصيل كند و يا اطلاعاتى درباره آن كسب كند لازم است كه آغاز پيدايش آن علم، پديد آورنده آن، سير تحولى آن علم در طول قرون، قهرمانان و صاحبنظران معروف آن علم، و كتابهاى معروف و معتبر آن علم را بشناسد و با همه آنها آشنائى پيدا كند. علم اصول از علومى كه در دامن فرهنگ اسلامى تولد يافته و رشد كرده است. معروف اين است كه مخترع علم اصول محمد بن ادريس شافعى است. ابن خلدون در مقدمه معروف خود در بخشى كه درباره علوم و صنايع بحث مى‏كند مى‏گويد: «اول كسى كه در علم اصول كتاب نوشت، شافعى بود كه كتاب معروف خود به نام «الرساله‏» را نوشت و در آن رساله درباره اوامر و نواهى و بيان و خبر و نسخ و قياس منصوص العله بحث كرد. پس از او علماء حنفيه در اين باره كتاب نوشتند و تحقيقات وسيع به عمل آوردند».
همانطور كه مرحوم سيد حسن صدر اعلى الله مقامه در كتاب نفيس «تاسيس الشيعة لعلوم الاسلام‏» نوشته‏اند، قبل از شافعى مسائل اصول از قبيل اوامر و نواهى و عام و خاص و غيره مطرح بوده است و درباره هر يك از آنها از طرف علماء شيعه رساله نوشته شده است. شايد بتوان گفت‏شافعى اول كسى است كه رساله جامعى درباره همه مسائل اصول مطروحه در زمان خودش نوشته است. برخى مستشرقين پنداشته‏اند كه اجتهاد در شيعه دويست‏سال بعد از اهل تسنن پيدا شد، زيرا شيعه در زمان ائمه اطهار نيازى به اجتهاد نداشت و در نتيجه نيازى به مقدمات اجتهاد نداشت. ولى اين نظريه به هيچ وجه صحيح نيست. اجتهاد به معنى صحيح كلمه يعنى «تفريع‏» و رد فروع بر اصول و تطبيق اصول بر فروع، از زمان ائمه اطهار در شيعه وجود داشته است و ائمه اطهار به اصحابشان دستور مى‏دادند كه تفريع و اجتهاد نمايند. (1)
البته و بدون شك، به واسطه روايات زيادى كه از ائمه اطهار در موضوعات و مسائل مختلف وارد شده است، فقه شيعه بسى غنى‏تر شده است و نياز به تلاشهاى اجتهادى كمتر گرديده است. در عين حال شيعه خود را از تفقه و اجتهاد بى نياز نمى‏دانسته است، و ائمه اطهار مخصوصا دستور تلاش اجتهاد مآبانه به برجستگان از اصحاب خود مى‏داده‏اند. اين جمله در كتب معتبر از ائمه اطهار روايت‏شده است: علينا القاء الاصول و عليكم ان تفرعوا.
بر ما است كه قواعد و كليات را بيان كنيم و بر شماست كه آن قواعد و كليات را بر فروع و جزئيات تطبيق دهيد. در ميان علماء شيعه، اولين شخصيت برجسته‏اى كه در علم اصول كتبى تاليف كرد و آراء او در علم اصول قرنها مورد بحث بود سيد مرتضى علم الهدى بود. سيد مرتضى كتب زيادى در علم اصول تاليف كرد. معروف‏ترين كتب او كتاب «ذريعه‏» است. سيد مرتضى برادر سيد رضى است كه جامع نهج البلاغه است. سيد مرتضى در اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم هجرى مى‏زيسته است. وفاتش در سال 436 واقع شده است. سيد مرتضى شاگرد متكلم معروف شيعه شيخ مفيد (متوفا در سال 413) است و شيخ مفيد شاگرد شيخ صدوق معروف به ابن بابويه (متوفا در سال 381) است كه در شهر رى مدفون است.
پس از سيد مرتضى شخصيت معروفى كه در علم اصول كتاب نوشت و آراء و عقائدش سه چهار قرن نفوذ فوق العاده داشت‏شيخ ابو جعفر طوسى متوفا در سال 460 است.
شيخ طوسى شاگرد سيد مرتضى است و مقدارى هم درس شيخ مفيد را درك كرده است. حوزه نجف كه حدود هزار سال از عمر آن مى‏گذرد وسيله اين مرد بزرگ تاسيس شد. كتاب اصول شيخ طوسى به نام «عدة الاصول‏» است.
شخصيت ديگرى كه كتاب و آرائش در اصول معروف شد صاحب معالم است. وى نامش شيخ حسن است و پسر شهيد ثانى صاحب «شرح لمعه‏» است. كتاب معالم از كتب معروف علم اصول است و هنوز هم مورد استفاده طلاب علوم دينيه است. صاحب معالم در سال 1011 هجرى در گذشته است. يكى ديگر از اين شخصيتها مرحوم وحيد بهبهانى است كه در سال 1118 متولد شده است و در سال 1208 در گذشته است.
اهميت مرحوم وحيد بهبهانى يكى در اين است كه شاگردان بسيار مبرزى با ذوق فقاهت و اجتهاد تربيت كرد، از قبيل سيد مهدى بحر العلوم، شيخ جعفر كاشف الغطاء، ميرزا ابوالقاسم گيلانى معروف به ميزاى قمى و عده‏اى ديگر. ديگر اينكه مبارزه‏اى پيگير با گروه اخباريين كه در آن زمان نفوذ زيادى داشته‏اند كرد و شكست‏سختى به آنها داد. پيروزى روش فقاهت و اجتهاد بر روش اخباريگرى تا حد زيادى مديون زحمات مرحوم وحيد بهبهانى است.
يكى ديگر از اين شخصيتها كه علم اصول را جلو برد مرحوم ميرزا ابو القاسم گيلانى قمى سابق الذكر است كه شاگرد وحيد بهبهانى بود و معاصر با فتحعليشاه و فوق العاده مورد احترام او بوده است. كتاب «قوانين الاصول‏» كه سالها در حوزه‏هاى علميه قديم تدريس مى‏شد و اكنون نيز مورد استفاده است و كم و بيش تدريس مى‏شود اثر اين مرد بزرگ است.
در صد ساله اخير مهمترين شخصيت اصولى كه همه را تحت الشعاع قرار داده و علم اصول را وارد مرحله جديدى كرد استاد المتاخرين حاج شيخ مرتضى انصارى است. اين مرد بزرگ در سال 1214 در دزفول متولد شد و پس از تحصيل مقدمات علوم اسلام و قسمتى فقه و اصول به بلاد مختلف عراق و ايران در جستجوى علماء صاحبنظران مسافرتها كرد و استفاده‏ها نمود، و بالاخره رحل اقامت در نجف افكند و در سال 1266 كه صاحب جواهر فوت كرد مرجعيت‏شيعه به او محول شد و در سال 1281 در گذشت. آراء و نظريات او هنوز محور بحث است. كسانى كه بعد از او آمده‏اند همه پيرو مكتب او هستند. هنوز مكتبى كه مكتب شيخ انصارى را به كلى دگرگون كند به وجود نيامده است، ولى شاگردان مكتب او آراء و نظريات زيادى بر اساس همان مكتب آورده‏اند كه احيانا نظر او را نسخ كرده است. شيخ انصارى دو كتاب معروف دارد يكى «فرائد الاصول‏» كه در علم اصول است و ديگر «مكاسب‏» كه در فقه است و هر دو هم اكنون از كتب درسى حوزه‏هاى علوم دينيه است.
در ميان شاگردان مكتب شيخ انصارى از همه معروفتر و مشخصتر مرحوم آخوند ملا محمد كاظم خراسانى صاحب «كفاية الاصول‏» است. آراء و نظريات مرحوم آخوند خراسانى همواره در حوزه‏هاى علمى مطرح است. اين مرد بزرگ همان است كه فتوا به مشروطيت داد و در برقرار رژيم مشروطه ايران سهم بسزايى دارد و نامش در كتب تاريخ مشروطه ايران همواره برده مى‏شود. وى در سال 1329 هجرى قمرى در گذشت. بعد از مرحوم آخوند خراسانى نيز آراء و افكار جديد در علم اصول زيا پيدا شده است و برخى از آنها فوق العاده از دقت نظر و موشكافى برخوردار است. در ميان علوم اسلامى هيچ علمى به اندازه علم اصول «پويا» و متغير و متحول نبوده است و هم اكنون نيز شخصيتهاى مبرزى وجود دارند كه در اين علم صاحبنظر شمرده مى‏شوند.
علم اصول، نظر به اينكه سر و كارش با محاسبات عقلى و ذهنى است و موشكافى زياد دارد، علمى شيرين و دلپذير است و ذهن دانشجو را جلب مى‏كند. براى ورزش فكرى و تمرين دقت ذهن در رديف منطق و فلسفه است. طلاب علوم قديمه دقت نظر خود را بيشتر مديون علم اصول مى‏باشند.

پى‏نوشت

1- براى توضيح بيشتر اين مطلب رجوع شود به نشريه سالانه مكتب تشيع شماره 3 مقاله «اجتهاد در اسلام‏» به قلم مرتضى مطهرى [و يا كتاب ده گفتار] و به جلد دوم كتاب هزاره شيخ طوسى، مقاله «الهامى از شيخ الطائفه‏» به قلم مرتضى مطهرى [و يا كتاب تكامل اجتماعى انسان].





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.