آیا می‏توان برنامه‏‌های زندگی را برنامه‏‌ریزی کرد؟

موفقیت امری همه جانبه است و نقش اموری مانند حقایق، تخیلات و انعطاف در برنامه‌‏ریزی موفقیت انکارناپذیر می‏نماید. موفقیت امری همه جانبه و اصطلاحاً Total است، با راسخون همراه باشید
شنبه، 3 آبان 1404
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آیا می‏توان برنامه‏‌های زندگی را برنامه‏‌ریزی کرد؟

چکیده

موفقیت امری همه جانبه است و نقش اموری مانند حقایق، تخیلات و انعطاف در برنامه‏ریزی موفقیت انکارناپذیر می‌‏نماید . بررسی این امور و نقش آن‏ها در برنامه‌‏ریزی موفقیت و نیز زندگی انسان‏های موفق از مهم‏ترین مباحث این مقاله به شمار می‏آید .

روان شناسان می‏نویسند: موفقیت امری همه جانبه و اصطلاحاً Total است . اگر زندگی خود را مانند کودکی تصور کنید که پیوسته در حال رشد است هرگز خواهان رشد ناهمگون اعضای آن نخواهید بود؛ به عبارت دیگر، رشد و توسعه زندگی هر فرد در شرایط ایده‏آل باید از هارمونی مناسب و هماهنگی فزاینده برخوردار باشد.

بنابراین، اگر خواهان برنامه ‏ریزی توسعه‌ه‏ای و کیفی هستیم، باید همه جوانب پیشرفت را در نظر بگیریم و اگر در پی توفیقات روزافزونیم، باید بدانیم این امر مقدماتی دارد که از قبل باید فراهم کنیم و گرنه مانند افراد ناقص الخلقه جمجمه ه‏ای کوچک و پیکری درشت‏ خواهیم داشت؛ از برنامه‏ های نیمه کاره آکنده می‏‌شویم و اصطلاحاً پر از نیمه‏ های ناتمام می‌‏شویم .

توجه به واقعیت ‏یاد شده ما را بدین حقیقت رهنمون می‏شود که برنامه‏ های زندگی نیز نیازمند برنامه‏ ریزی‏ اند . این نگاه یعنی برنامه ‏ریزی برنامه‏ ها اصطلاحاً فرا برنامه‌‏ریزی (1) خوانده می‏‌شود . ما در زندگی با دسته‏ های مختلفی از برنامه ‏ها روبه ‏رو هستیم که به تنظیم و جهت دهی نیاز دارند . تنظیم و بازیافت و اصطللاحاً طراحی همه آن‏ها با همدیگر برنامه زندگی نامیده می‏‌شود .


برنامه زندگی زمانی معنادار می‏شود که همواره دو پایه مهم در آن لحاظ گردد:

1 . اولویت گذاری و دسته بندی برنامه‏های مختلف و متنوع
2 . توجه به میزان اهمیت، ضرورت هر برنامه و طراحی دقیق روش‏های وصول به اهداف
در طراحی و اجرای برنامه‏‌های زندگی عناصر مختلفی چون حقایق، تخیلات، تلاش‏ها، حرکت، امید و انعطاف دخالت دارند .

حقایق

حقایق (2) بخش بسیار مهمی از حیات ما را شکل می‏‌دهند . هیچ گاه نباید حقیقت زندگی را خیال فرض کرد و خیال و تخیل را حقیقت پنداشت . هر کدام در جایگاه خود مهم، محترم و ارزشمند و تعیین کننده ‏اند .

برخی از حقایقی که باید در برنامه‏ ریزی برنامه ‏ها ملاحظه شود، عبارت است از:

  • 1 . وضع جسمی (قد، وزن، تناسب و . .). و قبول آن و تلاش برای کیفی کردن و ورزیده ساختن آن

    2 . وضع اقتصادی فرد و تلاش برای بهبود آن و پرهیز از فرو غلتیدن به ورطه تنبلی و فقر خود خواسته یا تکاثر و حرص
    3 . وضع خانوادگی و سوابق فرد و تلاش در جهت غنی سازی فرهنگی محیط خانوادگی
    4 . موقعیت اجتماعی و پذیرش آن و تلاش در جهت کسب خوشنامی، جوانمردی، عفت و حیای مناسب
    5 . موقعیت طبقاتی و ایمان به این مسأله که طبقات الاهی بر مبنای ایمان و عمل نیک است .
    6 . موقعیت استعداد و بهره هوشی و قبول این مسأله که با معمولی ‏ترین وضعیت هوشی حتی در حد متوسط نیز می‏توان بسیاری از قله‏های دانش و پیشرفت را فتح کرد .
    7 . موقعیت روانی و ایمان به این مسأله که انسان بی‏ مشکل وجود ندارد . همه با معضلات مختلف و متنوع درگیرند؛ ولی می‏توان بسیاری از شرایط نامطلوب را تغییر داد و با انواع مشکلات شاهد مقصود را به دست آورد .
 
آیا می‏توان برنامه‏‌های زندگی را برنامه‏‌ریزی کرد؟
 

باید پذیرفت که افراد موفق تافته جدا بافته نیستند؛ زیرا:

الف) بسیاری از مخترعان از دردهای جسمی بالایی رنج می‌‏بردند .

ب) بسیاری از نویسندگان دردهای سهمگین به دوش می‏‌کشیدند .

ج) بسیاری از فرهیختگان مصائب فراوان چشیدند .

دریا صفت‏ ها

اساساً حرکت، تلاش و پذیرش حقایق موفقیت را رقم می‏زند و اسفندهای زندگی را به اردیبهشت می‏‌پیوندد .
شاید شنیده باشید که آدم‏های موفق، پرتلاش و متفاوت، مانند انیشتین و تولستوی، کمی آشفته به نظر می‏رسیدند . آن‏ها حقیقت زندگی و لذت از جستن و یافتن و شدن و ساختن و برنامه‏‌های کلان و بلند پروازی‏‌های خود را از روح دریا گرفته ‏اند . تولستوی که در ادبیات جهان و خلق شاهکارهای جاودان جایگاه‌ی رفیع دارد، رمان عظیم جنگ و صلح را پس از حدود 7 سال تلاش به پایان رساند و آن گاه 7 بار پاکنویس کرد .

این اثر با حدود پانصد شخصیت دورنمایی بسیار ظریف از یک دوران مهم تاریخی روسیه را با تمام جوانب داستان نویسی و حقایق ملموس تاریخی به نمایش می‏گذارد . گابریل گارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی و برنده جایزه نوبل ادبی درباره این رمان می‏گوید: بهترین کتاب و اثر کلاسیک ادبی دوران ما و تمام دوران‌‏ها جنگ و صلح تولستوی است .
افرادی که این گونه برتارک ادب، علم، اختراع، نظریه ‏پردازی و توفیقات روزافزون می ‏درخشند، «دریاصفت‏» اند .


به قول دکتر کدکنی:

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کآرام درون دشت‏شب خفته است
دریایم و نیست‏با کم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته است (3)
ملاک‏های انسان علمی و دریا صفت:
  • 1 . توسعه همه جانبه خود را جدی می‏گیرد .
    2 . برای تمام مراحل زندگی برنامه‏ هایی تعریف و به آن‏ها عمل می‏کند .
    3 . به اصل برنامه‏ریزی برنامه ‏ها وقوف دارد .
    4 . بر مبنای شناخت و مطالعه و مشورت تصمیم می‏گیرد .
    5 . کارکردگرا است .
    6 . از نظمی منطقی و درونی برخوردار است و نظم و هماهنگی در فعالیت‏‌هایش مشاهده می‌‏شود .
    7 . آینده ‏نگر، آینده ‏نگران و آینده‏ساز است .
    8 . قبل از هر اقدامی می‏‌اندیشد .
    9 . حرف آخر را اول نمی‌‏زند .
    10 . تیزبین، ریزبین، جامعه‌‏نگر و منعطف است .

تخیلات (4)

عنصر خیال و تخیل با خیالپردازی تفاوت دارد . انیشتین می‏گوید: «تخیل مهم‏تر از دانش است .» (5) همچنین دیزرائیلی می‏نویسد: «تخیل فرمانروای جهان است .» (6)
در طراحی (برنامه‏ریزی برنامه ‏ها) تخیل جایگاهی ویژه دارد . انسان به کمک تخیل به ماکت ‏سازی برنامه‏ ها و آینده در ظرف حال می‌‏پردازد . تخیل نیروی قدرتمندی است که گاه با الفاظ قابل تعبیر و تفسیر نیست .

تخیل خوب و برنامه ‏ریزی جامع

تخیل خوب برای برنامه‏ ریزی خوب بسیار اهمیت دارد . یکی از عوامل ضعف اراده، حافظه و کمبود موفقیت فقدان تخیل خوب است . کسانی که از ضعف اراده و حافظه و کمبود موفقیت رنج می‏برند، در حقیقت تخیل خود را نابود کرده ‏اند؛ به گونه‏ای که ذهن‏شان قدرت خلق تصاویر را از دست داده است .

هر وقت ما اطلاعاتی را در خزانه حافظه ثبت می‏کنیم، از قوه تخیل و قدرت عینی‏سازی خود برای خلق تصاویر بهره می‏بریم . سهولت‏یا دشواری به خاطر آوردن اطلاعات به قابلیت و توان تصویرسازی بستگی دارد .

بنابراین، تخیل خود را در جهت طراحی برنامه‏های کلان پرورش دهید . هر چه تخیل رشد یافته‏تر باشد، راه حل‏ها و برنامه‏ها و حرکت‏ها و تحولات سریع‏تر و آسان‏تر تحقق می‏یابد .

تخیل و موفقیت

صاحب‏نظران معتقدند ما باید در برنامه ‏های زندگی، بلند پروازی‏ها و بالندگی‌‏های خود از قوه خیال و رؤیاپردازی و تجسم خلاق محافظت کنیم؛ زیرا انسان‏های جاویدان که اختراعات و اکتشافات و تحولات را رقم زده‏اند خیال‏پردازانی بودند که آرزوها و سرشت‏خود را برای ارائه خدمتی منحصر به فرد به بشریت در آمیخته‏‌اند .

لئوناردو داوینچی در دوازده سالگی با خویش چنین پیمان بست: «روزی من یکی از بزرگ‏ترین هنرمندان تاریخ جهان خواهم شد و با بزرگان و فرهیختگان همتا خواهم شد و با آنان معاشرت خواهم کرد .»

برادران رایت از رؤیای پرواز به هواپیما رسیدند . برادران مونگل فید در فرانسه با تخیلات کودکانه بالاخره بالن را به آسمان فرستادند . رؤیای یک اتومبیل ارزان برای هر نفر، هنری فورد رابه خط تولید انبوه اتومبیل هدایت کرد . نیل آرامسترانگ، نخستین انسانی که به ماه گام نهاد، حتی در کودکی بااین رؤیا زندگی می‏کرد که روزی در صنعت هوانوردی اثری از خود به جای بگذارد .
چنان که پیدا است، همه چیز از رؤیا آغاز می‏‌شود . حامی رؤیای خود باشید .
اگر هرگز رؤیایی نداشته‏اید، رؤیایی که به حقیقت پیوسته باشد نخواهید داشت .

 
آیا می‏توان برنامه‏‌های زندگی را برنامه‏‌ریزی کرد؟

تمرین ذهنی

قوه تخیل در میزان موفقیت در برنامه‏‌های زندگی بسیار مؤثر است . آزمایش زیر که چند سال پیش به انجام رسید، میزان تأثیر تخیل در موفقیت را آشکار می‌‏سازد:
دانش‏ آموزان دبیرستانی که از توانایی‏های نسبتاً یکسان برخوردار بودند، به سه گروه تقسیم شدند . گروه اول روزی یک ساعت و به مدت یک ماه به تمرین پرتاب آزاد توپ بسکتبال پرداختند . گروه دوم که گروه گواه این آزمایش بود، در این مدت تمرینی انجام نداد؛ و اعضای گروه سوم روزی یک ساعت ‏به طور ذهنی پرتاب آزاد را تمرین کردند .

پس از یک ماه این نتایج ‏به دست آمد:

اعضای گروه نخست‏به طور متوسط 2 درصد پیشرفت کردند . گروه دوم 2 درصد نزول داشتند و گروه سوم که فقط به تمرین ذهنی پرداخته بودند 5/3 درصد افزایش بازدهی یافتند . نتایج این آزمایش تأیید فرضی‌ه‏ای است که می‏گوید: «تمرین در تخیل نتایج ‏برجسته‌‏ای به بار می‏آورد .» آیا هیچ وقت ‏به طور ذهنی به توپ ضربه زده‌‏اید؟ یا در یک مصاحبه شرکت جسته‌‏اید؟ یا ماشین خود را با دنده عقب پارک کرده‌‏اید؟

این‏ها نمونه‏‌هایی از تمرین‏های ذهنی است که بسیاری از ما، بی‏آن که به آن‏ها فکر کنیم، در زندگی روزمره انجام می‏دهیم . این تمرین‏‌ها فرآیندهایی کودک گونه و تخیلی و بسیاری ارزشمندند . هر وقت کاری می‌‏کنیم، مثلاً ضربه‏ای به توپ گلف می‏زنیم، در واقع بدن ما در حال پاسخگویی به برنامه‏ هایی است که به سلول‏های مغز ما داده شده است.

این برنامه‏ ها درست مانند یک برنامه کامپیوتری به جسم ما می‏گویند: «این کار را بکن، آن کار را بکن‏» . اگر برنامه خوبی داشته باشید ضربه خوبی خواهیم زد؛ اما اگر برنامه‌‏ای که به مغز خود داده‌‏اید، برنامه «من نمی‏‌توانیم این کار را انجام بدهم‏» باشد، دیگر چاره‏ای جز یک پیاده روی طولانی در زمین بازی نخواهید داشت .

بسیاری تصور می‏‌کنند تنها راه پیشرفت در یک مهارت تمرین عمل آن است، اما چنین نیست . البته شما می‏توانید سلول‏‌های مغزی خود را با استفاده از تمرینات عملی از نو برنامه ‏ریزی کنید؛ اما این بهترین راه نیست . سریع‌‏ترین راه برای پیشرفت در هر زمینه‌‏ای همراه کردن تمرینات جسمانی منظم با تمرینات ذهنی منظم است . یافته ‏های علمی اخیر ثابت کرده است هنگامی که ما خود را در حال انجام عملی تجسم می‏کنیم، درست مانند وقتی که واقعاً آن عمل را انجام می‏دهیم، می‏توانیم برنامه ‏های ذهنی خود را دگرگون سازیم . مغز ما برای ایجاد رفتارهای نوین در سلول‏‌های خود تغییرات الکترو شیمیایی پدید می‏آورد .

از یک طرف ما می‏‌خواهیم برنامه‌‏های سلول‏‌های مغز ما حتی الامکان کامل و بی‏نقص باشد و از سوی دیگر، می‏دانیم ذهن تنها جایی است که می‏توان هر کاری را در آن در حد کمال انجام داد . بنابراین، برای کسب بهترین نتایج همواره به تمرین ذهنی و تمرین جسمانی نیازمندیم .

ما می‌‏توانیم بازی ویژه، ورزش خاص، صحبت کردن در میان جمع، کسب اعتماد به نفس، مهارت‏‌های رانندگی و تمام فنون دیگر را با نشستن در یک مکان و تمرین ذهنی و تخیل بهبود بخشیم . این اصل بارها و بارها از طریق آزمایش‏‌های دقیق و کنترل شده به اثبات رسیده است . «دکتر ماکسول مالتز» در کتاب معروف سیبرنتیک روانی مثال‏‌هایی از بازیکنان بسکتبال نقل کرده است که با استفاده از این تکنیک‌‏ها به طور قابل ملاحظه‌‏ای مهارت‏ های خود را بهبود بخشیده‏‌اند.

قهرمانان المپیک و ورزشکاران حرفه ‏ای از فن (عینی نگری شهودی) استفاده می‏‌کنند . بنابراین، اصلاً تعجبی ندارد که آن‏ها را با چشم‏‌های بسته در وسط زمین بازی و در حال تمرین ذهنی رشته ورزشی خود ببینیم . آن‏ها مشغول نشاندن الگوهایی از کمال در ضمیر ناهوشیار خود هستند که ارائه یک بازی پیشرفته را تضمین می‏‌کند . البته مراد از بیان این حقایق انکار ارزش تمرینات عملی نیست . هدف تأکید این واقعیت است که تصور ذهنی نتایج آرمانی به ما کمک می‏‌کند بسیار زودتر و با تلاش کم‏تر ظرفیت‏‌ها و توانایی‏ های خویش را دریابیم .

انعطاف پذیری

واژه مهم دیگری که در طراحی و اجرای برنامه‏های زندگی ضرورت تام دارد، انعطاف پذیری است . انعطاف پذیری سبب می‌‏شود خشک و متحجرانه به برنامه‏ ها نگاه نکنیم و همواره جایگاهی از تغییر و اصلاح را مد نظر داشته باشیم . انسان، به دلیل انعطاف پذیری‏اش، برای تأثیر پذیری از محیط پیرامون خود بسیار مستعد است . حتی ما قادریم به بخشی از محیط تبدیل شویم .

انعطاف عامل
ذهن ورزی در برنامه ریزی است، امروزه عقیده بر این است که ذهن اندوزی و خشکی یافته‏ ها و برنامه‏ ها مانع ذهن‏‌ورزی و ورزیدگی روانی است . اوشو (7) ، عارف بزرگ، درستایش ذهن می‏‌گوید: «شما جهان را آن طور که هست نمی‏ بینید، بلکه طوری جهان را می‌‏بینید که ذهنتان به شما دیکته می‏ کند .»

اصل تعادل

در طراحی برنامه‏‌ها و برنامه‏‌ریزی‏‌ها باید همواره تعادل (8) داشت . باید هر کاری در فاز اهمیت و ضرورت خویش تعریف شود و از بالا و پایین بودن بی‏‌قاعده کفه‏‌ها پرهیز گردد . در اصل تعادل عقیده بر این است که: کاسه ‏ات را زیاده پرکنی، سرریز خواهد شد . چاقویت را مدام تیز کنی، کند خواهد شد . فقط دنبال پول و امنیت‏ باشی، قلبت هیچ گاه آرام نخواهد شد . فقط به رضایت مردم اهمیت دهی، - و از رضایت ‏خدا غافل شوی - اسیر آن‏ها خواهی شد . کارت را انجام بده، درست انتخاب کن، با برنامه و در برنامه و با کارنامه باش که آرامش در آن نهفته است.


حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی (ع) از بحث تعادل با عنوان «نمرقة الوسطی؛ تکیه‏‌گاه میانه‏» یاد می‏کنند و بر آن تأکید می‌‏ورزد .

نکته جالب این که در برنامه مهمی چون عبادت و نجوا با خداوند نیز به برنامه‏‌ریزی نیازمندیم . خداگویی و خداجویی کافی نیست . حتی افرادی که دائماً در جست و جوی خداوند و در پی او سرگردانند، وی را کم‏تر می‌‏یابند . کسانی که به جای جست و جوی ظاهری به زندگی بر اساس آنچه خداوند خواسته است روی می‏آورند، خدا را می‏‌یابند .

نتیجه:

یافتن خداوند به زندگی بر اساس آنچه خدا می‏خواهد، بستگی دارد نه جست و جوی او . او همه جا هست و به جستن نیاز ندارد . اگر آدمی در برنامه زندگی خواست وی را اصل قرار دهد، حتماً او را خواهد دید . به همین سبب، انسان در برنامه‏ریزی برنامه‏های زندگی به امور زیر نیاز دارد:
  • 1 . توکل به خدا
    2 . حرکت اصولی
    3 . قبول حقایق
    4 . عنایت‏به تخیل و ساحت‏های آن
    5 . انعطاف‏پذیری

فراموش نکنیم که افراد خلاق و با برنامه همیشه سعی دارند راه‏‌های دشوار و متفاوت را امتحان کنند؛ اگر همیشه در مسیر هموار و عادی گام برداریم، هرگز خلاق نخواهیم شد؛ زیرا راه هموار یعنی راه کشف شده توسط دیگران و دنیای پرفراز و نشیب برنامه‏ ها به خلاقیت نیازمند است .


نویسنده:حسین خنیفر
منبع:مجله پرسمان

پی‏‌نوشت:

1. Meta Planing.
2. Facts.
3. در کوچه باغ‏های نیشابور، محمدرضا شفیعی کدکنی .
4. Imaginations.
5و6 . راز شادزیستن، اندرو متیوس، ترجمه وحید افضلی راد، ص‏68 .
7. Flexability.
8 . یادداشت‏های ممنوعه برداشت‏های وارونه، عبدالعظیم کریمی، ص‏119 .
9. Balance.
10 . نارضایی خلاق، کریشنامورتی، ترجمه مرسده لسانی، ص‏51 .
11 . تربیت اسلامی، شماره 6، مقاله دکتر خسرو باقری .



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط