

آیا در شب عاشورا، کسى از یاران امام علیه السلام او را ترک کرد و تعداد یاران امام علیه السلام در صحنه نبرد عاشورا چند نفر بودند؟
این سؤال دو بخش دارد که باید جداگانه به آنها پرداخت. درباره بخش اول باید گفت که منابع متقدّم، هنگام ذکر وقایع شب عاشورا، این نکته را متذکر شدهاند که هنگام درخواست امام علیه السلام از اصحاب و خویشان خود، مبنى بر ترک او و واگذاشتنش در مقابل دشمن، اصحاب و خویشان به اتفاق با سخنان حماسى و شورانگیز خود، مراتب جانفشانى خود در رکاب امام علیه السلام را یادآور شده، هیچ کدام حاضر به ترک او نشدند و در این جا بود که امام علیه السلام فرمود: «... فانى لا اعلم اصحاباً اولى و لا خیراً من اصحابى و لااهل بیت ابرّ و لا اوصل من اهل بیتى؛1 من یارانى برتر و بهتر از یاران خود نمىشناسم و همین طور خاندانى را نیکوکارتر و مفیدتر به صله رحم از خاندان خود نمىدانم».
در مقابل، همین منابع، خبر پراکنده شدن تعداد زیادى از یاران امام علیه السلام را در منزل زباله و هنگام شنیدن خبر شهادت برادر رضاعى امام، عبدالله بن یقطر نقل کردهاند و پس از شنیدن این خبر ناامیدکننده، امام علیه السلام طى نوشتهاى که در میان سپاهش پخش شد، ضمن اعلام خبر شهادت مسلم، هانى و عبدالله چنین آورده بود: «... و قد خذلتنا شیعتنا فمن احبّ منکم الانصراف فلینصرف لیس علیه منا ذمام؛2 شیعیان ما، خوارمان کردند؛ پس هر کس که دوست دارد، ما را ترک کند، چنین کند که ما بیعت خود را از شما برداشتیم».
در این هنگام بود که گروه گروه سپاهیان آن حضرتعلیه السلام جدا شدند و عاقبت تعداد اندکى با امام علیه السلام ماندند که این تعداد اغلب همانهایى بودند که از مدینه با امام علیه السلام حرکت کرده بودند.آنان که امام علیه السلام را ترک کردند، اعرابى بودند که به خیال آن که امام علیه السلام به شهرى آرام و آماده اطاعت مىرود و در آن جا حکومت خود را به راه مىاندازد، به دنبال امام علیه السلام به راه افتاده بودند3 و البته چنین جدایى طبیعى مىنمود.
در منابع معتبر، از این منزل به بعد، سخنى از ترک یاران نیست؛ اما در نوشتههاى متأخّر، گزارشى از کتابى غیرمعتبر و مجهول به نام نورالعیون نقل شده که در آن از قول سکینه، دختر امام حسینعلیه السلام، سخن از ترک دسته جمعى سپاه به صورت دستههاى دهتایى و بیستتایى به میان آمده است که در پایان نفرین سکینه را به دنبال دارند.4
واضح است که این روایت ضعیف و متأخّر نمىتواند در برابر آن همه گزارشهاى معتبر با ذکر سلسله سند مقاومت نماید؛ به ویژه آن که این گزارش جعلى با سخنان اصحاب و خاندان امام علیه السلام در شب عاشورا و نیز عبارت مشهور امام علیه السلام در مدح آنها منافات دارد.
درباره بخش دوّم سؤال، یعنى تعداد یاران امام علیه السلام در روز عاشورا، منابع مختلف تعداد یاران امام علیه السلام را متفاوت ذکر کردهاند.5 برخى مانند طبرى، این تعداد را نزدیک صد نفر دانستهاند که در میان آنها پنج نفر از فرزندان امام علىعلیه السلام، شانزده نفر از بنىهاشم و تعدادى دیگر از قبایل مختلف دیده مىشوند.6و برخى مانند ابن شهر آشوب این تعداد را هشتاد و دو نفر ذکر کردهاند.7
ابن نما از بزرگان شیعه در قرن ششم و هفتم، اصحاب امام علیه السلام را صد پیاده و چهل و پنج سواره مىداند.8 همین تعداد از سوى سبط ابن جوزى نیز مورد تأیید قرار مىگیرد9 و در روایتى از امام باقرعلیه السلام که در جوامع روایى شیعه نقل شده، این قول تأیید شده است.10
عجیبتر از همه، قول مسعودى است که تا هنگام نزول امام علیه السلام در کربلا، تعداد یاران آن حضرتعلیه السلام را پانصد سواره و صد پیاده ذکر مىکند.11
قول مشهور که هم اکنون نیز داراى شهرت عظیمى است، آن است که تعداد یاران امام علیه السلام در کربلا، هفتاد و دو نفر بودند که سى و دو سواره و چهل پیاده بودند.12
منبع: مجله پرسماناین سؤال دو بخش دارد که باید جداگانه به آنها پرداخت. درباره بخش اول باید گفت که منابع متقدّم، هنگام ذکر وقایع شب عاشورا، این نکته را متذکر شدهاند که هنگام درخواست امام علیه السلام از اصحاب و خویشان خود، مبنى بر ترک او و واگذاشتنش در مقابل دشمن، اصحاب و خویشان به اتفاق با سخنان حماسى و شورانگیز خود، مراتب جانفشانى خود در رکاب امام علیه السلام را یادآور شده، هیچ کدام حاضر به ترک او نشدند و در این جا بود که امام علیه السلام فرمود: «... فانى لا اعلم اصحاباً اولى و لا خیراً من اصحابى و لااهل بیت ابرّ و لا اوصل من اهل بیتى؛1 من یارانى برتر و بهتر از یاران خود نمىشناسم و همین طور خاندانى را نیکوکارتر و مفیدتر به صله رحم از خاندان خود نمىدانم».
در مقابل، همین منابع، خبر پراکنده شدن تعداد زیادى از یاران امام علیه السلام را در منزل زباله و هنگام شنیدن خبر شهادت برادر رضاعى امام، عبدالله بن یقطر نقل کردهاند و پس از شنیدن این خبر ناامیدکننده، امام علیه السلام طى نوشتهاى که در میان سپاهش پخش شد، ضمن اعلام خبر شهادت مسلم، هانى و عبدالله چنین آورده بود: «... و قد خذلتنا شیعتنا فمن احبّ منکم الانصراف فلینصرف لیس علیه منا ذمام؛2 شیعیان ما، خوارمان کردند؛ پس هر کس که دوست دارد، ما را ترک کند، چنین کند که ما بیعت خود را از شما برداشتیم».
در این هنگام بود که گروه گروه سپاهیان آن حضرتعلیه السلام جدا شدند و عاقبت تعداد اندکى با امام علیه السلام ماندند که این تعداد اغلب همانهایى بودند که از مدینه با امام علیه السلام حرکت کرده بودند.آنان که امام علیه السلام را ترک کردند، اعرابى بودند که به خیال آن که امام علیه السلام به شهرى آرام و آماده اطاعت مىرود و در آن جا حکومت خود را به راه مىاندازد، به دنبال امام علیه السلام به راه افتاده بودند3 و البته چنین جدایى طبیعى مىنمود.
در منابع معتبر، از این منزل به بعد، سخنى از ترک یاران نیست؛ اما در نوشتههاى متأخّر، گزارشى از کتابى غیرمعتبر و مجهول به نام نورالعیون نقل شده که در آن از قول سکینه، دختر امام حسینعلیه السلام، سخن از ترک دسته جمعى سپاه به صورت دستههاى دهتایى و بیستتایى به میان آمده است که در پایان نفرین سکینه را به دنبال دارند.4
واضح است که این روایت ضعیف و متأخّر نمىتواند در برابر آن همه گزارشهاى معتبر با ذکر سلسله سند مقاومت نماید؛ به ویژه آن که این گزارش جعلى با سخنان اصحاب و خاندان امام علیه السلام در شب عاشورا و نیز عبارت مشهور امام علیه السلام در مدح آنها منافات دارد.
درباره بخش دوّم سؤال، یعنى تعداد یاران امام علیه السلام در روز عاشورا، منابع مختلف تعداد یاران امام علیه السلام را متفاوت ذکر کردهاند.5 برخى مانند طبرى، این تعداد را نزدیک صد نفر دانستهاند که در میان آنها پنج نفر از فرزندان امام علىعلیه السلام، شانزده نفر از بنىهاشم و تعدادى دیگر از قبایل مختلف دیده مىشوند.6و برخى مانند ابن شهر آشوب این تعداد را هشتاد و دو نفر ذکر کردهاند.7
ابن نما از بزرگان شیعه در قرن ششم و هفتم، اصحاب امام علیه السلام را صد پیاده و چهل و پنج سواره مىداند.8 همین تعداد از سوى سبط ابن جوزى نیز مورد تأیید قرار مىگیرد9 و در روایتى از امام باقرعلیه السلام که در جوامع روایى شیعه نقل شده، این قول تأیید شده است.10
عجیبتر از همه، قول مسعودى است که تا هنگام نزول امام علیه السلام در کربلا، تعداد یاران آن حضرتعلیه السلام را پانصد سواره و صد پیاده ذکر مىکند.11
قول مشهور که هم اکنون نیز داراى شهرت عظیمى است، آن است که تعداد یاران امام علیه السلام در کربلا، هفتاد و دو نفر بودند که سى و دو سواره و چهل پیاده بودند.12
پى نوشت:
1. ابى مخنف وقعة الطف، ص 197؛ طبقات ابن سعد، ترجمه دکتر محمود مهدوى دامغانى، ج 5، ص 99؛ تاریخ الطبرى، ج 5، ص 418؛ شیخ مفید، الارشاد، ترجمه شیخ محمدباقر ساعدى خراسانى، ص 442.
2. وقعة الطف، ص 166.
3. همان.
4. اکسیرالعبادات فى اسرار الشهادات، ج 2، ص 182.
5. از اینجا تا پایان این پرسش، همه منابع به نقل از کتاب تاریخ امام حسینعلیه السلام ج3، ص 250-242 نقل شده است.
6. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 393.
7. ابن شهر آشوب، المناقب، ج 4، ص 98.
8. ابن نما، مثیر الاجزان، ص28-27.
9. ابن جوزى، تذکرة الخواص، ص 143.
10. مجلسى، بحارالانوار، ج 45، ص 4.
11. مسعودى، مروج الذهب، ج 3، ص 70.
12. دینودى، الاخبار الطوال، ص 254؛ ابن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 183؛ بحارالانوار، ج 45، ص 4؛ قتّال نیشابورى، روضة الواعظین، ص 158