پوشش فقط براى زنان نه مردان! چرا؟
نويسنده:شیوا علیزاده
منبع: مجله پرسمان
منبع: مجله پرسمان
فلسفه پوشش (حجاب) بانوان چيست؟ اگر خوب است چرا بر مردان لازم نيست؟
در فرهنگ و اخلاق اسلامى، پوشش و حجاب - براى عموم و به ويژه زنان - از جايگاه مهمى برخوردار است. اما به نظر مىرسد در سالهاى اخير، به اندازه اهميت و جايگاه پوشش در اسلام، روشنگرى نشده است و گرچه كتابها و مقالات فراوانى پيرامون آن نگاشته شده است، اما اين اصل از اصول دينى، همچنان نيازمند روشنگرى و پاسخهاى تازه و متنوع است. ما طرح چنين پرسشى را به فال نيك گرفته، از آن استقبال مىكنيم.فلسفه حجاب (پوشش) مىتواند ناشى از امور زير باشد:
1. حفظ تعادل جامعه از نظر امنيت و آرامش روانى.
يكى از غرايز خدادادى در ساختمان وجودى انسان، غريزه جنسى است كه نيرومندترين و ريشهدارترين غريزه آدمى است و در صورت كنترل آن، مىتواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات و امنيت روانى انسانها را فراهم كند.در قوانين اسلام، براى استفاده درست از اين غريزه حياتى، مكانيسمهاى گوناگونى مطرح شده است كه «حجاب» و وجود حريم بين زن و مرد، يكى از راهكارهاى مهم آن است.بدون شك، نبودن حريم بين زن و مرد و آزادى معاشرتهاى تعريف نشده و بىبندوبار (با آرايشهاى گوناگون)، هيجانها و التهابهاى جنسى را فزونى مىبخشد و تقاضاى برهنگى و سكس را به صورت يك عطش روحى و يك خواست سيرىناپذير درمىآورد.اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل داشته و تدابير زيادى براى تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و در اين زمينه هم براى زنان و هم براى مردان، تكاليف خاصى معين كرده است. وظيفه مشترك زن و مرد اين است كه چشم خويش را از نگاه به نامحرم بپوشانند و از نگاه شهوتآميز بپرهيزند؛ اما زنان - به خاطر جاذبههاى بيشتر - وظيفه خاصى دارند و آن اين كه بدن خود را از مردان بيگانه بپوشانند و در اجتماع با آرايشهاى تحريكآميز، ظاهر نشوند و به جلوهگرى و دلربايى نپردازند تا زمينه انحراف مردان و به ويژه جوانان فراهم نشود.لباس افراد جامعه و مخصوصاً لباس زنان نمىتواند به هر شكل و اندازهاى باشد و بايد حد و ضابطهاى داشته باشد. بىبندبارى در پوشش و لباس ، موجب بىبندبارى در تحريك غريزه جنسى است. تحقيقات علمى در فيزيولوژى و روانشناسى در باب تفاوتهاى جسمى و روحى زن و مرد ثابت كرده است كه مردان نسبت به محركهاى چشمى شهوتانگيز، حساستر از زنانند و برعكس زنان در مقابل محرك هاى لمسى حساسيت بيشترى دارند.آستانه حس لمس و درد در زنان از همان زمان تولد پايينتر از مردان است...؛ در عوض مردان بينايى بهترى دارند. اين مزيتهاى جنسى در استعداد حسى، آموخته يا اكتسابى نيست؛ بلكه از زمان كودكى آشكار است... .مردان بالغ به محركهاى بينايى شهوانى حساسيت بيشتر مىداند. اصطلاح «چشم چرانى» كه براى اين ويژگى مردان به كار مىرود، زاييده حساسيت مردان نسبت به محركهاى بينايى شهوانى است؛ چون دامنه و برد حس بينايى زياد است؛ يعنى چشم مىتواند از فاصله نسبتا دور، تحت تأثير محركها قرار گيرد و از اين گذشته وسعت زيادى از محيط در آن واحد ديده مىشود. از سوى ديگر، چون حس لامسه دامنه و برد زياد ندارد و فعاليتش محدود به تماس از نزديك است و هورمونهاى جنسى زن به صورتى دورهاى ترشح مىشوند و به طور متناوب عمل مىكند، تأثير محركهاى شهوانى بر زن، صورتى بسيار محدود دارد و از اين نظر فعاليت زنان بسيار كم است؛ به خلاف مردان كه ترشح اندروژنها در آنها صورتى يكنواخت دارد و هيچ عامل طبيعى آن را قطع نمىكند. مردان به صورتى گستردهتر تحت تأثير محركهاى شهوانى قرار مىگيرند و از اين نظر فعالترند.1
2. حفظ و تحكيم بنيان خانواده
بىترديد نهاد خانواده، يكى از مقدسترين نهادهاى اجتماعى است كه بشر تا به حال خود ديده است. نقش خانواده در پروسه ايجاد جامعه سالم، يك نقش بىبديل است و در اين ميان نقش حجاب و پوشش اسلامى در سلامت و استمرار پيوند خانوادگى، غير قابل انكار است. در مقابل، برهنگى، سمّ كشنده نظم و پيوند موجود در نهاد خانواده است. آمارهاى مستند نشان مىدهد كه با افزايش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسيختگى زندگى زناشويى در دنيا همواره بالا رفته است؛ زيرا «هر چه ديده بيند، دل كند ياد» و هر چه دل در مقوله هوسهاى سركش بخواهد، به هر قيمتى باشد، به دنبال آن مىرود و به اين ترتيب، هر روز دل به دلبرى جديد مىبندد و با قبلى وداع مىكند؛ اما در محيطى كه «حجاب» حاكم است و شرايط ديگر اسلامى رعايت مىشود، دو همسر تعلق به يكديگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان، مخصوص يكديگر است. در بازار آزاد برهنگى، قداست پيمان زناشويى مفهومى ندارد. خانوادهها به سادگى متلاشى مىشوند و كودكان بىسرپرست مىمانند.3. پيشگيرى از فحشا و فروپاشى نظم جامعه.
گسترش دامنه فحشا و افزايش فرزندان نامشروع، از دردناكترين پيامدهاى بىحجابى و آزادىهاى بىحد و حصر جنسى است كه در جوامع غربى و ساير جوامع مشابه، كاملا مشهود است. عامل اصلى فحشا و ازدياد فرزندان نامشروع، منحصر به فرهنگ برهنگى و بىحجابى نيست؛ بلكه يكى از عوامل اصلى و مؤثر در گسترش دامنه فحشا و جريان روبهرشد تولد فرزندان نامشروع ، مسأله برهنگى و بىحجابى است. امروزه يكى از مشكلات جوامع غربى، تولد روبه رشد فرزندان نامشروع و بدون شناسنامه است. فرزندانى كه داراى پدر و مادر نامشخصى هستند و از نظر حقوقى، مشكلات فراوانى را به همراه آورده، نظم اجتماعى جوامع غربى را تهديد مىكنند.4. جلوگيرى از نگاه ابزارى به زن و ابتذال وى
يكى از مسائل مطرح پيرامون حقوق زنان و بىتوجهى به آنان، نگاه ابزارى به زنان است. هنگامى كه جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبيعى است روزبهروز تقاضاى آرايش بيشتر و خودنمايى افزونتر از او دارد و هنگامى كه زن را از طريق جاذبه جنسىاش وسيله تبليغ كالاها و عاملى براى جلب جهانگردان و مانند اينها قرار دهد، در چنين جامعهاى شخصيت زن تا حد يك عروسك يا يك كالاى بىارزش سقوط مىكند و ارزشهاى والاى انسانى او به كلى به دست فراموشى سپرده مىشود و به اين ترتيب، زن، وسيلهاى براى اشباع هوسهاى سركش برخى مردان آلوده و فريبكار مىشود.عنصر حجاب و پوشش اسلامى، نه تنها زن را از صحنه اجتماع وفعاليتهاى اجتماعى دور نمىكند، بلكه زمينههاى حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع -به همراه حقوق اجتماعى برابر- تضمين مىكند و شخصيت خدادادى زن را از دستبرد نگاه ابزارى ديگران، مصونيت مىبخشد.
پوشش كامل براى زن، چه پوششى است؟
به نظر مىرسد پوشش كامل، آن نوع پوششى است كه هيچ چشم بيگانهاى را متوجه خود نكند؛يعنى لباسى كه برجستگىهاى اندام زن را اصلاً نشان ندهد و اسباب تحريك شهوت مردان را فراهم نكند و خود زن هم با آرايش در جامعه ظاهر نشود و به تعبير رهبر معظم انقلاب، چادر باوجود شرايط ديگر، كاملترين پوشش است.بايد اعتراف كرد كه تاكنون بيشتر نوشتههاى مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف كرده و كمتر به پوشش مرد توجه نمودهاند و اين يك امر عادى و طبيعى است؛ زيرا زن، مظهر جمال و زيبايى و مرد مظهر شيفتگى است؛ ولى پوشش مردان نيز در ابعاد مختلف فرهنگى - اجتماعى، حائز اهميت است. از اين رو اسلام براى ثبات و پايدارى جامعه، به پوشش زن و مرد توجه بسيار نموده است؛ خداوند متعال مىفرمايد: «يا بنى آدم قد انزلنا عليكم لباسا يوارى سوءاتكم و ريشا؛ اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستاديم كه اندام (عورت) شما را مىپوشاند و مايه زينت شماست».2خداوند متعال در حق مردان مىفرمايد: «قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم؛ به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند و عفاف (عورت) خود را حفظ كنند»3و در حق زنان نيز مىفرمايد: «و قل للمؤمنات يعضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن؛ و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند و دامان (عورت) خويش را حفظ كنند».4
در اين راستا، ذكر نكات زير ضرورى است:
1. فقها فرمودهاند كه زن نبايد به بدن مرد نامحرم (به جز سر و صورت و گردن) نگاه كند و اين حكم دليل قطعى دارد كه در جاى خود بيان شده است.2. ممكن است نگاه زن به بدن مرد نامحرم حرام باشد، ولى پوشش آن از سوى مرد واجب نباشد؛ همان گونه كه نگاه مرد به صورت و دستهاى زن از روى شهوت، حرام است؛ ولى پوشش آن از سوى زن واجب نيست.
3. مردان مىتوانند با لباس آستين كوتاه، در مكانهاى عمومى نمايان گردند.
اكنون اين پرسش پيش مىآيد كه اگر مردى با اين وضعيت بيرون آيد و بداند كه زنان از روى تعمد و لذت به بدنش نگاه مىكنند، آيا از نظر شرعى مرتكب گناه شده است؟
دو نظر در اينجا مطرح است؛ برخى فتوا به حرمت داده و عدهاى از جواز سخن گفتهاند. اصلىترين مستند و مبناى اين حكم، قاعده فقهى «اعانت بر اثم» است كه در فقه كاربرد فراوانى دارد. معناى جمله مذكور، اين است كه هر كس زمينه تحقق و پياده شدن گناه را براى ديگرى فراهم سازد، خود نيز مانند انجام دهنده آن گناهكار است.
در مقابل برخى مراجع اظهار مىدارند كه آن چه حرام است، «تعاون بر اثم» است؛ نه «اعانت بر اثم» و اين دو با يكديگر متفاوت است. «تعاون بر اثم» يعنى همكارى و شركت چند نفر در انجام گناه؛ به گونهاى كه همگى به طور مستقيم آن را انجام دهند. به همين جهت برخى مراجع گفتهاند كه اگر مردى با لباس آستين كوتاه، به قصد اين كه زنان به او نگاه كنند، بيرون بيايد، شريك گناه گرديده، قاعده فقهى در حقش پياده مىشود؛ اما اگر به اين انگيزه نباشد، اشكالى ندارد و از آن جا كه تشخيص انگيزه افراد مشكل است، به جوانانى كه در خيابان و پاركها به بازى فوتبال يا در جادهها به دوچرخه سوارى مشغول هستند، وجوب نهى از منكر محرز نمىشود.
براساس آن چه گفته شد، فتواى مراجع درباره لباس آستين كوتاه مردان، متفاوت است و هر كس بايد به نظر مرجع تقليد خود عمل كند، ولى مسؤولان دانشگاهها و مديران مدارس و... حق دارند كه مقرراتى را طبق مصالحى كه در نظر دارند، براى محدوده خود وضع نمايند و شرايطى براى نوع لباس دانشجويان مقرر نمايند و اين كار به آن معنى نيست كه حلالى را حرام كرده يا بر خلاف نظر شرع عمل نمودهاند؛ بلكه اين حق براى مديريت هر مجموعه محفوظ است و در اين صورت، بايد از افراط و تفريط و اعمال سليقههاى شخصى اجتناب شود. مصالح كل مجموعه در نظر گرفته شود و تنها به منظور ايجاد فضاى سالم و آرامش روانى مجموعه، حدود و مقرراتى تعيين گردد.
پىنوشت:
1.دكتر محمود بهزاد، تفاوتهاى زن و مرد از نظر فيزيولوژى و روانشناسى، مجله نگين، شماره 134، تير 1355، ص 24.
2. اعراف(7):26.
3. نور(24):30.
4. همان،31.