چگونه با افكار منفى مقابله كنيم؟
نويسنده:كن مك اينس
مترجم: ليلا تاريويرديزاده
منبع:مجله پرسمان
مترجم: ليلا تاريويرديزاده
منبع:مجله پرسمان
آن روز كه اين اطلاعات را از دو سايت مختلف گرفتم، امتحانشان كردم و ظرف بيست و چهار ساعت، سى تا چهل درصد افسردگىام رفع شد . طى دو سه روز آتى كه اين تمرين را انجام مىدادم، متوجه شدم عادت بدى را كه در تمام عمرم حتى از آن آگاه نبودم، ترك كردهام . داشتم خودم را از بين مىبردم . من هيچ گاه با مشكلاتم برخورد معقولى نداشتم . ناخودآگاه نيرو و قدرتم را هدر مىدادم تا روزگارم را سپرى كنم . به مجرد اين كه در اين تمرين پيشرفت كردم، در برابر احساساتم مقاومتر شدم و در نتيجه بيشتر احساس رضايت كردم . تقريبا يك شبه، در درونم شادى و نيروى مضاعفى به وجود آمد و از آن موقع تاكنون، اين تمرين ساده و مؤثر را ادامه دادهام . جالبتر اين كه مىتوانيد اين روش را در محيط كار هم به كار ببريد تا بر مشكلات روحى غلبه كنيد . اين روش در هر كارى مؤثر است . آيا تا به حال دچار افسردگى، اضطراب يا ترس شدهايد؟ من دچار اين حالتها شدهام و بىچون و چرا آنها را پذيرفتم . وقتى تمرين فكر نكردن (Stopping - Thought) را شروع كردم، از خودم پرسيدم من نگران چه بودم؟ سرمايهام، مواجه شدن با كار ناخوشايند؟ حرف هايى كه دربارهام گفتند و عصبانى ام كرد؟ شكست هايم؟ وقت دندانپزشكى يا مشكلات لاينحل؟
ضمير ناخودآگاهم مرتبا خاطرات تلخ گذشته را مرور مىكرد و به ضمير خودآگاهم مىفرستاد . در سايت تقاضاى كار، اين موارد را ديدم: پرستارهايى كه ساعتهاى طولانى بدون اين كه كسى از آنها تشكر كند كار مىكنند، هم گرفتار افكار منفى مىشوند . به خودشان مىگويند: چقدر كار انجام نشده دارم و فرصت كمى هم مانده يا كارهاى زيادى كه ماندهاند و تمايلى به ا نجامشان ندارم و يا مسائل لاينحلى كه آنها را نگران مىكند و لذت و نيرو را از آنها مىگيرد .
براى پيشرفت در كار يا احساس آرامش، بهترين راه اين است كه:
1 . اگر احساس افسردگى، عصبانيت، ترس يا تصورى از هر چيز منفى مىكنيد، بپرسيد چه چيز باعث نگرانى است .
2 . وقتى كه متوجه شديد كه مساله چه بوده، خيلى راحتبه خودتان بگوييد: اين افكار نه تنها به من كمكى نمىكند، بلكه مضر هم هست ; نبايد به آنها اجازه ورود بدهم و با تمام قدرت با آنها مقابله كنيد . همان ابتداى كار ضعيف مىشوند كه اين هم پيشرفتخوبى است و با كمى تمرين پيشرفتهاى بيشترى هم مىكنيد .
3 . مراقب افكار منفى بعدى باشيد كه شايد ده ثانيه يا ده دقيقه بعد به سراغتان بيايد و به همان روش قبلى عمل كنيد . با علم به اين كه اين افكار مخل آرامشتان است، در برابر آنها مقاومت كنيد و به آنها بگوييد: از ذهنم دور شويد اى پيامهاى بيهوده، مضر، ظالم و انرژى دزد! من مانع ارسال اين پيام به خود مىشوم . اينها هيچ سودى براى من ندارند . كلى هم به ضررم تمام مىشوند .
4 . باز هم مراقب باشيد و ببينيد افكار ناخودآگاهتان چه هستند; افكار اصلى كه گرفتارشان هستيد، چه هستند و بعد در برابر افكار مخرب مقاومت كنيد .
5 . متوجه شدم افكار منفى هر چند ثانيه يك بار به ذهنم خطور مىكنند . اوايل، مقابله با آنها به تنهايى بسيار مشكل بود; اما من نهايت تلاشم را كردم و باتمرين، در رويارويى با اين افكار مضر و مزاحم، موفقتر شدهام .
مرتب به خودم تلقين مىكردم: در برابر افكار مزاحم و بىارزش كه اصلا هيچ فايدهاى هم ندارند، مقاومت كن!
6 . در ضمن تمرين مهارت، احساس مىكنيد قوىتر از گذشته شدهايد و زودتر متوجه پيامهاى منفى مىشويد كه به ذهن خودآگاهتان راه پيدا مىكند .
7 . همچنين متوجه مىشويد كه راحتتر آنها را شناسايى مىكنيد و در نتيجه، حتى مانع ورود آنها به ضمير خودآگاهتان مىشويد و از آن جايى كه به موقع جلوى آنها را مىگيريد، ديگر نمىتوانند شما را شكست دهند; بنابراين احساس قدرت و نيروى بيشترى مىكنيد .
8 . سرانجام اين كه متوجه مىشويد كه دوست داريد مچ اين افكار را در همان ابتداى كار بگيريد و مانعشان شويد و ملاحظه مىكنيد كه مىتوانيد اين كار را انجام دهيد; زيرا آن قدر احساس خوبى داريد كه مىدانيد بهتر است هر چه زودتر تمام اين افكار را دور بريزيد .
9 . در طى چند روز من نه تنها توانستم آنها را با ضمير خودآگاهم شناسايى كنم، بلكه عادت به خلق اين گونه افكار را هم در زمان كوتاهى ترك كردم . حالا ديگر به ذهنم راه پيدا نمىكنند و در عوض، به خاطر تلاشى كه براى فكر كردن به افكار منفى كردهام، احساس قدرت مىكنم و اين بهترين روش براى كمك به خودم در راه رسيدن به زندگى بهتر و احساس قوت است .
10 . شما از تلاشتان احساس رضايت مىكنيد به محض اين كه بفهميد يكى از اين افكار دارد وارد ضمير ناخودآگاهتان مىشود، تمام تلاشتان را صرف مبارزه با آن مىكنيد يا مىتوانيد با فكر كردن به چيزهاى بهتر، فكرتان را سرگرم كنيد و آن وقت اين فكر منفى معجزه مىكند و بدون هيچ تاثيرى بر روى شمااز بين مىرود و آن وقت است كه ملاحظه مىكنيد كارتان عالى بود و شادابى را كه شايد مدتها احساس نكرده بوديد، حس مىكنيد .
ممكن استبه ذهن پرستارى اين فكر خطور كند كه هيچ كدام از گزارشهاى كارىاش را ننوشته، وقت زيادى هم ندارد . اين يك فكر مخرب و مزاحم است كه انرژى و انگيزهاش را از بين مىبرد . بنابراين ممكن استبا خودش بگويد: اى افكار مزخرف از ذهنم بيرون برويد! من نيازى به يادآورى كارهاى عقب افتاده ندارم . من اين افكار منفى را نمىپذيرم . آنها نتيجه هر كارى را هم كه الان دارم انجام مىدهم، از بين مىبرند و انرژى ام را نيز هدر مىدهند و مرا به احساس شكست و خستگى سوق مىدهند . با اين تمرين، اين پرستار متوجه مىشود كه با مقاومت در برابر افكار منفى، مانع آنها مىشود و به خاطر تلاشش، احساس نيروى تازه، قدرت و نشاط مىكند . اين پاداش اوست و بدين ترتيب او مىتواند بدون افكار منفى، حتى از كارش لذت هم ببرد . بعد از مدت كوتاهى او پى مىبرد كه اين عادت بد (ايجاد افكار منفى) را از بين برده و در كارش مشتاقتر و استوارتر مىشود . باور كنيد كه اين روش براى شما هم سودمند است . امتحانش كنيد . من مثل آن مادرى نيستم كه سه بچه كوچك دارد . . . او هم مىتواند از اين طرز فكر استفاده كند و از روش فكر نكردن سود هم ببرد . يعنى به خود مىگويد: آن قدر به من يادآورى نكنيد كه هنوز چه كارهايى را انجام ندادهام . چه فايدهاى دارد كه بفهمم كارهاى خانه هنوز انجام نشدهاند . اين كار بىفايده است و فقط كارى را كه الان دارم انجام مىدهم، خراب مىكند . اين افكار باافكار منفى كه خودمان ايجاد مىكنيم، به وجود مىآيند و زمينهاى مىشوند براى احساس ندامت و خستگى روحى . دليل به وجود آمدن اين افكار هر چه هست، بهايش هم سنگين است، بسيار سنگين!
مثلا خود من در به وجود آوردن بيمارى افسردگى مزمن و خفيف در خودم دخيل بودم . بنابراين افكار مزاحم را جست و جو كنيد . وقتى كه احساس درد سختى مىكنيد، با آن مبازه كنيد و آن را نپذيريد . به مراقبتتان ادامه دهيد و مانع دخالت اين پيامها در زندگى شويد ملاحظه كنيد كه داريد قوىتر مىشويد و به اين نيروها اجازه دهيد تا حتى در پيشرفتشما در روش فكر نكردن، ياريتان كند . از بقيه زندگى با شادى، اشتياق و نيروى بيشتر لذت ببريد و به اوج خوشبختى هم فكر نكنيد .
بايد اثر اين روش را بلافاصله بعد از چند ساعتحس كنيد; همان طور كه در مورد من اين طور بود . چهار ساعت تلاش مرا به شادى رساند . در خود احساس قدرت مجددى مىكردم و اين به من در نبرد عليه افكار بد شجاعت داد .
در آخر مىبينيد كه آن افكار به ضمير خودآگاه شما نمىآيند و بدين وسيله خودتان را از شر رفتار مخرب و زيانبارى كه ناآگاهانه در طول زندگى داشتهايد، نجات مىدهيد . موفق باشيد و خوب فكر كنيد .
ضمير ناخودآگاهم مرتبا خاطرات تلخ گذشته را مرور مىكرد و به ضمير خودآگاهم مىفرستاد . در سايت تقاضاى كار، اين موارد را ديدم: پرستارهايى كه ساعتهاى طولانى بدون اين كه كسى از آنها تشكر كند كار مىكنند، هم گرفتار افكار منفى مىشوند . به خودشان مىگويند: چقدر كار انجام نشده دارم و فرصت كمى هم مانده يا كارهاى زيادى كه ماندهاند و تمايلى به ا نجامشان ندارم و يا مسائل لاينحلى كه آنها را نگران مىكند و لذت و نيرو را از آنها مىگيرد .
براى پيشرفت در كار يا احساس آرامش، بهترين راه اين است كه:
1 . اگر احساس افسردگى، عصبانيت، ترس يا تصورى از هر چيز منفى مىكنيد، بپرسيد چه چيز باعث نگرانى است .
2 . وقتى كه متوجه شديد كه مساله چه بوده، خيلى راحتبه خودتان بگوييد: اين افكار نه تنها به من كمكى نمىكند، بلكه مضر هم هست ; نبايد به آنها اجازه ورود بدهم و با تمام قدرت با آنها مقابله كنيد . همان ابتداى كار ضعيف مىشوند كه اين هم پيشرفتخوبى است و با كمى تمرين پيشرفتهاى بيشترى هم مىكنيد .
3 . مراقب افكار منفى بعدى باشيد كه شايد ده ثانيه يا ده دقيقه بعد به سراغتان بيايد و به همان روش قبلى عمل كنيد . با علم به اين كه اين افكار مخل آرامشتان است، در برابر آنها مقاومت كنيد و به آنها بگوييد: از ذهنم دور شويد اى پيامهاى بيهوده، مضر، ظالم و انرژى دزد! من مانع ارسال اين پيام به خود مىشوم . اينها هيچ سودى براى من ندارند . كلى هم به ضررم تمام مىشوند .
4 . باز هم مراقب باشيد و ببينيد افكار ناخودآگاهتان چه هستند; افكار اصلى كه گرفتارشان هستيد، چه هستند و بعد در برابر افكار مخرب مقاومت كنيد .
5 . متوجه شدم افكار منفى هر چند ثانيه يك بار به ذهنم خطور مىكنند . اوايل، مقابله با آنها به تنهايى بسيار مشكل بود; اما من نهايت تلاشم را كردم و باتمرين، در رويارويى با اين افكار مضر و مزاحم، موفقتر شدهام .
مرتب به خودم تلقين مىكردم: در برابر افكار مزاحم و بىارزش كه اصلا هيچ فايدهاى هم ندارند، مقاومت كن!
6 . در ضمن تمرين مهارت، احساس مىكنيد قوىتر از گذشته شدهايد و زودتر متوجه پيامهاى منفى مىشويد كه به ذهن خودآگاهتان راه پيدا مىكند .
7 . همچنين متوجه مىشويد كه راحتتر آنها را شناسايى مىكنيد و در نتيجه، حتى مانع ورود آنها به ضمير خودآگاهتان مىشويد و از آن جايى كه به موقع جلوى آنها را مىگيريد، ديگر نمىتوانند شما را شكست دهند; بنابراين احساس قدرت و نيروى بيشترى مىكنيد .
8 . سرانجام اين كه متوجه مىشويد كه دوست داريد مچ اين افكار را در همان ابتداى كار بگيريد و مانعشان شويد و ملاحظه مىكنيد كه مىتوانيد اين كار را انجام دهيد; زيرا آن قدر احساس خوبى داريد كه مىدانيد بهتر است هر چه زودتر تمام اين افكار را دور بريزيد .
9 . در طى چند روز من نه تنها توانستم آنها را با ضمير خودآگاهم شناسايى كنم، بلكه عادت به خلق اين گونه افكار را هم در زمان كوتاهى ترك كردم . حالا ديگر به ذهنم راه پيدا نمىكنند و در عوض، به خاطر تلاشى كه براى فكر كردن به افكار منفى كردهام، احساس قدرت مىكنم و اين بهترين روش براى كمك به خودم در راه رسيدن به زندگى بهتر و احساس قوت است .
10 . شما از تلاشتان احساس رضايت مىكنيد به محض اين كه بفهميد يكى از اين افكار دارد وارد ضمير ناخودآگاهتان مىشود، تمام تلاشتان را صرف مبارزه با آن مىكنيد يا مىتوانيد با فكر كردن به چيزهاى بهتر، فكرتان را سرگرم كنيد و آن وقت اين فكر منفى معجزه مىكند و بدون هيچ تاثيرى بر روى شمااز بين مىرود و آن وقت است كه ملاحظه مىكنيد كارتان عالى بود و شادابى را كه شايد مدتها احساس نكرده بوديد، حس مىكنيد .
ممكن استبه ذهن پرستارى اين فكر خطور كند كه هيچ كدام از گزارشهاى كارىاش را ننوشته، وقت زيادى هم ندارد . اين يك فكر مخرب و مزاحم است كه انرژى و انگيزهاش را از بين مىبرد . بنابراين ممكن استبا خودش بگويد: اى افكار مزخرف از ذهنم بيرون برويد! من نيازى به يادآورى كارهاى عقب افتاده ندارم . من اين افكار منفى را نمىپذيرم . آنها نتيجه هر كارى را هم كه الان دارم انجام مىدهم، از بين مىبرند و انرژى ام را نيز هدر مىدهند و مرا به احساس شكست و خستگى سوق مىدهند . با اين تمرين، اين پرستار متوجه مىشود كه با مقاومت در برابر افكار منفى، مانع آنها مىشود و به خاطر تلاشش، احساس نيروى تازه، قدرت و نشاط مىكند . اين پاداش اوست و بدين ترتيب او مىتواند بدون افكار منفى، حتى از كارش لذت هم ببرد . بعد از مدت كوتاهى او پى مىبرد كه اين عادت بد (ايجاد افكار منفى) را از بين برده و در كارش مشتاقتر و استوارتر مىشود . باور كنيد كه اين روش براى شما هم سودمند است . امتحانش كنيد . من مثل آن مادرى نيستم كه سه بچه كوچك دارد . . . او هم مىتواند از اين طرز فكر استفاده كند و از روش فكر نكردن سود هم ببرد . يعنى به خود مىگويد: آن قدر به من يادآورى نكنيد كه هنوز چه كارهايى را انجام ندادهام . چه فايدهاى دارد كه بفهمم كارهاى خانه هنوز انجام نشدهاند . اين كار بىفايده است و فقط كارى را كه الان دارم انجام مىدهم، خراب مىكند . اين افكار باافكار منفى كه خودمان ايجاد مىكنيم، به وجود مىآيند و زمينهاى مىشوند براى احساس ندامت و خستگى روحى . دليل به وجود آمدن اين افكار هر چه هست، بهايش هم سنگين است، بسيار سنگين!
مثلا خود من در به وجود آوردن بيمارى افسردگى مزمن و خفيف در خودم دخيل بودم . بنابراين افكار مزاحم را جست و جو كنيد . وقتى كه احساس درد سختى مىكنيد، با آن مبازه كنيد و آن را نپذيريد . به مراقبتتان ادامه دهيد و مانع دخالت اين پيامها در زندگى شويد ملاحظه كنيد كه داريد قوىتر مىشويد و به اين نيروها اجازه دهيد تا حتى در پيشرفتشما در روش فكر نكردن، ياريتان كند . از بقيه زندگى با شادى، اشتياق و نيروى بيشتر لذت ببريد و به اوج خوشبختى هم فكر نكنيد .
بايد اثر اين روش را بلافاصله بعد از چند ساعتحس كنيد; همان طور كه در مورد من اين طور بود . چهار ساعت تلاش مرا به شادى رساند . در خود احساس قدرت مجددى مىكردم و اين به من در نبرد عليه افكار بد شجاعت داد .
در آخر مىبينيد كه آن افكار به ضمير خودآگاه شما نمىآيند و بدين وسيله خودتان را از شر رفتار مخرب و زيانبارى كه ناآگاهانه در طول زندگى داشتهايد، نجات مىدهيد . موفق باشيد و خوب فكر كنيد .