آفتاب در غربت!
منبع:ماهنامه موعود
چرا حضرت مهدي(ع) را غريب مينامند و منظور از غربت ايشان چيست؟
در پاسخ اين پرسش به بخشي از مطالبي كه در كتاب آفتاب در غربت اثر آقاي سيد محمد بني هاشمي آمده است اشاره ميكنيم. ان شاءالله كه مورد استفاده اين برادر عزيز قرار گيرد.با وجود همه تأكيدات عقلي و نقلي بر وجوب شكر نعمتهاي الهي، متأسفانه بسياري از آنها مورد بيتوجهي قرار ميگيرد و در اين ميان، نعمتهاي بزرگتر، بيشتر كفران ميشوند. در ميان مخلوقات خدا از ابتداي خلقت تا انتهاي آن هيچ كس به اندازه پيامبر اكرم و امامان اطهار(ع) بر گردن مردم حق ندارد. ايشان مالك و واسطه همه نعمتهاي مادي و معنوي هستند و اگر انسان از نعمت وجودي ايشان محروم ماند تفاوتي با حيوان و گياه ندارد. با اين همه حق اين سرچشمة فيض الهي هيچگاه ادا نشده است و بدين علت «مكفر» ناميده شدهاند. انسانها از كساني كه بيشترين حق را بر گردنشان دارند كمترين قدرداني را كردهاند و آنها را مورد بيتوجهي قرار دادهاند.
بيشتر مردم، حتي شيعيان و دوستداران اهل بيت(ع) با حقوق ايشان به طور كامل آشنا نيستند و معمولاً عنايتي به ضرورت شكرگذاري از اين نعمت بيمانند الهي ندارند. و در دنياي ما پيامبر و ائمه(ع) خصوصاً مولاي عزيزمان حضرت مهدي(ع) مكفر و غريب هستند. براي اين منظور معاني مختلفي از غربت ايشان را مورد توجه قرار ميدهيم.
1. امام ناشناخته
«قدر ناشناخته بودن» يكي از معاني رايج غربت است. اگر معرفتي كه شايسته و بايسته شخصي است وجود نداشته باشد او را ميتوان غريب دانست.
به همين ترتيب اگر يك واسطه خير شناخته نشود و مردم ندانند كه نعمتها و بركات از جانب چه كسي به آنها رسيده است به سبب اين ناداني، شكر نعمت او را چنانكه شايسته است ادا نميكنند و لذا او غريب ميماند.
از طرف ديگر اگر ولي نعمت شناخته شود ولي به خاطر بيتوجهي يا به عمد از او قدرشناسي لازم نشود، كفران نعمات صورت ميگيرد و اين كفران نعمت به نوعي ديگر به غربت او ميانجامد. نعمت حضرت ولي عصر(ع) يك نعمت عام و فراگير است و همه خلايق را در برميگيرد. چون همه موجودات از نعمت وجود ايشان بهرهمند ميشوند، بنابراين شكر نعمت وجود امام بايد به گستردگي خود اين نعمت فراگير باشد.
چونانكه در حال حاضر بر روي كره زمين، اكثر مردم اصلاً امام زمان را نميشناسند، يعني نميدانند ميزبان و ولي نعمت آنها كيست؟ بر سر سفره او نشسته و نان و نمك او را ميخورند اما هيچگونه شكرگزاري نسبت به ايشان انجام نميدهند. چون اصلاً ايشان را نميشناسند تا ضرورت شكر آن را بدانند.
غربت امام زمان(ع) در بين عدة ديگر مشهودتر و ناگوارتر است. اين عده اقليتي هستند كه خداي منان امام زمان(ع) را به آنها شناسانده است و آنها ميدانند كه آن حضرت حجت خداست و به آن اذعان دارند؛ لذا در زمرة شيعيان قرار ميگيرند، ولي قلباً قدرشناس حضرتش نيستند . اين معنا از غربت امام دقيقاً به مشكور نبودن آنان برميگردد.
از طرف ديگر اكثر افراد عادي كه معلومات چنداني درباره دين ندارند و مطالعات و شنيدههاي دقيق و صحيحي درباره امامت و اوصاف امام ندارند و هيچ ضرورتي هم براي مطالعه در اين باب احساس نميكنند؛ در حاليكه همين افراد براي انجام امور دنيوي نهايت دقت را به خرج ميدهند، از افراد خبره و آگاه در انجام امور كمك ميگيرند، ولي نسبت به امور معنوي بيتفاوت هستند و برايشان ارزشي ندارند و حال آنكه در انجام اين امور بايد كوشيد و براي انجام آن بايد راهنما داشت. امام باقر(ع) در باب ضرورت رجوع به خبره و راهنما در مسايل ديني در مقايسه با امور دنيوي ميفرمايند:
اي ابوحمزه! يكي از شما كه ميخواهيد چند فرسخ دور شود راهنما ميگيرد، در حالي كه تو نسبت به راههاي آسمان در مقايسه با راههاي زميني ناآگاهتر هستي پس براي خود دليل و راهنما بجوي.
2. امام از ياد رفته
گاهي غريب به كسي اطلاق ميشود كه از يادها رفته است، يعني آنچنانكه شايسته اوست از او ياد نميشود. اين معنا از غربت در مقابل ذكر است كه گاهي قلبي و گاهي زباني است. پس فراموش شدن قلبي يا زباني منشاء غربت به معناي دوم ميباشد. اگر ولي نعمت از نظر قلبي مورد بيتوجهي قرار گيرد و ياد او از دل ما محو شود، در حقيقت شكر قلبي نسبت به او انجام نپذيرفته است و از همين جهت غريب ميباشد، چون در دل از ياد رفته است. از طرفي اگر معرفت قلبي بر زبان جاري نگردد در انجام وظيفه شكر زباني منعم كوتاهي شده است و از اين جهت هم ميتوان او را غريب دانست. چون آنچنانكه بايد و شايد از او ياد نميشود و عملاً از ياد رفته زباني است. ذكر زباني برخاسته از معرفت و ذكر قلبي است اما خود زمينه معرفت و ذكر قلبي را در كساني فراهم ميسازد كه از شناخت منعم محروم هستند و همين معرفت زمينه ياد كردن قلبي و زباني را در آنان نيز بهوجود ميآورد.
امام زمان(ع) نعمتي هستند كه جايگزين ندارند و خلأ ناشي از عدم شناخت ايشان به هيچ صورتي پر نميشود. بنابراين اين انسان عاقل و فهميده به هر بهانهاي از امام زمان خويش ياد ميكند و ميكوشد كه ايشان در قلب او جاي داشته و دل سراپردة محبت او باشد و هيچگاه فراموش نشود.
امام عصر(ع) به خواست خداوند متعال ولي نعمت اصلي همه مخلوقات هستند، پس بيشترين حق را بر مردم دارند و بايد در بالاترين حد ممكن ايشان را ياد كرد. اگر امام عصر(ع) ياد نشود، در واقع خداي متعال مورد كفران قرار گرفته است.
3. امام فرونهاده
يكي ديگر از معاني غريب «فرونهاده» يا (وانهاده) يا (واگذاشته) است. فرونهاده به كسي گفته ميشود كه مهجور، متروك و معطل باقي مانده باشد.
اين معناي غربت كه ناشي از مهجور و متروك ماندن شخص است كاملاً به شكر مربوط ميشود چرا كه شكر عملي نسبت به هر نعمتي، استفاده مناسب از آن است و اگر نعمتي فرونهاده شود، معلوم است كه مورد بهرهبرداري شايسته قرار نگرفته است.
راستي اگر بخواهيم در اين زمان كسي را غريب بناميم جز اين حجت بزرگوار الهي كسي را مييابيم؟!
4. امام دور از اهل و ديار
يكي از معاني رايج غربت، دور افتادن از اهل (نزديكان درجه اول) و ديار و سرزمين خويش است.
از آنجايي كه امام عصر(ع) به امر الهي از اهل و ديار خود كنارهگيري كردهاند غريب هستند و جاي خالي ايشان در ميان دوستان و نزديكانشان مشهود است. همه ائمه(ع) به سرزمين جدشان پيامبر بسيار علاقمند بودند، امام زمان(ع) نيز به زندگي در مدينه و اطراف آن علاقمند هستند اما براي محفوظ ماندن از شر دشمنان در محل دور افتادهاي سكني ميگزينند. هر چند جاي خالي امام عصر(ع) در ميان مردم و دوستدارانشان مشهود است، اما دلهاي مؤمنان واقعي همواره نزد مولايشان است و جز به ايشان قرار و آرامش ندارند.
آنچه دلهاي دوستداران حضرتش را به درد ميآورد، اين است كه گل سرسبد هستي كه همگان به طفيل او زندهاند و از كنار سفره او روزي ميخورند، در جايگاه شايستهاش در عالم جاي ندارد و از دوستداران و نزدكان خويش هم دور افتاده است و شيعيان چارهاي جز صبر و دعا براي اين غريب دور از اهل و ديار ندارند.
5. امام بييار و ياور
يكي ديگر از معاني صريح و روشن غربت «كم بودن اعوان و انصار» است. كسي كه به اندازة كافي يار و ياور نداشته باشد، حقيقتاً غريب است.
ياران امام عصر(ع) مؤمنان واقعي هستند؛ كساني كه هم در اعتقاد و هم در عمل اهل ايمانند. آنان هيچ چيز را بر اطاعت از دستورات امامان خود ترجيح نميدهند و در مقابل خواست ايشان كه همان دين صحيح و شرع مطهر اسلام است تسليم محض ميباشند.
بنابراين اگر بخواهيم ياران واقعي امام عصر(ع) را بشناسيم بايد آنها را در ميان مؤمناني جستجو كنيم كه در اعتقاد و عمل خود مو به مو از ائمه فرمان ميبرند. آنان اطاعت از خدا را با اخلاص در بندگي او همراه كردهاند و لذا خداشناس واقعي شدهاند.
چنين مؤمناني در هر زمان بسيار اندك يافت ميشوند. ويژگي تسليم محض بودن نسبت به امام همان چيزي است كه نشانه كمال ايمان در انسان ميباشد و متأسفانه در ميان مؤمنان بسيار كم يافت ميشود. البته كمتر مؤمني پيدا ميشود كه در مقام تصور و فكر خود را تسليم محض امامش نداند. اما آنچه مهم است مقام عمل است و اينكه اگر عمل به فرمايش امام با خواستههاي مورد علاقه انسان هماهنگ نباشد آيا از جان و دل حاضر مي شود كه خواست ايشان را بر خواست خود ترجيح دهد. اگر كسي چنين بود ميتوان گفت كه بر اعتقاد خود نسبت به امام ثابت قدم مانده است.
حضرت امام باقر(ع) در وصف مؤمن واقعي 3 بار فرمودند: «مؤمن غريب است.»
وقتي مؤمنان واقعي كه ياران خاص امام عصر(ع) هستند چنان كمياب باشند كه با عنوان غريب ياد شوند، غريب بودن خود امام به معناي بيياور و يار بودن حضرتش روشن و مسلم است.