مترجم:حمید وثیق زاده انصاری
منبع:راسخون
منبع:راسخون
یک مدیر خوب رهبر واقعی است و در تصمیم گیری و انجام دادن کارها خوب است؛ تأثیر گذار و قابل احترام است؛ مشوق و خوش بین است. او کسی است که جرأت رویا پردازی دارد و این شور و اشتیاق را دارد که رویاهای خود را عملی کند. در این مقاله، ما در مورد ویژگیهای یک مدیر واقعی بیشتر میگوییم. مقاله زیر را بخوانید تا در مورد صفاتی که باید یک مدیر داشته باشد بدانید.
مهارتهای مدیریتی و اعتماد به نفس یک فرد را یک مدیر خوب میسازد. مهارتهای رهبری او بیشتر اهمیت دارند. آنها چگونه هستند؟ آن در واقع یک سری مهارتی است که شامل رهبری، تواناییهای تصمیم گیری، یک طبیعت بافهم و اعتماد به نفس است. از طریق آگاهی از حوزهی خود، تخصص در رشتهی خود، مهارتهای برنامه ریزی استراتژیک و موثر و بینش، او به یک مدیر واقعی تبدیل میشود. یک مدیر موثر کسی است که هم جدی و هم با فهم و شعور است. جدیت وقتی است که او مجبور است تصمیمهایی را که گرفته است عملی کند و مجبور است کارها را در یک زمان مقرر انجام دهد و فهم بالا وقتی است که او نگرانیهای کارمندان خود را در نظر میگیرد و بازخوردهای آنها را میپذیرد و برای سختیهای آنها تدارک میبیند. یک مدیر باید بتواند بین درست و غلط تفاوت قائل شود. او باید بداند کجا روی قوانین پافشاری کند و چه موقع باملاحظه باشد.
رهبری :
رهبری یکی از ویژگیهای حیاتی است که باید یک مدیر داشته باشد. مدیر خوب اغلب به صورت یک رهبر موثر و پرهیجان در سازمان دیده میشود. منظور ما از رهبری موثر و منصف این است که او مهارتهایی داشته باشد که بتواند اعضای گروه را راهنمایی کند، آنها را به سمت کسب اهداف سازمان تشویق کند و تصمیمات درستی را در زمان درست بگیرد. یک مدیر باید به تواناییهای خودش اعتماد داشته باشد و به حد کافی مبتکر باشد تا تجربه کند. هم چنین او باید به حد کافی شجاع باشد تا شکستها را بپذیرد. مهارتهای رهبری شامل نه تنها توانایی گرفتن تصمیمات بلکه پذیرفتن مسئولیت عواقب و نتایج آنها است.مهارتهای برنامه ریزی و محول کردن :
برنامه ریزی بخشی از مهارتهای مدیریتی است. به طور ایدهآل، یک مدیر باید بینش داشته باشد تا به او کمک کند که به طور موثر برنامه ریزی کند. او برنامههای بدون شکستی میریزد، وظایف در دست اقدام را به خرده وظایف تقسیم میکند و آنها را به اعضای گروه محول میکند. محول کردن موثر شامل درک مهارتهای کارمندان، برنامه ریزی وظایف و دریافت انجام شده کارها از کارمندان در یک مدت مقرر و تعیین شده است. محول کردن، تقسیم مسئولیتها را ممکن میسازد، به انجام سریعتر برنامه کمک میکند و هم چنین فرصتی برای برتری میدهد. اجرای موثر یک برنامه به یک مدیر برای رویا پردازی، وقف منابع برای انجام آن رویا و رهبری گروه به صورتی که رویا به واقعیت تبدیل شود نیاز دارد.مهارتهای ارتباطی :
اینها چیزهایی هستند که اغلب وقتی به رهبری یا مدیریت میرسد بیشتر در مورد آنها صحبت میشود. برای یک مدیر ضروری استکه مهارتهای ارتباطی خوبی هم به صورت نوشتاری و هم شفاهی داشته باشد و هم این که قادر باشد به طور موثر مدیریت کند. در هر جنبه از یک مدیر خوب بودن، ارتباط نقش مهمی دارد. رهبری یک گروه از افراد به درک نقاط قوت و ضعف آنها نیاز دارد و این کار فقط از طریق تعامل به دست میآید. به هنگام برنامه ریزی و محول کردن وظایف به زیر دستان یک مدیر نیاز دارد که با آنها ارتباط برقرار کند. برای این که وظایف را به صورت انجام شده از افراد بخواهد یک مدیر باید به طور پیوسته با آنها در ارتباط باشد تا این که بتواند مسیر پیشرفت کار را دنبال کند و مشکلاتی را که ممکن است آنها در سر کار با آن مواجه باشند بداند. مهارتهای گوش دادن بله بخشی از ارتباط هستند. هر آگاهی و دانشی که یک مدیر دارد و یا زمینهای که در آن تخصص دارد برای این که دانش و علم خود را به کار بگیرد باید اطلاعات خود را به اشتراک بگذارد. در نتیجه آن دوباره به مهارتهای ارتباطی نیاز دارد.
روشن فکری :
یک حس ششم غیر معمول چیزی است که باید یک مدیر داشته باشد. لازم است که مدیر، آگاهی کاملی از رشتهی خود داشته باشد و در مورد آنچه که میداند حس اعتماد به نفس داشته باشد. آگاهی کامل از موقعیت و مسئولیتهای کسی ویژگی یک مدیر موثر است. هوش، مشخصهی دیگری از مدیرهای خوب است. داشتن حس شوخ طبعی و بذله گویی یک فایدهی مضاف است. آنها این حس را دارند یا آن را رشد میدهند ولی وقتی که هست به هنگام مواجهه با وضعیتهای دشوار کمک بزرگی است. در کنار هوش و شوخ طبعی، خلاقیت یکی دیگر از صفات ضروری مدیران است. یک مدیر باید ذهن خلاقانه داشته باشد تا ایدههای جدید اعضای گروه و زیر دستان را پذیرا باشد و آنهایی را که روشن، ممکن و شدنی هستند اجرا کند. یک رهبر موثر، مدیری است که باید خارج از حدود فکر کند. این یعنی ابتکار و نوآوری! هدف یک مدیر همیشه این است که اصلاحات را به الگوهای کاری خودش بیاورد و با تغییرات و تجربههای سبک کاری خودش سازگار باشد و طرحهای جدیدی را برای رشد تجارت و کار خود ابداع و مطرح کند؛ همهی اینها برای رهبری سازمان در مسیر موفقیت است. هوش عاطفی یک ویژگی مهم دیگر مدیر است. آن به معنی درک نقاط قوت و ضعف گروه خود و نگرانی در مورد مشکلات آنها است.توانایی گوش دادن :
یک مدیر خوب طرز فکر خوش بینانه دارد و تواناییهای انگیزه دادن دارد. مهارتهای گوش دادن و نگرانی در مورد افراد خود جزو ویژگیهای مهم دیگر است. یک مدیر موثر باید به گروه خود انگیزه بدهد و از نقاط قوت و ضعف اعضای گروه خود آگاه باشد. او باید یک شنوندهی خوب باشد تا بتواند برای مشکلات گروه خود تدارک ببیند و نسبت به دیدگاههای آنها پذیرا باشد، انتقاد آنها را بپذیرد و ظرفیتهای آنها را درک کند. مدیر همیشه آگاه است از این که زیر دستانش نیز انسان هستند و با احترام و ملاحظه با آنها برخورد میکند. او هرگز فراموش نمیکند که او رئیس مهمترین دارایی یک سازمان یعنی افراد آن است.مهارت خونسرد ماندن :
توانایی حفظ خونسردی در انواع شرایط ویژگی است که باید مدیران داشته باشند. به طور ایدهآل او نباید حتی کنترل خود را در بدترین شرایط از دست بدهد. وقتی که شرایط آن قدر دشوار شوند که نتوان مقابله کرد، وقتی که کارمندان مایه تصدیع خاطر شوند، وقتی استراتژیها شکست بخورند . . . سناریوها و موقعیتهای خیلی زیادی وجود دارند که در آنها توانایی حفظ خونسردی یک مدیر به امتحان کشیده میشود. اگر او نتواند خونسردی خود را در چنین موقعیتهایی حفظ کند قادر نخواهد بود که تصمیمهای درستی بگیرد و آن، موقعی است که احتمال این که شرایط موجود بدتر شوند زیاد است. فکرکردن و عمل کردن با یک مغز خونسرد تحت هر شرایطی راز مدیران موثر است. برای مدیر خوب و موثر بودن، فرد باید بتواند تعادل خلقی خود را در تمام اوقات حفظ کند.آیا شباهتهایی بین این ویژگیها و صفاتی که خودتان دارید پیدا میکنید؟ آیا میتوانید یک مدیر خوب را در خودتان بیابید؟ با پرورش چنین تواناییهایی شما میتوانید روزی یک مدیر تجاری موفق شوید.
/ج