رویكرد لوئیز لئون ترستون به هوش

لوئیز لئون ترستون، كه نام اصلی خانوادگی‌اش تونزتروم است، روز 29 ماه می، در سال 1887 در شیكاگو به دنیا آمد. وی در دبیرستان جیمز استون و در شانزده سالگی با دیگر افراد در زمینه‌ی موسیقی به رقابت‌
سه‌شنبه، 26 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رویكرد لوئیز لئون ترستون به هوش
 رویكرد لوئیز لئون ترستون به هوش

 

نویسندگان: دکتر كامبیز كامكاری
دکتر غلامعلی افروز



 

لوئیز لئون ترستون (1)، كه نام اصلی خانوادگی‌اش تونزتروم (2) است، روز 29 ماه می، در سال 1887 در شیكاگو به دنیا آمد. وی در دبیرستان جیمز استون (3) و در شانزده سالگی با دیگر افراد در زمینه‌ی موسیقی به رقابت‌ می‌پرداخت. معلمانش از او به عنوان دانش آموزی كه به «رقابت موسیقی» (4) علاقه‌مند است، یاد‌ می‌كردند. در اواخر سال‌های دبیرستان، ترستون در زمینه‌ی تایپ به سرعت عمل كرده و در سه نوع تایپ تسلط بالایی یافت. مدیر مدرسه، از وی به عنوان دانش آموزی نام‌ می‌برد كه استاد «تایپ سه گانه» (5) است.
از خاطرات جالب توجه ترستون، چاپ مقاله‌ای در مجله‌ی علمی آمریكاییان (6) در سال آخر دبیرستان بود. وی در هفده سالگی، مقاله‌ای درباره‌ی قدرت آبشار نیاگارا به تحریر درآورد كه معرف استعداد و تسلط او در فیزیك است. این مقاله كه با عنوان «مسئله‌ی انحراف آب از آبشار نیاگارا» (7) به چاپ رسیده است، از مقالات علمی معتبر زمان ترستون بوده كه محققان را مجذوب خود كرد و او را به سوی تحصیل در دانشكده‌ی مهندسی، رشته‌ی الكترونیك سوق داد.
وی در دانشگاه كرنل (8)، مشغول به تحصیل شده و مدرك مهندسی را در سال 1912 دریافت كرد. در انتهای دوره‌‌ی مهندسی، به طراحی پرداخته و توانست پروژكتور عكس‌های متحرك (9) را به مرحله‌ی تولید برساند. توسط توماس ادیسون (10) این پروژكتور را بررسی و از او دعوت به همكاری كرد. ترستون چندین سال با ادیسون همكاری كرده و پیشرفت‌های چشمگیری كرد. از دیگر ابتكارات این دانشمند‌ می‌توان به طراحی قدرت هیدرولیكی (11) از رودخانه‌ها و آبشارهای عظیم اشاره كرد. در طراحی قدرت هیدرولیكی كه تلاش‌ می‌شود تا انرژی ناب (12) به الكتریسیته تبدیل شود،‌ می‌توان نشانه‌هایی از نبوغ را در ترستون و عقاید وی مشاهده كرد. این نبوغ با پشتكار تلفیق شده و ظهور اندیشه‌های دوره‌ی نوجوانی وی در مقاله‌ی «مسئله انحراف آب از آبشار نیاگارا» با توانمندی علمی- اجرایی، منجر به این كشف عظیم شد.
پس از آن، ترستون به تجربه‌ی تدریس (13) علاقه‌مند شده و به بررسی فرایند یادگیری و توانایی‌های انسان (14) پرداخت. این گونه علایق، منجر به این شد كه وی در سال 1917 درجه‌ی دكترای روان شناسی را از دانشگاه شیكاگو دریافت كند. با اخذ مدرك فوق، او به مقام مدیریت آزمایشگاه روان سنجی (15)‌منسوب شد و تا سال 1952 در این پست حساس منسوب بود. ترستون، 35 سال در آزمایشگاه روان سنجی به اقدامات مهمی دست زد. به طوری كه پس از بازنشستگی بیش از یك هفته در منزل نماند و بعد از آن خود را به آزمایشگاه روان سنجی دانشگاه كارولینای شمالی انتقال داد. سه سال بعد، مقام مؤثرترین فرد در جامعه‌ی روان سنجی (16)‌ را از این جامعه دریافت كرد و علاوه بر آن، به عنوان رئیس انجمن روان شناسان آمریكا (17) نیز منسوب شد. هنوز مراسم باشكوه جامعه‌ی روان سنجی در ذهن دوستان و خانواده‌اش مطرح بود كه ترستون در تاریخ 29 سپتامبر 1955 زندگی را بدرود گفت.
در دوران زندگی شخصی ترستون،‌ می‌توان به چندین تحول عمده اشاره كرد كه از مهم‌ترین این موارد، باید به تدوین كتاب «ماهیت هوش» (18) در سال 1924 تأكید كرد (وانگ (19)، 1992). ترستون در این كتاب، ماهیت هوش را با تأكید بر دیدگاه تحلیل عامل مطرح ساخته و از آن به عنوان سازه‌ی چندبعدی یاد‌ می‌كند.
با تأكید بر عوامل فوق، در مورد تحول دیدگاه ترستون باید به عقاید جیمز مك كین كتل و پس از آن ادوارد ثرندایك توجه كرد، زیرا كه ادوارد ثرندایك، به عنوان استاد ترستون شناخته شده و ترستون اعتقاد داشت كه دیدگاه وی از ماهیت هوش، تحت تأثیر عقاید ادوارد ثرندایك قرار داشته است. همچنین، دیگر همكلاسی‌هایش همانند ‌هالینگ ورث، والتر بینگهام (20) و روبرت ثرندایك (فرزند ادوارد ثرندایك) در تأثیرپذیری وی از عقاید ثرندایك، نقش داشته‌اند.
با توجه به اینكه ثرندایك، به تدوین آزمون‌های پیشرفت تحصیلی‌ می‌پرداخت، ترستون نیز همكاری دایمی با همكارش هالینگ ورث را آغاز كرد و توانست تا در حیطه‌ی سنجش استعداد، علایق و انطباق شغلی با استناد یافته‌های روان‌سنجی، به نقش استعداد و پیشرفت تحصیلی در توانمندی‌های شناختی پی ببرد. از شاگردان پرتلاش ادوارد ثرندایك،‌ می‌توان به والتر بینگهام اشاره كرد.
همچنان كه ثرندایك، برجسته‌ترین دانشجوی جیمز مك كین كتل بود، بینگهام نیز برجسته‌ترین دانشجوی ادوارد ثرندایك محسوب‌ می‌شود. بینگهام، در حیطه‌ی سنجش علایق، استعداد و دیگر ابعاد روان شناختی تسلط بالایی داشت و بی‌علت نبود كه در كمیسیون تخصصی سنجش داوطلبان خدمت در ارتش آمریكا همانند گودارد، یركس، ترمن، وودورث و ... به فعالیت‌های سنجش و توسعه‌ی آزمون‌های روانی مبادرت‌ می‌ورزید.
بینگهام نیز به مانند بینه، هوش را به عنوان توانایی برای سازگاری و قوه‌ی قضاوت در نظر‌ می‌گرفت و به تأثیرات آموزش در توسعه‌ی هوش معتقد بود. بینگهام، در طراحی سؤال‌های مرتبط با حیطه‌های مهارت‌های ریاضی- مكانیكی (21)‌ و مهارت‌های كلامی، نقش بارزی داشت كه در این روند، به شاخص دشواری سؤالات نیز اهمیت فراوانی را مبذول كرد. تأكید بر اینگونه موارد، همه از دستاوردهای حاصل از مجاورت و تحصیل در نزد استاد بزرگوارش، ادوارد ثرندایك است كه نقش غیرقابل انكاری را در كاربردی كردن روان شناسی داشته است.
مقالات بینگهام در مورد «طبقه بندی كاركنان نظامی» (22) از ظرافت بالایی برخوردار بود و باعث شد تا از وی به عنوان متخصص در حیطه‌ی اثربخشی برنامه‌های كارورزی نظامی استفاده شود. انتخاب خلبان‌ها، رانندگان تانك و دیگر نیروهای نظامی براساس توانایی‌های شناختی و ویژگی‌های شناختی، همه از دستاوردهای وی است (لارسون (23)، 1994).
از دیگر اقدامات ثرندایك،‌ می‌توان به آموزش دانشجویان برجسته در سنجش هوش، همانند ترستون و حتی ریموند بی. كتل اشاره كرد. آموزش‌های مناسب و اثربخش ادوارد ثرندایك، باعث شد تا پسرش روبرت ثرندایك، به عنوان یكی از موفق‌ترین روان سنج‌های قرن بیستم محسوب شده و بتواند نسخه‌ی سوم و چهارم مقیاس هوشی استانفورد- بینه را به جهانیان ارائه كند. به راستی، تأثیرگذاری ثرندایك بر روی نظریه پردازان برجسته‌ی هوش همانند ترستون و ریموند كتل، آنچنان بوده است كه نمی‌توان سهم وی را در توسعه‌ی روان سنجی كاربردی، نادیده انگاشت، به طوری كه عقاید ثرندایك در جنبش روانی- آموزشی كه در قرن بیست و یكم، توسعه یافت، مشهود است.
پس از بینگهام، كه یافته‌ها و دیدگاهش به علت محرمانه بودن اطلاعات نظامی، منتشر نشده است، می‌توان به عقاید ترستون اشاره كرد. ترستون، تحت تأثیر دیدگاه بینگهام در زمینه‌ی مهارت‌های مكانیكی، كلامی و ریاضی در ماهیت هوش، قرار داشته و با استناد به اصول و فنون فراگرفته شده از ادوارد ثرندایك به عنوان بهترین استاد دوران تحصیل و تمرینات شبانه روزی در حیطه روان سنجی با فرزند ادوارد ثرندایك، روبرت ثرندایك، توانست به نظریه چندعاملی هوش دست یابد و همانند دیگر دانشجویان برجسته‌ی ثرندایك، نام خویش را در حیطه روان سنجی كاربردی به خصوص سنجش هوش، جاودان كند.
در سال 1925، ترستون به تدوین كتاب «مبانی آمار» (24) پرداخته و از این طریق به جوامع علمی نشان داد كه در بررسی ماهیت هوش از طریق مبانی و مفهوم سازی آماری روند خاصی را طی كرده است. (وانگ، 2000)
پیوند بین ماهیت هوش از یكسو و مبانی آمار از سوی دیگر، نشان دهنده‌ی نقطه‌ی مشترك ترستون با اسپیرمن بود، ولی ترستون علاوه بر هوش، به اندازه گیری نگرش (25) نیز علاقه‌مند بوده و در سال 1929 كتابی جامع را در حیطه‌ی اندازه گیری نگرش به تحریر درآورد. پس از آن، دوباره ترستون به مفاهیم آماری بازگشته و به دنبال این بود تا در كتاب بعدی خویش مفاهیم بنیادی را برای علم روان سنجی بنا كند. چاپ كتاب ترستون در سال 1931، به عنوان اقدامی مؤثر درباره‌ی روان سنجی شناخته می‌شود و شاید بتوان این كتاب را به عنوان مهم‌ترین كتاب تخصصی در توسعه‌ی علم روان سنجی محسوب كرد. این كتاب كه با عنوان «اعتبار و روایی آزمون‌ها» (26) به چاپ رسید (بارون (27)، 2000)، مفاهیم نوین و كاربردی علم روان سنجی را در برگرفته و نقش چشمگیری را برای اشاعه‌ی علم روان سنجی ایفا كرد. ترستون با تدوین این كتاب باعث شد تا از وی به عنوان مرد جاودان روان سنجی و یا انسان تحول‌زا در حیطه‌ی علم روان سنجی یاد كنند و بی‌علت نیست كه برخی از افراد تلاش‌های ترستون را در توسعه‌ی روان سنجی فراتر از اقدامات اسپیرمن و گالتون‌ می‌دانند.
در سال 1935، ترستون دوباره به نظریه پردازی درباره‌ی نگرش و علایق پرداخت و كتابی را با عنوان نیروهای عاطفی ذهن (28) به چاپ رساند. پس از گذشت 3 سال از تلاش‌های شبانه روزی ترستون برای بهره گیری از روش تحلیل عامل، وی توانست تا روش تحلیل عامل را به گونه‌ای ساده و كاربردی مطرح سازد و نظریه‌ی جامعش در حیطه‌ی هوش را در كتاب «توانایی‌های ذهنی اولیه» (29) در سال 1938 به چاپ رساند (بارون، 2000).
در سال 1941، او استفاده از روش تحلیل عامل را به گونه‌ای كاربردی در راستای اندازه گیری هوش مطرح ساخت و كتابی را به عنوان «مطالعات عاملی از هوش» (30) به چاپ رساند (وانگ، 2000). در این كتاب،‌ می‌توان به استفاده‌ی واضح و ساده از تحلیل عامل در مفهوم پردازی هوش اشاره كرد. ترستون در این كتاب، دوباره هفت نوع توانمندی ذهنی اولیه را مطرح كرد. این روند ادامه داشت تا در سال 1947 از شیوه‌های تحلیل عامل چندمتغیری استفاده كرده و توانست تا ماهیت كاملتری را برای هوش ترسیم كند.
چاپ كتاب «تحلیل عامل چندگانه» نشان دهنده‌ی توانمندی این دانشمند در مورد استفاده از تحلیل‌های عاملی چندمتغیری برای مفهوم سازی هوش بوده كه این روند امروزه در جنبش روان سنجی نیز ادامه دارد. پژوهشگران بعد از این دانشمند، اعتقاد دارند كه كتاب تحلیل عامل چندمتغیری (31) (1947) ترستون، به عنوان مبنایی برای تحلیل‌های عاملی چندمتغیری قرن بیست و یك نیز كاربرد دارد؛ زیرا این كتاب از ظرافت‌های علمی بالایی برخوردار است.
پس از مرگ وی، خانواده‌اش با استفاده از دست نوشته‌های او، توانستند كتابی را به عنوان «اندازه گیری‌های ارزش‌ها» (32) در سال 1959، به چاپ برسانند كه این كتاب مجموعه‌ای از دست نوشته‌ها و سخنرانی‌های ترستون در حیطه‌ی روان شناسی اجتماعی بود. در این كتاب، او به اندازه‌ گیری ارزش‌ها پرداخته و از مفاهیم مرتبط با جامعه شناختی و حتی روان شناسی اجتماعی نیز استفاده كرده است. با وجود این، برخی از اقدامات این دانشمند در مورد پیوند روان شناسی و فیزیك ناشناخته مانده و شاید بتوان وی را به عنوان یكی از پیشروندگان رشته‌ی روان شناختی فیزیك یا سایكوفیزیك (33) در نظر گرفت، زیرا وی همواره تلاش‌ می‌كرد تا مفاهیم فیزیك را با علم روان شناسی پیوند دهد.
برخی اعتقاد دارند كه دیدگاه ترستون در مقابل دیدگاه اسپیرمن شكل گرفته است و به علت واكنش مقابله‌آمیز با دیدگاه اسپیرمن، عقاید ترستون اشاعه یافت. هرچند اسپیرمن هوش را به عنوان یك عامل كلی در نظر‌ می‌گرفت كه عوامل اختصاصی و یا توانش‌های زیرمجموعه‌ای را در برمی‌گیرد، ولی ترستون مخالفت كامل را با این عقیده مطرح ساخت و بر این باور پافشاری‌ می‌كرد كه هوش متشكل از یك سازه و یا یك عامل نیست، بلكه از چندین عامل متفاوت تشكیل یافته است.
لازم به ذكر است در مواقعی كه بین ابعاد مختلف هوش، همبستگی مثبت معنی داری مشاهده شود، دیگر نمی‌توان این ابعاد را مستقل از یكدیگر فرض كرد و باید مطرح كرد كه تمامی این ابعاد با یكدیگر همبستگی و همپوشی داشته و به عنوان یك عامل كلی در نظر گرفته‌ می‌شوند. در مقابل، اگر بین ابعاد مختلف هوش، همبستگی مثبت معنی‌داری به دست نیاید،‌ می‌توان این ابعاد را مستقل از یكدیگر فرض كرده و مطرح ساخت كه هوش مجموعه‌ای از عوامل است.
اسپیرمن از طریق تحلیل‌های آماری دریافت كه زیرمجموعه‌های هوش همه با یكدیگر همپوشی و همبستگی مثبت داشته و باید از هوش به عنوان یك عامل كلی یاد كرد، در حالی كه ترستون از طریق تحلیل‌های آماری مرتبط با داده‌های تجربی حاصل از تحقیقات خویش متوجه شد كه زیرمجموعه‌های هوش با یكدیگر همبستگی مثبت ندارند و‌ می‌توان از هوش به عنوان یك سازه‌ی چندعاملی یا چندبعدی یاد كرد.
بررسی نتایج برخی از آزمون‌های هوش از همان آغاز، موضوع مهمی را مطرح كرد و آن یكسان نبودن توانایی‌های پاسخ دهندگان به سؤالات متنوع آزمون‌ها بود، به طور مثال از بین دو نفری كه توانایی‌های ذهنی و یا سطح هوشی یكسان داشتند، یك نفر در برخی از سؤالات از جمله قدرت استدلال (34) (عاملR)، یا درك روابط فضایی (35)‌ (عامل S)، قوی‌تر بود و نمرات بهتری كسب‌ می‌كرد، در صورتی كه دیگری برعكس در این گونه سؤالات ضعیف بوده و در عوض ضعف خود را در گروه دیگری از سؤالات از جمله درك معنای كلامی (36) (عامل V)یا توان ادراك (37) (عامل P)مرتفع‌ می‌ساخت. این موضوع بحث‌های فراوانی را در بین روان شناسان آن زمان به وجود آورد كه سنجش اختلاف استعدادها و اندازه گیری عوامل متفاوت به وجود آورنده‌ی هوش را در برمی‌گرفت. سؤالاتی كه در این زمینه در ذهن روان شناسان به وجود آمد این بود: «آیا ممكن نیست كه استعدادهایی كاملاً مجزا از آنچه كه هوش نامیده‌ می‌شود، وجود داشته باشد؟ و آیا باید استعدادها را جزئی از اجزاء هوش به حساب آورد؟» در پاسخ به این سؤال‌ها بود كه تحقیقات وسیعی انجام گرفته و دیدگاه ترستون در مقابل دیدگاه اسپیرمن مطرح شد.
به نظر ترستون، برخی شواهد آشكار، نشان دهنده‌ی این است كه یك عامل خاص‌ می‌تواند بدون عامل كلی (g) و مستقل از آن، وجود داشته باشد. در میان برخی از افراد عقب‌مانده‌ی ذهنی كه در اصطلاح به آنها كودن‌های دانشمند (38) گفته‌ می‌شود، افرادی یافت‌ می‌شوند كه یكی از توانایی‌های آنان به گونه‌ای افراطی رشد كرده، درصورتی كه توانایی ذهنی آنها در سایر زمینه‌ها پایین است، یعنی عامل g در آنها بسیار كم است. از دیگر موارد گزارش شده در مورد كودن‌های دانشمند این است كه روزهایی از هفته را كه سال‌ها از آن گذشته و اتفاقاتی را كه در آن روزها به وقوع پیوسته است، بدون اشتباه و به سرعت تعریف‌ می‌كنند و یا اینكه با یكبار گوش دادن به یك قطعه‌ی بلند موسیقی، آن را‌ می‌نوازند. تمامی این شواهد، نظر ترستون را دال بر اینكه عامل S می‌تواند بدون عامل كلی و یكپارچه‌كننده‌ی g وجود داشته باشد، اثبات‌ می‌كند. لازم به ذكر است كه در پژوهش‌های اخیر نیز بین عامل‌های هفت‌گانه‌ی ترستون، همبستگی بالایی مشاهده‌ می‌شود و این یافته بیانگر این مطلب است كه عامل‌های مطرح شده‌ی ترستون، كاملاً از هم مستقل نیستند و در تمامی این هفت توانایی اولیه، عامل g نیز دخیل است.
بسیاری از محققان از نظریه‌ی دوعاملی اسپیرمن انتقاد كرده‌اند كه از آن جمله‌ می‌توان به ثرندایك (1925)، كلی (39) (1928)، تریون (40) (1935)، و تامسون (41) (1959)، اشاره كرد. این افراد معتقدند كه در هوش «یك عنصر مشترك مجرد» وجود ندارد، بلكه چندین عنصر مشترك مجرد یافت‌ می‌شود كه بنا به نوع فعالیت هوشمندانه وارد عمل‌ می‌شوند، به طور مثال در یك آزمون هوش معمولی هم عنصر كلامی، هم عنصر عددی، هم عنصر حافظه و هم عناصر بسیار دیگری وجود دارند. حد دخالت این عناصر را در هریك از سؤالات، بار عاملی آنها تعیین‌ می‌كند. به عنوان نمونه، در سؤالات مربوط به درك تشابه پدیده‌ها، عنصر سرعت ادراك، در سؤالات مربوط به معانی واژه‌ها، عنصر كلامی و در سؤالات حل معماها عنصر استدلال بیشتر از سایر عناصر دخالت دارد. مشاركت این عناصر در یك آزمون یا حضور و عدم حضور آنها، به نوع سؤالات آزمون مربوط خواهد شد.
از بین كسانی كه به مشاركت چند عامل در هوش اعتقاد دارند، ترستون، شهرت بیشتری یافته است. او با كمك دانشجویان خود، حدود دوازده عامل را در آزمون‌های هوش بازشناخت و هفت عامل از آنها مورد قبول روان شناسان واقع شدند كه عبارتند از:

روانی كلامی (42):

سرعت به خاطر آوردن كلمات و بیان آنها در مدت زمان كوتاه، روانی كلامی نامیده می‌شود. كسانی كه‌ می‌توانند در مدت زمان مساوی، كلمات بیشتری از جمله اسامی اشیا، اشخاص، گیاهان، انواع اسم‌ها و غیره را به زبان بیاورند و یا اینكه با كلمات قافیه بسازند، از روانی كلامی بیشتری برخوردار هستند.

درك كلامی (43):

منظور از درك كلامی، توان درك معنای متون خواندنی، تمثیل‌های كلامی، تنظیم جملات درهم ریخته شده، استدلال كلامی و همتاسازی ضرب المثل‌ها است. فهم كلام و شناسایی معنی كلمات، نشان دهنده‌ی توانمندی افراد در درك كلامی است كه‌ می‌تواند به معنی سازی مفهومی منجر شود.

درك اعداد و توان كاربرد آنها (44):

این عامل در فعالیت‌هایی كه با عدد سروكار دارد، فعال‌ می‌شود. افرادی كه در این حیطه توانمندی بالایی دارند، به راحتی‌ می‌توانند چهار عمل اصلی را انجام داده و مسائلی از قبیل عملیات ضرب و تقسیم را با اعداد دو و سه رقمی صورت دهند. به این حیطه، توانمندی ریاضی نیز گفته‌ می‌شود.

عامل فضایی (45):

معنای ادراك روابط فضایی- هندسی اشیا و تجسم جابه جایی آنهاست. تصویرسازی و شناسایی موقعیت اشیا در حیطه‌های دیداری به عنوان عامل فضایی شناخته‌ می‌شود. افرادی كه در عامل فضایی بالا هستند، توانمندی فزاینده‌ای را در تصویرسازی و تجسم نشان داده و به اصطلاح، از قوه‌ی تخیل بالایی برخوردارند.

سرعت ادراك جزئیات دیداری (46):

درك تشابهات و مغایرت‌های تصاویر و پدیده‌هاست. برای شناسایی توانمندی افراد در سرعت ادراك جزئیات دیداری،‌ می‌توان به واژه‌هایی از قبیل تیزبینی اشاره كرد، زیرا كه این افراد به سرعت‌ می‌توانند دو یا چند تصویر را با یكدیگر مقایسه كرده و نقاط اشتراك و تفاوت آنها را مشخص سازند.

حافظه‌ی تداعی (47):

به صورت بازگو كردن كلمات یا جملات شنیده شده یا زوج‌های تداعی است. بدین ترتیب كه واژه‌ای به افراد گفته و از آنها خواسته‌ می‌شود تا مترادف‌های آن واژه را بیان كنند. حافظه‌ی تداعی با سیالی كلامی و درك كلام متفاوت است و به سرعت تداعی واژه‌های مرتبط با واژه‌ی خاص معطوف است.

استدلال (48):

ممكن است به صورت استقرا یا قیاس انجام شود. درك معماها و حل كردن قضایا، جزو عامل استدلال محسوب‌ می‌شوند. از طریق توانمندی استدلال‌ می‌توان به شناسایی قواعد و روابط دست یافته و به عنوان شیوه‌ای مناسب در شناسایی تفكر هدفمند از آنها یاد كرد. بنابراین،‌ می‌توان گفت كه ترستون از طریق تحلیل‌های آماری و روش تحلیل عامل مشخص كرد كه هوش به عنوان یك سازه، از هفت عامل متفاوت به وجود‌ می‌آید، این هفت عامل به عنوان هفت زیرمجموعه‌ی توانمندی شناختی ملاحظه‌ می‌شوند كه همبستگی چندانی بین آنان وجود ندارد.
ترستون، تحولی نوین را در روش شناختی اندازه گیری نگرش (49) نیز ایجاد كرده است و بی‌علت نیست كه او را به عنوان پدر مقیاس بندی نگرش‌ می‌شناسند، زیرا كه مقیاس‌های ترستون، هنوز هم به عنوان روشی مطلوب در اندازه گیری نگرش محسوب‌ می‌شود. روش ترستون در اندازه گیری نگرش، به سه مرحله‌ی متوالی تقسیم‌ می‌شود. مرحله‌ی اول به شناسایی و تعریف موضوعی خاص و یا سازه‌ای ویژه معطوف است. در مرحله‌ی دوم، به نگارش بیانیه‌ها كه برخی مثبت، برخی منفی و برخی خنثی هستند، پرداخته‌ می‌شود و در مرحله‌ی سوم به استفاده از مقیاس‌های زوج‌گونه (50)، مقیاس فاصله‌ای متوالی (51) و مقیاس فاصله‌ای ظاهراً مساوی (52) توجه‌ می‌شود (اشترنبرگ، 2004).
در حقیقت، ترستون به دنبال این بود تا بتواند متغیرهای گسسته را به صورت پیوستاری اندازه گیری كند. در طیف مقایسه‌ی زوج‌گونه،‌ می‌توان متغیر گسسته‌ی دوارزشی را مشاهده كرد كه در هر بیانیه، دو وضعیت متفاوت به عنوان گویه‌ی مثبت و منفی در طیف زوج گونه جای‌ می‌گیرد. پس از آن، ترستون تلاش كرد تا فواصل نسبتاً مساوی را همانند طیف لیكرت به كار گیرد و برای هر گویه، هفت طیف متفاوت را از بسیار بسیار شدید، بسیار شدید، شدید، متوسط، خفیف، بسیار خفیف و بسیار بسیار خفیف، به كار برد. این وضعیت، به تبدیل متغیر گسسته‌ی دوارزشی به متغیر گسسته‌ی چند ارزشی اشاره دارد. سپس ترستون، از فواصل مقیاس فاصله‌ای متوالی استفاده كرده و دامنه‌ی یك تا بیست را برای هر گویه در نظر گرفت تا از این طریق با متغیر پیوسته سروكار داشته باشد.
این روند در اندازه گیری هوش، تكمیل شده و ترستون برای اندازه گیری هوش تلاش‌ می‌كرد تا آن را به صورت یك متغیر پیوسته در نظر بگیرد و اعتقاد داشت كه باید در اندازه گیری هوش، از طبقه بندی افراد به متغیر گسسته‌ی دوارزشی (باهوش و متوسط) اجتناب كرده و نباید به طبقه بندی افراد در سطوح تیزهوش، باهوش، هوش متوسط، كودن و عقب‌مانده‌ی ذهنی (متغیر گسسته چندارزشی) اشاره كرد، بلكه باید هوشبهر را به صورت متغیر كمی در نظر گرفته و آن را در سطح زیر منحنی با تأكید بر سطوح احتمالات بررسی كرد.
از این رو، بی‌علت نیست كه ترستون به مفهوم سن ذهنی بینه، اعتراض شدیدی كرد و اعتقاد داشت كه در اندازه گیری هوش، باید از منحنی استاندارد هوش استفاده كرد. وی روند نوینی را در اندازه گیری هوش پایه‌ریزی كرد كه تلفیقی از اندازه گیری و ارزشیابی بود. ترستون، منحنی استاندارد را با بررسی بیش از پنج هزار نفر تدوین كرده و میانگین 100 با انحراف معیار 15 را معرفی كرد. با توجه به منحنی استاندارد هوش،‌ می‌توان تفاوت‌های فردی را مشاهده كرده و به راحتی پس از اندازه گیری هوشبهر، ارزشیابی دقیقی را از وضعیت هوش فرد به دست آورد و مشخص ساخت كه رتبه‌ی درصدی فرد، چگونه‌ می‌تواند معرف نقطه ضعف و قوت شخص در توانمندی هوش باشد (ساندلاندز و لارسون (53)، 1985).
علاوه بر طرح ساختن منحنی استاندارد هوش كه در تفسیر هوشبهر كاربردهای فراوانی دارد، وی روش تحلیل عوامل را توسعه داده و به تدوین تحلیل عامل چندگانه (54) پرداخت. ترستون، با استفاده از فنون ریاضی پیشرفته، توانست مبانی تحلیل عامل را تكمیل‌تر كرده و اصطلاح ساختار ساده را در تدریس و تفهیم تحلیل عامل به كار گیرد. به راحتی می‌توان تلاش چشمگیر ترستون برای مفهوم سازی سلیس‌تر از تحلیل عامل را در سازه‌های چندمتغیری مشاهده كرد، كه این روند موج جدیدی را در اندازه گیری هوش به وجود آورد؛ موج عظیم و پرخروشی كه در كشور آمریكا به تلاطم افكار در اندازه گیری ابعاد گوناگون هوش منجر شده بود. این موج توسط مرد رنسانس (55) روان سنجی، لوئیز لئون ترستون، شكل گرفته بود.
از آنجا كه ترستون، منحنی استاندارد را در اندازه گیری و ارزشیابی هوش طراحی كرد و با تأكید بر اینكه در اندازه گیری هوش تلاش كرد تا مقیاس‌های فاصله‌ای كامل‌تری را كشف كند و از آنجایی كه شیوه‌ی مناسبی را برای تحلیل عامل چندمتغیری تدوین كرد، باید او را به حق، مرد رنسانس روان سنجی یا تحول گرای جاودان علم روان سنجی معرفی كرد. شاید بتوان مدل راش در نظریه‌های پیشرفت روان سنجی را مدیون تلاش‌های بی‌وقفه و نبوغ بالای این دانشمند در پیوند مبانی علم فیزیك با روان شناسی در نظر گرفت.
در نهایت،‌ می‌توان گفت كه اقدامات چشمگیر ترستون در حیطه‌های مهندسی غیرقابل انكار است، ولی با رویكردی نقادانه‌ می‌توان دریافت كه او شیوه‌ی نوینی را در مطالعه‌ی هوش بنا كرد. وی با استناد به تحلیل‌های آماری و قواعد روان سنجی، تحلیل عامل را بهسازی كرده و شیوه‌ی تحلیل عامل چندمتغیری را به گونه‌ای كاربردی مطرح ساخت تا از این طریق بتواند مبنایی تجربی و دقیق را برای رویكرد خویش فراهم سازد و ابعاد پنهان و شاید چندبعدی هوش را دریابد.
ترستون در اندازه گیری هوش، تنوع مطلوبی را به وجود آورده و طیف وسیعی از مواد كلامی و غیركلامی را مطرح كرد. این طیف متناوب كه تحت تأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی قرار‌ می‌گرفت،‌ می‌توانست ماهیت هوش را توصیف كند، زیرا كه از دیدگاه ترستون، هوش تا حدودی تحت تأثیر ارزش‌ها و دیگر عوامل فرهنگی قرار دارد. از نقاط برجسته‌ی ترستون، پایه گذار علم روان سنجی با تأكید بر روایی و اعتبار، منحنی استاندارد هوش، تحلیل‌های عاملی چندمتغیری و دیگر مباحث مرتبط با روان شناختی فیزیكی است كه نمی‌توان تأثیر مستقیم و غیرمستقیم وی را در تبلور جنبش هوش در نادیده گرفت. از جالبترین نكات نظریه‌ی ترستون‌ می‌توان به تأكید وی در زمینه‌ی مواد كلامی در حیطه‌ی ماهیت هوش اشاره كرد. توانایی كلامی، روانی كلامی و حافظه‌ی تداعی از جمله ابعاد پنهان هوش بوده كه اسپیرمن مدنظر قرار داد، ولی ترستون به گونه‌ای واضح و دقیق از آنها به عنوان عوامل سازنده‌ی هوش صحبت به میان آورد. جدول زیر، معرف روند تكوینی نظریه‌ی ترستون در زمینه‌ی ماهیت و اندازه گیری هوش است:

تاریخ تقریبی

اقدامات چشمگیر

1924

چاپ كتاب ماهیت هوش و طرح عوامل هفتگانه در هوش انسان

1925

چاپ كتاب مبانی آمار

1931

چاپ كتاب روایی و اعتبار آزمون

1938

چاپ كتاب توانایی‌های اولیه‌ی انسانی و بازبینی در عوامل هفتگانه‌ی هوش

1947

طرح شیوه‌های تحلیل چندمتغیری در توصیف ماهیت هوش

1955

دریافت مدال افتخار از جامعه‌ی روان سنجی


پی‌نوشت‌ها:

1.Louis Leon Therston
2.Thunstrom
3.James Ston
4.Musical Composition
5.Masterd Three Typewriter
6.Scientic American
7.Problem Of Diversion of Water From Niaggara Falls
8.Cornell
9.Motion Picture Projector
10.Thomas Edison
11.Hydroelectric Power
12.Pure Energy
13.Teaching Experience
14.Learning Process and Human Abilities
15.Psychometric Laboratory
16.Psychometric Sociaty
17.President Of American Psychologist Association
18.The Nature Of Intelligence
19.Wang
20.Walter.V.Bingham
21.Mechanical-Mathematical
22.Classification of Military Personnel
23.Larson
24.The Fundamental of Statistics
25.Measurement of Attitudes
26.The Reliability and Validity of Tests
27.Baron
28.Vectors of The Mind
29.Primary Mental Abilities
30.Factorial Studies of Intelligence
31.Multiple Factor Analysis
32.Measurement of Values(1959)
33.Psychophysics
34.Reasoning
35.Spatial
36.Verbal Meaning
37.Perceptual Speed
38.Moren Savant
39.Kely
40.Terion
41.Thamson
42.Word Fluency
43.Verbal Meaning
44.Number Facility
45.Spatial Visualization
46.Perceptual Speed
47.Associative Memory
48.Reasoning
49.Attitude Measurement Methodology
50.Paired Comparisons
51.Successive Intervals
52.Equal Appeaning Intervals
53.Sandelands and Larson
54.Development of Multiple Factor Analysis
55.Renaissance Man

منبع مقاله :
كامكاری، كامبیز/افروز، غلامعلی، (1390)، مبانی روان شناختی هوش و خلاقیت: تاریخچه، نظریه‌ها و رویكردها، تهران، مؤسسه انتشارات، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط