نویسنده: عبداله مرادی
بررسی نگاه راهبردی رهبر معظم انقلاب در دوره پسابرجام
توافق هستهای میان جمهوری اسلامی و 5+1 موسوم به برجام پس طی مراحل قانونی در کشور، نهایتاً با ارائه شروط و نکاتی توسط رهبر معظم انقلاب مورد تائید قرار گرفت. این شروط که در نامه مقام معظم رهبری خطاب به ریاست محترم جمهور بیان گردید در واقع ناظر به رفع ابهامات و ایرادات ساختاری برجام بوده است که خلاف منافع ملی بوده و فرصت را برای دشمن جهت تهدیدآمیز نمودن اجرای برجام ایجاد مینمود. لذا در این یادداشت تلاش میشود، زمینهها و مبانی راهبردی شروط مقام معظم رهبری بهویژه در موضوع اجرای تعهدات هستهای و لغو تحریمها علیه جمهوری اسلامی مورد بحث قرار گیرد و اینکه چرا عدم اجرای تعهدات دشمن در زمینه PMD و ایجاد تحریمهای جدید منجر به لغو برجام میشود.
تحلیل برجام
مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و کشورهای 5+1، ناظر بر تضمین صلحآمیز بودن برنامههای هستهای ایران (مطابق با هدف غرب) و به رسمیت شناختن حق غنیسازی ایران و رفع تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران (مطابق با هدف ج.آ.ایران) در نهایت منجر به ارائه متنی تحت عنوان برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) گردید. این متن همچنین بلافاصله توسط قطعنامه 2231 شورای امنیت مورد تصریح و تائید قرار گرفت. این توافق در واقع محصول مذاکرات سیاسی طولانیمدت در قالب مفهوم «نرمش قهرمانانه» و همچنین مقاومت ملی در دستیابی به توانمندیهای هستهای بود. لذا اساساً برجام در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ناظر به توازن میان آرمانگرایی و واقعگرایی بوده است که میتوان آن را بر اساس شناخت واقعیتها در سیاست خارجی و درک صحیح از مقدورات و محظورات ملی در نظام بینالملل تعریف نمود.
بر این اساس واضح است که برجام، اساساً بر مبنای حداکثر منافع ملی جمهوری اسلامی تعریف نشده است، بلکه صرفاً یک توافق حداقلی است که ضمن تأمین برخی خواستههای ایران، اما در بسیاری از مباحث دچار ابهام و کژتابی است. بر همین اساس آنچه بیش از خود برجام اهمیت مییابد، دوران پسابرجام و نحوه اجرای آن است. در واقع اجرایی شدن برجام آغاز مرحله جدید از سیاست آمریکا در منطقه و در قبال ایران است و طرف مقابل با یقین به تخاصم هویتی جمهوری اسلامی ایران و نظم جهانی مبتنی بر ظلم و همچنین تضاد ژئوپلیتیکی منافع ایران و آمریکا در منطقه، به دنبال آن است که برجام را در جهت سیاست مهار ایران تفسیر و بازطراحی نماید.
بهعنوان مثال اندیشکده بلفر در گزارشی تأکید میکند که؛ در کنار برجام باید گزینههای بیشتری برای بازگرداندن تحریمها در صورت تبعیت نکردن ایران فراتر از آنچه در حال حاضر در توافق هستهای گنجانید از جمله؛ ایجاد یک کمپین اطلاعاتی منطقهای برای نظارت بر برنامه هستهای ایران، احیای همکاری با دولتهای عرب سنی برای مهار پیشرفتهای ایران در منطقه و همچنین تقویت همکاری سطح بالا با رژیم صهیونیستی و یا شورای سیاست خارجی آمریکا در گزارشی ایران به قلم اعضای کارگروه ویژه بررسی پیامدهای توافق هستهای ایران به لزوم ایجاد راهبردی جدید از سوی آمریکا در پی اجرایی شدن برجام پرداخته و چهار حوزه کلی؛ اطمینان از تعهد ایران به توافق، جنگ اقتصادی بهویژه با هدف کاهش قدرت اقتصادی سپاه پاسداران، افزایش توانمندیهای دفاعی نظامی آمریکا، و همچنین توجه به وضع دموکراسی در ایران را بهعنوان چهار حوزه اصلی معرفی میکند.
نگاه راهبردی به پسابرجام
در مقابل نیز دستور مقام معظم رهبری با هدف رفع نقص ساختاری برجام و اجرای صحیح آن صورت گرفته است تا دشمن نتواند از برجام دریچه برای نفوذ به کشور بیابد و یا با استفاده از برجام پیگیری سیاست ملی و اسلامی مستقل ایران در منطقه را هدف قرار دهد. ایشان با تمرکز بر منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، با عبور از سطح تحلیل متنی برجام، با رویکردی فرامتنی و نگاهی در سطح کلان دو رویکرد را در پیش گرفتند؛ اولاً هشدار درباره نفوذ دشمن و ثانیاً؛ تائید مشروط برجام.
این دو رویکرد البته مکمل یکدیگر بوده و ناظر به آن هستند که اولاً برجام نمیتواند به همین شکل که هست، اجرا شود چراکه تهدیدات بسیار جدی و مهمی برای کشور ایجاد خواهد کرد و ثانیاً؛ برجام صرفاً در طرح یک توافق هستهای باقی مانده و اجرای آن با توجه برخی خوشبینیهای داخلی و نیز زیادهخواهیهای طرف مقابل به عاملی تهدیدآمیز بدل نشود. چراکه اساساً با برجام، تخاصم میان جمهوری اسلامی ایران و نظام سلطه پایان نیافته است و تفسیر برجام محل نزاع جدیدی است که قدرت هرکدام از طرفین ضامن آن خواهد بود که کدام تفسیر از برجام اجرایی شود. به بیان دیگر اراده معطوف به قدرت جمهوری اسلامی ایران و استفاده از عناصر بازدارنده در برابر نظام سلطه است که میتواند منجر به آن گردد که فرصتهای برجام بیش از تهدیدات آن خود را آشکار نمایند و یا بالعکس.
در مورد اجرای برجام و امکان سلطهطلبی دشمن در اثر تفسیر به رأی آن، مشروط کردن و مقید شدن برجام-به ویژه در مورد مهمترین هدف این توافق، یعنی کاهش تحریمها- دارای اهمیت بسیار است. ابلاغنامهی رهبر انقلاب اسلامی مبنی بر تأیید مشروط مصوبهی شورای عالی امنیت ملی، نیز در حقیقت حرکتی راهبردی برای شکست طراحیهای دشمن و سند صیانت از دستاوردهای ملی کشور است.
شروط رهبری در اجرای برجام
اما در میان شروط مقام معظم رهبری که با هدف صیانت از حقوق ملت ایران طرح گردیده است؛ دو شرط اجرای تعهدات هستهای در مورد اراک و ... در صورت رفع مسئله ادعایی PMD و همچنین .... از اهمیت ویژهای برخوردارند. این دو شرط در واقع برای رفع دو نقیصه اصلی برجام صورت گرفته است که همواره در طول مذاکرات مورد تأکید ویژه مقام معظم رهبری نیز قرار داشت.
گامبهگام، متوازن و متناظر بودن تعهدات طرفین از جمله اصول بنیادینی بوده است که در تمامی مراحل مذاکرات هستهای بدان اشاره شده است. همچنین لازمه هر فرایند مذاکراتی برای نیل به اهداف آن و رضایت طرفین بر اساس ایده برد-برد، توازن داشتن، متقابل و همزمان بودن تعهدات طرفین است. اما مطالعه برخی مواد برجام نشان میداد؛ تعهدات طرفین صرفاً گامبهگام خواهد بود، اما به شکل همزمان نیست و در اکثر موارد انجام تعهدات 5+1 منوط به اقدامات اولیه توسط جمهوری اسلامی است. بهویژه در موضوع PMD کهزیربنای اصلی تمامی فشارهای تحریمی علیه کشور بوده است، بازهم علیرغم عمل جمهوری اسلامی ایران به همه تعهدات هستهای خود تکمیل مدالیتهها و ترتیبات خاص برای شفافسازی، الزام و زمانبندی مشخصی برای طرف مقابل در حل مسئله PMD وجود نداشت.
در موضوع تحریمها نیز طرف مقابل در قالب برجام تعهد روشنی را برای لغو تمامی تحریمها نداده بود درحالیکه لغو همه تحریمها مهمترین ضابطه یک توافق خوب از نظر ایران بوده و از ابتدا نیز روشن بود که ایران زیر بار توافق سیاسی را که جزئیات لغو همزمان و یکپارچه همه تحریمها در آن قید نشده باشد، نخواهد رفت. در مقابل اما طرف مقابل و بهویژه آمریکاییها تلاش زیادی را صورت دادند تا در توافق نهایی تحریمها را برای یک بازه زمانی طولانیمدت گروگان بگیرند، بهگونهای که ایران باید در همان لحظه امضای توافق امتیازهای فراوانی را واگذار کرده اما به مدت یک دهه –و شاید هم بیشتر- منتظر بماند تا تحریمها را بهتدریج، تعلیق –نه لغو- شود. در واقع این رویکرد آمریکا با این هدف صورت میگرفت که با تداوم فشار تحریمها و حتی اعمال تحریمهای جدید، از هژمونی منطقهای ایران جلوگیری نموده و حتی از ابزار تحریم برای ایجاد فشارهای سیاسی داخلی و فتنههای جدید نیز بهره گیرد.
به همین دلیل نیز مقام معظم رهبری در نامه خود ضمن تأکید مجدد بر اینکه؛ «پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانه اقتصادی و مالی صورت گرفته است» برای تضمین لغو تحریمها اقداماتی را لازم دانستند که؛ اولاً «اعلام کتبی رئیسجمهور امریکــا و اتحادیهی اروپا مبنی بر لغو تحریمها بهکلی» و ثانیاً تصریح بر اینکه؛ «هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، بهمنزلهی نقض برجام است» و ثالثاً؛ در سراسر دورهی 8 ساله وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد» تمامی طراحیهای دشمن برای حفظ ساختار تحریمها را به شکست مواجه نمود.
صورتبندی جدید از برجام
رویکرد مقام معظم رهبری در ایجاد یک صورتبندی جدید از برجام با ارائه شروط فوق این هدف را پی میگیرد که؛ اجرای تعهدات هستهای ایران نه بهعنوان یک وظیفه مشخص و از روی اجبار برای ایران، بلکه بهعنوان یک عامل بازدارنده در دست ایران محسوب گردد که هرگاه 5+1 در تعهدات خود کوتاهی نشان دهد فوراً با پایان یافتن برجام مواجه خواهد شد. این تهدید راهبردی در واقع زمینه را از دشمن برای ابزار فشار ساختن از برجام میگیرد و بلکه آن را به فرصتی برای اعمال فشار ایران به طرف مقابل بدل میکند. این صورتبندی جدید از برجام راهبرد زیادهخواهانه دشمن برای افزایش فشار ایران را به شکست میکشاند.
لذا شروط مندرج در نامه ایشان بهویژه دو موضوع مورد بحث با همین هدف طراحی شدهاند تا ضمن بازگرداندن 2 اصل اساسی هموزن و متناظر بودن تعهدات ایران و 5+1، امکان برگشتپذیری به برجام؛ هدف اصلی مذاکرات یعنی رفع تحریمها و نیز حفظ دستاوردهای هستهای در صورت خلف وعده طرف مقابل را محقق سازد.این دستور مقام معظم رهبری در واقع تأمینکننده ملاحظات امنیتی کشور است که در قالب بیان تحفظات و شروط جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام به طرف مقابل ابلاغ گردیده است. بهویژه اینکه این شروط میتواند در مواردی که در برجام صراحت نداشته و یا عبارات تفسیرپذیر هستند (مانند دو موضع رفع تحریمها و مسئله PMD)، واجد الزامات حقوقی برای طرفین گردد و در سطح کلانتر نیز به لحاظ سیاسی امکان چانهزنی بیشتری را برای مسئولین دولت فراهم آورد.
جمعبندی
نامه مهم مقام معظم رهبری در مورد برجام، سندی حقوقی و تاریخی جهت صیانت از منافع و دستاوردهای ملی به شمار میرود. بهویژه اینکه شروط این نامه برای صورتبندی ساختاری برجام از جمله؛ گامبهگام بودن، توازن داشتن و هموزن بودن تعهدات طرفین و امکان بازگشتپذیری، مطرح شدهاند تا توافق هستهای برجام بر اساس خواست دشمن به عامل نفوذ به کشور با به فرصتی برای فشارهای سیاسی و اقتصادی بدل نگردد. این شروط ضمن اینکه نقشه راه دولت را در اجرای برجام مشخص میسازد، این ایده را مطرح میسازد که برجام نه یک ابزار تهدیدآمیز در اختیار دشمن، بلکه یک عامل فشار ایران بر 5+1 و یک عنصر بازدارنده در امنیت ملی ایران خواهد بود. در واقع نامه رهبری توازن راهبردی را در مسئله هستهای ایجاد و با ارده معطوف به قدرت اجرای برجام را به فرصتی برای جمهوری اسلامی بدل میسازد.
منبع مقاله : برهان
/ج