زن‌ در مدينه‌ ي‌ فاضله‌1

مدينة‌ فاضله‌ در ترجمه‌ واژه‌ يوناني‌ ou topos آمده‌ است‌. اين‌ واژه‌ مركب‌ از كلمه‌«او» (ou) به‌ معناي‌ «نه‌» و «توپوس‌» (topos) به‌ معناي‌ «مكان‌» است‌ و در كل‌ّ معني‌«لامكان‌» را مي‌دهد، كه‌ كنايه‌ طنزآميز از eu-topos به‌ معناي‌ «خويستان‌» در آن‌ است‌.اين‌ واژه‌ به‌ معناي‌ هيچستان‌، و يا به‌ زبان‌ شيخ‌ اشراق‌، شهاب‌ الدين‌ سهروردي‌،«ناكجا آباد»؛ مدينه‌ سعيده‌، خرم‌ آباد، خرمشهر، نيست‌ در جهان‌ و ... گفته‌ شده‌است‌. اصل‌ واژه‌ «اوتوپيا» را اولين‌ بار تامس‌ مور ساخته‌ ولي‌ قدمت‌ وجودي‌ اوتوپياها (ناكجا آبادها = مدينه‌ فاضله‌ها) از نامگذاري‌ آنها بيشتر است‌.
يکشنبه، 8 ارديبهشت 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زن‌ در مدينه‌ ي‌ فاضله‌1
زن‌ در مدينه‌ ي‌ فاضله‌1
زن‌ در مدينه‌ ي‌ فاضله‌1

منبع:www.wsiri.org

مدينه‌ ي‌ فاضله‌

مدينة‌ فاضله‌ در ترجمه‌ واژه‌ يوناني‌ ou topos آمده‌ است‌. اين‌ واژه‌ مركب‌ از كلمه‌«او» (ou) به‌ معناي‌ «نه‌» و «توپوس‌» (topos) به‌ معناي‌ «مكان‌» است‌ و در كل‌ّ معني‌«لامكان‌» را مي‌دهد، كه‌ كنايه‌ طنزآميز از eu-topos به‌ معناي‌ «خويستان‌» در آن‌ است‌.اين‌ واژه‌ به‌ معناي‌ هيچستان‌، و يا به‌ زبان‌ شيخ‌ اشراق‌، شهاب‌ الدين‌ سهروردي‌،«ناكجا آباد»؛ مدينه‌ سعيده‌، خرم‌ آباد، خرمشهر، نيست‌ در جهان‌ و ... گفته‌ شده‌است‌.
اصل‌ واژه‌ «اوتوپيا» را اولين‌ بار تامس‌ مور ساخته‌ ولي‌ قدمت‌ وجودي‌ اوتوپياها (ناكجا آبادها = مدينه‌ فاضله‌ها) از نامگذاري‌ آنها بيشتر است‌.
در تاريخ‌ هومر (300 سال‌ قبل‌ از ميلاد) جزيره‌ ناكجا آبادي‌ ديده‌ مي‌شود. درزندگينامه‌ پلوتارك‌ از ناكجاآباد اسپارت‌ نام‌ مي‌برد. افسانه‌ آتلانتيس‌ الهام‌ بخش‌بسياري‌ از داستانهاي‌ ناكجاآباد بوده‌ است‌... يك‌ نمونه‌ از ناكجاآبادهاي‌ عملي‌ اوليه‌،نوشته‌ توماس‌ كامپانلا در سال‌ 1602، تحت‌ عنوان‌ «شهر آفتاب‌» بود و نوشتة‌فرانسيس‌ بيكن‌ نيز كه‌ در سال‌ 1627 به‌ چاپ‌ رسد آتلانتيس‌ جديد ناميده‌ شده‌ بود كه‌از جهت‌ برنامه‌هاي‌ علمي‌ آن‌، نوعي‌ خصلت‌ عملي‌ داشت‌ ولي‌ از جهت‌ مذهب‌ وفلسفه‌، به‌ ارائه‌ تئوري‌ (نظريه‌) مي‌پرداخت‌.
در تفكر اسلامي‌، اجتماع‌ سعادتمند را كه‌ در آن‌ قانوني‌ حاكم‌ بوده‌ كه‌ جامع‌مصالح‌ زندگي‌ جسماني‌ و روحاني‌ نوع‌ باشد و نيز محيط‌ براي‌ شكوفايي‌استعدادهاي‌ ذاتي‌ افراد فراهم‌ باشد تا به‌ كمال‌ ممكن‌ برسند، به‌ نامهاي‌ مدينه‌ فاضله‌،ناكجا آباد، در قالب‌ تفكر عميق‌ فلسفي‌ با تكيه‌ بر مبناي‌ ايمان‌ ديني‌، در پرتو تعليم‌ وتربيت‌ صحيح‌ گاه‌ به‌ صورت‌ جدي‌ و گاه‌ در قالب‌ افسانه‌ بيان‌ شده‌ است‌. نمونه‌ جدي‌آن‌ مدينه‌ فاضله‌ فارابي‌ و صور افسانه‌اي‌ در بعضي‌ از اشعار شيخ‌ الرئيس‌ ابوعلي‌سيناو نيز در داستان‌ تمثيلي‌ و رمزي‌ حي‌ بن‌ يقظان‌، سلامان‌ و ابسال‌ و ... ديده‌مي‌شود.
شيخ‌ اشراق‌، شهاب‌ الدين‌ سهروردي‌ (549 - 587 هجري‌ قمري‌) در مجموعه‌مصنفات‌ فارسي‌ خود، در رساله‌ «حقيقة‌ العشق‌»، اولين‌ بار لفظ‌ ناكجاآباد را براي‌جامعه‌ آرماني‌ به‌ كار برده‌ است‌.
اصولاً حكماي‌ اسلامي‌، همگي‌ بر ضرورت‌ اجتماعي‌ بودن‌ انسان‌ تأكيدداشته‌اند و هيچ‌ حكيمي‌ نبوده‌ است‌ كه‌ بگويد زندگي‌ مطلوب‌ و آرماني‌، زندگي‌انفرادي‌ و انزواطلبي‌ است‌. همانطور كه‌ شيخ‌ الرئيس‌ ابوعلي‌ سينا، در نمط‌ نهم‌ كتاب‌الاشارات‌ و التنبيهات‌ اشاره‌ كرده‌ و خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌، مؤلف‌ كتاب‌ اخلاق‌ناصري‌، آن‌ را شرح‌ مي‌دهد: چون‌ ممكن‌ نيست‌ كه‌ انسان‌ به‌ تنهايي‌ و بدون‌ همكاري‌همنوعان‌ خود بتواند امور معاش‌ و حيات‌ را جز با معاوضه‌ و مبادله‌ انجام‌ دهد،نيازمند به‌ زندگي‌ اجتماعي‌ است‌ زيرا زندگاني‌ در اجتماع‌ به‌ صلاح‌ و مصلحت‌ عموم‌است‌ و قول‌ منسوب‌ به‌ ارسطو كه‌ «الانسان‌ مدني‌ بالطبع‌» است‌ را مي‌پذيرد. بعد به‌شرح‌ قواعد و قوانيني‌ كه‌ بايد بر اين‌ اجتماع‌ حاكم‌ باشد و به‌ ضرورت‌ وجودقانونگزار، به‌ عنوان‌ شارع‌، كه‌ وضع‌ قوانين‌ و آداب‌ كند و نيز ضرورت‌ معجزات‌ بياني‌(قولي‌) و معجزه‌ عملي‌ (فعلي‌) و .... مي‌پردازد. لذا مي‌بينيم‌ كه‌ براي‌ اثبات‌ ارسال‌رسل‌ و بعثت‌ پيغمبران‌ و براهين‌ وجود معجزه‌ و ... نيز از اجتماع‌ شروع‌ كرده‌اند.حتي‌ تمام‌ آنچه‌ را كه‌ درباره‌ نبوت‌ و شريعت‌ مي‌گفته‌اند منحصر به‌ فرد و زندگي‌انفرادي‌ و سعادت‌ دنيوي‌ و اخروي‌ فرد ندانسته‌ بلكه‌ بر اين‌ باور بوده‌اند كه‌ اصل‌نبوت‌ براي‌ تكميل‌ نظام‌ امور اين‌ دنيا و صلاح‌ آن‌ دنيا مفيد و سودبخش‌ است‌.
فارابي‌ نيز به‌ مانند ارسطو مي‌گويد انسان‌ مفطور به‌ زيست‌ در جامعه‌ است‌.نهايت‌ جنبه‌هاي‌ مادي‌ امر را كمتر موردنظر قرار داده‌ است‌ و گويد: انسان‌ هم‌ در قوام‌وجودي‌ و هم‌ در نيل‌ به‌ كمالات‌ محتاج‌ به‌ زندگي‌ اجتماعي‌ است‌ و نيل‌ به‌ فضيلت‌ وكمالات‌ را مقدم‌ بر زندگي‌ مادي‌ دانسته‌ است‌ و زيربناي‌ كار را كسب‌ فضائل‌ و كمال‌مي‌داند.
لذا تمامي‌ مدينه‌هاي‌ فاضله‌ و آرماني‌ حكماي‌ اسلامي‌، علاوه‌ بر سعادت‌دنيوي‌، وصول‌ به مقام‌ معرفت‌ و عشق‌ و شهود و فناي‌ في‌ الحق‌ و بقاي‌ بالله‌ و البته‌اجراي‌ احكام‌ و وضع‌ عبادات‌ و اجراي‌ تعاليم‌ انبياء در طبقات‌ امت‌ است‌ هر چندچون‌ درجات‌ و استعداد عقول‌ مردم‌ و مراتب‌ هوش‌ آنها و ميزان‌ طوع‌ و رغبت‌ واطاعت‌ آنها يكسان‌ نيست‌ و همه‌ به‌ يك‌ درجه‌ تربيت‌ نمي‌شوند و همه‌ حضرت‌ زينب‌(س‌)، سلمان‌ و اباذر نمي‌شوند. منتها جامعه‌ مطلوب‌ و ايده‌ آل‌ در اسلام‌، جامعه‌ايست‌ كه‌ همه‌ تن‌ از امت‌، آن‌ شوند كه‌ در ازل‌ خواهان‌ آن‌ بوده‌اند و آن‌ مقام‌ خليفة‌اللهي‌ در زمين‌ است‌. از اين‌ روست‌ كه‌ مدينه‌ فاضله‌ اسلام‌، مقام‌ انسان‌ را تا مقام‌«خليفة‌ الله‌» بالا مي‌برد در صورتي‌ كه‌ مدينه‌ فاضله‌ غربيها جنبه‌هاي‌ مادي‌ امر مدنظرقرار مي‌گيرد و انسان‌ نيز صرفاً جسماني‌ و مادي‌ مي‌شود و در نتيجه‌ در آن‌ مدينه‌ ازما بعدالطبيعه‌ و عالم‌ اعلا خبري‌ نيست‌ و در حقيقت‌ نهايت‌ تلاش‌ و كوشش‌ آنهاايجاد بهشت‌ زميني‌ است‌ كه‌ انسان‌ در اين‌ بهشت‌ مي‌تواند به‌ رستگاري‌ و راه‌ نجات‌دست‌ يابد.
«در ميان‌ اهل‌ اوتوپيا نه‌ كسي‌ از سيري‌ مي‌تركد و نه‌ از گرسنگي‌ مي‌ميرد وهيچكس‌ تهيدست‌ و در غم‌ نان‌ نيست‌. هنگامي‌ كه‌ هيچكس‌ مالك‌ هيچ‌ چيز نباشد،همه‌ ثروتمندند. كدام‌ ثروتي‌ بهتر از زندگي‌ شادمانه‌ و فارغبال‌، بري‌ از همه‌ نگرانيها،بي‌ غم‌ نان‌، و آسوده‌ از غرولند زن‌ خانه‌ درباره‌ پول‌؟ هيچكس‌ را غم‌ تهيدستي‌ پسر يابي‌ جهيزي‌ دختر نيست‌. اسباب‌ زندگي‌ و شادكامي‌ همه‌ فراهم‌ است‌ و همچنين‌اسباب‌ زندگي‌ و شادكامي‌ بستگان‌ و همسر و يسران‌ و نوادگان‌ و نبيرگان‌ و همه‌كساني‌ كه‌ از تخمه‌ اين‌ مردم‌ و الاكهر از پس‌ ايشان‌ آيند. چرا ترس‌ از آينده‌ داشته‌باشند؟ زيرا كساني‌ كه‌ ديگر نمي‌توانند كار كنند همان‌ گونه‌ مراقبت‌ مي‌شوند كه‌آنهايي‌ كه‌ مي‌توانند.»
در چنين‌ مدينه‌اي‌ اگر بشر بتواند در يك‌ وضعيت‌ لطف‌ و صفا زندگي‌ كند، تمام‌فرمها و صورتهاي‌ الهي‌ به‌ بوته‌ فراموشي‌ سپرده‌ مي‌شود و ديگر گناهي‌ وجودنخواهدداشت‌ و كمال‌ اخلاقي‌ براي‌ انسان‌ ممكن‌ مي‌گردد. به‌ عبارت‌ ديگر ضرورت‌عقلي‌ در مدينه‌ جاي‌ خود آگاهي‌ و اختيار كمالات‌ انساني‌ و تفكر ديني‌ را مي‌گيرد.آدميان‌ در اين‌ نظام‌، فارغ‌ از اختيار به‌ قوانين‌ و نظام‌ عالم‌ و قيود لازم‌ آن‌ گردن‌گذاشته‌اند.
تحقيق‌ در باب‌ مدينه‌ فارابي‌، مي‌تواند از حدود پرسش‌ درباره‌ تأثير تفكر يوناني‌اعم‌ از يوناني‌ مآبي‌ و تعاليم‌ اسلامي‌، در آراء معلم‌ ثاني‌ درگذرد و به‌ پرسش‌ از ذات‌ماهيت‌ مدينه‌ فاضله‌ كه‌ در طول‌ تاريخ‌ غربي‌ صورتهاي‌ مختلف‌ داشته‌ و در دوره‌جديد عنوان‌ اوتوپي‌ (Wtopic) پيدا كرده‌ است‌، برسد از افلاطون‌ تا تامس‌ مور وجرج‌ اورل‌، مدينه‌ فاضله‌ يا اوتوپي‌، جزيي‌ ازت‌ فكر غربي‌ و صورتي‌ از آن‌ بوده‌است‌.
آنچه‌ مقصود نگارنده‌ از «مقام‌ زدن‌ در مدينه‌ فاضله‌» بوده‌ است‌، اين‌ است‌ كه‌همين‌ مدينه‌ها و بهشت‌ زميني‌ و اصالت‌ انسان‌ (انسان‌ گرايي‌ = Humanism) در غرب‌باعث‌ انحطاط‌ اخلاقي‌ و فكري‌ شده‌ است‌ و همان‌ مدعيان‌ طرفداري‌ از حقوق‌ زن‌، وبوقهاي‌ برابري‌ و تساوي‌ زن‌ و مرد باعث‌ شده‌ است‌ كه‌ زن‌ غربي‌ تا اين‌ اندازه‌ به‌سرحد انحطاط‌ فكري‌ و فرهنگي‌ كشيده‌ شود. البته‌ بنده‌ منكر بعضي‌ از كمالات‌علمي‌ زن‌ غربي‌ نبوده‌ و نيستم‌ ولي‌ مع‌ الاصف‌ آنچه‌ كليت‌ و شمول‌ دارد همان‌ مورداول‌ است‌. در صورتي‌ كه‌ وقتي‌ ما بطور خيلي‌ اجمالي‌، نظر حكمت‌ و عرفان‌ اسلامي‌را درباره‌ زنان‌ بررسي‌ مي‌كنيم‌، مي‌بينيم‌ با تمام‌ ارج‌ و منزلتي‌ كه‌ اسلام‌ به‌ زن‌ مي‌دهد،زن‌ مسلمان‌ قدر و ارزش‌ خود را ندانسته‌ و ناآگاهانه‌ دنبال‌ مسائلي‌ مي‌رود كه‌ بايدآنها را ابده‌ بديهيات‌ شمرده‌ و با قبول‌ آنها، با حفظ‌ فطرت‌ خود در پي‌ كسب‌ فضائل‌ وارتقاء علمي‌ و فرهنگي‌ خود و در نهايت‌ معرفت‌ حق‌، باشد.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما