دوستی با مردم دانا نكوست

روزی روزگاری، مرد دانایی از منطقه‌ی آبادی كه پر از درختان میوه بود می‌‌گذشت. ناگهان چشمه‌ی آبی را دید كه از آن رودی روان شده بود. مرد كه خیلی خسته بود، هوس كرد برود و زیر درختی كنار رود كمی استراحت كند. مرد افسار
شنبه، 14 آذر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دوستی با مردم دانا نكوست
دوستی با مردم دانا نكوست

 

نویسنده: الهه رشمه




 

مورد استفاده:

به كسانی گفته می‌‌شود كه می‌‌دانند معاشرت با افراد دانا سعادتمندی می‌‌آورد.
روزی روزگاری، مرد دانایی از منطقه‌ی آبادی كه پر از درختان میوه بود می‌‌گذشت. ناگهان چشمه‌ی آبی را دید كه از آن رودی روان شده بود. مرد كه خیلی خسته بود، هوس كرد برود و زیر درختی كنار رود كمی استراحت كند. مرد افسار اسبش را به درختی بست زیراندازش را برداشت تا زیر درختی پهن كند و بخوابد كه ناگهان دید باغبانی كنار رودخانه بیلش را به درخت تكیه داده و همانجا خوابیده. باغبان خسته با دهان باز خوابیده بود مرد با دیدن باغبان كه به این شكل خوابیده بود خنده‌اش گرفت. در همین حین به یكباره عقربی از كنار مرد خوابیده می‌‌گذشت مرد دانا دید عقرب از بدن و گردن مَرد گذشت و وارد دهان باغبان شد بعد مرد باغبان دهانش را بست. مرد دانا كه نمی‌توانست قبول كند عقربی به همین راحتی وارد بدن فردی شود و جان او را بگیرد، با خود گفت: هر جور شده باید از مرگ این مرد جلوگیری كنم و فكر كردن راه چاره‌ای به ذهنش رسید.
مرد مسافر شاخه‌ی تازه‌ای از یكی از درختان باغ كَند. تركه‌ی دردناكی از آن درست كرد و شروع كرد داد و بیداد به راه انداختن تا مرد باغبان را از خواب بیدار كرد. همین كه مرد بیدار شد اولین ضربه را به او زد تا سریع از جایش بپرد و به حركت وادار شود. باغبان بیچاره كه مات و متحیر مانده بود پرسید: تو كیستی؟ چرا می‌‌زنی؟ از كجا آمدی؟ ولی مرد دانا بدون اینكه جوابی بدهد با تركه او را دنبال می‌‌كرد و می‌گفت: بلند شو! بلند شو! تا دیر نشده چند تا میوه‌ی گندیده بخور.
مرد باغبان كه متوجه‌ی منظور او نبود می‌‌گفت: حالا چرا میوه‌ی گندیده. اگر بخواهم بخورم، از میوه‌های سالمش می‌‌خورم، چون باغ خودمه و خودم زحمتش را كشیدم. ولی گوش مرد دانا به این حرف‌ها و دلیل و منطق‌ها بدهكار نبود. باغبان را با تركه می‌زد كه جایی ثابت قرار نگیرد و می‌‌گفت: نه تو باید میوه‌ی گندیده بخوری!
باغبان كه دستش خالی بود و چاره‌ای جز تسلیم در برابر مرد دانا نداشت، دید اگر میوه‌های گندیده‌ی باغش را بخورد بهتر از این است كه مرتب ضربات تركه به جانش بخورد. شروع كرد به خوردن میوه‌های گندیده‌ای كه خودش از درختان باغ چیده بود تا به دور بریزد. مرد باغبان خورد و خورد تا جایی كه دیگر از شدت سیری داشت خفه می‌‌شد.
مرد باغبان با همان حالت زاری و بیچارگی رو كرد به مرد دانا و گفت: حداقل بگو جرم من چی هست كه چنین مجازات سنگینی را بدون هیچ گونه محاكمه‌ای برایم در نظر گرفتی؟ چیزی نمانده از خوردن این همه میوه‌ی گندیده جانم را از دست بدهم.
مرد دانا همینطور كه به طرف اسبش می‌‌رفت تا طنابش را باز كند و سوارش بشود گفت: حالا كجاش رو دیدی؟ حالا كه میوه‌های باغت را خوردی موقع دویدن زیر درختان باغت هست.
مرد دانا سوار بر اسبش با تركه‌ای كه درست كرده بود به مرد باغدار ضربه می‌‌زد و باغدار بیچاره می‌‌دوید. تا جایی كه مرد باغدار لحظه به لحظه حالش بدتر می‌‌شد. و در اثر این همه فشار و ترس و دلهره كه مرد دانا برایش ایجاد كرده بود حالش بهم می‌‌خورد. مرد دانا آنقدر این كار را ادامه داد تا باغدار هرچه خورده بود بالا آورد.
آن وقت مرد باغدار گوشه‌ای روی زمین افتاد و مرد دانا هم از اسبش پیاده شد، بالای سرش رفت و گفت: رفیق حالت چطور است؟
مرد باغدار كه خیلی عصبانی بود و می‌‌دید مردی كه تا آن لحظه در حال زورگویی و اذیت او بود حالا كه حالش بهم خورده بالای سرش آمده حالش را می‌‌پرسد و به رویش لبخند می‌‌زند. گفت: تو مرا كشتی حالا، حالم را می‌‌پرسی؟ مرد دانا گفت: مرا ببخش ای دوست! من چاره‌ای جز این كار نداشتم؟ باغبان كه معنی و مفهوم حرف‌های او را نمی‌فهمید، گفت: یعنی كه چی؟ تو چاره‌ای نداشتی جز اینكه مرا با تركه بزنی؟
مرد دانا گفت: من از این مسیر می‌‌گذشتم كه خواستم كمی در كنار رودخانه استراحت كنم. به یكباره تو را دیدم كه خوابیده بودی تو آنقدر خسته بودی كه دهانت بازمانده بود. من دیدم كه عقربی در اطراف تو حركت می‌‌كند، عقرب روی بدن تو آمد و آمد روی صورتت و رفت داخل دهانت آن وقت تو دهانت را بستی. من خواستم كمكی به تو بكنم. اگر به تو می‌‌گفتم كه عقربی را تو قورت داده‌ای از شدت ترس می‌مردی. تنها راه چاره‌ای كه به ذهنم رسید این بود كه تو را به تحرك وادارم و كاری كنم تا تو حالت بهم بخورد به خاطر همین مجبورت كردم میوه‌های گندیده‌ی باغت را بخوری و بدوی تا قبل از اینكه زهر عقرب اثر كند آن را بالا بیاوری. برای اینكه حرفهایم را باور كنی، كافی است محتویات معده‌ات را كه بالا آورده‌ای یكبار دیگر نگاه كنی.
مرد باغبان كه باورش نمی‌شد این كار را كرد و دید یك عقرب سیاه را بالا آورده. مرد دانا با این كارها جان او را نجات داده بود. مرد باغبان به یكباره تمام تركه‌هایی كه خورده بود را فراموش كرد و به دست و پای مرد دانا افتاد و از او تشكر كرد.
منبع مقاله :
رشمه، الهه، (1392)، ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشه‌های آن)، تهران، انتشارات سما، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها