آسيبشناسي محرم و عزاداري آن
متن کامل سخنراني مهم حجت الاسلام والمسلمين سيد احمد خاتمي در مجلس خبرگان رهبری
متني که ملاحظه مي فرماييد، متن سخنراني اينجانب در مجلس خبرگان رهبري است که به پيشنهاد کميسيون سياسي- اجتماعي مجلس خبرگان و تصويب هيات رئيسه آن مجلس ايراد شده است. اين سخنراني از چند ويژگي برخوردار بود:
1- علاوه بر مطالعات قبلي، براي اين سخنراني حدود چهل ساعت مطالعه نمودم؛
2- با چهار تن از مراجع عظام تقليد و نيز هيات رئيسه محترم خبرگان و برخي از خبرگان در رابطه با مباحث مطروحه مشورت و رايزني کردم؛
3- سخنراني تماماً مستند بوده از جهت آيات و روايات و هم فتاوي مراجع عظام؛
4- در اين سخنراني تنها به بيان مشکل اکتفاء نشده، در حد توان راهکار هم ارائه شده است؛
5- سخنراني در جمع فرهيختگان برجسته، دين شناسان بزرگ کشور اعضاي محترم خبرگان رهبري ايراد شد؛
6- به شدت مورد استقبال اعضاء محترم آن مجلس قرار گرفت. هم در جلسه و هم بعد از آن اينجانب را مورد لطف قرار دادند و برخي اين سخنراني را مصاديق بارز احياء امر اهل بيت (علیهم السلام) ناميدند؛
7- هيات رئيسه مجلس خبرگان رهبري اين سخنراني را غيرمحرمانه اعلام کرد و دستور انتشار آن را داد.
با اين همه به صراحت مي گويم اين سخنراني کاستي هاي فراواني دارد که بايد برطرف گردد؛ اين در حقيقت گامي در مسير آسيب زداني در مراسم ديني است. بايد همه دست به دست هم دهيم تا اين مجالس و محاقل ديني تريبون گسترده اسلام ناب شده و از اين کانال حقايق ديني منتشر شود (آن چنان که بحمدلله بسياري از مجالس ما اين چنين است). پيش از آن که به مطالعه اين سخنراني بپردازيد تذکر چند نکته را لازم مي دانم:
ما و هيچ يك از دينداران نمىگوئيم كه با اين اسم هر كسى هر كارى مىكند خوب است. چه بسا علماى بزرگ و دانشمندان، بسيارى از اين كارها را ناروا دانسته و به نوبت خود از آن جلوگيرى كردند؛ چنانچه همه مىدانيم كه در بيست و چند سال پيش از اين عالم عامل بزرگوار مرحوم حاج شيخ عبدالكريم كه از بزرگترين روحانيون شيعه بود در قم شبيهخوانى را منع كرد و يكى از مجالس بزرگ را مبدل به روضه خوانى كرد و روحانيون و دانشمندان ديگر هم چيزهايى را كه بر خلاف دستور دينى بوده منع كرده و مىكنند.
1- درست است محور اين سخنراني مراسم عزاداري است ليکن آسيبها عام است، آسيبهايي است مربوط به همه مجالس ديني چه عزاداريها چه مراسم جشن و چه مراسم ديگر.
2- روي سخن در اين سخنراني آسيبها است، قشر خاصي به عنوان آسيب رسان معرفي نشده اند. ممکن است اين آسيبها توسط برخي از خطباء يا برخي از مداحان يا برخي از برنامه سازان صدا و سيما باشند. اين را بدين جهت متذکر شدم که مطمئنم کساني فرداي انتشار اين سخنراني، آن را سخنراني عليه مداحان تلقي کنند (آن چنان که به دنبال گزارش سخنراني خبرگان، برخي از روزنامهها چنين تيتر زدند که البته با تذکر اينجانب روز بعد اصلاح کردند).
اين برداشت را از سخنراني ام غلط و نادرست مي دانم، گرچه در جاي جاي اين سخنراني تلاش کردهام حساب مداحان مخلص و ارزشي را از غير آنها جدا کنم ولي در اين مقدمه هم تاکيد ميکنم به هيچ وجه محور نقد در اين سخنراني فقط مداحان نيستند، اگر نقدي هست عام است و اگر ستايش هم هست عام است. اينجانب از نزديک بسياري از مداحان ارزشي را ميشناسم و تلاش مخلصانه آنها را در جهت احياء مکتب سيدالشهداء(علیه السلام) و احياء ارزشهاي انقلاب ارج مينهم و بر اين باورم که بيش از همگان مداحان مخلص ارزشي از اين آسيبها رنج برده و به شدت از حضور نااهلان در اين کسوت محترم ناراحتند.
3- در پايان بار ديگر تاکيد مي کنم که محاقل و مجالس ديني تريبون هاي گسترده مذهب است که بايد هر روز بيش از گذشته با نشاط تر و با کيفيت بالاتر برگزار گردد و به خصوص مراسمي که مربوط به اهل بيت عليهمالسلام است چه عزاداري ها، چه شادي ها. در اين سخنراني بر اين نکته تکيه داشتم که نبايد به گونه اي انتقاد کنيم که خداي ناکرده اصل عزاداري زير سوال رفته يا خطباي ارزشي و مداحان مخلص زير سوال روند. و از اين عزيزان نيز مي خواهم که اين آسيب ها را جدي بگيرند و کمک کنند تا آسيب زدائي شده و اين مجالس نوراني آن چنان که براي آسمانيان درخشندگي دارد براي زمينيان نيز روشنگر باشد ان شاء الله.
اينک اين شما و اين متن سخنراني.
والسلام عليکم و رحمةالله - سيد احمد خاتمي 21/6/84- 7 شعبان 1426
الف- جايگاه مراسم عزاداري
عزاداري و برپايي مراسم ماتم در سوگ خوبان و اولياء خدا امري است که ريشه در قرآن و سيره نبوي(ص) و سيره امامان(علیهم السلام) دارد. اين عزاداري ها مصداق مودت اهل بيت(علیهم السلام) است.(1) مصداق تعظيم شعائر الهي است.(2) مصداق فرياد مظلوم عليه ظالم است (3) و در سيره نبي اکرم(ص) داريم که حضرت در سوگ شهداي احد و به ويژه حمزه سيد الشهداء عزا گرفت و ترغيب به عزاداري بر حضرت کرد. نيز در سوگ شهادت حضرت جعفر بن ابي طالب و زيد بن حارثه و عبدالله بن رواحه عزا گرفت. برپائي مجلس عزا را عيب نمي دانست و با آن برخورد نمي کرد. راوي گويد: يکي از بستگان پيامبر اکرم(ص) از دنيا رفت، زنها جمع شدند و مجلس عزا براي او برپا کردند. عمر برخاست آنها را از اين کار نهي کرد و آنها را طرد نمود. پيامبر(ص) فرمود: عمر، رهايشان کن که چشم، گريان و قلب، مصيبت ديده و داغ تازه است. (4) شنيدني است که پيامبر اکرم(ص) براي امام حسين(علیه السلام) در روز اول ولادتش مجلس عزا گرفت. (5) در منزل ام سلمه در دوره کودکي براي امام حسين مجلس عزا گرفت. (6) در منزل عايشه براي حضرت امام حسين(علیه السلام) مجلس عزا گرفت.(7) در خانه امام علي(علیه السلام) براي حضرت مجلس عزا گرفت.(8) بنابراين اگر بگوئيم بنيانگزار عزاداري بر سيد و سالار شهيدان، حضرت نبي اکرم(ص) و امامان(علیه السلام) بوده است سخني به گزاف نگفتهايم.(9)در سيره امامان(علیهم السلام) هم برنامه اي که هرگز در هيچ شرايطي ترک نشد برپائي عزا بر سالار شهيدان امام حسين(علیه السلام) بود. امام سجاد(علیه السلام) پس از امام حسين(علیه السلام) تا زنده بود در هر مجلس از داغ حسين مي گفت و در حقيقت مجلس عزا برپا مي کرد. امام باقر(علیه السلام) هم در شرايط سخت و خفقاني دستور مي داد روز عاشورا عزاي امام حسين را برپا کنند. مالک جهني مي گويد امام باقر(علیه السلام) در روز عاشورا فرمود: همه براي امام حسين(علیه السلام) گريه کنند و اهل خانه را دستور به گريه بر حضرت مي داد.(10) همين سيره را حضرت امام صادق(علیه السلام) و امامان ديگر(علیه السلام) داشتند. آنها بر اين امر اصرار داشتند که از رهگذر عزاداري و برپايي عزاي سالار شهيدان چراغ پرفروز نهضت حسيني روشن بماند، که ماند.
مجالس عزاي حسيني نه تنها نام سيدالشهداء(علیه السلام) را پرآوازه نگهداشته، بلکه سبب ماندگاري پيام اسلام عزيز شدند. بر اين اساس است که احياگر مکتب نجات بخش عاشورا در عصر حاضر حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) بيشترين تاکيدها را بر برپائي عزاداري سيد و سالار شهيدان داشتند: ملت ما قدر اين مجالس را بدانند، اين ها مجالسي است که زنده نگه مي دارد ملت ها را(11) ملت ما را اين مجالس حفظ کرده؛ بي خود نبود که رضاخان و مامورين ساواک تمام مجالس عزا را قدغن کردند.(12) مجالس عزا را با همان شکوهي که بيشتر انجام مي گرفت و بيشتر از او حفظ کنيد.(13) مجالس سوگواري ائمه اطهار(علیه السلام) را بايد حفظ کنيد اينها را بايد حفظ کنيد. اينها شعائر مذهبي ماست که بايد حفظ شود.
با توجه به جايگاه رفيع عزاداري و گوهر ارزشمندي که در آن نهفته است بديهي است که دشمنان تلاش گسترده در جهت تخريب و تحريف آن داشته باشند. در برهه اي از زمان که عباسي ها قدرتمند بودند در پي تخريب عزاي سالار شهيدان بودند که عزاداران را دستگير مي کردند، شکنجه و اعدام مي کردند و در برههاي که قدرت مقابله نداشتند، در پي تحريف آن بودند تا جلوي تاثير گذاري اين سنت مبارک را بگيرند. با توجه به تاثير ژرف فرهنگ عاشورا در پيروزي و تداوم انقلاب اسلامي، دشمنان قسم خورده اسلام اين بار در پي تحريف اين فرهنگ بر آمدند تا تاثير آفريني آن را کمرنگ کنند. گزارش ذيل هشداري است براي همه آنان که در اين رابطه تاثير گذارند هم بانيان محترم، هم خطباء محترم، و هم مداحان محترم.
در بعضى از خوانندگان جلسات مداحى اطلاع پيدا كردم استفاده از مدحها و تمجيدهاى بى معناست كه گاهى هم مضر است. فرض كنيد راجع به حضرت اباالفضل صحبت مىشود بنا كنند از چشم و ابروى آن بزرگوار تعريف كردن مثلاً قربون چشمت بشم، مگر چشم قشنگ در دنيا كم است؟ مگر ارزش اباالفضل به چشم هاى قشنگش بوده ... اينها سطح معارف دينى ما را پايين مىآورد معارف شيعه در اوج اعتلاست... ارزش اباالفضل العباس به جهاد و فداكارى و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است، به صبر و استقامت اوست، به آب نخوردن اوست در عين تشنگى و بر لب آب بدون اين كه شرعاً و عرفاً هيچ مانعى وجود داشته باشد.
نقشه سيا در رابطه با فرهنگ عاشورا
اخيراً کتابي به نام "نقشه اي براي جدايي مکاتب الهي" در آمريکا انتشار يافته که در آن گفتگوي مفصلي با دکتر مايکل برانت يکي از معاونان سابق سيا سازمان اطلاعاتي مرکزي آمريکا انجام شده است. او در اين زمينه مي گويد بعد از مدتها تحقيق به اين نتيجه رسيديم که قدرت رهبر مذهبي ايران و استفاده از فرهنگ شهادت در انقلاب ايران تاثير گذار بوده است. ما همچنين به اين نيتجه دست يافتيم که شيعيان بيشتر از ديگر مذاهب اسلامي فعال و پويا هستند. در اين گردهمايي تصويب شد که بر روي مذهب شيعه تحقيقات بيشتري صورت گيرد و طبق اين تحقيقات برنامه ريزيهايي داشته باشيم؛ به همين منظور چهل ميليون دلار بودجه براي آن اختصاص داديم و اين پروژه در سه مرحله به ترتيب زير انجام شد... پس از نظر سنجيها و جمعآوري اطلاعات از سراسر جهان به نتايج مهمي دست يافتيم. متوجه شديم که قدرت مذهب شيعه در دست مراجع و روحانيت مي باشد... . اين تحقيقات ما را به اين نتيجه رساند که به طور مستقيم نمي توان با مذهب شيعه رو در رو شد و امکان پيروزي بر آن بسيار سخت است و بايد پشت پرده کار کنيم. ما به جاي ضرب المثل انگليسي "تفرقه بيانداز، حکومت کن" از سياست "اختلاف بيانداز، نابود کن" استفاده کرديم و در همين راستا برنامه ريزيهاي گسترده اي را براي سياستهاي بلند مدت خود طرح کرديم حمايت از افرادي که با مذهب شيعه اختلاف نظر دارند و ترويج کافر بودن شيعيان به گونهاي که در زمان مناسب عليه آنها توسط ديگر مذاهب اعلام جهاد شود. همچنين بايد تبليغات گستردهاي را عليه مراجع و رهبران ديني شيعه صورت دهيم تا آنها مقبوليت خود را در ميان مردم از دست بدهند.
يکي ديگر از مواردي که بايد روي آن کار مي کرديم موضوع فرهنگ عاشورا و شهادت طلبي بود که هر ساله شيعيان با برگزاري مراسمي اين فرهنگ را زنده نگه مي دارند. ما تصميم گرفتيم با حمايت هاي مالي از برخي سخنرانان و مداحان و برگزارکنندگان اصلي اينگونه مراسم که افراد سودجو و شهرتطلب هستند عقايد و بنيانهاي شيعه و فرهنگ شهادت طلبي را سست و متزلزل کنيم و مسائل انحرافي در آن به وجود آوريم به گونهاي که شيعه يک گروه جاهل و خرافاتي در نظر آيد.
در مرحله بعد بايد مطالب فراواني عليه مراجع شيعه جمع آوري کنيم و به وسيله مداحان و نويسندگان سودجو انتشار دهيم و تا سال 1389 مرجعيت را که سد راه اصلي اهداف ما مي باشند تضعيف کرده و آنان را به دست خود شيعيان و ديگر مذاهب اسلامي نابود کنيم و در نهايت تير خلاص را بر اين فرهنگ و مذهب بزنيم.(14)
امام راحل، پيشگام آسيب زدايي
لذاست که آسيبشناسي اين مجالس و آسيبزدائي از آنها بزرگترين خدمت به نهاد مقدس عزاداري است. از کلمات امام راحل عظيم الشان استفاده مي شود که آن امام عزيز با فراستي که در مومن است از حدود 60 سال پيش به اين نکته هم توجه داشته اند: بايد بدانيد که اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند بايد اين سنتها را حفظ کنيد البته اگر چنانچه ناروايي بوده است سابق و دست اشخاصي بي اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها يک قدري تصفيه شود لکن عزاداري به همان قوت خودش باقي بماند.(15)
در اينجا بايد يک سخني هم در خصوص عزاداري و مجالسي که به نام حسين بن علي(علیه السلام) برپا مي شود بگوئيم. ما و هيچ يک از دينداران نمي گوئيم که با اين اسم هر کسي هر کاري مي کند خوب است؛ چه بسا علماي بزرگ و دانشمندان بسياري از اين کارها را ناروا دانسته و به نوبت خود از آن جلوگيري کردند. چنانکه همه ميدانيم که در بيست و چند سال پيش از اين عالم عامل بزرگوار مرحوم حاج شيخ عبدالکريم که از بزرگترين روحانيون شيعه بود در قم شيبه خواني را منع کرد و يکي از مجالس بزرگ را مبدل به روضه خواني کرد و روحانيون و دانشمندان ديگر هم چيزهايي را که بر خلاف دستور ديني بوده منع کرده و ميکنند.(16) بنابراين خدمت بزرگ در مقطع کنوني به عزاداري سالار شهيدان، شناسايي آسيبها و تلاش در جهت آسيبزدايي است. روز چهارشنبه 9/6/84 گذشته در محضر آيتالله العظمي فاضل لنکراني بودم صريح عبارت ايشان اين بود که اگر اين آسيبهايي که در برخي مجالس عزاداري هست ادامه يابد من بر اصل کيان تشيع احساس خطر مي کنم. شبيه اين اظهار نظر را آيت الله العظمي مکارم داشتند و فرمودند اگر اين روند ادامه يابد، بيم آن مي رود که روند مجالس عزاداري به دست کساني بيفتد که اصلاً اهليت ندارند.
افراط و تفريط در عرصه آسيب ها
پيش از آن که وارد عرصه بحث از آسيبها شويم تذکر يک نکته را ضروري ميدانم و آن اين که: در عرصه مقابله با آسيبها دو نظريه وجود دارد که بنده معتقدم در دو طرف افراط و تفريط است و نظريه معتدل حد وسط است. اين دو نظريه عبارتند از:
1- يک نظريه آن است که عزاداري امر مقدسي است اصلاً نبايد در اين عرصه وارد شد. بگذاريم مردم هر کاري مي کنند بکنند به هر شکلي که ميخواهند عزاداري کنند. اگر بخواهيم در اين ميدان وارد شويم و نقد کنيم چه بسا اصل عزاداري آسيب مي بيند؛ پس چرا دست به ابروي و عزاداري بزنيم که در نتيجه چشم کور شود! صاحبان اين نظريه بايد توجه کنند که اگر از عزاداري آسيب زدائي نشود چه بسا اصل عزاداري آسيب ديده و شاهد آن باشيم که چند سال آينده در عزاداري همه چيز باشد جز احياء مکتب سالار شهيدان(علیه السلام). ما نميتوانيم در اين عرصه بي تفاوت باشيم و اجازه دهيم در پوشش عزاداري، گناه و معصيت صورت پذيرد.
2- نظريه دوم که نظريه تفريطي مي دانيم اين است که به گونهاي از عزاداريها انتقاد کنيم که خداي ناکرده مردم از اصل برپايي آن دلسرد شوند. به گونهاي از مداحها انتقاد کنيم که خوبان آنها نيز زير سوال روند. بحمدالله در جمع مداحان کشور کساني هستند که هم مخلصانه مي خوانند هم با مطالعه و هم مراقب اند از حدود شرع خارج نشوند. من ارج و ارزش اينگونه مداحان را از دعبل و کميت ديروز کمتر نمي دانم. نبايد به گونهاي از خطبا انتقاد کنيم که تر و خشکش همه با هم بسوزد! خطباي ارزشي که زبان گوياي اسلاماند نيز آسيب ببينند. اينهم نادرست است، ما معتقديم بايد در اين عرصه جانب اعتدال را گرفت. بر برپايي عزاي حسيني و اهل بيت(علیه السلام) تاکيد داشته باشيم، از خطبا و مداحان مخلص تجليل و تکريم کنيم، در عين حال رسالت روشنگري خود را در عرصه عزاداريها همانند ديگر عرصهها داشته باشيم بنابراين اگر در اين مجلس عظيم سخن از آسيبها داريم، هرگز در صدد تخريب عزاداريها، خطبا و مداحان مخلص نيستيم؛ بلکه در پي آنيم که اين نهاد مقدس با نشاط و شادابي بماند و همانند گذشته الهام بخش باشد.
ب- آسيبها
آسيبهايي که در اين عرصه قابل ذکر است بر دو قسم است: يکي آسيب محتوائي است و ديگر آسيب شکلي است اما آسيبهاي محتوايي عبارتند از:آسيبهاي محتوايي
1- طرح يک جانبه سيماي معصومين
طرح يک جانبه سيماي پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و معصومين(علیه السلام) در مجالس عزا و شادي اهل بيت(علیه السلام) و تنها جنبه قداست و ملکوتي امامان را مطرح کردن و بس. توضيح آن که پيامبر و امامان دو جنبه دارند: يکي جنبه ملکوتي که در اين نگاه معصوماند، علم غيب دارند، ولايت تکويني دارند و... و ديگر جنبه ملکي و زميني "قل انما انا بشر مثلکم." ما بايد در مجالس اهل بيت هر دو بعد را مطرح کنيم و تاکيد بر بعد دوم داشته باشيم؛ آنها الگوي زندگي اند جنبه هاي الگويي زندگي اهل بيت مطرح شود اينست که سازنده است؛ از مناقب اهل بيت بگوئيم از انس آنها با خداوند، ارتباط صميمي با مردم، گره گشايي از کار مردم، زهد، شجاعت و ... و دهها بعد ديگر. قرآن و روايات حتي ابراز محبت به اهل بيت(علیه السلام) را مقدمه براي عمل مي دانند. در آيهاي ميخوانيم: "قل لا اسئلکم عليه اجراً الا المودة في القربي"؛ بگو بر اين رسالت از شما اجري نميخواهم جز مودت قربي (خمسه طيبه طاهره) (17) در آيه ديگر ميخوانيم: "قل ما سئلتکم من اجر فهو لکم ان اجري الا علي الله) اجري که خواستم به نفع شماست اجرم بر خداست.(18) در آيه سوم مي خوانيم: "قل ما اسئلکم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الي ربه سبيلا "؛ بگو اجري بر رسالت از شما نميخواهم مگر کسي که بخواهد راه به سوي خداوند بيايد.(19) از مجموع سه آيه استفاده مي شود مودت هم جهت راه يابي به سوي خداوند است. اين از قرآن؛ در روايات هم فراوان بر الگو بودن اهل بيت(علیه السلام) تاکيد شده است. پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود اهل بيت من فارق بين حق و باطلند، اينها امامانياند که بايد به آنها اقتدا کرد.(20)"عن مولينا اميرالمؤمنين(علیه السلام) انظروا اهل بيت نبيکم فالزموا سمتهم و اتبعوا اثر هم فلن يخرجوکم من هدي و لن يعيدوکم في ردي فان لبدوا فالبدوا و ان نهضوا فانهضوا ولا تسبقوا هم فتضلوا ولا تتاخروا عنهم فتهلکوا"(21)؛ مولي علي(علیه السلام) فرمود به اهل بيت پيامبرتان بنگريد، از آن سو که گام برمي دارند برويد. قدم جاي قدمشان بگذاريد آنها شما را هرگز از راه هدايت بيرون نمي برند و به پستي و هلاکت باز نمي گردانند. اگر سکوت کردند سکوت کنيد اگر قيام کردند قيام کنيد،از آنها پيشي نگيريد که گمراه مي شويد و از آنان عقب نمانيد که نابود مي گرديد.
"عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) اجعلوا اهل بيتي منکم مکان الرأس من الجسد و مکان العينين من الرأس فان الجسد لا يعندي الا بالرأس ولا يعتدي الرأس الا بالعينين"(22)؛ پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود اهل بيتم را همانند سر در پيکره زندگي قرار دهيد و همانند دو چشم از سر؛ همانا جسد جز با سر راه به جاني نمي برد، هدايت سر هم با چشمها است.
آنچه که بسي مايه تأسف است آن است که اخيراً در برخي از مجالس حتي از بُعد ملکوتي امامان و مناقب معنوي آنان گفته نمي شود و صرفاً سخن از توصيف چشم و ابروي اهل بيت است. همان که مورد نقد مقام معظم رهبري هم قرار گرفت. چيز ديگري که بنده در بعضي از خوانندگان جلسات مداحي اطلاع پيدا کردم استفاده از مدحها و تمجيدهاي بي معناست که گاهي هم مضر است. فرض کنيد راجع به حضرت اباالفضل صحبت ميشود بنا کنند از چشم و ابروي آن بزرگوار تعريف کردن مثلاً قربون چشمت بشم، مگر چشم قشنگ در دنيا کم است؟ مگر ارزش اباالفضل به چشمهاي قشنگش بوده... اينها سطح معارف ديني ما را پايين ميآورد. معارف شيعه در اوج اعتلاست... ارزش اباالفضل العباس به جهاد و فداکاري و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است، به صبر و استقامت اوست، به آب نخوردن اوست در عين تشنگي و بر لب آب بدون اين که شرعاً و عرفاً هيچ مانعي وجود داشته باشد.(23) بنگيريد به نمونههايي از اين سست مطرح کردن ها:
از همان روز ازل مست نگاتم مي دوني
کار چشماش دلبريه
قد و بالاي قشنگش عجب محشريه
سياهه چشات جزيره دله
هر کس از نسل توئه چه خوشگله
از نگاه تو محبت مي باره
مردي از مردونگيت کم مياره
با اين که من خوب مي دونم آدمي بي اصل و نسبم
بده اجازه اي خدا عشقمو نقاشي کنم
خوب مي شه قلب عاشقم يه طرح خوشگل مي زنم
نقش يه مرد پهلوون طرح شمايل مي زنم
به روي صفحه مي کشم پيشاني بلند مشو
ابروهاي کموني شو صورت آسموني شو
تا که به چشماش مي رسم کشيدنش چه مشکله
آخر چشاي يار من سياهه خيلي خوشگله
امامان که اين همه تأکيد بر عزاداري داشتند بر اين نکته هم تأکيد داشتند که عزاداريها بايد جهت روشنگرانه، افشاگرانه و هدايت گرانه داشته باشد براي اين کار عملاً از شعراي متعهد و ارزش آن روز که نقش مداح ها و مرثيه خوانهاي امروز را داشتند تجليلها و تکريمها مي کردند.
چرا امامان از کميت اين همه تجليل کردند؟ چرا امام سجاد(علیه السلام) به کميت مي گويد که ما از پاداش کار تو و اشعار تو عاجزيم خدا خودش به تو پاداش دهد(24). امام صادق(علیه السلام) مي فرمايد: خدايا گناهان گذشته و آينده کميت و گناهاني که پنهان و آشکار انجام داده ببخش و آن قدر به او بده تا راضي شود. اين بدان دليل است که شاعر متعهد و ارزشي است قصيده هاشميات 578 بيتي او تمام معرفي اهل بيت، فجايع بني اميه و حکومت عدل اسلامي است. در پايان شعرش مي گويد:
تو ازع من قلبي ظماء و البب
فاني عن الامر الذي تکرهونه
بقولي و فعلي مااستطعت لا جنب
پس من نسبت به آنچه شما دوست نداريد با گفتار و رفتار خويش تا آنجا که در توان من است از آن دوري ميجويم. او آن چنان شيفته اهل بيت است که فرزندش مي گويد به هنگام شهات سه بار اللهم صل علي محمد و آل محمد گفت و به ديدار خدا رفت(25). و نيز تجليلي که از ديگر شاعران اهل بيت همانند فرزدق، دعبل، حميري و مانند آن داشته اند همگي در اين راستا بود. اهل بيت مجلس عزايي را مي پسندند که در آن احياء امر اهل بيت و مکتبشان باشد. مجالس عزاي اين چنيني بود که انقلاب آفرين و مبدأ قيام پانزدهم خرداد شد که مبدأ انقلاب بزرگ اسلامي است. عاشوراي سال 1342 که دو روز بعد امام دستگير شد و حوادث پانزدهم خرداد پيش آمد نوحه اين بود:
نيست ز مرگ واهمه
تا به تنم توان بود
زير ستم نمي روم
ننگ حيات و ذلتش
عزت مرگ و لذتش
من ز يزيد بي پدر
ظلم و ستم نمي کشم
شعر رايج عزاي انقلابي اين بود که:
بزرگ فلسفه قتل شاه دين اين است
که مرگ سرخ به از زندگي ننگين است
نه ظلم کن به کسي نه به زير ظلم رو
که اين مرام حسين است و منطق دين است
يا شعر زنده و حماسي شاعر معاصر آقاي بهجتي:
اندر آنجا که باطل امير است
اندر آنجا که حق سر بزير است
اندر آنجا که دين و مروت
پايمال و زبون و اسير است
راستي زندگي ناگوار است
مرگ بالاترين افتخار است
اندر آنجا که از فرط بيداد
نيست مظلوم را تاب فرياد
اندر آنجا که ظالم به مستي
بر سر خلق مي تازد آزاد
مهر بر لب نهادن گناه است
خامشي بدترين اشتباه است
اين اساس مرام حسين است
روح و رمز قيام حسين است
يا که آزادگي يا شهادت
حاصلي از پيام حسين است
شيعه او هم اينسان غيور است
تا ابد از زبوني به دور است
شيعه و تن به بيداد دادن؟
شيعه و مهر برلب نهادن؟
شيعه و خفتن و آرميدن؟
شيعه و در مذلت فتادن؟
شيوه شيعه هرگز نه اينست
شيعه نبود هر آن کس چنين است
زان شهيد سر از دست داده
زان فداکار در خوان فتاده
جاودان آيد اين بانگ پرشور
لا اري الموت الا سعاده
آري آزاد مردان بکوشند
بر ستمگر چو طوفان خروشند
شور عالم ز نام حسين است
مستي جان ز جام حسين است
هر کجا نهضتي حق پسند است
ريشه اش از قيام حسين است
او به خون اين سخن کرد ترسيم
پيش ظالم نگرديد تسليم
2. غلو
ديگر آسيب، طرح مسايل غلوآميز در عزاداريهاست "حسين اللهي شدن"! "زينب اللهي شدن"! و از اين رهگذر خود را مقدس جلوه دادن. قرآن کريم از غلو نهي مي کند "يا اهل الکتاب لا تغلوا في دينکم ولا تقولوا علي الله الا الحق." (26) اي اهل کتاب، غلو در دين نکنيد و بر خدا جز حق نگوييد. "قل يا اهل الکتاب لا تغلوا في دينکم." (27) اي اهل کتاب در دينتان غلو نکنيد. پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: "ايکم والغلو في الدين فانما هلک من کان قبلکم بالغلو في الدين"(28). از غلو در دين بپرهيزيد، گذشتگان شما با غلو در دين هلاک شدند. امامان ما شديدترين برخورد را با غُلات داشتند. اميرالمؤمنين(علیه السلام) فرمود: "اللهم اني بريء من الغلاه کبراءه عيسي بن مريم من النصاري اللهم اخذلهم ابداً ولا تنتصر منهم احداً"(29)؛ خدايا من از غلات بيزارم همانند بيزاري حضرت عيسي از نصاري. خدايا آنها را تا هميشه خوار کن و هيچ کدام از آنها را ياري مکن. و برخي از غلاتي را که مدعي ربوبيت مولا علي(علیه السلام) بودند سوزاند(30). امام صادق(علیه السلام) فرمود: "احذروا علي شبابکم الغلاه لا يفسدوهم فان الغلاه شر خلق الله يصغرون عظمه الله و يدعون الربوبيه لعبادالله و الله ان الغلاه اشر من اليهود النصاري و المجوس و الذين اشرکوا"(31)؛ از جوانان خود از شر غلات بر حذر باشيد مباد آنها را فاسد کنند همانند غلات بدترين بندگان خدا هستند عظمت خداوند را تحقير کرد و ادعاي خدائي براي بندگان خدا دارند. به خدا قسم غلات بدتر از يهود و نصاري و مجوس و مشرکان هستند. امام رضا(علیه السلام) فرمود: "لعن الله الغلاه ... لا تقاعدوا هم ولا تصادقوا هم و ابرأء منهم بريء الله منهم"(32)؛ خدا غلات را لعنت کند... همنشين اينها نشويد طرح دوستي با آنها نريزيد، همان گونه که خداوند از انها برائت جسته شما هم برائت بجوييد.در رابطه با غلات چهار کتاب زير خواندني است:
1. الجذور التاريخيه و النفسيه للغلو و الغلاه تأليف سامي العزيزي؛
2. شبهه الغلو عنه الشيعه تأليف دکتر عبدالرسول غفار؛
3. پژوهشي درباره طوايف غلاه تا پايان غيبت صغري و موضع ائمه در اين باره تأليف اسکندر اسفندياري،
4. غاليان کاوشي در جريان ها و برآيندها تأليف نعمت الله صفري فروشاني.
با اين همه انزجاري که ما از اهل بيت(علیه السلام) از غلات مي بينيم متأسفانه مي بينيم که همچنان در برخي از عزاداري ها باز نمونه هايي از غلو مطرح مي شود که تأثير فراواني در تخريب چهره ائمه(علیه السلام) داشته و دارد و سبب مي شود چهره شيعه که پيوسته چهره اي دين مدار و منطقي بوده، چهره اي تحريف شده و نادرست معرفي گردد.
3. دروغ
عرضه دروغ در اين عرصه ها، آفت ديگر اين مجالس است. ما معتقد نيستيم که هدف وسيله را توجيه کند و چون هدف مقدس است پس از دروغ استفاده شود. اين دردي است که صد سال قبل مرحوم محدث نوري در "لؤلؤ و مرجان" از آن ناليده و به نحو مبسوط در نکوهش دروغ و دروغگويي در عزاها سخن گفته اند و نمونه هايي هم آورده اند. شهيد مطهري درباره اين کتاب مي گويد که من خيال نمي کنم در هيچ کتاب درباره دروغ به طور کلي به اندازه اي که در اين کتاب بحث شده، بحث شده باشد. چنين کتابي شايد در دنيا وجود نداشته باشد(33).نقل چند نکته در اينجا گفتني است:
1. برخي مطالبي که در رابطه با سالار شهيدان گفته مي شود دروغ بودنش بيّن است مثل آن که گفته مي شود طول نيزه سنان 60 ذراع بوده و از بهشت آمده و يا عدد کساني که با امام حسين جنگيدند 000/600 نفر سواره بودند، يک ميليون پياده! و يا 000/800 نفر! امام حسين 000/300 نفر آنها را کشت، حضرت عباس 000/25 نفر آنها را! در حالي که نص تاريخي مورد اعتماد مي گويد عدد لشکر يزيد 000/30 يا 000/80 يا 000/100 بيشتر نبوده است و عدد کساني که سيدالشهدا کشته 1800 نفر بوده اند... برخي مطالب است که دروغ بودنش بيّن نيست ما بايد در برابر مطالب دروغ بيّن، موضع داشته باشيم اما دروغ غير بيّن را بايد تأمل کرد.
2. بايد توجه داشت پرورش روضه يعني متن را محور قرار دادن و همان را توضيح دادن دروغ نيست، آن چنانکه زبان حال هم اگر وهن آميز نباشد دروغ نيست.
3. ملاک صحت و سقم و راست و دروغ بودن هم تنها منابع معروف نيست، چه بسا مطلبي که در منابع دست دوم هست و صادق است و چه بسا مطلبي که در منابع دست اول هست و دروغ است. به هر حال دروغ از آفات هميشه مجالس عزا بوده است ليکن حرف اين است فراوانند کساني که مي خواهند روضه درست بخوانند وليکن منبع مورد اعتماد ندارد منابعي مثل نفس المهموم، لهوف و... بخشي از روضه هاي راست است نه همه آنها.
در اينجا، جا دارد که از حوزه هاي علميه گله کنيم که آيا اين همه که از روضه هاي دروغ مي ناليد آيا گامي در جهت تدوين روضه هاي درست برداشته ايد؟ سوگوارانه بايد گفت نه. فراوانند جوان هاي متديني که ميگويند ما مي خواهيم روضه درست و صحيح بخوانيم شما کتاب به ما معرفي کنيد، ولي متأسفانه کار نشده است. به هر حال دروغ هميشه حرام است به ويژه آنجا که با آن مقدسات هتک شود. مسوغات کذب (مواردي که اجازه دروغ گفتن داريم) در فقه ما روشن است: يکي در مقام ضرورت است "الدين اکره و قلبه مطمئن بالايمان" و ديگر جهت اصلاح بين مردم "المصلح ليس بکذاب". هيچ نداريم که گرياندن مردم براي اهل بيت(علیه السلام) هم از مسوغات کذب است!
4. مطالب ذلت آميز
طرح مطالب ذلت آميز، تعبيرهايي همچون زينب مضطر و... امام زين العابدين بيمار و... که ذلت از ساحت مقدس اهل بيت(علیه السلام) به دور است. که: "ولله العزة و لرسوله و للمؤمنين"(34) حسيني که نه تنها خودش نماد عزت است حتي به بازماندگان خويش هم تأکيد بر حفظ عزت دارد: "يا اختي اني اقسمت عليک فابرئ قسمي لا تشقي علي حبيبا ولا تخمشي علي وجهاً ولا تدعي عليّ بالويل و الثبور اذا انا هلکت"(35)؛ خواهرم تو را قسم مي دهم که پس از من گريبان چاک مزن، سيلي بر صورت مزن، و بر من واژه هاي واي و نابودي را به کار مبر. آن وقت با اين همه تأکيد کسي بيايد بگويد: پس از آن که عبيدالله بن زياد عمربن سعد را به سوي امام حسين(علیه السلام) فرستاد تا با آن حضرت بجنگد (چون انبوه سپاهيان عمرسعد را ديد و فهميد که با ياران اندکش توان مقابله با آنها را ندارد) به عمربن سعد گفت يکي از سه پيشنهاد مرا بپذير:1. رهايم کن از همان راهي که آمدم برگردم!
2. يا بگذار بروم به مرز و سرحدات ترک و با آنها بجنگم!
3. و يا مرا پيش يزيد ببر تا دستم را در دست او بگذارم و با او بيعت کنم تا او خودش درباره من حکم کند!
عمربن سعد اين سه پييشنهاد را از طرف امام حسين(علیه السلام) به ابن زياد گزارش داد اما ابن زياد هيچ کدام را قبول نکرد و به عمرسعد نوشت حسين بيش از اين دو راه ندارد يا بايد زير فرمان من درآيد و به حکم من تسليم شود و يا کشته شود!
اين قطعاً دروغ است ذلت است، و با ساحت مقدس سيدالشهدا(علیه السلام) سازگاري ندارد گرچه آن را ابن قتيبه دينوري، ابوالفرج اصفهاني، ابن عساکر دمشقي، ابن اثير جزري و مانند آنها نقل کرده اند.
پي نوشت ها:
1. شورا، آيه 23.
2. حج / 32.
3. نساء / 48.
4. سنن ابن ماجه، ج 1، ص 88.
5. مقتل خوارزمي، ج 1، ص 88.
6. مجمع الزوائد هيثمي، ج 9، ص 189.
7. مقتل خوارزمي، ج 1، ص 159.
8. مقتل خوارزمي، ج 2، ص 167.
9. در اين زمينه ر.ک: سيرتنا و سنتنا سيره نبينا از مرحوم علامه اميني و کتاب اقناع اللائم از مرحوم سيد محسن امين.
10. کامل الزيارات، ص 174.
11. قيام عاشورا در کلام و بيان امام خميني.
12. همان.
13. همان.
14. روزنامه جمهوري اسلامي 5/3/83.
15. کشف الاسرار، ص 173.
16. کشف الاسرار، ص 141.
17. سوره شوري، 23.
18. سوره سبأ، 47.
19. سوره فرقان، 57.
20. اهل البيت في الکتاب و السنه.
21. نهج البلاغه، خطبه 97.
22. اهل البيت في الکتاب و السنه، ص 101 به نقل از کشف الغمه، ج 2، ص 35. امالي طوسي، 483، کفايه الاثر، ص 111.
23. مجله هيأت ماهنامه تخصصي هيأت رزمندگان اسلام شماره 9، ص 5 و ص 6.
24. الغدير، ج 2، ص 295.
25.الغدير، ج 2، ص 307، الانماني، ج 17، ص 43.
26. سوره نساء، آيه 171.
27. سوره مائده، آيه 77.
28. مسند احمد بن حنبل.
29. بحارالانوار، ج 25، ص 284.
30. بحارالانوار، ج 18، ص 552/ مستدرک الوسائل، ج 18، ص 17.
31. بحارالانوار، ج 25، ص 266.
32. اهل البيت في الکتاب و السنه.
33. مجموعه آثار، ج 17، ص 613.
34. سوره منافقون، آيه 8.