نویسنده: محمد علی قاسمی
یکی از صفات زشت انسان دروغگویی است؛ تا آن جا که در سخن اهل بیت (علیهم السلام) آن را بدتر از شرابخواری معرفی کردهاند و یا آن را کلید همه زشتیها و پلیدیها به شمار آوردهاند. (1) و یا فرمودهاند: دروغگویی، سبب ذلت و ننگ در دنیا و عذاب و آتش در آخرت خواهد شد. (2) علی (علیه السلام) میفرماید: هیچ کس لذت ایمان را نمیچشد، مگر این که شوخی و جدی دروغ را ترک کند. (3)
امروزه، والدین بسیاری از دروغ گفتن کودکانشان شکایت میکنند و راه و چارهی پیشگیری و درمان این صفت زشت را میجویند.
سخنان دروغ نمای کودکان
کودکان، به دلیل قدرت تخیّل قوی، تا سن حدود پنج سالگی نمیتوانند، بین رؤیا، حقیقت و مجاز و خیالپردازی فرق بگذارند؛ از این رو، اگرچه سخنان آنان خلاف واقع و دروغ جلوه میکند، دروغ به شمار نمیآید و جنبه فساد و زشتی اخلاقی پیدا نمیکند، (4) و جایی برای نگرانی ندارد؛ اما، از این پس اگر کودکی دروغ بگوید، باید علت آن را کشف کرد و درصدد رفع آن برآمد.علل دروغگویی کودکان
دروغگویی کودکان ممکن است، به یکی از علتهای زیر باشد:1. الگوبرداری از اطرافیان
کودک، از همان زمان که چشم باز میکند و از همان مراحل نخست رشد، درک وفهم، با نخستین کسانی که سرو کار دارد، آنان را الگوی خود میداند و خود را در صفات همانند آنان قرار میدهد؛ حال، اگر پدر و مادر یا اطرافیان، در روابط میان خانواده یا دیگران، سخنان خلاف واقع بگویند؛ حتی اگر توجیه درستی داشته باشند، کودک، آنها را دروغ میداند و ابتدا به صورت تقلید و سپس به صورت عادت و اندکی بعد به عنوان وسیله پیشبرد کارها از آن استفاده میکند.گاهی پدر یا مادر به دیگری نسبت دروغ میدهد و کودک این سخن را میشنود و یاد میگیرد و حتی فراتر از این، گاهی یکی از آنها به کودک میگوید: وقتی پدرت آمد، به او چنین بگو؛ در حالی که این سخن خلاف واقع است؛ این رفتار اعتماد کودک را از پدر یا مادر سلب میکند و دروغ گفتن را به او آموزش میدهد و اعتماد را از خانواده سلب مینماید.
همچنین، گاهی بزرگترها، در حضور کودک به شوخی دروغ میگویند و یا توریه (5) میکنند؛ اما، کودک که قدرت تجربه و تحلیل ندارد و همه این سخنان را خلاف واقع میداند، به خود اجازه میدهد، که او نیز از این سخنان بگوید.
گاهی تفاوت دیدگاهها و اظهارنظر، در نظر کودک دروغ جلوه میکند؛ به عنوان مثال، مادری از پشت آیفون تصویر همسایه را میبیند و میگوید: ای وای! باز این همسایه پر حرف آمد؛ حالا چه کنم؛ پس از چند لحظه که با همسایه مواجه میشود میگوید: خیلی خوشحال شدم؛ کودک با خود میگوید: چند لحظه قبل مادرم میگفت: از این همسایه خوشم نمیآید و دنبال راه فراری میگشت؛ اما اکنون به او میگوید: از دیدن شما خوشحالم؛ کودک بدین سان، دروغگویی را میآموزد.
2. تکلیف زیاد و نیاز به تحسین
کودک دوست دارد، تأیید و تحسین گردد واین را از سوی والدین بیشتر از دیگران میپسندد؛ از این رو، میخواهد آنچه را به دوش او گذاشته شده خوب انجام دهد تا دیگران او را تشویق نمایند؛ اما، از آن جایی که تکلیف از حد توان او خارج است، او را وادار میکند که دروغ بگوید و در مقابل کاری که انجام نداده، تشویق و تحسین گردد.3. ترس از تنبیه
کودک، میداند اگر والدین اشتباه او را ببینند، سخت بر سرش فریاد میکشند و با خشم، تندخویی و کتک با او برخورد میکنند؛ بنابراین، درصدد بر میآید، برای نجات از این رفتار سخت گیرانه دروغ بگوید. در نخستین باری که کودک کار خطایی کرده بود، با صداقت و راستی به کار خود اعتراف میکرد؛ اما، چون با فریاد و شدت برخورد والدین مواجه شد، در دفعات بعدی تصمیم میگیرد، دروغ بگوید تا از این شدت برخورد نجات پیدا کند؛ در نتیجه، این والدین و اطرافیان هستند که اسباب دروغگویی کودک را فراهم آوردهاند.4. نیاز به توجه
انسان گم گشته در بیابان، تشنه آب گوارایی است که سراسر وجودش را فرا گرفته است؛ کودک نیز همانند این انسان گم گشته در بیابان عصر ماشین، به دنبال قطره آب محبتی است که از سوی والدین یا اطرافیان تقدیمش میشود.کودک دوست دارد، در کانون توجه و علاقه باشد؛ نوازش شود و در آغوش مادر و پدر خود آرام گیرد؛ از این رو، گاه دروغ گفتن، سر و صدا کردن، لجبازی و ... را وسیلهای برای به دست آوردن این توجه مینماید.
اگر آنچه را میخواهد بگوید، به صورت معمولی برای شما تعریف کند، به او توجه نمیکنید؛ بنابراین، مجبور میشود، آن را اضافه و کم کند و به دروغ آلودهاش سازد تا توجه بیشتر شما را به آن جلب نماید.
دروغگویی، محصول برخورد ناصحیح والدین و اطرافیان است؛ وقتی آنان رفتار خود را اصلاح کنند و تصمیم جدی بگیرند که الگوی مناسبی برای کودکان خود باشند، در نتیجه، اصلاح کودکان آسانتر میشود.
5. تشویق به دروغ گفتن
گاهی کودک سخنی خلاف واقع و یا تخیلی را میگوید و از طرف اطرافیان به دلیل شیرین زبانی، با روش تعریف کردن، در کانون توجه و تشویق قرار میگیرد؛ استمرار و ادامهی این روش سبب میشود که کودک به سوی دروغگویی حرکت کند.6. خلف وعده والدین
هر انسانی از بدقولی و پیمان شکنی دیگران نسبت به خود، ناراحت و دلگیر میشود؛ هنگامی که والدین وعده میدهند و به هر دلیلی، حتی اگر موجه باشد، به وعدههای خود عمل نمیکنند، در نظر کودک دروغگو و پیمان شکن جلوه میکنند.فطرت پاک کودکان حساستر از بزرگسالان است. پیمان شکنی و عمل نکردن به وعدهی خود در مقابل آنان، آثار ناگواری در روح آنان برجا میگذارد؛ آن گاه که محیط به گونهای باشد که کودک پیوسته عهدشکنی، بدقولی و دروغگویی را مشاهده کند؛ اندک اندک او نیز به سوی انجام این رفتار پیش میرود؛ کودکان، در ابتدا این عمل را از روی تقلید و به صورت مقایسهای انجام میدهند؛ اما، به مرور، به صورت عادت و اخلاقی ثابت تبدیل خواهد شد.
این آثار و پیامدها سبب شدهاند، پیامبر گرامی اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) به پیروان خود دستور دهد که:
کودکان را دوست بدارید و آنان را در کانون رحمت و لطف خود قرار دهید و آن وقت که به آنان وعدهای میدهید، حتماً به آن وفا کنید. (6)
اگر فرزندی مسؤولیت پذیر و راستگو میخواهید، ابتدا باید در رفتار و گفتار خود اندیشه و تأمل کنید؛ زیرا، بسیاری از اعمال و رفتار فرزندان برگرفته از رفتارهایی است که بارها و بارها در محیط خانواده نظاره میکنند.
7. فرار از موقعیت توسط دروغ
گاهی پدران و مادران نمیتوانند یا نمیدانند، چگونه باید جواب پرسش کودک کنجکاو و باهوش خود را بدهند؛ از این رو، با تصور این که کودک متوجه دروغ و راست نمیشود، به او دروغ میگویند؛ اما، این تصور باطل است؛ زیرا، پس از چندی کودک رشد کرده و میفهمد که به او دروغ گفته شده و از تأثیرات زشت آن در امان نیست؛ به عنوان مثال، پدر میخواهد وسیلهی نقلیه را از منزل خارج کند و به جایی برود؛ فرزندش که متوجه رفتن پدر میشود، اصرار میکند که او را هم همراه خود ببرد؛ اما، پدر به دلیل عدم امکان این عمل، جواب نه را تکرار میکند؛ وقتی فرزند اصرار بیشتری به پدر میکند، پدر دست به حیلهای میزند و به فرزندش میگوید: برو لباسهایت را عوض کن؛ بیا تا تو را ببرم؛ کودک میدود تا لباسهایش را عوض کند؛ اما، وقتی برمیگردد، میبیند پدر رفته است؛ این رفتار و دروغ پدر تأثیر فراموش نشدنی، در روح کودک میگذارد و پدرش در نظر او دروغگوترین فرد جلوه میکند و خود نیز به این سمت کشیده میشود.نکاتی چند دربارهی دروغگویی
1. هرگز با کودکی که دروغ میگوید با خشم، پرخاشگری و عصبانیت برخورد نکنید؛ بلکه، با خونسردی به او بفهمانید که دروغ گفتن ضرورت ندارد؛ بلکه، دقیق سخن گفتن خیلی بهتر است.2. دروغ گفتن کودک را بزرگ جلوه ندهید که این کار خود اثری معکوس دارد.
3. به حرفهای کودک گوش دهید.
4. به گونهای الگوی مناسب برای او باشید که بفهمد، طرفدار راستی و صداقت هستید؛ اگر چه به شما ضرر برساند.
5. در برابر دروغهای کودک بیتفاوت نباشید؛ حتی گوش دادن کامل و نشان دادن چهره که حرفهای او را باور کردهاید، او را به سوی استفاده از دروغ تشویق میکند.
پینوشتها:
1. میزان الحکمة، ج 8، ص 348.
2. شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، ج 1، ص 75.
3. الحدیث، روایات تربیتی، ج 1، ص 129.
4. ر.ک: نسیم مهر، ج 1، ص 106.
5. توریه، سخنی است که ظاهری دارد واقعی. آنچه گوینده قصد کرده است، با آنچه شنونده برداشت میکند متفاوت است؛ شخصی از پدر میخواهد مقداری پول به او بدهد؛ پدر میگوید: ندارم، بعد میگوید: منظورم این بود که در دستانم یا در جیبم پول ندارم.
6. وسائل الشیعة، ج5، ص 126.
قاسمی، محمد علی، (1393) دوران طلایی تربیت، قم: نشر نورالزهرا (س)، چاپ پنجم