لازم است از اختلافات و تفاوتهای طبیعی بشر استفاده شود و هر کس را مطابق استعداد درونی و ساختمان فطریاش پرورش دهند تا جامعه از تمام ذخایر خداداد که در نهاد آدمیان به ودیعه گذارده شده است استفاده نماید.
این حقیقت که تخیل و خلاقیت قدرت اساسی مغز بشر است، مدتهاست به وسیلهی بزرگترین متفکرین شناخته شده است و این صفت بارز، انسان را اشرف مخلوقات نموده است. میتوان گفت در صورتی که کوشش خلاق بشر که غالباً کند، دردناک و مأیوس کننده بود، به کار نمیرفت انسان صرفاً موجودی بود که از مغز هستهها، میوهها، ریشهی گیاهان و گوشت خام تغذیه مینمود. قدرت تخیل بود که انسان را قادر نمود تا با اختراع گیره، انگشت شست، با اختراع چکش، مشت، با اختراع اهرم، نیروی بازو و با اختراع کامپیوتر، بازدهی مغز خود را به مراتب قویتر نماید.
در دنیای پیچیدهی کنونی، افراد تیزهوش و خلاق و صاحبان اندیشهی نو و تفکر واگرا به مثابهی گرانبهاترین سرمایهها، از جایگاه بسیار والا و ارزشمندی برخوردار هستند. در این جا سعی میشود به طور اجمالی مسئلهی خلاقیت و تخیل مطرح گردد. در فرهنگ لغت، خلاقیت عبارت است از نشان دادن عمل یا رفتار و توانایی خلاق. به طور کلی خلاقه یعنی ارائهی یک راه حل مناسب برای مسائل و مشکلات. خلاقیت عبارت است از قدرت ایجاد چیزی نو یا ابداع عقیدهای که قبلاً وجود نداشته است.
خلاقیت ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطافپذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یادگیرنده را قادر میسازد خارج از نتایج تفکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و احتمالاً خشنودی دیگران خواهد بود. متداولترین برداشت از خلاقیت عبارت است از این که فرد، فکری نو و متفاوت ارائه دهد و چیزی تازه به وجود آورد.
خلاقیت مستلزم بهرهگیری از نوعی خاص از جریان فکری است. چیزی که گیلفورد آن را تفکر واگرا نامید. منظور از تفکر همگرا یعنی تفکر صحیح، متناسب، استاندارد، قالبی و درست، و تفکر واگرا به تفکری گفته میشود که در قالبهای متداول نمیگنجد و متفاوت با جریانهای فکری موجود است. به عبارت دیگر، فرد خلاق تمایل دارد مسائل مختلف را به طرق متفاوتی حل کند، ولو این که ظاهراً یک راه حل بیشتر برای آن مسائل وجود نداشته باشد.
ضرورت اساسی خلاقیت، تخیل است. با بهرهگیری از تخیل که نوعی تفکر آزاد است، دنیای بزرگ و پهناور در مقابل چشمان فرد گشوده میشود و او قادر میگردد آزادانه خیالپردازی کند.
خلاقیت شکلی از تخیل کنترل شده است که منجر به نوعی ابداع و نوآوری میشود. تخیل ابداعی و اختراعی که از یک جهت همان تفکر خلاق است ادامهی فرایند بازیها و تخیلات کودکانه است. خلاقیت به عنوان استعداد ذهنی با درجات مختلف بالقوه در نزد همهی افراد بشر اعم از کوچک و بزرگ وجود دارد.
1- ویژگیهای افراد خلاق
برخی از ویژگیهای شناخته شدهی افراد خلاق را که شامل ابعاد شناختی و انگیزشی است، میتوان بدین صورت نام برد:1- از خلاقیت خود آگاه هستند.
2- دارای استقلال فکری هستند.
3- خطر پذیرند.
4- دارای انرژی زیادند.
5- پر هیجان هستند.
6- شوخ طبع هستند و علاقه به بازیهای کودکانه دارند.
7- نیاز به اوقاتی برای تنها بودن دارند.
8- برخوردار از قدرت تخیل فوقالعاده هستند.
9- کنجکاوی، برجستهترین ویژگی کودکان خلاق است.
10- ابتکار و اصالت، کودکان خلاق در زندگی روزمره نوآوری بسیاری از خود نشان میدهند.
11- سلامت روانی، کودکان خلاق از بیان سلیس و روانی بهرهمند هستند.
12- صراحت و قاطعیت، این افراد بدون شبهه و تکلف، استوار و صریح هستند.
13- هوشمندی، از نظر هوش کودکان خلاق بالاتر از سطح متوسط قرار دارند. در اینجا لازم به تذکر است که در رابطه با هوش و خلاقیت نباید فکر کرد بچهای باهوش بسیار بالا، حتماً باید خلاق باشد، ممکن است این فرد اصلاً خلاق نباشد اما فوقالعاده با استعداد باشد. ولی افراد خلاق باید هوشی بالاتر از متوسط داشته باشند. (ظاهاً بهرهی هوشی درحدود 120)
14- پیرو نبودن، کودکان خلاق از نوعی استقلال رفتاری برخوردار هستند و کمتر تمایل به تقلید ساده دارند.
15- برخورداری از تفکر منطقی، در برخورد با مسائل و حل آنها از تفکری روشن و منطقی بهرهمند هستند.
16- حساسیت به نوآوریها، کارهای نو خیلی زود توجه آنها را به خود جلب میکند.
17- بلند اندیشی، از افکار فوقالعاده متفاوت و متعالی برخوردار هستند.
18- دارای فکری مستقل بوده و به دیگران متکی نمیباشد و زیاد به غلط یا درست بودن کارشان از نظر دیگران اهمیت نمیدهند، و از این که مورد تمسخر دیگران واقع شوند ناراحت نمیشوند، بنابراین دارای استحکام شخصیت هستند.
19- شهامت ریسک کردن را دارند، بدون اینکه به درستی یا نادرستی آن فکر کنند.
20- رادیکال بودن (شخص رادیکال کسی است که محافظهکار نباشد).
21- دارای «ایگو» یا من قوی هستند (این افراد در مقابل مشکلات زود جا نمیزنند).
22. با خودشان صادق هستند (یعنی کمبودها و مشکلات خود را راحتتر میپذیرند).
23- از لحاظ عاطفی بهتر خود را میشناسند.
24- چاپلوس و دروغگو نیستند.
25- سعی نمیکنند دیگران را تحت تأثیر خود قرار دهند.
به عنوان مکمل لیست فوق، «تورنس» ویژگیهای دیگری را برای شناسایی و درک افراد خلاق ارائه نموده است که لیست وی در زیر میآید:
- افرادی هستند که دائما میپرسند «چه میشود اگر؟»
- روابط را در مییابند.
- مملو از ایده هستند.
- از تخیلی قوی برخوردار هستند و از تظاهر در نقشها لذت میبرند.
- دارای سیلان صحبت کردن و مکالمه هستند.
- دارای ایدهها و افکار قابل انعطاف هستند.
- دارای توانایی، پشتکار و پافشاری هستند و حاضر به تسلیم شدن نیستند.
- میسازند، بنا میکنند و باز هم میسازند.
- با چند ایده در آن واحد برخورد میکنند و کنار میآیند.
- از انجام کارهای ساده و روزمره خسته و آزرده میشوند.
- میتوانند وقت خود را بدون انگیزهی بیرونی پر کنند.
- ترجیح میدهند در لباس پوشیدن با دیگران متفاوت باشند.
- در انجام تکالیف از آنچه تکلیف شده فراتر میروند.
- با اشیاء معمولی آزمایش میکنند. ببینند میتوانند آنها را به چیزی غیر از آنچه قرار بوده باشد تبدیل کنند.
- از صحبت دربارهی کشفیات یا اختراعات خود لذت میبرند.
- راههایی به غیر از روشهای معمول مییابند.
- از این که انجام کار جدید را آزمایش کنند باکی ندارند.
- در مشاهده تمام حواس خود را به کار میاندازند.
- از این که نسبت به دیگران متفاوت به نظر برسند ابایی ندارند.
این مجموعه صفات (و صفات دیگری که ذکر نشد) لزومی ندارد که همگی در افرد خلاق جمع باشد، بلکه افراد خلاق ترکیبی از صفات را دارا هستند، به اضافهی هوش بالاتر از نرمال. در خلاقیت نمیتوان از اهمیت قوهی خیال و تخیل غافل بود و آن را نادیده گرفت، تخیل است که انسان را قادر میسازد در دنیای کتابها، نمایشنامهها، سفرها و ایدهها و آرزوها گم شود و به پیشرفتهایی نایل گردد. باید متذکر شد که میزان مناسبی از تخیل لازم است.
2- ویژگیهای خلاقیت منفی
تاکنون شخصیت خلاق وجههی خوبی داشته است. ولی کودکان، نوجوانان و بزرگسالان خلاق ممکن است بعضی عادات و اخلاقهایی داشته باشند که احتمال دارد یک سرپرست، پدر یا مادر، مربی و سایر دانشآموزان و دانشجویان و همکاران را ناراحت کند.«تورنس و اسمیت» این ویژگیها را چنین دستهبندی میکنند:
- بیتفاوت نسبت به سنن یا آداب و رسوم
- لجاجت
- مقاومت در برابر تحکم
- مجادلاتی که بقیهی جمع ممکن است با آن موافق و هماهنگ نباشند.
- عدم مشارکت در فعالیتهای کلاس.
- عدم همکاری
- دمدمی مزاجی
- بدبینی
- علاقهی کم به جزئیات
- شلختگی و بینظمی در مورد مسائلی که از نظر آنها مهم نیست.
- گرایش به مورد سؤال قرار دادن قوانین، مقررات و به طور کلی اولیای امور
- خودمحوری
- تندمزاجی
- پر توقع بودن
- عاطفی بودن زیاد
- خیلی منزوی
- از لحاظ جسمی یا فکری بیش از حد فعال
- فراموشی، حواسپرتی، بینظمی فکری
- به پنجرهها چشم دوختن
- عدم شرکت در پیش آهنگی
در پایان لازم به ذکراست که بگوییم مطالعات مختلفی در مورد افراد خلاق به یک نتیجه منجر گردیده است. افراد خلاق ممکن است دنبالهرو نبوده، وفقناپذیر باشند، ولی ویژگی مشترک زیادی با یکدیگر دارند. از طرفی هم میگوییم: تمام خصوصیات ذکر شده در مورد همهی افراد صدق نمیکند، واقعیت این است که اشکال بسیار زیادی از خلاقیت و افراد خلاق وجود دارد که نمیتوان موضوع را به این سهولت تعمیم داد.
3- مراحل خلاقیت
خلاقیت در غالب موارد، مراحل قابل تشخیص را طی میکند. این مراحل درباره فعالیتهای علمی و هنری بسیار مشابه هستند. این مراحل به قرار زیر است:1- مرحلهی آمادگی:
در این مرحله کودک با هدایت و تشویق مربی، مسئلهای را بررسی کرده و انگیزهی اولیه را پیدا میکند. ممکن است این انگیزه در خود کودک به علت برخورد با مسئله یا مشکل به وجود آید. کنجکاوی، درک مشکل، علاقه و آمادگی برای حل آن، مکالمهی درونی یا مکالمهی خیالی بین خود و یک فرد دیگر از ویژگیهای این مرحله است.2- مرحلهی نهفتگی یا پختگی:
در این مرحله، دربارهی آنچه مطالعه کرده یا آموخته تجزیه و تحلیل کرده، روابط موجود را کشف مینماید. در این مرحله قسمتهایی که با مطلب مورد نظر برای راه حل ارتباط دارند، اهمیت پیدا میکند و بقیه کنار گذاشته میشوند. در این مرحله حالت نیمه هوشیار و رؤیا مانند دارد، حالتی که انسان بدون وجود احساس ذهنی به کاری اشتغال دارد و به بینشهایی دست مییابد.3- مرحلهی جرقهی فکری یا کشف و اشراق:
در این مرحله، برق بصیرت و دانایی ناگهان به ذهن میرسد که اگر با استقبال منطقی همراه باشد به حل مشکل میانجامد. در این مرحله، کودکان اندیشههای خود را در قالب کلمات میریزند.برای ظهور خلاقیت، معلمان و اولیا باید بر حسب جنسیت کودک، حساسیت زنانه و استقلال فکری مردانه را بیشتر مورد تشویق و تقویت قرار دهند.
4- مرحلهی تکرار یا مرور:
در این مرحله، کودکان برای رسیدن به هدف نهایی با تمرکز شدید فکری، پشتکار و صرف نیرو و توان فراوان به طور مرتب مسئله را دنبال میکنند و غالباً در خلوت به تنهایی کار میکنند، در این مرحله ممکن است کودکان با مشاهدهی هر گونه ممانعت و ناملایماتی از اطرافیان، مقاومت و بدرفتاری از خود نشان دهند. کودکان ممکن است لجباز و گوشهگیر شوند، در این صورت باید به موضوع سلامت جسمانی و روانی آنان از قبیل تغذیه و خواب رسیدگی شود.4- عوامل مؤثری که در شکوفایی خلاقیت مؤثر است
میتوان موهبت خلاقیت را با بلا استفاده گذاردن، پژمرده نمود، یا با تمرین نمودن مداوم آن را توسعه داد. در این که استعداد را میتوان پرورش داد، تردیدی وجود ندارد. خلاقیت وابتکار تنها زاییدهی یک استعداد فطری نیست، بلکه تا حدود زیادی مربوط به روشهای تربیتی و زمینههای فعالیت به ویژه در دوران کودکی تا هنگام بلوغ است و عوامل متعددی در رشد خلاقیت کودکان مؤثر است. بدون شک اگر خانواده امکان لازم را برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به آنها بدهند، زمینههای رشد خلاقیت را برای کودکان فراهم آوردهاند.تنبیهها و تهدیدهای مکرر آفت خلاقیت ذهنی است. بچههای خلاق نیاز به آرامش روانی، اطمینان خاطر و اعتماد به نفس قوی دارند. از خانواده انتظار میرود با تشویق و تأیید رفتار کودک و سرزنش نکردن خیالپردازیهای کودک قدرت تخیل و خلاقیت او را تقویت کنند.
فراهم آوردن زمینهی مساعد و تدارک لوازم بازیهای دلخواه و ساده مانند:
بازیهای فکری، حل معما و جدول، تبدیل وسایل خراب و بیمصرف به اشیاء مفید تزئینی، به طور کلی کارهای دستی، نقاشی، ترکیب رنگها، خلق شکلی جدید در نقاشی و هنر ومطالعهی زیاد و... تمرینهای مناسب برای شکوفایی خلاقیت میباشند.
خلاقیت همچون گل لطیفی است که تحسین، آن را به شکوفایی وا میدارد. در حالی که مأیوس کردن غالباً آن را در غنچه میخشکاند. در خانواده تشویق با ارزشتر از هر جای دیگری است.
والدین قبل از ابراز کمترین اظهار دلسرد کننده درباره کوششهای خلاق کودک، باید تعمق کنند. تشویق وقتی بسیار کار ساز است که مستقیماً به فرد اظهار گردد، حتی موقعی بهتر خواهد بود که نزد دیگران ابراز شود و کودک آن را تصادفاً بشنود، در کنار خانواده، مدرسه نیز نقش مهمی در شکوفایی خلاقیتهای کودکان دارد، عواملی چون عدم شناخت یا بیتوجهی به ویژگیهای کودکان خلاق سبب میشود که قدرت خلاقیت آنان به تدریج کاهش یابد.
به همراه خانه و مدرسه، رسانههای جمعی به خصوص تلویزیون را نمیتوان نادیده گرفت. از نظر اطلاعات حاصل از دید و کسب فرهنگ و ارضای حس کنجکاوی از طریق کشف نکات به وسیلهی تصویر، تلویزیون دیگر فرد را وادار نمیسازد که خویشتن را موظف نماید که در پی جستجو و کاوش و خلق باشد، زیرا فرد دیگر جای تلاش برای خود نمیبیند. بنابراین در رابطه با کودکان وپرورش خلاقیت، باید در استفاده از تلویزیون نظارت آگاهانه وجود داشته باشد.
در نهایت باید تلاش شود که خلاقیتهای بالقوه در نزد کودکان و نوجوانان شناسایی شده، فرصتهای لازم برای رشد و توسعهی آنها فراهم گردد. در نیل به این هدف نیز بها دادن به تخیل کودکان وحساس بودن نسبت به آن فوقالعاده مهم است. اگر تخیل و آگاهی با هم توأم شوند، زمینهی خلاقیت و نوآوری به معنی دقیق آن فراهم میگردد.
مهمترین وظیفه و رسالت والدین و مربیان در ارتباط با پرورش قدرت تخیل کودکان، ارائهی اطلاعات لازم و مفید و همراه نمودن فعالیت تخیلی کودکان با شناخت و آگاهی و فعالیتهای تجربی است.
مسلّماً اگر کودکان صرفاً غرق در تخیل شدهاند، از واقعیات زندگی دور مانده و تمایل به گوشهگیری و انزوا داشته باشند، نمیتوان از آنان تفکر خلاق و مولد انتظار داشت. بنابراین ارزشمندی تخیل در هدایت و پرورش آن است. (1) و همچنین واداشتن به کنجکاوی و کنکاشهای ذهنی، احترام به سؤالات عادی و غیر عادی، احترام به عقاید و ارزش دانستن آن، تدارک فرصتهای مناسب برای یادگیری مبتکرانه و تشویق و قدردانی از ابتکار، وظیفهی ما است.
تورنس بیست اصل را برای توسعهی تفکر خلاق ارائه میدهد:
1- تفکر خلاق را با ارزش بدانید.
2- بچهها را نسبت به محرکهای محیطی حساستر کنید.
3- دستکاری اشیاء و عقاید را تشویق کنید.
4- چگونگی آزمایش منظم عقاید را یاد بدهید.
5- تحمل عقاید تازه را افزایش دهید.
6- از تحمیل یک الگوی خاص بپرهیزید.
7- جوّی خلاق ایجاد کنید.
8- به کودک یاد بدهید تفکر خلاق خود را با ارزش بداند.
9- مهارتهایی به منظور اجتناب از بدآموزی همسالان آموزش دهید.
10- اطلاعرسانی راجع به فرایند خلاقیت را ادامه دهید.
11- احساس ضعف در برابر شاهکارها را دور کنید.
12- یادگیری خودانگیز را تشویق و ارزیابی کنید.
13- خاری در پا ایجاد کنید.
14- برای تفکر خلاق ضرورتهایی ایجاد کنید.
15- موقعیتهایی برای فعالیت و فرصتهایی برای آرامش ایجاد کنید.
16- برای رسیدن به عقاید، منبع قابل دسترس فراهم کنید.
17- عادت رسیدن به کاربرد کامل عقاید را تشویق کنید.
18- انتقاد سازنده را گسترش دهید و فقط انتقاد کردن را آموزش ندهید.
19- کسب شناخت در رشتههای گوناگون را تقویت کنید.
20- مربیانی با روح حادثهجویی باشید.
5- موانع موجود در برابر تفکر خلاق
1- نحوهی نگرش دانشآموزان و معلمان.2- کمبود پشتکار و تحمل اندک دانشآموزان.
3- محدود کردن کنجکاوی کودکان.
4- سرکوب خیالبافی کودکان.
5- تأکید بسیار بر نمرهی امتحانی.
6- تأکید زیاد بر مهارتهای کلامی.
7- تأکید بسیار بر پیشگیری.
8- تأکید بیش ازحد به نقش جنسیت.
9- تأکید بسیار بر دروس نظری.
6- چگونه میتوان موانع موجود بر سر راه تفکر خلاق را برطرف نمود؟
در کتابهای روانشناسی «مانع» را به صورت عنصری تعریف میکنند که جلوی رشد و پیشرفت را میگیرد. برای جلوگیری از سوء تفاهمی که در این زمینه ممکن است به وجود آید ذکر یک نکته ضروری است. در زندگی روزمره وجود موانع چه به صورت بارز و چه پنهان اغلب لازم است. زیرا میتوانند برای امنیت ما مفید واقع شوند. محیطی که کلاً خالی از موانع باشد، خطرناک است. همان گونه که ما برای حفظ خود، به نرده و پل و سایر وسایل ایمنی نیاز داریم، از نظر روانی نیز برای تأمین امنیت خویش به برخی محدودیتها محتاجیم.مطلب دیگر این که برای پرورش تفکر خلاق، رشد مهارتهای همگرا به همان اندازه مهم است که پرورش مهارتهای واگرا.
مهارتهای همگرا در واقع تعیین کنندهی کیفیت محصولی است که نهایتاً از طریق تفکر خلاق به آن میرسیم. افرادی که بیش از حد خلاقند قادرند هر دو مهارت همگرا و واگرا را به خوبی نشان دهند. لازمهی کسب مهارتهایی در واگرایی این است که فکرخود را از موانعی که آن را محدود میسازند رها ساخته و حداقل از سانسور کردن آنچه به نظرمان میآید، جلوگیری کنیم. تا فردی خود را دوست نداشته باشد و به خود معتقد نباشد، نمیتواند به خلاقیتی دست بزند. یک فرد باید قبل از هر کشف دیگری، ابتدا خود را بشناسد. به عنوان مثال وقتی یک فرد از لئوناردو داوینچی نقاش مشهور ایتالیایی پرسید مهمترین کشفی که تا آن زمان کرده است چیست؟ او به سادگی جواب داد: «لئوناردو داوینچی».
گاهی کودکان و بزرگترها در ایجاد تصوری مثبت از خود دچار مشکل میشوند، غافل از این که چنین احساسی در پرورش نیروهای خلاق آنان میتواند بسیار مؤثر باشد.
در اغلب موارد عقیدهای که آنها از خود در ذهن دارند، چنان مبهم است که آنها را از انجام هر عمل ابتکاری باز میدارد. شاید یکی از راههای از بین بردن چنین نقصی آن باشد که بیاییم تعداد زیادی از ویژگیهای شخصیتی خود را در زندگی مورد توجه قرار دهیم و از طریق آن سعی کنیم موانعی را که راه پیشرفت ما را سد میکند کشف کرده و با آن مبارزه کنیم.
ما باید به مسائل پیچیده با دیدگاهی تحلیلی بنگریم، این کار به ما کمک خواهد کرد تا قسمتهای مجزا و فرعی را که ممکن است مانعی در شکوفایی تفکر خلاق ما به وجود آورند بشناسیم. با وقوف بر این امر است که خواهیم توانست برای از بین بردن موانع اقدام کنیم. هر قسمت را که حل کنیم گاهی خواهد بود به سوی ترکیب کل مسأله و ایجاد تصوری نسبت به خود و افزایش قدرت شخصی، به علاوه تشخیص این که زندگی ما از جنبههای گوناگونی برخوردار است باعث خواهد شد تا سطح توقعاتمان را از این که در تمام مواقع به کمال برسیم پایین آوریم و این میتواند در ما انگیزهای به وجود آورد تا از این که ریسک کنیم و یا دست به فعالیتی بزنیم ترسی نداشته باشیم.
اگر یک قسمت از زندگی کودکی به خوبی پیش نرود، او اغلب احساس شکست کامل میکند. مثل موقعی که نتواند در تیم ورزشی انتخاب شود یا نتواند نقشی در یک نمایشنامه به دست آورد. بنابراین، این مسأله مهم است که معلم به دانشآموزان کمک کند تا بر تعداد زیادی از جنبههای زندگی خود واقف شوند، برای این منظور باید به جنبههایی که اصطلاحاً شکست نامیده میشوند، نیز توجه داشت. در شروع کار، احساسات کودک را درباره شکستهای به خصوصی نباید نادیده گرفت و مورد تمسخر قرار داد. باید او را درک کرد و قبل از این که چیزی مطابق دلخواهش صورت گیرد، به شایستگی با آن برخورد نمود. درک احساسات کودک میتواند با یک جملهی ساده صورت گیرد. از قبیل: «به نظر میرسد برای این که تو را در تیم ورزشی نپذیرفتهاند، خیلی ناراحتی»، این برخورد به کودک امکان خواهد داد تا دربارهی مشکل خود به طرز بهتری برخورد کند.
هیچ چیز مؤثرتر از آن نیست که احساس شکست را در یک جنبهی زندگی از طریق موفقیت در جنبهی دیگر جبران کنیم. بنابراین موقعی که یک کودک از چیزی در رنج است، باید کاری کنید که هر چه زودتر تجربهای موفقیتآمیز برایش فراهم آورید و نیز اگر کودک از استعداد ویژهای برخوردار است، سعی کنید آن را بزرگ جلوه دهید. اگر کودک بداند که اثرات شکست مدتی طولانی باقی نمیماند، خواهد آموخت تا چگونه با شکستهای خود برخورد کند. اگر بگذارید که شکست او برای مدتی طولانی ادامه پیدا کند، بیشک اثرات منفی آن به تصوری که نسبت به خود دارد نیز سرایت خواهد کرد. اگر کودک با موفقیتهای گوناگون احاطه شود، شکستهایش ممکن است تبدیل به قسمت کوچکی از کل تجربهی او گردند. در نتیجه یاد خواهد گرفت تا شکستهای گاه و بیگاه را به عنوان قسمتی از زندگی خویش بپذیرد و از این که در مواقع گوناگون دست به عملی بزند ترسی نداشته باشد و در واقع باید تشویق شود تا به چنین کارهایی دست بزند.
7- آزمونهای تشخیص خلاقیت
برای تشخیص خلاقیت کودک آزمونهای بسیاری وجود دارد که نمونههای سؤالات آن به قرار زیر است:1- ذکر کردن چندین کاربرد برای چند شیء معمولی مانند یک آجر یا یک گیره.
2- چگونه میتوان این اسباببازی را بهتر کرد؟
3- چه چیزی میتوانید با این خط مارپیچ درست کنید؟
4- چه نوع پایانی میتوانید برای این داستان بنویسید؟
5- اگر فردا که از خواب بیدار میشویم قد هر کس بیست و پنج سانتیمتر بلندتر شده باشد چه اتفاقی میافتد؟
از جوابهای کودکان بر اساس چهار معیار میتوان میزان خلاقیت آنها را تعیین کرد:
1- زیاد بودن تعداد پاسخها.
2- متنوع بودن پاسخها.
3- غیر معمول بودن پاسخها.
4- ارائهی جزئیات در پاسخها.
دکتر «ای. پال تورنس» در آزمونهای خود برای فرد خلاق رفتارهایی از این قبیل قایل است:
- راه حلهایی ایجاد میکند که دیگران فکر آن را نمیکنند.
- راه حلهای او غیر معمول و غیر سنتی است.
- داستانهایی ابداع میکند که دارای نقشهها و طرحهای غیر عادی است.
- به اختراعاتی دست میزند که مسائل را حل میکند.
- با مواد و مصالح عادی برای ایجاد راه حلهای جدید ابداعاتی میکند.
- به راه حلهایی برای مسائل دست مییابد که دیگران آنها را باور ندارند.
8- چگونه مشوق استعداد سرشار کودک خود باشیم؟
* وقت آزادی را برای بازی در نظر بگیرید و همیشه مزاحم کودک خود نشوید، بیشتر مشاهده و کمتر دخالت کنید.* زمینههای فعالیتی را فراهم آورید که در آنها میتوان ترتیبی داد تا کودک بیشتر تشویق به دخالت و درگیر شدن گردد.
* به جای اسباببازیهای پیچیده، اسباببازیهای سادهای تهیه کنید که با قوهی تخیل کودکتان تکمیل میشود.
* کودک خود را به بازی در بیرون از منزل تشویق کنید تا با دنیای طبیعت در تماس باشد و فرصتی برای بازی با شن، خاک، آب و هوا داشته باشد.
* نمونههایی از کارهای واقعی در اختیار کودک خود بگذارید تا بتواند از آنها تقلید کند؛ اجازه دهید در گردگیری، شستن ظرفها و پخت و پز به شما کمک کند، این فعالیتها جزیی از بازیهای او میشوند و به او کمک میکنند چیزهایی در مورد زندگی بیاموزد.
* امکان فعالیتهای هنری را که به کودکتان امکان میدهد احساسات خود را به راحتی اظهار کند، مثل نقاشی با انگشت، قلم مو، یا اسفنج، با استفاده از رنگهای جذاب و درخشان فراهم آورید؛ این کار نه تنها به کودکتان کمک میکند احساسات خود را بیان کند، بلکه چیزهایی در مورد رنگها به وی میآموزد.
* به کودکتان بیاموزید، افکار، کشفیات و سؤالات خود را روی کاغذ یا نوارهای صوتی یا تصویری ضبط کند.
* برای کودک خود داستان بخوانید، به خصوص داستانهای علمی - تخیلی. (زیرا داستانها، تصاویر پرورش دهندهای را که سنگ بنای قوی تخیل اوست مهیا میکنند).
* میزان وقتی را که کودک شما صرف تماشای تلویزیون، نوارهای ویدیویی و فیلم میکند محدود کنید. (2).
پینوشتها:
1. مدرسهی نیکان، دانشافزایی مادران، سال 1375.
2. با استفاده از: نریمانی، محمد، راههای پرورش و رشد خلاقیت در کودکان - میربلوک بزرگی، عباس، رشد خلاقیت در محیط کلاس و مدرسه- مجله پیوند، × مجله رشد معلم، مجله پیام نو، شماره 2- سخنرانی دکتر جمهری در مدرسهی نیکان، سال 1378- خلاقیت، گروه تربیت مدرسهی نیکان - دکتر استاپرد، میریام، همهی کودکان تیز هوشند اگر... .
محمّدزاده، راضیه، (1393)، مادر اگر این گونه میبود، تهران: منیر، چاپ پنجم