جايگاه مسجد در اسلام

واژه مسجد در قرآن واژه‎ي مسجد، جمعاً 28 بار در قرآن كريم ذكر شده كه در 22 مورد به صورت مفرد[1] و در 6 مورد ديگر، به صورت جمع آمده است.[2] در اين آيات، به اهميت و جايگاه رفيع مسجد در اسلام، پاره اي از احكام مسجد و مسجد الحرام و احكام خاص آن، مسجد الاقصي و مسجد اصحاب كهف، اشاراتي شده است.
شنبه، 15 تير 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جايگاه مسجد در اسلام
جايگاه مسجد در اسلام
جايگاه مسجد در اسلام

نويسنده:علي رضائي

واژه مسجد در قرآن

واژه‎ي مسجد، جمعاً 28 بار در قرآن كريم ذكر شده كه در 22 مورد به صورت مفرد[1] و در 6 مورد ديگر، به صورت جمع آمده است.[2]
در اين آيات، به اهميت و جايگاه رفيع مسجد در اسلام، پاره اي از احكام مسجد و مسجد الحرام و احكام خاص آن، مسجد الاقصي و مسجد اصحاب كهف، اشاراتي شده است.
البته، آيه‌هاي ديگر نيز در قرآن درباره‎ي مسجد و اهميت آن آمده است كه هر چند لفظ مسجد در آنها نيامده است، ولي بنابر مفهوم اين آيات و گفته‎ي تمامي مفسران، مي‌توان در مورد مساجد، اين آيات را نيز ذكر كرد.
از آنجا كه در اين كتاب بر آن نيستيم تا به تفسير و تبيين تمامي اين آيات بپردازيم، تنها به ذكر آياتي كه بيانگر ابعاد گوناگون مسجد در جامعه اسلامي است، بسنده مي‌كنيم.

نخستين خانه‎ي توحيد

(انّ اوّل بيت وضع للنّاس للّذي ببكّة مباركا و هدي للعالمين).
«همانا نخستين خانه اي كه براي عمومي مردم قرار داده شد، همان است كه در مكه قرار دارد، و مايه‎ي بركت و هدايت جهانيان است».
«به خاطر بياوريد هنگامي كه ما خانه‎ي كعبه را مركز امن و امان براي مردم قرار داديم، و (فرمان داديم كه)از مقام ابراهيم، محلي براي نماز خود انتخاب كنيد و ما به ابراهيم و اسماعيل ـ عليهما السلام ـ امر كرديم كه خانه‎ي مرا براي طواف كنندگان و مجاوران و سجده كنندگان پاك و پاكيزه كنيد».[3]
همان گونه كه از اين دو آيه‎ي شريفه بر مي‌آيد، خانه‎ي كعبه در مكه نخستين خانه‎ي توحيد و يكتا پرستي و اولين جايگاه و مركزي است كه براي پرستش خداي يگانه ساخته شده است.
در اينكه آيا اين خانه از زمان حضرت آدم ـ عليه السلام ـ بر پا شده يا حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ آن را بنيان كرده، ميان مفسران اختلاف است. بعضي بر آنند كه بنيانگذار اين خانه از ابتدا، حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ بوده و در زمان آدم ـ عليه السلام ـ اين خانه اصلاً وجود نداشته است.[4]
برخي ديگر بر اين عقيده‌اند كه خانه‎ي كعبه نخست به دست آدم ـ عليه السلام ـ ساخته شد و بر اثر مرور زمان از بين رفت، لكن حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ آن را تجديد بنا كرد.[5]
با شواهدي كه از آيات مختلف قرآن و روايات در اين زمينه موجود است، نظريه‎ي دوّم تأييد مي‌شود. در قرآن به نقل از ابراهيم ـ عليه السلام ـ آمده است:
(ربّنا انّي أسكنت من ذرّيّتي بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرّم...).[6]
«پروردگارا بعضي از فرزندانم را در سرزمين خشك و سوزاني، در كنار خانه‎ي محترمت سكني دادم».
از اين آيه‎ي شريفه چنين بر مي‌آيد كه اثري از خانه كعبه در هنگام ورود ابراهيم ـ عليه السلام ـ با فرزندش اسماعيل ـ عليه السلام ـ و همسرش هاجر، در سرزمين مكه وجود داشته است.
همچنين در آيه‎ي ديگري آمده است:
(و اذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل).[7]
«و هنگامي كه ابراهيم و اسماعيل پايه‌هاي خانه را بر افراشتند».
بايد توجه داشت تعبير بالا بردن قواعد (پايه ها) در اين آيه، اشارتي است به اينكه شالوده‎ي خانه‎ي كعبه، پيش از ابراهيم ـ عليه السلام ـ وجود داشته و ابراهيم و فرزندش، آن پايه‌ها را بالا برده اند. امام علي ـ عليه السلام ـ در اين مورد مي‌فرمايند:
«الا ترون انّ اللّه سبحانه اختبر الاوّلين، من لدن آدم صلوت اللّه عليه الي الآخرين من هذا العالم باحجار... فجعلها بيته الحرام ثمّ امر آدم ـ عليه السلام ـ و ولده ان يثنوا أعطائهم نحوه».[8]
«آيا نمي‌بينيد كه خداوند سبحان، مردم جهان را از زمان آدم ـ عليه السلام ـ تا امروز به وسيله‎ي قطعات سنگي... امتحان كرده و اين سنگ‌ها روي هم چيده را خانه‎ي محترم خود قرار داده است; سپس، به آدم و فرزندانش فرمان داد كه به گرد آن طواف كنند».
بنابراين، خانه‎ي كعبه را نخست حضرت آدم ـ عليه السلام ـ بنا نهاد و سپس بر اثر مرور زمان فرو ريخت و بعد به دست ابراهيم ـ عليه السلام ـ تجديد بنا شد. در هر صورت نكته‎ي مهمي كه از اين دو آيه‎ي مورد بحث، به خوبي بر مي‌آيد و آيات ديگر و روايات نيز آن را تأييد مي‌كند، اين است كه مسجد نخستين مركز و پايگاهي است كه به منظور عبادت و پرستش خداي يگانه در زمين نهاده شد و پيش از آن، عبادتگاه ديگري كه كانون عبادت و نيايش موحدان و خدا پرستان باشد، وجود نداشته است، از ابوذر روايت شده است كه از رسول اكرم صلي اللّه عليه و آله و سلّم راجع به نخستين مسجدي كه در زمين بنياد شده، سؤال كرد. حضرت صلي اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند:
مسجد الحرام و پس از آن مسجد الاقصي بنا نهاد شده است».[9]
از امير المؤمنان علي ـ عليه السلام ـ روايتي نقل شده است كه مردي از آن حضرت پرسيد: «آيا خانه‎ي كعبه، اول خانه اي است كه در زمين ساخته شده است؟».
امام ـ عليه السلام ـ فرمود:
«خير، پيش از آن هم خانه‌هايي بود، لكن خانه‎ي كعبه نخستين خانه‎ي مباركي است كه براي پرستش و عبادت مردمان درست بنا شده است».[10]

پرستش هدف مسجد

(و أنّ المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه أحدا).[11]
«مساجد از آن خداست، پس بايد احدي جز او را نخوانيد».
در اين آيه شريفه، مراد از دعا، عبادت و پرستش است، زيرا در جاي ديگر دعا به معناي عبادت آمده است:
(و قال ربّكم ادعوني أستجب لكم انّ الّذين يستكبرون عن عبادتي سيد خلون جهنّم داخرين).[12]
«پروردگارتان گفت مرا بخوانيد تا دعايتان را مستجاب نكنم، كساني كه از عبادت من سر كشي كنند بزودي با كمال خواري داخل جهنّم خواهند شد».
در اينكه منظور از كلمه‎ي مساجد در اين آيه چيست، ميان مفسران اختلاف است، برخي بر آنند كه منظور از مساجد تمام مكان‌هايي است كه در آنجا براي خدا سجده مي‌شود و از مصاديق آن، «مسجد الحرام» و ساير مساجد است.[13]
برخي مساجد را اعضاي هفتگانه‎ي سجده دانسته اند. اين گروه در تأييد ادعاي خود، روايتي از امام محمد تقي ـ عليه السلام ـ نقل مي‌كنند كه مراد از مسجد، عضوهاي هفتگانه بدن آدمي است كه در هنگام سجده بايد روي زمين قرار گيرد.[14] «مبيدي» نيز گفته است:
«مراد از مساجد، مكان‌هايي است كه براي نماز و ذكر خدا بنا شده است و از «قتاده» در تفسير اين آيه روايت كرده است كه: يهوديان و مسيحيان هنگامي كه وارد معابد خود مي‌شدند، به خداوند شرك مي ورزيدند. از اين رو خداوند به مؤمنان فرمود: «هنگامي كه وارد مساجد مي‌شويد خدا را با خلوص نيت بخوانيد».[15]
از مجموع آراي مفسران در اين زمينه چنين استفاده مي‌شود كه مراد از مساجد، همان مكان‌هايي است كه براي عبادت خداوند بنا شده است و از مصاديق آن، «مسجد الحرام» و ديگر مساجد است. تفسيري كه مساجد را عضوهاي هفتگانه‎ي سجده دانسته، ممكن است از قبيل توسعه در مفهوم آيه باشد كه اين معنا نيز در اين آيه منظوره شده است.
نكته‎ي جالب توجه اينكه، خداوند به جهت اهميت و فضيلت مساجد بر ديگر مكان ها، مسجد را به خود منسوب كرده و متعلق به خود دانسته است تا مزيت آن بر ديگر مكان‌ها روشن شود.
اختصاص مساجد به خداوند كه منزه از صفات حسّي است، جنبه‎ي سمبليك دارد و اشارتي است بر اينكه مساجد مورد توجه خاص ذات اقدس اوست، بنابراين، در مساجد جز كار خدايي نبايد كار ديگري صورت پذيرد و جز مصالح مسلمانان، امر ديگري نبايد مطرح شود; با اين توضيح در تأسيس مساجد هم نمي‌توان نيتي به جز خدا، و هدفي غير از اعتلاي كلمه‎ي توحيد داشت.

تقوا، اساس مسجد

«(منافقان) كساني (هستند) كه مسجدي ساختند به قصد زيان رساندن بر پيامبر و مؤمنان و تقويت كفر و ايجاد جدايي ميان مؤمنان و كمين گاه براي كساني كه با خدا و پيامبرش از پيش مبارزه كرده بودند. آنان سوگند ياد مي‌كنند كه نظري جز نيكي نداشته ايم، اما خداوند گواهي مي‌دهد كه آنان دروغ مي‌گويند، هرگز در آن به نماز نايست، آن مسجدي كه از روز نخست بر اساس تقوا بنا شده شايسته تر است كه در آن به نماز قيام كني; چه، در اين مسجد، مرداني هستند كه دوست دارند پاك و منزه باشند و خداوند پاكيزگان را دوست دارد».[16]
اين آيات در شأن گروهي از منافقان است كه با توطئه‌هاي «ابو عامر» مسيحي و براي تحقق بخشيدن به اهداف شوم و نقشه‌هاي شيطاني خود، به ساختن مسجدي در مدينه اقدام كردند كه بعداً به نام «مسجد ضرار» معروف شد; ماجرا از اين قرار است كه به هنگام ظهور قدرتمند اسلام در مدينه، «ابو عامر» به شدت ناراحت شد، وي براي مبارزه با اسلام با منافقان «اوس» و «خزرج» همكاري صميمانه اي آغاز كرد. پيامبر اكرم صلي اللّه عليه و آله و سلّم هنگامي كه از نقشه‌ها و اهداف وي آگاه شد، در صدد تعقيب وي بر آمد، «ابو عامر» از مدينه گريخت و به مكه آمد و از آنجا به طائف و سر انجام به شام رفت و در آنجا رهبري منافقان مدينه را بر عهده گرفت او در نامه اي به منافقان مدينه نوشت كه لشكري از سپاهيان روم به كمكشان خواهد آمد تا محمد صلي اللّه عليه و آله و سلّم و يارانش را از مدينه خارج سازند.
همچنين از آنان خواست براي خود مسجدي نزديك مسجد قبا بسازند و در موقع نماز، آنجا گرد آيند و زير نقاب مسجد، برنامه‌هاي خود را عملي كنند.
هنگامي كه پيامبر اكرم صلي اللّه عليه و آله و سلّم عازم غزوه‎ي «تبوك» بود، گروهي از اين منافقان به نزد آن حضرت آمدند و به بهانه‎ي اين كه افراد ناتوان و بيمار و پير مردان از كار افتاده نمي‌توانند در شب‌هاي باراني و سرد زمستاني به مسجد قبا بيايند، از پيامبر صلي اللّه عليه و آله و سلّم خواستند تا اجازه دهد كه مسجدي در ميان قبيله‎ي خود (بني سالم) بسازند; پيامبرـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود:
«اكنون آماده نبردم و اگر به خواست خداوند متعال باز گشتم، پيش شما خواهم آمد و با شما در آن نماز خواهم گذارد».
منافقان در غياب پيامبر صلي اللّه عليه و آله و سلّم ساختمان مسجد را به پايان رساندند، پس از جنگ تبوك، نزد حضرت صلي اللّه عليه و آله و سلّم آمدند و گفتند: دوست داريم كه پيش ما بياييد و با ما در آن مسجد نماز گزاريد; حضرت فرمود: «لباس مرا بياوريد تا بپوشم و با آنان بروم».
در اين هنگام آيات فوق نازل شد و پرده از نقشه‎ي پليد آنان برداشت; بي درنگ پيامبر صلي اللّه عليه و آله و سلّم گروهي از اصحاب را خواندند و به آنان دستور دادند كه مسجد را آتش بزنند و بقاياي آن را ويران كنند و جاي آن براي مدتي محل زباله شد.[17]
همان گونه كه از اين آيات بر مي‌آيد، بنيانگذاران اين مسجد در زير نقاب اين نام مقدس، اهداف شومي را دنبال مي‌كردند. بر اين اساس، خداوند به پيامبرش دستور مي‌دهد كه در چنين مسجدي كه براي زيان رساندن به مسلمانان و گستردن كفر و الحاد در جامعه‎ي اسلامي بنا شده است هرگز قيام به عبادت نكند و به جاي آن شايسته است پيامبر صلي اللّه عليه و آله و سلّم در مسجدي به نماز ايستد كه بر اساس تقوا و هدفي الهي بنياد شده است. به اعتقاد مفسران و تأييد روايات معصومين ـ عليهم السلام ـ ، مراد از اين مسجد، همان مسجد «قبا» است كه در مقايسه با مسجد «ضرار» آمده است.[18] هر چند بنا بر روايات كه از رسول اكرم صلي اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده است[19]، اين احتمال نيز وجود دارد كه مراد، مسجد رسول اكرم صلي اللّه عليه و آله و سلّم باشد; اما با توجه به تعبير «اوّل يوم» در اين آيه‎ي شريفه و با توجه به اينكه مسجد قبا نخستين مسجدي بود كه پس از هجرت نبوي ساخته شد، احتمال اول، مناسبتر به نظر مي‌رسد.
سپس قرآن به ويژگي ديگر اين مسجد اشاره كرده و فرموده است:
(فيه رجالّ يحبّون ان يتطّهروا...).
در اينكه مراد از طهارت در اين آيه، پاكيزگي صوري و اجتناب از پليدي‌هاي ظاهري است يا پاك شدن از گناهان و طهارت معنوي، در ميان مفسران اختلاف است[20]. پاره اي از روايات طهارت ظاهري را تأييد مي‌كند[21]. البته اين روايات دليل بر منحصر بودن مفهوم آيه به اين مصداق نيست، يعني ممكن است منظور از طهارت در اينجا هر گونه پاكيزگي صوري يا معنوي باشد.
در هر صورت، از اين بحث چنين بر مي‌آيد: مسجد كه كانون ايمان و تقوا و محيط پاكي و قداست و مركز تبلور عبوديت و نيايش در برابر پروردگار جهان است، بايسته است كه شالوده و اساس آن بر تقوا و پاكي بنا شده باشد و پاسداران و دست اندركاران آن افرادي مؤمن، پرهيزكار و مصمم باشند و هر گاه بنايي براي اغراض نا پاك با نام مقدس مسجد به وجود آيد، بايد در هدم و از بين بردن آن كوشيد، چنانكه رسول خدا صلي اللّه عليه و آله و سلّم دستور ويران كردن و به آتش كشيدن مسجد «ضرار» را صادر فرمودند.

كانون هدايت

(في بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها بالغدوّ و الآصال)[22]
«در خانه‌هايي كه خداوند اجازه داده است كه رفعت يا بند و در آنها نام او به بزرگي ياد شود، در اين خانه‌ها هر صبح و شام مردان با ايمان به تسبيح او مشغولند».
«زمشخري»در ذيل اين آيه‎ي كريمه گفته است: «كلمه‎ي في بيوت» در اين آيه به كلمه «كَمِشْكاةٍ» در آيه‎ي قبل:
(اللّه نور السّموات و الأرض مثل نوره كمشكاة فيها مصباح المصباح في زجاجة...).
وابسته است و مراد از «بيوت» در اينجا مساجد است.[23]
«علاّمه طباطبايي»[24] كلمه «في بيوت» را به «كمشكاةٍ» يا به جمله‎ي «يهدي» در آيه بعد متعلق دانسته است و باز گشت هر دو را به يك معنا مي‌داند، كه از مصاديق يقيني اين بيوت، مساجدند كه صرفاً براي اين كار ساخته شده اند.
همچنان كه فرمود:
(و مساجد يذكر فيها اسم اللّه كثيرا).[25]
«و مساجدي كه نام خدا در آنها بسيار برده مي‌شود».
در «كشف الاسرار» در ذيل اين آيه آمده است كه «ابن عباس» گفت:
«المساجد بيوت اللّه في الارض و هي تضيء لاهل السماء كما تضيء النجوم لأهل الأرض».[26]
«مساجد خانه‌هاي خدا در زمين است. همان گونه كه ستارگان براي اهل زمين مي‌درخشند، مساجد نيز براي ملكوتيان نور افشاني مي‌كنند».
بنابراين، از مصاديق بارز اين بيوت، مساجدند كه چنين ويژگي‌هايي دارند.

پايگاه ضد ستم

(و من أظلم ممّن منع مساجد اللّه أن يذكر فيها اسمه و سعي في خرابها...).[27]
«و كيست ستمكارتر از آن كه منع كرد و باز داشت مردم را از مساجد و در خرابي آنها كوشيد، تا نام خدا را در آنجا بر زبان نيايد و بزرگ نشود».
بعضي از مفسران، نزول اين آيه را در پيشامد «حديبيه» دانسته‌اند كه مشركان عرب نگذاشتند رسول اكرم صلي اللّه عليه و آله و سلّم و اصحابش به مكه وارد شوند.[28] برخي ديگر گفته‌اند كه اين آيه اشاره به خرابي بيت المقدس (70 سال بعد از ميلاد مسيح) به دست سپاه «تيطس» رومي دارد، كه شهر و مجسمه‎ي سليمان را به كلي ويران كرد و آثار يهود و اوراق تورات را سوزاند.[29]
از مضمون اين آيه چنين استفاده مي‌شود كه چون مساجد در طول تاريخ همواره پايگاه‌هاي وحدت و همدلي و سنگرهاي مبارزه عليه طاغوت و فساد بوده است، كافران و اهل شرك و نفاق با ترس از اين مراكز آنها را براي خويش خطري جدي به حساب آورده‌اند.

خانه‌ي خدا در زمين

از پيامبر اكرم- صلي اللّه عليه و آله- روايت شده است كه خداوند فرمود:
«الا ان بيوتي في الارض، المساجد، تضيء لأهل السماء كما تضيء النجوم لأهل الارض.»[30]
«مساجد خانه‌هاي من در زمينند، همانگونه كه ستارگان براي اهل زمين مي‌درخشند، مساجد نيز براي اهل آسمان نور افشاني مي‌كنند.»

محبوب‌ترين مكان

رسول گرامي اسلام- صلي اللّه عليه و آله- فرمود: «المساجد مجالس الأنبياء : مساجد، جايگاه پيامران است». [31]
در خبري ديگر، پيامبر- صلي الله عليه و آله- مي‌فرمايند:
«المساجد بيوت المّتقين، و من كانت المساجد بيته ضمن الله له بالروح و الراحة و الجواز علي الصراط».[32]

پی نوشت:

[1]. سوره‎ي بقره آيات 145، 150،151،191، 196، 217، مائده / 2; اعراف / 29 و 31، انفال / 34; توبه / 7; اسراء 1; كهف / 21; عنكبوت / 7; فتح / 25 و 27; حج / 25.
[2]. سوره‎ي بقره / 14 و 187; توبه / 17 و 18; حج / 40; جن / 18.
[3]. بقره/125.
[4]. رازي، ابو الفتوح: تفسير، لقيم و حواشي مهدي الهي قمشه اي، انتشارات علمي، تهران 1325، ج 1، ص 311.
[5]. همان.
[6]. ابراهيم / 37.
[7]. بقره / 127.
[8]. نهج البلاغه: خطبه قاصحه، ص 293.
[9]. طبرسي، الفضل، مجمع البيان في تفسير القرآن، انتشارات اسلاميه تهران، 1390 هـ . ق، ص 204.
[10]. طباطبائي، سيد محمد حسين: الميزان في تفسير القرآن، ترجمه ناصر مكارم شيرازي، نشر فرهنگي رجاء، تهران ج 3، ص 582.
[11]. جن / 18.
[12]. غافر / 60.
[13]. الميزان، ج 20، ص 206.
[14]. همان.
[15]. مبيدي، رشيد الّدين، كشف الاسرار و عدّة الابرار، به انضمام علي اصغر حكمت، تهران، 1339، ج 1، ص 256.
[16] . سوره‎ي توبه،107ـ 108.
[17]. واحدي نيشابوري، علي: اسباب النزول، ترجمه محمد جعفر اسلامي، انتشارات بنياد علوم اسلامي، تهران، صص 175 و 176.
[18]. الميزان، ج 9، ص 622.
[19]. تفسير الضوح رازي، ج 5، ص 253.
[20]. مجمع البيان، ج 5، ص 73.
[21]. الميزان، ج 9، ص 622.
[22]. نور / 36.
[23]. الكشاف، ج 3، ص 68.
[24]. الميزان، ج 15، ص 178.
[25]. حج / 41.
[26]. كشف الاسرار، ج 6، ص 536.
[27]. بقره / 114.
[28]. المنار، ج 1، ص 431.
[29]. المنار، ج 1، ص 431.
[30]. مستدرك الوسائل، صص 213 و 359
[31] . مستدرك الوسائل، صص313 و 359.
[32] . هال ناقة: صص 359 و 554.
منبع: جايگاه مساجد در فرهنگ اسلامي





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما