گفتاری از حسن رحیم پور ازغدی*
دو اندیشه در جامعه ما و در میان نخبگان ما در ارتباط با بحث اقتصاد مقاومتی وجود دارد، ما با حسن ظن به قضیه نگاه میکنیم، اینکه برخی طرفدار وابستگی هستند تردیدی نیست همان کسانی که به عنوان عامل نفوذی حضور دارند اینها هستند، اگر شبکههای نفوذ پیدا شود خواهید دید چقدر از اینها مانع رشد تولید و استعدادهای کشور بودند و هستند البته ما فعلاً با این بخش کاری نداریم.
یک تفکر این است که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی دشمن ندارد، دشمنیها همه عرضی و مقطعی است و اگر هم هست دشمنی اقتصادی نیست و در عرصه اقتصاد، پروژه خصمانه وجود ندارد، اقتصاد اساساً عرصه مقاومت و مبارز نیست و استقلال اقتصادی امکان و معنا ندارد و معادل انزوای اقتصادی است.
قطع وابستگی از دشمن غیر از قطع رابطه با جهان است، هیچ کس طرفدار قطع رابطه با جهان نیست، امام کجا قطع ارتباط با جهان را مطرح کرد؟ امام قطع ارتباط با جهانخواران را مطرح کرد، آن هم رابطه سلطه آمیز بود، جریانی اول میگوید مقصر تحریمها ما بودیم و ریشه آن را باید از نظر اینها در دهه 60 جستجو کرد.
تنش با قدرتهای فاسد از نظر امام مطرح بود و نه تنش با دولت و ملتها، برخی اصل این شعارها را عامل دشمنی و تحریمها میدانند و میگویند بعد از دهه 60 انقلاب تمام شده است، راه حل مشکلات اقتصادی از نظر اینها داخلی نیست و کلید حل مشکلات اقتصادی در پاریس و لندن و واشنگتن است و در اختیار نخبگان نیست و کلید بیرون کشور است. این تفکر، عادی سازی روابط، انقلاب زدایی، مکتب زدایی از روابط بین الملل و ارزش زدایی از مناسبات با جهان خارج و آمریکا را مطرح میکند.
دیدید آل سعود گفت جمهوری اسلامی باید مشخص کند حکومت است یا انقلاب، جواب این است که ما یک حکومت انقلابی هستیم، اما برخی به همین جمع بندی آل سعودی رسیدهاند و راه حل مسائل اقتصادی را در انتخاب میان انقلابی بودن و یا حاکم بودن جستجو میکنند زیرا حاکم انقلابی بودن سخت است و هزینه دارد.
اگر این گونه بود چه نیازی به چند صد هزار شهید بود؟ اگر قرار بود جلب اعتماد آمریکا شود چرا شما؟ خود شاه که بهتر بود زیرا اگر وی میماند خاطر آمریکا جمع تر بود، اگر قرار بود پیشرفتی صورت بگیرد باید زمان شاه صورت میگرفت. دهها هزار مستشار در این کشور بودند اما دانشگاههای ما تولید علمی نداشتند و صادراتمان جر نفت نبود.
امام جواب شما را از همان اول داد و قبل از آن قرآن جواب شما را داده است، این اندیشه میگوید غرب به تعهداتش وفا میکند و هر چه بارها دیدهاند که عمل نمیکنند باز میگویند عمل میکنند و میگویند آمریکا با ما مشکل ذاتی ندارد و باید حمایت قاطعی نیز از جنبش آزادی بخش یمن و سوریه و بحرین نکنیم زیرا به ما ربط ندارد و باید به غرب اطمینان دهیم کاری به اینها نداریم و اطمینان دهیم که حتی قدرت دفاعی خودمان را نیز تقویت نمیکنیم و موشک نمیسازیم.
آمریکاییها پیغام میدهند که اگر میخواهید اقتصاد شما خوب شود نهادهای انقلابی را منحل کنید و از زمان امام نیز این را میگفتند، 80 درصد مردم شما در انتخابات باشند این دموکراسی را قبول نداریم و باید حقوق اقلیتهای جنسی را نیز رعایت کنید!، اینها مسئله احکام قطعی اسلام را نیز مانع اقتصاد میدانند. مگر با ترکیه همین کار را نکردند و نگفتند باید اقرار کنید زنای محصنه جرم نیست؟
به ترکیه گفتند این را قبول کن تا تصمیم بگیریم جزو اتحادیه اروپا بشوی یا نه؟ فکر میکنند اگر حتی این همه عقب نشینی بکنیم آنها به ما کمک میکنند، خود آمریکا 50 میلیون آدم گرسنه دارد، چه کسی میتواند و میخواهد به شما کمک کند؟ اما ساده لوحی در این زمینه وجود دارد.
اینها با اصل نظام مخالف بودند و تا زمانی که دست از ماهیت انقلابی و اسلامی خود برنداریم اینها از ما راضی نمیشوند و باید بگوئیم غلط کردیم انقلاب کردیم و برای اینکه درس عبرت بقیه شویم عقب نشینی بیشتری میخواهند.
اقتصاد مقاومتی یک اصطلاح من درآوردی نیست، بلکه در علم اقتصاد کلاسیک و اقتصاد آکادمیک غرب، صحبت از مقاوم سازی اقتصاد است، فرض کنید ما ابرقدرت منطقه نیستیم و یکی از چهار قدرت جهان در تعیین سرنوشت جهان نیستیم که همه اینها را هستیم و این را خود دشمنان اعتراف کردهاند، در این بازار سیاه و ناسالم جهان، اقتصاد یک کشور اگر قدرت انعطاف علمی و اقتصادی نداشته باشد شکست میخورد.
اقتصاد قوی باید منعطف باشد. اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد کشور شکننده نباشد و فرمان آن دست خارج نباشد و معطوف به منافع ملی ما باشد و رو به رشد باشد. همه اقتصادهای موفق به نحوی هستند که در برابر تلاطم بین الملل مقاوم باشند. اقتصاد مقاومتی عیوب خود را سریع پیدا میکند و آسیب پذیری را کاهش میدهد و تولید و توزیع را فعال میکند و بانکها و مالیات را سیاستگذاری مجتهدانه و به روز میکند.
نظریه پردازان میگویند اقتصاد در صورتی پیشرفت میکند که شکننده نباشد، اقتصاد مقاومتی مبنای کاملاً علمی دارد.
جنگ اقتصادی کاملاً وجود دارد و باید در برابر آن آماده باشیم، در ادارات حکومتی ما باید شعبه قرارگاه اقتصادی وجود داشته باشد تا مقابل سقوط تولید کننده را بگیرد.
باید مقابل عوامل ضدتولید و مقابل کسانی که رشد تولید را مانع شدهاند ایستاد، مقام معظم رهبری فرمودند نزدیک 60 درصد کارگاهها تقریباً خوابیده است و با وجود عقب نشینی مقطعی و تاکتیکی در مسائل هستهای، این طرف به تعهدات خود عمل کرده است و طرف مقابل خیر و تحریمها را به شکل مختلف بازمیگرداند و نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا نیز نشان دادند به این قرارداد پایبند نیستند اما هنوز هم برخی کلید را دست آمریکاییها میدانند و حتی اگر وفا کنند مشکل حل نمیشود، مشکل در داخل کشور باید حل شود.
اگر تمام تحریمها را بردارند، تمامی موانع برداشته شد و تازه فضا برای کار باز شده است، مانع برداشته شدن به معنای حرکت که نیست، حرکت در درون باید انجام شود، موانع بوروکراتیک باید برداشته شود، صد مانع به اسم استعلام برای تولیدکننده نگذارید.
کاری کنید که اگر کسی توان و سرمایه دارد با رغبت سراغ شما بیاید، مدارک را یک بار از وی بخواهید، رفع موانع تولید احتیاط است، اگر راست میگوئید در برابر واردات احتیاط کنید، چرا گرانترین ماشینهای دنیا در تهران جولان میدهد؟ تشریفاتی ترین کالاهای دنیا در کشور ما است. این کشوری است که تحریم است؟
اینها خیانت و یا حماقت است، پیشنهاد این است که یک قرارگاه قوی بیاید و موانع تولید را بردارد، بروید از اینها سوال کنید تا بگویند چرا. عمده موانع دولتی و حکومتی و واردات و مالیات و سیاست غلط بانکها است.
کلید در داخل کشور است و نه در واشنگتن، آنها به شما کلید نمیدهند بلکه قفل میدهند، چرا آمریکا باید منافع و خیر ما را بخواهند؟ منطقی است؟ چرا دنبال منافع خود هستند؟ بخشی از سیاستهای ما مانع اقتصاد مقاومتی هستند و بدون برداشتن اینها اقتصاد مقاومتی شکل نمیگیرد، خصومتهایی علیه اقتصاد مقاومتی وجود دارد که باعث ناکارآمدی میشود.
رسیدن به اهداف بدون اقتصاد مقاومتی، یعنی اقتصاد علمی و آگاهانه و عدالت محور و توام با عزت امکانپذیر نیست، تحریمها از سال 58 شروع شد و ربطی به مسائل هستهای نداشت، چند ماه پس از انقلاب تحریمها شروع و در سالهای اخیر تشدید شد، اما از ابتدای انقلاب بود.
اگر اقتصاد داخل درست مدیریت شود در برابر تحریمها از پای در نمیآییم، اگر خانواده دارای مشکل اقتصادی بودجه خود را درست تنظیم نکند قطعاً شکست میخورد.
ژاپن و آلمان حتی الان هم استقلال ندارند، اما پیشرفت اقتصادی آنها بهخاطر این بود که مصرف کمتر و تولید بیشتر داشتند و با کار به اینجا رسیدند، فرض کنید رئیس جمهور بعدی آمریکا آمد و همه تحریمها را برگرداند، این احتمال که هست، آیا با امید و شادی کاذب ایجاد کردن، اقتصاد کشور راه میافتد و یا این فریب افکار عمومی است.
فرض کنید همه پولها برگشت، اگر الگوی مصرف درست نشود تمام این پول تمام میشود و به واردات و تورم میافزاید، باید واقع بین باشیم و امیدوار، اینها با تحریم میخواستند بیکاری و تورم را افزایش دهند و رفتار جمهوری اسلامی را تغییر دهند و مردم را خسته کرده و به آنها تلقین کنند که اگر شعار مرگ بر آمریکا نباشد شما همه میلیاردر هستید.
هدف بعدی اینها تغییر اصل حکومت است و حتی در انتخابات هم حضور داشتند و لیست دادند، آنها گفتند باید کسانی که همفکر ما هستند آنها بیایند و نه آنهایی که بر سر مبانی انقلاب هستند ولی این معنایش این نیست که لیستهای داده شده در انتخابات، لیست انگلیسی و آمریکایی بود.
آنها میگویند اگر میخواهید اقتصادتان با یک «بِشکن» حل شود با صدای آرام بگویید اشتباه کردیم و بعد میگویند همین را بلند بگویید، آنها دنبال تغییر میان مدت و بلندمدت هستند و اینها همان استکبار قرآنی هستند.
قصص قرآنی نیز ناظر به آینده برای درس دادن به ما است، با کسانی روبرو هستیم که طرحهای سعادتبخش را واژگون و ارزشها را نابود میکنند و لباس اصلاح پوشیدهاند و قرآن راجع به همینها میگوید. اینها هدفشان دنیا است و به آخرت کاری ندارند و حریص ترین موجودات برای ماندن در این دنیا هستند.
اینها طرفدار ایدئولوژی «حسنة الدنیا» هستند، چرا کسانی فکر میکنند اینها دشمن نیستند و به اینها میتوان دل باخت؟ اینها کافر و منافق هستند و قرآن به اینها اشاره کرده است. چرا به اینها اعتماد میکنید و لبخند میزنید؟ وقتی لبخند زدی و قدم زدی رویت میشود بگویی مرگ بر آمریکا؟ حد نگه داریم، مذاکره روشن بود برای چه بود، برای مسئله هستهای بود نه در حوزه دیگری و نه در مقدمه احیای رابطه با آمریکا.
کسانی به قصد خدمت به کشور، میگویند آمریکا دشمن انقلاب اسلامی نیست، باید تکلیفمان را روشن کنیم و این مسئله در تصمیمات اقتصادی ما دخالت دارد. اینها دشمن هستند یا نه؟ برنامه آینده چیست؟ پیشرفت در اقتصاد مقاومتی است یا در سازش اقتصادی؟
قرآن میفرماید اینها هر پیمانی که با شما میبندند در نخستین فرصت آن را زیر پا میگذارند، صهیونیستها کتاب خدا و دین را زیر پا میگذارند و دنبال علمی هستند که به دیگران صدمه بزنند.
الگوی مصرف ما بسیار خطرناک است و جزو ملتهای مسرف هستیم و خدا از اسراف کننده بدش میآید، طبق آمار جهانی و داخلی جزو مصرف کننده ترین ملتهای دنیا هستیم و با این طرز مصرف نمیتوانیم به اقتصاد مقاومتی ادامه دهیم، بسیاری از خانوادههای غیرمسلمان را دیدهام که مصرف کمتری از ما دارند.
ما طبقه محرومی داریم که ندارند مصرف کنند اما بسیاری بیش از نیاز مصرف میکنند، ملت ایران مصرفش از تولید و واردات از صادراتش بیشتر است، در کشورهای پیشرفته دیدهایم که ساده تر زندگی میکنند، در حوزه انرژی، ایران جزء 10 یا 12 کشور پرمصرف جهان است.
ایران سه برابر متوسط جهان انرژی مصرف میکند، هر10 سال هم مصرف انرژی در کشورمان دو برابر میشود و این یعنی مصرف انرژی ایران 5 برابر اندونزی پرجمعیت ترین کشور مسلمان دنیا است.
مصرف سرانه انرژی ما دو برابر چین و چهار برابر هند است، مصرف سرانه برق در ایران سه برابر میانگین جهانی است، ما جزو 16 کشور پرمصرف برق در جهان هستیم و سومین مصرف کننده گاز در جهان هستیم.
ظرف 7 سال، مصرف گاز در ایران 2.5 برابر شده است، در آب، از 70 درصد کشورهای جهان مصرف بیشتری داریم، مشکل آب خوردن و کشاورزی در 20 سال آینده داریم، مصرف نان ایران سه برابر اروپاییها است، ایران بالاتر از میانگین جهان شکر مصرف میکند و در مورد روغن هم همین طور.
مصرف در کشور سال به سال بیشتر میشود، تولیدکننده ما تا به مشکلی میخورد تولیدش را کم میکند و قاچاق هم کنترل نمیشود و کالای تجملی روز به روز بیشتر مصرف میشود. ملتی که مشکل تروریسم را حل کرد مگر نمیتواند قاچاق را حل کند؟
اقتصاد و تولید نباید سیاستش دائم عوض شود، هر انتخاباتی که میشود از یک سال مانده به انتخابات، فضا انتخاباتی میشود و بعد، زمان صرف تصفیه و تغییر اتوبوسی هستیم و بعد هم زمینه سازی برای انتخابات بعد، دولت و مجلس باید اختیاراتش مشخص شود، نمیتوانیم یک سیاست بانکی اعلام کنیم و بعد رهایش کنیم باید تولیدکننده وضعیتش مشخص باشد، از سوی دیگر نظارت بر قوانین باید شکل بگیرد، ما خلاء قانونی نداریم، تراکم قانونی داریم و اجرا نمیشود. نظام پاداش و تنبیه باید برقرار شود.
* برگزیده سخنرانی حسن رحیم پور ازغدی پیش از خطبههای نماز جمعه مشهد در صحن جامع رضوی، 95/1/6