شهرسازی فرهنگ‌گرای ابنزر هوارد

«ابنزرهوارد» Ebenezer Howard (1928-1850) خالق باغ - شهرها، از 1879 هوادار جنبش سوسیالیست انگلیس بوده و [به عنوان] شخصی خودآموخته، عمیقاً تحت تأثیر خواندن دو کتاب قرار گرفته بود، «ترقی و فقر»
شنبه، 28 فروردين 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
شهرسازی فرهنگ‌گرای ابنزر هوارد

 شهرسازی فرهنگ‌گرای ابنزر هوارد
 

 

نویسنده: فرانسواز شوای
برگردان: محسن حبیبی



 

«ابنزرهوارد» Ebenezer Howard (1928-1850) خالق باغ - شهرها، از 1879 هوادار جنبش سوسیالیست انگلیس بوده و [به عنوان] شخصی خودآموخته، عمیقاً تحت تأثیر خواندن دو کتاب قرار گرفته بود، «ترقی و فقر» (1) هانری جرج (1881)(2) و «نگاه به گذشته» (1889) (3) تخیل «اِ. بلامی» نویسنده امریکایی. این دو کتاب منابع اصلی اثر خاص او بودند که در 1898 به نام «فردا: راهی صلح‌آمیز به سوی اصلاح اجتماعی» (4) انتشار یافت. تخیلی نو که در آن نظریه باغ - شهر توصیف شده و در کوتاه مدتی به کمک احساس عملگرایانه نویسنده‌اش، به واقعیت می‌پیوندد. موفقّیت فوری و قابل ملاحظه این اثر سبب شد تا «ابنزر هوارد» در 1899، «مؤسسه باغ - شهرها» (5) را پی افکنده؛ و این مؤسسه توانست در 1903 اولین زمین برای ساخت را در «لچ ورث» (6) به دست آورد.
ابنزرهوارد طرح «لچ ورث» را به معماران «پارکر» (7) و «آنون» و طرح «ولوین» (8) را به «لوی دوسواسون» (9) سپرد (1919). این دو شهر بعدها به عنوان الگو در اروپا و ایالات متحده نقش بازی کردند. در امریکا «هانری رایت» (10) و «کلارانس اشتاین» (11) عمیقاً تحت تأثیر آنها قرار گرفتند. بعد از جنگ جهانی دوم نیز این دو شهر به عنوان نمونه‌های اولیه برای ساخت نو - شهرها در انگلستان مورد استفاده واقع شدند.
نوعی بازتاب ترقی‌گرایانه در نزد هوارد قابل لمس است، از قبیل، دلواپسی بهداشت و پیشرفت که برای او همیشه با انگاره‌ی مجتمع‌های محدود در فضا همراه شده و روحیه‌ای محله‌ای (اشتراکی) را نشانگر است.

باغ - شهر انگلیسی

انگاره‌ی باغ - شهر

درواقع و آن گونه که اغلب گفته می‌شود، تنها دو امکان وجود دارد: زندگی در شهر و زندگی در روستا. راه حلّ سومی نیز وجود دارد که در آن همه‌ی مزایای زندگی شهری بسیار فعّال و همه‌ی زیبایی و دلنشینی روستایی را می‌توان به گونه‌ای کامل ترکیب کرد.
شهر و روستا را می‌توان چون دو قطب جاذبه در نظر گرفت، هریک بر آنند که جمعیّت را به سوی خود جذب کنند، رقابتی که در آن شکل جدیدی از زندگی، با اشتراکی از هر دو، خود را مطرح می‌کند.

جاذبه‌ی شهر - روستا

دیده می‌شود که جاذبه شهر در قیاس با جاذبه‌ی روستا امتیازاتی چون حقوق‌های بیشتر، فرصت‌های شغلی و پیش‌بینی‌های وسوسه‌انگیز پیشرفت را پیش روی می‌نهد؛ ولی این مزایا به طور وسیع با اجاره‌بها و قیمت‌های بالا مواجه می‌گردند. زندگی اجتماعی که جاذبه‌ی شهر پیشنهاد می‌کند و مکان‌های تفرج آن بسیار جذّاب‌اند؛ ولی ساعات پی در پی کار در شب و روز، دوری محل کار و «جدایی اجتماعات» به طور وسیع برآنند تا ارزش این چیزهای خوب را پایین آورند. خیابان‌های پر از روشنایی، بخصوص در زمستان، بسیار جذّاب هستند؛ ولی روشنایی خورشید چنان کم شده و هوا آن چنان آلوده شده است که بناهای عمومی زیبا و یادواره‌ای، چون گنجشکان، خود را دوده زده باز یافته و زیباترین مجسمه‌ها زشت گشته‌اند. کاخ‌های تاریک و کوچه‌های ترسناک، دو جاذبه غریب و مکمل شهرهای جدید هستند.
در روستا، مناظر زیبا و باغ‌های اربابی، جنگل‌های عطرانگیز، هوای تازه و زمزمه جویبارها در جریان است. اجاره‌های جانفرسای [شهری] قطعاً وجود ندارد، ولی اندک بودن اجاره‌ها، بیش از آنکه مربوط به تسهیلات زیستی باشد، نتیجه پایین بودن دستمزدهاست. همان‌گونه که ساعات طولانی [فراغت] و نبود سرگرمی نیز سبب می‌گردد تا نور خورشید و هوای پاک نتواند دل‌ها را به هیجان آورد. تنها منبع تولید یعنی کشاورزی، هماره از باران‌های پیاپی در رنج است، و در فصول خشک، که آنها نیز پیاپی در رهند، کمبود آب و حتی آب آشامیدنی بدین رنج اضافه می‌گردد.
نه جاذبه‌ی شهر و نه جاذبه‌ی روستا هدف یک زندگی حقیقتاً در توافق با طبیعت را، کاملاً تحقق نمی‌بخشند، انسان می‌باید از جامعه و همچنین از طبیعت لذت برد، می‌باید هر دو جاذبه به یکی تبدیل شوند.
شهر نماد جامعه - کمک‌های متقابل، تعاون دوستانه، روابط پدرانه، مادرانه، برادرانه، رابطه وسیع انسان با انسان، احساسات گسترده، علم، هنر، فرهنگ و مذهب - است. و روستا؟ زمین نماد عشق و رحمت‌های خدا برای انسان است. هر آنچه هستیم و هر آنچه داریم از خاک است. جسم‌های ما از آن شکل گرفته و بدان باز می‌گردند، به وسیله آن تغذیه می‌شویم، سکنی داده می‌شویم و سر پناه می‌یابیم. زیبایی آن الهام بخش هنر، موسیقی و شعر است. نیروهایش چرخ‌های صنعت را به حرکت در می‌آورد. ولی سرشاری آن از شادی و حکمت برای بشر آشکار نگشته است، و تا زمانی که جدایی بی‌پایه، ضد طبیعی بین جامعه و طبیعت، وجود داشته باشد، این سرشاری برای بشر آشکار نخواهد گشت. روستا و شهر باید با هم درآمیزند و از این وحدت شادی‌بخش، امیدی نو، زندگی جدید و تمدنی نو، جوانه خواهد زد. هدف این اثر آن است که نشان دهد که اولین قدم در این راه می‌تواند به وسیله ساخت یک قطب روستا - شهر برداشته شود؛ و امیدوارم که خواننده را قانع کنم که این مسأله، در اینجا و هم اکنون و بر مبنای اصولی که از نظر اخلاقی و اقتصادی سالم‌ترین هستند، قابل اجرا است.
ساختن چنین قطبی، اگر بتواند تحقق یافته و با ساختن بسیاری دیگر، ادامه یابد، بی‌تردید، جوابی برای این سؤال پیچیده است: «چگونه موج عظیم جمعیّت در شهرها را به عقب رانیم و این جمعیت را به زمین بازگردانیم؟»

ب- الگو

خرید و پشتوانه مالی

لازم است که خواننده زمینی با مساحت حدود 2400 هکتار را تصوّر کند، که در حال حاضر کاملاً کشت می‌شود و از طریق یک مزایده عمومی به قیمت هر هکتار 2500 فرانک یا به مبلغ کلّ شش میلیون فرانک خریداری شده است. تصوّر می‌شود که مبلغ لازم از طریق رهن [زمین] با بهره‌ای با نرخ متوسط 4% قرض شده است. زمین به گونه‌ای قانونی به نام چهار فرد شرافتمند، قادر به پرداخت رهن و امانتداری ثبت شده است، این افراد کل زمین را به عنوان ضمانت در اختیار دارند، به دو دلیل؛ اولاً، برای [اطمینانِ خاطرِ] طلبکاران رهن دهنده و ثانیاً، برای جمعیت باغ - شهر یا شهر - روستا که می‌خواهند بر روی این زمین به ساخت و ساز پردازند. یکی از نکات اساسی اختیارات مالی، اینست که همه منابع اجاره زمین، اجاره‌ای که می‌باید بر مبنای ارزش سالانه زمین تعیین شود، به مأموران اداری پرداخته خواهد شد، این مأموران پس از کسر بهره‌ها و هزینه‌های استهلاک [از منابع جمع شده]، ارزش افزوده یا باقیمانده را در اختیار شورای مرکزی شهرداری جدید خواهند گذاشت، تا این شورا برای ساخت و نگهداری تجهیزات عمومی لازم از آن بهره‌برداری کند، تجهیزاتی چون جاده‌ها، مدارس، پارک‌ها و غیره.
به طور خلاصه، هدف عبارت است از بالا بردن شاخص سلامتی و راحتی همه‌ی کارگران واقعی در هر سطحی که قرار داشته باشند؛ وسیله‌ای که بتوان از آن طریق به این اهداف تحقق بخشید، ترکیبی سالم، طبیعی و اقتصادی از زندگی شهری و زندگی روستایی است که بر روی یک قطعه زمین متعلق به شهرداری شکل می‌گیرد.
باغ - شهر که تقریباً در مرکز زمین 2400 هکتاری ساخته می‌شود، مساحتی حدود 400 هکتار را اشغال می‌کند، چیزی حدود 1/6 کل زمین را. ارجح است که باغ - شهر، شکلی مدوّر، با شعاعی حدود 1130 متر داشته باشد، شاعی کمی بیشتر از یک کیلومتر، از مرکز تا محیط.

مرکز عمومی

شش بلوار زیبا - هر یک با 36 متر عرض - از مرکز شهر تا محیط کشیده می‌شوند و آن را به شش بخش یا محله تقسیم می‌کنند. در مرکز فضایی حدود 2 هکتار به باغی زیبا و خوب آبیاری شده یا آبرسانی شده، تخصیص می‌یابد، و در پیرامون این باغ، بزرگترین ساختمان‌های عمومی از قبیل شهرداری، سالن کنسرت و موسیقی، تئاتر، کتابخانه، موزه، سرای نقاشی و بیمارستان هر یک با زمین خاص و فضادار خود، واقع می‌گردند.

قصر بلورین

باقیمانده فضای بزرگ که به وسیله «قصر بلورین» محصور شده است، یک پارک عمومی را شکل می‌بخشد، که 58 هکتار زمین را اشغال می‌کند، این پارک زمین‌های بزرگ تفریحی را، به سهولت قابل دسترسی برای همه مردم است، نیز شامل می‌شود.
در همه سوی پارک مرکزی (به جز محل تقاطع آن را با بلوارها) یک رواق بزرگ بلورین، گسترده شده است که «قصر بلورین» نامیده شده و به روی پارک باز می‌شود. این بنا، در زمان‌های بارانی، یکی از محل‌های دلخواه عموم است، وجود این «سرپناه روشن» در نزدیکی پارک، حتی در زمان‌هایی که هوا نامطمئن است نیز مردمان را به پارک جلب می‌کند. در این مکان [قصر بلورین] انواع گوناگون محصولات صنعتی برای فروش عرضه می‌شوند، و در این مکان بسیاری از این نوع خریدها انجام می‌گیرد، خریدی که مردمان میل دارند آزادانه انجام دهند و با راحتی انتخاب کنند. فضای وابسته به وسیله «قصر بلورین» آن چنان بزرگ است که تنها بخش کوچکی از آن به کار این خدمات می‌آید و بخش بزرگ آن به عنوان باغ زمستانی مورد استفاده قرار می‌گیرد. مجموعه، نمایشگاهی دائمی با خصیصه‌ای بسیار جذّاب را شکل می‌دهد و این در حالی است که شامل مدوّر آن کوتاه‌ترین دسترسی برای ساکنان شهر را فراهم می‌آورد، دورترین شهروندان در فاصله‌ای کمتر از 550 متری آن قرار می‌گیرند.

خانه‌ها

با گذر از «قصر بلورین» و در مسیری به سوی بلوار خارجی شهر، با «خیابان پنجم» برخورد می‌کنیم، خیابانی محصور در درختان، که چون همه‌ی راه‌های شهر، در طول مسیر آن - در دید به سوی قصر بلورین - حدود 100 خانه‌ی خوب ساخته شده را می‌یابیم، هر یک از این خانه‌ها در زمین خاص و فضادار خود بنا شده‌اند؛ و هر گاه به قدم زدن ادامه می‌دهیم، مشاهده می‌کنیم که در بسیاری از موارد، خانه‌ها یا بر روی حلقه‌هایی متحدالمرکز و رو به خیابان‌های مختلف ساخته شده‌اند (واژه خیابان مشخصه راه‌های ارتباطی است) و یا در طول بلوارها و مسیرهایی برپا شده‌اند که همگی به مرکز شهر ختم می‌شوند.

جمعیّت

از دوستی که در این دشت و گذار ما را همراهی می‌کند، می‌پرسیم که جمعیّت این شهر کوچک چه تعدادی می‌تواند باشد، او جواب می‌دهد که حدود 30000 نفر در خود شهر می‌زیند و 2000 نفر در املاک کشاورزی، در شهر 5500 قطعه برای ساخت و ساز وجود دارد که مساحت متوسط هر قطعه 44×6/5 متر مربع است. کمترین فضا حدود 33×6/5 متر مربع است. با توجه به گیرایی معماری و آرایش‌های متفاوتی که خانه‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد - برخی از خانه‌ها و یا مجموعه‌ها دارای باغ مشترک و آشپزخانه‌های اشتراکی‌اند - در می‌یابیم که مقررات اجرایی مسیر خیابان‌ها و گونه‌های موزون توزیع آنها نکات اساسی هستند که بر ساختمان‌ها مؤثر می‌افتند، و مقامات شهرداری بر اجرای این نکات، نظارت دقیق دارند. بدین ترتیب [به کارگیری] خواست‌ها و سلیقه‌های شخصی در همه‌ی ابعاد تشویق شده است، بی‌آنکه به تسهیلات و تجهیزات بهداشتی لازم، که به شدت اعمال می‌شوند، آسیبی وارد آید.

خیابان میانی

قدم زدن به سوی حاشیه شهر را در پی می‌گیریم، به «خیابان بزرگ» می‌رسیم. اسم این خیابان کاملاً بامعنی است، زیرا 125 متر عرض داشته و کمربند سبزی با بیش از 5 کیلومتر طول را شکل می‌بخشد، این خیابان آن بخش از شهر را که به بیرون از «پارک مرکزی» گسترش پیدا کرده است به دو نیم تقسیم می‌کند. درواقع این خیابان پارک مضاعفی به مساحت 50 هکتار را تشکیل می‌دهد، زیرا در فاصله 3 دقیقه پیاده از دورترین نقطه مسکونی قرار گرفته است. در این خیابان باشکوه، شش نقطه استقرار، هر یک به مساحت 1/5 هکتار، برای مدارس عمومی با زمین‌های بازی و باغ‌هایی در اطراف آن در نظر گرفته شده است؛ مکان‌هایی نیز برای کلیساها پیش‌بینی شده است، این نامگذاری برای آن است که اعتقادات مردم بتواند در ایجاد (کلیساها) و حفظ نگهداری صدقه‌های مؤمنان و دوستانشان معنا یابد. مشاهده می‌شود که خانه‌ها، در طول «خیابان بزرگ»، با نقشه عمومی حلقه‌های متحدالمرکز، توزیع گشته و شکلی هلالی به خود گرفته‌اند، بدان منظور که توسعه بسیار طولانی «خیابان بزرگ» را تأمین کرده و عرض با شکوه این مسیر را باز هم تشدید کنند.

تأسیسات صنعتی پیرامونی

بر روی کمربند خارجی شهر، کارخانه‌ها، مغازه‌ها، بازارها، میادین زغال‌سنگ، زغال چوب و غیره واقع شده‌اند، همه‌ی این تأسیسات در مسیر راه آهن حلقوی قرار دارند که همه‌ی شهر را دور می‌زند و شاخه‌ای از خط آهنی بزرگی است که از دل زمین‌های خصوصی می‌گذرد. این آرایش سبب می‌گردد که محصولاتی که از کارگاه‌ها و مغازه‌ها خارج می‌شوند، مستقیماً در واگن‌ها بارگیری شده و به وسیله خط آهن به بازارهای دور دست فرستاده شوند یا برعکس محموله واگن‌ها مستقیماً در مغازه‌ها و یا کارخانه‌ها تخلیه شود. بدین ترتیب نه فقط صرفه‌جویی بزرگی در هزینه‌های بسته‌بندی و بارگیری به دست می‌آید و خسارات و شکستن‌ها به حداقل می‌رسد، بلکه آمد و شد در خیابان‌ها نیز تقلیل یافته و در رابطه‌ای بسیار مشخص هزینه نگهداری خیابان‌ها نیز کاهش می‌یابد. دود، این عامل زیان‌آور در باغ - شهر در حدّی محدود تحت مراقبت قرار می‌گیرد، زیرا همه‌ی ماشین‌ها با برق کار می‌کنند، بدین اعتبار که هزینه برق برای روشنایی و دیگر کاربردها بسیار پایین است.

کشاورزی حومه‌ای

زباله‌های شهر در بخش‌های زراعی مورد استفاده قرار می‌گیرند. این بخش‌ها به گونه‌ای فردی در مزارع کوچک و یا بزرگ، صیفی‌کاری، مرتع و غیره مورد کاشت و بهره‌برداری قرار می‌گیرند. رقابت طبیعی نظام‌های متفاوت کشاورزی که به گونه‌ای خود به خودی به وسیله ساکنان آنها و از طریق پیشنهاد پرداخت اجاره بهای بالاتر به شهرداری، صورت می‌گیرد، سبب خواهد شد تا بهترین نظام کشاورزی استقرار یافته و یا احتمالاً بهترین نظام‌های منطبق با اهداف متفاوت، شکل گیرد. بدین ترتیب، می‌توان براحتی تصوّر کرد که کشت گندم سفید در مزارع بسیار وسیع، با استقرار یک واحد کار تحت نظر یک مزرعه‌دار سرمایه‌دار یا تحت نظر یک مجموعه تعاونی بسیار باصرفه باشد. در حالی که کشت سبزی‌ها، میوه و گل که مراقبت‌های پیاپی بسیار، فردی‌تر و توانایی نو‌آوری و حتی هنرمندانه را طلب می‌کند، به وسیله افراد منفرد و یا گروه‌های کوچک فردی که دارای اعتقاد مشترکی در کارایی و ارزش روش‌های خاص گشت و بارآوری، چه در زمین محدود، یا در زمین وسیع می‌باشند، ترجیح بیشتری دارند.

آزادی اقتصادی

در حالی که شهر به معنی اخص کلمه، با مردمانش که در حرفه‌ها، پست‌ها و مشاغل متفاوتی مشغول به کارند، بازاری بسیار طبیعی برای آنانی است که در کشاورزی به کار اشتغال دارند. مزرعه‌داران و سایر تولید کنندگان، به هیچ ترتیبی بر آن نیستند که فعالیتشان را به شهر به عنوان تنها بازار محدود می‌کنند؛ بر عکس، آنان از این حق کاملاً برخوردارند. که محصولاتشان را به هر کس که به نظرشان بهتر است، عرضه دارند. در اینجا، نیز همان‌طور که تجربه نشان می‌دهد قصد بر آن نیست که افراد محدود شوند، بلکه برعکس میدان ابتکار، گسترده است.
این اصل از آزادی، برای صنعتگران و دیگر تولید‌کنندگانی که در شهر استقرار یافته‌اند نیز صادق است. آنان امورشان را آن طور که می‌خواهند پیش خواهند برد، گو اینکه، مسلماً آنان تابع قانون عام کشور بوده و موظف‌اند که برای کارگران فضای کافی و شرایط بهداشتی قابل قبول را تأمین کنند. افزون بر اینها، آنان وظیفه دارند که آنچه را شامل خدماتی چون توزیع آب، روشنایی، و ارتباطات تلفنی می‌شود نیز تأمین کنند، خدماتی که یک شهرداری - اگر قادر و صدیق باشد - بهتر می‌تواند و حتی قدرت تأمین آنها را دارد. بر آن نیستیم که انحصاری مطلق را برپا داریم، بلکه برعکس، همه گونه صنف‌ها و اتحادیه‌های خصوصی که نشان دهند قادر به انجام این خدمات و یا دیگر خدمات، چه برای همه‌ی شهر، یا برای بخشی از شهر هستند، با شرایطی بسیار پر فایده، جنبه قانونی می‌یابند.

فروش نوشیدنی‌ها

یاد‌آوری می‌شود که شهرداری، بنا به اینکه تنها مالک زمین است، این حق را دارد که به گونه‌ای بسیار قوی بر روی حمل و نقل نوشیدنی‌های الکلی اعمال‌نظر کند. می‌دانیم که بسیاری از مالکان خصوصی وجود دارند که به گشایش اعتبار فروش نوشیدنی در محدوده املاکشان مجاز نیستند؛ مالک باغ - شهر یعنی خود مردمان می‌توانند این روش را اعمال کنند. آیا این منطقی است؟ تصور نمی‌کنم. چنین ممنوعیتی، بخش بزرگ و فزاینده‌ی مصرف کنندگان متعادل و حتی کسانی را که نمی‌توان در مصرف الکل متعادلشان نامید از شهر دور خواهد کرد، متعادل و حتی کسانی را که نمی‌توان در مصرف الکل متعادلشان نامید از شهر دور خواهد کرد، امّا اصلاح‌ گران این نگرانی را نیز دارند که ببینند این نوشندگان تحت جوّ سالمی که در باغ - شهر وجود دارد نیز به این کار مبادرت می‌کنند.
کاباره و یا معادل آن، در چنین اجتماعی، با رقبای بسیاری که مورد توجه مردمان نیز هستند، مواجه می‌شود، در حالی که در شهرهای بزرگ که سرگرمی‌های منطقی بسیار اندک می‌باشند، کاباره با اقبال رو به روست.
بنابراین، با هدف اصلاح جامعه از الکل، اگر حمل و نقل الکل تحت قوانین و مقررات منطقی قرار گیرد، تجربه ارزش بیشتری خواهد یافت تا این که حمل و نقل ممنوع شود.

سوم: تجارت

امور شعبات خرید و فروش (در قصر بلورین) نه از طریق دستگاه اداری شهر، بلکه از سوی افراد یا تعاونی‌های متفاوت صورت می‌پذیرد؛ با وجود این تعداد بازرگانان به وسیله اصل انتخاب محلی، محدود شده است.

امتیازات انحصار و رقابت

فقط باغ - شهر مالک زمین است و می‌تواند با واگذاری فضایی خاص در «رواق اصلی» (قصر بلورین) در مقابل اجاره‌ی رسمی سالانه مشخص به مستأجر، برای مثال یک بازرگان یا یک شرکت منسوجات یا محصولات تزیینی، برای مدتی طولانی موافقت کند. این مالک می‌تواند به مستأجرش بگوید: «در حال حاضر، این محل تنها جایی در محله است که ما میل داریم به مستأجری در رشته کاری شما اجاره دهیم. افزون بر این، قصر بلورین نه فقط مرکز خرید شهر منطقه و نمایشگاه دائمی است که تولید کنندگان شهر محصولاتشان را به نمایش می‌گذارند، بلکه یک باغ زمستانی و تابستانی نیز می‌باشد. بنابراین، سطح سرپوشیده آن، بسیار فراتر از نیازهای دستفروشی‌ها و یا مغازه‌هایی است که در محدوده‌ای منطقی تصور گشته‌اند. تا زمانی که شما رضایت مردم را جلب کنید، هیچ قسمتی از فضای ذخیره شده برای گذراندن اوقات فراغت، به کسی مشابه شما و در رشته‌کاری شما واگذار نخواهد شد. با این حال ما حق مقابله با انحصار را برای خود محفوظ می‌داریم. هرگاه مردم از شیوه‌کاری شما شکایت داشته و مایل باشند که از سلاح رقابت علیه شما استفاده شود، ما با دادخواست عده‌ی مشخصی از اهالی، فضای لازم را، به هر فروشنده‌ای که بخواهد یک مغازه رقابتی باز کند، اجاره خواهیم داد.»

ابتکار فردی پذیرفتنی است.

به مدد نظام انتخاب محل، دیده خواهد شد که بازرگانان شهر - چه به صورت افراد منفرد و یا جوامع تعاونی - اگر نه در معنای شدید و فنی کلمه، لااقل در مفهومی بس واقعی، خدمتگزاران شهرداری خواهند بود. با این همه، آنان بر روال رسمی با شهرداری پیوندی ندارند و از حقوق کامل و قدرت بسیار کامل در ابتکار برخوردارند.
آنان حتی می‌توانند به گونه‌ای محسوس با قیمتی کمتر از دیگر مکان‌ها [اجناس خود را] بفروشند، امّا برای داشتن تجارتی مطمئن و برای آنکه بتوان دقیقاً ظرفیت جوابگویی به تقاضا را داشت، آنان می‌توانند سرمایه خود را با نوسانی چشمگیر سرمایه‌گذاری و بازیافت کنند. هزینه بهره‌برداری برای آنان فوق‌العاده ناچیز خواهد بود.

آینده

تصوّر می‌کنیم که باغ - شهر تا رسیدن به جمعیتی حدود 32000 نفر توسعه یابد. این باغ - شهر چگونه باید گسترش یابد؟ نیازهای دیگر مردمانی را که به دلیل امتیازات متعددش بدان جلب خواهند شد، چگونه پیش‌بنی خواهد کرد؟ آیا به مناطق و زمین‌های کشاورزی که احاطه‌اش کرده‌اند، دست‌اندازی خواهد کرد و بدین ترتیب برای همیشه این حق را که باغ - شهر نامیده شود، از میان خواهد برد؟ بی‌تردید خیر. به این نتیجه مخرب زمانی خواهیم رسید که زمینی که شهر را در محاصره گرفته، چون زمین اطراف شهرهای کنونی‌مان، ملک شخصی فردی باشد که در پی کسب سود از آن است زیرا، به محض آنکه شهر ساخته می‌شود، زمین کشاورزی «آماده» برای ساخته شدن می‌گردد.

مالتوس‌گرایی شهری

امّا، آیا ساکنان باغ - شهر، با جلوگیری از توسعه شهرشان و از طریق محروم کردن بسیاری از مردمان دیگر از بهره‌ بردن از امتیازات باغ - شهر، به خودخواهی متهم نخواهند شد؟ به هیچ‌وجه. گزینه‌ای درخشان وجود دارد، که تا به امروز فراموش شده است. شهر توسعه خواهد یافت؛ امّا متناسب با اصلی که نتیجه آن به کاهش و نه تخریب خواهد بود، بلکه بالا بردن روزافزون امتیازات اجتماعی شهر، زیبائی و رفاه آن است. برای لحظه‌ای مورد شهری در استرالیا را مجسم کنید، که در محدوده‌های مشخصی، اصلی را روشن می‌سازند که همین حالا بر آن تأکید کردم. شهر «آدلاید» (12) با زمین‌های مختص به پارک» مربوط به خودش احاطه شده است. شهر ساخته شده چگونه توسعه پیدا می‌کند؟ با پرش از روی «زمین‌های مختص پارک» خود و با ساختن «آدلاید شمالی»، این اصلی است که مایلیم باغ - شهر را، البته به گونه‌ای بهتر، بر آن منطبق کنیم.

نوعی تقسیم هسته‌ای

هم اکنون باغ - شهر را ساخته شده (فرض می‌کنیم). جمعیّت آن به 32000 نفر رسیده است. چگونه گسترش یابد؟ این شهر - با دخالت احتمالی قوه مقننه - شهر دیگری را در فاصله معینی، در ورای منطقه باغ‌ها و ناحیه روستایی خود، سامان خواهد داد. به گونه‌ای که شهر جدید بتواند منطقه باغ‌ها و ناحیه‌ی روستایی خود را داشته باشد. گفتم «با سامان دادن شهری دیگر» و بنا به دلایل اداری، دو شهر وجود خواهد داشت، ولی مردمان یک شهر می‌توانند در چند دقیقه به شهر دیگر دسترسی یابند، زیرا وسیله حمل و نقل، سریع استقرار می‌یابد، بدین ترتیب مردمان دو شهر در واقع امر، نشانگر یک اجتماع هستند.

شهرِ شهرها

با این اصل توسعه - اصلی که شامل حفظ همیشگی یک کمربند سبز و یا روستایی به دور شهرهای ماست - قابل درک خواهد بود، که در طول زمان، مجموعه‌ای از شهرها را داشته باشیم، بدون تردید نه به آن شکل هندسی سفت و سخت نمودار من، که دور یک شهر مرکزی گرد آمده‌اند، بلکه به گونه‌ای که همه ساکنان این مجموعه به طور کامل، با وجود اینکه در شهرهای بسیار کوچک زندگی می‌کنند ولی در واقع در شهری چشمگیر و با شکوه می‌زیند و از امتیازات آن بهره گرفته؛ و در عین حال از همه‌ی صفای نشاط‌آور و روستا نیز سود می‌برند، مزارع، جویبارها و بیشه‌ها علاوه بر باغ‌ها و پارک‌ها، همه در چند دقیقه قدم زدن یافت می‌شوند. از آنجا که مردمان در مفهوم جمعی خود، مالک زمین هستند، زمینی که بر روی آن این مجموعه‌ی زیبای شهرها ساخته شده است، ساختمان‌های عمومی، کلیساها، مدارس، دانشگاه‌ها، کتابخانه‌ها، سرسراهای نقاشی، تماشاخانه‌ها در سطحی آن چنان پرشکوه خواهند بود که هیچ شهری در جهانی که زمین ملک خصوصی و فردی است، با آن برابری نخواهد کرد.

ارتباطات

گفتم که ساکنان این شهر قشنگ یا این مجموعه شهرهای زیبا، حمل و نقل سریع با خطوط آهن را ایجاد خواهند کرد. قبل از همه، یک خط بین - شهری وجود دارد که همه‌ی شهرهای دایره بیرونی را به هم متصل می‌کند - گسترشی 32 کیلومتری به گونه‌ای که برای رفتن از هر شهری به دورترین شهر همسایه، بیش از 16 کیلومتر راه در پیش نیست، این مسیر در 12 دقیقه طی می‌شود. این قطارها در بین شهرها توقف نخواهند داشت، برای این منظور وسایل ارتباطی، نوعی قطارهای برقی بوده که جاده‌ها را قطع خواهند کرد و تعدادشان نیز بسیار است، بدین ترتیب هر شهر با شهر همسایه‌اش دارای یک خط ارتباطی مستقیم است.
یک خط آهن نیز وجود دارد که هر شهر دایره بیرونی را در ارتباط مستقی با شهر مرکزی قرار می‌دهد. فاصله‌ی هر شهر از قلب شهر مرکزی تنها پنج و یک چهارم کیلومتر است که براحتی در 5 دقیقه قابل حصول خواهد بود.
آنان که مشکل رفتن از یک حومه لندن به حومه‌ای دیگر را تجربه کرده‌اند، بسرعت امتیاز بی‌حدّ ساکنان شهرهای ترسیم شده من را، درک خواهند کرد، زیرا آنان از خدمات یک «نظام» و نه یک «آشفتگی» خطوط آهن جانبداری می‌کنند. مشکل اثبات شده در لندن در واقع نشأت گرفته از نبود تجهیزات و پیش‌بینی‌هاست.

بریدن از زمان حاضر

چندین تن از دوستان من بر این باورند که این چنین دورنمایی از مجموعه‌ شهرها بیشتر قابل انطباق با کشوری جدید است، حال آنکه در کشوری که از دورترین زمان‌ها سامان یافته، شهرهایش ساخته شده و نظام راه‌آهن خاص خودش در بخش اعظمی شکل گرفته است، راه‌حلّی کاملاً دیگرگونه لازم است. نه، نمی‌تواند چنین باشد؛ لااقل برای مدتی مدید نمی‌تواند چنین باشد. آنچه «هست» برای مدتی مانع از آنچه «باید باشد» می‌گردد، ولی نمی‌تواند حرکت پیشرفت را مانع شود. این شهرهای متراکم از آدمیان، مأموریت خود را انجام داده‌اند، این شهرها همانی هستند که یک جامعه مبتنی بر خودپرستی و آزمندی می‌توانسته است به بهترین وجه برپا دارد. بدین دلیل است که به خواننده تأکید می‌کنم که شهرهای بزرگ را بدان منظور که ممکن است غروری بخشودنی داشته باشند، لزوماً در شکل کنونی‌شان - هر چند پایاتر از نظام کالسکه هستند - چون داده‌ای مطلق نپذیرند. نظام کالسکه‌ای نیز درست در لحظه‌ای که در حال دگرگونی به وسیله راه‌آهن بود؛ سخت مورد تحسین می‌بود. به گونه‌ای مختصر، سؤال ساده‌ای که می‌باید بررسی کرد، این است که آیا بهترین نتیجه‌ها از یک طرح دقیق بر زمینی بکر به دست خواهد آمد یا از تلاش برای تطابق شهرهای کهن با نیازهای جدید و بسیار پیشرفته؟ اگر سؤال این چنین مورد بررسی واقع شود، نمی‌توان به اثبات بدان جواب داد؛ و به محض آنکه این مسأله ساده بخوبی دریافت شود، انقلاب اجتماعی بسرعت شروع خواهد شد.
Garden - Cities of Tomorrow, nouvelle"ed. avec preface de Sir F. Osbarn and Prof. L. Mumford, Faber and Faber; Londres, 1946. Traduction francaise Par L. E. Crepelet: Villes - Jardins de Domain, Tientsin Press Limited, Chine, 1902 (Pages 15-26. 83-84, 77-79, 81, 128, 134).

پی‌نوشت‌ها:

1. Progress and Poverty de Henry George
2- در کتاب «مسائل اجتماعی» «هانری جرج» (1884) و در فصلی تحت عنوان «شهر و کشور» می‌توان چنین خواند: جمعیت وسیع این شهرهای بزرگ از همه تأثیرات خوب طبیعت کاملاً بی بهره گشته‌اند. اکثریت آنها، حتی سال به سال قدمی بر خاک نمی‌گذارند. زندگی شهرهای بزرگ، زندگی طبیعی بشر نیست. در چنین شرایطی، انسان جز تخریب جسمانی، ذهنی و اخلاقی خود کار دیگر نتواند.» (ص 309)
3- E. Bellamy: Looking Backward
4- فردا: راهی صلح آمیز به سوی اصلاح اجتماعی (Tomorrow: A Peaceful Path to social Reform) اثر در 1902 تحت عنوان: باغ- شهرهای فردا، تجدید چاپ می‌شود.
5- Association des Garden- cities
6- Letchworth
7- Parker
8- Wekwyn
9- Louis de Soissons
10- Henry Wright
11- Clarence Stein
12- Adelalde

منبع مقاله :
شوای؛ فرانسواز، (1392)، شهرسازی تخیلات و واقعیات، برگردان: سید محسن حبیبی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط