پاسخ جامعه‌شناسی به جرم

جرم و جنایت عموماً یکی از وخیم‌ترین مشکلات اجتماعی در آمریکا محسوب می‌شود و توجیه زیادی هم برای این نظر وجود دارد. در حال حاضر [دهه‌ی 1970] در هر ثانیه سرقتی در آمریکا رخ می‌دهد. در هر 36 ثانیه اتومبیلی
دوشنبه، 13 ارديبهشت 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
پاسخ جامعه‌شناسی به جرم

 پاسخ جامعه‌شناسی به جرم
 

 

نویسندگان: دیوید درسلر و ویلیام ویلیس
برگردان: مهرداد هوشمند و غلامرضا رشیدی



 

جرم و جنایت عموماً یکی از وخیم‌ترین مشکلات اجتماعی در آمریکا محسوب می‌شود و توجیه زیادی هم برای این نظر وجود دارد. در حال حاضر [دهه‌ی 1970] در هر ثانیه سرقتی در آمریکا رخ می‌دهد. در هر 36 ثانیه اتومبیلی دزدیده می‌شود. در هر 38 ثانیه به کسی دستبرد می‌زنند، یا بشدت به او حمله می‌کنند یا مورد تجاوز قرار می‌گیرد و یا به قتل می‌رسد. شاید از همه نگران کننده‌تر این باشد که میزان انواع جرم و جنایت به طور یکنواخت در حال افزایش است.
جرم و جنایت را معمولاً مشکلی ناشی از انحراف اجتماعی تلقی می‌کنند؛ زیرا شامل نقض هنجارهای مهم اجتماعی می‌شود. جرم و جنایت مانند سایر اشکال انحراف، موضوع جنجال برانگیزی در جامعه ماست. آیا ما با مجرمان خیلی خشن هستیم یا خیلی نسبت به آنها نرمش به خرج می‌دهیم؟ بهترین راه بازپروری فرد خلافکار به گونه‌ای که احتمال تکرار جرم در او کاهش یابد چیست؟ آیا «عدالت یکسان برای همه بر اساس قانون» واقعاً وجود دارد یا اینکه نظام قضایی با ثروتمندان رفتاری بسیار بهتر دارد تا با فقرا؟ آیا جرمهایی که قربانی ندارند - مانند فحشاء یا قمار را اصولاً باید جرم محسوب کرد؟

جرم و مجرمان

«جرم نوع خاصی انحراف از هنجارهای اجتماعی است که قانون براساس تصمیم مرجع سیاسی آن را منع می‌کند.» تصمیم در مورد اینکه چه انواعی از رفتار را باید انحراف تلقی کرد، تصمیمی نسبتاً خودسرانه است. معمولاً، هر چند نه همیشه، رفتارهایی که غیرقانونی تلقی می‌شوند آنهایی است که هنجارهای بسیار قوی را نقض می‌کنند. البته دولتها ممکن است گاهی تلاش کنند هنجارهای موجود را با عرضه هنجارهای جدید تغییر دهند. قوانین مختلف حقوق مدنی دهه‌ی 1960 برای رفع هنجارهای آمریکایی که تبعیض علیه اقلیت‌های نژادی را مجاز می‌دانست، تصویب شد. آنانی که تبعیض روا می‌داشتند، قبل از تصویب قوانین مذکور، شهروندانی قانون گرا محسوب می‌شدند، اما روز بعد از تصویب آن قوانین، قانون شکن محسوب شدند. جرم مانند اکثر مفاهیم دیگر انحراف از نظر فرهنگی، نسبی است. در همه‌ی جوامع برخی اعمال را جرم محسوب می‌کنند: مثلاً هیچ جامعه‌ی بشری نمی‌تواند کشتاری بی هدف را تحمل کند. اما بسیاری از اعمال دیگر را در همه جا جرم به حساب نمی‌آورند و قوانینی که آنها را منع می‌کند صرفاً بازتاب هنجارهای غالب اجتماعی است. در بسیاری از کشورهای عرب مصرف الکل جرم است، اما مصرف ماری جوانا کاملاً مجاز است؛ در جامعه‌ی آمریکا هنجارها و در نتیجه قوانین برعکس موارد مذکور است.
در آمریکا مجرمان چه کسانی هستند؟ ما اغلب در پاسخ به این سؤال کسانی را در نظر می‌آوریم که به ارتکاب جرم متهم شده‌اند، اما تحلیل جامعه شناختی نشان می‌دهد که این فرضی غلط‌انداز است. به عبارت دقیق‌تر، به واقع همه‌ی خوانندگان این کتاب نوعی جرم مرتکب شده‌اند اما گیر نیفتاده‌اند. تعداد زیادی از گزارشهای خود نوشته این نتیجه را به دست داده است که اکثر مردم در عمر خود مرتکب نوعی جرم می‌شوند، اما تعداد معدودی دستگیر یا محکوم می‌شوند. در میان نوجوانان، عمل بزهکارانه عمدتاً قاعده است نه استثنا؛ یکی از بررسی‌ها نشان داد که 86 درصد نوجوانان سنین 13 تا 16 در آمریکا جرمی مرتکب شده‌اند، هر چند فقط چهار درصد آنان دارای سوء سابقه هستند. بنابراین تمایز میان مجرم و غیرمجرم آن قدر که معتقدیم مشخص نیست. مجرم نوعاً مجرمی است که معمولاً گیر می‌افتد.
احتمال دستگیر شدن اعضای برخی از گروهها در مقایسه با افراد دیگر جمعیت، بسیار بیشتر است. کسی که به دلیل ارتکاب جرم احتمال دستگیری‌اش بیشتر از دیگران است، کسی است که جوان، مذکر، شهرنشین و از اقلیت‌ها باشد.
محتمل‌ترین سن دستگیری، 16 سالگی است. حدود 44 درصد همه دستگیری‌های مربوط به جرمهای وخیم شامل افراد کمتر از 18 سال می‌شود و تقریباً 20 درصد این متخلفان، جوانان زیر 15 سال هستند. با وجود این، احتمال اینکه جوانان برخی از انواع جرمها را بیشتر از دیگران مرتکب شوند بیشتر است؛ برای مثال، جوانان بسیار بیشتر از بزرگترهای خود احتمال دارد به جرم اتومبیل دزدی دستگیر شوند تا به جرم قتل.
مردها شش بار بیشتر از زنها دستگیر می‌شوند و علت آن از جهتی این است که در جامعه‌ی آمریکا مردها بیشتر برای اجرای نقشهای تهاجمی و ماجراجویانه جامعه پذیر می‌شوند، اما این احتمال هم وجود دارد که مؤسسات اجرای قانون با نرمش بیشتری با زنان متخلف برخورد می‌کنند و بسیاری از جرمهای آنان را که باعث دستگیری مردان می‌شود نادیده می‌گیرند.
میزان جرم و دستگیری‌های گزارش شده با گسترش محل زندگی بیشتر می‌شود. بیش از نیمی از جرمهای وخیم علیه اشخاص در 26 شهر از بزرگترین شهرهای آمریکا رخ می‌دهد، هر چند جمعیت این شهرها فقط 18 درصد کل جمعیت آمریکاست. اما در درون یک شهر واحد هم میزان جرم و جنایت در برخی از محله‌ها بیشتر از محله‌های دیگر است. به طور کلی، مناطق محروم مرکز شهر دستخوش میزان بالایی از جرم و دستگیری هستند.
مردان سیاهپوست پنج بار بیشتر از مردان سفیدپوست دستگیر می‌شوند و یک علت آن این است که سیاهان اغلب فقیرند و رابطه‌ی تنگاتنگی میان فقیر بودن و دستگیر شدن وجود دارد. اما شاید این موضوع هم مؤثر باشد که مؤسسات مجری قانون برای دستگیری اقلیت‌ها تمایل بیشتری دارند.
بررسی‌های متعددی نشان داده است، احتمال دستگیری و زندانی شدن به دلیل ارتکاب جرم با بالا رفتن موقعیت اجتماعی مجرم کاهش می‌یابد. این روند بخصوص در محاکمات واترگیت آشکار بود که برای متخلفان عالی مقام، از جمله مشاوران رئیس جمهور و وکلا که به تخلفاتی جدی متهم بودند، حکمهای خفیفی صادر شد، اما متخلفانی که مقام اجتماعی پایین‌تری داشتند، از جمله مردانی که واقعاً دزدی واترگیت را مرتکب شده بودند، به حبسهای طولانی محکوم گردیدند.
جامعه‌شناسان به طور کلی در خصوص اهمیت قائل شدن برای آمار جرم و جنایت به چند دلیل قدری محتاط هستند. اولاً آمار جنایتکاران موفق را در بر نمی‌گیرد - یعنی جنایتکارانی که گیر نمی‌افتند. ثانیاً این آمار متأثر از تمایل مردم به گزارش دادن جنایت موردنظر است، در برخی از مناطق ممکن است جرم و جنایت به قدری رایج باشد که مردم حتی زحمت گزارش دادن دزدی‌های کوچک را به پلیس نکشند. ثالثاً آمار دستگیری و محکومیت ممکن است تحت تأثیر تصمیمات مؤسسات مجری قانون در مورد تعیین مجرم و نیز نوع وکیلی که مجرم استطاعت گرفتن او را دارد قرار داشته باشد. رابعاً برخی از جرایم، از جمله سرقت، بیشتر مورد رسیدگی قرار می‌گیرد تا جرمهای دیگر، مانند موارد کم اهمیت عدم پرداخت مالیات که هر سال میلیونها نفر مرتکب آنها می‌شوند. خامساً، پلیس و مقامات شهرداری که می‌کوشند میزان جرم و جنایت را پایین نگاه دارند، آمار جرم و جنایت را اغلب دستکاری می‌کنند؛ آنها اغلب این کار را با گنجاندن جنایات وخیم در زمره‌ی جنایات کمتر وخیم دیگر انجام می‌دهند.

چرا مردم مرتکب جرم می‌شوند؟

مجرم:

شخص منحرفی است که هنجارهای اجتماعی را که ضمانت قانونی دارند نقض می‌کند. اما انگیزه‌ی ارتکاب جرم در مجرم چیست؟ جامعه‌شناسان سه نظریه‌ی عمده را برای توضیح علت این پدیده مطرح ساخته‌اند:
برچسب زدن، معاشرت نامتناسب و بی هنجاری.

برچسب زدن:

برخی از جامعه‌شناسان، معروف به واضعان نظریه‌ی برچسب، انحراف را نه ویژگی شخص منحرف، بلکه فرآیندی اجتماعی می‌دانند که به وسیله آن برچسب، «منحرف» را با موفقیت به شخص یا گروهی می‌زنند. اکثر افراد، زمانی نوعی رفتار مجرمانه از خود نشان می‌دهند. این اعمال معمولاً زیاد به طول نمی‌انجامد و صرفاً رفتاری جستجوگرانه در جریان بزرگ شدن است. اما اگر سایر مردم، مثلاً والدین، دوستان یا پلیس چنین رفتاری را مشاهده کنند، ممکن است آن فرد را بزهکار یا مجرم تلقی نمایند. اگر شخص این تعریف را بپذیرد، ممکن است خود انگاره‌ی در او ایجاد شود و رفتاری منطبق با آن از خود بروز دهد. بدین ترتیب برچسب اولیه به نوعی پیشگویی کامبخش تبدیل می‌گردد و رفتار انحرافی تبدیل به رفتار بهنجار آن شخص می‌شود.
جامعه‌شناسان علاقه‌ی خاصی به علت این موضوع دارند که چرا برخی جرایم را وخیم‌تر از جرایم دیگر می‌دانند و نظریه‌ی برچسب زنی به توضیح این پدیده کمک می‌کند. برای درک اینکه چرا برخی اعمال مجازات سنگین‌تری نسبت به اعمال دیگر دارند، باید نه به مجرمان بلکه به کسانی نگاه کنیم که اختیار تعریف وخامت جرم را دارند. در جامعه‌ی آمریکا این اختیار غالباً در دست طبقه متوسط بالاست. لذا تعجبی ندارد که می‌بینیم در پایین جامعه، اعمالی مانند دزدی و سرقت وخیم‌تر از جرایم مشخصه‌ی طبقه متوسط تلقی می‌شوند، مانند فرار از پرداخت مالیات، تبلیغات کاذب، دروغ گفتن به کمیته‌های پارلمانی، آلودگی غیرقانونی یا فروش داروها و افزودنی‌های غذایی که آزمایشهای کافی در مورد آنها به عمل نیامده است.

معاشرت نامتناسب:

رویکردی که جرم را بر مبنای معاشرت نامتناسب توجیه می‌کند، در واقع شکل پیچیده‌ی همان اصطلاح قدیمی «دوستان ناباب» است. کسی که با افرادی معاشرت می‌کند که قانون را محترم نمی‌شمارند ممکن است نگرش مشابهی در ذهن او به وجود آید.
همان طور که ممکن است چنانچه فردی دوستان و خانواده‌اش به قانون احترام بگذارند او هم یاد می‌گیرد قانون گرا باشد، همان طور هم اگر محیط، بخصوص محیط دوران کودکی، این فرد انحراف جرم آمیز را ترویج کند، فردی مجرم می‌شود.
نظریه پردازانی که چنین نگرشی دارند خاطرنشان می‌کنند که تعداد تماسهای بزهکارانه یا جنایتکارانه که فردی برقرار می‌سازد، تنها عامل مهم تعیین احتمال مجرم شدن وی نیست. شدت، دوام و میزان تکرار تماسها نیز بسیار اهمیت دارد، همان طور که سن برقراری تماسها مهم است.
یکی از نتایج مهم نظریه‌ی معاشرت نامتناسب این است که نگهداری فرد متخلف در نهادی مانند زندان یا کانون اصلاح و تربیت ممکن است پیامدهایی بسیار ناگوار، بخصوص برای متخلفان نوجوان داشته باشد. اگر متخلفی از بقیه‌ی جامعه جدا گردد و در جمع مجرمان با سابقه قرار داده شود، آیا رعایت قانون را یاد می‌گیرد - یا برعکس راههای جدید ارتکاب جرم را می‌آموزد؟

بی هنجاری:

بی هنجاری، وضعی است که رفتار فرد تحت انضباط هنجارهای غالب اجتماعی قرار ندارد. این وضع در مواقعی بروز می‌کند که میان اهداف اجتماعی و فرصتهای نیل به آن اهداف مغایرت وجود داشته باشد. مثلاً در آمریکا برای اهداف ثروتمندان ارزش زیادی قائل می‌شوند، اما فرصتهای اجتماعی رسیدن به چنین هدفی بسیار محدود است.
ممکن است برخی از مردم مشتاق نیل به هدف جامعه پسند باشند، اما وسیله‌ی جامعه پسند نیل به آن هدف را نداشته باشند، در این صورت به حالت بی‌هنجاری دچار می‌شوند و هنجارهایی را نفی می‌کنند که مشخص کننده‌ی وسیله‌ی جامعه پسند دستیابی به ثروت هستند و در عوض به وسایل ناپسندی چون دزدی متوسل می‌شوند.
نظریه‌ی بی هنجاری در توضیح تعداد نامتناسب فقرایی که در آمار دستگیری‌ها و محکومیتها به چشم می‌خورد بسیار مفید است. این افراد دقیقاً همانهایی هستند که کمترین دسترسی را به وسایل جامعه پسند نیل به موفقیت در جامعه آمریکا دارند، بنابراین ممکن است بسیار وسوسه شوند تا از وسایل ناپسند و غیرقانونی استفاده کنند.

انواع جرم

جرم و جنایت در آمریکا شکلهای زیادی به خود می‌گیرد، از کشیدن ماری جوانا گرفته تا قتل دسته جمعی. در اینجا برخی از انواع جرم و جنایت را که مردم از بابت آنها بسیار نگرانی دارند بررسی می‌کنیم:

بزهکاری نوجوانان:

جرم و جنایت در میان نوجوانان به دو دلیل اهمیت خاصی دارد. اولاً، تعداد زیادی از کسانی که دستگیر می‌شوند جوانان هستند. ثانیا اعتقادی عمیق در این مورد وجود دارد که اقدام اجتماعی باید نه تنها بر پیشگیری از جرم در میان اعضای این گروه سنی، بلکه بر برخورد با متخلفان متمرکز باشد تا به کارهای مجرمانه‌ی درازمدت رو نیاورند.
در گذشته توجه جامعه شناختی زیادی به باندهای متشکل از جوانان، که زمینه ساز اصلی بزهکاری نوجوانان هستند، معطوف می‌شد. فرض بر این بود که جوانان طبقه‌ی پایین چون از فرصتهای در اختیار همتایان ثروتمند خود محرومند، دار و دسته تشکیل می‌دهند و به عنوان یک گزینه به دنبال «هیجان» غیرقانونی می‌روند. احتمالا از این نظر تا حد زیادی حقیقت دارد.
با وجود این، تحقیقات اخیر جامعه‌شناسان را متوجه این نکته کرده که بزهکاری کم و بیش به حدی یکنواخت در میان جوانان همه‌ی طبقات اجتماعی وجود دارد، هر چند احتمال دستگیری و محکومیت بزهکاران طبقات پایین‌تر بیشتر است. در واقع، یکی از بررسی‌های ملی مبتنی بر گزارش خودنوشته نشان داد که پسران ثروتمندتر در واقع بیشتر از پسران طبقات پایین‌تر جامعه بزهکار هستند؛ طبق همین گزارشها آنان حتی بیشتر از ارتکاب اعمال خشونت آمیز، مرتکب دزدی شده‌اند.

جرم و جنایت کارمندان:

مجرم «معمولی» همان طور که ملاحظه کردیم، کسی است که نام او در آمار دستگیری و محکومیت دیده می‌شود. اما به احتمال زیاد مقدار زیادی از جرایم - هرچند نه اکثر جرایم - به دست شهروندان محترم طبقه متوسط و طبقه بالا در چارچوب فعالیتهای اقتصادی آنها صورت می‌گیرد. جامعه‌شناسان این افراد را «مجرمان کارمند» می‌نامند.
جامعه‌ی آمریکا در قبال مجرمان کارمند تسامح زیادی نشان می‌دهد. شخصی که صد دلار از پمپ بنزین می‌دزدد، به احتمال زیاد به زندان می‌رود؛ اما تصور نمی‌رود کسی که از پرداخت صد دلار مالیات بر درآمد طفره می‌رود، حتی تحت تعقیب قانون قرار بگیرد، چه رسد به اینکه به زندان بیفتد.
با وجود این جرایم کارمندان احتمالاً اثر اقتصادی خیلی بیشتری نسبت به جرایم افراد طبقات پایین دارد. اگر خسارات سالانه‌ی چهار دسته اصلی از جرایم کارمندان برای جامعه - اختلاس، تقلب، جعل و عدم پرداخت مالیات - و نیز چهار دسته اصلی جرایم مربوط به اموال و دارایی - اتومبیل دزدی، سرقت، دستبرد به خانه و دزدی - را با هم مقایسه کنیم می‌بینیم که کل مبلغ تخلفات کارمندان تقریباً سه برابر مبلغ کل تخلفات مربوط به اموال و دارایی است.

خشونت:

ضرب و شتم نوعی جرم است که مردم بیش از سایر جرایم از آن در هراسند و احتمالاً رسانه‌های جمعی در مورد این نوع جرم بیش از سایر جرایم اخبار منتشر می‌کنند. اما در واقع خشونت جسمانی فقط 14 درصد تمام جرایم وخیم و درصد بسیار کمتری از کل جرایم را تشکیل می‌دهد. از هر صد هزار نفر آمریکایی که هر ساله قربانی جرم و جنایت می‌شوند، فقط 400 نفر از آنان گرفتار خشونت می‌شوند و فقط 9 نفر آنان به قتل می‌رسند. (تعداد افرادی که در تصادفات رانندگی جان می‌دهند سه برابر کسانی است که به قتل می‌رسند).
از هر 100 هزار زن، هر ساله 40 نفر قربانی تجاوز جنسی یا اقدام به تجاوز جنسی می‌شوند. اما میزان واقعی آن مسلماً بیش از این است؛ زیرا بسیاری از زنان از گزارش دادن تجاوز اکراه دارند. احتمال به قتل رسیدن در جریان مورد تجاوز قرار گرفتن یک درصد است.
حتی اگر میزان جرایم خشونت آمیز کمتر از آنچه باشد که بیشتر مردم تصور می‌کنند، شیوع خشونت در جامعه‌ای متمدن مسلماً قابل تحمل نیست. آمریکا در میان 84 کشور از لحاظ میزان وقوع جرایم خشونت آمیز مقام چهاردهم را دارد و میزان قتل در این کشور از همه کشورهای صنعتی پیشرفته بیشتر است. میزان آدم کشی در شهر فیلادلفیا که 2 میلیون نفر جمعیت دارد، از کل آدم‌کشی‌های کشور انگلستان که بیش از 55 میلیون نفر جمعیت دارد بیشتر است.
با اینکه بعضی از مردم معتقدند که نوع بشر ذاتاً خوی تهاجمی دارد، دانشمندان علوم اجتماعی عموماً این نظر را رد می‌کنند. اگر چنین خوی تهاجمی ذاتی باشد، باید در همه‌ی جوامع میزان جرم و جنایت یکسان باشد. اما برخلاف این وضع احتمالی، خوی تهاجمی تنوع زیادی در جوامع مختلف و در میان افراد مختلف دارد. جامعه‌شناسان بیشتر احتمال می‌دهند که رفتار تهاجمی از راه فرآیند جامعه پذیری کسب و در شرایط معین در واکنش به سرخوردگی ظاهر می‌شود.

جرائم بی قربانی:

وقت، پول و تلاش زیادی صرف رسیدگی قانونی به جرایمی می‌شود که قربانی مشخصی ندارند - فحشاء، ولگردی، قمار، مواد مخدر، مستی در ملأ عام و امثال اینها، بیش از نیمی از دستگیری‌هایی که سالانه در آمریکا صورت می‌گیرد شامل این نوع جرایم می‌شود. بعضی از مردم، مانند الکلی‌های عربده کش، ممکن است پرونده‌های «جنایی» مفصلی برایشان تشکیل شود، هر چند هیچ وقت مستقیماً به کسی آسیبی وارد نکرده‌اند - مگر به خودشان.
این جرایم مشکلات زیادی ایجاد می‌کند. اولاً در خصوص اینکه بعضی از این جرایم را اصولاً باید جرم به حساب آورد یا نه، اختلاف نظر زیادی وجود دارد. بسیاری از متخلفان، مانند قماربازان یا مصرف کنندگان جوان ماری جوانا، اعمال خود را جرم تلقی نمی‌کنند و از توجهی که مجرمان قانون به اعمال آنان دارند می‌رنجند. ثانیاً، این نوع جرایم از بین بردنشان کاملاً ناممکن است؛ زیرا اعمال مورد نظر اساساً ماهیتی خصوصی دارند. ثالثاً، تخلفات بی قربانی عمدتاً مسبب وجود تبهکاری سازمان یافته هستند که سود خود را از عرضه‌ی کالاها و خدمات غیرقانونی - مانند مواد مخدر و فحشاء - که مشتریان بسیار زیادی دارد به دست می‌آورد. رابعاً، جرایم بی قربانی علت غیرمستقیم اکثر مواد خلافکاری پلیس و مقامات دادگاههاست. چون در این جرایم قربانی وجود ندارد که علیه مجرمان شهادت بدهد، افراد پلیس اغلب وسوسه می‌شوند تا آزادی‌های مدنی اشخاص مظنون را در تلاش برای تشکیل پرونده نقض کنند. از طرف دیگر، چون پلیس به طور کلی جرایم بی قربانی را چندان مهم تلقی نمی‌کند، به آسانی برای نادیده گرفتن آنها رشوه می‌گیرند.

مواجهه با مشکل جرم و جنایت

جامعه‌شناسان در تحقیقات خود درباره جرم و جنایت دریافته‌اند که هنوز مجهولات زیاد است و بسیاری از نظریه‌هایی که بدیهی فرض شده‌اند نادرست هستند. تحقیقات بسیار بیشتری لازم است تا معلوم شود چرا مردم به اعمال مجرمانه اقدام می‌کنند، چگونه می‌توان آنان را از این کار منصرف کرد و در صورت ارتکاب جرم چگونه می‌توان آنان را بازپروری نمود.
یکی از جنجال برانگیزترین مسائل مربوط به تعیین خط مشی اجتماعی در خصوص جرم و جنایت نحوه‌ی رفتار با متخلفان است. اغلب احساس می‌شود که محکومیتهای شدیدتر می‌تواند میزان جرم وجنایت را کاهش دهد، اما تحقیقات هیچ شواهد قطعی دال بر ارتباط شدت احکام صادره با میزان جرم و جنایت یا با این احتمال که زندانی آزاد شده بازهم مرتکب جرم خواهد شد نشان نداده است. نظر بسیاری از جامعه‌شناسان این است که با اشخاصی که متهم به تخلفات اندک یا بی اهمیت شده‌اند باید با نرمش نسبی رفتار شود، به امید اینکه به زندگی آمیخته با جرم عادت نکنند. اما به نظر می‌رسد رفته رفته این اعتقاد قوت می‌گیرد که خلافکاران اصلاح ناپذیر و کسانی که جرایم بزرگ (بخصوص جرایم خشونت آمیز) مرتکب می‌شوند، باید برای مدتهای طولانی از جامعه دورنگاه داشته شوند - نه لزوماً به نفع خود آنان، بلکه دست کم برای امنیت جامعه.
جامعه‌شناسان همچنین آزمودن گزینه‌های مختلف را به جای حبس توصیه می‌کنند. هم اکنون بسیاری از این نوع آزمایشها در دست انجام است - از جمله برنامه‌های کار - مراکز درمانی سرپایی و «خانه‌های آمادگی» که محیطی سازمان یافته توأم با مقداری آزادی برای زندانی فراهم می‌کند. بعضی از نتایج مقدماتی ظاهراً امیدبخش است، اما برای به عمل آوردن ارزیابی کامل، تحقیقات بیشتر لازم است.
تعداد زیادی از جامعه‌شناسان به نحوی روزافزون از ادامه طبقه بندی تخلفات فاقد قربانی در زمره‌ی جرایم انتقاد می‌کنند. دادرسی حقوقی مربوط به این تخلفات مقدار زیادی از وقت پلیس و دادگاه را می‌گیرد، حال آنکه می‌توان این وقت را به شیوه‌ای مفیدتر صرف تعقیب و محاکمه‌ی مجرمانی کرد که مشخصاً به دیگران آسیب می‌رسانند. تصمیم به جرم محسوب کردن رفتارهایی چون قمار یا همجنس گرایی بر برخی از فرضیات اخلاقی مبتنی است که به هیچ وجه در مورد آنها اشتراک نظر وجود ندارد و این نوع «مجرمان» می‌توانند مدعی شوند که دیگران باید صرفاً سرشان به کار خودشان باشد و در این مورد تا حدی حق با آنهاست.
باید به یکی از موضوعاتی که مشمول تحقیقات جامعه شناختی هم نشده توجه دقیق کرد، و آن اینکه افراد فقیر و اعضای گروههای اقلیت به دلیل ارتکاب جرایم مشابه بیشتر دستگیر و به حبسهای طولانی محکوم می‌شوند تا اعضای سایر گروههای اجتماعی. به نظر می‌رسد که در نظام دستگیری، محاکمه و صدور حکم در مورد مجرمان در آمریکا تعصبی ریشه دار وجود داشته باشد و این واقعیت اجتماعی با آرمان اجتماعی ما در خصوص برابری در مقابل قانون مغایرت دارد.
نکته دیگری که مهم می‌نماید این است که جرایم کارمندان در آینده تحت رسیدگی قرار گیرد. گستردگی این نوع جرایم عمدتاً بی مجازات موجب نارضایتی مردم از قانون می‌شود و فضایی ایجاد می‌کند که ممکن است سایر موارد نقض قانون در چنین فضایی مقبول‌تر به نظر آید.
منبع مقاله :
درسلر، دیوید؛ ویلیس، ویلیام ام؛ (1388)، جامعه شناسی «بررسی تعامل انسانها»، ترجمه‌ی مهرداد هوشمند، غلامرضا رشیدی، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ اول



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا