نویسنده: دان الویوس
مترجم: نادر باقری
مترجم: نادر باقری
وقتی از دانشآموزان خواسته میشود که توضیح دهند چرا بعضی کودکان را مورد تهدید و آزار و اذیت قرار میدهند، آنها بیشتر تمایل دارند علت آن را به انحرافهای (منفی) بیرونی از قبیل چاقی، موی قرمز، لهجه غیرمعمول، یا زدن عینک، نسبت دهند.
با وجود این مطالعه دو گروه متفاوت از پسران این اظهارات را تأیید نکرد (الویوس 1973، 1978). به طور کلی، قربانیان نیز (در رابطه با 14 خصوصیات بیرونی که از طریق مقیاس درجهبندی معلم مورد ارزیابی قرار گرفت) انحراف قابل توجهی را در مقایسه با پسرانی که مورد قلدری قرار نگرفته بودند، نشان دادند.
تنها «انحراف بیرونی» که گروهها را متمایز میکرد، قدرت فیزیکی بود. قربانیان از نظر فیزیکی ضعیفتر از پسران معمولی بودند (در حالی که مرتکبان قلدری قویتر از متوسط بودند و به خصوص قویتر از قربانیان قلدری بودند). با این حال، این ویژگی نمیتواند مؤید فرضیه مورد بحث باشد به طور کلی مرتکبان قلدری انحرافهای بیرونی بسیار ناچیزی را نسبت به دیگر گروهها نشان دادند.
با در نظر گرفتن این نتایج، جالب است توضیح داده شود که چرا دیدگاههایی که اهمیت انحرافات بیرونی مرا یادآور میشود، تا این احد رایج شده است. یقیقناً چندین دلیل منطقی دارد. نخست اینکه مطالعات نشان میدهد تقریباً 75% دانشآموزان در گروه کنترل حداقل یک انحراف بیرونی داشتهاند (الویوس، 1973، 1978) این بیانگر آن است که همه ما تا حدّی «متفاوت» هستیم. در نتیجه، هر کسی به سبب انحرافهای بیرونی از قبیل انحرافهای مورد اشاره، باید در معرض قلدری قرار بگیرد. در این صورت، باور مذکور باید توسط مشاهدهگر مورد تأیید قرار میگرفت که چنین نیست. یک دلیل دیگر راحت بودن این امر است که کودکانی با عینک، موی قرمز یا وزن بسیار زیاد و یا کسانی که در معرض قلدری قرار نگرفتهاند، نادیده گرفته شوند. نهایت این که احتمالاً انحرافهای بیرونی در به راه افتادن و ارتکاب قلدری در یک موقعیت قلدری/ قربانی تأثیرگذار خواهد بود، اما این بدین معنا نیست که انحراف بیرونی علت قلدری است. بنابراین، میتوان نتیجهگیری کرد که برخلاف فرض عمومی، انحرافهای بیرونی نقش بسیار کمی را در مسائل قلدری/ قربانی ایفا میکنند. این نتیجهگیری قطعی نیست، با وجود این، این احتمال نیز غیرممکن نیست که انحرافهای مورد اشاره در بعضی افراد به عنوان یک ویژگی خاص و بسیار مهم باشد.
مطالعات بالا قربانیانی را که مدت زمان طولانی در معرض قلدری بودهاند، مورد توجه قرار داده است. احتمال دارد انحرافهای بیرونی در شکلهای خفیفتر قلدری یا وقتی یک فرد تازه، وارد یک گروه میشود تا حدی مهم باشد.
این نکته باید تذکر داده شود که در حال حاضر اطلاعات نظامدار بسیار کمی در مورد قلدری کودکان مهاجر وجود دارد (الویوس، 1978). مطالعات دقیقی که به تازگی در هلند توسط ژانگر (1) (1990) در رابطه با شدت تعدی و آزار و اذیت در سه گروه پسران مهاجر مراکشی، ترک و سورینامی در مقایسه با گروه پسران هلندی در سنین یکسان (12 تا 17 ساله) انجام گرفت، تفاوت قابل توجهی را آشکار نکرد.
پینوشت:
1.Janger
منبع مقاله :الویوس، دان؛ (1392)، شناخت دنیای کودکان، ترجمهی نادر باقری؛ مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، شرکت بهنشر، چاپ دوم