روحانیت و تهذیب نفس در کلام امام خمینی (ره)

آقا این اصطلاحات – خدا می‌داندکه این اصطلاحات – یک وبالی است به عهده‌ی ما! خدا می‌داند که اصطلاحات هرچه زیادتر شد، اگر تهذیب نفس در کار نباشد، به ضرر دنیا و آخرت جامعه‌ی مسلمین تمام می‌شود. اصطلاحات اثری...
پنجشنبه، 30 ارديبهشت 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
روحانیت و تهذیب نفس در کلام امام خمینی (ره)
 روحانیت و تهذیب نفس در کلام امام خمینی (ره)

 

نویسنده: رسول سعادتمند




 

اصطلاحات بدون تهذیب، مضرّ به دنیا و آخرت مسلمانان

آقا این اصطلاحات – خدا می‌داندکه این اصطلاحات – یک وبالی است به عهده‌ی ما! خدا می‌داند که اصطلاحات هرچه زیادتر شد، اگر تهذیب نفس در کار نباشد، به ضرر دنیا و آخرت جامعه‌ی مسلمین تمام می‌شود. اصطلاحات اثری ندارد. علم توحید، اگر چنانچه مشفوع (1) نباشد با این صفای نفس، همان علم توحید برای انسان وبال خواهد شد! چه بسا اشخاصی را منحرف کردند؛ و حال اینکه عالم به علم توحید بودند. چه بسا اشخاصی که همین اطلاعات شما را بهتر می‌دانستند لکن از باب اینکه انحراف داشتند، وقتی که وارد شدند در یک جامعه، منحرف کردند یک جامعه را. (2)

گول شیطان را نخورید

آنان که در این طایفه (مدعیان معارف دین) شیّاد و کلاهبردار نیستند و خود سالک طریق آخرت و درصدد تحصیل معارف و مقامات هستند، گاهی اتفاق افتد که از شیطان قاطع طریق گول خورده مغرور شوند و معارف و مقامات را حقیقتاً عبارت از اصطلاحات علمیّه که خود تراشیده یا از تراشیدن دیگران استفاده کرده‌اند می‌دانند. اینان نیز تا آخر عمر نقد جوانی و روزگار زندگانی را صرف در تکثیر اصطلاح و ضبط کتب و صحف کنند؛ مثل یک طایفه از علمای تفسیر قرآن که استفادت از قرآن را منحصر به ضبط و جمع اختلاف قرائات و معانی لغات و تصاریف کلمات و محسنّات لفظیّه و معنویّه و وجوه اعجاز قرآن و معانی عرفیّه و اختلاف افهام ناس در آنها دانند، و از دعوات قرآن و جهات روحیّه و معارف الهیّه آن به کلی غافلند. اینان نیز به مریضی مانند که رجوع به طبیب نموده نسخه‌ی او را گرفته، و معالجه‌ی خود را به ضبط نسخه و حفظ آن و کیفیت ترکیبات آن دانند. اینان را مرض خواهد گشت و علم به نسخه و مراجعه به طبیب برای آنها به کلی بی‌نتیجه است. (3)

یک قدم برای تحصیل، یک قدم برای تهذیب

باید از همین حالا، همین جوان شانزده ساله، همین جوان بیست ساله که [در] مدارس هست، در مدارس علمی هست، از حالا باید آن طوری که رضای خداست، آن طوری که دستورات الهی است، از حالا باید خودش را عادت بدهد به اینکه آن طور باشد. یک قدم که برای تحصیل علم بر می‌دارد، یک قدم هم برای تحصیل اخلاق خوب و تهذیب بردارد. اگر خدای نخواسته عالِمِی مهذب نباشد، اگر خدای نخواسته عالِمی آن طوری که اسلام می‌خواهد نباشد، این ضررش را نفعش بیشتر است. تمام ادیانی که مخترّع است و تمامی ادیانی که اختراع شده است و کذب است، این اشخاص تحصیل کرده مؤسسش هستند، اشخاصی که در حوزه‌های علمیه تحصیل کرده‌اند لکن مهذب نبودند. شما ملاحظه بفرمایید رؤسای مذاهب باطله را، می‌بینید که رؤسای مذاهب باطله تمامشان از اشخاصی هستند که درس خواندند، ملاّیند لکن مهذب نبودند. (4)

برای تهذیب زحمت بکشید

مهذب کنید خودتان را؛ مهذب بشوید به آداب‌الله؛ به سُنَن‌الله؛ اگر چنانچه این نباشد علم اثری ندارد.
آن نوری که خدای تبارک و تعالی یَقذِفُه فی قَلبِ مَن یَشاء، اگر مهذب نباشد قذف نخواهد شد. (5) یک فنی است، یک فنی است آن عالمی که نورانیت می‌آورد و نور است و خدای تبارک و تعالی آن را عنایت می فرماید. آن به هر قلبی عنایت نمی‌شود؛ هر قلبی لایق آن نیست. تا مهذب نباشد، تا خودش را خالی نکند از اخلاق زشت، خالی نکند از اعمال زشت، تا متوجه به خدا نباشد و تمام قلب را به او تسلیم نکند، خدای تبارک وتعالی قذف نمی‌فرماید. گزاف نیست این مطلب؛ این طور نیست که: خیر، من دقایق علوم را می‌دانم. خیر، خیلی‌ها دقایق علوم را [می‌دانستند] «غزالی» هم خیلی خوب می‌دانست، «ابوحنیفه» هم خوب می‌دانست، خیلی‌ها می‌دانستند، خیلی از اشخاص هستند که دقایق علوم را از همه بهتر می‌دانند و آن نوری که خدای تبارک و تعالی به آنها عنایت باید بکند نمی‌فرماید. این تهذیب می‌خواهد؛ این زحمت می‌خواهد؛ این ریاضت می‌خواهد. آقا شما که آمدید وارد شدید در این قوم، باید ریاضت بکشید؛ باید زحمت بکشید؛ باید مراعات کنید؛ محاسبه کنید نفس خودتان را؛ شب که از مطالعه فارغ می‌شوید، آخرشب، محاسبه کنید امروز چند تا کار خلاف، نعوذ‌بالله – ان‌شاءالله که نیست – امروز چند تا – نعوذ‌بالله – غیبت کردم، به چند تا عالم جسارت کردم. می‌دانید که اگر یک کلمه، یک کلمه، به یکی از مراجع اسلام اهانت بشود، پیش خدا چه است؟ «فَقَد بارَزَاللهَ بِالمُحارَبَة» (6) اینها اولیای خدا هستند.
باید هر قدمی که در راه تحصیل برداشته می‌شود، اگر عرض نکنم دو قدم، لااقل یک قدم هم در باب تهذیب اخلاق، در باب تحکیم عقاید، در باب استقرار ایمان در قلب [برداشته شود]. اینها تفکر لازم دارد؛ محاسبه لازم دارد؛ مراقبه لازم دارد. (7)

مراقبت کنید شیطان شما را به کفر نکشاند

آقایان باید مراقبه کنند، باید مراقبت کنند خودشان را. از صبح تا عصر باید مراقب خودشان باشند. نفس انسان سرکش است، یک آن از آن غافل بشویم، نعوذبالله، انسان را به کفر می‌کشد نه به فسق، اگر غافل بشود انسان. شیطان راضی نیست به فسق ما، او کفر ما را می‌خواهد. او می‌خواهد همه را منتهی کند به کفر؛ منتها از معاصی کوچک می‌گیرد و کم‌کم وارد می‌کند در بزرگ‌تر، و کم‌کم در بزرگتر، و کم‌کم بالاتر تا برسد به آنجا که خدای نخواسته انسان را منحرف کند اصلاً از اسلام. باید مراقبت کنید آقا از خودتان، باید از اول صبح که از خواب پا می‌شوید، یا اول اذان یا إن‌شاءالله قبل از اذان که پا می‌شوید از خواب... باید مراقب خودتان باشید. در این مجتمع باید مراقبت کرد؛ در این اجتماعات، در این اجتماعات دوتایی، چهارتایی، صدتایی، ده‌تایی باید مراقبت کرد: احترام کرد از بزرگان، احترام کرد از رفقا، احترام کرد از مؤمنین. لسان سوء، نعوذبالله، نداشت؛ اشکال [و] مناقشه‌ی بیجا انسان نکند، اگر فرض بفرمایید شما در نظرتان یک کسی یک کاری انجام می‌دهد یا انجام نمی‌دهد و ناگوار است در نظر شما، محمول به صحت است. نباید انسان همین‌طور بدون اینکه توجه کند به مطلبی، یک وقت خدای نخواسته جسارت کند به یک مؤمنی، به یک مسلمی، به یک طلبه‌ای، به یک اهل علمی، فضلاً از اینکه به یک عالِمی، فضلاً از اینکه به یک مرجعی. اینها [را] باید مواظبت کرد؛ انسان باید خودش را مواظبت کند؛ حفظ کند این جهات را تا موفق بشود. (8)

با تهذیب خود برای مسئولیت‌های بزرگ آماده شوید

شما بعدها یک مسئولیت بزرگی به عهده‌تان است. عالِم یک شهر بشوید، مسئولیت آن شهر را دارید؛ ان‌شاءالله عالِم یک مملکت بشوید، مسئولیت آن مملکت را دارید؛ مرجع یک امت بشوید، مسئولیت آن امت را دارید. از حالا شالوده‌ی این معنا را که بتوانید در آن وقت مسئولیت خودتان را و دین خودتان را ادا کنید، از حالا باید به فکر این مطلب باشید. بخواهید که خیر، ما حالا درسمان را می‌خوانیم و بعدها ان‌شاءالله، بعد از اینکه پیر شدیم، ان‌شاءالله وارد می‌شویم در تهذیب اخلاق؛ این امکان ندارد؛ امکان ندارد این امر. اگر در جوانی انسان مهذب شد، شد. اگر در جوانی خدای نخواسته مهذب نشد، بسیار مشکل است که در زمان کهولت و پیری که اراده ضعیف است و دشمن قوی، اراده‌ی انسان ضعیف می‌شود و جنود ابلیس در باطن انسان قوی، ممکن نیست دیگر آن وقت. اگر هم ممکن باشد بسیار مشکل است. از حالا به فکر باشید؛ از جوانی به فکر باشید. الان هر قدمی که شما بر می‌دارید رو به قبر است. هیچ، هیچ معطلی ندارد؛ هیچ اشکالی ندارد. هر دقیقه‌ای که از عمر شریف شما می‌گذرد، یک مقداری به قبر و آنجایی که از شما سؤالات خواهند کرد و همه مسئول خواهید بود، دارید نزدیک می‌شوید. فکر این مطلب را بکنید که قضیه نزدیک شدن به مرگ است، و هیچ کس هم سند به شما نداده است که صدوبیست سال عمر کنید. صدوبیست‌ساله نداریم؛ ممکن است بیست و پنج ساله انسان بمیرد، ممکن است پنجاه ساله بمیرد، ممکن است شصت ساله بمیرد؛ هیچ سندی ندارد. ممکن است که همین حالا – خدای نخواسته – سندی نیست. باید فکر کنید؛ باید در این مطلب تأمل کنید؛ مراقبه کنید. اخلاق خودتان را مهذب کنید؛ مهذب‌تر کنید إن‌شاءالله؛ اعمال خودتان را منطبق با اسلام کنید، با احکام اسلام کنید، تا ان‌شاءالله موفق بشوید. (9)

کتاب وسنت بشوید

توجه کنید که در خلال تحصیل علم، تقوا تحصیل کنید، مهذب بشوید، اخلاقتان را مهذب کنید، اعمالتان را مهذب کنید. باید بر طبق کتاب و سنت باشد که شما خودتان کتاب و سنت بشوید؛ یعنی کتاب و سنت عملی. روحانی باید طوری باشد که مردم وقتی که او را دیدند به یاد رسول خدا بیفتند. و شما این بار را به دوش گرفتید، و باید این بار را به سلامت به آخر برسانید و مردم را هدایت کنید. (10)

علم و عمل، دو بال برای پرواز به سوی انسانیّت

علم وعمل دو بالی است که انسان را به مقام انسانیت می‌رساند. علم به همه‌ی شئون و عمل – عمل نفسانی، عمل جسمانی، عمل عقلانی – انسان را به مراتب انسانیت می‌رساند. امید است که شما آقایان در خلال تحصیل، توجه به این مطلب داشته باشید که در مدرسه‌ها منزه کنید خودتان را از تعلقات دنیا. تمام گرفتاری‌های بشر از این تعلقات است. اگر این تعلقات نبود، اگر این توجه به دنیا و تعلق به دنیا نبود، ما اینقدر گرفتار در ظرف بیش از پنجاه سال و قریب شصت سال نداشتیم. (11)

علم به اسم رب، مانع انحراف

شما آقایان، که در راه اسلام و علم قدم بر می‌‌دارید و متلبس به لباس اسلام و لباس انبیا شده‌اید و متلبس به لباس روحانیت شده‌اید، گمان نکنید که درس خواندن بدون اینکه قرائت به اسم رب باشد برایتان فایده دارد. گاهی ضرر دارد. گاهی علم غرور می‌آورد. گاهی علم انسان را پرت می‌کند از «صراط مستقیم». اینهایی که دین‌ساز بودند اکثراً اهل علم بودند. اینهایی که دعوت برخلاف واقع کردند اکثراً از اهل علم هستند. چون علم، قرائت به اسم رب نبوده است. انحراف داشته است از اول. این راه انحرافی هر چه پیش رفت، بیشتر انحراف حاصل می‌شود؛ دورتر می‌شود از انسانیت. چه بسا یک نفر آدم فیلسوف اعظم است، به حسب نظر مردم، فقه اکرم است به حسب نظر مردم، همه چیز می‌داند، انبار معلومات است، لکن چون قرائت به اسم رب نبوده است، از صراط مستقیم دورتر شده است. و از همه دورتر. هر چه انبار زیادتر وزرش زیادتر. هر چه انبار بزرگتر وزر و ظلماتش بیشتر. «ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ» (12) گاهی علم ظلمت است؛ نور نیست. آن علمی که شروع بشود به اسم رب، آن نور هدایت دارد. آن علمی که برای این است که یاد بگیرد، آن خوبش این است که می‌خواهد یاد بگیرد. والاّ می‌خواهم مسند بگیرم؛ می‌خواهم امام جماعت بشوم؛ می‌خواهم اهل منبر باشم؛ می‌خواهم مقبول عامه باشم، مقبول مردم باشم. انحراف است. اینها انحرافات است. و همه دقیق! صراط مستقیم، به حسب وصفی که شده است، باریکتر از موست. بسیار دقیق است.
چه بسا انسان یک عمر در ریا بوده و خودش نفهمیده. یک عمر هر عملی کرده ریا بوده است، و نفهمیده خودش ریاست. اینقدر دقیق است که خود آدم هم نمی‌فهمد! (13)

پی‌نوشت‌ها:

1. جفت، همراه، توأم.
2. صحیفه‌ی امام، ج2، ص18.
3. آداب الصلوة، ص 171.
4. صحیفه‌ی امام، ج 2، ص 37 و 38.
5. اشاره به حدیثی است به این مضمون: علم نوری است که خداوند آن را در قلب هر که بخواهد می‌اندازد. بحارالانوار، ج 67، ص 140.
6.آشکارا با خدا به جنگ برخاسته است.
7. صحیفه‌ی امام، ج 2، ص 38 و 39.
8. همان، ص 39 و 40.
9. همان، ص 40 و 41.
10. همان، ج 8، ص 262.
11. همان، ص 267 و 268.
12. بخشی از آیه 40 سوره نور.
13. همان، ج 8، ص 328 و 329.

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: اخلاق و تهذیب روحانیت؛ قم: انتشارات تسنیم، چاپ سوم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط