فضیلت اعمال مستحبى ماه مبارک رمضان
دعا و استغفار
توضیح:
از وظایف روزهداران در این ماه، دعا و درخواست حوایج از حضرت حق است كه بنده احساس نیاز به پیشگاه بىنیاز كرده، و دستهاى احتیاج خویش را به درگاه او دراز مىكند.
روزهاى ماه رمضان
اعتكاف
توضیح:
در ایام و لیالى مقدسهاى، طبق روایات رسیده از ائمه معصومین علیهم السلام مستحب است كه هر مسلمانى در صورت امكان دهه آخر ماه مبارك رمضان را در مسجد معتكف شود، كه پیامبر اكرم در تمامى عمرش چنین مىكرد.
تلاوت قرآن
قال ابو جعفر (علیه السلام): لكل شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان (4) ؛ براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن رمضان است.
بنابراین امتیازات قرآن به اعتبار نزولش در ماه رمضان از ماههاى دیگر بیشتر است.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: من تلافیه آیة من القرآن كان له مثل اجر من ختم القرآن فى غیره من الشهور (5) ؛ اگر كسى در این ماه یك آیه از قرآن تلاوت كند، ثوابش مثل كسى است كه در غیر ماه رمضان یك ختم قرآن كرده است.
افطارى و صدقه دادن
فذاك الذى اردت یا سدیر، ان افطارك اخاك المسلم یعدل عتق رقبة من ولد اسماعیل علیه السلام. (6)
اى سدیر! آیا مىدانى چه شبهایى است این شبها؟ سدیر گفت:
بلى فدایت گردم این شبها، شبهاى ماه رمضان است، مگر این شبها چگونه است؟ امام علیه السلام فرمودند: آیا قدرت دارى هر شب از این شبها ده بنده از فرزندان اسماعیل (ع) را آزاد كنى؟ پس سدیر عرض كرد: پدر و مادرم به فدایت، ثروتم كفاف نمىدهد، پس امام پیوسته تعداد بندهها را كم كرد، تا رسید به یكى در تمام این ماه، سدیر گفت: قدرت ندارم پس امام به او فرمود: آیا قدرت ندارى هر شب یك مسلمان روزهدارى را افطار دهى؟ سدیر عرض كرد: بلى تا ده نفر را هم مىتوانم افطارى بدهم، پس امام به او فرمود:
اى سدیر همان است كه اراده كردى یعنى با افطارى دادن ده روزهدار به ثواب عتق و آزاد كردن ده بنده از اولاد اسماعیل (ع) نایل مىگردى.
توضیح:
خداوند انسان روزهدار را بر آنچه انفاق مىكند در خوردنیها و آشامیدنیها محاسبه نمىكند ولى در این امر «اسراف» نشود.
عن ابى عبدالله علیه السلام: من تصدق فى شهر رمضان بصدقة صرف الله عنه سبعین نوعا من البلاء (7) ؛ هر كس در ماه رمضان صدقهاى بدهد خداوند هفتاد نوع بلا را از او دو مىكند.
پی نوشت :
1- امالى شیخ صدوق، ص 61 .
2- امالى شیخ صدوق، ص 93 .
3- وسائل الشیعه، ج 7، ص 397 .
4- وسائل الشیعه، ج 7، ص 218 .
5- امالى شیخ صدوق، ص 93 .
6- من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 134 .
7- بحار الانوار، ج 93، ص 316 .