نویسنده: علی غفوری
امروزه معمولاً هواپیماها نقش فرعی در جنگ دارند اما در 1939 حتا کسی نقش فرعی برای آنها قائل نبود. استراتژی آلمان مبنی بر جنگ برقآسا این نظر را تغییر داد. هواپیماهای اشتوکاو هاینکل آلمان که دارای قدرت بمباران بسیار سریع و قوی بودند در نابودکردن قدرت دفاعی فرانسه و لهستان نقش مهمی را بازی کردند. اما این بار نقش بزرگتری توسط هیتلر برای آنها در نظر گرفته شده بود.
در ژولای 1940 پس از شکست فرانسه هیتلر دیگر برنامه خاصی برای نبرد نداشت بنابراین به دنبال صلح با انگلیس شکستخورده رفت اما چرچیل سرسختانه این پیشنهاد را رد کرد. برای هیتلر با 200 لشکر دارای روحیه عالی تنها یک راه باقی ماند: عبور از دوکرک و دریای مانش و ورود به انگلیس.
انگلیس در این زمان در خاک اصلی خود از هر گونه نیروی دفاعی بیبهره بود. 300 هزار سرباز بیساز و برگ که از عملیات تخلیه دونکرک جان سالم به در برده بودند حتا سازمان درست نظامی نداشتند و به جز آنها نیز نیروها اکثراً محلی، و فاقد تجربه بودند. انگلیس اصلاً گمان نمیکرد که به این سرعت فرانسه از پا درآید.
اما ژنرالهای آلمانی که اکنون از سواحل فرانسه چراغهای سواحل شرقی انگلیس را میدیدند به هیتلر تأکید میکردند که با توجه به قدرت عظیم دریایی انگلیس این فاصله 90 کیلومتری (خاک اروپا تا انگلیس) غیرقابل عبور است مگر آن که تمام نیروی هوایی انگلیس از بین برود و به جای آن آلمان با قدرت هوایی کشتیهای جنگی انگلیس را از کانال مانش دور کند و آنگاه در پناه آتش توپخانه و هوایی حداقل 50 لشکر آلمانی در جنوب انگلیس پیاده شوند.
این نقشهی متهورانه از نظر هیتلر اجرایی نبود اما به هر حال تحت فشار ستاد ارتش آلمان و گورینگ دستور نابودی نیروی هوایی انگلیس داده شد. این نبرد در دو مقطع شدت گرفت: 10 ژولای تا 18 اوت و 24 اوت تا 27 سپتامبر.
حمله با 4670 هواپیما
در اوایل ژولای آلمان 4669 هواپیما مرکب از 1390 بمبافکن، 346 شکاری بمبافکن عمود پرواز و 933 شکاری را در فرودگاههای فرانسه، بلژیک و هلند مستقر کرد.این هواپیماها به شدت انگلیس را تحت ضربات خود قرار دادند از جمله آن که در 15 اوت دست به حملهای متمرکز و مرگبار علیه بنادر و سواحل انگلیس زدند. در این روز 900 هواپیمای آلمانی با همین تعداد هواپیمای انگلیسی درگیر شدند که نتیجهی آن سقوط 76 هواپیمای آلمانها و 36 هواپیمای انگلیسی بود. در همین زمان حملات به لندن نیز شدت گرفت که در آن هزاران انگلیسی جان خود را از دست دادند.
موج بعدی حملات در 24 اوت آغاز شد و تا 6 سپتامبر ادامه داشت در حالی که آلمانها نیز تلفات سنگینی را متقبّل میشدند اما انگلیسیها نیز در این مدت به شدت فرسوده شدند. (یک گزارش نظامی نشان میدهد که در این زمان انگلیس به شدت با کمبود خلبان روبه رو شده بود تا آن جا که خلبانان بسیار تازهکار پشت هواپیماها مینشستند.)
در طول ماه اوت به گفته آلمانها 1115 هواپیمای انگلیسی از بین رفت حال آن که به گفتهی انگلیس این رقم حدود 500 دستگاه بوده است.
نبردهای ماه اوت تا 6 سپتامبر عمدتاً بر دوش هواپیماهای ام 109 و 110 آلمان، آشتوکا و هاینکل بود و انگلیس نیز تنها متکی بر اسپیت فایر و هاریکن بود.
حمله 15 سپتامبر
در 15 سپتامبر آلمان آخرین حملهی بسیار سنگین خود را به انگلیس انجام داد. در این حمله 3 هزار هواپیما تمام بنادر، فرودگاهها و هواپیماهای انگلیسی را مورد حمله قرار دادند. جنگ هوایی مذکور که یک روز تمام به طول کشید منجر به سقوط 56 هواپیمای آلمانی و انهدام دهها هواپیمای انگلیسی بر روی زمین و 30 هواپیما بر روی هوا شد. اما نتیجهی دلخواه آلمان به دست نیامد چرا که انگلیس برای آن که قدرت ضد حمله خود را ثابت کند، شب پانزدهم سپتامبر با دهها بمبافکن بنادر در غرب فرانسه را با کشتیهای آلمانی لنگر انداخته مورد حمله قرار دادند.حملات هوایی آلمان به انگلیس تا اواخر سپتامبر ادامه یافت و حتا در اکتبر 1940 دوباره تکرار شد اما آنچه که انتظار میرفت هرگز رخ نداد.
نتیجه نبرد
آمار تلفات هوایی 2 کشور در این نبرد 80 روزه بسیار سنگین گزارش شد اگرچه هیچگاه دقیق اعلام نشد. گمان میرود 1000 خلبان و 2 هزار هواپیما در این نبردها کشته و یا صدمه دیده باشند.در 17 سپتامبر 1940 هیتلر حمله به انگلیس را تا اکتبر و سپس ژولای 1941 عقب انداخت و با رویداد حمله عظیم به روسیه در ژوئن 1941 این طرح برای همیشه به بایگانی رفت.
چرچیل درباره از جانگذشتگی چند هزار خلبان انگلیسی در این نبرد میگوید: هرگز در تاریخ جنگها ده میلیون نفر این چنین مدیون چند صد نفر نبودند.
واقعیت این بود که مقاومت چند هزار خلبان انگلیسی به همراه حدود 4 هزار هواپیمایشان سرنوشت جنگ (و تاریخ) را تغییر داد. چرا که اگر حمله به انگلیس صورت میگرفت لازم نبود هیتلر 5 میلیون سرباز آلمانی را در دشتهای پهناور روسیه به کشتن دهد.
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم