اما چگونگی تشکیل و اعلام موجودیت چنین دولتی به برنامه ریزی و توطئه در طی چندین قرن برمی گردد . یعنی از زمان شکل گیری اندیشه صهیونیزم و در پی آن پیدایش سازمان جهانی صهیونیزم ! زمانی که صهیونیستها برای اجرای مصوبات دو کنگره بال و لاهه دست به کار شدند . فعالیتهای سیاسی برای جلب نظر قدرتهای استعمارگری نظیر انگلیس و امریکا همراه با تشویق یهودیان جهان به مهاجرت به فلسطین و مظلوم نمایی در عرصه افکار عمومی و بعضا به راه انداختن جریانات یهودستیزی – آنتی سمیتیزمی – در جهان و … درصدر برنامه اجرایی صهیونیستها قرار گرفت و اما از سویی دیگر اجرای این مصوبات نیازمند تشکیلاتی نظامی و نیروهای مسلح بود .
شیوه شکل گیری و فعالیت سازمان جهانی صهیونیزم
در اواسط قرن هجدهم یک باند مخفی از رهبران یهودی متشکل از خاخام ها ، سرمایه داران ، علما ، نخبگان سیاسی ، دانشمندان ، صاحبان صنایع ، بانکداران و روشنفکران که در جوامع یهودیان به learned elders معروف بودند گردهم آمدند و تشکیلاتی مخفی را سازماندهی کردند. در آن مقطع زمانی یهودیان در امریکا و سراسر کشور های اروپای به صورت اقلیت های متمول و با نفوذ پراکنده بودند ولی از انسجام درونی مستحکمی بهره می بردند . باند مذکور تلاش برنامه ریزی شده ای را برای پیوند دادن اقلیت های یهودی در کشور های مختلف با یکدیگر ، دستیابی به ثروت های کلان ، نفوذ و تسلط بر مطبوعات و ترویج تفکرات صهیونیزم سیاسی آغاز نمود . در جریان انقلاب فرانسه و در فواصل سال های ۱۷۸۰ تا ۱۷۹۰ م. تشکیلات صهیونیستی مذکور در میان یهودیان اعلام موجودیت کرد . اما فعالیت های منسجم و تشکیلاتی آنان در افکار عمومی غیر یهودیان همچنان مخفی باقی ماند . چون حوزه عمل آنها تنها حول محور یهودیان متمرکز شده بود . تشکیلات فوق الذکر طی یک قرن به تدوین اندیشه ها ، ایجاد هماهنگی ، تعمیق ، انسجام ، جمع آوری ثروت و تقویت پیوند های درونی و گسترش شاخه های خود در میان یهودیان سایر کشور ها مبادرت ورزید و سرانجام در سال ۱۸۹۷ با شعار فریبنده«بازگشت به ارض موعود » رسما با برگزاری کنگره جهانی یهود در شهر بال سوئیس اعلام موجودیت کرد .اندیشه تاسیس دولت یهودی
ریاست اولین کنگره جهانی یهود را تئودور هرتسل (۱) بر عهده داشت . در این کنگره ایجاد ملت یهود و تشکیل دولت اسرائیل به تصویب رسید . چند روز پس از کنفرانس ، هرتصل در یادداشت های خویش این طور نوشت :« اگر بخواهم کارهای انجام شده در کنفرانس بال را در یک کلمه که البته قادر به انتشار و بیان آن نیستم خلاصه کنم،باید چنین بگویم که دولت یهودی در بال به وجود آمد.گرچه این سخن را اگر در آن زمان می گفتم دنیا مرا مورد تمسخر قرار می داد. در خلال ۵ سال و یا شاید ۵۰ سال آینده (!) به طور قطع همگان آن را خواهند دید … » (۲)
هرتصل همچنین در دفتر خاطرات خود شکل جغرافیایی کشوری را که بنا بود در آینده تشکیل شود را توصیف کرده بود : « ما باید به نسبت پیشرفت بازرگانی خارجی خود به دریا راه پیدا کنیم . نیز باید مالک زمینی با بسیط پردامنه باشیم تا کشاورزی جدید خود را در مقیاسی بزرگ در آن زمین اجرا کنیم . شعار تبلیغاتی ما باید چنین باشد : « فلسطین داوود و سلیمان و سطح آن : از رود نیل تا شط فرات … »
کنگره یهود در اولین اجلاس خود سازمان جهانی صهیونیزم ، آژانس بین المللی یهود ، صندوق ملی و نهادهای تشکیلاتی دیگری را پایه ریزی کرد . از اعضای فعال این تشکیلات می توان کسانی چون : دکتر وایزمن (۳) ، بن گوریون (۴) و هرتصل و … را نام برد .
البته قبل از تشکیل این کنگره زمینه سازیهای گسترده ای در فواصل سال های ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۷ م. توسط این تشکیلات مخفی به مرحله اجرا درآمد . به طور مثال در طی سال های ۱۸۷۰ تا ۱۸۸۲ یهودیان اروپا ضمن بهره گیری از ابزارهای تبلیغاتی به بزرگنمایی مشکلات یهودیان و ظلم های دولتهای اروپایی نظیر روسیه ( که بیشترین تعداد یهودیان را در خود جای داده بود )، لهستان ، رومانی ، فرانسه و آلمان مبادرت نمودند و سرانجام یکی از رهبران یهودیان به نام « پینسکر » کتابی به نام خود مختاری تالیف کرد و در آن کتاب تنها روش صحیح برای سامان دادن به وضعیت وخیم ! یهودیان در سراسر جهان را خلق یک ملت یهودی در سرزمین ملکی خود یعنی یک کشور می دانست . این نظریه پینسکر بسیار مورد توجه یهودیان و به خصوص جمعیت عشاق صهیون قرار گرفت . پس از پینسکر یکی دیگر از اعضای تشکیلات مخفی صهیونیزم به نام « آشرگینزبرگ » با نام مستعار « احدهاآم » دو کتاب منتشر ساخت که او نیز معتقد بود برانگیختن یهودیان باید متکی بر بیدار ساختن روحیه خشونت و یورش در آنها باشد و در کنار این چنین روحیه ای برای دستیابی به آرمان های صهیونیزم بایستی استراتژی مناسبی نیز تنظیم شود .
تشکیلات مخفی صهیونیزم که بعدها تحت نام کنگره جهانی یهود اعلام موجودیت نمود ، تشکیلاتی برای تربیت کادر به وجود آورد . دکتر وایزمن یکی از همین تربیت شدگان بود که بعدها رئیس آژانس یهود در انگلستان شد.پس از انتشار این کتاب ها و نظریات بود که هرتصل نیز به فکر نوشتن کتاب « دولت یهود » در سال ۱۸۹۵ م. (دو سال قبل از کنگره اول ) افتاد . در این کتاب بود که هرتصل پیشنهاد تشکیل آژانس یهود و نیز برگزاری کنگره اول را ارائه داد .
با این زمینه سازیها بود که در سال ۱۸۹۷ م. نخستین کنگره جهانی صهیونیستها با حضور ۲۵۰ نماینده از رؤسای تشکلهای مخفی صهیونیستی در کشورهای مختلف در سوئیس تشکیل شد… (۵)
بدین ترتیب قوم یهود که از سال ۷۰ م. که به دست تیتوس ( امپراطور روم ) به طرز فجیعی از فلسطین رانده و در کشورهای جهان پراکنده شده بودند، در همه دعاها و نمازها مدام و هر روز این جمله را تکرار می کردند که : «سال دیگر ، اورشلیم ! » اما نحوه اجرای این آرزو را با شیوه آرام و با معجزه خداوندی می دانستند ولی در قرن نوزده ، احساس قدرت اقتصادی و سیاسی از یک سو و و رواج اندیشه های مادی و دنیای از سوی دیگر آرزوی بازگشت به ارض موعود را با تدابیر نظامی و سیاسی آمیخت و آنها را بر آن داشت که به جای انتظار معجزه ، آستین ها را بالا بزنند و خود شروع کنند …
دلایل انتخاب فلسطین ؟!
در همان زمان که اولین کنگره جهانی یهود (در سال ۱۸۹۷ م.) در بال سوئیس برگزار شد ، اتفاق عجیبی رخ داد ! ساختمان محل تشکیل این کنگره دچار آتش سوزی شد و صهیونیستهای حاضر در این جلسه از ترس جان ! مجبور به فرار شدند و اوراق و صورت جلسات و پروتکل های توافقی بین صهیونیستها به دست پلیس تزاری افتاد. ( که خود این اتفاق یکی از مشکوک ترین وقایعی است که تا بحال نیز مجهول باقی مانده !!! ) به طور کلی برنامه صهیونیزم جهانی در این پروتکل ها در ۲۴ بند طراحی شده بود (۶) که طی آن می بایست طی چهار مرحله به ترتیب روسیه ارتدوکس ، اروپای کاتولیک ، قلمرو پاپ(واتیکان) و سرانجام اسلام با توطئه های مختلف کمرنگ و بی فروغ گردند و سپس صهیونیزم جهانی رهبریت جهان را بر عهده بگیرد .در آن زمان ارتدوکس با تحولات صد سال گذشته از صحنه حذف گردیده بود . اروپای کاتولیک نیز دیگر فروغی نداشت . قلمرو پاپ (واتیکان) نیز با رنسانس صدمات اساسی دیده بود و هر روز ضعیف تر می شد . پس تنها پایگاه تسخیرناپذیر و دژ مستحکم در مقابل آنان اسلام بود که هر روز در حال رشد و بالندگی بوده و نیزهست . بر این اساس بود که صهیونیزم پایگاه خود را به فلسطین در قلب جهان اسلام منتقل کرد .
بیشتر بخوانید: تولد شوم؛ قتلهای صهیونیستی در مناطق فلسطینی
البته در میان رهبران صهیونیست دو نظریه وجود داشت :
۱-عده ای معتقد به طرح گام به گام بودند و اعتقاد داشتند ابتدا لازم است ملت و دولت یهود در سرزمینی غیر از فلسطین تشکیل گردد و پس از دستیابی به انسجام و ظهور قدرت یهودیان در قالب یک ملت و دولت مقتدر به تصرف ارض موعود یعنی فلسطین مبادرت ورزند . این دسته ابتدا موزامبیک ، کنگو ، آرژانتین . سپس قبرس ، صحرای سینا و اوگاندا را پیشنهاد کردند .
۲-دسته دوم طرح گام به گام را قبول نداشتند و معتقد بودند باید از همان ابتدا برنامه ریزی های خود را حول محور ایجاد ملت و دولت یهود در فلسطین و ارض موعود متمرکز کنند .
کنگره دوم یهود در سال ۱۹۰۸ م. در شهر لاهه تشکیل شد و در این اجلاس صهیونیستها به یک نظر واحد مبتنی بر ایجاد ملت و دولت یهود در سرزمین فلسطین دست یافتند . زیرا موزامبیک ، کنگو و آرژانتین در سالهای ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۰ مورد بررسی قرار گرفته و رد شده بودند و سرزمینهای قبرس و صحرای سینا در سالهای ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۳ مورد ارزیابی واقع شده بود و پیشنهاد انگلیس در خصوص اوگاندا نیز در فواصل سالهای ۱۹۰۳ تا ۱۹۰۸ بررسی و رد شده بود . بنابراین آن دسته از صهیونیستها که معتقد به دستیابی به ارض موعود به صورت دو مرحله ای بودند نظر دسته دوم را پذیرفتند و همگی به طور قاطع بر غصب سرزمین فلسطین از طریق نابودسازی و آواره ساختن ساکنان آن متفق القول شدند .
البته صهیونیست ها معتقدند وعده های تورات در مورد وسعت دولت و حکومت یهود و حدود ارض موعود از دریای مدیترانه تا رود فرات و از لبنان تا رود نیل می باشد . براساس همین اعتقاد شعار رسمی پارلمان اسرائیل جمله «ای اسرائیل حدود تو از نیل تا فرات است» می باشد و در نقشه ملی صهیونیست ها دولت یهود شامل سراسر فلسطین ، اردن ، سوریه ، لبنان ، عراق و منطقه وسیعی از خاک مصر شامل صحرای سینا و رود نیل و مدینه منوره می باشد . به طوری که بن گوریون در ۱۴ می ۱۹۴۸ در جریان اعلام موجودیت کشور اسرائیل گفت : «مسئله ما حفظ وضع موجود نیست ، وظیفه ماست که دولتی متحرک در جهت توسعه هر چه بیشتر ایجاد کنیم!!!»
بدین ترتیب بود که در سال ۱۹۰۸ م. در دومین کنگره جهانی یهود ایجاد ملت و دولت یهود در سرزمین فلسطین قاطعانه به تصویب رسید و برنامه های اجرایی صهیونیستها برای ایجاد دولت اسرائیل از طریق نابودسازی ملت فلسطین تدوین گردید.
جنگ جهانی اول و تقسیم شدن امپراطوری عثمانی
در آن مقطع زمانی فلسطین کشوری با ۲۷۰۲۴ کیلومتر مربع مساحت بود که ۷۲۰ کیلومتر مربع آن را دو دریاچه طبریه و حوله و بخشی از بحرالمیت تشکیل می داد . در اواسط قرن نوزدهم فلسطین کشوری مسلمان و عربی بود که تحت حاکمیت امپراطوری عثمانی به سر می برد و یهودیان در این کشور اقلیت بسیار ناچیزی بودند . به طوری که در سال ۱۸۴۵ م. تنها ۱۲ هزار نفر یهودی در فلسطین ساکن بودند . یعنی تنها ۳ درصد جمعیت کل فلسطین! مسئله مهاجرت به ارض موعود عملا از سال ۱۸۸۰ م. با تبلیغات صهیونیستها مطرح شد . در سال ۱۸۹۰ جمعیت فلسطین ۵۸۰ هزار نفر بود که فقط ۲۷ هزار نفر آن یهودی بودند یعنی نزدیک به ۵ درصد جمعیت کل فلسطین! ولی پس از برگزاری کنگره های اول و دوم و برنامه ریزی های وسیع برای ترغیب یهودیان اروپا برای مهاجرت به فلسطین در سال ۱۹۲۱م. جمعیت یهودیان در فلسطین به ۱۰.۵ درصد رسید (۷)بهتر است دوباره به همان سال ۱۹۰۸ برگردیم . یعنی زمانی که صهیونیستها برای اجرای مصوبات دو کنگره بال و لاهه دست به کار شدند . فعالیتهای سیاسی برای جلب نظر قدرتهای استعمارگری نظیر انگلیس و امریکا همراه با تشویق یهودیان جهان به مهاجرت به فلسطین و مظلوم نمایی در عرصه افکار عمومی و بعضا به راه انداختن جریانات یهودستیزی – آنتی سمیتیزمی – در جهان و … درصدر برنامه اجرایی صهیونیستها قرار گرفت و اما از سویی دیگر اجرای این مصوبات نیازمند تشکیلاتی نظامی و نیروهای مسلح بود . چون بیرون انداختن یک ملت از سرزمین مادری تنها در سایه جنایت های هولناک و ددمنشی های سبعانه و سفاکانه از طریق ناامن کردن محیط زندگی حاکم ساختن ظلم ، تعدی ، نیستی و نابودی به همرا اسارت زنان ، شکنجه مبارزان ، غارت اموال ، تجاوز به عفت ، زورگویی ، تحقیر و بیگاری و آوارگی و … امکان پذیر بود . از این رو اولین زمزمه های تشکیل دولت یهود با ایجاد چنین نیروی مسلحی عجین شده بود . بدین ترتیب بود که اولین تشکیلات نظامی اسرائیل در سال ۱۹۰۷ م. تحت نام سازمان پاسداران یهود ملقب به « هاشومیر » در فلسطین اعلام موجودیت کرد و مشوق اصلی در جریان ایجاد چنین سازمانی دیوید بن گوریون بود .
ملت مظلوم فلسطین که در آن زمان برای کسب استقلال از سلطه عثمانی مبارزه می کرد با این اقدام صهیونیستها مجبور بود در برابر چنین سازمان مسلح نوظهوری که از حمایت های عثمانی نیز بی نصیب نبود ، مقاومت کند .
با شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ م. سازمان جهانی صهیونیزم از یهودیان اروپا خواست تا به ارتش انگلیس بپیوندند و بدین شکل گردان های یهودی در ارتش انگلیس ایجاد شد . هدف سازمان از این اقدام عبارت بودند از :
الف – آشنا ساختن یهودیان به آموزش های نظامی و کسب تخصصهای لازم به منظور استفاده از این نیروها علیه ملت فلسطین
ب- جلب نظر انگلیس برای موافقت با ایجاد دولت صهیونیستی در فلسطین
ج- افزایش کارایی و قدرت عمل هاشومیر در فلسطین به منظور بالا بردن ضریب امنیتی مهاجران یهود
با این اقدام سازمان بود که در جریان جنگ جهانی اول انگلیس چندین گردان متشکل از یهودیان ایجاد کرد به طوری که در پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸ م. ارتش انگلستان ۵ هزار یهودی آموزش دیده و آشنا به انواع سلاح های جنگی از یهودیان صهیونیست به وجود آورده بود و از این جا بود که هسته اولیه گروه نظامی « هاگانا » در فلسطین به وجود آمد . شعار هاگانا این بود : « فلسطین فقط برای یهودیان !!! »
در همین سالها بود که مهاجرت یهودیان به فلسطین براساس یک برنامه ریزی دقیق و طراحی های حساب شده در عرصه شهرک سازی در زمین های موات محقق می شد . خط مشی دیگر در عرصه تصاحب زمین های کشاورزی رقم خورد . متاسفانه دولت عثمانی که فلسطین را تحت سلطه خود داشت ، سیستمی را برای ثبت املاک بنیاد نهاده بود که هر پولدار خارجی و غیر فلسطینی که می توانست از طرق مشکوک بر زمین های فلسطینی ها حق حاکمیت پیدا کند! آژانس بین المللی یهود و بنیادهای مالی زیرمجموعه آن با بهره گیری از قوانین غلط وضع شده توسط عثمانی قانونا! مالک زمین هایی می شدند که فلسطینی ها نسل اندر نسل بر روی آنها کشاورزی می کردند . علاوه بر این صهیونیستها برای سندسازی بعضا اقدام به خرید مقداری زمین با قیمت بالا از مالکان فلسطینی مستقر در اروپا و امریکا می کردند . از طرفی سازمان جهانی صهیونیزم با تأسیس « شرکت توسعه اراضی فلسطین » اقدام به خریداری زمین و سندسازی های کلاهبردارانه برای صندوق ملی یهود می کرد و علی رغم اعتراضاتی که فلسطینیان به دولت عثمانی می کردند، عثمانی که فقط به منافع خود می اندیشید نسبت به این تحرکات صهیونیستها بی تفاوت بود و یهودیان نیز با سوءاستفاده از این قوانین بر اراضی فلسطینیان تسلط پیدا می کردند . وضعیت به صورتی درآمده بود که فلسطینی ها در حالی بر روی زمین های خود در حال کار کردن بودند که در هیچ معامله ای حق شرکت نداشته و سند مالکیت آن زمین ها در دست دلالان یهودی بود . در همین سالها بود که فلسطینی ها مجبور به مبازره در دو جبهه علیه عثمانی و علیه اقدامات صهیونیستها بودند و این روند تا پایان جنگ جهانی اول یعنی سال ۱۹۱۸م. همچنان ادامه داشت . به عبارت دیگر امپراطوری عثمانی (که مرکز آن ترکیه بود ) و خود را پرچمدار دفاع از اسلام معرفی می کرد ، مسلمانان فلسطین را در مسلخ سازمان جهانی صهیونیزم قربانی کرد .
قبل از پایان جنگ جهانی اول چند واقعه مهم رخ داد : یکی صدور اعلامیه بالفور ، وزیر امور خارجه انگلیس بود که در نوامبر ان سال و یک ماه پیش از که بیت المقدس به تصرف ژنرال آلن بی ، یهودی – انگلیسی درآید نامه ای به لرد روچیلد (۸)نوشت و در آن اعلام رضایت دولت انگلیس را مبنی بر تشکیل دولت ملی یهود در فلسطین اعلام و عنوان کرد که از هیچ کوششی برای رسیدن به این هدف دریغ نورزد .
دو اتفاق مهم دیگر پیروزی انقلاب اکتبر به رهبری لنین و برقراری نظام کمونیستی در روسیه و همچنین تشکیل “شورای روابط خارجی امریکا” بود که بعدها نقش تعیین کننده ای برای صهیونیزم داشت . در هر حال جنگ جهانی اول پایان یافته بود و در پی آن یک تشکیلات سرهم بندی شده ای به نام « جامعه ملل » ایجاد شد . که قرار بود یک نظام جهانی برای راه بردن کل دنیا به وجود آورد ! اما تنها کاری که کرد این بود که سرزمین فلسطین را تحت قیمومیت انگلستان درآورد در حالی که بقیه سرزمینها و قومیتهای متنزع از عثمانی هر کدام به صورت یک کشور درآمدند . طبعا قیمومیت انگلستان به معنی سیطره و سلطه بزرگترین ابرقدرت آن روز دنیا بر منطقه فلسطین بود که هر مخالفت و دشمنی با آنچه که در آنجا باید رخ می داد در نطفه خفه شود . به این ترتیب تعداد مهاجرین یهودی به فلسطین در همان سال اول قیمومیت انگلیس افزایش چشمگیری پیدا کرد . ولی دیری نپایید که بین انگلیس و صهیونیستها بر سر بعضی تعابیر اعلامیه بالفور اختلافاتی پیش آمد و اسرائیل از انگلیس ( که آن را پدید اورده بود ) دست کشید و در پی امریکا ( که آن را پشتیبانی می کرد ) رفت . ولی همچنان در این سالها یهودی ها با سازماندهی صهیونیست ها گروه گروه وارد فلسطین می شدند و مسلمانان فلسطین به تدریج با حقایق تلخ قضایا آشنا می شدند . به طوری که حتی در سال ۱۹۲۹ م. در کنار دیوار براق ( ندبه ) بزرگترین درگیری مسلمانان با صهیونیستها رخ داد که تلفات سنگینی برای طرفین داشت .
بیشتر بخوانید: جایگاه اسرائیل در خاورمیانه
از سال ۱۹۳۵ به بعد با زمزمه های حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان و سخنرانی های هیتلر مهاجرت های بیشتر و بیشتری به سوی فلسطین اوج گرفت . به طوری که در طی دو سال تعداد یهودیان مهاجر به شش برابر مقدار قبل آن رسید ! که موجب وحشت مسلمانان ساکن فلسطین و عکس العمل شدید آنان شد .
قیام مردم فلسطین …
در سال ۱۹۳۵م. یک روحانی مجاهد به نام « عزالدین قسام » که گروه مسلحانه ای تشکیل داده بود با نیروهای انگلیس درگیر شد و در راه مبارزه با آنان شهید شد . شهادت این عالم مجاهد آتش جهاد را در فلسطین شعله ور ساخت به طوری که در۱۵ آوریل ۱۹۳۶م. فلسطینی ها چند یهودی را کشتند و یهودی ها هم در تل آویو تظاهراتی راه انداختند و بلوا و آشوب شهرها و روستاهای فلسطین را فرا گرفت .باز روحانی دیگری به نام « حاج محمد امین الحسینی » عنان رهبری انقلاب فلسطینیان را به عهده گرفت . مجاهدات فلسطینیان به طور مداوم ادامه داشت همچنان که دسیسه های صهیونیستها و همراهی انگلیس با آنها . در این ایام دو پدیده مهم و خطرناک هم هر روز شدیدتر و عمیق تر رخ می نمود :
یکی مهاجرت یهودیان به فلسطین و دوم تسلیح و آمادگی نظامی آنها . به طوری که در سرکوب قیام های مردم فلسطین سازمان های نظامی هاشومیر و هاگانا ( که قبلا توسط ارتش انگلیس آموزش دیده بودند ) نقش اصلی داشتند . انگلیس نیز در این ایام با انواع سیاست بازیها و نیرنگها از یک سو فلسطینیان را در مقابل مهاجرت یهودیان به صبر و تحمل و وعده وعید های پوچ و بی اساس در آینده دلخوش می کرد و از سوی دیگر به شدت از مسلح شدن آنها جلوگیری میکرد . در این میان ساده لوحی و غفلت اعراب برای حفظ منافع خود بزرگترین خیانت در مقابل قیام های مردم مظلوم فلسطین بود .
جنگ جهانی دوم
در هر حال این قضایا با شروع جنگ جهانی دوم تا حدودی فروکش کرد و گویی مردم مسلمان و مظلوم فلسطین در مقابل یک حادثه بزرگتر از گرفتاریهای خود غافل شدند .جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۵ شروع و درسال ۱۹۴۵ تمام شد که در یک طرف انگلیس و فرانسه و امریکا و شوروی (متفقین ) و در طرف دیگر آلمان و ایتالیا و ژاپن (متحدین ) قرار داشتند . این جنگ هم با تلفات بیش از ۵۰ میلیون نفر و خسارات و خرابی های بسیار تمام شد و در واقع امریکا و اسرائیل بودند که پیروز میدان به حساب می آمدند . چرا که با ۴۰۰ میلیارد دلار وام به کشورهای درگیر جنگ آنها را کاملا وامدار و تحت سلطه خود درآوردند. بعد از جنگ هم باز همان اهداف و اغراض ” جامعه ملل ” در قالب ” سازمان ملل متحد ” جمع وجور شد و سلطه بلامنازع امریکا بر کشورهای جهان !
اما در فلسطین! بلافاصله پس از خاتمه جنگ باز همان توطئه ها و دسیسه ها شروع شد . مهاجرت های بیشتر و بیشتر یهودیان ، مسلح شدن صهیونیستها و باز تولد سازمان های تروریستی و نظامی از جمله ایرگون و اشترن ( که بعدها ترور رهبران فلسطینی توسط این دو گروه تروریستی انجام گرفت ) و همچنین راندن فلسطینی ها به عقب و فشار انگلیس بر اعراب ، حمایت امریکا از یهودی ها و اختلافات کشورهای عربی و اعمال قدرت های آنان بر فلسطینیان و …
و البته مجامع بین المللی و کشورهای بزرگ هم با انواع و اقسام معاهده ها و قرار و مدارها در واقع فضایی را به وجود می آوردند که صهیونیستها بهتر بتوانند به توطئه ها و دسیسه های خود ادامه دهند .
مکانیزم رسمیت یافتن دولت صهیونیستی و ایجاد دولت اسرائیل
سرانجام پس از آنکه مهاجرتهای گسترده به وقوع پیوست و یهودیان در فلسطین با حمایتهای نظامی همه جانبه انگلیس و امریکا و جامعه ملل قوام یافتند و مبارزات مردم در زیر آماج حملات وحشیانه سرکوب گردیدند، انگلیس در آوریل ۱۹۴۷م. طی یادداشتی از دبیر جامعه ملل خواست که موضوع فلسطین در دستور کار جامعه ملل قرار گیرد . این در حالی بود که صهیونیستها کاملا بر فلسطین مسلط شده و یک ارتش ۷۰ هزار نفری به وجود آورده بودند و با مهاجرتهای پی در پی جمعیت ۳ درصدی خود در سال ۱۸۴۵ را به ۳۲ درصد در سال ۱۹۴۷ افزایش دادند . با این اوصاف بود که جامعه ملل در طرح تقسیم فلسطین ۵۶.۴۷ درصد از سرزمین فلسطین را میان یهودیان و ۴۳.۵۳ درصد را میان فلسطینیان تقسیم کرده بود . با این تفاوت که مناطق حاصلخیز تماما در اختیار یهودیان و مناطق کوهستانی ریگزار در اختیار فلسطینی ها قرار گرفته بود ! ( باز هم به ترکیب جمعیتی یهودیان و فلسطینیان مراجعه کنید ! ) این در حالی بود که قبل از این طرح تقسیم یهودیان فقط ۵.۶۷ درصد از خاک فلسطین را در اختیار داشتند !!!در این میان تبلیغات صهیونیستها بر سر قضیه هولوکاست و مظلوم نمایی در افکار عمومی جهان تاثیر بسزایی در رأی کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل متحد داشت .
سرانجام مجمع عمومی در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ تشکیل جلسه داد و به تقسیم فلسطین رأی مثبت داد و در ۱۴ می سال ۱۹۴۸ دیوید بن گوریون یکی از رهبران جنایت پیشه هاشومیر و هاگانا ، رسما استقلال دولت اسرائیل را اعلام کرد و بدین ترتیب استعمارگران و قدرتهای سلطه گر به ویژه انگلیس و امریکا ظالمانه و با حیله و تزویر و ارعاب و تطمیع و با بهره گیری از سبعانه ترین اعمال و با قربانی کردن ملت مظلوم فلسطین عملا بر تشکیل دولت صهیونیستی در سرزمینهای اشغال شده فلسطین صحه گزاردندو یکی از اهداف مهم پروتکل های صهیونیستها در سال ۱۸۹۷ را به مرحله اجرا درآوردند .
به این ترتیب بود که ترومن رئیس جمهور وقت امریکا این دولت را تنها چند ساعت پس از اعلام استقلال به رسمیت شناخت و اتحاد جماهیر شوروی و دولت ترکیه نیز از اولین کشورهایی بودند که اسرائیل را به رسمیت شناختند و بعد از آن ها دیگر کشورهای اروپایی وحتی سازمان ملل متحد نیز !
در این ضمن یهودیان فلسطین با سنگدلی تمام به عملیات انتقام جویانه دست می زدند و از جمله در ۹ آوریل یک سازمان تروریستی یهود ، ساکنین دهکده عرب نشین دیریاسین ( نزدیک بیت المقدس ) را به طرز فجیعی قتل عام کرد و حتی به زنان و کودکان نیز رحم ننمود … (۹)
و این چنین دولت غاصب صهیونیستی بر روی خون و آه و آوارگی مردم فلسطین شکل گرفت … (۱۰)
به همین راحتی !!!…
نمایش پی نوشت ها:
(۱) تئودور هرتسل : ۱۹۰۴ – ۱۸۶۰ . روزنامه نگار اتریشی – مجارستانی . متولد بوداپست . یکی از مؤسسان صهیونیزم . در وین به روزنامه نگاری و درام نویسی پرداخت و اولین کنگره صهیونیزم را در سال ۱۸۹۷م. در شهر بال سوئیس تشکیل داد . همین کنگره بعدا سازمان جهانی صهیونیزم شد که خود وی تا زمان مرگش ریاست آن رابر عهده داشت . ( دایرةالمعارف فارسی : دکتر غلامحسین مصاحب – ج ۳ – ص ۳۲۵۹ – ذیل عنوان هرتصل )
(۲) استراتژی اسرائیل : دکتر غازی اسماعیل . ترجمه : محمدرضا فاطمی . نشر سفیر
(۳) دکتر حییم وایزمن : از استادان یهودی دانشگاه منچستر در رشته شیمی و از دانشمندان بنام انگلستان محسوب می شد و دراثر کشف ماده اسیتون که برای اسفاده در مواد منفجره ضروری بود ، از موقعیت خوبی در محافل سیاسی و علمی انگلستان برخوردار شد . پس از درگذشت هرتصل در سال ۱۹۰۵ رهبر کنگره جهانی یهود و رئیس تشکیلات صهیونیزم بین الملل شد … برای کسب اطلاعات بیشتر رجوع کنید به کتاب : رهبران اسرائیل : نوشته محمد شریده . ترجمه و پژوهش : بیژن اسدی و مسعود رحیمی – انتشارات کویر .
(۴) دیوید بن گوریون : با نام واقعی دیوید گرین از شاخص ترین رهبران اسرائیل بود و رهبری هیأت اجرایی آژانس یهود بر عهده او بود . وی پس از اعلام تاسیس اسرائیل اولین نخست وزیر و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی گردید . او همچنین مسئول انتقال صدها هزار یهودی از مناطق مختلف جهان به فلسطین اشغالی بود … برای کسب اطلاعات بیشتر رجوع کنید به کتاب : رهبران اسرائیل : نوشته محمد شریده . ترجمه و پژوهش : بیژن اسدی و مسعود رحیمی – انتشارات کویر .
(۵) آرم کنگره جهانی یهود توسط « ماکس بودنهایمر » رهبر صهیونیستهای آلمانی طراحی گردید که عبارت بود از یک سپر آبی که بر روی آن نوشته شده بود :« تأسیس دولت یهودی تنها راه حل مسئله یهودیان است . »
(۶) برای دستیابی به متون کامل این ۲۴ پروتکل و همچنین توضیحات پیرامون آن رجوع کنید به کتاب : پروتکل های دانشوران صهیون . نوشته : عجاج نویهض – ترجمه : حمیدرضا شیخی – انتشارت آستان قدس رضوی .
(۷) برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص ترکیب جمعیتی فلسطین طی سه قرن گذشته رجوع کنید به کتاب : پرونده اسرائیل و صهیونیزم سیاسی . نوشته : روژه گارودی . ترجمه : دکتر نسرین حکمی – انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی .
(۸) لرد روچیلد : سرپرست فدراسیون صهیونیست ها در انگلیس و یکی از ثروتمندترین افراد یهودی که از منابع مهم مالی صندوق ملی یهود به شمار می رفت. برای کسب اطلاعات بیشتر رجوع کنید به کتاب : رهبران اسرائیل : نوشته محمد شریده . ترجمه و پژوهش : بیژن اسدی و مسعود رحیمی – انتشارات کویر . همچنین رجوع کنید به کتاب : روچیلدها . ترجمه : رضا سندگل و منیژه اسلامچی - انتشارات محراب قلم .
(۹) شرح کشتار زنان و کودکان و مردان دهکده دیر یاسین در کتاب « جنایت جهانی » نوشته : شمس الدین رحمانی ( انتشارات پیام آزادی ) آمده است .
(۱۰) جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره جنایات صهیونیستها در فلسطین رجوع کنید به کتاب : تروریسم صهیونیستی در فلسطین اشغال شده . نوشته : غازی خورشید . ترجمه : حمید احمدی – انتشارات امیرکبیر .
_ نبرد نابرابر ( روند ظهور و سقوط رژیم صهیونیستی ) نوشته : حسن واعظی . انتشارات سروش .
_ سازمان های یهودی و صهیونیستی در ایران . نشر سازمان مطالعات و پژوهشهای سیاسی .
_ نشریه زیتون سرخ؛ ویژه نامه روز قدس