(1357-1327)

روابط ایران و اسرائیل

امروزه، ضرورت مطالعات تاریخی، چه در آموزه های دینی و چه در آثار اندیشمندان فرهیخته، چنان اهمیتی یافته که به عنوان یک امر بدیهی، جلوه نموده است. از آنجا که روابط و مناسبات خارجی دولتها، بخش قابل توجهیه از تاریه را به خود
دوشنبه، 15 ارديبهشت 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روابط ایران و اسرائیل
 روابط ایران و اسرائیل

 

نویسنده: رضا زارع
عضو هیدت علمی دانشگاه امام حسین (ع)



 

 


مقدمه

امروزه، ضرورت مطالعات تاریخی، چه در آموزه های دینی و چه در آثار اندیشمندان فرهیخته، چنان اهمیتی یافته که به عنوان یک امر بدیهی، جلوه نموده است. از آنجا که روابط و مناسبات خارجی دولتها، بخش قابل توجهیه از تاریه را به خود اختصاص داده است، بنابراین، بررسی «ارتباط ناشناخته» ایران و اسرائیل با ویژگیهای خاص خود، در دوران محمد رضا پهلوی می تواند آثار ارزشمندی در گستره مطالعات تاریخی در بر داشته باشد و ما را در فهم دقیق تر پدیده اسرائیل از زوایای مختلف آشنا سازد، و در نحوه تصمیم گیری و چگونگی برخورد با اسرائیل در حال و آینده یاری نماید.
هر چند با در نظر گرفتن ابعاد گسترده روابط ایران و اسرائیل و آثار آن، سئوالات متعددی از جنبه های مختلف قابل طرح می باشد؛ اما هدف این مقاله، یافتن پاسخ برایاین پرسش محوری است که: « با توجه به زوایای پیدا و پنهان سه دهه روابط در ابعاد مختلف بین ایران و اسرائیل، آیا این روابط از نوعی تعادل و توازن نسبی و تأثیر پذیر و تأثیر گذاری یکسانیبر اساس عرف بین الملل برخوردار بودهف یا یکی بر دیگری برتری داشته است؟»
برای دستیابی به پاسخ سئوال مطرح شده، روابط ایران و اسرائیل را طی سه دهه (1357-1327) در ابعاد سیاسی، اقتصادی، امنیتی- اطلاعاتی، نظامی و فرهنگی بررسی می کنیم.

1. بعد سیاسی

در 8 آذر 1326/29 نوامبر 1948، مجمع عمومی سازمان ملل متحد طرح پیشنهادی کمیسیونی را متشکل از یازده عضو سازمان ملل مبنی برتقسیم فلسطین به دو منطقه عرب و یهودی، به تصویب رساند.(1) این تصویب که در پرتو فعالیتهای تبلیغاتی شدید و ماهرانه آژانس یهود و پشتیبانی قدرتهای بزرگ، به ویژه حمایت چشمگیر و حیاتی آمریکا حاصل شد؛ سازمانهای یهودی و صهیونیستی را بر آن داشت تا در اردیبهشت 1327 در پی عقب نشینی نیروهای انگلیسی از فلسطین وبا استفاده از ضعف اعراب دولت «اسرائیل» را تأسیس کنند.
موشه شرتوک، وزیر خارجه اسرائیل، طی تلگرافی به نام «دولت موقت اسرائیل» خطاب به وزیر امور خارجه ایران، ضمن اعلام استقرار یک دولت یهود مستقل در فلسطین، با یادآری خاطره تاریخی نجات قوم یهود توسط کوروش، از رژیم شاه تقاضا می کند که با نشناسایی اسرائیل و ایجاد روابط دوستی»(2) با آن کشور، بزرگ منشی کورش بزرگ را تکرار نماید. دولت ایران پس از مدتی با اعزام «عباس صیقل»، به بهانه نظارت بر املاک اتابع ایرانی به اسرائیل، الین گام را در جهت ارتباط با اسرائیل برداشت. صیقل در یکی از گزارشهای ارسالی خود به ایران با تمجید فراوان از رفتار اسرائیل، بر تسریع شناسایی اسرانیل از سوی دولت ایران تأکید ورزید.(3)
حکومت ایران، در پرتو برخی از تحولات داخلی و تأثیر پذیری از نظام بین المللی و فاکتورهایی چند- همچون تبعید آیت الله کاشانی به لبنان و بازداشت برخی از مخالفین حکومت پس از سوء قصد بهمن ماه 1327 به جان شاه در دانشگاه تهران، سفر طولانی شاه به آمریکا در آبان 1328 و کسب اطلاع از نفوذ فوق العاده محافل یهودیان در آمریکا، روابط نامطلوب ایران با برخی از کشورهای جهان عرب و نگرانی از تهدیدات آنها، به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ترکیه به عنوان اولین کشور اسلامی در 28 مارس 1349، غیر عربی بودن ایران و اسرائیل در خاورمیانه و نگرانی دو رژیم از کشورهای تندرو عربی و دو قطبی شدن نظام بین المللی و تحولات ناشی از آن و قرار گرفتن ایران و اسرائیل در اروگاه غرب، به خصوص در کانون سیاستهای خاورمیانه ای آمریکا- زمینه را برای شناسایی اسرائیل مناسب یافت و دولت محمد ساعد مراغه ای در هنگام فترت مجلس در اسفند ماه 1328، اسرائیل را به صورت «دو فاکتور» به رسمیت شناخت.
اعلامیه رسمی دولت که در 23 اسفند 1328 به مناسبت شناسایی اسرائیل انتشار یافت، به شرح زیر بود:

پس از استقلال دولت اسرائیل و به رسمیت شناختن آن از طرف سازمان ملل متحد، [جهت] بررسی حفظ منافع اتباع ایرانی در فلسطین که [در] نتیجه [وقوع] جنگ خسارات زیادی محتمل شده بودند. آقای عباس صیقل را به عنوان نماینده به فلسطین اعزام داشت. پس از مذاکرات مفصلی که از طرف سازمان ملل و دولت آمریکا با یاران به عمل آمد، برای اینکه دولت ایران بیشتر بتواند منافع اتباع خود را حفظ و اشکالاتی که در کار چند هزار ایرانی مقیم فلسطین پیدا شده مرتفع شود سه ماه قبل آقای صفی نیا را به سمت مأمور مخصوص به فلسطین اعزام داشت و با این عمل دولت ایران، دولت اسرائیل را بالفعل به رسمیت شناخت ولی برای اینکه این شناسایی به صورت رسمی درآید طبق تصمیم هیئت دولت آقای انتظام نماینده دائمی دولت شاهنشاهی در سازمان ملل متحد به اطلاع نماینده دولت اسرائیل رساند که از این پس دولت ایران دولت اسرائیل را به طور دو فاکتور به رسمیت شناخته است.

تلگرفا رسیده زا آقای انتظام حاکی است که این دستور به موقع اجرا گردید.
انتشار خبر شناسایی غیر منتظره اسرائیل از سوی دولت ایران، علاوه بر عکس العمل شدید برخی از نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا و محافل مذهبی، واکنشهای شدید کشورهای عربی ه ویژه، مطبوعات آن کشورها را در پی داشت. پیروزی نهضت ملی، انتظارات جدیدی را در داخل و خارج از کشور، نسبت به تجدید نظر پیرامون مسأله شناسایی اسرائیل پدید آورد، این مسئولیت بیش از همه متوجه آیت الله کاشانی رهبر مذهبی نهضت بود که سابقه طولانی در مبارزه با استعمار داشت و از حامیان واقعی فلسطین محسوب می شد. دولت محمد مصدق به خواسته افکار عمومی مردم مسلمان ایرن و جهان اسلام پاسخ مثبت داد و در تیز ماه 1330، شناسایی دو فاکتور اسرائیل را پس گرفت و کنسولگری ایران را در اسرائیل منحل کرد.
هر چند انحلال کنسولگری ایران در اسرائیل و فراخوانی کادر سیاسی ایران از اسرائیل به منزله فسخ شناسایی اسرائیل تلقی گردید؛ اما، برخی از سیاستمداران و به خصوص اسرائیلی ها از زاویه دیگری به این مسأله می نگریستند و بر این اعتقاد بودند که شناسایی دو فاکتور همچنان به قوت خود باقی می باشد. شاه نیز بر همین باور بود و بعدها سعی کرد در مصاحبه جنجال برانگیز خود که واکنش شدید مصر را به دنبال داشت، شناسایی اسرائیل را به کابینه محمد ساعد در سال 1328 مربوط نماید. نکته قابل اتوجه در این میان، آن است که شادمانی اعراب و مردم ایران از قطع روابط اران و اسرائیل طولانی گشت و با کودتای آمریکایی- انگلیسی 28 مرداد 1332 و تحکیم پایه های سیاسی رژیم محمد رضا پهلوی، روابط ایران و اسرائیل در ابعاد گوناگون گسترش یافت.
در واقع، یکی از پیامدهای کودتای 28 مرداد 1332، در حوزه سیاست خارجی ایران از سرگیری روابط ایران و اسرائیل در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی- اطلاعاتی، نظامی و فرهنگی بود. در بعد سیاسی با افزایش تعداد کارشناسان و کارکنان اسرائیلی در ایران فعالیت نمایندگی اسرائیل رو به گسترش نهاد به گونه ای که نمایندگی اسرائیل یکی از بزرگترین هیأتهای اسرائیلی در خارج محسوب می شد. نمایندگان اسرائیل، هر کدام با ویژگیها و خصوصیات خاص خویش و به طور مرموز و پیچیده، همواره سعی می کردند در میان هیأت حاکمه و مراکز مهم نفوذ کرده و حتی به دربار راه پیدا نمایند. مئیر عزری، به عنوان اولین سفیر اسرائیل در تهران موفق شد از شاه نشان درجه دوم تاج دریافت نماید.
نمایدگان اسرائیل در پرتو دکترین «میثاق حاشیه ای» دیوید بن گوریون، بنیانگذار دولت اسرائیل، مبنی بر ایجاد روابط با کشورهای پیرامون جهان عرب که مورد پذیرش شاه قرار گرفته بود؛ بستر سازی لازم را برای فعالیتهای گوناگون فراهم نمودند. « بن گوریون بر این باور بود که اسرائیل با برقراری پیوندهای دوستی با ایران، ترکیه و اتیوپی می تواند چهره خاورمیانه را دگرگون کند و در برابر دشمنان مشترک این ملتها، نیروی سیاسی توانایی را سازمان دهد.»(4) سیاست میثاق حاشیه ای با سیاست خارجی محمد رضا پهلوی مبنی بر «ناسیونالیست مثبت»(5) تلاقی پیدا کرد و مبنای گسترش روابط دو رژیم گدید. نیاز شدید اسرائیل به یارگیری جدید در منطقه به منظور جلوگیری از آسیب پذیری و خارج شدن از انزوا و نیاز امنیتی حکومت شاه در برابر تهدیدات شوروی و برخی از کشورهای تندرو عربی از جمله مصر و عراق، از عوامل تسریع ارتباط نزدیک ایران و اسرائیل به شمار می آید.
زوی دوریل، نیمرودی، لوبرانی، هارملین از جمله نمایندگان فعالی اسرائیل در تهران بودند که با رفتارهای خارج از مقررات خود قصد داشتند ایران را در برابر یک عمل انجام شده قرار داده و با روشهای مختلف روابط دو کشور را آشکار سازند که در برخی موارد، عملکرد آنها با اعتراض شدید نمایندگان کشورهای عربی به وزارت خارجه ایران همراه می شد.
البته در برخی از مسائل پیش آمده از وزارت امور خارجه هم کاری بر نمی آمد. هر چند به دلیل ترس از واکنشهای مردم و کشورهای عربی، سفارت اسرائیل در تهران پرچمی بر فراز ساختمان نیفراشته بود، و نمایندگان اسرائیل نمی توانستند در تشریفات رسمی ظاهر شوند؛ اما، از تمام امتیازات دیپلماتیک همانند دیگر کشورها بهره مند بودند.
با انتخاب دکتر ابراهیم تیموری به عنوان سفیر ایران در تل آویو، نمایندگی ایران فعالیت خود را گسترده تر از قبل تحت پوشش دفتر در سفارت سوئیس آغاز نمود. این نمایندگی د مکاتبات اداری «برن 2» نامیده می شد و کارمندان ایرانی، اعضای هیأت نمایندگی سفارت ایران در سوئیس تلقی می شدند. «پس از ابراهیم تیموری که از آذر 1338 تا آبان 1342، نمایندگی فوق العاده ایران را در تل آویو عهده دار بود؛ به ترتیب، منوچهره پیشوا از آبان 1342 تا بهمن 1342، صادق صدریه از بهمن 1342 تا اسفند 1346، فریدون فرخ از فورنین 1347 تا آذر 1349، ابراهیم تیموری مجدداً از آذر 1349 تا فروردین 1354 و مرتضی مرتضایی از فروردین 1354 تا بهمن 1357، مسئولیت نمایندگی ایران در تل اویو را به عهده داشتند. با پیروزی انقلاب اسلامی "ناصر رسولیان" از بهمن 1357 تا فروردین 1358، جهت تحویل و اتحویل به تل آویو اعزام گردید.»(6)
با استقرار نمایندگان ایران و اسرائیل در تهران و تل آویو و سفرهای پنهانی مقامات عالی رتبه دو رژیم، به ویژه نخست وزیران اسرائیل شامل، دیوید بن گوریون، گلدامایر، اسحاق رابین، مناخیم بگین، به یاران و سرکوب قیام 15 خرداد، روابط در سطح بسیار وسیعی در جنبه های مختلف گسترش یافت و ایران فعال تر از گذشته در تحولات پرشتاب منطقه ای، همراه با اسرائیل گام برداشت.
اسناد موجود گویای این واقعیت است که فعالیت نمایندگی اسرائیل در تهران در مقایسه با فعالیت نمایندگی ایران در تل آویو، به مراتب گسترده تر، پیچیده تر و آزادتر انجام گرفته است و یکی از دلایل اصلی آن علاوه بر ورزیدگی خاص نمایندگان اسرائیل، پنهان کاری و بعضاً تکذیب روابط از سوی رژیم شاه بود. در حالیکه اسرائیل به شدت تمایل به آشکار سازی و رسمی شدن روابط داشت، اما به لحاظ عدم برخوردرای از موقعیت بین المللی مناسب و عدم پذیرش برخی از نهادهای بین المللی و رواب طمحدود بین کشورها، به خصوص روابط سیاسی، وزورات امو رخارجه از جزئیات آگاه می باشد؛ ولی، روابط ایران و اسرائیل با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد خود، از این قاعده مستثناء بود و آنچه درباره این روابط، در وزارت امور خارجه وجود دارد، تنها بخش اندکی از ابعاد آن را آشکار می کند؛ زیرا این روابط تحت کنترل ساواک انجام می گرفت.بنابراین، بسیاری از فعالیتهای انجام شده، از نگاه وزارت امور خارجه مخفی باقی مانده است.

2. بعد اقتصادی

سابقه روابط تجاری بین بازرگانان یهودی و ایرانی، به قبل از شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران باز می گردد. بازرگانان که از طریق فروش کالا سود سرشاری کسب می نمودند، با فشار و نفوذ خود به دولت ایران و اسرائیل، نقش تعیین کننده ای را در ایجا روابط اقتصادی ایفا نمودند. در روابط اقتصادی ایران و اسرائیل «نفت» از جایگاه ممتازی برخوردار بود. نیاز شدید اسرائیل برای به گردش درآوردن صنایع و توسعه آن و قادر ساختن ماشینهای نظامی خود در جنگهایش با اعراب، از یک سو؛ و فقدان منابع طبیعی و تحریک نفتی اسرائیل توسط اعراب، از سوی دیگر؛ نفت را به منزله یک کالای استراتژیک درآورده بود.از این رو، اسرائیل در صدد برآمد تا نیازهای نفتی خود را از ایران که دارای ذخایر عظیم نفت و یک کشور غیر عربی بود، تأمین کند.
در پاییز 1333 سلطان حسین سنندجی، دبیر دوم سفارت ایران در لندن ضمن ملاقاتی با مردخای گازیت، دبیر اول سفارت اسرائیل، پیشنهاد فروش نفت ایران را کرد. گازیت بی درنگ موضوع را به دولت متبوعش گزارش داد. دو هفته بعد دو دیپلمات یکدیگر را در ضیافت ملکه الیزابت دوم، در کاخ باکینگهام دیدند. سنندجی به همکار اسرائیلی اش اطلاع داد به زودی معاون مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران به لندن خواهد آمد و هر گاه اسرائیل مایل به خرید نفت باشد این، فرصتی برای مذاکرات مقدمات خواهد بود.(7)
گفتگوهای پنهانی بر سر نفت نیز از همین سالها آغاز شد و در جریان آن، ایران با فروش نفت موافقت کرد. پس از آنکه در مرداد 1335 جمال عبدالناصر، کانال سوئز را ملی اعلام کرد و در 7 آبان همان سال، مصر مورد جمله مشترک نیورهای انگلیسی، فرانسوی و اسرائیل قرار گرفت، همکاری نفتی بین ایران و اسرائیل گسترش یافت. زیرا کانال سوئز، گذرگاه 73 درصد از کالاهای وارداتی و 76 درصد از نفت صادراتی ایران، بسته شده بود و ایران می بایست راههای جدید برای واردات و صادرات خود پیدا کند. تحریم فروش نفت به اسرائیل از جانب شوروی هم، در پی حمله اسرائیل به مصر، نفت ایران را به صورت تنها جایگزین نفت شوروی درآورده بود. در تابستان 1336 شرکت نفت ایران نماینده ای به اسرائیل فرستاد تا با مقامات مربوطه رژیم اشغالگر گفتگو کند. رهاورد این سفر و گفتگوها که بسیار محرمانه انجام شد، امضای قراردادی بود که ببه موجب آن نفت ایران به بهای بشکه ای 1/30 دلار به اسرائیل فروخته می شد.(8)
دیوید بن گوریون، نخست وزیر که از عقد این قرارداد شدیداً خوشحال شده بود، بلافاصله دستور داد یک لوله نفت هشت اینچی بین بندر ایلات و بئر- شبع احداث شود و از آنجا نفت ایران با کامیونهای نفتکش به پالایشگاه حیف حمل گردد. لوله مزبور در ظرف صد روز ساخته شد و در دسامبر 1957 (1336) مورد بهره برداری قرار گرفت. حدود یک سال بعد در ملاقاتی که بین محمد رضا پهلوی و لوی اشکول، وزیر دارایی اسرائیل انجام رگفت، طرفین توافق کردند روابط خود را در زمینه های سیاسی و نفتی و اطلاعاتی گسترش دهند. شاه برای نشان دادن حسن نیت خود آمادگی ایران را برای صدور نفت بیشتر به اسرائیل اعلام کرد. بدین منظور یک لوله 18 اینچی نفت با هزینه ای بالغ بر 18 میلیون دلار می بایست احداث می شد. با اتمام ساخت این لوله در سال 1340 صادرات نفت ایران به اسرائیل دو برابر گردید.
نفت ایران برای اسرائیل جنبه حیاتی داشت. بنابراین، رهبرانی این کشور تمام تلاش خود را برای جریان عادی و مطمئن آن به کار بستند. حتی پس از جنگ شش روزه (1967) اسرائیل بهره برداری از چاه های نفت ابورودپس در شبه جزیره سینا را آغاز کرد تا بتواند وابستگی خود به نفت خارجی را کاهش دهد؛ اما، مایل بود مطمئن باشد که از ایران نفت دریافت خواهد کرد. ایران به رغم فشارهای اعراب، هرگز در تحریم نفتی اعراب علیه غرب شرکت نکرد و همچنان به ارسال نفت به اسرائیل ادامه داد. علاوه بر این، مهاجرتهای دسته جمعی یهودیان از دیگر کشورها به اسرائیل و توسعه اقتصادی آن رژیم، از یک سو؛ و وابستگی شدید ایران به فروش نفت به منظور کسب درآمد بیشتر برای اجرای برنامه های اصلاحات، تحت عنوان «انقلاب سفید»، از سوی دیگر؛ هر دو کشور را بر آن داشت تا در دهه چهل برای صدور و دریافت نفت بیشتر و سرمایه گذاری و توسعه خطوط لوله نفت در اسرائیل اعلام آمادگی نمایند.
یکی از موضوعات مهم در جریان نفت بین ایران و اسرائیل، موضوع خط لوله جدید بندر ایلات- اشکلون است که برای اسرائیلی ها از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود. بسته شدن کانال سوئز و در نتیجه آن طولانی شدن مسیر تردد کشتیها از دماغه امیدنیک در جنوب افریقا، سبب گردید که اسرائیلی ها طرحی را ارائه نمایند که به واسطه آن کشتیهای نفتکش وارد بندر ایلات در خلیج عقبه شوند و نفت دریافتی از ایران به وسیله یک خط لوله جدید 42 اینچی به بندر اشکلون واقع رد ساحل دریای مدیترانه انتقال یابد و زا آنجا به وسیله کشتیهای نفتکش به اروپا حمل گردد. در یکی از اسناد سری سفارت آمریکا، امتیازات خط لوله نفت بین بندر ایلات و دریای مدیترانه، نسبت به انتقال نفت توسط نفتکشها بررسی گردیده و از جهات مختلف به فواید نفت از طریق لوله اشاره شده است.(9)
خط لوله ایلات- اشکلون، 260 کیلومتر طول داشت که مخارج آن را دولت ایران پرداخت و از این طریق، نفت ایران به مناطقی در اروپا، به ویژه، به ایتالیا و رومانی ارسال می شد. در سال 1348 طبق دستور شاه، ده میلیون تن نفت از طری ای لوله به اسرائیل فرستاده شد. ارسال نفت ایران حتی پس از جنگ چهارم اعراب و اسرائیل در سال 1352 ادامه یافت؛ مخصوصاً از زمانی که اسرائیلی ها مجبور شدند حوضه های نفتی اشغال شده در صحرای سینا را به مصری ها باز گردانند.(10)
شاه همواره در دیدار با مقامات اسرائیلی نسبت به وعده های خود در خصوص ادامه روند نفت وفادار بود. جدول صفحه بعد که مقادیر تقریبی تولید، مصرف و واردات نفت اسرائیل را از سال 1959 تا 1978 نشان می دهد، گویای کیفیت تأمین نفت اسرائیل توسط ایران است. «همان گونه که مشخص است، واردات نفت اسرائیل به تدریج از 30 بشکه در سال 1959 به رقم 1600283 بشکه در روز در سال 1971 افزایش یافته است. به احتمال زیاد بین 80 تا 90 درصد این واردات از ایران تأمین شده است. به عبارت دیگر، اسرائیل در سال 1959 بین 42 تا 27 هزار بشکه در روز و در سال 1971 بین 85 تا 95 هزار بشکه در روز نفت از ایران وارد کرده است.»(11)
تولید، مصرف و واردات نفت اسرائیل 1978-1959 (12)

 

واردات

مصرف

تولید

سال

بشکه در روز

بشکه در سال

بشکه در سال

بشکه در سال

30198

122300

1149300

92700

1959

31690

11567100

12503100

93600

1960

35796

1365800

14043800

97800

1961

39464

14404500

15371500

967000

1962

43720

15958000

17040000

1082000

1963

46203

1686375

18303800

1439425

1964

48495

17700921

19170000

1469079

1965

540649

19947046

21300000

1325954

1966

60583

22113070

23087070

974000

1967

75072

27401439

28244630

823191

1968

81852

29876000

30601000

725000

1969

969*43

35384490

35939490

555000

1970

106283

38794000

39340000

545000

1971

*50000

__

41062500

__

1972

*56660

__

51708090

__

1973

*81000

__

__

__

1974

*80328

__

__

__

1975

*135000

__

__

225500

1976

*80000

__

__

__

1977

*80000

__

__

__

نیمه اول 1978

علامت * میزان واردات مستقیم از ایران است.
سند زیر که از سفارت آمریکا در تهران در تاریخ 17 دسامبر 1976 (26 آذر 1355) به دست آمده، ضمن تأیید واردات نفت اسرائیل از ایران در سال 1976 مطابق اطلعات مندرج در جدول مزبور، بیانگر همکاری مشترک و گسترده ایران و اسرائیل در حوزه نفت، به منظور رساندن نفت به کشورهای اروپایی و دیگر مناطق می باشد:

اطلاعات (به دست آمده) از منابع مختلف نشان دهنده این است که حداقل 75 درصد مصرف کنونی داخل اسرائیل که در حدود 150 هزار بشکه در روز می باشد بوسیله ایران تأمین می شود. از این گذشته، تنه نفتی که از طریق خط لوله ترانس- اسرائیل (تیپلین) جاری و از طریق عقبه به بندر مدیترانه اشلگون به سمت شمال در حرکت می باشد از جانب ایران است. تیپلین در اواخر 1960 با 200 میلیون دلار هزینه بر پا گردید و گنجایش کنونی اش 45 میلیون تن در سال می باشد (در حدود 850 هزار بشکه در روز) در جریان است. 1976 به نظر می رسد کهچیزی در حدود 350 هزار بشکه از نفت خام ایران روزانه از طریق تیپلین برای مشتریان در اروپا و نقاط دورتر انتقال و ارسال می شد.(13)

گشایش کانال سوئز هم، به طور جدی بر خط لوله ایلات- اشکلون تأثیر نگذاشت، زیرا جریان نفت ادامه داشت. اما آنچه اسرائیلی ها را به شدت نگران ساخته بود، روند شتابان نهضت انقلابی ایران بود که در راستای منافع اسرائیل به پیش نمی رفت و پیروزی آن قطع نفت را در برداشت. به خصوص که تا آن زمان، نفت تنها منبع انرژی، اسرائیل بود. مرتضی مرتضایی، رئیس نمایندگی ایران در اسرائیلف طی گزارش مورخه 57/10/13 به وزارت امور خارجه- که محتملاض از آخرین گزارشهای او است، نوشته است:

مصرف سالانه نفت اسرائیل که رد حال حاضر 7/8 میلیون تن می باشد و نیمی زا آن از ایران خردیار یمی گردد، طبق ارزیابی کارشناسان نفتی با احتساب چهار درص افزایش مصرف سالانه در سال 1980 به ده میلیون تن و در سال 1984 به 11/5 میلیون تن بالغ خواهد شد تا سال 1980 تنها مبلغ تأمین انرژی اسرائیل کماکان مواد نفتی خواهد بود.(14)

در یک جمع بندی کلی از همکاری نفتی ایران و اسرائیل می توان گفت، ایران بزرگترین فروشنده نفت به اسرائیل بود. هر چند شاه در مصاحبه های مطبوعاتی ارسال نفت به اسرائیل را منکر می شد و در برای پاسخ چگونه رسیدن نفت به ر، اظهار بی اطلاعی می نمود. اما پذیرش بی اطلاعی شاه بسیار ساده لوحانه می باشد، زریا، کسی که در جزئی ترین مسائل کشور دخالت داشت، چگونه ممکن است در مسئله ای با این همه حساسیت که پیامدهای مخاطره آمیزی داشت، بی اطلاع باشد. در واقع نقش اصلی و اساسی در ماجرای نفت ایران به اسرائیل در درجه نخست شاه و در مراحل بعد برخی از مقامات همچون امیرعباس هویدار نخست وزیر، اسدالله اعلم وزیر دربار و منوچهر اقبال مدیر عامل شرکت نفت، ایفا می کردند. شاه در برابر شدیدترین واکنش کشورهای عربی به خصوص، جمال عبدالناصر مقاومت ورزید و به درخواستهای برخی از مقامات کشورهای عربی و افراد با نفوذ در جهان اسلام مبنی بر قطع نفت به اسرائیل وقعی ننهاد و مشارکت ایران در خط لوله نفت بند ایلات- اشکلون را سودمند دانست وزمانی که به مصر و عربستان نزدیک شد، در ملاقات با مقامات اسرائیلی آها را از نگرانی خارج ساخت و تأمین نفت اسرائیل را تضمین نمود و تا پایان حکومتش هیچگاه صدور نفت به اسرائیل را قطع نکرد.
در میاناسناد به دست آمده از مبادلات تجاری ایران و اسرائیل، تا قبل از کودتای 28 مرداد 1332، یکی از قراردادهای مهم بازرگانی، که در واقع سرآغاز توسعه مناسبات اقتصادی بین ایران و اسرائیل محسوب می شود، موافقت نامه بین بانک ملی ایران و اسرائیل محسوب می شود، موافقت نامه بین بانک ملی ایران و بانک لوسی لو اسرائیل می باشد. « این موافقیت نامه در هشت ماده در خرداد ماه 1332 در تهران به امضا رسید. در ماده هشت آن آمده ست: این موافقت نامه پس از امضا به موقع اجرا گذارده خواهد شد و برای مدت یک سال به قوت خود باقی خواهد بود و هر گاه یکی از طرفین موافقت نامه دو ماه پیش از پایان مدت قرارداد تمایل خود را مبنی بر عدم ادامه مفاد آن به طرف دیگر اعلام نماید خودبخود تمدید خواهد گردید.»(15) کالاهای مورد نظر طرفین در این قرارداد، به سه طبقه تقسیم گردیده که عبارت اند از:

طبقه 1

صادرات کشور اسرائیل به ایران

صادرات ایران به کشور اسرائیل

1) لاستیک اتومبیل

1) پنبه

2) بارکش (کامیون)

2) دانه های روغن دار

3) کودهای شیمیایی

3) برنج (1)

4) فسفاتها

4) جو (1)

5) مواد داروئی (پنسیلین و غیره)

5) پسته

6) مواد شیمیایی

6) چوب

7) مسماش نخی

7) گندم (1)

8) مواد نفتی و مشتقات آن

9) پوست

10) انواع کتیرا و صمغها

 

طبقه 2

صادرات کشور اسرائیل به ایران

صادرات ایران به کشور اسرائیل

1) اتومبیل

1) خشکبار

2) سیمان

2) سیب زمینی

3) مواد خام پلاستیک به صورت گرد و غیره (غسر از اشیاء ساخته شده از پلاستیک)

3) ذرت

4) تلمبه و لوله های ابیاری و کشاورزی

4) زیرهع

5) ماشینهای و ادوات برقی

5) نباتات و گیاهان طبیعی

6) چراغ بخاری و اجاق نفتی و رادیاتور

6) آرد ماهی

7) ساعت

7) اواع سنگ معدن

8) مداد و قلم خودنویس (استیلو)

8) زغال سنگ

9) تیغ یدکی ماشین خودتراش

10) دندان مصنوعی

11) پارچه های پشمی

 

طبقه 3

صادرات کشور اسرائیل به ایران

صادرات ایران به کشور اسرائیل

1) روغن زیتون

1) چای

2) اسانس و عطر برای عطرسازی

2) گوشت

3) لوازم آرایش

3) ماهی

49 تخته سه لایی و روکش

4) پنیر و تخم مرغ

5) اشیاء نایلونی

5) تخم آفتاب گردان

6) پیاز

7) گیاهان رنگی

8) ملاس کارخانه قند


موافقت نامه مذکور را می توان از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار داد و نکته های قابل توجهیه را در آن یافت. برخی از این نکات عبارتند از:
1. در فهرست صادرات ایران به اسرائیل کالاهایی همچون گندم، جو، برنج و حتی مرغ و تخم مرغ مشاهده می شود که صدور این اقلام بیانگر وضعیت اقتصادی ایران قبل از کودتای 28 مرداد 1331 می باشد. ایران از نظر اقتصادی تا حدود خودکفا بوده و درصد اندکی وابستگی به درآمد نفت داشته است؛ اما، پس از کودتا، یکی از پیامدهای ناشی از آن تغییر ساختار اقتصادی کشور ایران بود که با تک محصولی شدن اقتصاد کشور، وابستگی دولت به درآمد نفت به سطح بسیار نامطلوبی می رسد و در واقع نفتی که کنسرسیوم در اختیار داشت، نقش مؤثر و تعیین کننده ای در وضعیت اقتصادی و اوضاع سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی بر جای گذاشت.
2. موافقت نامه مورد اشاره بر اساس معامله پایای انجام گرفته و در آن برای هر کدام از کشورها یک اعتبار نیم میلیون دلار یجهت خرید تعیین گردیده، که نشاگر تعادل صادرات طرفین می باشد؛ اما در سالهای بعد از کودتا تجارت خارجی ایران با اسرائیل کاملاً یکجانبه و شتابان به سود اسرائیل پیش رفت. به گونه ای که حتی تخم مرغ ایران را اسرائیل تأمین می کرد.
3. از آنجایی که دولت مصدق در محاصره اقتصادی قرار داشت، اسرائیل با توجه به شناخت نیاز ایران برای بهبود وضعیت نابسامان اقتصادی، فرصت را غنیمت دانست و از این طریق قصد داشت زمینه را برای دیگر امور فراهم سازد.
4. کالاهای صادراتی ایران به اسرائیل، عمدتاً شامل محصولات غذایی بود که ناشی از یک اقتصاد سنتی است؛ اما کالاهای صادراتی اسرائیل به ایران بیشتر جنبه صنعتی داشت که گامی در جهت توسعه در جهان صنعتی محسوب می شود.
5. با توجه به اینکه دولت مصدق در تیر ماه 1330 طی اعلامیه ای قطع رابطه با دولت اسرائیل را به اطلاع عموم رساند و این تصمیم وی، خوشحال مردم مسلمان و تمجید سیاستمداران و شخصیتهای برجسته کشورهای عربی را در پی داشت، ارتباط با اسرائیل به خصوص فروش نفت به آن رژیم، مه در واقع به نوعی تقویت اسرائیل در برابر اعراب بود؛ تعجب برانگیز بود و همین موضوع واکنشهایی را در برخی از کشورهای عربی برانگیخت. در همین باره روزنامه المساء، چاپ بیروت در تاریخ 18 ژوئن 1953 به نقل از بعضی از جراید تلگراف زیر را منتشر نمود:

قراداد بازرگانی جدیدی بین ایران و اسرائیل منعقد گردیده است که اسرائیل مبلغ نیم میلیون دلار به ایران بپردازد. و این قرارداد از تاریخ 15 ژوئن سال جاری (قرار است) به موقع به اجرا دراید. دکتر مصدق مصصم شده است که نفت خود را به اسرائیل بفرستد. ما مخلصانه تقاضا داریم که دولت ایران قرار داد را ملغی و دولت ایران دوستی خود را با 70 میلیو عرب و صدها میلیون مسلمان جهان ادامه دهد.(16)

کاردار سفارت ایران در پاریش در تاریخ 1332/3/27 طی نامه ای به وزارت امور خارجه با اشاره به انتشارخبر قرارداد در یکی از روزنامه های چاپ پاریس، صحت و سقم اصل قرارداد را جویا شده است، وی در این نامه می نیوسد:

روزنامه Agence Echomique et Financiere چاپ پاریس به تاریخ 12 ژوئن 1953 خبری از تل آویو منتشر نموده مبنی بر اینکه بین اسرائیل و ایران یک قرارداد پرداخت به مبلغ پانصد هزار دلار برای مبادله جنس (منجمله نفت) منعقد گردیده است. خواهشمند است از صحت و سقم این خبر این سفارت را مستحضر فرمایید.(17)

علاوه بر این، برخی دیگر از نمایندگیهای خارجاز کشور هم به طور مکرر درباره صخت و سقم خبر مربوط به قرارداد سئوال می نمودند. وزارت امور خارجه ایران در پاسخ به سوال سفارت ایران در بغداد، ضمن تکذیب خبر منتشر شده روزنامه های چاپ بغداد درباره روابط بزرگانی و اقتصادی بنی ایران و اسرائیل درباره موافقت نامه اخیر می نویسد:

موافقت نامه[ای] هم که بین بانک ملی ایران و و بانک اسرائیل بسته شد تازگی ندارد و فقط به منظور تسهیل واریز حساب دریافت و پرداخت در کشور ایران و اسرائیل منعقد شده است و چنین موافقت نامه ای هیچ مربوط به ایجاد روابط سیاسی بین دو کشور ایران و اسرائیل نیست. مراتب فقط برای استحضار خودتان استعار گردد.(18)

بدیهی است که پاسخ وزارت امور خارجه به سفارت ایران در بغداد یک توجیه کلی بیش نبود، ان هم فقط جهت آگاهی سفر ایران در بغداد. اگر لیست بلند کالاهای صادراتی ایران به اسرائیل و ، اسرائیل به ایران را نمی توان روابط بازرگانی نام نهاد، پس چه عنوانی را بایدب رای آن انتخاب نمود؟!
روند بازرگانی ایران و اسرائیل همچنان روبه گسترش بود؛ اما نقس برتر را در حجم صادرات همیشه اسرائیلی ها بر عهده داشتند. «صادرات اسرائیل به ایران در سال 1349،- 22 میلیون دلار و در سال 1350 به مبلغ 33 میلیون دلار رسید و تا سال 1353 به 63 میلیون دلار افزایش یافت. کالاهای وارده با از طریق ترکیه که با اسرائیل مناسباتی داشت و یا توسط کشتیهای نفتکش خالی که به خلیج فارس باز می گشتند به ایران حمل می گردید.»(19)
نگاهی به جدول میزان بازرگانی خارجی ایران به اسرائیل ما را با این واقعیت آشنا می سازد که بین صادرات ایران به اسرائیل نسبت به واردات کالا از ایران فاصله بسیار زیادی وجود دارد. «از سال 1340 تا 1352 واردات ایران از اسرائیل از رقم 2160 میلیون ریال به 14700 میلیون ریال افزایش یافت و صادرات به اسرائیل از 9 به 181 (میلیون ریال) صعود کرد. اگر بخواهیم در مقایسه با مجموع کشورهای اسلامی جایگاه اسرائیل و میزان و حجم تجارت خارجی آن را با ایران معلوم کنیم بایدگفت که در سال 1350 واردات ایران از اسرائیل یک و نیم برابر واردات ایران از دو کشور ترکیه و پکستان (که با ایران توسط پیمان عمران منطقه ای وابسته بودند)، بوده است. واردات از اسرائیل نه تنها چند براب رواردات از همه کشورهای عربی بود (مثلاً 12 برابر واردات از لبنان) بلکه از واردات ایران از تمام کشورهای مسلمان جهانی [در آسیا و آفریقا] نیز بیشتر بود.(20)
روند نامتعادل تجارت خارجی تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. مرتضی مرتضایی، رئیس نمایندگان ایران در تل آویو، در گزارش سالانه سال 1356 خود، در بخش امور اقتصادی آن، به این مطلب اشاره دارد که برای افزایش میزان صادرات ایران به اسرائیل اعضای سفارت از هر فرصت مذاکره با ارباب صنایع و بازرگانی اسرائیل که پیش می آمد، استفاده کردند. بدیهی است که این تلاشها به منظور کاهش فاصله چشمگیر و نامتعادل تجارب با اسرائیل صورت گرفته است. اما به رغم فعالیت آنها، گزارش وی حکایت از آن دارد که به هیچ وجه تعادلی در تجارت خارجی ایران با اسرائیل ایجاد نشده است.
طبق آمار رسمی منتشره از طرف دولت اسرائیل صادرات این کشور به ایران طی سال 1976 متجاوزاز 92 میلیون دلار و واردات اسرائیل از ایران طی همان سال فقط 4/4 میلیون دلار بوده است.(21)
جدول میزان بازرگانی خارجی ایران با اسرائیل (به استثنای نفت) به میلیون ریال(22) (1340 تا سال 1352)

 

سال

واردات از اسرائیل

صادرات به اسرائیل

موازنه بازرگانی

1340

216/0

9/0

207/0

1341

360/0

18/7

341/3

1342

376/0

37/0

345/0

1343

476/0

41/2

434/8

1344

568/8

55/1

420/9

1345

694/5

47/9

530/9

1346

816/8

45/6

647/9

1347

795/5

72/4

744/4

1348

736/8

86/6

718/9

1349

1030/0

114/0

622/7

1350

1638/0

134/0

926/0

1351

1470/0

111/6

1526/4

1352

 

181/0

1289/0


البته در برخی از منابع میزان تجارت ایران و اسرائیل، خیلی بیش از این ارقام، ذکر شده است. به عنوان نمونه، در یکی از منابع موجود آمده است: « روابط تجاری ایران و اسرائیل سالیانه بالغ بر 400 میلیون دلار بود.»(23) با توجه به اینکه ورود کالا به ایران به شیوه های مختلف انجام می گرفت و عمدتاً، به صورت محرمانه بود؛ رقم فوق الذکر را نمی توان مردود دانست. تحولات انقلاب اسلامی روز به روز، سبب رکود صادرات اسرائیل به ایران شد و برای انهایی که سالها، از این طریق بهره فراوانی را به دست اورده بودند، خسارت سنگینی که در جریان رکود صادرات وارد می شد، باور نکردنی، سخت و ناگوار بود.
بخش کشاورزی قسمت مهمی از روابط ایران و اسرائیل را در امور اقتصادی به خود اختصاص داده بود. اسرائیل پس از آنکه به رشد سریع کشاورزی دست یافت، قادر بود به لحاظ تولید محصولات کشاورزی علاوه بر نیاز خود، بخشی از محصولات را به خارج صادر نماید. عباس صیقل، مأمور رسیدگی به امور اتباع ایران در فلسطین، طی گزارشی در تاریخ 1328/10/25 به وزارت امور خارجه، ضمن تمجید از پیشرفتهای اسرائیل در بخش کشاورزی از مقامات ایران تقاضا می نماید تا تعدادی از افراد را برای فراگرفتن تجربیات به اسرائیل اعزام دارند. در این گزارش آمده است:

قوم یهود که اینکه حکومت اسرائیل را در مساحت سه ربع از خاک فلسطین تشکیل داده اند، از شصت سال قبل که شروع به مهاجرت به فلسطین نمودند تمام هم و غم خود را به توسعه کشاورزی که می گویند حرفه آباء و اجدادی آنهاست مصروف داشته و در نتیجه امروز کشاورزی در این کشور طوری پیشرفت نموده که به هیچ وجه با کشورهای مجاور طرف قیاس نیست، تنها مرسسه عظیمی که درنزدیکی تل آویو در شهر موسوم به (رحووت) از چندین سال قبل تدسیس شده و برای شناختن آفاات نباتی است شابد در کلیه ممالک شرق نزدیک وجود نداشته باشد و طوری موضوع کشاورزی این کشور پیشرفت نموده که کشورهای دیگر از اینجا متخصص فلاحتی استخدام می کنند. با این وصف گزارش اطلاعات لازم در باب کشاورزی این کشور داستان «مثنوی هفتاد من کاغذ شود» خواهد بود. به نظر بنده چند نفری را برای مدت چند ماه برای فراگرفتن این تجربیات به اینجا اعزام فرمایند.(24)

به نظر می رسد یکی از اهداف اصلی صیقل از ارسال چنین گزارشی زمینه سازی برای شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران بود که این مسئله حدود دو ماه بعد، از سوی دولت ساعد انجام پذیرفت.
طرح کشت و صنعت قزوین، یکی از بزرگترین طرحهای کشاورزی بود که تا آن زمان از سوی یک کشور خارجی تحقق یافت. این طرح فواید بسیار سودمندی را برای اسرائیلی ها در برداشت، به گونه ای که یکی از روزنامه های اسرائیلی در مقاله ای با عنوان «قزوین، امپراطوری اسرائیلی در ایران» از ان یاد کرد. البته مقامات ایرانی نیز استقبال شدیدی از این طرح به عمل آورده و حتی نتایج به دست آمده برای شاه آن قدر خوشایند بود که رد هنگام بازدید، ان رو را نروز اسرائیل» نامید. هر چند طرحهایی همانند پروژه قزوین به لحاظ اقتصادی نتایجی را در برداشت، اما پیامدهای ناشیاز مسائل جانبی آن، با توجه به اینکه یان گونه طرحهای و فعالیتها سبب تقویت رژیم اسرائیل در برابر ملت مظلوم فلسطین می گشت، در نگاه مردم با ایمان و مسلمین جهان، امری مذمور و ناپسند تلقی می شد.
در سال 1354 شاه دستور داد که «کمیته های مختلظ همکاریهای فنی و علمی بین کارشناسان ایران و اسرائیل» تشکیل شود. به منظور عملی کردن دستور شاه، رئیس اداره خاورمیانه وزارت امور خارجه [اسرائیل] به تهران آمد و قرار بر این شد که کمیته مشترک دایمی مرکب زا نمایندگان دو کشور تشکیل و جنبه های مخلفه روابط فی مابینف من جمله همکاری در زمینه پزشکی، تحقیقات علمی، کشاورزی و استفاده از انرژی هسته ای و خورشیدی را مرود بررسی و مطالعه قرار دهد. هویدا، نخست وزیر وقت، نیز به وزارت خانه های مربوطه دستور داد تا در انتقال اوامر، موضوع را پیگیری نموده با طرفهای اسرائیلی دیدار و گفتگو کنند. البته نخست وزیر تأکید کرد که این مذاکرات باید به طور کاملاً محرمانه در سطح مدیر کل انجام پذیرد و برای جلوگیری از بهره برداری تبلیغاتی، جلسات در تهرانتشکیل شود.»(25)
در میان دیگر اسناد همکاریهای علمی و آمزوشی ایران و اسرائیل، موردی همچون، استفاده از کارشناسان اسرائیلی در مسئله «مبارزه و کنترل مگس»(26) «پیشنهاد فروش سگهای تربیت شده به ارتش یا تعلیم افراد برای اموزش سگ در ایران»(27) و «ارسال فیلمهای آموزشی از پیشرفتهای کشاورزی اسرائیل و نحوه کشت و پرورش میوه در گرم خانه ها و دام داری و ابیاری قطره ای به ایران»(28) مشاهده می شود.
فعالیتهای شرکتهای مختلف اسرائیلی در ایران بخش مهم دیگری ز روابط اقتصادی ایران و اسرائیل بود. انجام طرحهای صنعتی و کشاورزی، ساخت و احداث سدها، کارخانه ها، ساختمانهای بزرگ، مجتمعهای مسکونی، هتلها، راهسازی، پل، تعمیر پالایشگاه و صادرات و واردات محصولات، حمل کالاها، مبادلات پستی و تولیدات کالا در زمینه های مختلف از جمله مواردی است که شرکتهای اسرائیلی در آن به طور فعال و گسترده ظاهر می شدند و از این طریق علاوه بر نفوذ در سیستم اقتصادی ایران، سود سرشاری را کسب می نمودند.
رواب طاقتصادی ایران و اسرائیل به رغم اینکه از اوایل دهه 40 شتاب گسترده ای به خود گرفت؛ اما محدودیتهایی از جمله، اقتصاد غیر مکمل ایران و اسرائیل، نبودن ارتباطات زمینی بین دو کشور و بالا بودن نرخ حمل و نقل و کمبود کشتیهای باری، تا حدودی در تحقق نیافتن گسترش آن به سطخ دلخواه مرثر بود. با یان وجود، محمد رضا پهلوی با تدثیرپذیری از پیشرفتهای سریع اسرائیل در نظر داشت تا از اسرائیل به عنوان یک الگوی توسعه استفاده نماید.

3. بعد امنیتی- اطلاعاتی

اسرائیل به لحاظ داشتن موقعیتی خاص، به ویژه، فقدان عمق استراتژیک و آسیب پذیری ناشی از تمهیدات امنیتی و نیاز به تحقق یافتن اصل راهبردی امنیتی خود مبنی بر بتری نظامی بر سایر کشورهای منطقه، نیاز مبرمی به ایجاد ارتباط امنیتی و اطلاعاتی با کشورهای منطقه داشت که بتواند تأمین کننده اهداف مورد نظر باشد. ایران به دلیل همجواری با کشورهای عربی خاورمیانه و با برخوردرای از فاکتورهایی همچون وجود بیش از چهل هزار یهودی، پذیرنده یهودیهای مهاجر از کشورهای عربی، دارا بودن آزاد یهودیان به لحاظ فعالیتهای مذهبی، فرهنگی، اقتصادی و با توجه به نفوذ و نقش آنها در سیستم حکومت محمد رضا پهلوی، مناسب ترین مکانی بود که اسرائیل می توانست به هر گونه فعالیت اطلاعاتی و عملیاتی در راستای تأمین امنیت خود دست یابد.
هر چند در دوران حکومت محمد رضا پهلوی، سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، توسط سازمان «سیا» پایه گذاری شد؛ اما، بر اسسا یک برنامه ریزی هدایت شده، سازمانی جاسوسی اسرائیل (موساد)، جایگزینی سازمان آمریکا گردید و در واقع ساواک، توسط موساد در راستای تحقق اهداف اسرائیل، تقویت و گسترش یافت.
برای ایجاد ارتباط بین ساواک و سرویس اطلاعاتی اسرائیل، دلایل متعدد وجود داشت. اول اینکه شاه و مشاوران وی به این نتیجه رسیدند که به منظور حفظ روابط ایران و اسرائیل، سرویسهای اطلاعاتی هر دو کشور باید این روابط را اداره و کنترل کنند. به عقیده شاه، روابط آشکار دیپلماتیک بین دو کشور به نفع ایران نبود و بهترین راه برای حفظ و اطمینان از روابط پنهانی، این بود که وظیفه انجام ارتباط با اسرائیل به ساواک واگذار شود. دوم اینکه شاه و افسران ساواک بر این عقیده بودند که سازمان سیا تمرکز خود را بر رقابت با کا. گ. ب. قرار داده و شکل گیری و فعالیت آن سازمان در زمینه جنگ سرد بوده است. چیزی که کارآموزان ساواک نیاز داشتند و شاه نیز آن را تأیید می کرد، فعالیت در سطح منطقه ای برای جمع آوری اطلاعات و ضد جاسوسی بود؛ به ویژه، با توجه به تهدیدات انقلابیون عرب علیه رژیم شاه، موساد با ارائه تجربیات وسیعش در خاورمیانه، کاملترین و بهترین همکار برای ساواک بود. سوم اینکه تعدادی از رؤسای بخشهای مختلف ساواک از آموزش کادر ساواک توسط سیا شکایت می کردند. در نهایت افسران ساواک معتقد بودند که برای مأموریت آنها در برای مخالفین داخلی و خارجی شاه، مهارتهای فنی ای که موساد در اختیار آنها خواهد گذاشت، بسیار ارزشمندتر از هر سازمان اطلاعاتی دیگر است. (29)
یکی از جنبه های مهم همکاریهای ساواک و موساد، تبادل اطلاعاتی بود که از طریق دستبرد به اسناد سفارتخانه های عرب و عکاسی مخفیانه از محتوای کیفهای دیپلماتیک به دست می آمد. در این رابطه، پول و زن، دو وسیله معمول در بهره برداری از نقاط ضعف اعراب محسوب می شد. در سال 1962 پس از ملاقات مایر آمیت،- رئیس اطلاعات نظامی اسرائیل که یک سال بعد به ریاست موساد رسید،- با یک مقام بلند پایه ساواک در مورد نحوه استفاده از این شیوه های کسب اطلاعات، توافق به عمل آمد. مقامات دو سرویس، اطلاعاتی را که از راه های مختلف به دست می آوردند و مورد علاقه طرف مقابل نیز بود در اختیار یکدیگر قرار می دادند. تبادل اطلاعات بین دو کشور به سه صورت انجام می گرفت.(30)
الف) نیازمندیهای اسرائیل و ایران در زمینه اطلاع از فعالیتهای ارتش عراق و افغانستان و دیگر موضوعات مورد علاقه که به صورت سئوالهای کتبی مبادله می شد. اگر هر طرف جوابی داشت، برای طرف مقابل می فرستاد. در مواردی نیز نماینده یکی از سرویسها در ملاقات با نماینده سرویس دیگر، یا احیاناً مسئولان آن سرویس، به طور شفاهی تقاضای کسب اطلاعات، یا درخواست کتبی نموده و از این طریق هر ماه اطلاعات زیادی بین طرفین مبادله می گردید. به عنوان مثال، در سه ماهه منتهی به اسفند ماه 1351، جمعاً 187 گزارش بین ساواک و موساد مبادله شد. گزارشهای ارسالی موساد برای ساواک بیشتر حاوی مطالبی در رابطه با فعالیت سازمانهای فلسطینی، روابط اعراب با یکدیگر و همچنین تجزیه و تحلیل اوضاع داخلی کشورهای عرب بوده است ایران نیز بیشتر، اخبار مربوط به عراق، اوضاع افغانستان و دیگر کشورهای منطقه را برای موساد فرستاده است.
ب) ملاقاتهایی که مقامات و مسئولان دو سرویس با یکدیگر داشتند. در این ملاقاتها طرفین درباره موضوعات مورد علاقه مذاکره و اطلاعات لازم را مبادله می کردند.
ج) هر سال چند بار تیمهای اطلاعاتی طرفین، برای تبادل اطلاعات به کشورهای یکدیگرمسافرت می کردند.در کنفرانسهای سه جانبه با ترکیه و اتیوپی نیز که هر ساله تشکیل می شد ساواک و موساد و سرویس امنیتی سوم، اطلاعات لازم را مبادله می کردند.
اسرائیلی ها گاه اقدام به فروش اطلاعات خود به آمریکا نیز می نمودند. در یک مورد، اطلاعاتی در خصوصی هواپیماهای روسی (میگ) که به عراق تحویل داده شده بود، به دست آمد. ساواک بلافاصله اطلاعات مزبور را در اختیار موساد و سپس سیا قرار داد. هنگامی که مقامات موساد قصد فروش همان اطلاعات را به سازمان سیا داشتند، مطلع شدندکه ساواک قبلاً اخبار مربط را بدون دریافت وجهیه در ختیار آنها قرار داده است.(31)
بررسی روابط امنیتی- اطلاعاتی ایران و اسرائیل بیانگر این واقعیت است که اسرائیل، موثرترین و بیشتری نقش را در هدایت، تقویت و گسترش ساواک از طریق آموزش کارکنان ساواک، به عنوانبهترین شیوه برای تحقق اهداف خود ایفا نموده است.
آموزشهایی که اسرائیلی ها به یارانی ها می دادند تقریباً مسیر مشخصی را طی می کرد. با توجه به اسناد ساواک می توان شیوه و نحوه عملکرد سازمان اطلاعاتی اسرائیل در ایران را بهشکلمستدل و مدون خلاصه کرد. ارتباط آموزشی ایران و اسرائیل عمدتاً از چهار مرحله تشکیل می شد که عبارت بودند از:
1- شناسایی نیازها: در این مرحله، نیروهای اسرائیلی با توسل به اطلاعات و عملیات آشکار و پنهان خویش، نیازها و کاستیهای اطلاعاتی ایران را شناسایی می کردند.
2- تطمیع: اسرائیل پس از شناخت نیازمندیهای ایران، اطلاعاتی درباره امکانات خود به شکل مبالغه آمیز به رؤسای ساواک منتقل می کرد.
3- آموزش ناکافی: رؤسای ساواک پس ازآنکه احساس می کردند نیاز آنها توسط اسرائیلی ها برآورده می شود؛ افرادی را به منظور آموزش به اسرائیل اعزام می کردند (و یا استادانی را از اسرائیل دعوت می کردند). کارشناسان و مستشاران اسرائیل، طی یک دوره فشرده و کوتاه مدت، فقط برخی نکات را به شاگردان خود منتقل می کردند. در این مرحله، اسرائیلی ها سعی می کردند، اشتیاق و عطش آموزشیاران ساواک را بیش از پیش تشدید کنند. شویه مزبور بر این پایه استوار و متداول است که می گویند دو گروه به خرید و دیافت اطلاعات بیشتر، احساس نیاز نمی کنند. گروه اول آن کسانی که از مقوله مورد نظر هیچ نمی دانند؛ و گروه دوم افرادی که در زمینه مورد نظر اطلاعات کافی دارند. از سوی دیگر، گروهی که اطلاعات ناقص در یک زمینه دارند، شور و شوق وافری جهت کسب آن معلومات از خود نشان می دهند. لذا برای فروش اطلاعات باید مقداری از اطلاعات را به رایگان و با سهولت در اختیار متقاضی قرار داد.
4- مرحله نهایی: در این مرحله متقاضی خواهان آموزش است، لذا اسرائیل با شرایط مطلوب و دریافت هزینه بیشتری به آموزش اقدام می کرد. مراحل چهار گانه فوق در بسیاری از موارد مشابه «درخواست آمزوش، صادق است.»(32)
بدین ترتیب آموزشهای مورد نیاز ساواک در ابعاد مختلف از جمله، آموزش بازجویی، ضد جاسوسی، ضد براندازی، ارتباط جاسوسی و آموزش روسای نمایندگی ساواک در خارج از کشور توسط اساتید و کاشناسان برجسته موساد و با استفاده از جزوه ها و کتابها و فیلمهای آموزشی،تحت نظارت مؤثر، ارتشبد حسین فردوست، به پرسنل ساواک تعلیم داده می شد.
ساواک بسیاری از وسایل مورد نیاز خود را در امر جاسوسی و کسب اطلاعاتی از اسرائیل خریداری می کرد. از جمله می توان به مواردی از قبیل، ضبط صوتهای ویژه جاسوسی، مرکب نامرئی، دستگاه هایاشعه ایکس ... اشاره کرد. در کمیته اطلاعاتی مشترک ایران و اسرائیل به تاریخ 1339 که در سالهای اولیه تأسیس ساواک، تشکیل شده بود، توافق شد: سرویس اسرائیل برای تکمیل وسایل ارتباطی مأمورین سرویس ایران حاضر است هر گونه وسایل از قبیل بی سیم، مرکب نامریی، وسایل عکاسی، مخفی کردن پیام و غیره در اختیار سرویس ایران بگذارد و طرز بکار بدرن آنها را نیز تعلیم دهد. سرویس ایران صورت نیازمندیهای خود را تهیه و به سرویس اسرائیل خواهد داد.(33)
فهرست وسایل مورد نیاز بخش شیمی

 

ردیف

شرح وسایل

تعداد

ملاحظات

1

ERLIN. ELMR 257. GRATING. INFRRAFED پرکین المر

1

برای تشیصخ داروی مشکوک و مواد منفجره

2

MICRP SOMPLING MODEL 45 WILKS  میکروسامپلینگ

1

تشخیص مواد

3

ASS SPECTPOHTMETER اسپکتروفتومترگاز

1

تشخیص جسم شیمایی از طریق الکترونیک

4

PERKIN ELMER 403 ATOMIC. ABSOTPTION SPECTRPPHOTOMETER ایپکتروفتومتراتمی

1

دستگاه تجزیه مواد

5

هیگرواتز HILGER. FERNSEH

1

طیف نگار

6

BOSCH. FERNSEH

 

تلویزیون مدار بسته

7

STOCK NO. 40673 RONCHI RULING 200 LINES PENCH SIZE 6*6

3

فیلتر برای فشار روی کاغذ

8

AEROGRAPH. VARINGASSCHRO MATOGRAPH VARIAN MODEL 3700 کروموتوگراف گاز

1

برای اجسام مشکوک

9

ELECTRONIC SCANING MICROSCOPE میکروسکوپ الکترونیکی اسکینگ

1

برای کشف مواد


برای نمونه، « در یکی از درخواستهای خرید تجهیزات از اسرائیل، دو نماینده اداره کل پنجم ساواک پیشنهاد کرده بودند که با توجه به اینکه وسایلی که درتخصص شیمی و عکاسی در سرویس اسرائیل موجود است و برای تخصصهای مذکور در ساواک، مفید به نظر می رسد؛ از موساد خواسته بود، ضمن اعلام قیمت، نحوه خرید، در اختیار گذاردند دستورها و ترتیب آموزش (در اسرائیل یا تهران) در مورد نحوه بهره برداری از وسایل مذکور، نیز نسبت به مجهز و آماده کردن یک دستگاه وانت مجهز به وسایل عکس برداری پنهانی برای مراقبت ثابت، توسط متخصصان سرویس اسرائیل در تهران- یا اعلام هزینه تمام شده و ترتیب آموزش برای بهره برداری از آن- اقدام مقتضی به عمل آید. همچنین اداره کل پنجم برای رفع مشکلات فنی خود به خصوص در مورد استفاده از وسایلی که از اسرائیل خریداری می کردند از کارشنسان و متخصصین اسرائیل کمک می گرفتند.»(34)
جدول زیر نمونه ای از فهرست وسایل مورد نیاز بخش شیمی و عکاسی را نشان می دهد.
فهرست وسایل مورد نیاز عکاسی (35)

ردیف

شرح مشخصات

تعداد

ملاحظات

1

دوربین عکس برداری در شب المپیوس MO2 با دستگاه تقویت نور و لنز زوم m.m F= 70-210

1

 

2

مجهز و آماده ساختن ماشین وانت برای مراقبت ثابت، توسط متخصصین زیتون در تهرام- آموزش نصب و بهره برداری

 

 


موساد در ایران سازمان اطلاعاتی مستقلی را تحت عنوان «سرویس زیتون» تشکیل داد که وظیفه آن عبارت بود از مقابله با مخالفان اسرائیل در ایران، کشف اقدامات آنان، و برکناری مسئولانی که نسبت به اسرائیل بدبین و یا با آن مخالفت می کردند. استخدام جاسوس در تهران و اعزام آنان به کشورهای مورد نظر، از دیگر موراد همکاریهای مشترک سرویس اطلاعاتی ایران و اسرائیل بود که در قالب طرح « کریستال» به اجرا در آمد. درمیان سایر اقدامات عملیاتی مشترک برون مرزی ساواک و موساد می توان از تجهیز نمودن کردهای عراق برای مقابله با حکومت آن کشور، کمک رسانی به نیروهای امام البدر در واقعه یمن، تلاش برای حفظ تاج و تخت ملک حسین در واقعه اردن، عملیات مشترک علیه گروه های فلسطین نام بدر. آها، همچنین، طی اجلاسهای سه جانبه با حضور سرویس امنیت ملی ترکیه به مبادله اطلاعات پیرامون موضوعاتی مانند کشورهای عربی، اتحادیه شوروی، ارمنیها، کردها و سازمانهای فلسطینی می پرداختند.
در برخی موارد سرویس زیتون بدون اطلاع ساواک، خود به برخی از اقدامات مبادرت می ورزید. علاوه بر این، اسرائیل دارای سه پایگاه برون مرزی در ایران بود که عراق و کشورهای عرب یرا در بر می گرفت. نکته قابل توجه اینکه، موساد برای آنکه هیچگونه ردپایی از خود در فعالیتهای برون مرزی به جای نگذارد، اقدام به اخذ شناسنامه های ایرانی جهت نیروهای خود می نمود. بنابراین، در مجموع می توان گفت که رابطه ساواک و موساد از یک همکاری به مفهوم وتاقعی آن برخوردا نبود، بلکه رابطه ای یک طرفه بود که موساد در پرتو استفاده از امکانات ساواک به سوی اغراض و مسیر خود گام بر می داشت و این روند تا پایان دوران حکومت پهلوی ادامه یافت.

4. بعد نظامی

نیروهای مسلح، اصلی ترین ستون داخلی بود که شاه برای حفظ و تداوم حکومت خود به آن تکیه داشت. از این رو، شاه همواره توجه و کنترل خاصی بر آنها اعمل می کرد. وجود مرز طولانی میان ایران و شوروی، با توجه به نظام دو قطبی و جنگ سرد و تهدیدات منطقه ای به خصوص از جانب عراق و مصر، پس از روی کار آمدن جمال عبدالناصر، موجب گردید تا شاه به سمت و سوی افزایش انواع سلاحهای جنگی گرایش یابد. این مسأله زمانی به اوج خود رسید که از یکسو، بر اساس دکترین نیکسون، رئیس جمهور وقت آمریکا، شاه در راستای حفظ منافع آمریکا، نقش ژندارمری را در منطقه خلیج فارسی بر عهده گرفت و از سوی دیگر، با افزایش قیمت نفت و درآمد ایران در جریان جنگ چهارم اعراب و اسرائیل، ایران توان چشمگیری جهت خرید جنگ افزار کسب نمود. به گونه ای که دولت ایران حدود یک سوم از کل درآمدهای پولی خود را به هزنیه های نظامی اختصاص داد.
هر چند بخش عمده تسلیحات ایران از طریق آمریکا تأمین می شد و ایران در اواسط دهه 1970 به بزرگترین خریدار اسلحه آمریکایی در جهان تبدیل شده بود؛ اما از آنجا که شاه، ادامه بقای خود را در داشتن تسلیحات هر چه بیشتر و متنوع تر می دید و از دید تحلیل گران، به «جنون عظمت» در خرید سلاح مبتلا گردیده بود، به دنبال آن دسته از منابع تسلیحاتی بود که برای فروش محدودیتی نداشته باشند. به تشخیص شاه و ژنرال طوفانیان، « اسرائیل» به عنوان مناسب ترین منبع تعیین شد. لازمه ای تشخیص آن بود که بین ایران و اسرائیل روابط نظامی هم برقرار گردد و آها را به همدیگر نزدیکتر سازد. به خصوص، هر گاه دولتهای دمکرات آمریکایی یا کنگره، با فروش سلاح جنگی به ایران مخالفت می ورزیدند، ایران گامهای بلندتری به سوی اسرائیل بر می داشت که در اذهان مقامات ایرانی به منزله «آمریکای کوچک» تلقی میشد. روند خریدهای تسلیحااتی از اسرائیل به گونه ای پیش رفت که در سالهای پایانی رژیم شاه، ایران به عنوان بزرگترین خریدار جنگ افزار و تسلیحات از اسرائیل محسوب می شد.
اسرائیل نیز در فروش تسلیحات جنگی به ایران انگیزه های خاص خود را داشت. اولاً، به ایران به دیده عمق استراتژیک خود می نگریست که در جنگها می توانست از کمک لجستیکی و پشتیبانی اش استفاده کند. چنانچه در چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل به دلیل نیاز فوری ر، ایران مقاری تجهیزات جنگی به اسرائیل ارسال کرد. دیگر اینکه، اسرائیل با فروش تسلیحات و گسترش دامنه همکاریهای نظامی، درآمد قالب توجهیه به دست اورده و ضمناً در دراز مدت، نوعی وابستگی در ایران نسبت به تجهیزات اسرائیلی به وجود می آورد. ضمناً، اسرائیل کاملاً می دانست هرسلاحی که از هر طریقی به دست حکومت ایران برسد، به عنوان تهدید علیه کشورهای انقلابی عرب قلمداد خواهد شد و بنابراین، اسرائیلی ها از لابی خود جهت راضی ساختن آمریکایی ها به فروش تجهیزات و تسلیحات مورد درخواست شاه استفاده می کردند.(36)
شاه به منظور کسب پشتیبانی آمریکا و اخذ جنگ افزارهای بیشتری از آن کشور، درصدد برآمد روابط با اسرائیل را از چارچوب همکاریهای کشااورزی و نظامی به زمینه های دیگریگسترش دهد. لذا در فروردین 1344 به رغم مخالفت آرام وزیر امور خارجه، ارتشبد حسن طوفانیان، معاون تسلیحاتی وزارت جنگ را برای خرید تعداد زیادی مسلسل دستی یوزی برای افراد شهربانی و گارد شاهنشاهی به اسرائیل فرستاد.
مسلسهای مزبور برای نخستین بار، در آذر ماه آن سال هنگامی که پادشاه عربستان سعودی از ایران بازدید رسمی به عمل آورد و از گارد احترام سان دید، به نمایش درآمد. در سوم خرداد 1345 ژنرال عزر وایزمن، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، همراه با سروان آویهوبن نون، فرمانده نیروی هوایی آن کشور به تهرا آمد. وایزمن طی سه روز اقامت خود در ایران با شاه و ارتشبد بهرام اریانا، رئیس جدید ستاد ارتش و ازتشبد محمد خاتمی فرمانده نیروی هوایی دیدار و مذاکره کرد. همچنین با یک فروند هواپیمایی الیوشین روسی که خروشچف ضمن اخرین سفر شاه به مسکو در سال 1344 به او هدیه کرده بود، عازم اصفهان گردید.(37)
ژنرال طوفانیان طی درخواست کتبی به کلی سری، مورخ 1345/7/18 به شماره 45187/2059 از سرهنگ نیمرودی وابسته نظامی اسرائیل در تهران تقاضای خرید جنگ افزار و مهمات ذیل را می نماید:
الف) خمپاره انداز 160 م. م. همراه با ابزار و ملحاقات، 14 قبضه؛
ب) خمپازه انداز 160 م. م. همراه با ابزار و ملحقات؛ 26 قبضه؛
پ) خمپاره انداز 160 م. م. با تی ان تی سنگین به صورت کامل همراه با چاشنی 10/000 عدد؛
ت) خمپاره انداز 160 م. م. دودرا پی دبیلیوپی به صورت کامل همراه با چاشنی 2500 عدد؛
ج) خمپاره انداز 160 م. م. با تی ان تی سنگین به صورت کامل همراه با چاشنی 10/000 عدد؛
در این نامه تأکید شدهف شاه قویا مصمم است جنگ افزارهای یاد شده، خریداری شود و طوفانیان از نیمروید درخواست نموده که معامله را قطعی نماید.(38)
در پاییز سال 1345، سرهنگ نیمرودی قراردادی درباره تعمیر 35 فروند هواپیمای جت جنگنده اف- 86 ایران در اسرائیل امضا کرد که مبلغ آن حدود 3 میلیون دلار بود. نیمروید همچنین قرارداد دیگری به مبلغ 3 میلیون دلار جهت فروش خمپاره اندازهای سنگین 120 و 160 میلیمتری ساخت اسرائیل امضا کرد. از طرف ایران، این دو قرارداد را ارتشبد طوفانیان امضا کرد که در دوستی اش با اسرائیل جای هیچ گونه شک و تردیدی نبود. به دنبال معاملات فوق، ارتشبد بهرام آریانا، رئیس ستاد ارتش ایران، همراه با طوفانیان از اسرائیل دیدن کردند. آن دو در 29 آباتن 1345 وارد فوردگاه تل اویو شدند و ه توصیه نیمرودی استقبال باشکوهی از آنان به عمل آمد. اریانا دوست واقعی اسرائیل بود و از شاه تقاضا کرد تا همکاری با اسرائیل را در زمینه های مختلف گسترش دهد. شاه خرید 6000 قبضه دیگر مسلسل یوزی [پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل] را تصویب کرد.(39) تدیید خرید اسلحه دراین زمان و به دنبال بحرانی شدن منطقه و تا حدودی سردی روابط با اسرائیل به معنای موافقت شاه در گسترش همکاری مجدد با اسرائیل محسوب می شد.
در سوم اسفند 1346، اسرائیل به حکومت محمد رضا پهلوی پیشنهاد کرد که آماده است اعبتاری به ارزش 75 میلیون دلار در اختیار ایران قرار دهد تا در جهت تقویت نیروهای دفاعی ایران، هزینه شود. در پی دریافت این پیشنهاد، هیأت وزیران در جلسه مورخ 1347/8/12 آن را مورد بررسی قرار داد و با تصویب آن به وزارت جنگاجازه اعتبار مذکور را برای خرید اقلام دفاعی تحصیل نماید. متن تصویب نامه هیأت وزیران به شماره 220/3 و در طبقه بندی به کلی سری به شرح زیر است:

هیأت وزیران در جلسه مورخ 1347/8/12 به استناد قانون راجع به تحصیل بیستر میلیارد ریال اعتبار جهت تقویت نیروهای دفاعی کشور، مصوب 12 آذر ماه 1342 به وزارت جنگ اجازه دادند 75 میلیون دلار اعتبار با بهره درصد در سال برای خرید اقلام دفاعی تحصیل نماید و به تیمسار سپهبد صنیعی وزیر جنگ اجازه داده می شود که با توجه به سری بودن موضوع قرارداد، آن را امضاء و مبادله و یا این که به مسئولیت خود اختیار امضاء و مبادله آن را به دیگری تفویض نماید. ضمناً به بانگمرکزی ایران اجازه داده می شود پرداخت تعهدات وزارت جنگ را در اجرای این قرارداد تضمین و وزارت دارایی نیز متقابلاً پرداخت های بانک مرکزی ایران را از این بابت از محل اعتبارات وزارت جنگ تعهد نماید و مجوز قانونی این قرارداد پس از رفع محظور سری بودن از مجلیسین تحصیل خواهد شد. اصل تصویب نامه در دفتر نخست وزیر است.(40)

در اسناد نخست وزیری آمده است در سال 1348 وزارت جنگ، با استفاده زا اعتبار واگذاری بانک اسرائیل به خرید جنگ افزار و تسلیحات مختلف از اسرائیل اقدام کرد و هیأت وزیران هم در 1348/8/3 قراردادهای خرید این وزارتخانه را تصویب نمود. این قراردادهای عبارتند از:
الف) قرارداد خرید دویست قبضه تفگ بی لگد 106 میلی متری به مبلغ 5075000 دلار که پیش پرداخت آن با محاسبه بهره 771716/43 دلار می باشد.
ب) قرارداد خرید دویست قبضه خمپاره اندازه 120 میلی متری سبک به مبلغ 9353655 دلار که پیش پرداخت آن با محاسبه بهره 1422337/34 دلار می باشد.
پ) قرارداد خریده ده هزار تیز مهمات خمپاره اندازه 120 میلی متری سبک به مبلغ 1145000 دلار که پیش پرداخت آن با محاسبه بهره 174110/34 دلار می باشد.(41)
این قراردادها و به ویژه تخصیص اعتبارهای چند میلیون دلاری از سوی اسرائیل برای تقویت نیروهای نظامی ایران در منطقه، پیش از پیش روابط نظامی ایران را در وضعیت تازه ای قرار داد؛ به گونه ای که ارتش ایران به عنوان یکی از استفاده کنندگان اصلی سلاحهای اسرائیلی محسوب می شد.
بهره گیری از مشاورین نظامی اسرائیل در خرید تسلیحات نظامی از کشورهای اروپایی، انعقاد قرارداد بین شرکتهای اسرائیلی و نیروی دریایی ایران به منظور طراحی تدسیسات و خانه سازی، انعقاد قرارداد برای تعمیر هواپیمای جت جنگنده اف- 16 ایران در اسرائیل، تجهیز ناوچه های ینروی دریایی ایران به تجهیزات الکترونیکی، طرح محرمانه عملیات گل، برای تولید موشک های زمین به زمین با برد 450 کیلومتر، برگزاری دوره های مختلف آموزش برای نیروهای نظامی ایران و اسرائیل، از جمله مواردی هستند که در روابط نظامی ایران و اسرائیل تحقق یافته است.
هر چند ایران و اسرائیل به این نتیجه رسیده بودند که با همکاری نظامی و تکیه بر ارتش می توانند رد برابر تهدیدات منطقه ای به منافع واحدی دست یابند، اما در مجموع بررسی روابط نظامی این واقعیت را نشان می دهد که اسرائیل در روابط نظامی نیز، از یک برتری منافع برخوردار بود. چه به لحاظ کسب درآمد هنگفت از فروش تسلیحات و تجهیزات به ایران و چه به لحاظ برگزاری دوره های آموزشی نظامی برای نیورهای مسلح در رده های مختلف ارتش، که هر کدام از اینها می توانست نوعی وابستگی در بلند مدت نسبت به جنگ افزارهای اسرائیلی و تأثیر گذاری در سیاست دفاعی ایران بر جای گذارد.

5. بعد فرهنگی

اسرائیل در رابطه استراتژیک خود با ایران، نگاه ویژه ای به مقوله فرهنگ و آمزوش به منظور بستر سازی و تغییر نگرش افکار جامعه ایران در راستای دستیابی به اهداف مختلف خود داشت. آنها با شناخت از تمایلات درونی محمد رضا پهلوی مبنی بر احیاء باستان گرایی، به بزرگنمایی کوروش تحت عنوان نجات دهنده قوم ستمدیده یهود و یک موسی بالقوه، پرداخته و با ظرافت و شگردهای خاص تبلیغاتی از محمد رضا پهلوی به عنوان «کوروش دوم» یاد نمودند. البته این شبیه سازی نیز با توجه به ویژگیهای شخصیتی محمد رضا، برایش بسیار دلپذیر و خوشایند بوده و از آن استقبال می کرد.
مقامات اسرائیلی بر این باور بودند که عامل غیر عربی بودن در خاورمیانه زمینه احساسی نزدیکی ایران و اسرائیل را فراهم می سازد. بر همین اساس اسرائیلی ها از روشی استفاده می کردند که برای ایرانیان دلپذیر و خوشایند باشد. یکی از آن روشها شخن گفتن پیرامون داستانهایی همانند «استر»، زن یهودی و عموی وی، «مردخای»، مرد یهودی بود که در ردبار خشایار شاه نفوذ نموده و پادشاهان ایران را تحت تأثیر و تلقین خود قرار دادند. ماجرای استر و مردخای به طور خلاصه چنین است: در زمان سلطنت خشایار شاه، روزی پادشاه در یک مجلس بزم مردانه در حالی که سرش از باده گرم بود ملکه یا همسر سوگلی خود «وشتی» را به حضور می طلبد تا زیبایی او را به رخ همه بکشد. وشتی از حشور در این مجلس مردانه امتناع می کند و این امر بر پادشاه گران آمده و به توصیه مشاورانش که در همانمجلس حضور داشتند، تصمیم می گیرد ملکه دیگری برای خود انتخاب نمید... در دربار خشایار شاه یک مرد یهودی به نام «مردخای» که از مهاجرین بابل بود، خدمت می کرد و چون از دستور شاه مطلع می شود دختر عموی خود به نام «هدسه» را به دربار می فرستد و به او تعلیم می دهد که پیوند قوم و خویشاوندی خود را با او فاش نکند. خشایار شاه... او را ستاره یا «استر» می نامد و تاج مخصوص ملکه را بر سر وی می نهد... بعد از توطئه ای که علیه خشیار شاه طراحی می شود و او از این توطئه جان سالم به در می برد؛ وزیرش، هامان حکم قتل عام یهودیان را می گیرد و حدود صد هزار نفر از یهودیان را می کشد. استر برای نجات قوم خود وارد قضیه می شود و خشایارشاه را نسبت به هامان بدبین می کند و با قتل هامان و روی کار آمدن مردخای یهودیان انتقام می گیرد و روز 14 آذر را به همین مناسبت «عید پوریم» نامگذاری نموده و جشن می گیرند.(42)
درباره طرح داستان مذکور نزد ایرانیان، در یکی از روزنامه های اسرائیلی به نقل از دکتر دوریل، رئیس هیئت نمایندگی اسرائیل در تهران آمده است: « وقتی برای افراد تحصیل کرده ایرانی صحبت می کنم، کافی است اظهارات خود را از داستان استر شروع کنم تا خود از علاقه و توجه آنها برخوردار شوم.»(43) در همانند سازی دوره هخامنشی با پهلوی، تاریخ نگاران یهودی هم نقش مرثری را ایفا نمودند. حبیب لوی در کتاب تاریخ خود در مقایسه رضا شاه با کوروش و داریوس با محمد رضا می نویسد:
سلطنت این پادشاه بزرگ [رضا شاه] انقلاب عظییم در بهبود وضع آزادی و آسایش یهودیان ایران پدید آورد و اگر گفته شود که زمان رضا شاه کبیر برای یهودیان ایران نظیر زمان کوروش کبیر و عصر فرزند او محمد را شاه، نظیر عصر داریوش اول گردید، راه اغراق نپیموده ایم. آزادی یهودیان ایران و اجرای اعلامیه بالفور که رد زمان رضا شاه کبیر بود و اجتماع پراکندگان در عصر محمد رضا شاه، این دو نظر را تأیید و تقویت می کند. ملت ایران و خصوصاً یهودیان ایران، دین بزرگی نسبت به این شاهنشاهی عظیم الشأن دارند.(44)
اسرائیلی ها در مناسبتهای مختلف از شگرد همانند سازی در جهت گسترش رواب طو اهداف خود استفاده نموده و با در نظر گرفتن باستاگرایی شاهنشاهی این الگو را جلوه گر ساختند که همانند کوروش، شاه ایران هم باید نجات دهنده و حامی قوم ستمدیده یهود باشد. در راستای همین مشابه سازیها، روزنامه الانباء چاپ اسرائیل در شماره مورخ 1355/4/22 می نویسدک « رفتار و گفتار شاهنشاه چنان است که گوی معظم له از اسلاف امپراطوری هایی می باشند که از 25قرن پیش در ایران حکومت می کردند.»(45) همچنین، در سال 1354 طی مراسمی ایرانی در تل آویو، دکتر امنون نتصر، استاد دانشگاه عبری بی المقدس، ضمن سخنرانی پیرامون روابط ایران و اسرائیل اظهار داشت: « من شخصاً کوروش کبیر را اولین صهیونیست در تاریخ می دانم و اعلامیه کوروش کمتراز اعلامیه بالفور نبوده است. در عصر کنونی هم ایران کمکهای بسیار زیادی به ما نموده است.»(46)
اسرائیلی ها با جهت دهی به تشکیلات یهودیان و تحت پوش شقرار دادن نام کوروش، در مسیر اهداف تعیین شده، برنامه ریزی می نمودند و سپس، بر نامه های خود را در تهران و تل آویو به اجرا در می آوردند. در تل آویو ادام به تدسیس مرکز فرهنگی ایرانیان تحت عنوان «خانه کوروش» کردند و حتی در این زمینه تلاش می نمودند بخشی از مخارج ساخت این مرکز را به عهده دولت ایران بگذارند.
خانه کوروش در تل آویو به صورت یک مرکز تبلیغاتی فرهنگی فعالیت خود را آغاز کرد و مسئولات اسرائیلی برای گسترش روابط خود با ایران از آن بهره برداری می کردند. در یکی از گزارشهای مرتضی مرتضایی، نماینده ایران در اسرائیل به وزارت امور خارجه در مورد افتتاح خانه کوروش با حضور اسحاق رابین، نخست وزیر سابق اسرائیل آمده است:
مورخ 36/10/20 [25] راجع به خانه فرهنگی کوروش اشعار می دارد که روز جمعه سیزدهم مرداد ماه جاری ضیافتی توسط هیأت مدیره خانه کوروش... ترتیب یافت که در آن اسحق رابین نخست وزیر سابق اسرائیل، موشه کاتزا و نماینده ایرانی الاصل مجلس اسرائیل و دو تن از همکارات نمایندگی شرکت داشتند. آقای رابین که در دوره نخست وزیری اعطای قطعه زمین برای بنیاد خانه کوروش را تصویب نموده است ضمن نطق جالبی پس از تسریع نقش ایران باستان در اشاعه تمدن و فرهنگ به سهم والای بازگرداندن یهودیان توسط کوروش به ارض مقدس اشاره کرد و گفت: به عقیده وی لقب بنیانگذار اصلی صهیونیسم که به غلط به هر تصل اطلاق می گردد در حقیقت برازنده کوروش است که بار ینخستین بار اجتماع یهودیان را در ارض مقدس ممکن ساخت و از این رهگذر تمامی یهودیان جهان را رهین خود ساخت. رابین در ادامه سخنان خود شاهنشاه اریامهر را میراث دار راستین کوروش خواند و اظهار داشت: آنچنان شیفته تمدن و فرهنگ گرانقدر ایران هستم که آرزو می کنم ایرانی زاده شده بودم تا بتوانم به ایرانی بودن خود مباهات کنم.(47)
در تهران نیز، یکی از مراکز فرهنگی یهودیان که از هر گونه مساعدت و پشتیبانی اسرائیلی ها برخوردار بود، تحت عنوان «کانون کوروش کبیر» فعالیت می کرد. مجموعه اقدامات این کانون آن قدر در زمینه های مختلف گسترش یافت که از آن به منزله مرکز روابط فرهنگی ایران واسرائیل یاد شده است: در داخل احتماعی یهودی ایرن کانون فرهنگی کوروش کبیر وزنه مهمی را تشکیل داده و تقریباً در تمام فعالیتهای داخل مستقیم و غیر مستقیم دخالت دارد و در نظر یهودیان ایران، مرکز فهرنگی یهودیت، مرکز ارتباط با یهودیت جهانی و اسرائیل و مرکز زبده حوانان فعال و پرشور اجتماع است. در نظر هموطنان مسلمان تظاهر روح فعال یهود است و ارزشهای فرهنگی و معنوی آن و حتی به منزله مرکز روابط فرهنگی ایران و اسرائیل است.(48)
کانون فرهنگی کوروش کبیر که افراد ی همچون منوچهر امیدوار، سلیمان حییم، ابراهیم موره، موسی کرمانیان و عزری آن را اداره می کردند، فعالیتهای مختلفی انجام می داد که خلاصه آن به شرح ذیل است:
1- برگزاری کلیه چشنهای اقلیت مذهبی یهود از قبیل جسنهای عروسی، ختنه سوران، مهمانیهای عممی، ضیافت به افتخار ورود شخصیتهای اسرائیل و غیره؛
2- برقراری روابط فهرنگی، برگزاری مسابقات ورزشی بین ایران و اسرائیل و تهی بورس تحصیلی از اسرائیل برای جوانان مسلمان و یهود ایران؛
3- اعزام اعضای حزب فعال صهیونیست جهت شرکت در سمینار بین المللی یهود و حضور در جلسات حزبی با هواپیمای العال و با خرج دولت اسرائیل برای سفر به اسرائیل؛
4- جمع اوری اخبار اطلاعاتی و سیاسی مورد نظر و ارسال آنها برای مراکز اطلاعاتی ذی ربط در اسرائیل؛
5- ایجاد کلاسهای آموزشی و ترویج زبان و ادبایت عبری در ایران و برای یغیر یهودیها به ویژه مسلمانان؛
6- تدسیس انجمن دوستداران دانشگاه عبری و به عضویت درآوردن برخی از شخصیتهای علمی ایران؛
7- ترویج هنر و رقص و سرودهای عبری و اسرائیلس و انجام کلاس مخصوص خردسالان برای رقص و سرود اسرائیلی؛
8- تیه و انتشار فرهنگی عبری- فارسی با همکاری مشترک سلیمان حییم، رئیس رزیم اسرائیل [اسحاق بن ذوی]؛
9- همکاری با سازمانهای دولتی به خصوص دربار به مناسبت برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی؛
10. ترویج فرهنگ صهیونیستی در میان مردم ایران از طریق دعوت از چهره های معلول الحال یهودی و بعضاً رقاصه ها و آوازه خوانان یهودی و تبلیغ آیین ایران باستان.(49) هر چند در «اساسنامه کانون فرهنگی کوروش، هدف سازمان مذکور آشنا ساختن جامعه یهود ایران با فهرنگ یهودی و ایجاد محیط مناسب برای فعالیتهای هنری، فرهنگی و اجتماعی»(50) ذکر شده، ما برخی از عملکرد و فعالیتهای ذکر شده نشان می دهد که این کانون به رغم ظاهر یک مجموعه فرهنگی تحت عنوان کوروش کبیر، به صورت یک مرسسه اطلاعاتی و سیاسی مورد نظر اسرائیل و در جهت تبلیغ آرمان صهیونیستی و ترغیب جوانان یهودی برای اعزام به فلسطین اشغالی گام بر می دارد.
علاوه بر این، نامگذاری خیابانها و میادین و مؤسسات اجتماعی به نام کوروش کبیر و محمد رضا شاه، تجهیز نمودن مطبوعات در ایران و دعوت از خبرنگاران و روشنفکران به اسرائیل به قصد بازدید از کشور اسرائیل و مشاهده ترقیات در امور مختلف و انعکاس تدثیر پذیری آنها در مطبوعات، تولید برنامه رادیویی به زبان فارسی، برگزاری نمایشگاهها و فستیوال فیلم، انجام سابقات ورزشی، فعالیتهای دانگشاهی و امزوشی، برگزاری جشنهای متعدد در اسرائیل و نقش مؤثر در برگزاری جشنها در ایران به خصوص طراحی جشنهای دو هزر و پانصد ساله و بهرهب ردرای از فرقه بهائیت، از جمله ابزارهای فرهنگی و تبلیغاتی بودند که از آنها در راستای ترویج فرهنگ صهیونیستی در میان مردم ایران و گسترش روابط دو رژیم پهلوی نیزف همکاری قابل توجهی در موراد مذکور با اسرائیل به عمل آورد.

نتیجه گیری

در این گفتار، پنج حوزه روابط ایران و اسرائیل در ابعاد سیاسی، اقتصادی، امنیتی – اطلاعاتی، نظامی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه گیری اساسی این پژوهش که برخسته از سوال مطرح شده در آغاز سخن می باشد این است که:
رواب طایران و اسرائیل از سال 1327 تا کودتای 28 مرداد 1332، محدود و از تعادل و توازن نسبی برخوردار بوده است؛ اما، پس از کودتا تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، این روابط از تعادل و توان نسبی و تأثیر گذاری یکسانی بر اساس عرف بین الملی برخوردار نبوده، بلکه این روابط با تأثیر گذاری اسرائیل بر ایران به صورت آشکار و پنهان در ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، امنیتی- اطلاعاتی، نظامی و فرهنگی تحقق یافت.
علاوه بر این، یافته های برگرفته زا برسری پنج حوزه ذکر شده می تواند ما را به نتیجه گیری ابعاد دیگر موضوع رهنمون سازد:
1. اسرائیل در طول روابط خود با ایران همیشه منافع خود را مورد توجه قرار دادهو هرگز حاضر نمی شد بدون در نظر گرفتن این مسأله آموزش و یا هر گونه امکانات مناسبی را در اختیار ایران قرار دهد؛
2. ایران در دوران روابط با اسرائیل، اقدام عملی علیه منافع اسرائیل انجام نداد حتی در مسأله بسیار حساس و مهم «فلسطین»، مواضع شاه در گفتار و عمل از ماهیت دو گانه ای برخوردار بود. بدین معنا که، در کفتار و نظر به ظاهر برخی از اقدامات اسرائیل را مردود دانسته و از مواضع فلسطین و کشورهای عرب یحمایت می کرد. اما، در عمل، موجبات تقویت پایه های حکومت اسرائیل را فراهم نموده و در واقع این نفت ایران بود که در صنایع اسرائیل تبدیل به آتش سرخی می شد که بر سر مردم مظلوم فلسطین فرود می آمد و حقیقتاً مردم با ایمان و مسلمین جهان را به شدت متأثر می ساخت.
3. رزیم پهلوی، به مثابه یک اهرم پرقدرت، گامهای بسیار مؤثری در جهت اهداف اسرائیل برداشت و در این راستا خدمات بسیار ارزشمندی در حفظ موجودیت و گسترش نفوذ آن در منطقه استراتژیک خاورمیانه از خود نشان داد.
4. استفاده از طراحان، کارشناسان، متخصصان و مشاوران اسرائیلی در سطوح مختلف، به ویژه امور اقتصادی، اعزام نیروی انسانی در رده های مختلف به مراکز آموزشی اسرائیل جهت فراگیری آموزشهای مورد نیاز، الگو قرار دادن اسرائیل در بخشهای مختلف و اعتقاد بر تکمیل تکنولوژی مورد نیاز ایران به وسیله تکنولوژی پیشرفته اسرائیل؛ آگاهی یافتن از تواناییهای گسترده اسرائیل در جمع آوری اطلاعات و تشکیل سیستم اطلاعاتی- امنیتی توانمند، به خصوص کسب خبر از کشورهای عربی؛ فقدان پایگاه مردمی رژیم شاه و نیاز به یافتن حامی در منطقه خاورمیانه؛ نیاز شدید به همکاری شبکه موساد به منظور سازماندهی، تقویت و گسترش ساواک و امکان استفاده از نیروهای ویژه اسرائیل در خاموش کردن ناآرامیهای داخلی و کسب اطلاعات جهت سرکوب گروه های مخالف رژیم از جمله عوامل مؤثر علاقمندی ایران، به ارتباط با اسرائیل بودند.
5. عوامل مؤثر علاقمندی اسرائیل برای ارتباط با ایران شامل موارد زیر بود:
خارج شدن از انزوا و احساس تنها نبودن از محاصره اعراب، جلوگیری از اسیب پذیری با نگاه به ایران به عنوان بخش مرثری از کمربند امنیتی پیرامون خود؛ وجود تعداد قابل توجه یهودیان در ایران به عنوان یک منبع بزرگ اطلاعاتی، وجود بهائیان در اسرائیل و استفاده ابزاری از آنها با توجه به نفوذ در دستگاههای مختلف دولتی به ویژه در زمان تصدی نخست وزیری هویدا؛ تأمین نفت مورد نیاز خود، رونق بخشیدن به اقتصاد خود از طریق صادرات ابوه کالا به بازار پرسود ایران و فروش تسلیحات و تجهیزات نظامی و زمینه سازی فعالیت شرکتهای متعدد اسرائیلی به منظور کسب درآد سرشار؛ ایجاد اشتغال و نفوذ در تمام شئون.
6. علاوه ب رمنافع خاصی که هر کدام از رژیم ایران و اسرائیل در پرتو ارتباط با هم کسب می کردند؛ مسایل و اهداف مشترکی هم وجود داشت که موجب تقویت و مستحکم تر شدن روابط می شد. در این باره می توان از: تأثیرپذیری هر دو واحد سیاسی از نظم دو قطبی و گرایش به سوی غرب، علاقه و تمایل شدید آمریکا بر پیوند و گسترش روابط انها به عنوان دو ستون نظامی خود در منطقه، ضرورتهای امیتی مشترک به خصوص تهدیدات ناشی از نفوذ شوروی در اورمیانه و مقالبه با تحریکات شدید جمال عبدالناصر، و تحولات پرشتاب منطقه خاورمیانه نام برد.
در برابرعوامل گسترش دهنده روابط، عوامل بازدارنده هم وجود داشت که می توان از فعالیتهای گسترده داخلی به ویژه از سوی نیروهای مذهبی و مخالفین رژیم و عکس العملهای شدید یرخی از کشورهای عربی نام برد. این عوامل در مقاطع مختلف نقش خود را آشکار نمودند. در دوران پیروزی نهضت ملی منجر به قطع روابط گردید؛ در پانزده خرداد شاه در پسخ به درخواست دیوید بن گوریون نخست وزیر اسرائیل مینبی بر آشکار سازی روابط، مخالفت جدی و واقعی روحانیون را اعلام نمود. در این میان نقش محوری و اساسی را به عنوان مهم ترین عالم بازدارند، حضرت امام خمینی (ره) ایفا نمودند. ایشان در اوج قدرت رژیم شاه همواره افشاگر روابط پنهان شاه و اسرائیل بودند و همین امر، سبب شد تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هر چند روابط ایران و اسرائیل قطع نگردد؛ اما، حداقل از آشکار سازی و رسمی شدن آن جلوگیری به عمل آید. این مسئله، در دوران نهضت انقلابی یکی از انگیزه های قیام حضرت امام خمینی (ره) را تشکیل می داد. در واقع پیوند شاه با اسرائیل فصل مشترک حرکت گروه های مختلف بر علیه شاه بود؛ به گونه ای که این مسئله را می توان به عنوان یکی از عوامل حرکت آفرین و شتابزا در نهضت انقلاب اسلامی محسوب کرد.
روابط ایران و اسرائیل به رغم تمایل شدید اسرائیل مبنی بر آشکار و رسمی شدن آن همچنان به صورت غیر رسمی، دنبال می گردید و با وجود رویدادهای پرفراز و نشیب منطقه بحران خیز خاورمیانه، تا سقوط رژیم پهلوی به همان صورت باقی ماند. با پیروزی انقلاب اسلامی، اسرائیلی ها ناچار شدند با یک هواپیمای مسافربری پان آمریکن، خاک ایران را برای همیشه ترک کنند و بدینسان، روابط سی ساله ایران و اسرائیل پاین یافت و اسرائیل با از دست دادن متحد استراتژیک خود خسارات سنگین و جبران ناپذیری را متحمل گردید. در واقع، پیروزی انقلاب اسلامی، مهم ترین گام استراتژیک را در حمایت فلسطین برداشت و روزنه امیدی از نور حقیقت را در دل ناباوران پدید اورد که امروزه ثمره آن در چهره و حرکت امید بخش «انتفاضه» تجلی یافته است.

پی نوشت ها :

1. ازغندی، علیرضا؛ روابط خارجی ایران؛ تهران؛ مشر قومس، 1376؛ صفحه 409 .
2. نورالدین کیا، فضل الله؛ خاطرات خدمت در فلسطین؛ تهران؛ نشر آبی؛ 1377؛ صفحه 9.
3. جهت اطلاع بیشتر نگاه کنید به: یزدانی، مرضیه؛ اسناد هاجرت یهودیان ایران به فلسطین؛ تهران؛ انتشارات سازمان اسناد ملی ایران؛ 1374؛ صص 122- 121 .
4. عزری، مثیر؛ خاطرات یک دیپلمات اسرائیلی اران زاده، 0سفیر سابق اسرائیل در ایران)، به نقل از:
Radi, Israel (Perslan) News Balletine 8- Book Rer;ew 14.8.01 28/05/80. (http://wwww. Rids. Orgld 3. Html).
5. «ناسیونالیست مثبت» تعبیری است که رد دهه سی مورد تتوجه شاه قرار گرفت. منظور شاه از این تعبیر، ترغیب حس ملی و وطن پرستی و تفاخر به دوران گذشته تاریخ ایران در بطن جامعه بود: « ناسیونالیسن ما مثبت است، از آن جهت که خلاقه است و با حسن سلوک و ادب همراه است [...] ایرانی خوشبخت کردن خود را در بدبخت کردن سایرین نمی داند. شاید شما بیش از همه بتوانید در این رشته نقش مؤثری داشته باشید که ایرا را به ایرانی بشناسانید و تاریخ ایرن را به ایرانیان بگویید. باید گفت که ایرانیان در گذشته به وطنشان چه خدماتی کرده اند [...] حالا علل بیشتری هست که ما می توانیم از گذشته قوی تر باشیم [...] در گذشته صحبت از عدالت اجتماعی نبود، معهذا مردم فداکاری می کردند. اینها اصول ناسیونالیسم مثبت است.» (پهلوی، محمد رضا؛ مجموع تألیفات، نطق ها، ...؛ جلد دوم؛ تهران، سازمان چاپ و انتشارات کیهان؛ 1355؛ صص 1922-1930).
6. وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران؛ سیاستگزاران و رجال سیاسی در روابط خارجی ایران، تهران، وزارت امور خارجه ( دفتر آموزش و ارزشیابی)، 1364، صفحه 33 .
7. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ سیاست خارجی ایران در دوره پهلوی؛ تهران؛ نشر پیکان؛ چاپ چهارم، 1377؛ صفحه 283.
8. روابط ایران و اسرائیل به روایت اسناد نخست وزیری؛ تهران، مرکز اسناد ریاست جمهوری،؛ 1377، صفحه 130، بخشی از آن به نقل از:
Robert B. Reppa, Israel and Iran, (Prager publishers, 1974) pp. 79-86.
9. نگاه کنید به: اسناد لانه جاسوسی آمریکا؛ تهران؛ اتشارات مرسسه فرهنگی هنری بزرگ اندیشه؛ جلد 12، شماره 36، صص 4980-4978.
10. ازغندی، علیرضا؛ پیشین، صفحه 413.
11. قانون، مرتضی؛ دیپلماسی پنهان؛ تهران؛ نشر طبرستان؛ 1381؛ صفحه 342 .
12. قانون، مرتضی؛ دیپلماسی پنهان؛ صفحه 343، به قل از:
Sohrab Sobhani, The Pagmatic Entrnte Israeli- Iranian Relains, 1948-1988- onder. Prager, 1989. P. P. 80-81.
13. اسناد لانه جاسوسی آمریکا؛ تهران؛ اتشارات مرسسه فرهنگی هنری بزرگ اندیشه؛ جلد 12، شماره 36، صفحه 5022.
14. گزارش شماره 430/2468 مورخ 1357/10/13، از مرتضایی به وزارت امور خارجه، نمتایندگی تل آویو، شال 1356-57، کارتن 8، پرونده 50-220.
15. بایگانی اسناد وزارت امور خارجه؛ بخش 26؛ سال 1332؛ پرونده 47.
16. همان؛ پرونده 47.
17. گزارش محمد حسیم نجم، کاردار سفارت ایران در پاریس به وزارت امور خارجه، مورخ 32/3/27، بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، بخش 26، سال 1332، پرونده 47.
18. نامه شماره 26588/2311 وزارت امور خارجه به سفارت ایران در بغداد، مورخ 1332/7/28، بایگانی اسناد وزارت امورخارجه، بخش 26، سال 1332، پرونده 47.
19. افراسیابی، بهرام؛ ایران و تاریخ؛ تهران، نشر علم، 1367، صفحه 294 .
20. جهان زیر سله صهیونیزم؛ تهران؛ انتشارت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ 1361؛ صفحه 46.
21. مرتضایی، مرتضی؛ گزارش سالانه، مورخ 1356/11/25، شماره 910-12/312 نمایندگی ایران در تل اویو، بایگانی ساناد وزارت امور خارجه، سل 2536-38، کارتن 3، پرونده 210-5.
22. ازغندی، علیرضا؛ رواب طخارجی ایران، تهران، نشر قومس، 1376، ص 419، به نقل از: تزارنامه های بانک مرکزی ایران 1341-52. مجله تحقیقات اقتصادی شماره های 23 و 24 و سالنامه آماری وزارت دارایی- نشریه آمار بازرگانی خارجی ایرن، سالنامه 52.
23. فولادزاده، عبدالامیر؛ شاهنشاهی پهلوی در ایران؛ تهران؛ جلد سوم؛ کانون نشر اندیهش های سالامی؛ 1369؛ صفحه 236.
24.ولایتی، علی اکبر؛ ایران و تحولات فلسطین؛ تهران؛ انتشارت وزارت امو رخارجه، 1380؛ صفحه 164.
25. روابط ایران و اسرائیل به روایت اسناد نخست وزیری؛ تهران؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ 1381؛ سند شماره 51، صفحه 219 .
26. بایگانی اسناد وزارت امور خارجه؛ نامه شماره 798؛ مورخ 1365/3/4؛ سال 1356-58، کاترن 8، پرونده 2205- .
27. همان نامه شماره 64925/ م، مورخ 1355/12/17؛ سال 1356-58، کارتن 13، پرونده 260-5 .
28. همان، 1353-4؛ کارتن 4؛ پرونده 23-1 .
29. ولایتی، علی اکبر؛ پیشین، صفحه 204.
30. نجاری راد، تقی؛ ساواک و موساد؛ تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، صص 64-63.
31. نجاری راد، تقی؛ همان، صص 65-64.
32. احمدی، عبدالرحمان؛ ساواک در دستگاه اطلاعاتی اسرائیل، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1381، صص 153-149.
33. همان، صص 115-114 .
34. نجاری راد، تقی؛ همان، صص 72-71 .
35. نجاری راد، تقی؛ همکاری ساواک و موساد؛ صص 218-217؛ به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سند شماره 7، پرونده 435.
36. ولایتی، علی اکبر؛ منبع پیشین، صص 71-72.
37. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ پیشین، صص 188-187 .
38. مرکز اسناد مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران؛ سند شماره 893-32-21 ط.
39. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ پیشین، صص 390- 387 .
40. روابط ایران و اسرائیل به روایت اسناد نخست وزیری، تهران، مرکز اسناد ریاست جمهوری، 1377، اسناد شماره 39 و 32، صص 127-123 .
41. همان، سند شماره 33/1، صفحه 132 .
42. بزم اهریمن، جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی به روایت اسناد ساواک و درباره جلد اول، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلعات، تهران، 1377، صفحه 314 .
43. منصوری، جواد؛ قیام 15 خرداد 1342؛ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی،تهران، 1376، صفحه 97 .
44. سازمانهای یهودی و صهیونیستی، مرسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، 1379، صفحه 58.
45. مرکز اسناد مرسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند شماره 145-913-18 د.
46. بایگانی وزارت امور خارجه، نمایندگی تل آویو، سال 1353-4، کارتن 6، صفحه 23-1 .
47. بایگانی وزارت امور خارجه، نمایندگی تل آویو، سال 2536-37، کارتن 10، پرونده 240 .
48. سازمانهای یهودی و صهیونیستی، پیشین، صفحه 326 .
49. همان، تلخیص شد از صص 331-321.
50. همان، صفحه 319.

منبع مقاله :
ابطحی، سید مصطفی؛ (1384)، سقوط، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.