دست نوشته های شهدا
شهادت
قصه مجنون
تو را به خدا یک نفر داستان نگهداری جزیره ی مجنون را برای آقایان آسان پرست تعریف کند تا بفهمند که چگونه می شود تا آنجا در برابر فرمان ولی امر عادل و صالح تسلیم بود که روزهای متمادی در محیط کوچکی که از آسمانش باران خمپاره های «شصت» «هشتاد» و «صدوبیست» و انواع «توپ های روسی، فرانسوی، و... و بمب های «ناپالم» می بارد، ماند و تسلیم دشمن نشد و این همه را فقط برای رضای خدا انجام داد.(2)
مناجات
خدایا! به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بگو که پیروانش حماسه آفریدند. خدایا! به حضرت علی (علیه¬السلام) بگو که شیعیانش قیامت برپا کردند. خدایا! به امام حسین (علیه-السلام) بگو خونش در رگ ها همچنان می جوشد. بگو از آن خون، سروها روییده اند.(3)
منابع:
1- سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی (رحمت الله علیه) مجله¬ی دیدار آشنا (خانواده) شماره ی 118 تیرماه 1384، ص17.
2- سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی (رحمت الله علیه) مجله¬ی دیدار آشنا (خانواده) شماره ی85 تیرماه 1384، ص17.
3- قسمتی از وصیت نامه¬ی شهید حسین یاری¬نسب مجله ی دیدار آشنا (خانواده) شماره¬ی 126 اسفند84، ص 17