یادمان شهید باقري - قسمت اول
(مروری بر دستنوشتههای شهید حسن باقری «غلامحسین افشردی»)
ارادت صاحب اين قلم به شهيد بزرگوار، برادر حسن باقري (غلامحسين افشردي)، نوشتن را برايم سخت مي کند، غلامحسين در بهمن ماه (ماه پيروزي خون بر شمشير) به شهادت رسيد. سرگذشت اين شهيد عزيز و نظريه پرداز بزرگ جنگ ما، سند زنده سنت شکني، جسارت، شجاعت، شهامت، خلاقيت و مرعوب نشدن در برابر جهان مادي و تفکر کلاسيک و علاوه بر آن بنيان گذاريقدرت دفاعي جديد ايران است. شهيد حسن باقري مدارج رشد و کمال را در دوره هاي بحراني انقلاب و جنگ به سرعت طي کرد و نقشي بي بديل، به ياد ماندني و تاريخي در جنگ از خود به يادگار گذاشت.
به فرمايش مفسر بزرگ قرآن، حضرت آيت الله جوادي آملي، مردان بزرگ خدا و اولياي الهي، پنج مرحله را طي مي کنند: معرفت، هجرت، سرعت، سبقت و پيشوايي. شهيد عزيز ما طي ده سال- در دوران جواني (دهه سوم عمر مبارکش)- اين مراحل را طي کرد و سرانجام، استعداد وي با دست يابي به مقام رفيع شهادت، به کمال رسيد. در واقع اين ويژگي عصر انقلاب اسلامي و عصر رهبري امام خميني (رحمت الله علیه) بود که اين باور غلط تاريخي را شکست که مسن بودن، دليل بر رتبه عقلي و علمي فرد است. درخشش مردان و قهرمانان بزرگي هم چون حسن باقري و رسيدن به فرماندهي عالي جنگ در سن 26 سالگي، از برکات مديريت کلان امام خميني (رحمت الله علیه) و اعتماد به جوانان بود، که در حالي مسووليت هاي بسيار سنگين را بر عهده گرفتند که شصت سال با فرمانده و امام خود فاصله سني داشتند.
شهيد باقري قهرمان ملي
بنيان گذاري سازمان اطلاعات سپاه
بروز استعدادها در جنگ
بايد با شهيدان حسن باقري، حسين خرازي، ابراهيم همت، مهدي و حميد باکري و ... عهد و پيمان بست و راه آنها را ادامه داد؛ انتظاري که اين بزرگواران از ما داشتند.
و اما ...
موضع سياسي حزب بعث و عكس العملهاي لازم
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و شكست توطئههاي اوليه آمريكا، خطر صدور اين انقلاب به كشورهاي همسايه مطرح شد و با اين وسوسه، صدام را تحريك كردند براي پيشگيري از صدور اين انقلاب، به ايران حمله كند. به خصوص كه ارتش ايران نيز از آمادگي لازم برخوردار نبود و درگير اختلافات داخلي بود. اين كار در تثبيت رژيم بغداد نيز مؤثر بود، از اين رو صدام اين كار را به ارتش خودش واگذار كرد.
با توجه به عدم آمادگي و مشكلات داخلي ـ كه نه نيرو و نه مواضعي در مرز وجود داشت ـ ارتش عراق با توجه به طرحهايي كه قبلاً تهيه كرده بود و نظر به اين كه در مرزها هيچ گونه كنترلي وجود نداشت، افسران عراقي حتي تا پل نادري با لباس مبدل براي شناسايي آمده بودند. با چنين امكاناتي، عراق حمله نظامي سراسري خود را به پشتوانه نيروي هوايياش شروع كرد. اگر چه اين اتفاق در باور هيچ كس نميگنجيد ولي همه به يقين رسيدند كه موضوع جدي است، البته در زمينه پاسخگويي به اين تهاجم در اين جا، كاري به عملكرد بني صدر ندارم.
با پيروزيهايي كه ارتش عراق به دست آورد چند موضوع به باور صدام و ديگران تبديل شد:
1) براي ايران ميتوان مساله ايجاد كرد. حتي در سوسنگرد، فرماندار و شهردار را از عربستآنها تعيين كردند؛
2) اتكا به ارتش عراق به عنوان ركن قابل اطمينان؛
3) مطرح شدن صدام به عنوان يك قدرت عربي در منطقه، كه توانست وامها و تأييدات ديپلماسي زيادي بگيرد.
با طولاني شدن جنگ و عوض شدن شيوه مقابله نيروهاي اسلام، سختيهاي جنگ و فقدان انگيزه براي جنگ در نزد ارتش عراق، كم كم آن احساس پيروزي براي آنها از بين رفت و حملات نيروهاي اسلام نيز ادامه پيدا كرد و با سفارشات امام امت در مورد جنگ ـ به عنوان اصليترين موضوع انقلاب ـ حملات، گستردهتر شد و ضربه اصلي در مهرماه 1360 در آبادان، صورت جنگ را عوض كرد.
صدام كه شكست مهمي در آن مقطع از جنگ خورده بود، توانست با توجيهات نظامي و غيره كه اين شكست يك اشتباه نظامي بوده و ما نبايد در شرق كارون باقي ميمانديم و به صورت اتفاقي، ايران به اين پيروزي رسيده است، اين شكست را توجيه كند. به خصوص كه بين حمله آبادان و بستان دو ماه فاصله وجود داشت. حمله بستان ضربه دومي بود كه موقعيت صدام را به لرزه انداخت و حتي مجبور شد سر پل باقيمانده شمال نيسان را با حدود 7 پل تخليه كند. صدام اين قضيه را اين گونه توجيه كرد كه ايرانيها با چند صد هزار نفر به ما حمله كردهاند و حتي يك تعداد از نفراتشان را بدون اسلحه به جبهه فرستادهاند ولي اين دو شكست در نزد صدام كارايي ارتش و به خصوص فرماندهان آنها را زير سؤال برد.
صدام با اتكا به نيروي پياده نامنظم و پشتيباني زرهي و تثبيت زرهي خود، وارد معركه شد و تصميم گرفت با آماده كردن نيروي شبه نظامي جيش الشعبي، به پيروزيهايي نظير پيروزيهاي ايران دست يابد. اولين اثر و عمل اين روش حمله به چزابه بود كه خود صدام نيز به همراه شنشل براي تحريك نيروها به پادگان شيب و جفير براي سخنراني براي تيپها آمد تا بتواند اين افراد را به جنگ ترغيب كند. اما به لطف خداوند متعال و مقاومتي كه توسط رزمندگان اسلام در چزابه صورت گرفت، هر چند ما شهداي زيادي نيز در اين منطقه تقديم اسلام كرديم اما در عوض تلفات زيادي نيز به ارتش عراق وارد نموديم.
به نظر ميرسد صدام فكر ميكرد كه با وارد شدن خودش به صحنه، بسياري از مسائل حل خواهد شد ولي تجربه چزابه اين موضوع را منتفي نمود. اين موضوع روشن است كه چزابه خارج از يك قواره كلاسيك نظامي بود.
پس از آن آمادگي بيشتر نيروهاي اسلام براي حمله به منطقه دزفول و شوش مطرح شد. اطلاعات عراق در اين مورد كافي بود و عكس العمل آن براي جلوگيري از اين عمليات، اجراي يك طرح ناچاري تك به مواضع ما بود كه در منطقه قرارگاه فجر و مقداري در قراگاه فتح انجام شد. اين طرح، آميزهاي از برداشتهاي سياسي و اقدامات فرماندهان نظامي بود و هر چند تلفاتي براي عراق در بر داشت ولي شايد تنها كاري كه ميتوانست انجام دهد.
با لطف خداوند متعال عمليات فتح المبين پيروز شد و ضربه مهمي با توجه به زمان عمليات به ارتش عراق وارد شد. اسارت بيش از پانزده هزار نفر نظامي، به خصوص اسير شدن يك ژنرال و چند فرمانده تيپ پياده و زرهي و افسران ارشد از جمله نتايج مهم اين عمليات بود.
از لحاظ تبليغاتي نيز روي اين موضوع كار شد و در رسانههاي آمريكايي پخش شد. در كنار اين موضوع، تحكيم روابط با چند كشور عربي كه وابستگي كمتري داشتند ادامه يافت. پس از اطمينان سوريه از ايران به عنوان يك كشور همپيمان قابل اتكا و قدرتمند (ولو به مقياسهاي مادي آنها) اين كشور حاضر شد لوله نفت عراق را قطع كند و ايران نيز قرار شد نفت سوريه را تأمين نمايد. اين موضوع شكست دزفول را براي صدام تشديد كرد. نتيجه آن، اين بود كه صدام توسط مجلس الوطني مورد سؤال قرار گيرد و نمايندگان عليرغم وابستگيشان مجبور شدند، از صدام در مورد قطع نفت عراق از مسير سوريه و شكست دزفول توضيح بخواهند. صدام در حدود 23/1/1361 در مجلس شوراي عراق به همراه برزان (برادرش) و يك نفر ديگر حاضر شد و با نقشهاي كه به ديوار چسبانده بود درباره اين دو مورد توضيح داد. درباره سوريه به تشريح سابقه حزب بعث پرداخت و در مورد جنگ با ايران نيز، باز هم به گذشته برگشت و اعلام كرد كه قصد جنگ نداشته بلكه ايران جنگ افروزي كرده و او فقط براي مقابله و جلوگيري از كوبيده شدن شهرهاي مرزي عراق و حتي اشغال عراق، دست به پاسخگويي زده و در اين مورد پيش از جنگ يادداشتهايي را به ايران ارسال كرده، اما مقامات ايران توجهي بدان نكردهاند و حتي عراق در محورهايي به ايران حمله كرده كه اگر خالي باشند ايران نيز از همان مسيرها به عراق حمله خواهند كرد مانند قصر شيرين ـ عين خوش، چزابه، خرمشهر، وي گفت: ما حاضريم همين الان نيز ايران را تخليه كنيم ولي چه تضميني وجود دارد كه در صورت عقب نشيني ما، ايران به عراق حمله نكند. در سخنان صدام ضعف زيادي مشهود بود و با واقعيتها سخن ميگفت. وي در ادامه اظهار داشت كه كشورهاي پيروز جنگ جهاني دوم نيز هزاران نفر اسير دادهاند و به اين دليل كه ما دفاع كننده بوديم و نميتوانستيم هميشه آماده باشيم و همه شكافها را بپوشانيم؛ همچنين، ايرانيها خود را براي اين حمله آماده كرده بودند و نيروهاي ما داوطلب بودند و از كارآيي كافي برخوردار نبودند لذا اسير شدند و بعد هم شعار ميدهد كه «ديگر صدام آن صدامي نيست كه در كاخ رياست جمهوري بنشيند بلكه ميآيد و در مرز ميجنگد.»
از مجموعه اين صحبتها ميتوان چنين نتيجه گرفت كه صدام نيز، پس از طي مراحلي مورد سؤال واقع شده و به تعبير ديگر، آمريكا صحنه نمايشنامه بختيار و مجلس را تكرار كرده تا اگر قرار شد صدام كنار گذاشته شود قضيه خيلي هم غير منتظره نباشد.
نخست به نظر ميرسيد عقب نشيني از جبهه چزابه بحث عمدهاي باشد، اما بنابر اطلاعات واصله، اين عقب نشيني عمدتاً از سوي شمال جبهه بود، كه هيچ تأميني براي عراق نداشته، لذا انگيزه اصلي صرفه جويي در نيرو بوده است. دشمن چزابه را تخليه كرده و خود را به پشت جاده شني كشانده است.
موقعيت فعلي دشمن؛ از آن جا كه دشمن در غرب كارون و جنوب كرخه نور به راهكار عمده ما براي ادامه عمليات پي برده، سعي در حفظ خط كرخه نور دارد؛ از اين رو نيروهاي تقويتي و احتياطهايي را در مركزيت جفير مستقر نموده كه استعداد آنها بيش از دو تيپ زرهي ميباشد. از سوي ديگر نيز، به مسدود كردن غرب سليمانيه اقدام نموده و يك راه پاتك در شمال آن يعني جنوب مشارع ايجاد كرده است. همچنين تقويتهايي در شمال عرايض انجام داده و يك گوشه بين سد بند و جاده آسفالت ايجاد نموده است. علي رغم اين، اقدامات سياسي هيئتهاي صلح نيز با سرعت و شدت بيشتري در جريان است. مراجعه سكوتوره و شطي با چند نفر ديگر در دو روز پياپي و اعلام صدام مبني بر قبول عقب نشيني در صورت تضمين ايران بر عدم دنبال نكردن نيروهاي عراقي از اين جملهاند.
راهكار دومي كه ميتوان مطرح كرد اين است كه چون دشمن در منطقه قرار گاه قدس، فقط جناح جنوبي دارد و همين يك جناح را دارد، پيشنهاد ميشود، قرارگاه قدس با دو سوم نيروي خود عمليات را از اين قسمت ادامه دهد و قرارگاه فتح نيز سر پل را حفظ كند و احتمالاً جناح چپ قدس را تأمين كند و اگر بتواند بعد از آن تا طلائيه پيش برود و عقبه دشمن را ببندد.
طرح ريزي عمليات بيت المقدس
سرهنگ شيرازي: روز ارتش را يادآوري كرد و بعد گفت: در رابطه با عمليات، دو راه حل عمده وجود داشت يكي در بالا و ديگري در پايين، كه در راه حل بالا انهدام عمده قواي دشمن انجام خواهد شد و چيزي در پايين نخواهند ماند و ما ميتوانيم با سرعت پيشروي كنيم. راه حل دوم، بستن عقبه دشمن است. نيروي زميني به اين نتيجه رسيده كه بايد براي بستن عقبه دشمن تلاشي صورت گيرد به اين صورت كه: در مرحله اول: سر پل قرارگاه نصر و فتح تا جاده آسفالته، (قرارگاه قدس كاري انجام نميدهد)، در مرحله دوم: حركت قرارگاه نصر به سمت جنوب براي تأمين خرمشهر و حركت قرارگاه فتح به عنوان جناح راست قرارگاه نصر، به طرف مرز خواهد بود. قرارگاه قدس نيز در خطوط اوليه عمل ميكند.
پس از اين كه خرمشهر تأمين شد و قرارگاه قدس دشمن را درگير كرد، قرارگاههاي نصر و فتح به صورت همگام حركت را در جناح شمالي شط العرب ادامه خواهند داد.
برادر محسن: روز ارتش را تبريك گفت و مساله وحدت عمل سپاه و ارتش را عنوان نمود و گفت امام در پيامشان فرمودند هم رأي باشيد و همين كه تدبير برادرمان شيرازي با ما يكي ميباشد اولين آيت پيروزي ميباشد. اكنون دشمن سه نقطه مهم به نامهاي نشوه ـ بصره و جفير دارد. در حال حاضر، جفير تأمين بصره و نشوه ميباشد در حالي كه قبلاً و به هنگام هجوم، جفير حكم احتياط اهواز را داشت.
ما در تحليل به اين نتيجه رسيدهايم كه دشمن مجبور است خرمشهر را حفظ كند و از طرف ديگر بايد مواظب كرخه نور باشد و جمع كردن دو مساله متناقض براي دشمن مشكل است و از سوي دشمن نشانههايي كه بروز كرده، نشان دهنده اين مطلب است، همچون انفجار در حميديه و تغييرات در جنوب كرخه نور و تقويت دشمن در قرارگاه نصر.
ما در مورد قرارگاه فتح به هماهنگي رسيديم و قرارگاه كربلا بايد دقيقاً عملكرد قرارگاههاي نصر و فتح را هدايت كند.
راجع به قرار گاه قدس راه حل زير را پيشنهاد ميكنيم و اگر سستي كنيم نشوه حكم دوسلك را پيدا ميكند و همه قواي دشمن فرار ميكند.
از عمليات فتح المبين اين تجربه براي من باقي مانده كه چنانچه ما امكاناتي در دست داشته باشيم ميتوانيم خيلي كارها انجام دهيم. سر پل فتح، اين امكان را براي ما فراهم ميكند تا دشمن را تهديد كنيم و سر پل اهواز به قرارگاه فتح متصل ميكند.
لطفي: ما معتقديم عبور از سر پل فتح در حدود كيلومتر 70، به لحاظ مخابرات و فرماندهي براي ما غير قابل كنترل ميباشد، لذا در مرحله اول بايد سر پل طراح و فرسيه انجام شود و اين سر پل به اهواز وصل گردد و سپس با اتكا به جاده آسفالته حركتمان را تا پادگان حميد ادامه دهيم و بعد به سمت جفير برويم.
موسوي قويدل: با كدام نيرو؟ جناح چپ، از حميد تا جفير چه خواهد شد؟
نتيجه جلسه: با ياري خداوند، نتيجة بحثها روشن شده و فعلاً شفاها گفته ميشود.
براي اعلام آمادگي همهجانبه، به قرارگاهها يك هفته زمان داده ميشود. يعني يكم ماه رجب (5/2/1361). در تاريخ 1/2/1361 طرح قرارگاهها در قرارگاههاي قدس، فتح و نصر بررسي خواهد شد.
ـ مانور قرارگاه نصر اين گونه است كه پس از عبور از رود كارون سر پلي را تصرف ميكند و دشمن را در منطقه خرمشهر منهدم كرده، شمال اروند رود را تأمين ميكند. همچنين در ساحل شرقي شط العرب پس از تأمين مرز با هماهنگي قرارگاه فتح، حركت خود را در ساحل شرقي شط العرب به سمت تنومه ادامه ميدهد. يعني تقدم و تأخر زماني در نظر گرفته نشده است.
ـ قرارگاه فتح سر پل را اشغال ميكند و پس از تأمين مرز، با هماهنگي قرارگاه نصر، حركتاش را براي تأمين دو پل شهر بصره ادامه ميدهد.
ـ قرارگاه قدس هم زمان با سر پل پايين در كرخه نور سر پلي را تصرف ميكند و سپس با توجه به موقعيت و عكس العمل دشمن حركتاش را ادامه ميدهد و شط العرب را در نشوه تأمين ميكند.
بدين ترتيب، هر سه قرارگاه در شط العرب پدافند ميكنند.
خواب ديدن جهان آرا
در دست من مقداري اسكناس بود كه در آن جا آنها را از من نميگرفتند اين پولها خارجي بود و آن جا اين پولها را قبول نميكردند. به جهان آرا گفتم: ميتواني اين پولها را براي من عوض كني؟ خيلي سريع گفت: بله و رفت مقداري اسكناس آورد و از وسط آنها اسكناسهاي جمهوري اسلامي را به من داد. وقتي خوب دقت كردم ده تا اسكناس 5000 ريالي بود؛ مانده بودم كه پولهاي قبلي خودم ارزشش بيشتر است يا اين پولها؟ از جهان آرا پرسيدم، گفت: برو برو، همينها را خرج كن ازت ميگيرند و همينها خوب است و دنبال جمع كردن افرادش رفت.
جلسه مشترك ارتش و سپاه و هوانيروز و نهاجا 5/2/1361
نخست قرآن تلاوت شد و برادر شيرازي صحبت كرد.
قرارگاه قدس طرح عمليات كربلاي 3 را چنين تشريح كرد: در مرحله اول: گرفتن سر پل قدس 3، 4 و 5 در جنوب كرخه كور و جنوب غرب اهواز و در مرحله دوم، عبور از خط قدس 2 از قدس 3 و حركت قدس يك به جنوب و الحاق قدس 1 و 2.
در مرحله اول در جنوب غربي اهواز، جاده اهواز ـ خرمشهر تا عباويه آزاد خواهد شد.
قرارگاه فتح:
قرارگاه فتح 3:تيپ 8 نجف و تيپ 3 لشكر 92؛
قرارگاه فتح 2: تيپ 2 لشكر 12؛
قرارگاه فتح 4: تيپ 25 كربلا و تيپ 55 هوابرد؛ و تيپ 37 احتياط.
مانور: قرارگاه فتح 4، در شمال سر پل جاده را با پشتيباني تيپ 37 تصرف ميكند و در وسط، قرارگاه فتح 1 و در جنوب، قرارگاه فتح 3 در سر پل شركت خواهند كرد.
عبور از رودخانه: ابتدا نيروهاي پياده عبور ميكنند.
سرهنگ شيرازي مسائل را جمع بندي كرد و محاسن راهكار يك مرحلهاي خرمشهر را گفت و عنوان كرد اين راهكار يك تضمين اجرايي ميخواهد، ضمن اين كه هدايت عمليات نيز مسأله مهمي ميباشد.
برادر محسن رضايي: دو منطقه براي دشمن اهميت دارد: بصره و خرمشهر. دشمن 70 درصد نيروي خود را در جنوب و 30 درصد آن را در شمال گسترش داده است و در جنوب نيز 50 درصد در سمت شلمچه ميباشد و 20 درصد در شمال منطقه ميباشد. اگر ما مساله تصرف سر پل را جداي از خرمشهر عمل كنيم دشمن به هنگام عمل در مرحله دوم، از سد بند و از غرب جاده به ما فشار خواهد آورد و از عمل ما جلوگيري خواهد كرد و مشكلات و مسائلي نيز در راهكار يك مرحلهاي وجود دارد، كه عبارتند از:
الف) جاده تداركاتي قرارگاه نصر، با خط مقدم فاصله زيادي ندارد؛
ب) بايد در نهر عريض (غرب آن) سر پلي تصرف شود؛ و
ج) پلهاي خرمشهر و قصبه نيز بايد آماده به كارگيري شود.
اطلاعاتي راجع به شمال بصره
جادهاي نيز از بيابان عبور ميكند كه بسيار محكم و قابل استفاده براي تانك است و فقط بر روي دويجي پل دارد در منطقهاي به نام خضرويات، در زير جاده محلي براي عبور آب وجود دارد. جاده ديگري نيز وجود داشته كه در سال 1969 آب آن را فرا گرفته است.
از جاده اصلي تنومه، دشمن در حال احداث خاكريزي در شمال جاده بوده، كه از جاده نيز فاصله دارد و يك خاكريز نيز در مرز وجود دارد.
در شمال شط [اروند رود] دانشگاه وجود دارد. در 5/1 تا 2 كيلومتري جنوب جاده قديم (جاده شمالي) تنومه به شلمچه مردم ساكن نيستند، اما در كنار شط مردم مزرعه دارند. در تنومه دانشگاه و در شمال آن جيش العربي و شمال آن شركت نفت و خانههاي سازماني دولتي و جيش وجود دارد.
در سرشماري 6 سال پيش، اين منطقه حدود صد هزار نفر جمعيت داشته است، كه حدود 62 هزار نفر از آن در تنومه هستند. از شط تا حدود 5/2 الي 3 كيلومتر شمال آن مسكوني ميباشد. در طرفين جاده اصلي تنومه، كه 70 خيابان از آن منشعب ميشود، دو جاده اصلي از آن منشعب ميشود يكي از آنها در 5/1 كيلومتري شمال شط كه به شارع الديجي معروف است و بعدي كه حدود 2 كيلومتري جاده اولي است به شارع الشلمچه معروف است.
تجزيه و تحليل واكنش احتمالي دشمن
حسن باقري: به جناح راست قرار گاه فتح (جناح شمالي) يا معتقديم و يا نيستيم، اگر هستيم بايد براي آن واحدهايي را در نظر بگيريم. اگر جناح راست را جاده حسينيه قرار دهيم 35 كيلومتر ميشود با چه چيزي ميخواهيم آن را بپوشانيم.
موسوي قويدل: قرار گاه دو گردان سوار زرهي دارد كه ميتواند جناح راست خودش را بپوشاند.
رشيد: از قبل هم ما گفتيم كه با آب گرفتگي شمال و وضع فعلي، قرارگاه فتح غيرفعال ميشود و اگر قرارگاه فتح به قرارگاه نصر بچسبد و در پايين عمل كند بهتر است. ما راجع به واحدهاي دشمن و راهكارهاي دشمن، به اندازة كافي مطالعه نميكنيم، اگر اين كار را بكنيم ميتوانيم بر ضد آن اقدام كنيم.
بالاخره راهكار ممكن، عبور از خط باقيماندة فتح از نصر ميباشد.
بحث عبور از رودخانه
تصميمگيري در مورد عمليات اخير (بيت المقدس)
«قبلاً نيروي مسلمانان كم بود اول 2 نفر بودند، الحمدلله حالا يك ميليارد نفر هستند نيروي اصلي ايمان است كه شما داريد. شما ابر قدرت عشق و علاقه و حسين و علي بن ابي طالب و آزادي قدس هستيد و آنها ابر قدرت توپ و تانك و باروت هستند، مطمئن باشيد شما پيروز خواهيد شد. الان دل تمام مردم ايران اين جاست و توي اين اطاق است و همه دعا گوي شما هستند و من معتقدم وقتي همه مردم از خدا ميخواهند شما را كمك كند، يقيناً هيچ قدرتي و تأييدي براي شما بالاتر از اين نيست.
من براي آمدن مشورت كردم، چون نماز جمعه به عهده من بود براي آمدنم استخاره كردم. آيه آخر سوره زمر آمد.»
شب عمليات بيت المقدس
در ساعت 1:20، بامداد قرارگاه نصر 3، پنج دقيقه وقت خواست و گفت در حال دور زدن خرائب هستيم. نصر 2، از خاكريزي كه دشمن زده بود بدون درگيري رد شده است.
نصر 1، در حال پيشروي است اما درگير نشده است. آنها در ساعت 1، 1:25 خبر دادهاند در 2 كيلومتري جاده آسفالته هستند. قرارگاه قدس، درگير شدهاند و وضعشان خوب است. نصر 2، در ساعت 1:35 حدود 4 – 3 كيلومتري جاده آسفالته قرار دارند.
قرارگاههاي قدس و بيت المقدس درگير شده و توپخانه دشمن را گرفتهاند. در ساعت 1:40 بامداد كد يا علي بن ابي طالب اعلام شد. در ساعت 1:50 حميديه و ثار الله خط را شكسته و عبور كردهاند و حميديه حدود يك كيلومتر پيش رفته است. در ساعت 2:00 رده دوم نصر 1 نتوانسته حركت كند. قرار شد خودرو به آنها داده شود تا حركت كنند.
نصر 3 در ساعت 2:15، 35 دستگاه تانك را دور زده و به جاده آسفالته رسيده است. نصر 3 در ساعت 2:20 هنوز وضعيت مشخصي ندارد. نصر 5، ميگويد مقابل خرائب است. در ساعت 2:30 40 دستگاه تويوتا براي نصر 1 فرستاده شد. نصر 1 در ساعت 2:50 تويوتوها را پيدا كرد. در ساعت 3:50 نصر 2 درگيري را شروع كرد. نصر 3 در ساعت 3:10 ميگويد به دشمن رسيدهايم. درگيري در خرائب در ساعت 3:30 همچنان ادامه دارد و نصر 5 حدود 3 كيلومتر از خرائب عبور كرده است. در ساعت 3:50 نصر 2 با 35 دستگاه تانك درگير شده ولي مقاومت ميكند و 8 عدد توپ به غنيمت گرفته است و تعدادي اسير نيز گرفته است. نصر 5 در ساعت 5:00، در 800 متري شرق جاده و 500 متري شمال سد بند است. 5:15 نصر 3 با سد بند درگير شده است. 6:20 واحدي كه در پشت سد بند بوده از رده بالاتر از خود، تقاضاي عقب نشيني كرده كه گفتهاند فقط در صورتي كه وسايلش را بياورد ميتواند عقب نشيني كند. كه جواب داده، فقط خودروهايم را ميتوانم پايين بياورم.
نظرات كلي راجع به اين حمله (بيت المقدس): 10/2/61
1) سرعت در اجراي عمليات به علت عكس العمل عراق،
2) ضعف آمادگي و شناسايي تيپ 46 فجر،
3) واگذاري بيش از اندازة گردان به تيپها و در نتيجه واگذاري دو تلاش اصلي به يك تيپ كه نتوانسته هر دوي آنها را تأمين كند،
4) تلاش در دو جهت متضاد،
5) روز كشيده شدن عمليات،
6) نبودن نقطه نشاني، كه بتوان عمليات را از طريق آن هدايت كرد كه اين مساله باعث ضعف بين همه دادهها شده بود،
7) مشكل بودن تطبيق شروع حركت تا انتها و استقرار روي جادة آسفالته.
حمله اسرائيل غاصب به لبنان
از لحاظ رزمي، ارتش عراق توان رزمي خود را از دست داده است در حالي كه به حق ميتوان گفت ارتش قوي و با سازماني بود.
بايد اين موضوع را يادآوري كنم كه سقوط عراق، سقوط اردن را نيز به دنبال خواهد داشت و جناح جنوب شرقي اسرائيل تهديد زميني خواهد شد.
اطلاعات و اخبار موجود در اختيار ما در مورد علت و انگيزه حمله اسرائيل به لبنان، بسيار ناقص و كم ميباشد، اما براساس همين اخبار ناقص علت حمله بيشتر نظامي است تا سياسي. از نظر سياسي، آمريكا و متحدانش، فشار زيادي را روي كشورهاي عربي وارد ميكنند تا آنها در مقابل اين اقدام اسرائيل اعتراض نكنند. در حالي كه سكوت دولتهاي عربي در اين مورد شديداً به موقعيت اين حكومتها در ميان مردمشان لطمه ميزند. اين فشار به حدي است كه حتي اين كشورها به طور صريح و گسترده، اين عمل اسرائيل را محكوم نكردهاند و حتي اضطراب دارند راجع به اين موضوع صحبت كنند.
به نظر ميرسد اين اقدام اسرائيل از لحاظ سياسي در موقعيت مناسبي صورت نگرفته، به خصوص زماني كه آمريكا حكم محكوميت اسرائيل را در شوراي امنيت وتو ميكند، اگر ايران به داخل عراق نفوذ كند محكوم كردن ايران براي غرب مشكل خواهد بود و اين مساله، تناقضي را براي آمريكا ايجاد خواهد كرد.
اما به لحاظ نظامي، اسراييل چهار يا پنج جناح زميني دارد: از غرب، درياي مديترانه؛ از شمال، لبنان؛ از شمال شرقي و شرق، سوريه؛ و از جنوب شرقي، اردن و از جنوب مصر. فعلاً از دو ناحية دريا و مصر براي اسرائيل نگراني چنداني وجود ندارد هر چند كه تعويض حكومت در مصر، ميتواند از نو، همان مشكل را براي اسرائيل ايجاد كند.
از طرف شمال و شمال شرقي، مساله سوريه و لبنان مطرح ميباشد كه به خصوص در طول زمان، سوريه توانست نيروهايي را به داخل لبنان اعزام نمايد و تا صور نيرو مستقر كند و فلسطينيها نيز در جنوب لبنان با كمك شيعيان به عمليات ايذايي عمل كردن ميپرداختند.
در نقشة اسرائيل و صهيونيسم، آنها قصد دارند از فرات تا نيل را اشغال نمايند و اسرائيل بزرگ را تشكيل دهند و اين موضوع را آشكارا، به نيروهايشان تدريس نيز ميكند.
پس از فتح خرمشهر، اسرائيل و به تبع آن آمريكا به اين فكر افتادند كه سريعتر وضعيت نيروهايي را كه اسرائيل را تهديد ميكنند روشن كند: لذا، اول به فكر پاكسازي جناح شمالي بقاع و تا بيروت افتادند.
به نظر ميرسد حركت بعدي اسرائيل، اشغال سوريه و سپس اشغال شرق رود اردن خواهد بود. به خصوص به نظر من، اگر عراق سرنگون شود. اسرائيل سريعتر از سوريه و اردن وارد عمل خواهد شد و حدوداً ميتواند 80 كيلومتر پيش بيايد و به سلسله جبالي كه 1300 متر ارتفاع دارد برسد و عرض اسرائيل را تا تلآويو به حدود 150 كيلومتر برساند.
در مورد راهكار نيروهاي اسلام در اين زمينه، فكر ميكنم راهي بجز سقوط عراق و سپس سقوط اردن نداريم و ما بايد جبههاي را در خط رود اردن ايجاد كنيم.
مساله ما در جنگ با اسرائيل بيشتر مقدمات حمله ميباشد در اهواز طي يك روز 18 فروند هواپيماي سي – 130 زخميها را به شهرستآنها منتقل كردهاند. اين موضوع اهميت بسياري دارد. كمك مردم و داشتن راه ارتباطي جزو مقدمات لازم براي حمله ميباشد.
گزارش سفر به سوريه و لبنان
اسرائيل در سال 1967 حدود 140 كيلومتر مربع از سوريه، حدود 6000 كيلومتر مربع از اردن و بيش از ده هزار كيلومتر مربع از مصر را اشغال كرده است. در سال 1973 كه سوريه قصد باز پسگيري حومه قنيطره را داشته با لشكر 4 حمله ميكند و اسرائيل نيز با دو لشكر ضد حمله ميكند و آنها را بيست كيلومتر عقب ميراند.
اسرائيل براي محاصره دامور، صور و صيدا از جنوب و شرق از طريق خشكي حمله كرده و از شمال نيز از راه دريا نيرو پياده كرده است.
ديدهبان سوريه در بقاع در 6 كيلومتري اسرائيل مستقر بود و هيئت ايراني را تا 8 كيلومتري ديدهبان بردند.
كل نيروي رزمنده جنبش امل، حدود چهار، پنج هزار نفر هستند كه 20 دستگاه خمپاره 80 دارند و خمپاره 122 نيز خريدهاند اما نتوانستهاند آن را به كار بگيرند و فلسطينيها هم، 15 هزار نفر رزمنده دارند.
جلسه قرارگاهها با فرمانده كل سپاه (قرار گاه كربلا) 24/3/61
ابتدا قرآن كريم توسط برادر بشر دوست و ترجمه برادر رداني پور قرائت گرديد. در قرار گاه قدس به ترتيب مسؤولين قرارگاهها به ارائه گزارش پرداختند و سپس مسؤولين قرارگاه كربلا گزارش دادند.
برادر محسن رضايي: لقد رضي الله عن المؤمنين …، در جلسهاي كه در تهران با مسؤولين تيپها و لشكرها و مسؤولين، مناطق داشتيم. مساله سرعت عمل را مطرح كرديم و آن موقع، هنوز قضيه اسرائيل پيش نيامده بود. وقتي كه به فرماندهي سپاه منصوب شدم، خط مشي تعيين كرديم كه دو تاي آن خاتمه سريع جنگ و پاك سازي ضد انقلاب بود و دليل آن اين بود كه اگر ما ميخواهيم انقلاب را پيش ببريم. بايد آمريكا را به عكس العمل بياندازيم و او را به دنبال خودمان بكشيم درباره حمله اسرائيل به لبنان درست است كه هدف اسرائيل تصرف محدوده بين نيل تا فرات ميباشد اما وقتي حمله را مشاهده ميكنيم يك شتابزدگي را در حمله اسرائيل ميبينيم.
در طول انقلاب اسلامي جرياناتي چون سقوط شاه، [تسخير] سفارت، واقعه طبس، كردستان و جنگ باعث شد تا آمريكا به دنبال انقلاب ايران حركت كند. لذا، پس از نااميدي در جنگ به عامل خود (اسرائيل) دستور داد حمله كند و بيروت را نيز بگيرد ـ كه حتي فلسطينيها و سوريها هم فكر آن را نميكردند ـ آمريكا با اين كار فقط ميخواست بگويد من هستم و از من بترسيد. نيت اسرائيل، تصرف جهان اسلام است و فردا دمشق را هم خواهد گرفت و اردن و عراق هم كه مطرح نيستند و در يك چشم بر هم زدن اسرائيل با ايران هم مرز ميشود.
افكار ساده انديشانه هنوز وجود دارد، چرا برادران به جاي كل سپاه و به جاي انقلاب، فكر نميكنند و مشكلات را بررسي نميكنند. اي كاش ما قبلاً به فكر كار در سوريه و لبنان ميبوديم.
مسالهاي كه الان محرز است، اين است كه در دنياي اسلام، انقلاب اسلامي ايران آبرويي پيدا كرده است. مورد ديگر اين كه، مساله صدام بايد حل شود و راه حل آن ادامه عمليات است. اگر بخواهيم انقلاب پيش برود و مساله اسرائيل حل شود، بايد عراق آزاد شود و براي اين كار نيز، بايد عمليات ادامه پيدا كند.
نكتة ديگري كه در مورد اسرائيل هست، اين است كه اسرائيل مطرح ميكند از نيل تا فرات اسرائيل بزرگ است و حتي اين افكار را به كودكان دبستاني هم تلقين ميكند و آموزش ميدهد، اما ما كه ايمان داريم و امامي داريم كه نايب امام زمان (علیه السّلام) است و ما منتظر آن امام هستيم، اين را بايد جاري كنيم كه اگر امام امت گفتند: فلان كار بشود. از رئيس جمهور تا بسيجي بايد دنبال اين كار بروند و نبايد اراده شكسته شود و اگر تصميمي گرفته شد بايد انجام شود. كه ما شكسته نشويم و اگر شكسته شود امر امام و اسلام شكسته شده و امروز، اعتبار ما اعتبار اسلام است و تصميم و قدرت ما تصميم و قدرت اسلام است. امام اگر فرمودند: صدامي در كار نيست، نبايد صدام در كار بماند. همه اين مطالب مربوط به همان سخن امام است كه ما انقلاب را نشناختهايم و امشب به خاطر شهداي مطهر اسلام، مجلس دعا و روضه برقرار نماييم.
طراحي عمليات رمضان
ابتدا پس از تلاوت قرآن كريم، برادر معينيان استعداد دشمن را تشريح كرد كه در شمال نشوه لشكر 6، در … لشكر 5 و در مقابل قرارگاههاي فتح و نصر نيز لشكر 3 مستقر است و دشمن در خط، نيروي پياده آورده و در خط دوم نيز واحدهاي زرهي را مستقر كرده است.
نيروي آزاد دشمن عبارت از تيپهاي 10 و 17 زرهي لشكر 10 ميباشد.
برادر محسن رضايي [رضايي]: عقبة لشكر 3 دشمن، بصره ميباشد و لشكر 5، احتمالاً بين بصره و نشوه انتهاي شمال كانال و عقبه طلائيه در نشوه ميباشد.
برادر رحيم [صفوي]: احتمال اين كه لشكر 3 تماماً در خط باشد با توجه به آسيب پذير بودنش بعيد است و حداقل بايد با دو تيپ تقويت شود. در جنوب جزيره بوبيان، آرايش دشمن غيرنظامي است. نكته ديگر، وجود كانالهاي آب است كه مانعي براي خود دشمن نيز به حساب ميآيد و اگر پلها اشغال شوند، مشكل زيادي براي عراق به وجود ميآيد. اين كه عقبه لشكر 3، پلهاي موجود در روي كانال يك كيلومتري باشد بعيد است و باعث آسيب پذيري دشمن ميشود.
برادر مجيد: نظرش را راجع به دو تلاش اصلي از سوي طلائيه و شلمچه گفت.
برادر جعفري: ابتدا بايد، تجربيات حملات قبلي را جمعبندي كنيم. در شكل فعلي، جناح شمالي دشمن در پشت كانال 50 متري كه احداث كرده، مستحكم است و مانند جنوب كرخه نور ميباشد. لذا، ما بايد از نقاط ضعف دشمن استفاده كنيم و اصلاً از شلمچه و طلائيه عمل نكنيم و از جنوب كوشك عمل كنيم. بايد در شرق كانال و جنوب خاكريز شمال شرقي و جنوب غربي پدافند كرد و در مرحله بعدي از انتهاي شمال غربي كانال به طرف پلها رفت.
در مورد عيب اين طرح گفتند كه ادامه عمليات مهم است.
باقري: از جمله مسائلي كه در اين حمله بايد مد نظر بگيريم:
يكي سرعت عمل است و از مراحل شروع عمليات بايد آن را رعايت كنيم.
دوم؛ تصرف شمال شط العرب، بدون انهدام دشمن تغييري در رژيم عراق به وجود نميآورد.
سوم؛ انهدام دشمن موضوع قابل توجهي است.
چهارم؛ اگر يك راهكار را انتخاب كنيم و عمليات در اين مرحله به مشكل بر بخورد چه بايد بكنيم.
پنجم؛ اگر دو تلاش اصلي داشته باشيم، فرار دشمن از كوشك عقيم ميماند.
ششم؛ نشوه به عنوان محل بازسازي نيروهاي عراقي، مورد تهديد قرار ميگيرد.
برمبناي مطالب فوق حتماً بايد دو تلاش اصلي به طرف نشوه و بصره صورت گيرد و قرارگاه فجر به سوي قرارگاه قدس حركت كند.
همچنين، غلامپور و رداني پور نيز موافق دو تلاش اصلي بودند.
جلسه قراگاههاي چهارگانه، راجع به طرح عمليات به طور مشترك با ارتش 25/3/1361
ساعت 18:00؛ قرارگاه كربلا، با حضور فرمانده كل سپاه و فرمانده نزاجا
ابتدا قرآن تلاوت شد. سپس برادر محسن، تحليل سياسي موقعيت فعلي را گفتند. پس از آن برادر رحيم [صفوي] سپاه را با دو تلاش اصلي آن بيان كرد. سپس سرهنگ محمد زاده، درباره طرح ارتش صحبت كرد.
سرهنگ محمد زاده: عمليات در سه مرحله پيش بيني شده كه عبارتند از:
ـ مرحله اول: قرارگاه نصر با شكستن خط در همه مراحل به سمت غرب پيشروي ميكند؛ قرارگاه فتح در شرق كانال آب، اقدام به تك و پدافند ميكند؛ قرارگاه فجر، خط فعلي را ميشكند و به مرز ميرسد؛ و قرارگاه قدس نيز خط فعلي را ميشكند و در مرز مستقر ميشود.
محاسن طرح: قرارگاه فتح مشابه دفعه قبل عمل ميكند، شناسايي دارد، عمق عمل آن كم است و انهدام دشمن صورت ميگيرد. دشمن فضاي مانور ندارد و اين مساله تأثير مثبتي در عمليات قرارگاههاي نصر و فجر دارد. جناح شمالي قرارگاه نصر تأمين است و تمركز توان رزمي نيروي خودي، با توجه به عرض كم منطقه عمليات، امكان پذير است. پس از شكستن خط اول، مانور رزمي وجود ندارد و بيشتر توپخانه فعاليت ميكند و امكان پاتك سريع دشمن وجود ندارد.
هدفهاي قرارگاههاي فجر و قدس، كم عمق و سهل الوصول است و به تثبيت دشمن كمك ميكند و نيروي دشمن را درگير ميكند.
معايب طرح: عمليات قرارگاه نصر، به شكستن خط 4 كيلومتري خودش منوط خواهد بود.
ـ مرحله دوم ـ ادامة تك قرارگاه نصر به طرف هدف نهايي؛
قرارگاه فتح: تثبيت هدف و كمك به قرارگاه فجر؛ قرار گاه فجر: ادامه تك و رسيدن به كانال آب؛ قرارگاه قدس: تثبيت وضعيت در صورتي كه موفق شود از كانال 50 متري عبور كند، وضعيت خود را تثبيت كند.
ـ مرحله سوم: ادامة عمليات قرارگاه فتح به سمت جنوب كانال.
سرهنگ جمشيدي: ممكن است قرارگاه نصر نتواند عبور كند. لذا، قرارگاه فتح براي پدافند به نيروي بيشتري احتياج خواهد داشت. همچنين، وسعت منطقه عمليات قرارگاه فجر زياد ميباشد و نميتواند هم به طرف غرب و هم به طرف جنوب پدافند كند. از اين رو، چنانچه قرارگاه قدس بتواند مرز را اشغال كند، به پيشروياش ادامه دهد. در غير اين صورت، پيشنهادم اين است كه قرارگاه قدس بيايد در منطقة فجر عمل كند.
باقري: گفتم فرض را اين بگيريم كه قرار گاه قدس نميتواند عمل كند، لذا بياييم و قرارگاه قدس را در منطقه عمليات قرارگاه فجر به كار بگيريم و تلاش اوليه، اشغال شمال بصره باشد.
رحيم [صفوي]: عبور قرارگاه نصر از 40 كيلومتر، باعث آسيبپذيري آن ميشود و بعد درباره مفيد بودن عمل در نشوه صحبت كرد.
حركت به طرف بصره 28/3/61
به طور كلي اين موضوع را كه آيا حركت نظامي آينده ما يك حركت صحيح از نظر اقتصادي، سياسي و نظامي ميباشد يا نه؟ را ميتوان از چند ديدگاه بررسي كرد.
1) جنبه نظامي: در حال حاضر، طول خط پدافندي نيروهاي اسلام در مرز، حدود 90 كيلومتر ميباشد و عراق سعي دارد با بهكار گيري موانع طبيعي و مصنوعي، از پيشرفت نيروهاي ايران جلوگيري كند. اين موضوع، كه عراق با تمام توان به دنبال اين است كه جلوي پيشروي ايران را سد كند، ميتواند دليل بر اين باشد كه، حملة آينده به دلايل زير: از نظر نظامي به نفع نيروهاي اسلام است:
الف) پدافند آسانتر: پدافند در ساحل يك رودخانه 700 متري بسيار آسانتر از يك پدافند در زمين عادي و صاف است، به خصوص كه پدافندي ترسيم شده در حملة آينده، وتر دو ضلع پدافندي كنوني خواهد بود كه كمتر از دو ضلع ميباشد. براي پدافند در ساحل رودخانه، نيروي كمتري لازم است و ميتوان در نيرو صرفه جويي كرد.
ب) برد توپخانه: در پدافند ترسيم شده در حمله آينده، بسياري از نقاط ميهن اسلامي از برد توپخانه دشمن خارج خواهد شد.
ج) موانع طبيعي و مصنوعي موجود، در وهلة اول، حمله را براي نيروهاي خودي مشكل مينمايد، اما آسيبپذيري دشمن نيز در مقابل حمله ما زياد ميباشد و انشاء الله به ياري خداوند متعال نيروي قابل توجهي از دشمن منهدم خواهد شد.
2) جنبه اقتصادي: پس از صرفه جويي در نيروي پدافند كننده، در اقتصاد نيز صرفه جويي ميشود.
از اين نظر كه، طول خط آماد رساني طولاني خواهد شد، مساله چنداني نيست. زيرا، اين طول مسير حدود 20 كيلومتر ميباشد و نمونة چنين وضعيتي را قبلاً نيز داشتهايم. از سوي ديگر در منطقه دو جادة آسفالته هويزه ـ نشوه و شلمچه ـ بصره نيز وجود دارند و با تكميل جادة اتصالي آبادان ـ اهواز به جاده اهواز ـ خرمشهر از طريق پل حفار، مسائل بسياري حل خواهد شد و بسياري از احتياطات از طريق آبادان و انرژي اتمي تأمين خواهد شد.
از سوي ديگر در پدافند دائمي، ما مشكل اقتصادي پيدا ميكنيم. در ادامه نبرد، كمكهاي مردم افزايش چشمگير پيدا ميكند و در نيتجه، از جنبه اقتصادي حركت نظامي آينده به ضرر جمهوري اسلامي نميباشد.
3) جنبه سياسي: مهمترين جنبههاي سياسي عمليات آينده عبارتند از:
الف) وجهه بين المللي اشغال نظامي خاك يك كشور ديگر: در صورت اشغال خاك عراق از سوي ايران، مجامع امپرياليستي بين المللي، ميتوانند موضعگيريهاي گوناگوني داشته باشند، از جمله:
اولاً: ايران را همسان اسرائيل، اشغالگر و براي اعراب خطرناك قلمداد كنند. به خصوص كه انگيزة اسرائيل را يك حالت ضد تروريستي و انگيزه ايران را صدور انقلاب، قلمداد كنند. اما لازمه چنين سياستي اين است كه ابتدا بايد اسرائيل را محكوم كنند، پس از آن ايران را محكوم كنند و اين به ضرر آنها ميباشد.
ثانياً جو تبليغاتي وسيعي عليه ايران ايجاد كنند و از طريق سازمان ملل، شوراي امنيت و غيره را محكوم كنند و اين را براي دوستان آمريكا، خطرناك قلمداد كنند، اين حالت، چندان خطر آفرين نميباشد. آنها سازمان آزاديبخش فلسطين را، كه از سوي سازمآنهاي بين المللي تأييد زيادي را به دست آورده بود، به چنين وضعيتي دچار نمودند؛ در كنار آن، اسرائيل را نيز محكوم كردند اما اين كشور به ريش همه خنديد و به اشغال لبنان ادامه داد.
ب) تأثيرات سياسي اين مسأله در نزد مردم عراق؛ اين تأثيرات، ميتواند سه جنبه داشته باشد:
اولاً در داخل مردم عراق: اين تحليل كه مردم عراق از ارتش عراق ميترسند و ميگويند ارتش ايران كه با صدام نميتواند مبارزه كند و نتوانسته ارتش عراق را كاملاً متلاشي كند چگونه مردم عراق ميتوانند اين كار را انجام دهند، مرتفع خواهد شد و مردم قوت ميگيرند كه رفته رفته ارتش اسلام قوي شده و ارتش و رژيم بعث عراق رو به ضعف ميگذارد. ثانياً اثر مردم بر رژيم: با رسيدن نيروهاي اسلام به مرز بين المللي عراق، رژيم بعث به طور طبيعي بنا به كيفيت رژيمش، تنومه و به طور كلي شمال شط العرب را تخليه كرده و فشار مردم مناطق تخليه شده، باعث ايجاد مشكلات اقتصادي ـ سياسي براي عراق خواهد شد. در صورتي كه ما موفق شويم به شمال شط العرب برسيم، عراق مجبور است براي جلوگيري از شورش در بصره، اهالي اين شهر را كوچ دهد و يك ميليون آوارة جنگي براي خودش درست كند. به خصوص كه، مردم اين آوارگي را علي رغم همه توجيهات از سوي صدام خواهند ديد و به طور طبيعي از او خواهند پرسيد: كه چرا جنگ را شروع كرد و نتوانست ادامه دهد و اين بلا را بعد از اين همه كشته، بر سر آنها آورده است؟ به خصوص كه، ايران به علت اعتقادات مكتبياش، شهر بصره را نيز نخواهد كوبيد.
ثالثاً درباره اثرات منفي ترفندهاي تبليغاتي؛ صدام، كه عنوان كند ديديد من گفتم ايرانيها قصد اشغال كشور شما را دارند و وضعيت حكومت خود را تثبيت كند، براي اين كه انگيزه جنگيدن را در سربازان خودش به وجود بياورد؛ گذشت زمان نشان خواهد داد كه با صداقت ايران در جنگ، اين مسأله باعث ايجاد مشكل عمدهاي براي نيروهاي اسلام نخواهد بود.
ج) تأثير اين اقدام بر روابط ايران با جبهه پايداري: كشورهاي سوريه، الجزاير و ليبي تاكنون واكنشهاي متفاوتي از خود نشان داده اند، از جمله، موضع سوريه بيشتر به سمت مخالفت كشيده ميشود ولي درباره سوريه بايد انگيزه توسعه طلبي در مورد عراق را هم بايد مد نظر داشت.
خطوط دفاعي عراق 31/3/61
عراق در اين جنگ به لحاظ طرحهاي ايذايي، در حفظ و نگهداري خطوط دفاعي خود تلاش فراواني نشان داده و حتي دست هيتلر و موسوليني را نيز در اين زمينه از پشت بسته است. از جملة اين خطوط دفاعي، ميتوان نهرهاي عبيد و سابله و مينهاي شمال غربي بستان و يا طرح دفاعي خرمشهر و غيره را نام برد.
طرح خطوط مستقيم: استفاده از موانع طبيعي زمين براي تشكيل خطوط دفاعي يك امر عادي ميباشد. سران ارتش عراق براي تشكيل خطوط دفاعي مستقيم، طرحي را تهيه كردهاند كه ابتدا كالك آن را ديديم و بعد در روي زمين در جنوب رودخانه كرخه نور در طول بيش از سي كيلومتر، آن را خودم مشاهده كردم.
ابتدا ميدان مين وجود دارد كه بنا به موقعيت، داراي عمق مختلفي ميباشد. سپس دو رديف سيم خاردار لولهاي، كه يك رديف هم روي آن مياندازند، كه عرض آن حدود سه متر و ارتفاع آن نيز در همين حدود ميباشد. پس از آن، سيم خاردار خطي ـ كه چندان عامل مقاومت نميتواند باشد ـ استفاده ميكنند. پس از آن خندق، كه عرض آن بنا به موقعيت از 2 تا 3 متر و عمق آن 2 متر ميباشد، قرار دارد؛ كه در صورت امكان، يا آب در آن مياندازند، يا مين ميكارند و يا سيم خاردار ميكشند و يا از سيم خاردار و مين هر دو استفاده ميكنند. پس از آن، كانالي وجود دارد كه سنگر نفرات در آن به صورت انشعابي و زيگزاگ احداث گرديده و پس از هر سه سنگر انفرادي، يك تير بار مستقر ميكنند. سنگرهاي انفرادي، داراي سقفهاي نيم دايرهاي است و پشت اين خط، سنگرهاي تجمعي قرار دارد و پس از آن نيز، سنگرها و سكوهاي تانك ميباشد.
جلسه مشترك قرارگاههاي مشترك چهارگانه سپاه و ارتش با فرمانده نزاجا و برادر رحيم [صفوي] 8/4/61
ابتدا قرآن تلاوت شد و سپس قرارگاههاي قدس، فجر، فتح و نصر، توسط فرماندهان لشكرهاي ارتش و سپاه توضيحاتي را دادند، پس از آن سرهنگ شيرازي صحبت كرد:
با وضعي كه در لبنان به وجود آمده، سران نيروهاي جنگنده، سازش كردهاند و سلاحهاي سنگين خود را به دولت لبنان تحويل دادهاند و لشكر يك زرهي سوريه نيز عقب نشيني كرده و همچنين، توپهاي 175 ميليمتري اسرائيل در 35 كيلومتري دمشق مستقر شده است.
با اين كار، آمريكا ذهن مردم نيروهاي اسلام را مدتي مشغول كرد و ما نيروهاي خودمان را منتقل كرديم و قرار شده بود كه چند گردان از ايران با چند گردان از سوريه، مشتركاً عمل كنند.
ديروز كه خدمت امام [ره] رسيديم، ايشان چند سؤال را مطرح كردند؛ يكي اين كه، با چه كساني ميخواهيد وحدت كنيد و بجنگيد؟ يكي سازمان آزاديبخش فلسطين كه سازش كرده. امام فرمودند: آيا از سي صد هزار نفر ارتش سوريه صد هزار نفر حاضر است بجنگد؟ كه اين كار را نميكند. اگر شما عمل كرديد پشتوانه نميخواهد و اسرائيل نميتواند چند هزار نفر شماها را از بين ببرد؟ لذا گفتند: هيچ كس نرود و اينهايي كه رفتهاند به عنوان عامل وحدت بمانند؛ زيرا، ما رفتهايم كه با ديگران دست به دست هم بدهيم و بعد بجنگيم.
در غرب كشور، عراق با عجله از قصر شيرين، سومار و نفت شهر عقب نشيني كرده است و تقريباً منطقه تحت اختيارش را تخليه كرده است و روي ارتفاعات مستقر شده، البته هنوز به مرز سال 1975 نرسيده است.
صدام يك بار ديگر دبير كل حزب بعث شده است. اعضاي رژيم بعث، چند سري عوض شده است. قصد صدام، تثبيت رژيم عراق است تا بتواند دو ماه ديگر، كنفرانس غير متعهدها را در بغداد برگزار نمايد.
امام امت نيز طي دو سخنراني راهكار را روشن كردند. امروز در جلسه شوراي عالي دفاع، قرار شد نيروهاي ما فعلاً در سوريه باقي بمانند و وزارت امور خارجه، موضوع را به اطلاع سوريه برساند كه قرار بوده الجزاير و ليبي هم نيرو بفرستند ولي نفرستادهاند. مورد دوم عمليات اخير بود كه قرار شد با سرعت پيگيري شود و انجام گردد. لذا ما بايد عمليات كربلاي 4 را انجام دهيم كه اجراي آن فوائد ذيل را به همراه دارد:
الف) انهدام و اسارت نيروهاي دشمن؛
ب) صرفه جويي در پدافند در كناره شط؛ و
ج) امكان عمل با نيروي صرفه جويي شده در نقاط ديگري مانند جبهة غرب.
جلسة لشكرهاي سپاه با فرمانده كل سپاه 9/4/61
عزيز [جعفري] پيشنهاد داد، تيپ نجف در قرار گاه نصر و تيپ 14 امام حسين (علیه السّلام) در لشكر فتح باقي بمانند و تلاش عبور از پلهاي كانال آب نيز به لشكر نصر واگذار شود، كه برادر محسن هم همين پيشنهاد را مطرح كرد. سپس آيات قرآن از آيه 29 سوره ذاريات كه برادر محسن به عنوان تفعل قرائت كرده بود خوانده شد بعد برادر محسن راجع به سوريه صحبتهايي را مطرح كرد.
برادر محسن [رضايي]: از ابتدا كه ما به سوريه رفتيم به اين نتيجه رسيديم كه سوريه رسماً نميتواند وارد جنگ شود، به خصوص كه در داخل لبنان نيز به صورت صد در صد دفاع نميكند و حاضر نيست لشكرهايش ضربة مهمي ببينند و قرار بود الجزاير و ليبي نيز بيايند كه نيامدند.
مساله دوم ما در آن جا، مشكل جغرافيايي است كه راه زميني نداريم.
مساله سوم، تداوم جنگ ايران و عراق و تجزيه شدن نيروهاي ايران و عدم پشتيباني مردمي از رزمندگان ايراني در سوريه و لبنان است.
امام قاطعانه فرمودند كه ديگر حتي نبايد يك نفر نيرو برود و حتي گفتند: ما در اين وسط مقداري بازي خورديم. شوراي عالي دفاع بدون مشورت با امام به اين كار اقدام نمود و البته نزديكترين نظر به نظر امام، نظر سپاه بود، كه طي دومين نامة سپاه به امام داده شده است و احمد آقا ميگفت: كه امام گفتهاند سپاه هم همين حرفهاي مرا ميزند.
برادر محسن [رضايي] گفت: سوريه در محاصره عراق، اردن و اسرائيل قرار گرفته و به دليل نداشتن يك حكومت انقلابي متكي به مردم، ممكن است حكومت اين كشور آمريكايي شود و ساف را نيز آمريكايي كردهاند و حتي تعويض … نيز كلاهي است كه ريگان سر اعراب گذاشت. هيگ، طرفدار ادامه جنگ اسرائيل و نابودي ساف بود؛ اما، از سوي ديگر اعراب، آمريكا را تحت فشار گذاشتهاند و ريگان با اين كار به اعراب گفته كه ما خواستار نابودي ساف نيستيم.
برادر محسن گفت: اعضاي شوراي عالي دفاع با همه دبدبه و كبكبه احساساتي عمل كردند و بايد دعا كرد كه خداوند امام را حفظ كند.
بازگشت مجدد به جنگ ايران و عراق (9/4/61)
15 خرداد ماه سال جاري بود كه اسرائيل با يك حمله هوايي گسترده از راه زمين به لبنان حمله كرد و به دنبال آن احساسات همه مسلمين با درصدهاي مختلف برانگيخته شد. فلسطينيها، لبنانيها و سوريها كه غافلگير شده بودند، اين اندازه پيشروي و اشغال را از اسرائيل توقع نداشتند. البته، فكر ميكنم سوريه در جريان پيشروي اسرائيل قرار گرفته (حتي رسماً توسط حبيب و ديگران) بود و ساف نيز، چند ماه بود كه نسبت به يك حملة گستردة اسرائيليها هشدار ميداد و سازمان امل و غيره نيز در اين زمينه اطلاعاتي داشتند.
نظر من اين است كه، عناصر خائني در ساف هستند كه خودشان در حمله اسرائيل به لبنان شركت داشتهاند و اين كه چه نفعي از اين كار ميبرند، من اطلاعي ندارم.
از سوي ديگر، طبيعتاً سوريه نيز ـ كه جناح ديگر قضيه ميباشد ـ به نظر ميرسد كه در جريان اين امر قرار گرفته است. به خصوص كه، از ناحيه شوروي به آنها اطمينان داده شده، كه اسرائيل كاري به سوريه ندارد و قصدش نابودي ساف ميباشد. سوريه پيش از حملة اسرائيل، نيروهاي خود را از صور و صيدا، تخليه كرده بود. از نگاه سوريه، اين موضعگيري طبيعي است؛ زيرا، اين كشور حدود 9 لشكر دارد كه نيمي از آنها زرهي است و درگيري سوريه با اسرائيل به مفهوم ضربه ديدن اين لشكرها خواهد بود و در چنين حالتي دفاع در برابر حملة احتمالي اسرائيل غيرممكن خواهد بود.
جلسة قرارگاههاي چهارگانة سپاه با برادر محسن [رضايي]، 24/4/61
برادر محسن [رضايي]: ما تاكنون چندين بار، عمليات جبههاي را تجربه كردهايم و نشان دادهايم كه در تكهاي جبههاي موفق نيستيم. لذا، از اين به بعد بايد به سه اصل توجه كنيم:
1) بررسي توان خودي
2) انهدام نيروي دشمن؛ و
3) استفاده از موفقيت.
به منظور موفقيت در عمليات، با توجه به اين كه ما فقط چند تيپ خط شكن داريم، بايد آنها را در خط بگذاريم و بقيه تيپها را پشت سر آنها قرار دهيم. نبايد از همة تيپها، توقع شكستن خط را داشته باشيم و پس از رسيدن به يك نقطه رهايي از تيپهاي بعدي استفاده كنيم.
مجيد: ما در شب اول با يك تيپ، خاكريز خط مقدم دشمن را اشغال كنيم و پس از پاك سازي، تيپهاي بعدي را وارد عمل كنيم.
باقري: مسأله مهم، عبور دادن تيپهاي بعدي از خط است. اجراي اين كار براي تيپهاي ما، با توجه به ضعف توجيه فرمانده گردآنها نسبت به اين نوع مانور، مشكل است. مطلب بعدي، هدايت عمليات در هنگام شب است كه اين نيز ضعف ميباشد.
محسن [رضايي]: براي اين كه تيپها بتوانند، موقعيت خودشان را در عمل تجسم كنند و همچنين فرماندة لشكرها، براي اين كه موقعيت لشكر خودشان را داشته باشند بايد از نيروهاي عملياتي استفاده كنند.
رشيد: من سه نكته را ياد آور ميشوم: يكي؛ جناحين عمليات؛ دوم: تقسيم نيروهاي كيفي و رزمي خوب در نقاط حساس؛ و سوم: امكانات مهندسي و مكانيزه.
موقعيت يگانهاي قرارگاه نصر در عمليات رمضان
از پاسگاه زيد تا 500 متر به سمت جنوب، 17 قم؛ 900 متر، عاشورا؛ 800 متر وليعصر؛ 3 كيلومتر امام حسين؛ 3400 متر كربلا. كل خط قرار گاه نصر 8600 متر، ميباشد.
جلسة قرارگاه كربلا در قرارگاه نصر، 25/4/61
1) زمان درگيري، شروع حركت، ساعت 8 شب؛
2) نگهداري زميني:
الف: پاك سازي منطقه تيپهاي امام حسين (علیه السّلام) و كربلا؛
ب: زمان احداث خاكريز، بعد از ساعت يك بامداد باشد؛
ج: ادامه تلاش براي تأمين زدن خاكريز (از هر تيپ يك گردان).
3) احداث خاكريز براي تيپهاي امام حسين (علیه السّلام) و كربلا.
4) بهكارگيري قرارگاه نصر 4 در جناح چپ.
برادر رشيد: با توجه به اهميت خط پدافندي سمت راست و مناطق تيپهاي 17 قم و عاشورا، اين دو تيپ با هم الحاق كنند.
منبع:
يادمان شهيد حسن باقري ( غلامحسين افشردي )
ناشر : انتشارات شکيب
ليتوگرافي : قلم آذين
چاپ : عقيلي
نوبت چاپ : اول ، 1384
شمارگان : 5000 جلد