آسیب های جوانی

جوانی نعمتی بی بدیل در طول حیات انسان و دارای اهمیت و حساسیت فراوانی است که از دست دادن آن، مایه خسرانی غیرقابل جبران خواهد گشت. برای بهره برداری هرچه بهتر از جوانی و حفظ آن از انحراف و تباهی، نیاز فراوان بر آگاهی داریم؛ ولی آیا صرف آگاهی از ویژگی های جوان می توان در مسیر تربیت صحیح قدم گذاشت؟
پنجشنبه، 2 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آسیب های جوانی
آسیب های جوانی
آسیب های جوانی

جوانی نعمتی بی بدیل در طول حیات انسان و دارای اهمیت و حساسیت فراوانی است که از دست دادن آن، مایه خسرانی غیرقابل جبران خواهد گشت.
برای بهره برداری هرچه بهتر از جوانی و حفظ آن از انحراف و تباهی، نیاز فراوان بر آگاهی داریم؛ ولی آیا صرف آگاهی از ویژگی های جوان می توان در مسیر تربیت صحیح قدم گذاشت؟ آیا تنها با پرورش خصایص و شناخت زمینه های آن جوان می تواند به کمال برسد؟ آیا شناخت آفات و آسیب های جوانی لازم نیست؟
به طور کلی هر نعمت الهی به نوعی عرصه آزمایش افراد است. برای استفاده صحیح از نعم الهی و موفقیت در آزمایش خداوندی، شناخت آفات هر نعمت و زدودن آن لازم است. مسلماً «جوانی» که از موهبت های بزرگ الهی برخوردار است از این قانون، مستثنا نیست.
جوانی به خاطر گران قدر بودن و مهم بودن آن، آفات و آسیب های زیادی را هم در بر دارد.[1]
جوان در عصر شگفتن و رشد سریع غرایز و احساسات قرار دارد، آفات و آسیب های جوانی از این ناحیه است. اگر جوان آسیب ها را بشناسد و سعی در از بین بردن آنها بکند غرایز و عواطف مسیر صحیح خود را طی می کند و جوان را به کمال می رساند. حال به شناخت این آسیب ها می پردازیم.

جهل و ناپختگی:

جهل و نادانی سابقه ای دیرین در گمراهی انسان ها بوده، اساس اختلافات و انحرافات بشر و مایه بدبختی و فلاکت دنیوی و اخروی او بوده است.[2] در این میان، جوانان که هنوز در کوران حوادث روزگار تجربه ندیده اند و در آغاز مسیر رشد و کسب آگاهی قرار دارند.
اگر جوان از این آسیب مهم غفلت بورزد زمینه انحطاط او فراهم می شود و او را به منجلاب پستی ها می کشاند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در این باره می فرمایند:
«شر الدنیا و الاخرة مع الجهل ؛
شر و بدبختی دنیا و آخرت به همراه جهل و نادانی است».[3]
از این حدیث متوجه این نکته می شویم، کسی که جاهل باشد نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز بدبخت و سرافکنده خواهد شد. پس جوان باید بکوشد و سطح آگاهی خود را بالا ببرد. در وصیت امام علی علیه السلام به فرزندنشان امام حسن علیه السلام به کسب آگاهی در سنین جوانی اشاره شده است، می فرمایند:
«فان اشکل علیک شیء من ذلک فاحمله علی جهالتک فإنک اول ما خلقت به جاهلاً ثم علمت و ما أکثر ما تجهل من الأمر ؛
اگر درباره جهان و تحولات روزگار مشکلی برای تو پدید آمد آن را به عدم آگاهی ارتباط ده؛ زیرا تو ابتدا با ناآگاهی متولد شدی و سپس علوم را فراگرفتی و چه بسیار است آنچه را که تو نمی دانی و خدا می داند که اندیشه ات به آن راه ندارد. و بینش تو سرگردان سپس آنها را می شناسی».[4]
بنابراین جوان باید بکوشد و علم خود را در زمینه های مختلف علمی و تجربی بالا ببرد البته بعضی امور ماوراء طبیعی هستند که علم به آنها ممکن نیست در اینجا جهالت مطرح نیست بلکه جهالت در اموری است که اگر فرد نداند به گمراهی کشیده می شود.
راه درمان:
راه درمان جهالت مشخص و واضح است و با یادگیری علم و دانش قابل درمان است و جوان برای اینکه با جهل خود دستمایه افراد سودجو نشود باید علم و دانش یاد بگیرد همان گونه که امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«یا معشر الفتیان حضنوا اعراضکم بالادب و دینکم بالعلم ؛
ای گروه جوانان شرف انسانی را با ادب محافظت نمایید و سرمایه گرانبهای دین خود را با علم و دانش از دستبرد ناپاکان حفظ کنید».[5]
در بعضی از مسائل که از آن آگاهی نداریم و دسترسی به آن ممکن نیست جوان برای اینکه از سردرگمی و انحطاط نجات یابد، باید به رهبران دینی و عالمان رجوع کند و از آنها پیروی کند. امام علی علیه السلام در این باره به امام حسن علیه السلام می فرمایند:
«یا بنی أن أحداً لم ینبئ عن الله کما أنبأ عنه الرسول صلی الله علیه و آله فأرض به رائداً و الی النجاة قائداً فإنی لم آلک نصیحة ؛
بدان پسرم! هیچ کس چون رسول خدا صلی الله علیه و آله از خدا آگاهی نداده است، رهبری او را پذیرا باش و همیشه راهنمایی او را بپذیر تا رستگار شوی.»[6]

فساد و تباهی:

یکی از عوامل هلاکت و نابودی جوامع گسترش فساد و فحشا است. در روایات و آیات قرآن به این امر اشاره شده است که رواج فساد برابر با پایان حیات معنوی و آغاز بدبختی دنیا و آخرت است.[7]
اگر در جامعه فساد رواج پیدا کند، اولین طیف گسترده ای که در معرض آن قرار می گیرند جوانان هستند که آنها را به پرتگاه نابودی می کشاند. دلیل اینکه جوانان اولین قربانیان این آسیب هستند این است که طغیان غرایز و شهوت در دوران جوانی است و این دو عامل موجب می شود که به فساد و فحشا کشانده شوند، در واقع پیرو هوای نفس و شیطان شده اند. امام علی علیه السلام در این باره می فرمایند:
«منحرفان، شیطان را معیار کار خود گرفتند و شیطان نیز آنها را دام خود قرار داد و در دل های آنان تخم گذارد و جوجه های خود را در دامانشان پروردش داد. با چشم های آنان می نگریست و با زبانهای آنان سخن می گفت، پس با یاری آنها بر مرکب گمراهی سوار شد و کردارهای زشت را در نظرشان زیبا جلوه داد.[8]
در این سخن امام به این نکته نیز اشاره شده که جوان گاه به خاطر جهل به مفاسد و همچنین زیبایی مفاسد که در نظرش جلوه می کند آن را زشت ندانسته و به سوی آن کشیده می شود.
راه درمان:
با استفاده از تعالیم علوی و دیگر ائمه راه درمان مفاسد آگاهی ازعواقب شوم آنهاست. همچنین راه دیگر مبارزه با فساد جلوگیری از ترویج عوامل تحریک کننده همانند نشر داستان ها، فیلم ها و عکس های غیراخلاقی است. جوان باید سعی کند نه تنها آنها را ترویج ندهد بلکه به دنبال دریافت و کسب این عوامل نباشد، جوان باید امر به معروف و نهی از منکر کند. جوان باید برای مبارزه با فساد، شرایط و محیط مناسب بر فعالیت های فرهنگی و مذهبی در جامعه ایجاد کند و خودش را نیز مشغول اینگونه برنامه ها کند.[9]

غرور و مستی در جوانی:

یکی دیگر از آفاتی که بر اثر رشد جسمی، احساس کاذب بی نیازی و طغیان غریزه خود دوستی در سنین جوانی خود را نشان می دهد، «غرور و مستی جوانی» که گونه شتاب دار آن، قدرت منطق و خویشتن داری را از جوان می گیرد و او را تا سر حدّ جنون پیش می برد.
استعداد و نیروی جوانی و قدرت و توان جوان باید در راه درست و برای وصول به سعادت و در جهت استکمالات روحی و معنوی و رفع نیازهای مادی مورد استفاده قرار گیرد و زمینه ساز قلدری و زورگویی و غرور نشود.[10]
این آفت یعنی غرور و مستی در روایات و احادیث با نام «سکر الشباب» معرفی گردیده است. جوانان باید با این آفت بزرگ مبارزه کنند تا راه پیشرفتشان به سوی کمال باز شود امام علی در این رابطه می فرمایند:
«ینبغی للعاقل أن یحترس من سکر المال و سکر القدرة و سکر العلم و سکر المدح و سکر الشباب فان لکل ذلک ریاحاً خبیثة تسلب العقل و تتخف الوقار ؛
بر فرد عاقل سزاوار است که خود را از مستی مال، مستی قدرت، مستی دانش، مستی ستایش و مستی جوانی دور نگه دارد که هر یک از آنها بادهای پلیدی دارد که عقل را از بین می برد و شخصیت را زبون می کند.»
منظور از مستی در این روایت فریفتگی انسان در مقابل موارد مذکور است به گونه ای که نتواند ضعف ها و آفات را ببیند.[11]
پیامدهای غرور و مستی عبارتند از: 1- ضعف و نابودی عقل، امام علی در این رابطه می فرمایند: «کم من عقل اسیر تحت هوی امیر؛ چه بسیار عقلی است که اسیر هوای نفس است» بنابراین دیگر طبع فرد پیرو هوای نفس است و عقل اسیر هوای نفس و فرد در این هنگام بنده هوای نفس و مغرور به خود شده و نمی خواهد که از عقل خود کمک بگیرد 2- شکست و تنزل موقعیت اجتماعی، فرد مغرور پیروی خواهش گشته و دیگر از نیروی عقل برای تصمیم گیری و هدایت استفاده نمی کند، بنابراین دست به اموری می زند که مناسب شأن انسانی نیست در نتیجه تنزل شخصیت پیدا می کند. در واقع غرور جوان به خاطر این است که تصویر نادرست از خود در ذهن داشته است و همچنین ارزش انسانی خود را درک نکرده است و درک نکردن ارزش انسانی برابر با نابودی فرد است.[12] در این حدیث از امام علی علیه السلام به این نکته اشاره شده است که می فرمایند:
«هلک امرؤ لم یعرف قدره ؛
هر که از ارزش خود بی خبر باشد، در هلاکت و بدبختی است.»[13]
جوان باید بکوشد این آفت و آسیب را در خود از بین ببرد و گرنه در هلاکت و بدبختی است.
راه درمان:
طبق احادیث برای درمان این آسیب باید در ابتدا ارزش انسانی خود را بشناسیم باید در حد امکان از این بیماری اخلاقی پیشگیری کنیم، جوان باید خودش غرور و مستی را سرکوب کند. و تواضع و فروتنی را بیاموزد و همیشه افرادی که از نظر علم و قدرت از او بالاتر هستند ببیند تا این فروتنی در او تقویت شود.[14]

طغیان شهوت:

نیروی غریزه جنسی برای بقای نسل و ادامه حیات در سرشت انسان به ودیعت نهاده شده است که استفاده صحیح و به جا و جلوگیری از طغیان آن بر همگان واجب است تا مایه حفظ فرد از انحطاط و سقوط گردد. همان طور که اشاره شد، دوران جوانی دوره رشد همه جانبه انسان به گونه ای گسترده و پر شتاب است، غرایز جنسی یکی از غرایز انسانی است که در این دوره رشد چشم گیری دارد و باعث مشغولیت زیاد دل و فکر جوان می شود و عقل را به انزوا می کشاند.[15] در قرآن نیز به این نکته اشاره شده است: «ارایت من اتخذ الهه هواه افانت تکون علیه وکیلاً[16] ؛ ای رسول گرامی، آن کس را دیده ای که هوای نفس خود را به خدایی گرفته، آن را معبود خویش ساخته و در خدمت و اطاعتش درآمده است. مگر تو می توانی حافظ و کفیل او باشی و او را از پیروی هوی و خواهش های نفسانیش بازداری؟» یعنی وقتی دل همراه خواهش های نفس باشد و عقل و فکر کنار گذاشته شود دیگر گفتار و نصیحت بر او اثر نمی گذارد البته این ها همه از جهالت فرد است که تمام وجود خود را درگیر شهود و هوای نفس بکند.
امام علی علیه السلام می فرمایند:
«الجاهل عبد شهوته ؛
انسان جاهل بنده و مطیع شهوات خویشتن است.»[17]
بنابراین انسان دانا هیچگاه به دنبال شهوات خود نمی رود و پیرو خواهش های نفس نیست، چون فرد دانا ارزش انسانی خود را بالاتر از آن می داند که مدام در پی شهوت رانی و هوس رانی باشد، امام علی علیه السلام در تأکید این امر می فرماید:
«الکیس من احیی فضائله و امات رذائله و یقمع شهوته و هواه ؛
فرد دانا و زیرک کسی است که خوبیهایش را زنده کند و بدیهایش را بمیراند و خواهش ها و هوس های خود را از بیخ بکند.»[18]
بنابراین جوان باید خود را تربیت کند و سعی کند هوای نفس خود را به کنترل عقل درآورد و در راه صحیحی که اسلام برای کنترل شهوات فرموده است قدم بگذارد از جمله ازدواج، عفت و پاکدامنی و تقوا را در هر حال حفظ کردن.
راه درمان:
برای هر بیماری اخلاقی باید ابتدا از عواقب شوم آن اطلاع یافت در قدم بعدی تقویت نیروی عقل و اندیشه سالم و همچنین اراده خود را جوان تقویت کند و توجه به امور عبادی و ارتباط با خدا، روزه گرفتن و کم خوری در درمان شهوت رانی مؤثر است.[19]

پي‌نوشت‌:

1- محمد علی خادمی کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص 77.
2- همان، ص 79.
3- محمد علی خادمی کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص 79.
4 - نهج البلاغه، مترجم محمد دشتی، نامه 31، ص 525.
5 - علی بیات، علی الگو کامل تربیت، ناشر نوای قلم، بی جا، 1382، ص 87.
6 - نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه 31، ص 252.
7- محمد علی خادمی کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص 87.
8- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 7، ص 53.
9- محمد علی خادمی کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص 93.
10- همان، ص 94.
11 - محمد رضا جواهری، اخلاق جوانی، ص 30.
12- محمد خادمی کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص 95.
13 - نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حکمت 149، ص 663.
14 - محمد خادمی کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص 99.
15 - همان، ص 107.
16- سوره فرقان ، آیه 43.
17- م- وجدانی، حدیث تربیت، ص 153.
18- غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه محمد علی انصاری، انتشارات مهر آیین، تهران، 1312، ص 79.
19 - محمد خادمی کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص 104.

منابع:

1.قرآن کریم
2.نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی
3. غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه محمد علی انصاری
4. جوان در پرتو اهل بیت، محمد خادمی کوشا
5. علی الگو کامل تربیت، علی بیات
6. - حدیث تربیت، م- وجدانی
7. اخلاق جوانی، محمد رضا جواهری





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.