بحران دوران بلوغ چیست و چگونه بر آن پیروز شویم ؟
منبع:www.noic.org
براي نوجوان دوره نوجواني بعنوان مرحله اي از زندگي ، پديده اي نوظهور است .هميشه نوجواني بعنوان دوره اي مستقل در مراحل زندگي انسان مطرح بوده است . گرچه آغاز نوجواني بطور كامل مشخص نيست ولي عموماً شروع نوجواني با پديده بلوغ همزمان و خاتمه آن شروع دوره جواني است .دوره اي كه شخصي مسئوليت اعمال خود را مي پذيرد .همان گونه كه نوروز ، روز نو است و خبر از روزهاي دل انگيز و اتفاقات جديد دارد و شكوفه هاي نوروزي با شكوه و زيبايي ظاهر مي شوند و به تدريج رشد كرده ، تبديل به ميوه شده ، رسيده و كامل مي گردند .نوجواني و بلوغ نيز بهار زندگي است .بهاري كه آغاز تغيير وتحولات جسمي – روحي در افراد است . هر فرد فقط يك بار بهار بلوغ را تجربه مي كند .
تعريف بلوغ:فرآيند بلوغ يكي از پيچيده ترين دوره هاي زندگي و در عين حال لذت بخش ترين و دل انگيز ترين دوره زندگي هر فرد است . نوجوان در اين دوره تمايلات و خواهش هاي متضادي دارد . مثلا با اين كه مي خواهد با دوستانش باشد . به تنها بودن نيز علاقمند است . در اين دوره نوجوان نه كودك به حساب مي آيد و نه هنوز به درستي بالغ گرديده است ولي در مرز بين اين دو مرحله ( كودكي و بزرگسالي ) قرار مي گيرد .
ويژگيها و خصوصيات رواني در سالهالي اوليه نوجواني:۱- مرحله احساس هويت :
در اين دوران فرد هويت فردي ، اجتماعي خود را به دست مي آورد .بحران هويت يكي از بحرانهاي خطرناك نوجوان است . ۲- تغييرات شديد وملموس جسمي ، روحي و جنسي :
تغييرات ناگهاني ناشي از وضعيت جسماني ، تضادهاي روحي و … موجب نگراني در فرد مي شود . ۳- رشد هيجاني و عاطفي :
در دختران نوجوان احساسات و عواطف متعدد و غير قابل پيش بيني وجود دارد كه گاه در تضاد با يكديگرند و سبب نوسانات واضح خلقي مي گردد .
صفات عاطفي و هيجاني دختران نوجوان را مي توان در موارد زير خلاصه كرد : ۱- زود رنجي
۲- نگراني ، ترس و وحشت
۳- حجب و حيا و شرم
۴- افكار رويايي ، گوشه گيري ، درون گرايي
۵- خود شيفتگي ، خود آرايي ، خود نمايي
۶- دوستي ومحبت
۷- خشم ، ناسازگاري و پرخاشگري
۸- استقلال طلبي
۴- رشد اجتماعي :
دوره نوجواني ، دوره نوسانها ، فعاليت ها و رفتارهاي هيجان انگيز در بعد اجتماعي است گرچه نوجوان به نظر بزرگسالان اهميت مي دهد . اما انديشه هاي همسالان خود را به بزرگسالان ترجيح مي دهد و سعي مي كند در ميان انها پذيرفته شده و نقش داشته باشد. ۱- رشد اخلاقي :
رشد اخلاقي با رشد اجتماعي ارتباط نزديكي دارد و براي ادامه زندگي سالم و سازنده ضروري است ، بطور معمول صفات اخلاقي مطلوب اكتسابي هستند .
انواع اختلالات رواني و رفتاري در نوجوانان ۱- رفتارهاي ناهنجار اجتماعي :
خود سري و مخالفت با والدين ، معلم و پزشك – عدم شركت در رويدادهاي خانوادگي و جدال با خواهران و برادران ، ايجاد موانع در راه تحصيل ، زندگي خانوادگي . ۲- افسردگي :
گوشه گيري و در خود فرو رفتن در سنين نوجواني تا حدودي طبيعي است اما اگر از حد طبيعي تجاوز كند بعنوان اختلال افسردگي بايد مورد توجه قرار گيرد.
افسردگي عبارت از بروز علائم افسردگي بيش از هفته اي ۳ بار و هر بار بيش از ۳ ساعت در نوجوانان بصورت غم واندوه ،بيحوصلگي ،بيقراري و اشكال درتمركز مي باشد . احساس بي علاقه گي نسبت به همه چيز ، گريه كردن هاي مكرر ، لذت نبردن از زيباييهاي زندگي و …
با مشاوره روانپزشكي و درمانهاي مختلف غير داروئي و داروئي مي توان به آنها خانمه داد . ۳- رفتارهاي خشونت آميز:
رفتارهاي خطر آفرين در اثر مصرف مواد مخدر تشديد مي شوند و منجر به حوادث مختلف مثل فقر و خودكشي ، به خصوص در ميان نوجوانان پسر مي گردد . ۴- مشكلات تحصيلي :
دشواري هاي رواني يا محيطي زمينه ساز اين مشكلات هستند .
مدرسه هراسي ، مدرسه گريزي و عدم پيشرفت تحصيلي نمونه هايي از مشكلات تحصيلي هستند . ۵- هراس از مدرسه و منزل :
گريز از خانه نشانه فشار محيط – بد رفتاريها ، مشكلات رواني خود نوجوان است . رفتار صحيح با نوجوان و حل به موقع و درست مشكلات از بروز اين رفتارها پيشگيري مي كند . ۶- بيماريهاي وخيم رواني :
پيكوز ، اسكيزوفرني ، در جريان فشارهاي هيجاني ديده مي شود . معمولاً سايكوز بزرگسالان با پشت سر گذاشتن يك دوره سايكوز در نوجواني همراه است .
الف- مهارتهاي شاد زيستن
زندگي تغيير پذير است اگر خودمان را تغيير دهيم با خودتان رقابت كنيد نه با ديگران شما در هر مرحله و رتبه اي از ثروت ، دانايي و قدرت و منزلت اجتماعي كه باشيد مسلماً افرادي بالاتر از شما وجود دارند . به جاي انكه سعي كنيد به ديگران برسيد سعي داشته باشيد كه توانايي هاي خود را روز به روز افزايش دهيد .اگر هدف شما حد بالاي هر چيز باشد اگر به آن نرسيد مسلماً شكست خورده ايد اما اگر مقصد شما رسيدن از يك نقطه به نقطه بالاتر و نه بالاترين نقطه باشد احتمال كاميابي شما قطعاً بيشتر است و مسلماً آدمهايي كه احساس پيروزي و موفقيت مي كنند از نظر رواني سالمترند .هدفمند زندگي كنيم و براي رسيدن به هدف نقاط قوت و ضعف خود را بشناسيم .
ب- براي شاد زيستن تلاش كنيد .
براي داشتن يك زندگي شاد ، به تلاش نيازمنديم و نگرش ها در اين مورد بسيار با اهميت است . تلاش امتياز و شوق انسان براي يادگيري ، خود آزمايي آزمايش و تجربه است .اشتباه عده اي از مردم اين است كه تنها براي رسيدن به يك هدف كه همان هدف نهائي است تلاش مي كنند و نه براي لذت بردن از كار كردن .و به همين علت است كه وقتي به اهداف مورد نظر نمي رسند مايوس وافسرده مي شوند .اگر ما به خاطر دوست داشتن و لذت از كار ، آن را به انجام برسانيم ديگر شكي وجود نخواهد داشت ، نتايج خود به خود عايد مي شود .
ج: محدوديت هاي خود را قبول كنيد :
انتظارات نامعقول از خود نداشته باشيد و قبول كنيد كه خداوند در وجود شما استعدادها و محدوديت هايي قرار داده است كه با آگاهي از آنها مي توانيد انتظارات از خود را عقلاني و منطقي كنيد .اگر هوش شما در حد متوسط است از خود انتظار نداشته باشيد كه به مراتب علمي كه نوابغ و سرامدان دست يافته اند نايل شويد .اگر از نظر رواني قدرت تحمل تنش و فشار را نداريد مسئوليت هاي سنگين وپر استرس را نپذيريد ، و سلامت رواني خود را به خطر نيندازيد ، زيرا در اين موقعيت ها احتمال شكست و ناكامي به مراتب بيشتر است .آيا براي شاد زيستن دانش و مهارتي كسب نموده ايد ؟براي شاد زيستن مهارتهايي وجود دارد كه با بهره گيري از انها مي توانيد نقش موثري در شاد زيستن خود داشته باشيد .
الف- در زمان حال زندگي كنيد :
آرامش ذهني و كارآئي فردي ما به ميزان توانايي براي زيستن در لحظه حال بستگي دارد ، گذشته از ديروز و اتفاقاتي كه افتاده و آنچه فردا ممكن است پيش بيايد ، حال جايي است كه ما در آن هستيم .از اين ديدگاه كليد شادي و خوشحالي ما در متمركز كردن ذهن در لحظه حال است . يكي از نكات خوب و مهم در مورد بچه ها اين است كه آنها خود را بطور كامل در لحظه حال غرق مي كنند. كاملاً درگير فعاليت هاي كنوني خود مي شوند كه اين فعاليت ها حتي ممكن است تماشاي يك پروان ، نقاشي كردن و هر چيز ديگر باشد كه كودك انرژي خود را صرف آن مي كند .اما وقتي بزرگ مي شويم همزمان هنر فكر كردن و نگران بودن را ياد مي گيريم ، به مشكلات گذشته و آينده اجازه مي دهيم كه در زمان حال ما جمع شوند ، همچنين ياد مي گيريم كه لذت ها و شادي هاي خود را به عقب بياندازيم و به اين اميد باشيم كه شايد آينده بهتر از حال باشد .
ب: لبخند بزنيد :
خوشرو بودن نه تنها از شدت تنشها و استرسهاي فردي مي كاهد بلكه باعث مي شود اطرافيان شخصي و كساني كه بنحوي با او ارتباط دارند ، با حضور او احساس راحتي ، شادماني و تجديد روحيه كنند و با برخورد مناسب خود موجب افزايش اعتماد بنفس و شادماني وي را فراهم آورند .
ج : گاهي كودك شويد :
گاهي لازم است مانند بچه ها و دنياي شاد و آزاد و بي غل و غش آنها كمي خود را رها كنيد ، بخنديد ، شوخي كنيد ، شوخ طبعي را در خود پرورش داده و گاهي از بازي كردن لذت ببريد ، نقاب بزرگسالي را براي تفريح و خوشي برداشته و هميشه سنگين ، منظم و جدي نبوده و نسبت به جهان با شكوهي كه در آن زندگي مي كنيم احساس حرمت و شگفتي داشته باشيد .
د: قاطع باشيد :
قاطعيت به معناي ابراز خشم و پرخاشگري نيست بلكه به آن معناست كه خواسته ها و احساسات خود را صريح و بي پرده و بدون اضطراب يا خشونت و تندي بيان كنيد و در مقابل خواسته ها و توقعات نامعقول ديگران مقاومت نماييد .چنين برخوردي هم باعث افزايش عزت نفس و حس احترام به خود مي شود و هم مانع از آن مي شود كه با فرو خوردن و عدم بيان احساس خود نسبت به اطرافيان و خواسته هاي نامعقول آنها ، قلب خود را پر از بغض و كينه نسبت به آنها نماييم .
هـ - اوقاتي را براي خود اختصاص دهيد :
به ياد داشته باشيد كه جسم و روان شما حقوقي دارند كه هيچ كس بيش از شما شايسته برآوردن آن حقوق نيست . لازم است انسان در زمانهاي خاصي فقط براي خود زندگي كند و آنچه را دوست دارد انجام دهد و به آنچه علاقمند است بپردازد و در غير اينصورت نقش حاصل از كارها و مسئوليت هاي اجباري و گاه نامطلوب ، او را از پاي در خواهد آورد . مطمئناً كساني مي توانند به ديگران احترام بگذارند و به جامعه خود خدمتي كنند كه در درجه اول به خود بعنوان يك انساني كه جانشين خداوند در طبيعت است احترام بگذارند و جاي حود را با پرداختن بيش از حد به تكاليف و غفلت از حقوق خود فرسوده نسازند .
تعريف بلوغ:فرآيند بلوغ يكي از پيچيده ترين دوره هاي زندگي و در عين حال لذت بخش ترين و دل انگيز ترين دوره زندگي هر فرد است . نوجوان در اين دوره تمايلات و خواهش هاي متضادي دارد . مثلا با اين كه مي خواهد با دوستانش باشد . به تنها بودن نيز علاقمند است . در اين دوره نوجوان نه كودك به حساب مي آيد و نه هنوز به درستي بالغ گرديده است ولي در مرز بين اين دو مرحله ( كودكي و بزرگسالي ) قرار مي گيرد .
ويژگيها و خصوصيات رواني در سالهالي اوليه نوجواني:
در اين دوران فرد هويت فردي ، اجتماعي خود را به دست مي آورد .بحران هويت يكي از بحرانهاي خطرناك نوجوان است .
تغييرات ناگهاني ناشي از وضعيت جسماني ، تضادهاي روحي و … موجب نگراني در فرد مي شود .
در دختران نوجوان احساسات و عواطف متعدد و غير قابل پيش بيني وجود دارد كه گاه در تضاد با يكديگرند و سبب نوسانات واضح خلقي مي گردد .
صفات عاطفي و هيجاني دختران نوجوان را مي توان در موارد زير خلاصه كرد :
دوره نوجواني ، دوره نوسانها ، فعاليت ها و رفتارهاي هيجان انگيز در بعد اجتماعي است گرچه نوجوان به نظر بزرگسالان اهميت مي دهد . اما انديشه هاي همسالان خود را به بزرگسالان ترجيح مي دهد و سعي مي كند در ميان انها پذيرفته شده و نقش داشته باشد.
رشد اخلاقي با رشد اجتماعي ارتباط نزديكي دارد و براي ادامه زندگي سالم و سازنده ضروري است ، بطور معمول صفات اخلاقي مطلوب اكتسابي هستند .
انواع اختلالات رواني و رفتاري در نوجوانان
خود سري و مخالفت با والدين ، معلم و پزشك – عدم شركت در رويدادهاي خانوادگي و جدال با خواهران و برادران ، ايجاد موانع در راه تحصيل ، زندگي خانوادگي .
گوشه گيري و در خود فرو رفتن در سنين نوجواني تا حدودي طبيعي است اما اگر از حد طبيعي تجاوز كند بعنوان اختلال افسردگي بايد مورد توجه قرار گيرد.
افسردگي عبارت از بروز علائم افسردگي بيش از هفته اي ۳ بار و هر بار بيش از ۳ ساعت در نوجوانان بصورت غم واندوه ،بيحوصلگي ،بيقراري و اشكال درتمركز مي باشد . احساس بي علاقه گي نسبت به همه چيز ، گريه كردن هاي مكرر ، لذت نبردن از زيباييهاي زندگي و …
با مشاوره روانپزشكي و درمانهاي مختلف غير داروئي و داروئي مي توان به آنها خانمه داد .
رفتارهاي خطر آفرين در اثر مصرف مواد مخدر تشديد مي شوند و منجر به حوادث مختلف مثل فقر و خودكشي ، به خصوص در ميان نوجوانان پسر مي گردد .
دشواري هاي رواني يا محيطي زمينه ساز اين مشكلات هستند .
مدرسه هراسي ، مدرسه گريزي و عدم پيشرفت تحصيلي نمونه هايي از مشكلات تحصيلي هستند .
گريز از خانه نشانه فشار محيط – بد رفتاريها ، مشكلات رواني خود نوجوان است . رفتار صحيح با نوجوان و حل به موقع و درست مشكلات از بروز اين رفتارها پيشگيري مي كند .
پيكوز ، اسكيزوفرني ، در جريان فشارهاي هيجاني ديده مي شود . معمولاً سايكوز بزرگسالان با پشت سر گذاشتن يك دوره سايكوز در نوجواني همراه است .
الف- مهارتهاي شاد زيستن
زندگي تغيير پذير است اگر خودمان را تغيير دهيم با خودتان رقابت كنيد نه با ديگران شما در هر مرحله و رتبه اي از ثروت ، دانايي و قدرت و منزلت اجتماعي كه باشيد مسلماً افرادي بالاتر از شما وجود دارند . به جاي انكه سعي كنيد به ديگران برسيد سعي داشته باشيد كه توانايي هاي خود را روز به روز افزايش دهيد .اگر هدف شما حد بالاي هر چيز باشد اگر به آن نرسيد مسلماً شكست خورده ايد اما اگر مقصد شما رسيدن از يك نقطه به نقطه بالاتر و نه بالاترين نقطه باشد احتمال كاميابي شما قطعاً بيشتر است و مسلماً آدمهايي كه احساس پيروزي و موفقيت مي كنند از نظر رواني سالمترند .هدفمند زندگي كنيم و براي رسيدن به هدف نقاط قوت و ضعف خود را بشناسيم .
ب- براي شاد زيستن تلاش كنيد .
براي داشتن يك زندگي شاد ، به تلاش نيازمنديم و نگرش ها در اين مورد بسيار با اهميت است . تلاش امتياز و شوق انسان براي يادگيري ، خود آزمايي آزمايش و تجربه است .اشتباه عده اي از مردم اين است كه تنها براي رسيدن به يك هدف كه همان هدف نهائي است تلاش مي كنند و نه براي لذت بردن از كار كردن .و به همين علت است كه وقتي به اهداف مورد نظر نمي رسند مايوس وافسرده مي شوند .اگر ما به خاطر دوست داشتن و لذت از كار ، آن را به انجام برسانيم ديگر شكي وجود نخواهد داشت ، نتايج خود به خود عايد مي شود .
ج: محدوديت هاي خود را قبول كنيد :
انتظارات نامعقول از خود نداشته باشيد و قبول كنيد كه خداوند در وجود شما استعدادها و محدوديت هايي قرار داده است كه با آگاهي از آنها مي توانيد انتظارات از خود را عقلاني و منطقي كنيد .اگر هوش شما در حد متوسط است از خود انتظار نداشته باشيد كه به مراتب علمي كه نوابغ و سرامدان دست يافته اند نايل شويد .اگر از نظر رواني قدرت تحمل تنش و فشار را نداريد مسئوليت هاي سنگين وپر استرس را نپذيريد ، و سلامت رواني خود را به خطر نيندازيد ، زيرا در اين موقعيت ها احتمال شكست و ناكامي به مراتب بيشتر است .آيا براي شاد زيستن دانش و مهارتي كسب نموده ايد ؟براي شاد زيستن مهارتهايي وجود دارد كه با بهره گيري از انها مي توانيد نقش موثري در شاد زيستن خود داشته باشيد .
الف- در زمان حال زندگي كنيد :
آرامش ذهني و كارآئي فردي ما به ميزان توانايي براي زيستن در لحظه حال بستگي دارد ، گذشته از ديروز و اتفاقاتي كه افتاده و آنچه فردا ممكن است پيش بيايد ، حال جايي است كه ما در آن هستيم .از اين ديدگاه كليد شادي و خوشحالي ما در متمركز كردن ذهن در لحظه حال است . يكي از نكات خوب و مهم در مورد بچه ها اين است كه آنها خود را بطور كامل در لحظه حال غرق مي كنند. كاملاً درگير فعاليت هاي كنوني خود مي شوند كه اين فعاليت ها حتي ممكن است تماشاي يك پروان ، نقاشي كردن و هر چيز ديگر باشد كه كودك انرژي خود را صرف آن مي كند .اما وقتي بزرگ مي شويم همزمان هنر فكر كردن و نگران بودن را ياد مي گيريم ، به مشكلات گذشته و آينده اجازه مي دهيم كه در زمان حال ما جمع شوند ، همچنين ياد مي گيريم كه لذت ها و شادي هاي خود را به عقب بياندازيم و به اين اميد باشيم كه شايد آينده بهتر از حال باشد .
ب: لبخند بزنيد :
خوشرو بودن نه تنها از شدت تنشها و استرسهاي فردي مي كاهد بلكه باعث مي شود اطرافيان شخصي و كساني كه بنحوي با او ارتباط دارند ، با حضور او احساس راحتي ، شادماني و تجديد روحيه كنند و با برخورد مناسب خود موجب افزايش اعتماد بنفس و شادماني وي را فراهم آورند .
ج : گاهي كودك شويد :
گاهي لازم است مانند بچه ها و دنياي شاد و آزاد و بي غل و غش آنها كمي خود را رها كنيد ، بخنديد ، شوخي كنيد ، شوخ طبعي را در خود پرورش داده و گاهي از بازي كردن لذت ببريد ، نقاب بزرگسالي را براي تفريح و خوشي برداشته و هميشه سنگين ، منظم و جدي نبوده و نسبت به جهان با شكوهي كه در آن زندگي مي كنيم احساس حرمت و شگفتي داشته باشيد .
د: قاطع باشيد :
قاطعيت به معناي ابراز خشم و پرخاشگري نيست بلكه به آن معناست كه خواسته ها و احساسات خود را صريح و بي پرده و بدون اضطراب يا خشونت و تندي بيان كنيد و در مقابل خواسته ها و توقعات نامعقول ديگران مقاومت نماييد .چنين برخوردي هم باعث افزايش عزت نفس و حس احترام به خود مي شود و هم مانع از آن مي شود كه با فرو خوردن و عدم بيان احساس خود نسبت به اطرافيان و خواسته هاي نامعقول آنها ، قلب خود را پر از بغض و كينه نسبت به آنها نماييم .
هـ - اوقاتي را براي خود اختصاص دهيد :
به ياد داشته باشيد كه جسم و روان شما حقوقي دارند كه هيچ كس بيش از شما شايسته برآوردن آن حقوق نيست . لازم است انسان در زمانهاي خاصي فقط براي خود زندگي كند و آنچه را دوست دارد انجام دهد و به آنچه علاقمند است بپردازد و در غير اينصورت نقش حاصل از كارها و مسئوليت هاي اجباري و گاه نامطلوب ، او را از پاي در خواهد آورد . مطمئناً كساني مي توانند به ديگران احترام بگذارند و به جامعه خود خدمتي كنند كه در درجه اول به خود بعنوان يك انساني كه جانشين خداوند در طبيعت است احترام بگذارند و جاي حود را با پرداختن بيش از حد به تكاليف و غفلت از حقوق خود فرسوده نسازند .