الگوی سیاسی جدید در روسیه

چندی پیش ولاديمير پوتين يك سري انتصابات جديد را اعلام كرد. سيستم جديد قدرت در خانه دولت و در كرملين طي يك روز حالت شخصي پيدا كرد. اين انتصابات چه علتي دارند؟ ولاديمير پوتين ضمن انتصاب وزيران و معاون نخست وزير چه معيارهايي را مد نظر داشت؟ آيا ما با خطر بروز مناقشات جديد در داخل سيستم قدرت روبرو مي‌شويم؟ اين مسايل در هجدهمين جلسه باشگاه سياسي روزنامه «ايزوستيا» مورد بحث و بررسي فشرده قرار گرفتند. كارشناسان ما در انتصاب وزيران جديد
يکشنبه، 19 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
الگوی سیاسی جدید در روسیه
الگوی سیاسی جدید در روسیه
الگوی سیاسی جدید در روسیه

چندی پیش ولاديمير پوتين يك سري انتصابات جديد را اعلام كرد. سيستم جديد قدرت در خانه دولت و در كرملين طي يك روز حالت شخصي پيدا كرد. اين انتصابات چه علتي دارند؟ ولاديمير پوتين ضمن انتصاب وزيران و معاون نخست وزير چه معيارهايي را مد نظر داشت؟ آيا ما با خطر بروز مناقشات جديد در داخل سيستم قدرت روبرو مي‌شويم؟ اين مسايل در هجدهمين جلسه باشگاه سياسي روزنامه «ايزوستيا» مورد بحث و بررسي فشرده قرار گرفتند. كارشناسان ما در انتصاب وزيران جديد معايب چنداني پيدا نكردند ولي به چند خطر بالقوه اشاره كردند.
دميتري اورلوف: «گروه سوبيانين – ناريشكين به مظهر كارآيي تبديل شده است».
- با تشكيل كابينه ولاديمير پوتين چه چيزي تغيير كرده است؟ در داخل دولت بلوك‌هاي مسئوليت سيستمي به وجود آمده‌اند. تغييراتي كه در سال 2003 تهيه شده و در سال 2004 اجرا شده بود يعني تقسيم وزارتخانه‌ها و ايجاد آژانس‌ها و سرويس‌ها، غيرمؤثر از آب در آمد. بازسازي واقعي صورت نگرفت. بعضي تصميماتي كه قبلاً طي مدت دو ماه يا دو ماه و نيم گرفته مي‌شدند، الآن طي مدت 6 ماه تهيه مي‌شوند. بنا بر اين، مهمترين تغييراتي كه صورت گرفته است، شامل نه لغو يك آژانس و افزايش تعداد سرويس‌ها بلكه ايجاد حوزه‌هاي مسئوليت پيرامون معاونين نخست وزير است.
يك سئوال مهم ديگر اين است كه بعد از تشكيل كابينه پوتين در كشورمان چند مركز قدرت باقي مانده است؟ مركز قدرت تغيير نكرده است، اين ائتلاف ولاديمير پوتين و دميتري مدودف است. ائتلاف سوبيانين-ناريشكين به مظهر كارآيي آن تبديل شده است. يكي از آنها از ميان نخبگان منطقه‌اي بر آمده است و ديگري در ريزه‌كاري‌هاي بازي در سطح فدرال استاد است. به بركت انتصاب آنها، مسأله اجتناب از مناقشات بين دفتر رياست جمهوري و دولت حل شده است.
عمدتاً كساني بركنار شدند كه در دولت جنجال و مناقشه تحريك مي‌كردند. جابجايي ويكتور چركسوف، نمونه بارز اين وضعيت است.
بديهي است كه دولت جديد بر اكثريت پارلماني متكي شده است كه اين فرق آن با دولت‌هاي قبلي است. حزب «روسيه واحد» در ساختار دولت نفوذ كرده است. اين حزب در سيستم فعاليت دولت و ساختار عمودي آن نقش مهمي بازي مي‌كند. در مورد خط مشي دولتي كه جديداً تشكيل شد، مي توان آن را با دو فرمول تبيين كرد: بهينه‌سازي و نوسازي.

يوسف ديسكين، رئيس دوم شوراي راهبرد ملي:

- موافقم كه اين دولت به تثبيت اوضاع خواهد پرداخت ولي فكر نمي‌كنم كه اين «دولت نوسازي» باشد. معيارهاي تعريف «دولت نوسازي» ساده است: آيا اين دولت مي تواند به اصطلاح «مسأله -2020» را حل كند يا خير. آيا مي تواند توسعه كشور را در راستاي نوآوري تأمين كند؟ ملت روسيه قادر است اين مسأله را حل كند ولي فكر نمي كنم كه رهبران كشور از عهده آن بر آيند.
در حال حاضر چه چيزي ضروري به نظر مي‌آيد؟ اولاً، بايد تحرك اجتماعي را بالا برد. در غير اين صورت نمي‌توان قدرت رقابت را تأمين كرد. دوم اينكه اقتصاد كشور بايد كاملاً دگرگون شود و بر نوآوري‌ها استوار شود. در كشورمان طي دهها سال گفته بودند كه ما به تعداد بيشتر خانه‌هاي كودك و تأمين بهتر اين مؤسسات تربيتي احتياج داريم. ولي وقتي كه حل و فصل عملي مسأله شروع شد، معلوم شد كه ما به راه حل ديگري نياز داريم. يتيمان ما بايد در زندگي جامعه شركت كنند و به گونه‌اي تربيت شوند كه خودشان در آينده بتوانند خانواده تشكيل دهند. در اين شرايط راه حل ديگري پيشنهاد شد و آن تشويق به فرزندي گرفتن ايتام و توسعه انواع مختلف قيموميت است. فرق بين اين دو راه حل مسأله كاملاً روشن است. آيا در حال حاضر هدف به كار گيري راه‌كارهاي جديد در اقتصاد مطرح مي‌شود؟ در اين مورد چيزي نشنيده‌ام. همينطور بحث درباره جايگاه روسيه در جهان تكنولوژيكي معاصر مشاهده نمي‌شود. دولت ما بايد از دولت ثبات و تسلسل به دولت نوسازي تبديل شود و به اين منظور به راه‌كارهاي جديد نياز دارد. فرض بر آن است كه دولت براي اين كار يك سال وقت دارد.
روزنامه «ايزوستيا»: آيا اين بدان معناست كه ما بايد يك سال بعد دولت جديدي داشته باشيم؟
- ما بايد همه وزيران را با اين هدف مواجه سازيم كه اگر كسي از عهده اين كار بر نيايد، بايد بركنار شود.
آلكساندر دوگين، رهبر جنبش بين المللي اورآسيايي: «پوتين، نخست وزير ملي پيش رئيس جمهور اجتماعي است».
- انتصابات اخير همه پيشبيني‌هاي مرا نقشه بر آب ساختند. من مناقشه جدي بر اثر ايجاد حكومت دوگانه را پيشبيني كرده بودم چرا كه امكان داشت كه در دولت و در دفتر رياست جمهوري دو مركز مستقل قدرت ايجاد شوند. در تاريخ روسيه هرگز تسلسل قدرت صورت نگرفته است. ولي ساختار فعلي دفتر و دولت نشان مي‌دهد كه تسلسل امكان‌پذير است. حكومت دوگانه حتي به لحاظ نظري مشاهده نمي‌شود و ممكن است هيچ وقت ايجاد نشود.
روسيه براي اولين بار صاحب دولت واقعي تحت رياست عامل واقعي قدرت به نام ولاديمير پوتين شده است. او نخست وزير فني نيست بلكه نخست وزير سياسي است. اين الگوي جديدي است كه تا كنون وجود نداشته است.
ولاديمير پوتين بعد از به دست آوردن كاريزماي عظيمي در زندگي سياسي، بارها آن را خرج كرده است. و حالا اين «سرمايه‌گذراي» به صورت مضاعف پيش او بر ميگردد. او در حزب «روسيه واحد» سرمايه‌گذاري كرد كه اين حزب برنده شد. او در دميتري مدودف سرمايه‌گذاري كرد و دميتري مدودف به پيروزي انتخاباتي چشمگيري رسيد. و حالا پوتين از كاريزماي خود به نفع دولت استفاده مي‌كند. اين نخست وزير مستقل هر روز معاونين خود و وزيران دولت را مشاهده كرده و از آنها سئوال خواهد كرد كه چرا شما كاري را انجام نداديد كه من 8 سال قبل، 7 سال قبل يا 6 سال قبل به شما گفته بودم؟ ژوكوف، بگو ببينم بودجه چه شد؟ سچين، چگونه كار صنايع را پيش مي بري؟ بالاخره يا كار انجام مي‌شود يا وزير مربوطه بركنار مي‌شود.
نخست وزير مستقل، پديده جديدي در زندگي سياسي روسيه است، اين يك نوآوري انقلابي است. دميتري مدودف وظايف تشريفاتي را بر عهده خود مي‌گيرد و بار ولاديمير پوتين را سبك مي‌كند. مدودف به پيشبرد منافع روسيه در ابعاد بين المللي خواهد پرداخت. اين فقط ائتلاف نيست بلكه آميزش انرژي دو قطب قدرت است. در گذشته نه چندان دور چنين وضعيتي قابل تصور نبود.
طرح‌هاي ملي، بايستي جاي سياست اجتماعي را بگيرند. دميتري مدودف در نوبت اول اعلام كرد كه سياست اجتماعي مورد توجه اساسي قرار خواهد گرفت. بنا براين، ما صاحب رئيس جمهور اجتماعي شده‌ايم كه به حل و فصل مسايل مبرم اجتماعي مي‌پردازد، و نيز نخست وزير ملي داريم. اين وضعيت ايده‌آل است.
درميان كارهايي كه باعث شكفت‌زدگي و تأييد كامل من به عنوان كارشناس شد، انتصاب آلكساندر بورتنيكوف به مقام رئيس سازمان فدرال امنيت بود. اين اقدام نابغه‌واري در زمينه انتصاب كادرها بود. كار معقولانه ديگر، انتصاب سرگئي ناريشكين به رياست دفتر رياست جمهوري بود. بدين وسيله مي توان همه مناقشات دستگاهي را بر طرف كرد. حالت چهره ناريشكين به گونه است كه كسي حتي سعي نمي كند به او يك دسيسه يا انديشه مبتني بر فساد اداري را پيشنهاد كند.
ايگور بونين، رئيس مركز فناوري‌هاي سياسي: «امكانات دميتري مدودف به تدريج توسعه خواهد يافت»
- در روسيه معاصر امكانات واقعي نخست وزير به سرعت رشد مي‌كند. مي‌توان گفت كه دو مركز قدرت به وجود مي‌آيد. نخست وزير بر اكثريت پارلماني متكي شده ولي در حقيقت امر به آن وابسته نيست. بر عكس، وجود اين اكثريت پارلماني به نخست وزير قدرت بيشتري مي‌دهد تا سياست دولتي را اجرا كند.
جابجايي تني چند از مسئولين بانفوذ (سرگئي سوبيانين، ايگور سچين و ايگور شوالوف) از دفتر كرملين به دستگاه دولت، نشان ميدهد كه واقعاً مركز دوم قدرت شكل مي‌گيرد. همچنين تبادل مقامات رييس دفتر رئيس جمهور و رئيس دستگاه دولتي يعني سرگئي سوبيانين و سرگئي ناريشكين به خود توجه جلب مي‌كند. ظهور سوبيانين در رأس دستگاه دولت نقش اين نهاد را كه در نتيجه اصلاحات اداري سال 2004 تضعيف شده بود، تقويت كرده است. از سوي ديگر، انتصاب ناريشكين كه در سال گذشته توسط كارشناسان حتي به عنوان جانشين ولاديمير پوتين معرفي شده بود، و ترفيع سمت ولاديسلاو سوركوف حاكي از آن است كه دفتر رياست جمهوري، يكي از مراكز اتخاذ تصميمات كليدي باقي مانده است.
هر دو مركز قدرت يعني رئيس جمهور و نخست وزير، در حال حاضر نفوذ تقريباً برابري دارند. به نظر مي‌آيد كه در مرحله اول نفوذ ولاديمير پوتين از امكانات رئيس جمهوري كه جديداً سوگند ياد كرده است، بيشتر خواهد بود. پوتين ابزار بيشتري دارد. ولي به مرور زمان امكانات دميتري مدودف به صورت تكاملي افزايش خواهد يافت. وجود دو مركز قدرت الزاماً به معني بروز مناقشه اجتناب‌ناپذير بين آنها و لطمه زدن به ثبات نظام سياسي موجود نيست. معلوم است كه دو رهبر مي توانند به صورت غيررسمي تصميمات خود را هماهنگ كنند كه اين امر فعاليت سالم نظام را تأمين خواهد كرد.
ولي نظام دو مركزي مشكلات خود را دارد. در حالي كه دو نفر مي‌توانند به صورت غيررسمي با هم به توافق برسند، گروه‌هاي بانفوذ و شخصت‌هاي جداگانه ديگر مجبور نيستند با هم توافق كنند و مي‌توانند با توجه به منافع سياسي خود رفتار كنند. ممكن است آنها دور هريك از رهبران گروهبندي شوند كه در اين صورت رقابت درون حكومت كه طي يك سال گذشته شدت يافته است، باز هم شديدتر خواهد شد. يك مشكل احتمالي ديگر اين است كه ممكن است مكانيزم اتخاذ تصميمات كليدي در چارچوب حكومت دوگانه پيچيده‌تر از گذشته شود. در شرايطي كه ممكن است ضرورت واكنش سريع به چالش‌هاي جديد (مانند تورم) افزايش يابد، اهميت اين مسأله مي‌تواند رشد كند.

والري خومياكوف، معاون رئيس شوراي راهبرد ملي:

- يك روز پيش خود فكركردم كه در ميان كارشناسان علوم سياسي، گروه جديد «كارشناسان تبليغاتي» به وجود آمده است. اين كار اشكالي ندارد و من مطمئنم كه آقاي دوگين فقط نقطه نظر خود را بيان كرده است. ولي من سعي مي‌كنم بدون شعارهاي تبليغاتي صحبت كنم. فكر مي‌كنم كه انتصاب وزيران كابينه جديد نشان مي دهد چرا ولاديمير پوتين، دميتري مدودف را به عنوان جانشين خود انتخاب كرده بود. اين سياست انتصاب كادرها نشان ميدهد چرا ما صاحب رئيس جمهور جديد شده‌ايم. من نمي خواهم او را رئيس جمهور فني يا اجتماعي محسوب كنم. او رئيس جمهور واقعي است.
اگر اوضاع از همين زاويه بررسي شود، انتصاب ايگور شوالوف، شخصيتي با اعتقادات تقريباً ليبرال، نشان مي دهد كه در سياست اقتصادي ما نقش دولت افزايش نخواهد يافت. بايد اظهارات دميتري مدودف در كراسنويارسك را در باره تجارت خرد اضافه كرد. وي همچنين در جلسه انستيتوي توسعه معاصر انديشه جالبي بيان كرد و گفت: قدرت دولتي به تمجيد و ليس زدن‌ها نيازمند نيست. اين چند پيام مهم كفايت مي كنند.
در نتيجه جابجايي مسئولين، دستگاه دولت و دفتر رياست جمهوري به هم «چسبيده‌اند». ما به خوبي مي‌دانيم جنگ بين دستگاه‌هاي اداري به چه معناست. خودمان گاهي در آن شركت كرده‌ايم. آميزش فعلي آنها نشان مي دهد كه دميتري مدودف و ولاديمير پوتين خطر اساسي را درك مي‌كنند: اگر كوچكترين شكافي بين آنها به وجود آيد، انسان‌هاي بدطينت سعي خواهند كرد وارد آن شوند. بسيار خوبي است كه آقاي دوگين قبول كرد كه حكومت دوگانه وجود ندارد. قدرت دولتي در دست دميتري مدودف است و بقيه كمي پايين‌تر از او قرار دارند.
مسئولين سازمان‌هاي انتظامي باخته‌اند. پاتروشف به مقام ديگر منتقل شد. مقام سرگئي ايوانوف هم تنزل يافته است. او در جلسه‌اي كه ولاديمير پوتين تركيب جديد دولت را اعلام كرد، چندان خوشحال به نظر نمي‌رسيد. بر خلاف پيشبيني‌هاي زيادي، سچين نه در زمينه سازمانهاي انتظامي بلكه فقط در زمينه صنايع فعاليت خواهد كرد. به نظر مي‌آيد كه «حزب دوره سوم رياست جمهوري پوتين» حتي اگر كاملاً شكست نخورده باشد، ضربه محكمي خورده است.
در مورد دورنماي توسعه اوضاع فكر ميكنم كه مركز ثقل به سطح منطقه‌اي منتقل خواهد شد. مسئولين منطقه‌اي بارها همه ابتكارات مركز را خنثي كرده و خواهند كرد. حتي بهترين دولت نمي تواند از پس اين مسأله برآيد. به نظر من، الآن بايد عمود پاكسازي شده قدرت را تا سطح منطقه‌اي تمديد كرد. اين كار بزرگي است كه از تشكيل دولت كه دو ماه طول كشيد، دشوارتر است.

ولاديمير ژاريخين، معاون مدير انستيتوي كشورهاي جامعه مشترک المنافع:

- در چين مي‌گويند: «رنگ گربه مهم نيست، مهم اين است كه موش بگيرد». روسيه تا اين حد حسابگري نرسيده است. براي ما رنگ گربه هم اهميت دارد. گربه‌اي كه بايد موش بگيرد يعني دولت ما، به همان رنگي است كه معمولاً‌ مردم ما انتخاب مي‌كنند. سه رنگي است. در اين دولت رنگ‌هاي مختلف از نظر ديدگاه‌ها، مواضع، ايدئولوژي و اعتقادات مشاهده مي‌شوند. بالاخره، كسي نمي تواند ادعا كند كه سچين با كودرين فرق نمي كند.
سيستم معين معادلات ايجاد شده است. ولي هر موقعي كه سيستم معادلات ساخته مي‌شود، اين بدان معناست كه بردارهايي با جهات مختلف به ميزان صد در صد متوازن مي‌شوند. در اين صورت بردار نهايي برابر صفر مي‌شود. از اين نظر مي‌توان به ايگور شوالوف يكي از دو معاون نخست وزير اميد معيني بست. او انديشه‌هاي نوآورانه فراواني دارد و او است كه اختلافات را تحريك خواهد كرد. ولي اختلافات و تناقضات، محرك توسعه هستند.
لم مي خواهد روند همكاري بين سچين، سرپرست سياست صنعتي، و كودرين كه مسئول پول است و به سختي پول از دست مي دهد، را ببينم. هر وزير مؤثر دارايي بايد تابلويي با كلمات «پول ندارم» داشته باشد. ولي وزير موثر صنايع بايد بر خلاف اين تابلو، پول پيدا كند.
مي گويند كه سوبيانين و ناريشكين اهل جدال و مناقشه نيستند. واقعاً، آنها به ظاهر از مناقشه دوري مي‌جويند و قطعاً به تسويه حساب‌هاي متقابل از طريق روزنامه‌ها نخواهند پرداخت. ولي اين بدان معني نيست كه آنها گردانندگان غير مؤثري باشند. بنابراين، هر يك از آنها از طيف اختيارات و منافع خود دفاع خواهد كرد. بدين وسيله «مناقشه مثبتي» تحريك خواهد شد كه مي تواند توسعه مثبت را تشويق كند.
با اين حال، بيشتر حاضرم با خوشبيني محتاطانه آقايان ديسكين و اورلوف موافقت كنم تا با خوشبيني بيشتر آقاي دوگين. اين دولت پيشرفت جهشي در زمينه نوآوري‌ها نيست بلكه دولت آمادگي براي پيشرفت جهشي است.
و حالا درباره حكومت دوگانه صحبت كنيم. ضمن انتقال قدرت هيچ بحراني مشاهده نشده است. ولي در جريان اجراي قدرت بحران معيني بروز مي كند. عكس اين كار با همه قوانين روان‌شناسي مديريت مغايرت دارد. من اين بحران را به لحاظ عيني ضروري مي دانم. ممكن است درباره چگونگي اجراي اصلاحات مالياتي و خط سياست خارجي ديدگاه‌هاي متفاوت وجود داشته باشند. ولي اين كار چه عيبي دارد؟ مگر ما سكوت مي خواهيم؟ ولي سكوت كامل فقط در قبرستان وجود دارد. ما كه به آنجا نمي‌شتابيم. بنا بر اين، مي توانم بگويم كه ساختاري ايجاد شده است كه مي تواند با كارآيي هرچه بيشتر پيشرفت بعدي نوآورانه دولت ما را آماده كند.

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط