جابجایی در قدرت از دیدگاه تافلر - قسمت سوم
جابجایی در قدرت کسب و کار
کسب و کار در گذشته به صورت رو در رو و حضوری بود و هر شخصی کالای خود را در معرض فروش می گذاشت و تبلیغ و پژوهش در مورد کالا صورت نمی گرفت لذا در سطح کشوری و جهانی کسب و کار برای خود ستارگانی داشت ، اما امروزه زمینۀ ستاره شدن خود تغییر کرده است.فریبندگی پر رزق و برق تازه ای که کسب و کار به دست آورده ، رونمای اقتصاد جدیدی است که در آن اصطلاحات ( هر چیزی ، از پژوهش علمی تا تخدیر تبلیغات) نقش رو به رشدی ایفا می کند.آنچه در شرف وقوع است، پیدایش نظام به طور کامل تازه « تولید ثروت» است که در توزیع قدرت تغییرات غم انگیزی به همراه خواهد آورد.این نظام تازه، به طور کامل به ارتباطات و پخش آنی داده ها ، ایده ها، نمادها و نمادگرایی وابسته است.همان گونه که خواهیم دید، این نظام به معنای دقیق کلمه، اقتصاد فوق (super –symbolic)است.پیدایی این نظام دگرگون ساز است.عده ای هنوز هم اصرار دارند که این تحول نشانه ای از « صنعت زدایی»(de-industrialization) یا پوچی یا « زوال اقتصادی» است.اینان از قافله عقب مانده اند، و باید گفت که برعکس، این تحول جهشی است به سوی نظام انقلابی جدید تولید.این نظام جدید ما را گامی بزرگ به فراسوی تولید انبوه و به سوی مشتری سالاری روزافزون، به فراسوی بازاریابی و توزیع انبوه و به سوی بازار یابی فرد و بازارهای اختصاصی، به فراسوی شرکت یک دست و یک پارچه و به سوی شکل های تازۀ سازمانی، به فراسوی دولت ملی و به سوی عملیاتی که هم محلی و هم جهانی است، و سرانجام به فراسوی طبقۀ کارگرِ یَدی( proletariat) و به سوی طبقۀ جدید «کارگر فکری» ( cognitariat) خواهد برد. برخورد میان نیروهای طرفدار نظام تازۀ ایجاد ثروت و مدافعان نظام دودکشی قدیم، تعارض اقتصادی مسلط زمان ما را تشکیل می دهدو اهمیت تاریخی آن به مراتب بیشتر از تعارض میان سرمایه داری و کمونیسم یا میان ایالات متحده و اروپا و ژاپن است.حرکت از اقتصاد مبتنی بر دودکش به اقتصاد مبتنی بر کامپیوتر ، به انتقال انبوهی قدرت نیاز دارد و به میزان زیاد تبیین کنندۀ موج بازسازی مالی و صنعتی است که سراسر دنیای شرکتی را فراگرفته و به رغم تلاش مذبوحانۀ شرکت ها برای سازگاری با الزامات تازه، رهبران تازه ای را وارد صحنه می نماید. به چنگ آوردن شرکت ها
(take over)، حمله های ناگهانی، تصاحب ها ، خرید سهامی که تحت تأثیر سهام ممتاز ارزان شده، بیع متقابل شرکتی ( corporate buy – back) ؛ همه این ها در سراسر دهۀ 1980 عناوین نشریه های مالی را تشکیل می داد و نه تنها شرکت های ایالات متحده بلکه واحدهای بسیاری از کشورهای خارجی را در بر می گرفت، آن هم به رغم منع قانونی و محدودیت های دیگری در کشورهایی چون آلمان غربی و ایتالیا یا هلند، به چنگ آوردن های «غیر دوستانه» را محدود می کند. در عصر دودکش ها ، صدر هر فهرستی از ثروتمندترین افراد جهان را سازندگان خودرو، اربابان فولاد، سلاطین راه آهن ، غول های نفتی و تأمین کنندگان مالی سرمایه گذاری ها (financiers) تشکیل می دادند که ثروتشان در نهایت از سازماندهی نیروی کار و مواد خام ارزان و ساخت سخت افزار به دست می آمد.
به عکس ، درآخرین فهرست پول دارترین ده میلیارد در امریکا، ثروت هفت نفر از خدماتی در حوزه رسانه ها و ارتباطات یا کامپیوترها به دست آمده است یعنی نرم افزار و خدمات، نه سخت افزار و تولید کارخانه ای.اینان نمایانگر پدیده ای هستند که ژاپنی ها آن را «اقتصاد نرم افزاری» ( softnomics)نوین می نامند. امروزه توانایی انجام معامله اغلب بیش از پولی است که در معامله به کار می رود، به دانایی بستگی دارد.در سطحی خاص ، به دست آوردن پول به مراتب آسان تر از کسب دانایی و فوت و فن مربوطه است.دانش هرم اصلی قدرت است.اقتصاد دانان رادیکال دربارۀ چیزهایی چون قدرت زیاد کسب و کار در شکل دادن به خواسته های معرف کننده یا درباره قدرت شرکت های انحصاری تولید و فروش در تثبیت قیمت ها قلم فرسایی کرده اند. اینان فعالیت های تبلیغاتی و روابط عمومی شرکت ها را برای تأثیرگذاری بر تصمیم گیران، یا کمک های آنان را به مبارزات انتخاباتی و روش های کمتر پسندیده شان را که گاهی برای مخالفت با نظارت بر بهداشت، ایمنی کارگران، مسائل محیط زیست ، مالیات بندی تصاعدی و امثال آن به کار می رود، به باد انتقادمی گیرند.اما در سطحی عمیق تر ، حتی آنان که فعالیت سیاسی دارند دچار این وسواس شده اند که قدرت جهانی کسب و کار (انحصار جهانی) در حال محدود شدن است و دربارۀ نقش قدرت، از جمله نقش مثبت و سازندۀ آن دچار اشتباه شده اند و ظاهراً نمی دانند که خود قدرت به طرز حیرت آوری در حال تغییر شکل است.
زور: عامل یاکوزایی 2
به ندرت زور به عنوان یک عامل در کسب و کار به حساب می آید.از میان تریلیون ها معامله ای که هر روزه در جهان کسب و کار انجام می شود، بیشتر آن ها در ظاهر و در سطح به قدری خالی از هر نوع خشونت و آن قدر صلح آمیز به نظر می رسند که کمتر به فکر برداشتن درپوش می افتیم تا شاید غلیان ها و جوشش های زیرین دیده شود. با این همه همان سرمنبع قدرت که در زندگی خانوادگی یا حکومت یا هر نهاد اجتماعی دیگری یافت می شوند، در کسب و کار نیز عمل می کنند هر چند ترجیح می دهیم چنین نباشد ولی خشونت همیشه بخشی از اقتصاد بوده است. از همان روزی که در عصر پارینه سنگی، نخستین جنگجو با سنگ حیوان کوچکی را شکار می کند، قدرت برای پدیدآوردن ثروت به کار رفته است.انقلاب کشاورزی که ده هزار سال پیش آغاز شد، جابجایی مهمی را در کسب ثروت ( از طریق ماهی گیری ، علوفه چینی و یا شکار) با استفاده از زور نشان می دهد.اما حتی کشاورزی هم در خشونت غوطه می خورد.شلاق و چاقو، یا چماق و تازیانه نیز همانند تبر، داس یا بیل بخشی از اقتصاد کشاورزی را تشکیل می دادند. در انقلاب اقتصادی و در کارخانه ها و کارگاه ها با بستن دست و پای کودکان به ماشین ها و کتک زدن آن ها ، با رفتارهای وحشیانه نسبت به زنان معدنچی و تجاوز به آن ها ، و با جلای وطن اجباری مردان ، به زور چماق ، خشونت همچنان به ایفای نقش خود در تولید ثروت ادامه داد و استفاده از زور برای کسب ثروت در عصر موتور بخار پایان نیافت.در قرن بیستم از خشونت واقعاً در مقیاسی عظیم استفاده شد مثل اردوگاه های رسوای اتحاد جماهیر شوروی چون ورکوتا کارخانه های هیتلر در اثنای جنگ جهانی دوم و رفتار وحشیانۀ افریقای جنوبی با اقلیت سیاهپوست.(vorkuta)،در ایالات متحده امریکا ، تا اواخر دهه 1930 میلادی، کمپانی ها برای درهم شکستن اعتصاب ها یا ارعاب سازمان دهندگان اتحادیه ها و پیروان شان ، مردانی قلدر و قوی هیکل استخدام می کردند.
اثر دانایی بر کسب و کار
بسیاری از تغییرات نظام دانایی به طورمستقیم در عملیات کسب و کار بازتاب می یابد.این نظام دانایی حتی بیش از نظام بانکی، نظام سیاسی و نظام انرژی ،بخش فراگیری از محیط هر بنگاهی را تشکیل می دهد.گذشته از این واقعیت که اگر زبان و فرهنگ و داده و اطلاعات و دانایی وجود نمی داشت هیچ کسب و کار نمی توانست به حیات خود ادامه دهد.واقعیت عمیق تری نیز وجود دارد و آن این است که از میان همۀ منابعی که برای تولید ثروت لازم است، هیچ کدام روان تر و انعطاف پذیرتر از دانایی نیست.در واقع از دانایی که گاهی فقط شامل اطلاعات و داده هاست می توان به صورت جانشینی برای منابع دیگر استفاده کرد.دانایی که در اصل پایان ناپذیر است جانشین غایی است.بنابراین آنچه دیدیم این است که در هر اقتصادی ، تولید و سود ناگزیر به سه منبع اصلی قدرت ( ثروت، خشونت و دانایی) وابسته اند. خشونت به طور پیش رونده ای به قانون تبدیل شده است. سرمایه و پول نیز به نوبه خود اکنون به دانایی تغییر شکل می دهند. به موازات آن، تغییرات کار بیش از پیش به دستکاری در نمادها وابسته می شود.با حرکت سرمایه و پول و کار در جهت مشابه، کل بنیان اقتصاد دچار انقلاب شده و به اقتصاد فوق نمادینی تبدیل می شود که طبق قوانینی عمل می کند از ریشه با قوانینی که در عصر دودکش ها حاکم بود متفاوت است.جنگ های اطلاعاتی
در زمان های قدیم در اقتصاد خرد و فروشگاه های بزرگ و کوچک هزینه ای برای افزایش دانایی صورت نمی گرفت و فقط به کسب و کار اقتصاد دودکشی بسنده می شد ولی از زمانی که هوش های اقتصادی شرکت ها و سوپرمارکت های درجه چندم و ضعیف را خریداری می کردند و در قسمت افزایش دانایی و تبلیغات سرمایه گذاری کردند و هزینه های هنگفتی را متحمل شدند، مورد تمسخر قرار گرفتند ولی در سایه تبلیغات و افزایش دانایی مصرف کننده رفته رفته به غول های اقتصادی تبدیل شدند و بعد از معلوم شدن ارزش این کار به این سو هجوم آورده شد و رویارویی جدیدی پدید آمد که در آن سلاح اصلی دانش و دانایی بود.در این جنگ که به جنگ اطلاعاتی تعبیر می شود جنگ بر سر به دست آوردن منابع اطلاعاتی در گرفت و وقتی رفته رفته دانایی در تولید ثروت نقشی محوری پیدا کرد شرکت های اقتصادی در پی ارتقاء و دانایی برآمدند و در پی آن جاسوسی صنعتی به وقوع پیوست لذا با داغ شدن جنگ های کنترل اطلاعات ، بسیاری از کمپانی ها به این نتیجه رسیده اند که به اطلاعات بیشتری دربارۀ برنامه ها و محصولات و سودحریفانشان نیاز دارند. از این رو، چیزی به نام«جاسوسی رقابت جویانه» (competitive intelligence) به طور بارزی پدید آمد.جابجایی در قدرت سیاسی
درباره دولت نظریه های متعددی ارائه شده است . نظریه روستو (اقتصاددان آلمانی) معتقد است دولت از درون «فرهنگ های شکارچی تری که دارای رئیس قبیله و سردسته بوده و سازماندهی محکم و سختگیرانه ای برای تعقیب و جنگ داشتند، برخاسته است».نظریه های دیگری در این زمینه مثل ویتفوگل و انگلس و دیگران وجود دارد که مجال نقل آن ها نیست. در هر نظامی ، خواه دموکراتیک یا غیرآن ، باید شیوۀ تولید ثروت و شیوۀ حکومت نوعی تجانس وجود داشته باشد.اگر تفاوت نظام های سیاسی و اقتصادی زیاد باشد، یکی از آن ها به تدریج دیگری را از بین خواهد برد.پیش از این در طول تاریخ ما انسان ها، فقط دو بار شیوۀ به طور کامل تازه ای از تولید ثروت اختراع کرده و هر بار نیز شکل های تازه ای برای حکومت خلق کردیم که با آن همخوانی داشته باشد. گسترش کشاورزی ، گروه بندی های قبیله ای و دسته های شکار و دیگر ترتیبات اجتماعی و سیاسی ماقبل خود را از بین برد و کشور شهرها (city – states)، دودمان های پادشاهی و امپراتوری های فئودالی را جایگزین ساخت.انقلاب صنعتی به نوبۀ خود بسیاری از این ها را از میان برداشت.همراه با تولید انبوه، مصرف انبوه ورسانه های انبوه در بسیاری از کشورها نظام همتای این ها یعنی «دموکراسی انبوه» پدیدار شد. شکل جدید جابجایی در قدرت سیاسی لوازم، مقتضیات و شرایط خاص خود را دارد این جابجایی نیز همچون قدرت اقتصادی تحت تأثیر شدید دانایی قرار دارد و میزان دانایی در جابجایی در قدرت سیاسی دولت نقش به سزایی دارد. در زمان های گذشته زور و ثروت نقش زیادی در تغییر قدرت داشت ولی با ظهور دانایی در عرصه زندگی جابجایی در قدرت سیاسی نیز دچار دگرگونی شد. حکومت ها را در زمان کنونی دانایی تهدید می کند برای همین نخبگان سیاسی در فکر تغییر دادن مسیر دانایی در جهت منافع شخصی هستند.تبلیغات نقش مهمی را در تغییر قدرت دارد.برای پیروز شدن در جنگ های اطلاعاتی ،نقش جاسوسان سیاسی دارای اهمیت است.تغییر و اداره حکومت از اتاقک ها به وسایل اطلاعاتی منتقل شده است.در چنین وضعیتی کسب اطلاعات حیاتی است.نقد کلی دیدگاه تافلر
نقد جزئی دیدگاه تافلر در خصوص جابجایی در قدرت نیاز به چندین پایان نامه دکترا و کارشناسی ارشد دارد به ویژه از دید اسلامی و جامعه شناسی اسلامی که متأسفانه محققی در این زمینه نیست. در کل باید گفت نظریه های جامعه شناسی متأثر از فرهنگ، سنن و ایدئولوژی آن جامعه است لذا جامعه به غیر از اصول کلی که در تمام جوامع مشترک است متأثر از اصول فرعی است. دیدگاه اسلام در مورد قدرت و نگاه آن به این مقوله متفاوت است.قدرت سیاسی در اسلام تفویظی است و قدرت اقتصادی نیز از اصول اقتصادی خاص و اصول اخلاقی تبعیت می کند که با اصول غرب سازگار نیست و در خصوص روابط اقتصادی و سیاسی با جوامع دیگر نظریات خاصی را ارائه می کند که رعایت آن اصول که در مورد مسلمانان و غیر مسلمانان متفاوت است.در کل اصول تفکر سیاسی و اقتصادی اسلام چالش های موجود را ندارد.دیدگاه تافلر در مورد تعریف قدرت ، عامل یاکوزایی ، روش های کسب دانایی و جابجایی در قدرت سیاسی قابل نقد است.کسب قدرت اقتصادی و سیاسی در دیدگاه او از اصل افزایش سود فردی و حداکثر کردن مطلوبیت پیروی می کند که از دید اسلام جای بحث و نقد دارد.منابع و مآخذ
1. تافلر،الوین، جابجایی در قدرت،شهین دخت خوارزمی ،تهران، چاپخانه رخ،پنجم،1374 ش.
2. موج سوم ، شهین دخت خوارزمی ،تهران،سیمرغ ،1375ش.
3. گرامیان، سعیده السادات،تحول ماهیت قدرت در اندیشه الوین تافلر ، تهران، دانشگاه تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، 1377 ش.
4. لوکس، استیون، قدرت نگرشی رادیکال، عماد افروغ ، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، اّول، 1375 ش.
5. افروغ ، عماد، نگرشی دینی و انتقادی به مفاهیم عمده سیاسی ، تهران، مؤسسه فرهنگ و دانش، اوّل ، 1379 ش.
6. اسمل سر ، جامعه شناسی اقتصادی ، محسن کلاهچی ، تهران، انتشارات کویر ، اوّل ، 1376 ش.
7. ریترز، جورج، نظریۀ جامعه شناسی در دوران معاصر ، محسن ثلاثی ، تهران، انتشارات علمی ، ششم ، 1381 ش.
8. وبر، ماکس ، اقتصاد و جامعه ، عباس منوچهری ، تهران ، انتشارات مولی ، اوّل ، 1374 ش.
Websites :
1.www.IRITN.com.
2.www.ayandenegar.org.
3.www.irandoc.ac.ir.
پاورقی :
1.این کتاب به وسیله الوین تافلر نویسنده پرآوازه آمریکایی در سال 1990 به رشته تحریر در آمده است.
2.Yakuza:گروه مافیایی در ژاپن.