جابجایی در قدرت از دیدگاه تافلر – قسمت اول
نويسنده:یاسر رضاپور
چکیده
نوشتار حاضر در پی تبیین و تحلیل نظریه «جابجایی در قدرت» الوین تافلر است.نظریه پیش گفته در کتاب جابجایی در قدرت او تبیین شده است.جابجایی در قدرت، از دو بخش ذیل شکل گرفته است. جابجایی در قدرت کسب و کار؛ جابجایی در قدرت سیاسی. با توجه به اساسی بودن این دو بخش، تحولات این دو در حوزه های زندگی انسان، اثرگذار است. تافلر در سراسر کتاب خود در پی تبیین اهمیت محوری قدرت است و می خواهد نشان دهد عناصر سه گانه قدرت یعنی زور، پول و دانایی در زندگی اقتصادی و سیاسی انسان نقش به سزایی دارد و با توجه به دگرگونی جامعه، اهمیت و نفوذ آن ها در طول تاریخ به تحلیل نرفته است. تافلر بین دو مفهوم «جابجایی قدرت powershift))»و«جابجایی در قدرت power shift))» تمایز قائل است.او جابجایی از جایی به جای دیگر (مثل جابجایی قدرت از شخص به شخص دیگر) را جابجایی قدرت می نامد ولی جابجایی در مفهوم قدرت و تغییر اهمیت عناصر سه گانه در بازی های قدرت را جابجایی در قدرت می داند.او معتقد است در عصرهای گذشته، به ترتیب زور و پول ابزار اصلی دسترسی به قدرت بوده ولی در حال حاضر دانایی برترین و مهمترین ابزار قدرت می باشد و همین مفهوم جابجایی است که تحولات جهان معاصر را در بر می گیرد.او با آوردن شواهد و عوارض آن در پی تبیین همین مطلب است. مقاله حاضر با شرح و تبیین نظریه جابجایی در قدرت ، نظریات الوین تافلر را در زمینه قدرت بیان می کند.شایان ذکر است تافلر با بررسی تاریخی، تحولات و تغییر در قدرت کشور خود را بررسی کرده است و این تلاشی است ارزشمند ولی چون جامعه متشکل از فرهنگ ، آداب ، رسوم و دین و مذهب افراد آن است و رفتار انسان تحت تأثیر این عوامل است و با توجه به فرهنگ غنی اسلامی کشور ما و دیگر کشورهای اسلامی، رفتار فردی و اجتماعی ما تحت تأثیر این فرهنگ غنی و دین مبین اسلام است. تافلر در جامعه و مکتب لیبرالی که در پی حداکثر کردن مطلوبیت و سود می باشند به مطالعه می پردازد ولی شخص مسلمان در پی کسب رضایت خداوند است لذا با تأکید بر اهمیت دانایی در روابط اقتصادی و سیاسی در حال حاضر معتقدیم که استفاده از اطلاعات و دانایی در دو فرهنگ و جامعه غرب و اسلام، متفاوت است. پس با استفاده از داده های او در پی استفاده از دانایی برای ائتلای پرچم اسلام در جهان هستیم.
واژگان کلیدی:جابجایی قدرت، جابجایی در قدرت، قدرت کسب و کار، قدرت سیاسی ، زور، پول و دانایی.
مقدمه
جابجایی در قدرت اوج تلاش بیست و پنج ساله ای است که برای معنا بخشیدن به تغییرات گیج کننده ای که ما را به سوی قرن بیست و یکم سوق می دهد. کتاب جاجبایی در قدرت 1 سومین و آخرین کتاب از مجموعه سه جلدی است که با شوک آینده آغاز و با موج سوم ادامه یافت.هر کدام از این کتاب ها را می توان به صورت یک کار مستقل مطالعه کرد. اما هر سه به اتفاق مجموعۀ روشن فکری هماهنگی را تشکیل می دهند.موضوع اصلی آن ها تغییر است.جابجایی در قدرت تحلیل قبلی را دنبال کرده و کانون تمرکزش پدیدار شدن نظام تازه قدرت است که جایگزین نظام قدرت گذشتۀ صنعتی می شود.سه کتاب پیش گفته با این پیش فرض شروع شده که تغییرات شتابان کنونی به رغم آن که ما باورمان شده که بی نظم یا تصادفی اند، چنین نیستند و مدعی است در پس عناوین رویدادها نه تنها الگوهایی مشخص ، بلکه نیروهایی قابل شناسایی و به طور اتفاقی ، و به صورت یک مجموعه ،نه بر مبنای مورد به مورد ، یا آن ها رویارو شویم. به هر حال، برای معنا بخشیدن به تغییرات عظیم کنونی، اگر بخواهیم به شیوه ای راهبردی درباره آن ها بیندیشیم، به چیزی بیش از داده های جزئی ، نشانه ها و فهرست ها نیاز داریم.ما باید بتوانیم ببینیم چگونه تغییرات گوناگون با یکدیگر ارتباط پیدا می کنند از این رو کتاب جابجایی در قدرت ترکیب روشن و جامعی را ارائه می دهد، تصویری فراگیر از تمدن نوینی که تاکنون دیده ایم، فقط اولین طلیعه های منازعات بازرگانی به مراتب عظیم تر و به طور کامل تازه ای است که در پیش داریم.از آن مهم تر عقیده دارد که انقلاب ها و تحولاتی که به تازگی در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی روی داده در مقایسه با منازعات جهانی قدرت بسیار جزئی است.جابجایی در قدرت درباره منازعات اوج گیرندۀ قدرت است.به میزانی که تمدن صنعتی سلطه جهانی خود را از دست می دهد و نیروهای جدید در جهان وارد عرصه می شوند و به اوج خود می رسند، ما هنوز با این منازعات روبرو هستیم. تافلر در مورد کتاب خود چنین می گوید: برای من ، جابجایی در قدرت قلۀ بلندی است که پس از یک سفر اعجاب انگیز به آن دست یافتیم ( پیش گفتار کتاب جابجایی در قدرت:ص5 ).
نگاهی به موج سوم تافلر
الوین تافلر در کتاب موج سوم خود نوشته است: مردم کره زمین تا امروز سه موج اساسی (انقلاب کشاورزی، انقلاب صنعتی و انقلاب انفورماتیک) تحول را پشت سرگذاشته اند. برای تبیین نظر تافلر این سه موج را به صورت اختصار توضیح می دهیم. موج اول، موج انقلاب کشاورزی است که زمان شروع آن بر کسی مشخص نیست، موج دوم انقلاب صنعتی است که به دنبال اختراع ماشین بخار در سال 1764 میلادی شروع شده است و سرانجام موج سوم یا انقلاب انفورماتیک است که از سال 1946 که بشر به ساخت رایانه نائل آمده شروع شد. هر یک از این امواج تحول، باعث به وجود آمدن تحولات فکری و فرهنگی خاص خودش شدند که لازم است به طرح آن ها بپردازیم. موج اول همان طور که گفته شد از زمانی شروع شد که انسان فهمید اگر دانه ای را در زمین بکارد می تواند از محصول آن استفاده مجدد کند، مشروط بر آن که به اتفاق خانواده اش در محلی ساکن شود.تا آن زمان انسان تمایلی به تشکیل خانواده نداشته و اغلب به صورت انفرادی و سرانجام دسته های کوچک و به شکل مهاجر زندگی می کرد، اما فصل های سه گانه کاشت، داشت و برداشت او را مجبور به ساکن شدن در یک جا کرد و آرام آرام خانواده کوچک و هسته ای، جای خود را به خانواده بزرگ و گسترده داد.در آن زمان تفاوتی بین شهرو روستا وجود نداشت، زیرا اصلاً تعریف مشخصی برای زندگی شهری و روستایی نشده بود.تفکر حاکم در قالب تعاریف امروزی، تفکر روستایی بود که بر مبنای آن تفکر، کشاورز با صدای خروس از خواب بیدار شده و زندگی روزمره را آغاز می کند و زمانی هم که آفتاب به نیمه می رسد می فهمد که زمان ناهار و استراحت نیم روزی است و زمانی هم که خورشید غروب می کند، می فهمد که باید کار را تعطیل کند. برای این روستایی مفروض، تابستان فصل کاشت ، پاییز زمان برداشت و زمستان هم زمان استراحت و دید و بازدید است. در چنین فضایی ، چند همسری و تعدد فرزندان ذکور ، یک نیاز اساسی است، چرا که این فرزندان پسر هستند که می توانند کارهای سخت و طاقت فرسا انجام دهند و دختران فقط می توانند به امور خانه داری بپردازند.اما زمانی که آرام آرام امواج تحول ناشی از انقلاب بخار سراسر جهان را فرا گرفت، کم کم کارخانجات متولد شدند. تراکتور جای گاوآهن را می گیرد، آرام آرام پتک ( سمبل موج دوم) ، جای بیل ( سمبل موج اول) را گرفت و کشاورز مفروض دیگر نیازی نمی دید از تمامی فرزندانش در روستا استفاده کند، زیرا حالا یک تراکتور می تواند جای 10 فرزند او را بگیرد، لذا ما بقی فرزندان را راهی شهر می کند تا اولین طبقات بورژوای شهری را تشکیل دهند. این جمعیت جدید شهری شده دیگر نیازی به صدای خرو س نداشتند ، چرا که با صدای زنگ ساعت ، روز کاری را آغاز کرده و با صدای بوق کارخانه هم ، کار را تعطیل می کردند.کم کم به واسطه گسترده شدنفضای شهرها، نیازهای جدید به وجود آمد ، کودکستان برای تربیت کودکان، آسایش گاه سالمندان برای نگه داری افراد مسن و رستوران برای آن هایی که فرصت طبخ غذا را در منزل نداشتند.خلاصه نیازهای نو، راه حل های تازه را خلق کردند و آن هانیز خود احتیاجات جدید را آفریدند و این روند همیشگی با ورود کامپیوتر به عرصه تحولات وارد فصل جدیدی شد.همان طوری که پتک جای بیل را گرفت، نرم افزار( یکی از سمبل های موج سوم ) هم متقابلاً جای پتک را گرفت، اگر در موج دوم ، حضور فیزیکی کارمندان در زمان معین، معیار دریافت دستمزد بود، در موج سوم راندمان کاری است که میزان حق السهم هر عضو یک مجموعه خدماتی یا تولیدی را مشخص می کند. اگر در موج دوم، سخت افزارها به کمک انسان می آمدند، در موج سوم این نرم افزارها هستند که به خدمت بشر می شتابند.تصورات و تفکرات آدمی به شکل کدهای صفر و یک و با کمک امواج ماهواره ای مبادله می شود.در موج سوم انسان هر روز که بیشتر یاد می گیرد، بیشتر می فهمد که با حقیقت فاصله زیادی دارد. موج سوم را موج خردورزی هم لقب داده اند و این بدان دلیل است که در این عرصه انسان ها دیگر فرصت ندارند زیاد با هم صحبت کنند.همه چیز تعریف شده و برای هر تعریف یک کد در نظر گرفته شده است حتی نام افراد هم که زمانی تحت تأثیر موج اول و دوم با اسامی چون برنج کار، پیله ور صنعتی، کارخانه ای و موارد مشابه مورد خطاب قرار می گرفتند ، در موج سوم تمام هویتشان در یک مجموعه اعداد خلاصه می شود.
به عبارت دیگر، افراد دیگر به واسطه نام اجدادشان شناخته نمی شوند، بلکه هر فرد دارای هویتی مستقل است که این هویت در قالب ارقام خلاصه می شود.در موج سوم انتصاب به افراد خاص ، نژاد و ملیت معیاری برای برتری و شناخت نیست، بلکه این کامپیوتر ها هستند که افراد را بر مبنای شماره طبقه بندی و تقسیم می کنند.شهر الکترونیکی که یکی از دستاوردهای موج سوم است، از این قاعده مستثنی نمی باشد.در این شهر عقلانیت محض جای احساس را می گیرد و در دفاع از این دگردیسی اخلاقی ، دولت الکترونیکی آرام آرام جایگزین مقررات مکتوب می شود. خیلی سریع اتوماسیون اداری ، بایگانی های سنتی را بایگانی کرده و به دست تاریخ می سپارد.در شهر الکترونیک ، تماس مستقیم بین ارباب رجوع و کارمندان یک سازمان به پایین ترین میزان خودش می رسد.چرا که وظیفه اصلی هر دو، فقط وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر است، با این تفاوت که ارباب رجوع جهت طرح مشکلات ، این اطلاعات را وارد می کند و کارمندان برای پاسخگویی در اداره و خلاصه در شهر الکترونیکی ، واژگان جدید و اصطلاحات کامپیوتری جایگزین گویش های محلی می شود. سنت و مدرنیسم همچنان و البته در حوزه های بسیار وسیع تر، به نزاع تاریخی خود ادامه می دهند و ما که در بنیان شهر الکترونیک ،مبالغ هنگفتی سرمایه گذاری کرده ایم ،چاره ای به جز انتخاب یکی از دو گزینه را نداریم.مهم ترین چالش اساسی در این ارتباط آن است که پذیرفتن سنت،به معنای پذیرش شهر الکترونیکی نیم بند است و استقبال از مدرنیسم که محور توسعه پایدار در شهر الکترونیک است، به معنای پشت کردن به سنت می باشد.از دیدگاه تافلر ، در موج سوم، با افزایش نقش ارتباطات و اطلاعات، ماهیت قدرت از ثروت به دانایی تغییر خواهد یافت.